- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خدا
سلام و صد سلام بر استاد عزیز،خانم شایسته گل و دوستان عزیزم
چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
جاهایی که به خاطر اینکه پسر خوب در نزد دیگران جلوه کنم از خودگذشتگی که نه خودم را فدا کردم و نادیده گرفتم سعی کردم که بیخودی دیگران را بالا ببرم که واقعا الان متاسفم برای اون کارهام،گر چه سعی میکنم گذشته را کمرنگتر کنم در نظرم ولی بعضی از کارها را نه هنوز
چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
باور اینکه اگه از خودگذشتگی کنی خدا هم یه جا دستتا میگیره و جبران میکنه مثال همیشگی تو نیکی میکن و در دجله انداز
باور اینکه فداکاری کار فوق العاده ای است
باور تعریف و تمجید شنیدن از زبان دیگران
باور کوتاه بودن عمر و دنیا
بلور ارزش نداشتن دنیا
باور بنی آدم اعضای یکدیگرند و حتما باید در مشکلات به داد دیگران رسید تا دیگران هم در مواقع دشواری جبران کنند
چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
اگه عزت نفس داشتم و خود کم ارزشی نداشتم و ارزش خودما حفظ میکردم و برای خودم ارزش قائل بودم و دیگران را فکر و نظرم بُلد نمیکردم و در همون جایگاهی که هستن حفظ میکردم و همچنین دلسوزانی بی جا و نا به جا نمیکردم
همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید،
به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
هدایت شدم به آشنایی با استاد،خدا را شناختم و منی که تا دیروز از خدا طلبکار بودم تبدیل شدم به دوست و رفیق جون جونی خدا،همه چیز و همه کس را آنطور که هست پذیرفتم و سعی نکردم کوچکترین تغییری بدم و تمام زمان و انرژی ام را صرف تغییر خودم و زندگیم کردم
و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
به راحترین شکل با پذیرش قانون دنیا،با پذیرش هر شخصی منحصر به فرد است،با پذیرش اینکه خودما و دیگران را دوست داشته باشم،پذیرش اینکه در بیرون از من مشکلی وجود ندارد و تمام مشکلات از درون من نشات میگیره