میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندابشارتی» در این صفحه: 2
  1. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    روز 147

    من مثال و تجربه های زیادی از سوتفاهم بین صبرو تحمل در زندگیم دارم

    و ضربه ها و درسهای زیادی گرفتم

    از تجربه های خوبم و شجاعتی ک برای تحمل نکردن از خودم نشون دادم،بحث مستقل شدن در شغلم بود

    سه سال در باشگاهی بودم که همیشه حقوقمو دیر پرداخت میکردن

    من با این جملات که از ترسه از دست دادنه شغلم میومد(صادقانه اعتراف میکنم ولی اون موقع ازش فرار میکردم)

    میگفتم،حالا اشکال نداره،توی کار پیش میاد

    حالا اشکال نداره،درک کن مدیریتو

    حالا اشکال نداره ،این همه همه چی خوبه ،یه حقوقه دیگ،توام ک لازم نداری و لنگ نیسی که ،کنار بیا باهاشون

    حالا اشکال نداره،تو برای عشقی ک به کارت داری،میایو میری،وابسته ی پول نباش

    حالا اشکال نداره…

    حالا…

    خلاصه که ته قلبم از این بی برنامگی برای پرداختشون ،ناراضی بودم

    و البته که جز این مورد،من کاملا از همه چیزو همه کس راضی و حالم عالی بود

    ولی اون اخرا،این مساله خیلی اذیت کننده بود

    ی نشونه گذاشتم برای اینک اقا،تو داری تحمل میکنی و میترسی بیای از کارت بیرون و فکر میکنی برم در خواسته به موقع پرداخت کردن بدم،همین اب باریکه هم ممکنه قطع بشه؟یا توی خودت نمیبینی ک بتونی یک جای دیگ کاره بهتر انجام بدی؟دیگ اینارو میشناسیو 100 تا شاگرد داری فقط در هفته 9 ساعت کار میکنیو ناشکری نکنو بمونو…

    من دیگ نمیخواستم تحمل کنم

    ولی از طرفی هم نمیدونستم باید چه قدمی بردارم

    (بارها درخواست داده بودم که به موقع خقوقمو بدین ولی ادمی که از درون قبول کرده ک تحمل کنه،نمیتونه واقعا از جهان توقعه شرایطه بهتر داشته باشه و حقوقشو به موقع بدن)

    خلاصه اولیل اشنایی با استاد و البته کار کردن روی محصولات(شیوه حل مسائل و قدم دوم و ..)

    متوجه شرکام و ترسام شده بودم

    اصلا باور نداشتم ک نیرویی توی این جهان دارم که منو هدایت و حمایت میکنه

    نمیدونستم که چیزی اگه سخت پیش میره،ینی اون نقطه مناسبه تو نیس

    نمیدونستم ک همون خدایی ک اینکارو برام جور کرده،میتونه کارای بهتری انجام بده

    نمیدونستم این الگوی تکراری،ایراده منه

    نمیدونستم نا اگاهانه،اون باشگاهو اون پولو کردم خدای خودم

    اون روزها این باورو ساخته و تکرار میکردم که

    «« وجوده من،علم من،صداقتو وجدان من،اعتبارو ضمانت برای کارم هست و هیچ عامل بیرونی از جمله چکو سفته و ..نمیتونه ضامن باشه»»

    خلاصه رفتمو محکم برای اخرین بار با مدیریت حرف بزنم

    گفتم من فقط تا اخر این ماه هستم مگر اینک حقوقمو به موقع پرداخت کنین و البته ک افزایشم بدین

    دو روز بعد،برای توجیه این دیرکردها،گفتن ما این دیر شدن ها،بخاطر ضمانت شماست ک مطمعن شیم میمونین

    همین ی کلمه شد الهام واضح تر از واضح برای تصمیمه من برای تحمل نکردن

    گفتم ممنون از شما من،ادامه نمیدم و اخر ماه اومدم بیرون

    نه برنامه ای داشتم

    نه جایی در خواسته کار داده بودم

    نه پولی داشتم

    نه میدونستم چیکار باید کنم

    اینجا بود که صبر کردنو تمرین کردم

    و ی ماه بعد ،با هزاران دست خدا،من باشگاه کوچیکمو (هوم جیم)زدم

    و تکرار باورهای جدید

    که من نیازی ب مجوز ندارم،خدا میچینه

    من نیازی ب تبلیغات ندارم،خدا انسانهارو هدایت میکنه

    من نیازی به لوکیشن خاص ندارم،ادمها بخاطر منو کارم میان از همه جا

    من نیازی به …

    خلاصه ک الان یکسالو 4ماهه ک من توی مکان مقدسم مشغولم

    و همه اینها از همون شجاعتو تحمل نکردن،حاصل شد

    و خداروشکر همین اقدامو تجربه باعث شده،خیلی جاها بتونم نجواهای ذهنیمو برای تحمل و تسلیم در برابر شرایط،منطقی کنم که نه قدم بردارو مطمعن باش همیشه همه چیز میتونه راحتو اسون و مورد دلخواهت پیش بره

    باور کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    سلام خدمت دوسته عزیزم

    همه ی ما به دلیل وجود تضاد ها و درموندگی ها،احساس تسلیم بودن مقابل خدا کردیم و به موجب همین خواسته که،خدایا ما دیگه ازین شرایط خسته ایم و‌در خواسته زندگیه بهتر داریم،به این سایت هدایت و دنباله روعه استاد عزیز شدیم که نتایج استاد و دوستان،کاملا شواهد کافی برای درست بودن مسیرمون هست

    من هم تازه در این مسیر الهی قرار گرفتم،و البته که به میزان تکامل و بودن در مسیر،ارامش قلبی و اسایش و احساس رهاییه زیادی نسبت به ندای قبل دارم که همش بخاطر همین ورودی های ناب بوده

    اصلا نمیدونم چرا دارم مینویسم

    ولی یه حسی بهم گفت بنویس!!

    خواستم بگم،بودنه شما در این سایت،خودش نشونه از فرداهای بهتره به شرطی که ادامه بدین مثل همین الان که کامنت نوشتین

    نتایج مالی هم میان

    همونطور که برای همه عزیزان اومده

    به نظره من وهله ی اول،ارامش درونی و صلح با خوده که هر نتیجه ایو میسازه

    کم کم هدایت میشین به مدارهایی که اونجا فقط خوده شما هستین

    بدون وابستگی به همسر،دختر،پدرو مادر هر شخصی که فکر میکنیم میتونن به جای خدا،برای ما خدایی کنن

    کم کم،ادمها خودشون باهاتون هم مسیر میشن یا به موجب تفاوت مدار،خیلی راحتو بدونه درد ازتون دور!

    خدا حواسش به هممون هست به شرطی که ما بخوایم

    دوسته عزیز،اینارو برای خودم نوشتم

    برای ندا که ببینه و یاداوری شه که از چه مسیری اومده و به کجا قراره هدایت بشه

    در پناه خدا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: