- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خداوند مقتدر و دانا و هدایتگران
سلام به شما استاد عزیزم و خانم شایسته جان و همه ی هم فرکانسی هام…
چقدر این فایل امروز برام تلنگر خوبی شد..
تلنگری برای اینکه روابط اشتباه و سمی که دارم رو نباید تحمل کنم و اول باورهامو تغییر بدم تا خدا منو به راه درست حل مسائلم هدایت کنه..
تلنگری که قرار نیست این بیثباتی مالی رو تحمل کنم و قبولش کنم..
تلنگری که من باید تغییر کنم برای حل تضادها نه بقیه..
بعد فایل شما چندین موضوع به یادم اومد که بخاطر باورهای اشتباهم داشتم تحملشون میکردم و دنبال راهی برای تغییرشون نبودم!!!!
و بعد اینکه تصمیم جدی گرفتم، دیگه نمیتونم و نمیخوام این شرایط سخت رو تحمل کنم و زجر بکشم..
بعد مدتی راه حلش برام نمایان شد..
بعضی هاشون بعد چند ماه حل شدن،و بعضی هاشون بعد نهایتا 2 سال..
ولی موضوعی که بشدت برام مهم و بزرگ بود و کل زندگیم رو تحت تاثیر قرار داد، نامرتب بودن دندان هام بود..
از سن 13 سالگی تا 25 سالگی..یعنی همین چند ماه پیش.. من داشتم دندان های نامرتبم که ظاهرم رو خیلی زشت جلوه میداد تحمل میکردم..
پذیرفته بودم که خب چیکار کنم همینه که هست..خدا خواسته برام..پدرم هم که بهم پولی نامیده تا برم درستشون کنم..
به خودمم اجازه نمیده برم کارکنم و پول در بیارم..پس تحملش کردم..
بابتش یک عمر نتونستم توی جمع ها ،راحت و با حس خوب حرف بزنم یا بخندم..
بخاطر ترس از تمسخر یا ترهم و تحقیر اطرافیان
،تبدیل به دختر گوشه گیری شدم که اصلا اهل شوخی و خنده نیست و همه منو به عنوان یه آدم خشک میشناختن که اصلا شوخ نیست و همیشه جدیه..
همه دوستام بهم میگفتن تو اصلا مثل بقیه دخترا لوسبازی و دیوونه بازی درنمیاری و خیلی خانومانه همیشه رفتار میکنی و بزرگتر از سنت رفتار میکنی..
برای همین به مرور دایره اطرافیانم بسیار کوچیکتر شد و تنهایی من بیشتر و جدی تر شد..
تا جایی که الان حدود 3ساله که با هیچکس در ارتباط نیستم و دوستان دوران مدرسه ام هم دیگه ارتباط خاصی نداریم و چندماه یکبار به خبری از هم میگیرم..
درسته که در ظاهر من بخاطر این قوانین،ارتباطم با اطرافیانم رو که مسیر متفاوتی از من دارن رو تقریبا صفر کردم..ولی در باطن موضوع مهمتر همون دندان هام بود که هر چی که میگذشت،چندتاشون شکست..اونایی که روی هم بود و به اصطلاح کوسه ای بودن، پوسیدن و رنگشون سیاه شد و خیلی وضعیت بد شد..
تا جایی که من از این تنهایی و دوستی نداشتن، از این که نتونم راحت صحبت کنم و بخندم حتی، خسته شدم..
با تمام وجود گفتم دیگه نمیخوام این وضعیت رو تحمل کنم.. بعد شروع کردم به اینکه چرا از بقیه مثل پدرم و همسرم درخواست جدی نکردم برای پرداخت هزینه؟
چرا قبل باردارشدنم از همسرم نخواستم که هزینه های دندانی رو پرداخت کنه و بعد اقدام به بچه دار شدن کنم؟ درحالی که دکترا میگن خانما اجازه ندارن موقع بارداری حتی یه دندون خراب داشته باشند ولی من دندونام داغون بودن؟
چون من دوست داشتم قربانی باشم.!!!!!
.
چون خودمو لایق داشتن دندون سالم نمیدونستم !!!..
چون خودمو لایق این نمیدیدم که بقیه برام پول خرج کنن!!
چرا خودم نرفتم پول در بیارم؟
چون خودمو بی عرضه میدیدم!!
چون فک میکردم بقیه قدرت دارن مانع کار کردن من باشن و بشدت شرک داشتم.!!
چون خودمو لایق داشتن درآمد نمیدیدم !!
چون با وجود همسرم و پسرم وقت داشتن شغل ندارم و اونا مانع من هستن(شرک)!!
چون همیشه فکر میکردم که باید یه ایرادی داشته باشم تا تو جمع ها بتونم ترهم دریافت کنم و پذیرفته بشم!!!
بعد گوش دادن مرتب فایلهای شما، و تغییراتم ..خداوند هدایتم کرد به کاری که خیلی راحت توی خونه ی خودم،به راحت ترین شکل ممکن تونستم چند ماه درآمد داشته باشم و حالا رهاش کردم و تمرکزی میخوام رو شغلی که عاشقشم کار کنم..
و با اعتماد به نفسی که بدست آوردم اقدامات اولیه دندانپزشکی رو انجام دادم و بعد پدرم و همسرم، وقتی که واقعا مصمم شدم و تغییر کردم..دیگه قدرتی نداشتن و خداوند هر بار تا حالا از طریق این دستانش به من پولی که برای هر جلسه دندانپزشکی نیاز بود رو، بهم رسوند و هر هفته دارم به مطب دکتر میرم و مطمینم امسال تمام دندانهام بهتر و زیباتر از همیشه و کاملا سالم و مرتب میشوند..
این یکی از اهداف مهم امسالم بود که نوشتم و به لطف خداوند در مسیرش در حال حرکتم..
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها و بابت دستانت و بابت این مسیر درخشان و عالی..
استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل بینظیر و عالی..