- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام استاد جان عزیز
من از بچگی میرفتم شاگردی البته تابستونا
ته ذهنم باورم این بود ک آدما میرن سر کار 4 بعداظهر پول در میارن میان خونه تازه زندگی میکنن
منظورم اینکه کار مساوی پول درآوردن میدونستم
ن لذت بردن من نجاری رفتم خیاطی رفتم قنادی رفتم آلمینیوم سازی رفتم آرماتور بندی رفتم تراشکاری فروش بلدرچین داشتم تو تمام این کارها بخاطر همین باور مسخره ک فقط باید پول در بیارم توو هیچکدوم ازین کارهادوام نیاوردم چون ازششش لذت نمیبردم
تو تمام این کارا داشتم تحمل میکردم چرا احساس میکردم من مردم مرد باید پول دربیاره و همشم فکر میکردم خنگم چون ابتکار عمل نداشتم تمرکزی برای یادگیری نداشتم ی باور دگ بهم اضافه شد اونم اینکه من خنگم!!!
حالا خداروشکر بعد خدمتم یکی از دوستام بهم گفت بیا برو تو کار تعمیرات لوازم خانگی اینا خوب پول درمیارن
منم رفتم دگ انگار زمان متوجه نمیشدم ک کی میگذره
تا صاحب کارم ک میرفت دستگاه خرابو باز میکردم ک عیب یابی کنم اونم تو مدت 1 ماه اول کارم دگ تحملی در کار نبود عشق بود
بسرعت پیشرفت کردم تعمیرات برد یاد گرفتم
در عرض 2سال
بعد اون همه شاگردی فهمیدم ک تحمل کردن آخرش چیزی درست نمیشه پیشرفتی نیس خلاصه حمالیه
خدایش خیلی فرق کسی آگاهی درک کنه یا کسی ک ندونه مثل اون موقع هایی ک شاگردی میکردم زندگی جهنم بود
مرسی استاد جان مخلصم