- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
بنام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم
مریم جانم که این تصاویر زیبارو ثبت میکنن
و همه دوستانم
تجربه ای از صبر کردن بگم:
از موقعه ای که بیاد دارم،تو خانواده به دختر صبور معروف بودم
دختری که تو سن 14 سالگی ازدواج کرد
سال اول زندگی مشترک سرایدار خانومی شد که حتی بچه های خودش نمیتونستن تحملش کنن
امامن صبر کردم!
چرا میگم صبر
چون حالم خوب بود
مهاجرت کرده بودیم به شهر،که یکی از آرزوهای بچگیم بود
هر روز تجربه های جدید
هر روز آدمهای جدید
و اونقدر اون خانوم به من اعتماد کرده بود که تمام زندگیش و حساب و کتابش دست من بود
بخاطر همین هر موقع که فشار روحی بهم وارد میشد
میگفتم نمیخاد همینطور بمونه که
ما یکی دوسال اینجاییم و بعدش همه چی درست میشه
و واقعا همسرمم تمام تلاشش رو میکرد
تا اینکه همسرم بعد شیش ماه که مغازه برادرش کارگر بود،تونست برا خودش مستقل مغازه اجاره کنه
و بعد از دقیقا 2 سال که اونجا بودیم
یه خونه دوخواب نو ساز رو تونستیم اجاره کنیم
اونجا بود که من تونستم صبر کنم!!!
اما خیلی جاها به خیال اینکه دارم صبر میکنم،با توضیحات شما متوجه شدم که شرایط رو تحمل میکردم
بعد از اون خونه دوخواب کلید نخوره،که یکسال اونجا بودیم،بنا به شرایطی الان تو خونه ای هستم که 7 ساله اینجا مستاجریم
هر موقع که تاریخ تمدید میرسه
من به همسرم میگم بیا از اینجا بریم
اما همسرم با این حرفها که صاحب خونمون مرد خوبیه،خونه نزدیک مغازس،اگه از اینجا بلند شی جای بدتر گیرت میاد با اجاره زیادتر،تو توی جامعه نیسی از قیمت ها خبر نداری و….
اینجا رو تمدید میکنه
ومن به هوایی که دارم صبر میکنم
با ترس قبول میکردم و میگفتم
همینه دیگه چاره ای نیس
در صورتی که من خودمو لایق یه خونه بهتر نمیدونستم
بخاطر ترسهای مسخره خودمو از تجربه داشتن یه خونه با امکانات محروم میکردم
من به قدرت خداوند ایمان نداشتم
من مشرک بودم
.
.
واقعا سپاسگزار خداوند هستم برای حیاط بزرگی که دارم
بخاطر همسایه های خوبی که دارم
بخاطر ساختمون ساکت و آرومی که دارم
بخاطر محله امنی که زندگی میکنم
بخاطر نزدیک بودنم به مغازه همسرم
اما من سقف آرزوهام بزرگتر از اینه
من میخام با ترسم روبرو بشم،و مطمئن هستم خداوند پاداش بزرگی بهم میده
اگه این شرایط خوبیه،میتونه بهتر از این بشه
اگه تونستم بدون دونستن قانون خونه دو خوابه رو بدست بیارم
الان که از قانون آگاهم با الگوهایی که توی همین سایت میببنم و میخونم
اون خونه ای که دوست دارم رو میتونم بدست بیارم
به شرط حال خوب و دیدن نکات مثبت این خونه
از خداوند میخام که هدایتم کنه…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
این فایل رو به واسطه دیدگاهای که برام میاد دوباره تماشا کردم
میخاستم دیدگاه بنویسم
یهو به ذهنم اومد که ببینم آیا دیدگاهی نوشتم برای این فایل یا نه
وقتی دیدگاه و خوندم مو به تنم سیخ شد
اول اینکه چقدر خودم رو تحسین کردم بخاطر ایمانم،بخاطر جسارتم،و بخاطر تحمل نکردن شرایط
دوم اینکه من این دیدگاه رو تو مرداد ماه پارسال نوشتم
و مرداد ماه امسال ما خونه خریدیم!
ینی وقتی تاریخ دیدگاه رو دیدم واقعا حیرت زده شدم
فقط یکسال از این دیدگاه میگذره
و دقیقا تو همین یکسال و دقیقا تو مرداد ماه امسال ما خونه خریدیم
اونم دو خواب
خدای من….
اصلا نمیدونم چی بگم
فقط میتونم بگم خدایا هزاران مرتبه شکرت
بازم با همون ایمانی که دیدگاه قبل رو نوشتم،مینویسم باز هم به این قانع نیستم
من لایق داشتن بهترین نعمات هستم
خدا میدونه سال دیگه بیام و این دیدگاه رو بخونم چه نعمتهایی وارد زندگیم شدن
الهی شکرت