- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام و وقت همه بخیر.
ممنون بابت این فایل. من هم در زمینه ی موضوع مرتبط با فرزنداوری تجربیات این چنینی دارم و اصرار های خودم به پزشکان و تحقیقات خودم راهم رو روشن کرد . ما گاهی فکر میکنیم بقیه از ما عاقل ترن اما گاهی دقیقا همون به ظاهر متخصص ها خودشون بی دقتی میکنن و ما باید حواسمون باشه. مثلا در زمینه سرماخوردگی پیش اومده من میدونم خودم با کدوم دارو زود جواب میگیرم اما دکتر چیز دیگه مینویسه و من با آگاهی دادن به پزشک داروی بهتر رو با نسخه می گیرم. و هزاران جای دیگه .
و اینکه زجر کشیدن اکثر جاها اشتباهه مثلا من شیمی خوندم و حتی ارشد گرفتم و نگم که سر پایان نامه محاسباتی چقدر اذیت شدم.راه استخدام هم سالها پیدانکردم در مکان مورد علاقه ام.
الان کتابام رو بعد از چندسال گذاشتم داخل نایلون و راحت سر کوچه میزارم چون لذت نبردم از رشته ام و حتی گاهی شکنجه شدم و راه مورد علاقه و پر از خلاقیت،عشق و پیشرفتم ام کار هنری و عروسک بود و هست.اصلا سیر نمیشم از عروسک سازی.پس چرا کتاب هایی رو که فقط در اسباب کشی حمل می کنم نگهدارم؟؟؟
بعضی آدم های مسن رو هم در نسبت های مختلف تحمل کردم اما خدا خیلی کمکم کرده و من رو چندسال در استان دور منتقل کرده و من روی خودم کار کردم و با دنبال راه حل گشتن های بسیار و حرف های شما به این نتیجه رسیدم که راه آرامش و رسیدن به هدف گاهی تعویض هم نشینان هست و من دارم تلاش میکنم که با انسان های بهتر و مثبت تر و با صفاتر در ارتباط باشم و تمرکزم رو بر روی خواسته هام میزارم و خدا باز آدم های خودخواه و ناهم فرکانس رو دور تر و مهربانان و هم فرکانس ها رو بیشتر بهم نزدیک میکنه . علت اینکه میگن آدم رو از دوستاش بشناس یه دلیل محکم فرکانس میتونه باشه.بهای آرامش گاهی اینه که بپذیریم میخوام حتی اگه بعضیا ناراحت میشن و با من رفتارشون عوض میشه باز این کارو انجام بدم دیگه نمیزارم آدمایی که به من ضربه زدن من رو گوش مفت گیر بیارن و با خاطره های بی معنیشو وقت من رو تلف کنن .من دیگه به بهانه اینکه نکنه عیب باشه نمیشینم و خدا همه چیز رو زیباتر رقم میزنه.وقتی از درون قطعیت داشته باشم جاده ها هموار میشه…..
خیلی ممنون بابت حرفای عالیتون
سلام دوست عزیز
من سالها قبل شماره چشمم نزدیک چهاربود لازک کردم سریع خوب شدم یک دکتر بسیار محترم و مسئولیت پذیر در رشت.
قبلش هم تحمل عینک نداشتم لنز میزدم .
بعد از لازک میگفتم خدایا شکر که بدون وسیله راحت دنیا و قشنگیاشو می بینم.
بعضیاباید لیزیک کنن و بعضیا لازک و الان راه های جدید هم صددرصد کشف شده….ان شاءالله با چشمان خودت این دنیای رنگی رو به بهترین نحو ببینی و خدارا هر صبح و شام شکرگزاری کنی . دیگر از بخار گرفتن عینک در زمستان هم خبری نباشد….
سلام و وقت به خیر
ان شاءالله حل میشه و خودتون با هدایت الهی حلش می کنید. خدا هیچ وقت راه حل نصفه نمیفرسته شاید ما بنده ها خوب دریافت نمی کنیم. ترسیدن از شرایط و آدم ها و تحقیرهای آدم ها شرایط رو سخت تر میکنه گاهی باید محکم ایستاد و گفت دیگه به هیچ کس و هیچ چیز باج نمیدم اصلا میخوام ببینم تهش و بدترین حالتش چیه؟؟حالا که تلاشم رو کردم محکم می ایستم و خدا منو به شدت در مسیر درست قرار میده و انسان های خوب و مهربان رو سر راهم قرار میده.ما باید یادمون بمونه نسبت ها این دنیا اهمیت دارند و نه آن دنیا پس زیر بار زور و تحقیر نباید رفت و خدا همیشه اولویت اول است…
امام علی فرمود اعتماد به نفس کلید خوشبختی است. آخه وقتی از درون اعتماد به نفس کافی وجود نداره از افراد خودخواه و سرکوبگر چه انتظاری میشه داشت اونا سوژه ی ساده و آسیب پذیرشون رو پیدا کردن ، پس چرا ولش کنن؟؟ باید تمرین کرد و گفت من لایق بهترین ها هستم خداوند افراد ناهم فرکانس را خارج و دوستات و هم فرکانس ها را داخل می نماید….
سلام خدیجه عزیز،خداروشکر بابت شجاعت و ایمانتون، واقعا ترس بزرگ ترین دشمن انسانه و اگر بعضی انسان ها احساس کنن طرف مقابل کمی ترس داره بیشترین تلاش رو برای سو استفاده می کنند در هر نقش و نسبت و موقعیت ،کاری ،دوستی، فامیلی،…آنقدر باید شجاع باشیم که اگر کسی دلش خواست از اخلاق ما سو استفاده کنه وقتی نزدیک شد بدونه ما اون طعمه نیستیم.
و از لحظه ای که انسان شجاعت رو در دلش احساس میکنه تمام شرایط برای تغییر فراهم میشه و چشمک های خدا پشت هم ظاهر میشه کافیه بخوایم و دقت کنیم.
تغییر از زمانی شروع میشه که از سکوت زیاد و تحمل نا به جا دست برداریم و قاطعیت خود رو از درون ساطع کنیم و اینجاست که انوار خوشبختی از وجودمون ساطع میشه و بهترین نتایج به وجود میان .
همیشه طبق صحبت استاد عزیز باید به خودم یادآوری کنم صبر با تحمل فرق داره چون گاهی صبر و تحمل رو یه جور جلوه دادن در ذهن ما.
ان شاءالله شما و همه ی دوستان سربلند،پیروز ،شاد و بسیار ثروتمند و بی نیاز از همگان باشید.
خداروشکر. شکرگزار خداوند بابت بودن با شما دوستان و بهره مندی از صحبت های زیبا و کارامدتون هستم.