- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خدای دوست داشتنی ام
سلام استاد عزیزززز و مریم نازنینم
حقیقت این نکات ظریف که تو قالب فایل های دل انگیز برامون میزارید هزاران بار ارزش داره و تلاشم اینه تامل کنم و تامل کنم .
همیشه فرق تحمل و صبر برام یه سوال بود یه جوابی داشتم ولی دقیق نبود اما این فایل خیلی زیبا برام واضح کرد این تفاوت رو .،من جزو آدمهایی هستم که خیلی وقتها تحمل میکنم .
ولی از وقتی با شما آشنا سدم خیلی موارد رو تغییر دادم .
من کمبود و نداشتن لباس و وسایل رفاهی رو تحمل میکردم و اسمش رو گذاشته بودم قناعت.و اینکه واقعا احساس میکردم که ثروت مخالف با معنویت هست .من اگر ثروتمند بشم از راه خدا دور میشم .من حتی به دنبال ،سهتی ها میگشتم و فکر میکردم خدا اگه دوستم داشته باشه من رو بیشتر امتحان میکنه.همون شعر معروف هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.ولی وقتی معنی قناعت برام تغییر کرد و اینکه من باید ثروت و فراوانی رو تجربه کنم تا ازش بگذرم دارم زندگی رو که تقریبا در رفاه مناسب تری از شرایط قبلم هست رو تجربه میکنم .دو تا خونه گرفتیم .الان با ماشین 207صفر میرم سرکار .دارم میرم باشگاه که عشق چندین ساله منه .وضعیت خرید کردنم بهتر شده .اما در این قسمت هنوز اون باورها هستن ولی دارم کم رنگ و کم رنگ ترشون میکنم .
اما با گوش دادن به فایل های شما از اون تعصبات و بی فکری ها جدا شدم .دارم به دنبال علایق و احساس خوب در زندگیم میرم .اونقدر باشگاه رو دست دارم که با همه ی بچه ها دوست شدم و یه جور بمب انرژی باشگاه شدم .من دارم اون احساس خوب رو میسازم و مسلما نتایج هم میان .من سر کارم ارزش ندادن به کارم رو تحمل میکردم ولی با باور اینکه کارم ارزشمنده و من یه نیروی ارزشمند هستم رفتم و با رییسم صحبت کردم که اول گفت نمیخ ای برک و من بلند شدم و خداحافظی کردم و چون خودش هم از ارزش من آگاه بود با کلی حرف های جانبی دیگه خواست که باشم و حقوقم رو بالا برد .
استاد خیلی ممنون برای آگاهی های ناب و درجه یک و قابل فهم و ساده و بی شیله و پیله .باید برم سرکار ولی خواستم با عشق این مطالب رو بنویسم .
دوستتون دااارم استادم .مریمم و دوستای مشتی و درجه یک سایت دل انگیز من