- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
با سلام
مواردی که من صبر و تحمل کردم مثل خیلیای دیگه زیاد بوده…
موقعی که من رشته مورد علاقه ام برای دانشگاه رو مکانیک انتخاب کردم و قبول شدم و تنها دختر کلاس بودم با کنایه ها و حرف ها و صحبت های ناخوشایند،اطرافیان، دوستان، همکلاسی هاو حتی اساتید خودم روبرو بودم همه رو هم صبر کردم هم تحمل، مطمئن بودم که راهی رو که میرم مورد علاقه ام هست و درسته و دوست دارم تنها کسی که حامی من بود پدرم که انسان فرهیخته و جلوتر از زمان خودش بود به من قدرت میداد که صبور باشم.
صبر کنم و امیدوار باشم که در آینده درک و آگاهی جامعه به سطحی خواهد رسید که استعداد و مهارت و تلاش رو فارغ از جنسیت خواهد پذیرفت..
از آنموقع سالهای زیادی گذشته و هیات علمی شدم در کارخانه ها کار کردم پروژه های زیادی انجام دادم ولی باز صبر باز تحمل در پذیرش، الان که صحبت های شمارو شنیدم من با خودم فکر می کنم چرا درست تشخیص ندادم و چرا تحمل کردم !وقتی شما فکرت از یک گروهی جلوتر هست نیازی نیست در آن گروه بمانی و زجر بکشی و تحمل کنی و مقدار زیادی از انرژیت را هدر دهی اگر امیدی بود صبر کن ولی واقعا در برخی جوامع امید با سالهای عمر کوتاه ما همخوانی ندارد…
همه جوامع بالاخره رشد می کنندولی باید ببینیم سرعت رشد یک جامعه چقدر هست …اگر ارزشش را دارد صبر کنیم …صبر …وگرنه به قول استاد گرامی نباید تحمل کرد باید درک کنید یک جای کار می لنگد…و چیزی هست که درست نیست و باید تغییر کند ….و اون در باورهای خودمون هست..
ضمنا موقعی که براونی رو نوازش می کنید اون بز یا بزغاله رو هم بهش توجه و محبت کنید چنان نگاهتون میکرد و منتظر بود که من دلم رفت….
وا