میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ژاله احمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    ژاله احمدی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام الله مهربان وبخشنده

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون ودوستان عزیزم

    چققققدر فایل به جایی بود واقعا در این روزها به این فایل نیاز داشتم تا تفاوت صبروتحمل درک کنم

    که چه جاهایی من زجر کشیدم و تحمل کردم

    وچه جاهایی مسئله رو رها کردم و صبر کردم.

    1_من بهمن95 عقد کردم وبا خانواده خودم وهمسرم عهد بستم که نهایتا 2سال دیگرمستقل بشم برای زندگی دونفره بعد من سال 97 کلی خریدهامو انجام داده بودم و بیشتر وسایل آمده بود و خونمون هم باید تعمیرات جزئی میشد تا اینکه خاله همسرم فوت کرد و یکسال برای این موضوع خانواده ام تحمل کردند،کلی از وسایلم خونه خانواده ام بود و من هم از این دوران طولانی به قول معروف نامزدی خسته شده بودم وهمینطورهمسرم.

    بعد ازسال سوم دوران بیماری اومد و ما جشن عروسی نمیتونستیم بگیریم چون اطرافیان نگران از مراسم گرفتن بودن وبیشتر جاها برای برگزاری مراسم بسته بود 4سال گذشت و 3ماهی بود که خونه با وسایلمون آماده شد ولی همچنان خانواده ها میگفتند صبر کنید تا وضعیت بهتر بشه وما برای شما عروسی بگیریم چون آرزو داریم…

    2-باور عدم احساس لیاقت وبی ارزشی خودم و ترس ازگفتن تصمیم نهایی خودم ،تحمل کردم که واقعا زجر می کشیدم که نکنه یه وقت خانواده همسرم از من ناراحت بشن از تصمیمم و این یعنی احترام به آنها

    3-اگر شجاعت گفتن تصمیمو زودتر داشتم اینققققدر بلاتکلیف نبودم وراحتتر و بدون کینه و ناراحتی مستقل میشدم.

    4-من اسفند 99تصمیم نهاییمو گرفتم که بدون مراسمی با همسرم زندگی مشترک شروع کنم (همچنان خانواده ها راضی نبودن)خودم با خانواده ام و خانواده همسرم صحبت کردم و محکم حرفمو زدم و گفتم که یک هفته دیگه ما یه عکاسی انجام میدیم و مستقل میشیم.

    خانواده ها تصمیم گرفتن یه مراسم کوچیک خانوادگی (عمو،خاله،عمه،دایی)بگیرند و هر چیزی که واسه این مراسم لازم بود واسمون گرفتند و دعوتی ها گفته شدو یک هفته ای همه چی جور شد و کلی هم خوش گذشت خیلی ساده و شیک.

    فیلمبردار تو همون تاریخ که میخواستم اکی شد وموزیک و غذاها و مهمان ها و…

    و کلی هدایا برای ما جمع شد برای شروع زندگی مشترک.

    وخداروشکر مراسم بخیر وشادی و سلامتی برگزار شد وتمام.

    5-شجاعت خودم و تصمیم قطعی که واسه این موضوع گرفتم .

    انتظار نداشتم که خانواده ام با خانواده همسرم اوکی کنند چون این موضوع مربوط به خودم وهمسرم میشد وباید خودمون صحبت اولیه ونهایی میکردیم

    من همیشه از صحبت کردن با پدرشوهرم سختم بود

    و همیشه اطرافیانو واسه صحبت میفرستادم ولی هیچ تاثیری نداشت.

    من به خدای خودم ایمان آوردم وعمل کردم (شرک داشتم که حتما مسئله ما با صحبت بقیه درست میشه)حتی همسرم توانایی صحبت کردن با خانواده اش را نداشت چون میترسید به بحث و دعوا برسه

    ولی من گفتم اگر شرایط دلخواهمو میخوام باید خودم دست به کار بشم و همینطور برای خیلی از مسائل

    باید خودم و خودم حرفمو بزنم تا شرایط خوب هست.

    خدایا سپاسگزارم که به من توانایی جواب دادن به این سوال ها دادی تا بنویسم و الگویی باشم برای دوستانم

    همیشه سلامت وشاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: