میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 4
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    رد پای روز 147

    روز شمار تحول زندگی من فصل پنجم

    میزان تحمل شما چقدر است؟

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    خدایاااا شکرت برای اون باران و برکت نعمت الهی که در آخر این فایل برامون گذاشتید چقدر این صدای باران رو دوست دارم خدا رو شکر البته استاد جان شهر پردیس منم داره بارون رحمت الهی می‌باره . چقدر همزمانی خوبی در این فصل اردیبهشت با این فایل داشتم خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    استاد جان همش برای من یک همزمانی های بوجود میاد که سر تایید و تحسین رو تکونی میدم و میگم واقعا خداوند داره بهم میگه کارت درسته همین طوری ادامه بده .

    استاد عزیز ممنونم که فرق بین تحمل کردن و صبر کردن رو اینقدر دقیق و قشنگ توضیح دادید سال گذشته زمانی این فایل بر روی سایت قرار گرفته بود که دقیقا انگار برای من بود .. زمانی بود که دقیقا یکماه زمان داشتم برای تمدید قرار داد منزل مسکونی ام خیلی خیلی تمرکزم رو گذاشته بود برای راه حل اون وضعیت .. که خدا رو شکر اون مسعلع هم بلطف معجزه های خداوند دو سه روز قبل از تمدید قرار دادم شرایط آنقدر قشنگ درست شد که خودم از اون همه آرامشم حیرت زده بودم ولی بعد از تمدید قرار داد به خودم تعهد دادم که تا سال آینده دیگه مستاجر نباشم و مالک و صاحب و ساکن منزل مسکونی الهی خودم باشم و در همین قسمت هم کامنتی در رابطه با همین خواسته ام نوشته بودم که لینک شو اینجا گذاشتم

    abasmanesh.com

    وقتی داشتم کامنت های این قسمت از فایل روز شمار رو می خواندم یک جمله ای از آقای خوشدل توجه ی منو جلب کرد اینکه ..

    تحمل کردن بدترین و بدترین حماقت دنیاست! ولی صبر بهترین و بهترین زکاوت دنیاست! جالبه هر دوتاشون از ذات منتظر موندن میاد ولی می بینی باهم خیلی فرق داره! دقیقا خیلی هم این دو با هم تفاوت دارند ؟

    وقتی دوباره رفتم کامنت خودم رو خواندم خیلی خیلی خوشحال شدم که چنین تعهدی رو به خودم دادم و اینکه به یکی از هدف هام دارم با لذت تمرکز می کنم خیلی خوشحالم .. چون سختی و تحمل زجری در کار نیست .. بلکه با شوق و ذوق دارم برای این هدفم تلاش می کنم و بعبارتی صبوری می کنم و از مسیرم لذت میبرم و با روند این صبر کردنم دارم لذت می برم چون می‌دونم خداوند با صابرین هست.. چون توی این چند ماهی که از تمدید قرار دادم گذشته با آرامش و افکاری زیبابین صبورانه بدنبال هدفم هستم و از خداوند کمک طلبیدم که در این مسیر هدایتم کنه و خدا رو شکر تا این لحظه هم دارم با آرامش در همین خانه ای که تمدید کردیم با دخترم زندگی می کنم و خدا رو شکر هر روز بیشتر و بیشتر از وجود این خونه تشکر و قدردانی می کنم و لذت میبرم و مطمعن هستم در بهترین زمان و در بهترین شرایط به خواسته ام میرسم چون من دارم تلاشم رو می کنم و بقیه ی کارها رو با خداوند تقسیم کردم وقتی طرف حسابت خداوند باشه پس باید منتظر بهترین راه حل و مسیر باشم

    اگر من در مدار درست قرار بگیرم

    اگر من در مدار فرکانس درست قرار بگیرم

    اگر ایمان و باور و یقین داشته باشم که خداوند همیشه راه حلی برامون داره .. کوچه ی بن بست هر چقدر هم بسته باشه ولی سقفی نداره

    و خداوند از جاهایی که من فکرش رو نمیکنم میتونه بهم روزی برسونه.

    از استاد عزیزم شنیدم که میگفتن:

    موفقیت و اعتماد به نفستون و به نتایج گره نزنید ، اگر موفق نشدی تلاش کردی ، تلاش کردن و ببین نه نتیجه رو ، چون این جوری ادامه میدی ادامه میدی تا نتیجه هم خودشو نشون میده و این همون صبوری است که سبب میشه ادامه بدم و از خودم مدام سوال می کنم که

    چیکار کنم که من در مدار درست ومناسب و شرایط درست قرار بگیرم و این روند صبوری رو برای به نتیجه رسیدن ادامه بدم تا بتونم به هدف ام برسم و مالک و ساکن خانه ی الهی خودم باشم

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم برای وفور و فراوانی تمام موهبت های که به نوبت وارد تجربه ی زندگیم کرده ای .. زودتر از آنچه که تصورش را می کنم … آسانتر از آنچه که بنظر می رسد .. خودت هماهنگ کن … خودت چیده مان کن … خودت سرو سامان ببخش… خودت تنظیم کن

    خدایا خودت حلش کن

    خودت بیار سر راهم

    خودت برنامه ریزی کن

    خودت منو هدایت کن بسمتش ..یا آن هدایت ها رو بسمت من هدایت کن

    خودت شفا بده

    خودت فرمان زندگی مو بسمت آن بهترین ها بچرخون

    خودت دستمو محکم توی دست خودت بگیر و گره بزن و روی شانه هایت بنشان

    خودت به قدم هام نور بده .. برکت بده.. عشق بده … نعمت بده .. آسانی بده و حرکت هامو سرعت ببخش بسمت رسیدن اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام..

    خدایا خودت الهام کن بر من

    خودت شهودم را شنوا و بینا کن

    خودت منو به دانش درونی ام هدایت کن تا بهترینع بهترین تصمیمات درست و مناسب و سازنده و عاقلانه را بگیرم..

    خودت صدای قلبم را رسا تر کن

    خودت نشانه ها رو پر رنگ تر کن تا ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاهانه بی درنگ اطاعت کنم

    خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر سر و سامان بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشد قدرتمند و توانگرم کن وهمیشه خداوند پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من است خدایا شکرت ..

    لطف الهی موجب شفای درونی و بیرونی من شده است..

    محبت خداوند به من کمک می کند تا غیر ممکن ها رو ممکن سازم..

    خداوند فضل خودش را هذه من فضل ربی با عزت و احترام و ارزشمندی و سلامتی و تندرستی کامل به عمرم مرا راضی خواهد کرد لعلی ترضی

    خدایاا من به هر خیری که از جانب تو بر من فرو فرستی نیازمندم

    خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت.. آمین

    خدایا شکرت که امروز هم روی باورها و قوانین جهانت کار کردم و ذهنم رو تربیت کردم برای ایجاد باورهای درست و توحیدی نه برای اینکه سختی را تحمل کنم بلکه برای اینکه تو پشتیبان صابرین هستی

    از دوستان عزیزی که با اون چشمان خوشکل شون این کامنت منو خواندن بهترین ها هدیه ی راه تان باد..سپاسگذارم که جملات من چشمان زیبایت رو نوازش کرد ونوازش پلک هایت جملات من را .

    خدایا شکرت هم اکنون من احاطه شدم به مسیرها و مدارهای درست و مناسب

    من به دنیا آمده‌ام تا زندگی عالی در این دنیا داشته باشم،آبرومند باشم،عزتمند باشم،ثروتمند باشم،شاد باشم،قوی باشم،سلامت باشم،زیبا باشم،آرامش داشته باشم،در رفاه باشم،لذت‌های مختلف رو تجربه کنم،موفق باشم،عاشق باشم،مورد عشق واقع بشوم،تا خوشبخت زندگی کنم،به دنیا آمده‌ام تا به گسترش این جهان زیبا و سخاوتمند کمک کنم،تا اثر خوبی از خودم به جا بزارم، و لذت ببرم و شکرگزار باشم.

    خدایا تنها فقط و فقط تو را می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    درود و سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته جانم

    و درود سلام می‌فرستم بر ساکنین این سایت توحیدی که هر کدام همچون الماس درخشان و شفاف و درخشنده ای که سوسو میزنید

    خدارو شکر گذارم که در چنین بستر الهی هدایت شدم خدا رو شکرگذارم ممنون و سپاس

    خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که به کامنت من هدایت شدید و بهترین دعاها و تحسین ها رو به تک تک دوستان عزیزم می فرستم که قطع به یقین این دعای زیبا و تحسین ها همانند بومرنگی بسمت هر یک از ماها برگشت خواهد داشت . خدایااااا شکرت .. خدایاااا شکرت

    بخدا قسم قدرت فرکانس خیلی نیرومند هستش … باور کنید !!!.

    میزان تحمل شما چقدر است ؟؟؟

    استاد جان واقعاااا یک دنیا ممنون و سپاسگذارم که چنین فایل با محتوایی رو برامون تدارک دیدید..

    من همش فکر می کردم صبر کردن خیلی خوبه ولی به اشتباه در مسیر تحمل کردن بودم و زمان برام زجر آور شده … یعنی اصلا هیچوقت فکر نمی کردم که تفاوتی بین صبر کردن و تحمل کردن وجود داره … وقتی احساس مون داره میزنع به جاده خاکی یعنی داریم ی چیزی رو بیهوده براش وقت و زمان میزاریم .‌. و در واقع داریم تحمل می کنیم و این تحمل کردن اصلا خوب نیست..

    ولی برای یک موضوعی احساس مون خوبع و باید زمانی رو براش صرف کنیم تا به بار بشینه .. مثل رسیدن میوه بر روی شاخه ی درختی ولی اگر اون درخت بیش از حد مقرر میوه نداد و به ثمر نرسید دیگه نباید بازم صبر کنیم که شاید میوه بده…

    استاد جان .. و دوستان عزیزم

    من یک کامنتی رو تقریبا کمتر از یکسال پیش در قسمت چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم نوشتم و تعهد نامه هم نوشتم و شکر خدا هر روز برام بهتر شد …

    این کامنت تقریبا برای یکسال گذشته ی منع… یعنی دقیقا آخر شهریور سال 1401 قرار داد اجاره رو بسته بودم و بعد از جابجایی در خانه ی جدید این کامنت رو مکتوب کردم. و الان دقیقا یکماه دیگه موعد قرار داد سال جدیدم هستش …

    از آنجایی که باید برای قرار داد جدید مبلغ هشتاد میلیون جور کنم و اضافه کنم و بعلاوه اجاره بهای پرداختی رو هم اضافه کنم .. چند وقتیه که یک جورایی ذهنم مشغول فکر کردنه .. با اینکه فعلا تا این لحظه. یک ریال هم هنوز جور نشده خیلی هم این در و اون در زدم حتی دخترم خودش دنبال وام هستش و منو هم بر خلاف میل باطنی ام فرستاد دنبال وام ( اصلا وام و قرض رو از زندگیم حذف کردم و خدا رو شکر اصلا هم این وام ها هم جور نمیشه لا اقل برای من اینطوری شد .) ولی نمی‌دونم چرا اصلا نگران نیستم… اصلا و به هیچ عنوان دلشوره ندارم .. اصلا نمی‌دونم چطوری باید پول تمدید رو جور کنم .. ولی دخترم تا دلت بخواد داد و هوار می کنه .. از استرس تا صبح نمی خوابه .. همش غر میزنع .. دنبال وام و قرض هستش ولی من همچنان صبور هستم نه اینکه تظاهر کننمااااااا نه اصلا نمی تونم ظاهر متظاهری داشته باشم.. بلکه از اعماق قلبم خیالم راحته.. حتی خواهرم از استرس این شرایطم از کرج اومد پیشم که ببینه دارم چیکار می کنم .. ولی انگار صبوری منو دید کلی فکر و خیال کرد و قضاوتم کرد .. فکر میکنه من پشتم به جایی گرمه که اینقدر بی خیالم ( البته درست فکر می کنه .. پشتم فقط و فقط به خدا گرمه و فقط و فقط روی خدا حساب باز کردم فقط خودش )… همش میگه خب اگر وام تون جور نشد اونوقت می خوایی چیکار کنی؟؟؟؟؟

    هی استر س و دلشوره و موج منفی میده … منم در جواب خیلی صبورانه می گم خدای من بزرگه بلاخره ی طوری میشه …. بعدش کلی مسخره ام می کنه و هزار غرغر های دیگه … ولی من خیلی خیلی صبورانه برخورد می کنم و انگار نه انگار که موعد سر رسیدم .. روز شمار شده…

    ولی ایندفعه این تضاد پولی داره باهام صحبت می کنه … امروز رفتم بیرون بخاطر همین کارای وامی که دخترم مدام منو می‌فرستاد.. ولی توی مسیر همش بخودم می گفتم برسم خونه باید برم اون سه فایل چگونه در آمد خود را در یکسال سه برابر کنیم استاد رو دقیقا از اولین فایل ببینم و باز نویسی کنم ….

    . شاید باورتون نشه….

    ولی می‌دونم باورتون میشه چون بچه های این سایت همه شون توحیدی هستند و درک می کنند من چی میگم.. بعد از اینکه رسیدم خونه کارهامو انجام دادم اومدم دفترمو برداشتم که شکرگذاریمو بنویسم که چه چیزهایی برام پیش اومده و خریدهامو بنویسم و شکر گذاری هامو نوشتم .. بعدش گفتم برم توی سایت .. دقیقا بیام همین قسمت از فایل چگونه در یکسال در آمد مون رو سه برابر کنیم قسمت یک رو ببینم و کامنت ها بخونم…. ولی چون لیست ارسالی و اون دایره آبی خوشگل رو دیدم به خودم گفتم برم ببینم کیا برام ایمیل و پاسخگویی فرستادن با کمال تعجب دیدم آقا بهزاد سیفی عزیز از همین قسمت برام کامنت فرستادند باورتون میشه!!!!!!!

    می‌بینید چقدر همزمانی بود..!!!!؟؟؟

    می‌بینید چطوری به کامنت سال گذشته ی خودم هدایت شدم!!!!؟؟؟؟

    یعنی خدا دستمو گرفت و صاف آورد توی همون کامنتی که باید می‌دیدم … چقدر چقدر چقدر و بازم میگم چقدر خوشحال شدم . دقیقا خنده ای سرشار از امید و شادی بر چهره ام نشست… فهمیدم که خدا داره میگه.. یادته قبلش چقدر ناراحت بودی ولی با کنترل ذهنت تونستی آن خواسته آت رو خلق کنی پس دوباره همون کارها رو بکن بازم می شود .. ولی با این تفاوت که بعد از دیدن فایل جدید استاد عزیزمون در قسمت میزان تحمل شما چقدر است فهمیدم که انگار دیگه نمی خوام این شرایط رو تحمل کنم… انگار باید از خداوند اصل کاری رو بخوام … و چند روزی هستش که همش بلند بلند فریاد میزنم و میگم .. خدایااآاا من دیگه تحمل خانه ی مساجری رو ندارم .. باید بهترین خونه رو بهم بدی که مالکش باشم * خدایی که مالک و فرمانروای این جهان هستی است….. منو خالق آفریدی .. پس باید منم مالک قصر جادویی خودم بشم همراه با آرامش ذهنی و آسایش و رفاه روز افزون و آزادی پولی و مالی و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری و وفور و فراوانی خیر خوشی و نعمت و برکت و سلامتی رو از تو می خوام.. از تو می خوام آسان کنی آسانی مالکیت قصر جادویی ام را.بر من رویا مهاجر سلطانی..

    از تو می خوام آسان کنی آسانی های نعمت هایت را بر من

    از تو می خوام آسان کنی راحتی های زندگی ام را بر من ….

    خدایا من هیچ ایده ای ندارم ..

    هیچی نمی‌دونم … من بلدش نیستم .. خودت دستمو محکم توی دستان خودت گره بزن … خودت برام بفرست .. خودت دستمو بذار توی جیب خزانه ی الهی خودت..

    خودت بدون واسطه منو ببر به منبع خزانه ی الهی پول و ثروت این جهان هستی ..

    اگر آگاهی خداوند در وجود من جاری شود دیگر هیچ محدودیتی برای این اتصال به انرژی منبع وجود ندارد چون منبع این انرژی پول و ثروت های الهی خودش نامحدود است …من دیگه نمیی فهمم هرکاری که فکر میکردم باید بکنمو انجام دادم…

    مننننننننننننن نمی دووونم

    توووو میدونی تو بهم بگو تو برام بیار تو برام رخ بده توبرام شکل بده توبرام بفرست.. تو مسیر رو برام کوتاه کن .. تو زمان رو کوتاهتر کن..

    تو فرصت ها ی دریافت و جذب پولی و مالی و آزادی پولی و مالی رو برام مهیا کن …

    تو منو از مادیات این جهان هستی اشباع کن و به بی نیازی هدایت ام کن….تا لذت بیشتری ببرم و شاد زندگی کنم..

    تووو تووو تووو

    هرکار میخوای بکنی بکن من چیزی نمی دونم.. خدایا من بلدش نیستم

    خدایاا دست منو بگیر … امروز و هر روز و هر لحظه و همیشه دستمو محکم توی دست خودت گره بزن … خدایا منو روی شانه های خودت بنشاند

    دستمو میدم به دست تو که منو ببری به جایی که باید ببری…

    به مسیر کسانی که به آنها وفور و فراوانی پول و ثروت و شادی و شادمانی و خیر و برکت داده ای…

    خدایا خودت آسان کن آسانی های نعمت هایت را بر من ..

    خدایا خودت آسان کن راحتی های دریافت و جذب اهداف و خواسته ها و آرزو های مقدس الهی ام را بر من….

    چقدر کلمات تاکیدی نوشتم و باورسازی درست کرده باشم خوبه…

    چقدر دفترها نوشتم .. و شکر گذاری ها نوشتم که واقعا این شکر گذاری ها از اعماق و صمیم قلبم نوشتم چون بیشتر از همیشه به نعمت های بیکران خداوند پی بردم و الان هم همینطور هستم .. و آنقدر به اون خدای بزرگ ایمان دارم که سحر خیزی و عبادت و مدیتیشن های سحرگاه مو با هیچ چیزی عوض نمی کنم.. آنقدر لحظه ی طلوع درخشان خورشید رو از پشت اون کوه ها برام زیبا و دلپذیره که برای دیدنش لحظه شماری می کنم .. و خدا رو شکر لطف خداوند شامل حالم شد و از بالکن اتاق خوابم بدون هیچ مشرفیتی می توانم تا او دوردست ها و طلوع خورشید رو ببینم که یکی از خواسته ها و آرزوهایم بود خدا رو شکر همراه با دیدن صبحگاه یا شلنگ آب به گلدون های عزیزم آبپاشی می کنم و اون بالکن رو می شورم و طراوت آن آبیاری گلدون های خسیس شده و هوای مطبوع و اون آسمان زیبا رو روز و شب تحسین می کنم و شکرگذاری می کنم..

    با تمام این نعمت های که خداوند در اختیارم گذاشته شکرخدا ولی یک الگوی تکرار شونده ی تضاد مالی برام پیش میاد .. البته شکر خدا خرج و مخارج زندگیم در حد خودم کاملا ردیف شده است شکر می گویم و حتی اجاره بهاء دادن با همین شرایطم برام خیلی راحت و آسونه ولیییییی نکته ای که می خوام بهش اشاره کنم اینه که دیگه تحمل مساجری رو ندارم ….

    یعنی یک جورایی دیگه نمی‌خوام مستاجر باشم و استرس تمدید قرداد و نحوه ی جور کردن پول پیش بیشتر رو نمی خوام داشته باشم

    وبه خداوندی خدای خودم قسم وقتی از ته دلم این احساس ناتوانی وعجزو رو گفتم.. و احساسش کردم…. هدایت شدم به این قسمت از فایل و فهمیدم که مراحل تکامل من طی شده و جهان میخواد به من بگه .. برو بالاتر … وقتشه….. زمان تغییرات جدید فرا رسیده … این وضعیت رو نباید تحمل کنم .. البته همش پیش خودم می گفتم باید صبر کنم یا وضعیت به نفع من رقم بخوره … ولی انگار نفهمیدم که دیگه کار از. صبر کردن گذشته … بلکه باید اعلام کنم که بابا …. صبر هم اندازه ای داره …. دیگه داره تبدیل میشه به تحمل کردن زمان …. اینکه اگه قرار باشه برای رسیدن به هر خواسته ای این همه زمان ببره که من عمر نوح ندارمممممم ….

    آقا دیگه تحمل نمی کنم… من از قانون نفی برای تغییرات بهتر و قشنگتر استفاده می کنم … من این وضعیت مستاجر بودن رو دیگه تحمل نمی کنم . من هم می خوام مانند خداوند می خوام مالکیت خانه و قصر طلایی و جادویی خودم را داشته باشم و به کمتر از بهترین ها هم رضایت نمی دهم

    یکی از گفته های استاد عزیزم که در دفتر کلمات تاکیدی ام نوشته بودم امروز کشیدم بیرون و آوردم اینجا نوشتم و از امروز این جمله ی طلایی استاد رو سرلوحه ی دفتر خواسته ها و شکرگذاری هایم گذاشتم و هر روز خواهم نوشت…

    خدایاااااا من می خوام با اجرای قوانین کیهانی تووؤووو به مسیر و برنامه ها و ایده ها و راهکارهایی هدایت شوم که نتیجه اش تحقق …‌. مالکیت قصر طلایی و جادویی ام همراه با سلامتی و آرامش و آسایش و رفاه و آزادی پولی و مالی و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری رو داشته باشم

    خدایاااا من اینجا اعلام می کنم .. که برای تمام نعمت ها و موهبت های الهی روز افزونم شکرگذارم شکرگذارم شکرگذارم خدایاااا شکرت ولی من به کمتر از بهترین ها رضایت نمی‌دهم .. به سادگی به راحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاه ترین مسیر منو به خواسته و هدف و آرزوهای مقدس الهی ام هدایت کن

    خدایاااا سپاسگذارم مرسی . شکرگذارم و قدردان این موهبت هایم هستم

    ارادتمند همیشگی شما عزیزان

    رویال مهاجر سلطانی

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    بنام یگانه خالق جهان هستی

    و سلام به عشق الهی که سراسر نور و روشنایی است

    درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش پر آوازه و خانم شایسته ی عزیز دلم.

    و سلام به همسفرهای این کشتی گوهرنشان که هم چون الماس شفاف و درخشان و نورانی هستید

    اول از همه خواستم از خانم شایسته ی عزیز تشکر و قدردانی کنم بابت این فیلمبرداری های با کیفیتی که انجام میدهند و تحسین تون کنم با اون آهنگ زیبای انتخابی اولیه که روی این بهشت بینظیر گذاشتید واقعا دست مریزاد خدا قوت. ..

    خدایای من چه آسمان آبی و زیبایی با اون ابرهای سفید و زیبا خدایاا شکر گذارم شکر گذارم شکر گذارم

    و از خودمم تشکر و قدردانی می کنم بخاطر اینکه جدیدا یک مبایل باکیفیت و فوق العاده عالی بلطف الهی نقدا خریداری کردم ( گفتم نقدا چون می خوام همی چی رو نقدا بخرم به امید خدا ماشین .. خونه.. قصر .. باغ بهشت و غیره….) که این فایل ها رو با کیفیت تر ببینم. و از اینکه منم در مدار دریافت فوق العاده ها هدایت شده ام از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت … احساس می کنم مدارم داره بالاتر می‌ره و این برام نشانه ای فوق العاده خوبی از طرف خداوند هستش و مدام از خداوند وهاب و رزاقم تشکر و قدر دانی می کنم خدایا شکرت ..

    خانم شایسته جان چقدر دوربین شما عالیه.. اون منظره ی اول فیلم رو بصورت واید که حجم وسیعی از منظره فوق العاده زیبا رو نشون میده رو تحسین کردم. سطح دریاچه و آسمان و درختان سرسبز و اون فواره ی آب پاش وسط دریاچه رو چقدر رویایی و جادویی نشون میده. و از همه زیباتر. زمانی بود که خانم شایسته دوربین رو زوم کرده بودند بسمت فواره ی دریاچه که در همون لحظه اون پرنده ی زیبا که بال شو باز کرده بود و روی درخت نشسته بود نظرمو جلب کرد و از این شکارهای لحظه ای خانم شایسته جان یهویی ذوق زده میشم ( کف .. دست .. سوت) خیلی تحسین تون کردم خیلی خیلی.. اون قطره های آب چقدر زلال و شفاف بود مرسی مرسی عزیزم که اینقدر هوشمندانه فیلم ها و فایل ها رو برامون ضبط و ثبت می کنید حتی زمانی که از استاد فیلمبرداری می کنید توجه می کنید که از چه زاویه ای فیلمبرداری کنید که هم طبیعت زیبای پرادایس رو در تصویر داشته باشیم و هم هیکل زیبای ساخته و پرداخته شده ی استاد عزیزمون رو از تمام زوایا در فیلم داشته باشیم … و در حال حرکت و قدم به قدم در کنار استاد فیلمبرداری می کنید ممنون و سپاسگذارم خانم شایسته جانم ( بوس بوس )ممنون و من همش داشتم استاد عزیزمون رو تحسین می کردم همش داشتم اون زیبایی ها رو تحسین می کردم . همش داشتم اون لباس چسب زیبایی که طرح دوخت و برش خاص لباس استاد رو دقیق نگاه می کردم و ماشاالله. اون شانه ها و بازوان استاد چقدر رو فرم شده. ماشاالله هزار ماشاالله…. اون تک درخت بزرگ زیبا که صندلی های سفید رنگ زیر سایه ی خنک آن درخت تنومند جا خوش کرده بودند رو تصور می کردم نشستم و دارم لذت میبرم … واقعا چقدر زیبایی های این قسمت زیاد بود یعنی از شب گذشته چندین بار این فایل رو نگاه کردم و تا صبح گوشی ام روشن بود و داشت بصورت ریپیت نشان میداد .. ووووواااای. وقتی صبح زود ساعت 4:30 بیدار شدم دقیقا چشم مو باز کردم اون صحنه ی بارونی آخر فایل رو دیدم و اون صدای فوق العاده زیبای بارون .. اون لحظه ای که استاد سکوت کردند تا این تصاویر زیبای لحظه های بارونی رو بشنویم. نمی‌دونید چقدر احساس شادی بخشی داشتم احساس کردم صدای بارون رو از بالکن خانه ام می شنوم. … ووووواااای استاد قشنگم .. استاد عزیزم چقدر اون آسمان ابری و طوسی بالا سرتون رو دوست میدارم و تحسین تون کردم . چقدر خوشحال شدم که بفکر ما بر و بچه های سایت بودین و این لحظه های رویایی و جادویی رو برامون ثبت کردید. .. منم از این باران های شور شور می‌خوام… خددداااایااا دلم می خواد فریاد بزنم و با صدای بلند فریاد سپاسگذاریم مو به آن آسمان بارانی برسونم .(خدا رو شکر کسی نشنید که فریاد زدمممم؟؟؟؟.. ). چقدر اون صحنه ی بارونی از زاویه ی سقف شیروانی کلبه زیبا بود .. چقدر از همزمانی های این قسمت لذت بردم .. اتفاقا وقتی داشتید راه می‌رفتید و صحبت می کردید یهویی چشمم به اون آسمون ابری که تیکه تیکه ابرهای طوسی داشت نگاه می کردم .. چقدر همزمانی جالبی بعد از اتمام ضبط فایل بلافاصله. باران و رحمت های الهی خودنمایی کرد و بعد ناخودآگاه چشمم به آسمان از بالکن اتاقم افتاد و داشتم مقایسه می کردم (هر چند می‌دونم این فایل با زمان و مکان من فرق می کنه) ولی آنقدر خودم رو اونجا تجسم و تصور می کنم که اصلا یادم میره کجا هستم و چه زمانی هست .. خدا رو شکر گذارم.. برای این حد از موهبت های الهی که توسط همین دوربین و مبایل دیده میشه و تکنولوژی رو تحسین کردم و این حد از پول و ثروت رو تحسین کردم و خدا رو شکر گذاری می کنم … استاد جان من بخاطر لیست اهداف و خواسته هام فهمیدم که پیش نیاز رسیدن به آنها اینه که مدارمو ببرم بالاتر تا به مدار دریافت و جذب پول و ثروت زیادی هدایت بشم بخاطر همینه که الان یاد گرفتم که صبر کنم و صبوری کنم در جهت رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس ام. با قانون تکامل .. یعنی از وقتی که با شما آشنا شدم مسیرم در زندگیم تغییر کرد .. یعنی ی جورایی هدفمند شدم و چشمممممم فقط بسمت هدفم هست و بعبارتی من همان شخص گمشده ای در طوفان های دریایی بودم که بلطف خدای مهربانم اون فانوس دریایی رو توسط شما استاد عزیزم دیدم و فهمیدم که باید بسمت اون چراغ نورانی فانوس دریایی حرکت کنم تا به ساحل برسم و مدت هاست که از اون توفان های سخت و غیر قابل تحمل گذشته ام بواسطه ی ترس ها و نامید ها و کم ایمانی ها فاصله گرفتم و همش به اهدافم فکر می کنم و توجه می کنم…

    استاد عزیزم می‌دونم که من راجب صحبت اصلی شما در مورد تفاوت تحمل و صبر چیزی زیادی نگفتم ولی اینقدر زیبایی این قسمت بی نهایت بود که من همش حواسم به اون بروانی اسب زیبامون و اون بزغاله ی شیرین مرمری خوشگل مون بود. اصلا یادم رفت که مایک از زمانی که قدم به این جهان هستی مادی گذاشت پیرامون شش ماه نان استاپ گریه و زاری می کرد و نه تنها امون خودشو بریده بود بلکه امون پدر و رو. هم بریده بود ..

    وقتی شما برای بار دوم پیش دکتر فرزند تون رفتید و تقاضای آزمایش و چک آپ رو دادین و دیگه اون گریه ها و ناراحتی ها رو تحمل نکردین و تصمیم گرفتید که حتما باید اون مسعله حل بشه خداوند شما رو هدایت کرد به راه حل آن موضوعی که در افکار تون می چرخید… یعنی تحمل کردن درد و رنج رو کنار گذاشتید و بصورت بنیادین این موضوع حل شد خدا رو شکر ( ببخشید استاد جان. بنظر من دکترش متخصص نوزادان نبوده چون بچه به هیچ عنوان بی جهت گریه نمی کنه)

    استاد جان با آموزش های شما و فایل هایی که در این سایت از شما دیدم یاد گرفتم هر چیزی که احساس مو ناجالب می کنه یعنی= مسیر اشتباه و سنگلاخی .. در واقع هر مسیر سختی یعنی= مسیر اشتباه … هر مسیر دست اندازی,=. یعنی مسیری با چاله چوله های چالش برانگیز دردسر ساز … هر مسعله و مشغله ای باید راه حلی داشته باشه . ولی ما بواسطه ی ترس و خشم و کینه و یا نامید و ترس از جدایی و بی پولی و بی ایمانی و کم ایمانی شرک و غیره … هر نوع سختی و ناراحتی و مسایل و مشکلات و یا خفت و خواری رو به جان خریدیم و بقول معروف تحمل می کنیم و اینها رو می‌ذاریم بحساب صبر و بردباری … دقیقا این جمله ی صبر و بردباری و تحمل سختی ها رو مثل آن مع. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾آرى بعد

    از هر دشوارى آسانى است برامون معنا شده بود … قدیما همش بهمون یاد میدادند که باید تحمل کنیم و صبوری کنیم و تا شاید یک روزی خودش اون مسعله حل شود که تمام اون تحمل ها و بسوز و بساز ها توسط خانواده و جامعه و اطرافیان. بخوردمون میدادند. و ما رو می ترسوندن .. یعنی ترس از جدایی. و. ترس از آبرو و ترس از برگشت ترس از بی پولی و ترس از حرف مردم و. هزاران ترس های. دیگه ی هیولایی. برامون ساخته شده بود .. در سن شانزده سالگی در سال 61 بصورت. خیلی سنتی با پسری که پانزده سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم و اینجوری بود که بمدت 12 سال زندگی مشترک با مادر شوهر خدا بیامرزم و همسر نازنین خدا بیامرزم رو سپری کردم که چه چیزهایی رو که تحمل نکردم و نه تنها مادر شوهر جان عزیز رو بلکه دخالت های خانواده ی همسرم از برادر شوهر و جاری و خواهر شوهر و بگیر تا بقیه … تا جایی که دیگه بعد از 12.سال با داشتن دو فرزند دختر و پسرم …. دیگه تحمل نکردم و بقول معروف سر ناسازگاری گذاشتم و دل زدم به دریا. …در اون زمان (سال 72 و 73 ) با اینکه چیزی از قوانین نمی‌دونستم.. ولی احساس کردم که دیگه باید شرایط عوض بشه همش فریاد میزدم و بخدای خودم بلند بلند فریاد میزدم و می گفتم … دیگه بسه .. دیگه بسه .. خودت هر جور می‌دونی باید از این گنداب منو نجات بدی.. باید و باید باید و باید رو یادمه خیلی تکرار می کردم همش عوض شدن شرایط رو در خواست می کردم و یادمه که یک سکوت. سنگینی رو گذروندم چون فقط به هدفم فکر می کردم ( صبر کردن برای رسیدن به خواسته ام) رو در پیش گرفتم و همش می گفتم. دیگه این وضعیت رو تحمل نمی کنم.. یادمه قبل از اینکه بچه ی دومم بدنیا بیاد همش به شوهرم می گفتم از ایران بریم ولی اصلا گوشش به این حرف ها نبود هر چند خودش قبل از ازدواج پانزده و یا شانزده تا کشورها رو گشته بود و تجربه داشت ولی بعد از ازدواج اصلا دوست نداشت تکون بخوره و بعبارتی شغل کارمندی و تعهد به خانواده و مادر و مهمون بازی های مداوم خانواده شون به خانه ی ما بواسطه ی اینکه مادرشون با ما زندگی می کردند همیشه برای دیدار ایشون خونه مون رفت و آمدهای زیاد و ماندگاری های هفته به هفته و ماه به ماه و غیره بود….. بماند که گذشت ولی چطوری گذشت مهمه..

    تا اینکه یکدفعه معجزه ای رخ داد.. ما به اتفاق دوستان مون رفته بودیم مسافرت شمال وقتی برگشتیم خونه . دیدیم که مقداری از وسایل خونه نیست و مادر شوهرم هم نیست .. بعدش زنگ تلفن خانه بصدا در اومد. .. یکی از دوستانم همون لحظه به خونه مون تماس گرفت و گفت .. چند روز پیش اومدم در خونتون دیدم مادر شوهر ت داره اسباب کشی می کنه .. خلاصه معجزه ای پیش اومد و بعدش فهمیدیم که یکی از بستگان نزدیک خودش یک واحد از طبقه ی آخر خودشو توی یوسف آباد که قبلنا همسایه مون هم بودند (واسطه ی ازدواج مون ) به مادر شوهرم دادند و خلاصه این مسعله هم براحتی حل شد و خدا رو شکر معجزه ی دوم هم دقیقا دو ماه بعدش اتفاق افتاد . اینکه یک روز شوهرم اومد و گفت از طرف اداره محیط زیست یک ماموریت سه ساله بهمون دادند با خانه و کلیه ی امکانات و با دو تا ماشین و راننده.. فقط دو تا جا پیش نهاد دادند که نمی‌دونم کدومشون رو انتخاب کنم .. گفتم کجا ها رو گفتند؟؟؟ … گفت یا باید بریم جاجرود نزدیک تهران و یا باید بریم لواسانات و در ضمن یک هفته هم بیشتر مهلت نداریم که انتخاب کنیم و جابجا بشیم…

    چون قبلاً هر دو تا جا رو دیده بودم و شناخت کافی داشتم بی درنگ گفتم میرم لواسانات…. یعنی در عرض یک هفته لوازم و اسباب اثاثیه رو بسته بندی کردیم و تغییر مکان برامون اتفاق افتاد.. (از آنجایی که اصلا فکرشو نمی کردم درهای رحمت الهی اینجوری باز میشه هاااااا) از آنجا بگم که در اون زمان انگار وارد بهشت شدم. . یک باغ دو سه هزار متری پر از درختان میوه گیلاس و آلبالو و به و سیب یک خانه ی 150 متری سقف شیب دار چوبی خوش نقشه دقیقا وسط باغ.. یعنی خدا شاهده یک بهشت واقعی سر سبز با صدای چه چه پرندگان فوق العاده بینظیر. و یک سکوت شگفت انگیز داشت که اگر الان با این آگاهی های امروزم بود تک تک آن درختان رو بوسه میزدم و تشکر و قدردانی می کردم .. الان که به اون زمان ها فکر می کنم میفهمم که تفاوت تحمل با صبر تا چه اندازه است و از تجربه ی همین شیوه ی گذشته ام می توانم برای اهداف و خواسته های امروزم استفاده کنم با توجه به اینکه الان قانون رو می شناسم و می‌دونم که چطوری باید اقدام کنم و یا چطوری تغییرات خوب و عالی و پایداری داشته باشم و باید فراموش نکنم که باید همیشه شکر گذار خداوندم باشم و همیشه به اون چراغ فانوس دریایی که استاد عزیزم .. برام روشن کرد. چشم بدوزم و مسیر و هدفم رو فراموش نکنم.

    استاد عزیزم واقعا تشکر و قدردانی می کنم بخاطر تمام اون قدم به قدم ها و حرکت های شما که در آنجا این فایل بینظیر رو ضبط و ثبت کردید

    واقعا یک دنیا تشکر و قدردانی می کنم بخاطر تمام فایل های شگفت انگیز که این چندتا فایل های اخیر همش زنجیر وار بهم متصل هستند تا رشته ی کار دستمون بیاد و این متصل بودن و مداومت رشتهع افکار بهمون درس پایداری در ایمان و یقین و هدف و صبر و بردباری درست و مناسب در جهت رسیدن به خواسته هامون رو توسط نشانه ها و هدایت های الهی رو بهمون میده

    و جا داره که بی نهایت تشکر و قدردانی کنم بابت وجود شما دو عزیز گرانقدر مون و بخاطر فراهم کردن چنین بستر و فضایی برای درک و آگاهی های بیشتر و بهتر و قشنگتر و زیباتر این مسیر الهی ..

    خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند منو بسمت آگاهی های روز افزون ام هدایتم کرد

    خدایا شکرت که منو در مسیر نور و عشق و روشنایی هدایت می کنی

    خدایا شکرت که منو بسمت بهترینه بهترین استاد جهان هدایت کردی

    خدایا شکرت که دستمو گرفتی صاف آوردی گذاشتی توی کلاس دانشگاه درست و مناسب هدایت های توحیدی و یکتاپرستی در کنار دوستان توحیدی ام گذاشتی

    خدایاااا کمکم کن که این جمله رو همیشه ورد زبانم کنم تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم و إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾آرى به همراه هر دشوارى آسانى است که درک کنیم که سختی و آسانی هر دو با هم وجود داره ولی این ما هستیم که با تغییر افکار و باورها مون می تونیم مسیر درست و مناسب و آسان رو برای خودمون آسان کنیم و با عمل کردن در مسیر و. ادامه ی راهم برای رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدسم بکار ببندم ..

    خدایاا آسان کن آسانی های نعمت هایت را بر من

    خدایا شکرت که بر من احاطه شده است آسانی های خیر و خوشی و جشن و شادمانی و وفور و فراوانی پول و ثروت و نعمت و برکت و سلامتی و عشق و مهر و محبت و صفا و صمیمیت و تمام موهبت های الهی بر من احاطه شده است خدایا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    خدایا به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربانم سلامتی و تندرستی کامل رو عنایت بفرما

    روز و شبتون بخیریت و خوبی و خوشی باشه

    ایام بکام و وفق مراد و عشق و پایداری رو برای همه مون آرزومندم

    ارادتمند همیشگی شما عزیزان

    رویا مهاجر سلطانی

    2023/7/25 July

    1402/5/3 مرداد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    با درود و سلام خدمت شما دکتر کاوه عزیز

    خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که در این سایت الهی ساکن هستید و به این مسیر الهی هدایت شدید و براستی ما همه از هدایت شدگانیم که در مسیر چنین استاد گرانقدری هدایت شدیم ..

    ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو گذاشتید برای نوشتن و بازخورد ی که از کامنت من داشتید و از اینکه این کامنت برای شما سرمشقی شده خوشحال شدم که البته خداوند قلم دستم بوده و تماما به قلبم الهام کرد و من نوشتم . خدا رو شکر که همه ی کارها رو باو میسپرم چون خودش بهترین چیده مان کننده و برنامه ریز ماهری است

    وقتی خودش بچینه خوشکل میچینه بی نقص میچینه ..

    امید دارم خداوند خواسته های شما رو خوشکل بچینه

    خواستم تشکر و قدردانی کنم بخاطر اینکه چراغ پیام رسان آبی رنگ کنار پروفایلمو روشن کردید و پیامی از کامنت ی برام داشت که دوباره به کامنت خودم بک آپ کنم و مرور کنم و بخونمش .. ممنون و سپاس موفق و پایدار و سلامت باشید

    روز و روزگار خوش و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: