- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
بنام خداوند هدایت کننده
سلام به استاد و دوستان عزیزم
نمی دونید این فایل رو در چههههه زماااااانه منااااسبی دیدم، در چه زمان و مکان مناسبی به این فایل بااااااارزش هدااااااااااااااایت شدم،
تقریبا همین یک ساعت قبل ،زن عموم اومد خونمون و ایشون یک ماهی هست که تصمیم به جدایی گرفتن،،چرا؟؟
چون بیییییست سااااااااال بود که داشت زندگی دردناک و رنج آورش رو تحمل می کرد
به خاطر افکار و باورهایی که داشت دچار یک ازدواج ناموفق شد و برای ترس از حرف مردم طلاق نگرفت و به زندگیه زجر آورش ادامه داد ،،اونم به مدت بیست ساااااااااال،
خیلی بلاها سرش اومد به خاطر باورهاش،،،کتک خورد ،تحقیر و سرزنش و سرکوب و تهمت و توهین و دروغ و فقر و نداری و بداخلاقی و اعتیاد و………..
خیلی خیلی مسائل دیگه رو تحمللللللل کرد و با این وضعیت به زندگی با عموم ادامه داد ،،،
بلخره بعد بیست سال تصمیم به جدایی گرفت و دنبال کار رفت ،سرکار مشغول شد و خونه اجاره کرد ، و دست بچه هاشو گرفت و زندگی جدیدش رو شرو کرد،
این مثال برای من یک نمونه ی بارز از ترس و تحمل و شرک هست
مثال دیگه درباره ی خودمه،،من پارسال تابستون مشغول یک کاری بودم که به شددددددت سرکار عذاب میکشیدم و خییییلییی استرس و فشار داشتم تا جایی که یکی دوبار سرکار غش کردم و از حال رفتم ،اصلا به اون کار علاقه نداشتم و حقوووق خییییلی کمی داشت، اما به خاطر مسئولیتی که قبول کردم ،،،به خاطر رودروایسی که داشتم،،،نمی تونستم قاطعانه استعفا بدم ،،،، خداروشکر این کار رو چهار ماه بیشتر نتونستم تحمل کنم و استعفا دادم،،،،وسط پاییز به یک کار دیگه هدایت شدم ،کار خیییلییی سبک و راحت و البته پردرآمد که میتونستم خیلی توی اون کار پیشرفت کنم،،از همون طریق به یک رابطه ی عالی و عاشقانه هدایت شدم،،،و هنوز هم بعد تقریبا یکسال،هم رابطم و هم شغلم رو دوست دارم،،
استاد کم کم دارم قانون رو درک میکنم و متوجه حرف های باارزش و طلایی شما میشم،
خداروشکر که این آگاهی هارو کم کم دارم درگ میکنم و به قولی شاخک هام تیز میشن و میییییفهمممم که مشکل از کجاست و مشکل از چه باور و فکر نادرستی میاد،
هر روز خداروشکر میکنم بابت هدایت به این سایت ارزشمند و بابت وجود استاد و خانم شایسته ی عزیزم