- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام به بهترین استاد دنیا و همچنین مریم عزیزم که تلاشش برای رشد سایت ستودنیه
و سلام به همه ی دوستای خوبم
میخوام توی این فایل از داستان پسرم بگم
پسر من از وقتی بدنیا اومد آبریزش بینی شدید و خروپف وحشتناک توی خواب داشت و من و همسرم مدام درگیر این مسئله بودیم و از این دکتر به این دکتر میرفتیم و نتیجه ی مورد نظر و نمیگرفتیم و اگه هم نتیجه ای بود به صورت کاملا موقتی و دوباره همون علائم برمیگشت
دکترای زیادی برای این مسئله رفتیم و هرکسی یه چیزی میگفت و یه نظری داشت کلی هزینه کردیم کلی این درو اون در زدیم تا بالاخره متوجه شدیم مشکل لوزه داره و دوباره مسیر دکتر رفتن و ادامه دادیم و یک دکتر میگفت باید عمل شه یکی میگفت نباید عمل شه یکی میگفت اگه عمل شه خوب میشه و یکی دیگه میگفت عمل تاثیری چندانی ندارد و باید سن بهبودش برسه و خودش خوب میشه خلاصه رفت و آمدهای زیاد و درگیری ذهنی زیادی این مسئله برای من و همسرم داشت و از این طرفم هر کس میدیدش میگفت چرا انقد آبریزش داره چرا انقذ بد نفس میکشه و حرف مردمم باعث میشد این درگیری بیشتر بشه و من توی ذهنم این بود که خب دکترا هر چی بگن همینه دیگه و کاملا حرفاشون و پذیرفتم و طبق گفته ی اونا و خیلیای دیگه عمل کردم و هزاران راه و امتحان کردم و نتیجه ندیدم تا اینکه یه روز موقع برگشت از دکتر خیلی حالم بد شد و دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم و یه لحظه گفتم خدایا تو کمکم کن تو بگو راه حل این مسئله چیه دیگه حرف هیچ دکتری برام سند نیست تو باید مسیر و برام باز کنی و با قلبی آروم و پر از امید از خود خدا درخواست کردم و خیلی سریع نتیجه گرفتم شاید باورتون نشه ولی همون یه ذره امید و یه ذره درخواست از خدا نتیجه بخش تر بود برام از این همه قدرت دادن به حرف دکترا و پذیرفتن چیزی که اونا میگفتن
خدا همون لحظه جوابم و داد و بهم گفت به جای تمرکز گذاشتن روی اینکه حرف دکترا برات مهم باشه و مسیر اونا و قبول کنی و طبق گفته ی اونا عمل کنی تمرکز کن روی ویژگی های مثبت پسرت تمرکز کن روی کوچک ترین بهبودش تمرکز کن روی اینکه یک شب آروم میخوابه و بخاطر همون یک شب هزاران بار شکرگزاری کن تمرکز کن روی توانایی هایش تمرکزش کن روی سلامتیش تمرکز کن روی نکات مثبتش و لذت ببر از راه رفتن و حرف زدن و بازیگوهیاش تمرکز کن روی اینکه به غیر از حرف دکترا راه حل دیگه ای وجود داره تمرکز کن روی کمک خدا و قدرت اونو باور کن
شاید باورتون نشه ولی الان از اون وقت تقریبا یکماه میگذره و حال پسرم من عالیه دریغ از یه کوچولو آبریزش بینی و دریغ از یک شب بد خوابیدن و بد نفس کشیدن خدا جواب من و دقیقا زمانی داد که امیدم و از همه کندم و توکل کردم به خودش و دست به دامان خودش شدم برای اینکه حال پسرم خوب شه الان هروقت ببینم راحت خوابیده و راحت نفس میکشه و صورتش همیشه تمیزه و نمیخواد مدام دنبال دستمال کاغذی باشم برای اینکه بینی شو تمیز کنم همون لحظه از ته اعماق وجودم شکرگزاری میکنم و از خدا ممنونم که هدایتم کرد تا راحت ترین و بهترین مسیر رو انتخاب کنم و از خودش یاری بخوام
خدایا ازت بی ن آیت ممنونم که همیشه هدایت های تو شفا بخش زندگی من بوده در تمام جنبه ها
ممنونم از استادم برای این فایلها های ارزشمند که کلی آگاهی داره