- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
بنام خالق هستی بخش.
سلام استاد عزیزمممممم،
سلام مریم خانم شایسته.
سلام به همهههه و همهههه .
استاد عزیزم انقدر الهامات به قلبم قوی شده،به محض اینکه احساس میکنم فایل جدید گذاشتین،میام تو سایت میبینم بعلههه استاد یه فایل داغه داغ گذاشتن .
دیدن شماااا و حرفای از جنس عشق و عملتون ،ایمان و باور به قانونو تو وجود من بیشتر میکنه .
تفاوت صبر با تحمل ،
به قبل برمیگردم روابط متشنجی که داشتم ،رابطه داغونی که خودمم نمیدونستم چرا باید تحملش کنم ،رابطه ای پر شده بود از جنجال و دعوا ،رابطه ای که بخاطره پدر و مادرم تحملش میکردم ،برای اینکه به اصطلاح اونا فکر کنن خوشبختم و ناراحت نشن ،چقدر کمبود احساس لیاقت داشتم ،اینکه اره همین که هست باید تحمل کنی ،تو زندگیم سال 93 وارد یه رابطه شدم که داغون بود،اونقدر داغون که من هیچ روز لذت بخشی ازش بیاد ندارم ،همون موقه هاا بخاطره وصلت فامیلی که بود،همه میگفتن باید تحمل کنی ،باید زندگی کنی،واقعااا الان دارم فکر میکنم ،میبینم اونایی که بهم راه نشون میدادن ،چقدر زندگی های خودشون دااغون بوده،اونا چیو میخواستن به من یاد بدن،بخاطره اینکه پدر و مادرم ناراحت نشن و این وصلت خانوادگی اختلاف نندازه ،نزدیک به یکی دو سال تحمل کردم اما صبر نبود،اون موقه ها هنوز از قانون چیزی نمیدونستم ،سن کمی داشتم ،اونقدر عزت نفس خاک مالی شده ای داشتم که انگار مهساااا مهم نبود،فقط و فقط بقیه مهم بودن ،نکته ناراحت بشن ،!!!!
به امید درست شدن اوضاع و اینکه اره این دیگه سرنوشت منه تحمل کردم ،خیلی نمیخوام خاطرات گذشته رو که بار منفی دارن باز کنم ،من از شما یادگرفتم تو گذشتم دنبال چیزایی باشم که بهم قدرت میدن بهم حال خوب میدن ،اما الان میخوام تجربه گذشته رو بگم و برای آینده ازش درس بگیرم،تا اینکه یکی دو سال گذشت بخاطره ترس از حرف مردم و این جور چرندیات ،تصمیم گرفتم با خانوادم همه چیزو درمیون بزارم ،از یه جایی به بعد دیگه تحمل کردنم جواب نمیده،تصمیم خودمو گرفتم و جدا شدم ،توی این روند ،پدرم همیشه کنارم بود،همیشه ،،،،،یه جمله از پدرم همیشه گوشه ذهنم هست ،بهم گفت مهساااا اگه از زندگی با این روند لذت نمیبری ،به چه کارت میاد ،رهاش کن .منم بدون اینکه دیگه به مردم و حرفاشون توجه ای کنم،خودمو از بند اون زندگی رها کردم ،استاد من خیلییی شاکر خدام ،همیشه برای من به موقه رسیده،خیلی ها هستن بعد جدایی ،افسرده میشن ،داغون میشن ،امااا خدا خیلی بهم کمک کرد ،من حتی یه روزم این شکلی نبودم ،چون تو همون روند خدااا دستاشو برام فرستاد،شمارو تو مسیرم قرار داد ،که بفهمم من لایق بهترینام ،لایق عشق و خوشبختی هستم .
شمااا زندگی منو ،نگاه منو به زندگی تغییر دادی،من زندگیمو به دو قسمت اگه بخوام تقسیم کنم ،یکیش قبل آشنایی با شما و یکیش بعد آشنایی با شما و آموزه های ارزشمند شماست ،قبل ورودم به این خانواده،من زندگی نمیکردم فقط زنده بودم،من الان یک سالی هست دارم با عشق و لذت زندگی میکنم،حرف مردم برام کوچیک ترین ارزشی نداره ،اگه قبلا بود پیش خودم میگفتم مهسا راجب تجربه زندگیت نگو،بقیه فکر خوبی راجبت نمیکنن،اما این روزا بی ترس ،بدون ترس از قضاوت شدن ،بدون اینکه بخوام احساس قربانی شدن بکنم ،از تجربه هام میگم و مهش اینکه میخوام اگه به قبل برمیگردم میخوام به ذهنم یادآور بشم که ببین اونجوری بودی،الان با تغییر نگاهت باعث شده زندگیت تغییر کنه،من دیگه هیج ترسی ندارم از نگاه آدمااا و قضاوت هاشون و این بخاطره کار کردنم روی دوره عزت نفس هست ،دوره ای که ارزش بارها کار کردن داره.
استاد عزیزم به لطف الله و آموزه های شماااا،روز به روز زندگیم عااالی تر پیش میره،روابط فوق العاده ،آرامشم فوق العاده
سلامتی ام فوق العاده،احساسم و امید به زندگی بی نهایت،
چقدر زیباست که یاد بگیرم برای روندی صبر کنم که میدونم از تکامله ،و لازمه برای هدفم.
و یاد بگیرم تحمل نکنم هیچیو ،در این جهان فقطططططط طبیعی اینکه خوشبخت باشم ،آروم باشم،روابط عالی داشته باشم ،ثروتمند باشم ،و هرچیزی غیر ایناست ،طبیعی نیست و تحمله.
در عشق و نور باشید.