- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا ۖ وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿١٠٢﴾
آنها هرگز آواز جهنم را نخواهند شنید و به آنچه مشتاق و مایل آنند تا ابد متنعّمند.
لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ هَٰذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿١٠٣﴾
و هیچ گاه فزع اکبر و هنگامه بزرگ قیامت آنها را محزون نخواهد ساخت و با آنان فرشتگان (رحمت) ملاقات کنند (و گویند) این است آن روز (سعادت) شما که در دنیا به شما وعده میدادند.
یوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ ۚ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَیْنَا ۚ إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ
روزی که آسمانها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد.
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
اِنَّ فِی هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِینَ
بیشک در این قرآن برای اهل عبادت مایه وصول به مقصد حق نهفته است.
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ
و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
سلام به استاد رحمتم…سلام به زیبایی های بهشتی که الله به بندگانش صالحش روی زمین وعده داده ..سلام به صدای حوری بهشتی از پشت دوربین …
سلام به دوستان جان،به رفقای توحیدی غارحرای من
سلام و سلامتی وعشق به تک تک نور های خداوند که قلبم رو روشن میکنند و امید به آینده م رو صدبرابر ، سلام به دوستانی که از بعد مکان دور و از بعد روح نزدیکتر از هر نزدیکید…
خداوند رو سپاس که 5٧٣ روز استمرار در بهبود ایمانوعمل سلول های خورشیدی روح سعیده رو به نقطه ای رسوند که هم فرکانس با جریان جاری نور و رحمت و آگاهی الهی قرار بگیره و منطبق با هر فایل جدید سایتقدم های تکاملی برای بهبود شخصیت و زندگیش برداره !
که وقتی صبح بیدار میشه نمیگه برم ببینم استاد امروز درمورد چه چیزی صحبت کرده ،میگه برم ببینم امروز استاد به کدوم از سوالات من جواب واضح و روشن داده!
درود الله به هماهنگترین روح و ذهن انسان روی کره زمین !
درود الله به استاد بهشتی من!
هر جمله ای از شما در هر دوره یا فایل های هدیه میشنوم احساس شوق و ذوق من رو از ته قلبم میجوششونه برای اینکه داااد بزنم
استتاااد عاااششششقتم ،شما بی نظیری …شما بی نظیری …
تعبیر آیه یإِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
سرت سلامت،عمر دنیویت به قد نوح پیامبر …زیباییت به قد یوسف…یکتا پرستیت به مثل خلیل الله…صبرت همچون صبر ایوب …توکلت مثال توکل یعقوب…نام نیکت به نیکی محمدامین …هیجان واشتیاقت به مثل موسی …
زندگیت در کنار هارون ،در قامت استاد شایسته هر روز بهتر از دیروز …خوشبختی هات روز افزون …
من میدونم شما احتیاج به تعریف من نداری، میدونم چه منِ شاگردت بهت بگم یا نگم شما همین ایمان و توکل و اشتیاق رو داری برای ادامه دادن …
این منم که احتیاج دارم سپاسگزاریم روبه شما برسونم برای اینکه بهم یاد دادی چه جوری خدارو به شکل توحیدی خودش بشناسم ….
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى
و من تو را برگزیده ام پس بدانچه وحى می شود گوش فرا ده!
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی
من «اللّه» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار!
شهدِ شیرینِ زندگی توحیدی و گرفتن قدرت از تموم آدم ها و شرایط و سپردن سکان زندگی به تنها فرمانروای جهان
به صاحب قلب و روح و جان …
بزرگترین سرمایه و دستاورد من از آموزش های استاد،که باهیچ چیز عوضش نمیکنم
پیامبر زندگی من،امروز از تفاوت صبر و تحمل گفتی ومن بارها و بارها به فرکانس بهشتی صدات گوش کردم تا کلمه به کلمه ی الهاماتت رو در حد ظرف خودم دریافت کنم …
هر جمله ی شما دریایی از آگاهی بود که نیاز به مدت ها گوش کردن به این فایل هست تا رسیدن به درک عمیق …
یک فایل رایگانِ هدیه و این همه آگاهی …؟الله اکبر
استاد برای تعریف سعیده در واژه تحمل وصبر اجازه میخوام که بازهم برگردم به سال های قبل …
تصویری تاریک و مبهمی از سعیده ی قبل از آشنایی شما یادمه…اما تلاشم رو میکنم تا اگر آشغالی زیر مبل مونده درش بیارم …
توکل بر زنده ای که هرگز نمیمیرد….
————-
زمانی که زیر دست بدترین سرپرستار ممکن بیمارستان،سخت ترین شیفت ها،بیشترین زحمت ها رو میکشم و کمترین نمره ی کیفی رو ازش میگرفتم
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
زمانی که قرص خواب رو دوتا دوتا میخوردم به امید اینکه از شر افکار منفی،ساعتی بخوابم و از درد رها بشم
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
زمانی که صدای دعوای من با همسر و خانواده ش،از اتاق رست بخش به گوش همکاران میرسید
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
زمانی که پام به بیمارستان میرسید ،از درودیوار بیمار میریخت برام و بدترین اعزام ها سهم من بود و من هیچ وقت نپرسیدم چرا ؟
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
زمانی که دوستم هربار که به مشکل برمیخورد و من باید حمایتگر وناجی اون از یک میلیونیومین شکست عاطفیش میشدم و تموم وجودم رو براش میزاشتم و فکر میکردم انسان با وجدان و دلسوزی هستم
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
زمانی که تموم پول حقوقم روی برای خریدن هدیه برای تموم اعضای خانواده و دوست و آشنا میکردم تا انسان مهربان و موجه به نظر بیام
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
وقتی به اصرار پدر و مادرم،وبرای تحقق آرزوی اونها،در بدترین شرایط زندگی تصمیم به بچه دار شدن گرفتم
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
وقتی در استراحت مطلق زمان بارداری،ساعت ها روی تخت ،به دیوار روبه روم زل میزدم و منتظر یک پیام محبت آمیز از همسرم بودم،درحالیکه حتی در نزدیکی خودم نداشتمش
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
وقتی بارها و بارها در ٨ماه بارداری دوقلوهای همسان ،بستری شدم،درد کشیدم،و در سی و دو هفتگی دستور ختم بارداری توسط پزشک اعلام شد و من هراسان ازینکه آیا بعد این همه زحمت،بچه ها زنده بدنیا میان یا نه؟
و در سخت ترین لحظه,همسری درکنارم نبود که هیچ،به خیالم خدارو هم نداشتم
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
وقتی از هفت روز هفته ،به جرئت 5 روزش رو هر صبح با درد معده و برگشتن غذا شروع میشد و من میگفتم مشکل معده توی خانواده ی ما ارثیه وهمینه که هست
من درحال تحمل شرایط بودم
من بی ایمان بودم
و سلام به روزی که بالاخره زانوهام در برابر قدرت فرمانروا خم شد …
سلام به کنده شدن گاری زهوار در رفته ی افکار منفی…
سلام به زمستان ١4٠٠…
سلام به 5٧٣ روز قبل …
روز هدایت من به جریان جاری آگاهی الله از طریق پیامبرم
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿4﴾
و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (معارف و احکام الهی را) بیان کند، آنگاه خدا هر که را خواهد به ضلالت وا میگذارد و هر که را خواهد به مقام هدایت میرساند و او خدای مقتدر داناست.
سلام به روزی که شدم لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ
وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا.
و ستایش ویژه خداست و ستایش ویژه خداست بر آنچه ما را بدان هدایت کرد و او را سپاس بر آنچه به ما ارزانی داشت.
استاد عباسمنش عزیزم ،روز ها پی هم گذشت تا من یاد گرفتم مفهوم صبر رو …مفهوم تکامل رو …
و تفکیک کردنش از تحمل شرایط…
و همزمانقبول تموم مسئولیت های زندگیم
و تلاش برای تغییر باور های بنیادین
برای بهبود شخصیت
برای از بین بردن احساس قربانی بودن
برای روشن کردن چراغ توکل و ایمان
برای آشتی کردن با معجزه ای به اسمقرآن
و پاداش ها رسید از همه طرف …
کار کردن دربهترین بخش بیمارستان با استیبل ترین کشیک ها….
مدار صلح و آرامش با اطرافیان…
برکت پولولذت خرید بدون هیچ نگرانی…
سلامتی روحی و امید شیرین به آینده…
روح لطیف و جریان جاریِ عشق خداوند
احساس خوشبختی در لحظه و فریاد خدایا شکرررت از ته دل
جسم سالم و وزن ایده آل
حذف آدمی های سمی و ورود انسان های شایسته به زندگیم
مدار آسان شدن برای آسونی ها…
دیدن معجزه در هر روز زندگیم و دریافت آگاهی های شیرین از الله
لذت سپردن سکان زندگی به دست فرمانروا …و نشستن روی دوشش و دیدن مناظر زیبا ازون بالا…
لذت هم مداری با انسان های بینظظظیر
و… و…و…
هزاران پاداش دیگه که از تلاش برای اجرای مفهوم صبر و عدم تحمل شرایط به لطف الله و از آموزش های شما بدست آوردم…
حالا دارم وارد مدار های بالاتر میشم …
من قشنگ این تغییر مدار رو حس میکنم
من لبخند الله رو میبینم
من شیرین تر شدن هررر روووز زندگیم رو میبینم …
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ
پس صبر پیشه کن! به یقین وعده ى الهى حق است، و مبادا کسانى که به یقین نرسیده اند، تو را خوار و سبک گردانند
چه سپاسگزاری بالاتر ازینکه یک روز که خیلی نزدیکه …درکنار شما بشینم و با اشک چشم هام از نتایجم براتون بگم استاد قشنگم ….
به امید الله…
توکل بر فرمانروایی که خودش میگه :
کرسی آسمون ها و زمین دست منه
و با لبخندی ادامه میده !
بِبببییییییییین!
این کار هم اصلا برام سخت نیست :))))))))
عاشقتونم استاد های زیباروی من،عاشقتتووونم بچه های سایت عباسمنش دات کام
دوستون دارم بی نهایت … بی نهایت …..
سلام آقا سلیمان،برادر عزیزم
ازتون سپاس گزارم برای تموم لطفی که به من داشتید،خیلی خیلی از کامنتتون احساس خوب گرفتم و امروز مجددا هدایت شدم به این کامنت خودم و پاسخ شما ….
چقدردلم این منظره ای که توصیف کردید رو خواست …چقدر احتیاج دارم به این طبیعت بکر…
الله مهربانم …
هرچی که آقا سلیمان تجربه کرد منم میخوام :)
درخواستشو فرستادم به خدای سریع الاجابه الهی که بزودی منم تجربه ش کنم …
بازم ازتون ممنونم برادر عزیزم
درپناه الله یکتا همیشه پر از احساس عمیق خوشبختی باشید
آقا سلیمان عزیز سلام
صدای من رو از روستای ییلاقی زیارت شهر گرگان میشنوی !
نشستم روی تراس ویلا ،با یک خودکار و یک دفتر شکرگزاری …
روبه روم پر از کوه های پوشیده از درختان سبز،با یک مه سفید مه شبیه دامن عروسشون شده…
صدای جیرجیرک ها،همراه با نسیم خنکی که به صورتم میخوره،لذت این منظره رو صدبرابر کرده…
ازون دورتر صدای آواز خروس میاد و بع بع گوسفندها …
انقدر همه چیز اینجا قشنگه که با خودم میگم این همه زیبایی توی این دنیای فانی….بهشت چقدر میتونه قشنگ باشه پس …؟
آقاسلیمان،یازده مرداد من هدایت شدم به خوندن مجدد شما و درخواست تجربه ی طبیعت بکر رو به کائنات دادم …
و خداوند شاهده که هیچ ایده و برنامه نداشتم
و از عصر دوزاده مردادماه تا به الان وسط بهشت دارم با خدا عشق بازی میکنم …
قدرتِ خداوند سریع الاجابه…
به همین راحتی …به همین سرعت…
چی شد که انقدر زود اجابت شد؟
چون من رها بودم…ترمزی نداشتم…اصلا درگیرش نبودم که کِی و چه جوری و چطور میخواد این اتفاق بیفته ….
اگر بتونم برای تموم خواسته هام همین قانون رو رعایت کنیم به قول استاد میشیم
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾
قبل از نوشتن شکرگزاری،احساسم بهم گفت این تجربه رو باهاتون به اشتراک بزارم و ازتون تشکر کنم برای اینکه دست خدا شدید تا من به درک بهتری از قانون برسم …
الهی که تموم درخواست هاتون به همین سرعت،به راحتی ،من حیث لایحتسب تیک بخوره :)
در پناه الله یکتا باشی برادر عزیزم
سلام آقاسیدعزیز
من کجا و لیاقت این همه تحسین و محبت کجا …
ممنونم ازتون برای اینکه همیشه به خواهر کوچیکترتون لطف دارید
من خیلی خوشبختم که هم مدار با این همه انسان های شریف و فوق العاده م…
الهی که همیشه غرق نور الله باشید
الهی که تموم خواسته هاتون از جایی که فکرشو نمیکنید به دست بیارید
الهی که همیشه زندگیتون پر از دستان بینظیر خداوند باشه
قلب فراوان از خواهر کوچیکتر به آقاسید…
همیشه دوست داشتم برادر بزرگتر از خودم داشته باشم و الان خداوند بهتریناشو برام فرستاده …
خداوند حفظتونه کنه
درکنار خانواده ی عزیزتون،همیشه غرق احساس عمیق خوشبختی باشید.