- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
دیروز بلاخره بعد دوسال گفتم من دیگه خسته شدم من دیگه صبر نمیکنم و تصمیمم گرفتم که تغییر بدم
با یک تضاد خونمون مال خودمونه جای لوله بخاریش بدجا هست و کل خونه را دوباره باید بهم بریزیم تا بخاری بتونیم بزاریم جام تنگه که قبلش بخاطر باورهام بجای فکر اساسی حتی ما حموم تبدیل به انباری کردیم اما جوابگو نیست فضام کمه دوساله هر روز دارم از زیبایی خونه مینویسم شکر میکنم تا برسم به خونه دلخواهم و همش میگفتم خدا پس زودباش اما اینبار دیگه جدی بودم و تمام دیشب میگفتم الان من امادم الان وقتشه و گفتم خدا الان وقتشه دیکه تحمل نمیکنم چقدر بنویسم تا کی
من میخوام تغییرش بدم حالا چرا تحمل میکردم چون همه میگفتن خونه مال خودته خوش بحالتون، مستاجر نبودی ببینی چقدر سخته، کلی باور مخرب که یک خونه داری همین کافیه دو اصلا خونه خریدن که هیچ مستاجر هم نشو و همسرم دو سال میگه من از این محله تکون نمیخورم که ما بتونم یک خونه بزرگتر بخریم همش میترسه اگه بد شد چی انقدر منفیه کهدیگه ازش سوالی نمیپرسم چون ادم زنده را میکنه تو قبر، دیدم بسه دیگه اصلا نه مهم خواست بقیه هست نه تمرین مهم اینه هر چی شذ انجامش بدم و بعذ از یک خشم و ناراحتی و بهم ریختگی دوباره قانون یادم اومد و گفتم با حس خوب باید جا به جا بشی تضادتو فهمیدی میدونی باید دیگه تغییرش بدی پس حستو خوب کن و رفتم نشانه من خانمی گفته بود بعد دوسال خونم عوض کردم الان برای خونه جدیدم هر روز شکر میکنم گفتم ببین الان وقتشه بعد امروز باز گفتم بزار بیام حرفای استاد بشنوم تصمیمه دیگه و این فایل بی نظیر دیدم و الان میدونم وقتشه وقت تغییر خونه
دیگه مهم نیست چطوری
دیگه مهم نیست مال من یا مستاجری
مهم اینه همون چیزی باشه که میخوام
همون فضا همون راحتی
دیگه این خواسته الان باید محقق بشه و من دو سال بخاطر حرفها و… فقط تحمل کردم بالای صد میلیون خرج خونه کردیم که بشه خونه دلخواهمون اما نمیشد چون فضای خونه کوچکه حالا هر چقدر خوشگلش کنی و من فقط بخاطر باورهام انقدر تحمل کردم
باورهای اشتباه که هممون توی ذهنمون کردیم
خونه باید از خودت باشه مالک باش و هر کار میخوتی بکن خونه جابه جا کردن سخته تا وقتی پول ندارید خونتون نفروشید نمیتونید بخرید خونه نیست مستاجربودن بده برو خدا روشکر کن کرایه نمیدی خونه داشتن ارزوی خیلیهاست برو خداروشکر کن، همینکه چهار دیواری داری بسه، ببین چقدر سخته جابهجایی، باورهای بقیه
باورهای خودم
من باید تکاملم طی بشه پس تحمل میکنم
من باید خونه حتما مالک باشم و خونه دلخواهم بخرم
مستاجر نمیتونم باشم
اگه تصمیمی بگیرم بد بشه تا اخر عمرم سرکوفت شوهر و خانواده ها هست
اگه من اصرار کنم بد بشه چی
حقوقم باید بدم برای مستاجری
اگه بخوایم خونخ بخریم وام و… میخواد
خونه مهم نیست مهم اینه مال خودت باشه
…
حالا میخوام بشکنم همخ این باورهارو
انقدر دیشب تکرار کردم که تمومش کنم
من لایق خونه عالیم با فضای عالی
به همسرم گفتم بخاری نمیخواد نصب کنی
مهمون داشتیم گفتم دیگه بخاری نصب نمیشه ما جابهجا میشیم
نزاشتم همسرم بخاری نصب کنه گفتم تو همین ماه ما جا به جا میشیم من زمستون اینجا نمیمونم
بخاری تنها تضاد بزرگیه که اگه حلش کنه من اروم میشم اینبار نمیحوام تضاد را درستش کنم میخوام تغییرش بدم الان خونه سرده و من هر بار با دیدن بخاری به خوذم میگم تحمل نکن تمام فقط انجامش بده
این تضاد بعد شش هفت ماه برای کارم شد که بسته ها پستی نمیتونستم پیاده ببرم و زیاد بودن و تماس گرفتم گفتن میایم میبریم برات پست میکنیم و فهمیدم چقدر من خودمو اذیت کردم چقدر تحمل کردم الان هم دو سال دارم خونمو تحمل میکنم و الان وقت تغییره، به خودم میگم دو سال روی خودت کار کردی کلی فایل گوش دادی هر روز شکرگزاری کردی دیگه پاشو انجامش بده خدا هم منتظر بوده خودت پاشی تا کمکت بده نه بشینی صفحه صفخه بنویسی بزور حالتو خوب کنی
و این فایل دقیقا بهم پاسخ داد که کاش انقدر تحمل نمیکردم
مرسی استاد
دقیقا بموقع این فایل دیدم و مصمم تر شدم
راه حلی اساسی هست
خدایا شکرت الان میفهمم دو سال میگفتی نشونه میدادی اما من بخاطر باورهام قدم برنداشتم
اینبار با ایمان به تو قدمهامو برمیدارم و میدونم بهترین میشه
مرسی عزیزم از ایتکه وقت گذاشتی نوشتی و چقدر بهم باور خوب و حس خوب منتقل کردی
اینکه درخواستت یک خونه سه خواب و مبله بوده اینکه با یک چمدون بدون وسیله بری و دقیقا همین هم اتفاق افتاد و اون یا که کذاشتی خخخ انقدر دقیق انقدر شدنی
خدایا شکرت که امروزم شما را نشونه ای کرد برای مصمم تر بودنم و بهتر درخواست کردنم
بهترینها
برات ارزو میکنم عزیزم
مرسی عزیزم از دعای خوبتون و الانکه داخل خونه جدیدمم اومد پیامتون دیدم گفتم دیدی چقدر کار درستی کردی
و چقدر الان راضیم و شادم
یک خونه مطابق سلیقم گرفتیم که هم فضا داره هم نور هم دسترسی راحت به همه جا، که حسابی خوشحالم
ان شالله بزودی اون خونه قبل هم جابه جا میکنیم
ممنون از اینکه برام از خودتون نوشتید و باعت شدین بیام کامنت قبلمو بخونم حسابی خداروشکر کنم