- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خدایی که یکی از صفاتش حلیم است سلام بر بندگان صالح خدا همانی هایی که هر روز سعی در بهبود رابطهشون با خدای یکتا دارند. هر روز یک قدم از شرک دورتر میشن و به توحید نزدیکتر.
حلیم و صبور یعنی شکیبا ،شکیبایی از استقامت در مسیر میاد صبر به معنای تحمل کردن و زجر کشیدن نیست صبر به معنای استقامت داشتن و قدم قدم جلو رفتن است شاید کند باشه ولی مطمئنی و ثابت قدمی.
اونجایی که دیگه زجر و بدبختی رو تحمل نکردم و به خدا گفتم نمیخوام وضعیت اینجور بمونه نپذیرفتم گفتم دیگه بسه تحمل کردن گفتم من تسلیمم خودت خدایی کن تو الان من با منطقم داشتم برای خودم تصمیم میگرفتم و با عقل ناقصم دنبال راهکار بودم به بنبست رسیدم خالا دست تو میسپرم تو راهها رو برام باز کن اونجا که دیگه تحملم تموم شد آرام شدم و تسلیم ، درها برام باز شد.
با قوانین آشنا شدم و به تدریج با استقامت نشون دادن در موندن توی مسیر، با شکیبایی داشتن در اجرای قوانین به سایت عباس منش هدایت شدم.
من اول داشتم نداری و شرایط نامناسب را تحمل میکردم ،اما بعد با صبر کردن و توی مسیر موندن آهسته آهسته شرایط مساعد شد وقتی راهمون نادرسته تحمل میکنیم ولی وقت راهمون درسته صبر میکنیم و اجازه میدیم رشد کنیم
استاد گفتید تا وقتی خودمون تغییر نکنیم چیزی تغییر نمیکنه دقیقاً همینه اول باید خودمون تغییر کنیم اول باید بفهمیم که مسیرمون درسته یا نه داریم صبر میکنیم یا تحمل داریم زجر میکشیم یا رشد میکنیم
رشد از تغییر میاد رشد از بهبود میاد رشد استقامت میاد.
روزهای اول که وارد سایت شده بودم
اوایل نمیتونستم کامنت بنویسم حرفی برای گفتن نداشتم کامنتها رو میخوندم و لذت میبردم بعد فقط برای اینکه حرف استادمو گوش داده باشم و تکلیفمو به درستی انجام داده باشم شروع کردم به نوشتن ،خیلی کوتاه ،بعد یواش یواش شروع کردم به تحسین آدمهایی که کامنتهای خوب مینویسند و پاسخ دادن به اونها در حد تشکر. الان برای تمرکز ذهنم مینویسم و برای اینکه یادم بمونه کجای کارم کجای مسیرم
خدایا کرور کرور شکرت
ممنون استاد که با استقامت کردن و موندن در این مسیر و طی کردن تکاملتون با صبر و تغییر خودتون ،راه رو برای ما هم هموار کردید