میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «tarlan» در این صفحه: 1
  1. -
    tarlan گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    سلام به استادعزیز دست طلایی خدا راهنمایً راه ما

    درودبرشما که این مسیرعالی ازچشمه ی وجودت جوشید

    بی شک وجودی خاص داشتی که توانستی دراین دنیای عجیب این چنین ابشاری ازهدایت وعشق روان کنی

    الهی که سیصدسال شاد وسالم وقوی باشی وهیی باشی

    همراه بااون فرشته زیبا که وجودش کنارت همه چی روعطرخاصی داد

    می خوام به این سوالات جواب بدم وخودم ارزیابی کنم

    چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟

    من بخاطر چهارچوب خانواده وسن پایین که درگیرباورهای اطرافیان ومیشه گفت وهم زوراطرافیان بودم

    واردشرایط نادلخواهی شدم

    همیشه روحیه ساختن داشتم وتلاااااش کردام وازخودم ازعزت نفسم ازخواسته هام ازحق طبیعیم گذشتم

    وتلاش کردام برای عوض شدن شخصی

    مثل یه مادرشدم مثل یه پزشک شدم مثل یه عاشق شدم

    مثل یه دوست شدم

    ٢۶ سال به روشهای دیگه قهررهای طولانی

    ودراخربه رهاشدن رسید ومن تنهاچیزی که بدست اوردم اینکه اعصاب ضعیف روحیه حساس اونقدددکارکردام وبه خودم فشارعوردم که درسن پایین مشکلات زیادی پیداکردام

    واون ادم بدددترشدددد که بهتررررنشددددد

    چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟

    دیگه چاره ای نیست این زندگی منه من می تونم عوضش کنم

    من زندگی می سازم واونم مجبورمیشه خوب بشه و.

    چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟

    مثلا اینکه من توان تعقیرررهیییج کس روندااارم

    من فقط می تونم روی خودم کارکنم

    اگه ازدرون تعقیرمی دادم خودمو

    اگه باورهای توحیدیم قویتربود

    اگهبرای خودم ارزش قاىل بودم

    اگه خودمومی دیدم ومی فهمیدم که این شخص ابزاری نیست برای همایت بقیه

    این شخص هم حق وحقوقی داره

    اینکه طلاق چهره ی زشتی داره

    اینکه زشته یکی بفهمه ومردم چی می گن درموردمن

    خانواده ام طردم می کنن

    بچه هام ناراحت میشن

    ترسهاا

    وازقدرت خدابی خبربودن

    ازقوانین بی اطلاع بودن

    همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟

    وقتی کارکردام ورشدکردام ودیدم که نه زنها برای خودشون ارزش قاىل هستن وهمش هم لازم نیست به فکربقیه باشی شجاعت گرفتم نجواهم شروع شد

    وازخداخواستم همینجورکه منوتوی کارم موفق کرده کمکم کنه چاره ای پیداکنم

    لااقل ارامش روبه بدن خودم بیارم

    چون من هییچ وقت نفهمیدم ارامش چیه بی خیالی چیه

    چون کودکی پرازترس ورننجهای عجیبی داشتم

    حتی شبها راحت نبودم

    تنها کاری که شاایدبه من ارامش سطحی می دادخسستگی ناشی ارکارزیادبود

    بالاخره الله مهربان درخواست منو که منتظرش بودشنید

    ومنودعوت کردبه خودشناسی

    به جاهای مختلفی سرکشیدم

    تا به اقیانوس اراام عباسمنش عزززززیززززم رسیدم

    والان من فوق العاده حالم عالیه

    و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟ مسعله روهنوزدرگیرشم

    ولی خییلی شرایطم بهترشده

    مثلا باتعقیرباورهام

    من ارام ترشدم

    به ندرت عصبانی میشم

    باخودم درصلحم

    امیدم وعشقم به پروردگارجوریه که همش احساس می کنم حاله ای ازعشق اطرافموگرفته

    بسیااارامیدوارتررشدم بسیااار

    خودمو

    ااخ خودمو

    اون کوزت روپیداکردام. وچندسال باهاش حرف زدم تاوسایل خدماتی که به دیگران می داد روازش بگیرم

    مگه می داد؟!!

    گرفتم

    وبهش گفتم که تودخترخداهستی عزیزدردونه ی خدا

    پاشوبه خودت(روحوروانت)برس

    توبسیاررارزشمند وزیبایی هنرمندی

    لایقی

    لایق زندگی عاالی هستی لایق عشق واحترامی

    لایق همسری شایسته هستی که هم سطح وهم فکر وهم دلت باشه

    وفکرنکن نیست براات

    هسسست کافیه کدبدی

    بنویسی وبخوااهی

    مسیروعباسمنش نورانی بهت میده توفقطط توی این سایت باش شب وروز

    والان اطرافیان من همه درشگفتی هستن

    خیلیاشون قهرن که خیلی خوشحالم ازم دورشدن

    وبقیه احترااام

    البته اونها باورهای خودشون رودارن

    ومن راااسخ محکم واماده مثل کوهنوردی که می خوادقله فتح کنه ارام واماده درحال پیش روی هستم

    به لطف الله واین بهشت زیبا

    برای همتون خیروخوبی

    وارامش درپرتونورو عشق می خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: