- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام. یکی از نکاتی که من همیشه می پذیرفتم سالها مشکلات دندانم بود.. من اولین تصویری که از زندگیم یادم میاد زمانی هست که سه ساله بودم و زیر دست دندانپزشک بسیار بد اخلاق و خشن که خانمی بودند با کلاه کاسکت کار میکردند و بسیار عصبانی بودند و همیشه من را تهدید میکردند و بخاطر مشکلاتی که دندانم داشت من از آن سال به دندانپزشکی رفتم و تقریبا هر سال یک الی چند بار کارم به دندانپزشکی میرسید تا همین 4-5 سال پیش که دیگر واقعا خسته شدم و هدایت شدم به اینکه ای بابا چرا هی من باید دندانهایم خراب بشود و برم با زجر و درد به دندانپزشکی؟
من از بچگی این باور را داشتم کلا ما خونواده مون همینجوری هستیم دیگه ! دندان های ضعیفی داریم.. پدر بزرگ و مادربزرگم همیجور بودند و پدر و مادر های ایشان که من ندیده بودمشان.. مادرم و خاله ام و دایی هایم و… از 4-5 سال پیش به خودم گفتم چرا من به خانواده پدری نرفتم؟ همه دندان های سالم و محکم حتی مسواک هم نمیزنند! انقدر برام عجیب شد که رفتم به توصیه یکی از دوستان خوبم شروع کردم به تحقیق در مورد دندان از سایت ها بگیرید تا 14-15 تا دکتر دندانپزشک که میرفتم به عنوان مشاور و برخی هم حتی پول ویزیت میگرفتند و سوالاتی می پرسیدم و جواب سوالاتم را می نوشتم .
تا وقتی که فهمیدم عجب نکات ساده ای رو من رعایت نمیکردم که از وقتی مطلع شدم دیدم همه مردم اینها رو رعایت میکنند اکثرا.. مثلا 27 سال بود که من نخ دندان استفاده نمی کردم! فکر میکردم مسواک واجب تر است و دهان شویه در صورتی که این دو مثل نخ دندان واجب نیست.. حتی دهانشویه اصلا واجب نیست و هفته یک بار با آب نمک رقیق دهانشویه کنیم بهتر است.. ! یا مثلا فهمیدم باید در طول روز یکی دو بار کل لثه هایم را ماساژ بدم با انگشت یا مسواک که خون در جریان بیوفتد . یا اینکه اگر دندان چرکی و خراب داشته باشم روی عصب دندان های دیگر نیز تاثیر می گذارد و مدام همه را خراب می کند.. پس باور کردم که مشکل اصلا ژنتیک نیست و رفتم تمام دندان های حتی کمی خرابم را نیز درست کردم.. یا اینکه اگر من شب ها غذا زیاد بخورم و پر خوری کنم که قبل از این موضوع همیشه عادتم بود ، اسید معده کم میاد و زورش به هضم غذا نمیرسه و غذای باقی مانده در معده گاز تولید می کنه و تا صبح دندان های من را خراب میکنه.. از آن به بعد چند ساعت قبل خواب غذا خوردم و کم خوردم.. همین چند نکته ساده باعث شده به لطف الله 4-5 سال هست که دیگر به دندان پزشکی نرفتم و اون درد ها و زجر های دندان را تجربه نکردم.
خدایا شرکت که قدرت تحقق خواسته ها و رهایی از ناخواسته ها را در اختیار ما قرار داده ای و این آگاهی را هر روز برایمان شفاف تر می کنی که نباید هیچ چیز آزار دهنده ای را تجربه کنیم.. مگر اینکه کارهای لازم را کردیم و همچنان میکنیم ولی خب طبق تجربه باید فرایند و تکامل آن طی شود تا به نتیجه ما برسد که به آن صبر می گوییم. درواقع صبر کردن بسیار لذت بخش است چون نتیجه واضح واضح است و ما اذیت نمی شویم ولی تحمل موجب احساس خوب نمیشود چرا که اصلا نتیجه معلوم نیست که چه زمان و چطور رخ می دهد و اصلا نتیجه مناسبی در پیش ندارد.
الان هم در خدمت سربازی هستم و مدتهاست دارم روی باورم کار میکنم که بتوانم پروژه ای یا روشی پیدا کنم که کسری بگیرم و سریعتر به کارت پایان خدمت و ترخیص از سربازی نزدیک شوم تا به آرزو ها و رسیدن به خواسته های زندگیم نزدیک تر شوم. اگر از شما عزیزان کسی میدونه جایی هست که برای سرباز کار های تخصصی دارند و کسری خوب می دهند معرفی کنه همینجا واقعا سپاسگزارش هستم.
ممنون از این کلیپ عالی که استاد و خانم شایسته زحمت کشیدند و از الله رب عالم ها نیز بسیار سپاسگزارم بخاطر این آگاهی