- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز ومریم دوست داشتنی ودوستان عزیزم
درمورد سوالات استاد
چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
یادم هست در بین اقوام افرادی بودند که از نظر طرز تفکر وباورها ونوع رفتار کاملا نا هماهنگ با نوع رفتارهای من بودند نه اینکه من بخواهم ایراد بگذارم وقضاوت کنم بلکه مثلا اگر میانگین می گرفتی 80درصد افراد نزدیک به آنها هم دوست نداشتند باهاشون رابطه داشته باشند وآن 20درصد هم به دلیل بددهنی واینکه حوصله چرت وپرت گفتن اون فرد نداشتند یه جورهایی ازش حساب می بردند وباهاش ارتباط داشتند وحالا من با همین افراد که حتی از نزدیک ترین افراد زندگیم هم بود رابطه داشتم وتحمل می کردم باهاش رفت وآمد داشتم بدون اینکه هیچ حرف مشترک ودیدگاه یکسانی داشته باشیم وفرکانس هم که مثل زمین تا آسمان ومن همچنان ادامه میدادم به این رابطه داغون که وجود داشت.
چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
باورهایی که ریشه در مذهب داشت والبته یک مقداری هم بحث عواطف وحرف مردم چی میشه
در دین ما تاکید روی صله رحم خیلی زیاد هست واینکه با اقوام رفت وآمد داشته باشی حتی از بچگی شنیده بود صله رحم عمر زیاد می کنه ونباید با اقوام ترک رابطه کنی .
حالا تعلقات عاطفی هم بود که نزدیک ترین فرد هست بهم نمی تونم ارتباط قطع کنم وجالب اینجاست که بعداز اینکه دیدگاه های من وفرکانس من با آمدن توی سایت تغییر کرد اتفاقی افتاد که خود اون فرد با رفتارش و توهینی که انجام داد ومقصر بود راه باز کرد که یکبار برای همیشه تصمیم جدی بگیرم که تحمل نکنم وگذشت ابلهانه در مورد برخوردها نداشته باشم وحاضر نشم رابطه حفظ کنم به قیمت تحقیر شدن از سوی دیگران والبته حرف مردم که حالا میگن نگاه کن با خودشون هم رابطه خوبی ندارند که اینم یه نوع شرک بود دیگه حرف مردم مهم تراز عزت نفس وشخصیت من نیست که داره خرد میشه .
چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
وقتی این باورها در من شکل گرفت که شرک نباید داشت بخاطر حرف مردم که نباید یک رابطه به زور تحمل کرد.
وقتی که تفسیر واقعی قران درک کردم که گرم گرمی را کشید وسرد سرد وآدم های هم فرکانس همدیگر جذب می کنند .
ونکته مهم آخر آشنایی با سایت استاد وباورهای توحیدی که در من شکل گرفت که همین که هست نداریم وقرارنیست من خودم له کنم برای اینکه با اقوام رابطه داشته باشم.
وکسانی به لحاظ عاطفی به من نزدیک هستند مثل بچه های سایت که حرف هم را می فهمیم ودرک می کنیم ودر مدار هم هستیم نه کسی که باهات رابطه خونی داره.
همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
دری که باز شد این بود که بدون اینکه من کاری کنم اون افراد با رفتار نادرست خودش از رابطه با من خارج شد استاد واقعا به حرفتون رسیدم که شما قرار نیست کاری بکنید جهان خودش افراد دور وبرت غربال میکنه توفقط روی خودت تمرکز کن .
و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
مسئله حل شد در حد اینکه به جای اینکه بخواهی هرهفته با این افراد ارتباط داشته باشی لزومی نداره بهتر رابطه کم بشه وبه جای در هفته چندین بار بشه درسال چندین بار آن هم برای مراسمات ومناسبت مهم
واینکه مگه صله رحم محدود میشه در یک فرد این همه افراد نزدیک داری که می تونی باهاشون ارتباط داشته باشی وبا تو هماهنگ هستند حالا بگذار یک نفر هم نباشه چه اشکالی داره .
سپاسگزار استاد ومریم جان هستم از این فایل های زیبایی که توی سایت قرار می دهند وممنون بابت دوره عالی کشف قوانین
درپناه خدا شاد وسلامت باشید