میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه سادات» در این صفحه: 1
  1. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    فرمانروای آسمان ها و زمین از آن خداست

    و خدا بر هر چیزی تواناست

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان شایسته و دوستان عزیز هم فرکانسی

    خدا رو شکر برای تک تک شما ها

    خدا روشکر که میتوانم ببینم گوش کنم بنویسم درک کنم لمس کنم هدایت بشم حرکت کنم …….

    پروردگارا : به راستی ما شنیدیم فراخواننده ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و ایمان آوردیم .

    بارالها ! پس گناهان ما را ببخش و بدیهایمان را پوشیده دار و ما را با میکنم بمیران .

    پروردگارا! و آنچه بر زبان پیامبرانت به ما وعده کردی به ما ارزانی دار ، وما را در روز رستاخیز رسوا مگردان تو خلف وعده نمی کنی .

    *چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟

    تو این مدت زندگی یادمه همش دوست داشتم آزاد بشم از این زندگی رها بشم ولی راهش را بلد نبودم

    همیشه با همسرم بحث ، دعوا ، بی‌احترامی ، سردی و بدون هیچ ارتباط کلامی بود که اصلا یاد ندارم ما پنج دقیقه حرف زده باشیم اگه هم می‌زدیم به داد و بیداد منجر میشد

    همیشه میگفتم می‌خوام جدا بشم ازت حتی اکه تو را خودم انتخاب کردم خیلی اقدام کردم خیلی دعوا خیلی خودخوری خیلی خیلی تلاش کردم و آگاه نبودم میدونستم باید خودم تغییر کنم ولی با قانون آشنا نبودم

    همیشه سر پول دادن بحث داشتیم

    خیلی خسته بودم از زندگیم و همیشه بیرون از خانه منتظر یه ناجی یه همدم حتی یکی که فقط من پیشش باشم و از زندگیم بگم و اون هم فقط محبت کنه ….

    که این حال بد من را به راههای اشتباه کشوند در حدی که فقط سرزنش میکردم خودم را یا به فکر نابودی بودم

    هفت سالی هست که بجای دارو شیمایی از داروی گیاهی استفاده میکنیم

    خیلی پیشنهاد میدادن برای خواب خوب قرص بخورم ولی نخوردم

    چون کاملا مخالف بودم

    اوایل تحمل میکردم چرا چون میگفتن خودت انتخاب کردی یا بچه که اومد گفتن تو دیگه بچه داری ولی اینا را من قبول نمی‌کردم میگفتم اگه قرار برم خوب با بچه میرم ولی ولی

    چون مسیرم اشتباه بود فقط ترس داشتم همسرم را برا خودم بزرگ کردم و همین بزرگ کردنش باعث می‌شد کارها و تهدید و حتی … انجام بده

    کارم یه موقع گریه کردن ، آهنگ غمگین ، به خودکشی فکر کردن ….. اینا بود

    *چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟

    باورهای من این بود اره سمانه خودت همسرت را با تمام سختی ها که بهش رسیدی انتخاب کردی

    خودت جلو همه ایستادی که بهش برسی

    سمانه داری تو خانه 300 متری پدر همسرت زندگی می‌کنی

    سمانه خورد و خوراک خوبی داری

    سمانه تو به بار دیگه هم جدا شدی پس دفعه دومی در کار نیست

    * چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟

    اینکه خودم را همان جور که یکسال زمان گذاشتم و تغییر میکردم ولی پایدار

    این که اگه همسرت محبت توجه …. نمیکنه تو نباید راهت را اشتباه بری

    سرکار میرفتم و نمی‌ترسیدم از همسرم و به این حرفش که خودم خرجت را میدم اکتفا نمی‌کردم

    از تهدید کردنهاش نمی‌ترسیدم

    از اینکه تا شرایط را برای خانواده ها بازگو میکردم

    میگفتن همینه که هست خودت کردی

    تو اگه بخوای میتونی مار را خونش بیرون بکشی

    و ضرب المثل های دیگه

    تو زندگی به نفر من یه نفر نیمن

    *همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟

    از زمانی میگم که تازه باشه

    زمانی که من فهمیدم با استفاده از دوره بینظیر کشف قوانین زندگی که هدف چی هست و روابط را رها کردم راه برام نمایان شد

    یک بیزنس یک کاری که دارم مهارت آموزش فروش و راهکار فروش را یاد میگیرم جایی که برد برد جایی که دارم با آدمها ارتباط برقرار میکنم جایی که تمرین برام هست که خوب صحبت کنم

    چیزهایی که تا به الان نداشتم

    حس امید دارم

    حس زنده بودن دارم

    حس هدف تو زندگی داشتن دارم

    حس مستقل بودن دارم

    ……………………………………..

    الان میفهمم هدف و زندگی و لذت بردن یعنی چی

    *و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟

    دو هفته پیش با پدر همسرم و خود همسرم صحبت کردم و گفتم من دیگه واقعا نمیتونم ادامه بدم به این زندگی و بیاین باهم صحبت کنیم و به نتیجه برسیم و تمام کنیم

    به پدر همسرم گفتم تو این یکسال که من برگشتم آیا من اومد گلایه کردم ایشون گفتن نه

    گفتم پس به خانواده و هیچ کس هم حرفی زده نشده ولی با وجود حرفها و تو گذشته بودن ….. من دیگه نمیتونم

    خوب اون شب چیزی حل نشد ولی همسرم گفت اگه بخوای صحبت میکنیم و تمام میکنیم

    ولی حرفهای اون شب ایشون حرفهای تکراری 16 سال بود و من به این نتیجه رسیدم که نمیشه

    یه هفته بعدش گفتم چرا از چیزی که ناراحت هستین حرف نمی‌زنید که مسئله حل بشه

    ایشون گفتن من می‌خوام پولی که دست دوستم هست را پایین با بالا بگیرم بهت بدم و هر جایی خواستی برو

    گفتم چقدر خوب ولی عجله نکن که بخوای ضرر کنی

    بعد گفتن می‌خوام تمام بشه تا خانه و مغازه پدرشون بهش برسه چون با وجود ما به نام ایشون نمیشه و حتی گفتن من می‌خوام یه شرکت بزنم گفتم چه شرکتی ! حالا یه شرکتی

    بعد ذهنم سمانه میخواد شرکت بزنه کجا میخوای بری

    صبر کن باهاش کار کنی

    نه بابا این حرفهاش همیشه رو هواست

    خودش می‌دونه من که بیزنسم را شروع کردم

    و اینا اومد تا رسید به فایل 11 کشف قوانین

    معرکه اس پر از آگاهی

    سمانه تو که الان فهمیدی چی به چی هست

    پس اولویت اول تغییر خودت خودت خودت

    و بیزینست که تازه شروع کردی

    خیلی برام سوال بود که تحمل نکنم

    ولی از یه طرفی میگفتم با تغییر من قشنگه که خدا برام بچینه

    اون لذت داره که وقتی میفهمی رو خودت کار کردی جهان مکانت را تغییر میده

    و اگه هم روزی از طرف ایشون انجام بشه که بازهم به دست خدا بود لاغیر

    استاد حالم نسبت به دیروزم عالیه عالی

    بینهایت از خدا سپاسگزارم

    بینهایت از شما دو عزیز سپاسگزارم

    بینهایت از تمام دوستانی که جواب میدن و جوابشون باعث حرکت وتکان و تلنگر برای ما میشن

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: