میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا احمدی» در این صفحه: 2
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد نازنینم

    سلام خانم شایسته بی نظیر

    سلام به همه دوستان عزیزم

    چقدر این فایل درس های زیبایی داشت

    یک ترمز زیبا را به ما گوشزد کرد با نام

    “همینه که هست”

    هر گاه در شرایط سخت زندگیمان این سه واژه بالا در ذهنمان تکرار شد باید به خود بیاییم که به قول حافظ

    هر چه هست از قامت ناسازِ بی اندامِ ماست

    ور نه تشریفِ تو بر بالایِ کَس کوتاه نیست

    آقا یک چیزی در درون من هست که ایراد داره و گرنه خدایی که یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ است ؛ پاک و منزه هست از اینکه بخواد من را در زجر و سختی قرار بده

    آقا یک چیزی در درون من مشکل داره و گرنه خدایی که  لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ است ؛ پاک و منزه است از اینکه بخواد من در فقر مالی باشم

    و….

    خب یک داستان از خودم بگم تا هم یادآوری برای خودم باشه و هم درسی برای دوستانم

    من زمانی که در دانشگاه بودم یک واحد کلاس ازدواج داشتیم و من این واحد درسی را با یک استاد معروف که در تلویزیون هم حضور داشته و فقط کافیست اسمش را ببرم تا همه شما او را بشناسید ؛ برداشتم

    جلسه اول شروع شد و ایشان آمد

    گفت برای جلسه بعد مجردین کلاس درس را حذف کنند و فقط متاهلین کلاس بمانند

    (یقیتا میخواستند مطالبی بگویند که فقط بدرد متاهلین میخورد و ما که مجرد بودیم می بایست کلاس را برای جلسه بعد ترک کنیم)

    خلاصه بعد از این تذکرش مبنی بر حذف کلاس توسط مجردها ، شروع کرد به گفتن:

    خب دوستان امروز که همه جمعند بیایم از تایم استفاده کنیم و من کلیاتی در مورد ازدواج به شما میگویم

    ما هم گوش شنوا که این شخص به این مهمّمّمّمّی میخواد چی بگه که برای منی که مجرد بودم ، سودمند باشه

    یک جمله ای گفت که برایم بسیار سنگین بود و آن این بود که

    بچه ها ، ببینید که مادر خانم به دامادش به چشم دزدِ دخترش نگاه میکنه و مادرشوهر به عروسش به چشم دزد پسرش ؛ پس حواستون جمع باشه ها…

    آقا این جمله را که گفت من دیگه گفتم خدا رو شکر که از جلسه بعد تو رو نمیبینم ؛ منو باش که فکر میکردم با چه آدم مهمی کلاس گرفتم و قراره چقدر چیزای خوب ازش یاد بگیرم ، آخه این چه تفکر غلطیه که به ما داری میگی؟ چرا داری ذهن ما رو خراب میکنی؟

    خلاصه گذشت و در این بین یکی از دوستان دانشگاهی ام که متاهل بود جلوی منی که مجرد بودم همین تفکر را به من القا میکرد اما من در برابرش مقاومت داشتم و ختم کلامش به من این بود که

    ببین رضا ، تو فعلا مجردی ولی وقتی ازدواج کردی به حرف من میرسی که با مادرخانمت نمیتونی در صلح باشی

    منم بهش میگفتم درست فکر کن و خوش بین باش و این حرفا رو نزن

    (این نکته را در پرانتز بگم ، من در آن زمان استاد عباس منش را نمیشناختم و از قانون اطلاعات کمی داشتم ، فقط یک حدیث از امام رضا علیه السلام شنیده بودم که هر طور که به خدا گمان داشته باشی همونطور برایت اتفاق میفته و خدا رو شکر میکنم که تونستم در حد خودم بهش متعهد باشم)

    خلاصه گذشت و گذشت و من در یک برنامه ریزی خداوند ازدواج کردم که داستان ازدواج من خودش یک فایل 1 ساعته گفتگو باید باشه تا بتونم همه معجزات و هم زمانی های خداوند را بگم

    اما بحث من اینجا مادرخانمم هست

    خدا یک فرشته به تمام معنا روزیم کرد که اگر بخوام بنویسم طوماری از نکات مثبتش باید بنویسم

    فرشته ای که اسم من را در گوشی موبایلش “پسرم” ذخیره کرده

    فرشته ای که با عشق یکی از بهترین برندهای  یخچال بازار را به عنوان جهیزیه همراه دخترش کرد و حالا هر وقت من در این یخچال را باز میکنم کلکسیونی از هنر مادرخانم عزیزم را میبینم ، از ترشی های خوشمزه ای که خودشون درست کردند تا شیرینی ها و کیک های خانگی خوشمزه ای که برایمان میفرستند و…

    فرشته ای که دقیقا مثل خودم مثبت اندیش هست و تلاشش بر این است که اعتماد به خدا و توحید را در عمل نشان دهد

    فرشته ای که وقتی چیزی برای من و همسرم میخرند و من از ایشان درخواست شماره کارت میکنم تا هزینه را به ایشان بپردازم ؛ از این حرف من ناراحت میشوند

    فرشته ای که چنان دست پخت خوشمزه ای دارند که یکی از امتحانات سخت خداوند از من زمانی است که بخواهم در برابر غذاهای خوشمزه ایشان کنترل ذهن داشته باشم…

    فرشته ای که عاشق من است…

    واقعا الان با خودم فکر میکنم که اگر خودم میخواستم در این عالم بگردم و چنین شخصی را پیدا کنم نمیتوانستم اما من یک وکیلی دارم به اسم الله که وقتی به او سپردم ، برایم کار نکرد بلکه شاهکار کرد…

    خدا رو شکر میکنم که خدا هدایتم کرد تا حرف آن استاد به ظاهر مهمِ تلویزیونی را باور نکردم که اگر باور میکردم الان در منجلابی بودم که…

    و در آخر میخواهم از بهشت استاد که در انتهای ویدیو به چشمان ما هدیه کردند ، بنویسم

    استاد عباس منش ، ممنونم از شما که به من ثابت کردید که میتوانم در این دنیا بهشت را تجربه کنم همان وعده آتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَهࣰ

    از این کلبه زیبای شما بروی آب که نماد جَنَّـٰتࣲ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَـٰرُ است…

    از این آب و هوای بهشتی فلوریدا که نه سردِ سرده و نه گرمِ گرم  که نماد این جنبه بهشت است که

    (لَا یَرَوۡنَ فِیهَا شَمۡسࣰا وَلَا زَمۡهَرِیرࣰا)

    [سوره اﻹنسان 13]

    از این شغل زیبایی که دارین و در آن آزادی زمانی و مالی و مکانی دارین که نماد این جنبه بهشت است

    (إِنَّ أَصۡحَـٰبَ ٱلۡجَنَّهِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلࣲ فَـٰکِهُونَ)

    [سوره یس 55]

    شما الگوی من هستید و زیبایی شما برای من این است که مثل من دست چپ و پا چپ هستید و وقتی که شما را میبینیم ، با خودم میگم

    ببین رضا ، آینده خودت را ببین

    در پناه پادشاه جهانیان باشید

    همان پادشاهی که از زبان مولانا در مورد فضیلت صبر به همه ما میگه

    صد هزاران کیمیا حق آفرید

    کیمیایی همچو صبر آدم ندید

    .

    .

    آری ؛ صبر کیمیا است که با آن همه چیز را ذوب میکنیم ولی تحمل جهنمی است که وجود ما را ذوب و نابود میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام سمانه خانم

    واقعا پیشرفت و تعهد بی نظیر شما را ستایش میکنم

    این همه شور و اشتیاق شما را موقع نوشتن تحسین میکنم

    اینقدر زیبا و فراوان مینویسید که وظیفه خودم دونستم از شما تشکر کنم

    تحسین میکنم این جهاد اکبر شما را برای زدودن باورهای پوچ مذهبی…

    تحسین میکنم این تمرین تحسین کردن شما را…

    مسلما اینکه شما تصمیم گرفتید تا نگاهتان را به جنس مخالف عوض کنید و شروع به تحسین آنها کنید خیلی جای تحسین داره

    تحسینی از جنس اون هزارآفرینایی که توی مدرسه معلمانمون بهمون میدادن

    و خب هم من و هم شما که در مسیر تکاملی هجرت از باورهای مذهبی به سمت باورهای راستین الهی هستیم آینده ای به مراتب زیباتر را داریم

    استاد عباس منش یک الگوی زیبا برای من هستند

    وقتی که برای بار اول دیدم ایشان به یک خانم دست دادند و او را در آغوش گرفتند خییییلی تعجب کردم

    با پس زمینه باورهای مذهبی ام ؛گفتم بابا ایشون دیگه کیه؟؟

    رفته به خانم نامحرم دست داده ؛ حالا کاشکی فقط دست بود ، در آغوش هم گرفته

    او روزها میخواستم ایشان را رها کنم بخاطر این کارشان ، اما قلبم اجازه نمیداد

    میگفت همین جا بمون ، جواب سوالاتت را میگیری…

    تا اینکه خودم افتادم دنبال اصل روابط بین مرد و زن و این نتیجه را که حاصل تحقیقاتم بود برای خودم ثبت کردم

    که تمام مردان و زنان این سیاره زمین مجازند با یکدیگر روابطی مانند خواهر و برادری داشته باشند ، مثل دست دادن ، در آغوش گرفتن

    تاکید میکنم که خواهر و برادری ، نه روابط زن و شوهری

    و هر کدام از آنها که ازدواج بین آنها مجاز باشد یعنی مثلا مادر و پسر نباشند یا عمه و برادرزاده اش و… ؛ بخواهند وارد روابط ازدواج شوند که مسائل جنسی در آن در میان است باید به تعبیر قرآن با وجود یک میثاق غلیظ و عقده النکاح ، مرد مربوطه آن زن مربوطه را به سرپرستی خود بگیرد و بعد از این موارد مجاز میشوند برای روابط جنسی….

    و هر رابطه ای که در این چهارچوب نباشد از قبیل دوستی های پنهانی ِ حالا من راضی اونم راضی یا صیغه های موقت ؛ زنا حساب میشود و زنا هم که در قرآن دیگر …

    البته در این روابط بین زن و مرد باید تکامل را هم رعایت کرد و هر کسی از خودش آگاه است و برای منی که عمری در آن شرایط بزرگ شده ام اصلا درست نیست از فردا برم در خیابان و شروع به دست دادن بکنم…

    استاد عباس منش هم اگر اینکار را میکنند یک تکاملی را طی کرده اند و الان چنین کاری انجام میدهند و من از ایشان معذرت میخواهم بابت قضاوت نابجایم

    و الان من این متن را من در زمانی دارم مینویسم که در اینجا یعنی شهر کرمان صدای اذان مغرب داخل اتاقم می آید و با توجه به اینکه ایام محرم است ؛ قرار است بعد از نماز عزاداری کنند اما من فارغ شدم از آن امام حسینی که او را مظلوم میخوانند و بر سر و سینه میزنند و با امام حسینی جدید آشنا شدم که بیشتر عاشقش هستم

    همان امام حسینی که در دعای توحیدی عرفه اش میگوید:

    “خدایا آنکس که تو را گم کرد چه چیزی به دست آورد ؟و آنکس که تو را پیدا کرد چه چیزی گم کرد؟”

    و به خود افتخار میکنم که توانستم در این جبهه بر آن باورهای مذهبی پیروز شوم که حتی ذره ای به دلم احساس پشیمانی راه نمیدهم از این پیروزی

    خدا رو شکر میکنم برای داشتن دوستانی پاک و مخلص چون شما ، سمانه خانم

    در پناه رب العالمین باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: