- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام درود به همگی
استاد درود همچی باوره البته ک درکش کنیم ک باوره پشت هر حرکتی ک شرایطو رغم میزنه
ی مثال از خودم میزنم ک نقش باور رو حس کردم تو زندگیم
زمانی ک اطلاعی از این ک باور منه ک شرایطو رغم میزنه نداشتم
ولی جهان داشت بهم میفهموند با اتفاقات ک این منم ک دارم میسازم شرایطمو
و مثالم اینه ک
من با افکار منفی ک داشتم شرایطو سخت میدیدم و شرایط برام سخت پیش میرفت
و درکی از خداوند و کارکرد ذهن نداشتم
ولی ی جا دیگه شک کردم چطور این شک شروع شد
وقتی من جنوب میشدم اونم تو خواب ناخاسته
و باور داشتم ک جسمم ناپاک شده
حتما باید غسل کنم. نکنم
هر کاری کنم خوب پیش نمیره چون ناپاکم
و بعد چن وقت دیدم ی موقع هایی من جنوب بودم حالا ب هر شرایطی نشده غسل کنم و رفتم ی کاری داشتم اتفاقا کارم انقدر راحت پیش رفته ک نگو الله اکبر من بودم ک داشتم با این باور کارو سخت میکردم برای خودم و فکر میکردم از اونه و چنبار ک اینجوری شد گوشی اومد دستم ک بابا اصلا ربطی نداره این باور منه ک داره شرایطو رغم میزنه ن غسل کردن یا نکردن
من میومدم ب غسل نکردن فکر میکردم و با اون حسی ک تولید میشد فکر میکردم الان خدا نمیزاره کار من راه بیوفته و همینم میشد فکر من داشت اون شرایطو رغم میزد همین
و بعدش اصلا از قصد بدون غسل میرفتم تا باور کنم ک ربطی نداره تازه بهترم میشهاوضاع و این ک خدا ب دل ادما کار داره ب نیت پاکشون
ب نوع تفکرشون نوع نگاهشون ن جسمشون جسم ک میشوریش بلاخره پاک میشه
ببین ی باور اشتباه چ رفتاری رو در یک فرد تشکیلمیده
شکر خدا اینم ی تجربه بود برام گفتم ب اشتراک بزارم برای عزیزای دلم و از دل تضاد بود ک ی پلی ب سمت باور درست ب ذات پاک خداوند زده شد در وجودم ک درستیشو درک کردم و لذت بردم ک من گناهکار نیستم قلبمه ک باید از یاد خداوندم تمیز باشه و بدرخشه و وجودمو نورانی کنه
این کامنتم میخاستمبنویسم گفتم شاید این
موضوع مناسب این سایت نباشه ولی حسم گفت
اینجا کسی قضاوت نمیکنه
بکوشیم تا دلامون رو سمت خدا نگه داریم
دوستون دارم