- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان
من دیروز این فایل رو گوش دادم زمانی که به یه تضادی خوردم و باز الگوهایی برام تکرار و فهمیدم که من این الگوی رفتاری رو دارم که هر وقت همسرم یا پسرم متناسب با عقیده و باورهای من کار میکنن خیلی حسم عالیه و تحسینشون میکنم ولی اگه متناسب نباشه عصبانی و ناراحت میشم به طوری که با خودم و زندگی لج میکنم و حتی جسمم تحت الشعاع قرار میگیره و اگه مچ خودمو نگیرم و درستش نکنم مریض میشم و این اتفاق داشت دیروز برام میفتاد که این فایل رو گوش دادم
من فقط روی قسمت 7 الگوهای تکرار شونده کامنت نزاشتم میدونم مواردم چیه ولی تنبلی کردم بنویسم البته یکم ذهن مشغولی هم داشتم
استاد جان فایل های الگوهای تکرار شونده ما رو به خودشناسی بیشتر خودمون رسوند ولی احساس میکردم ته این فایل ها باز مونده و من به نتیجه نرسیدم که این فایل صبر و تحمل برای من کاملش کرد
من دم صبح که توی خواب و بیداری بودم گوشیمو دستم گرفتم و رفتم توی سایت و دیدم کامنت های دوستان رو استاد پای این فایل منتشر کردن من هم کامنت داداش گلمون سید علی خوشدل رو خوندم اونجایی که در مورد خوردن ناشتا آب ولرم گفتن من هم هدایت شدم به همین کار و نمیدونم چه جوری شد بعدش که دوباره خواب رفتم همش توی ذهنم یادگرفته هامو مرور میکردم تا رسیدم به اینکه تمام الگوهایی که باعث محدود شدن ما میشن نوعی تحمل کردن محسوب میشن
مثلا توی قسمت فرار از سری فایل های الگوهای تکرار شونده من یه الگو دارم اینکه وقتی واسه جسمم مسئله ای پیش میاد به شدت از دکتر فراری ام و اینکه تحمل میکنم دردامو مثل اگزما مثل دندون درد و گرگرفتگی که فکر میکنم به خاطر بالا بودن چربیه و همش میگفتم خوب میشم و از این حرفا ولی هیچکاری هم براش نمیکنم و فقط دارم تحمل میکنم و هر دفعه انگار داره شدت میگیره و تصمیم گرفتم دیگه تحمل نکنم برم پیش پزشک و حواسم باشه اگه باور محدودی داد باورش نکنم و اگه راهکاری داد که برام کارساز بود انجامش بدم
یکی از دوستان چندین ساله من که آقا هم هست و قبلا روابطم باهاش به خاطر پر کردن خلاهام بود ولی الان نه و طرفم شاکیه درسته به رو نمیاره ولی من متوجه میشم و هرزگاهی که غیرمستقیم بهم میگه من حرف رو عوض میکنم شاید باور اینکه بالاخره یه روزی تغییر میکنه منو توی این ارتباط نگه داشته و یا اینکه دلسوزی باعث شده نگهش دارم یا اینکه دوست دارم باشه کنارم و دارم یه سری رفتاراشو تحمل میکنم
ولی با باور اینکه من وقتی روی خودم کار میکنم و فرکانسم تغییر میکنه آدم های مناسب توی مسیرن میان میتونم باور قبلی رو تغییر بدم و نگران رفتنش نباشم و اجازه میدم جهان آدمهای مناسب رو وارد ارتباطم کنه فارغ از اینکه چه شخص خاصی باشه
نکته دیگه ای فعلا به ذهنم نمیرسه
استاد جان یه حرف شما نمیدونم توی کدوم فایل بود خیلی بهم چسبید اینجا به اشتراک میزارم شاید بقیه دوستان هم بهشون بچسبه
اینکه قانون جهان برای همه در همه جای جهان یکیه این ماییم که هر لحظه بنا به درک خودمون از قوانین زندگی رو تجربه میکنیم پس حواسمون باشه با خوندن کامنت بچه ها و حتی فایل های استاد خودمون رو سرزنش نکنیم که فلانی اونجوریه من اینجوری ما هم با کار کردن روی خودمون لحظه به لحظه مدارمون بالاتر میره و تجربه های بهتری رو خواهیم داشت همین الان هم اگه خودمون رو با گذشته خودمون مقایسه کنیم متوجه میشیم چقدر عوض شده همه چی
به خدای بزرگ میسپارمتون