میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رسول سواری» در این صفحه: 2
  1. -
    رسول سواری گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    سلام دوباره به سیدعزیزم وتمام دوستان.من تاچندماه قبل همیشه بارفتارهای مادرخانمم درتضادبودم واوایل همیشه باخانمم بحث میکردم که مادرت نباید این کار را میکرد یاچرا این کار را میکنه.تا این که تصمیم گرفتم که رفتاروحرکاتش ومهمترازهمه حس من این بودکه منا دوست نداره ومن اصلآ نمیرفتم خونشون یااگه یه موقع هم که میرفتم قبل رفتن به خودم میگفتم که من رفتارش رو تحمل میکنم بخاطرخانمم تحمل میکنم تابعد اینکه باسایت استاد آشنا شدم دیدم که همه اینابخاطرفکرمن بودبااینکه مادرخانمم واقعآ همه تلاشش را میکردمناراضی نگه داره ولی افکارمن اینقدر منفی بود وهمیشه دنبال بهانه گیری مثلآ اگه برای همه ماکارونی درست کرده بودیاخورشت بادمجان مثلابقیه دامادهاش اون غذارامیخوردن ولی برای من تنها خورشت مرغ میزاشت ولی باهمه این کارهادوباره ذهن من چون ازقبل ناراحتی رادرست کردن بودمیگشت ویه بهانه ای رادست اویزقرارمیداد.من واقعآ دوست نداشتم این رابطه راولی قبول کرده بودم که من نمیتونم بامادر خانمم رابطه خوبی داشته باشم وهمیشه به خانومم میگفتم من ومادرت نمیتونیم باهم کناربیایم مثلآ اگه حرفی میزدمن یه جور دیگه برداشت میکردم حتی اگه به دخترم میگفت چرا اینقدر شیطنت میکنی من همین حرفوبهانه میکردم.من 10سال بااین فکرلذت کنارهم بودن راازخودم گرفتم ودیگه شده بود باورمن که من بامادرزن بهم خوش نمیگذره ونمیتونم حتی یه شب دورهم باشیم.میخوام بگم دوستان عزیز خیلی اوقات این ماهستیم که یه شرایط خوب ودلخواه رابایه نگرش ویه برداشت اشتباه تبدیل میکنیم به یه شرایطی که دیگه فکرمیکنی بایدتحمل کنی یابرای همیشه کناربزاری یه سری افرادرا.ولی بایه تغییردرنگرش وفکرمیتونی شرایط راتغییربدی.الان وقتی میخوام برم خونه مادرخانمم پیش خودم میگم تواون لحظات هم به من خوش میگذره وهم به بقیه.اگه کسی هم کاری کنه مطابق میل من نباشه پیش خودم میگم طرف هم حق اشتباه راداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    رسول سواری گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    سلام به سیدعزیزم وسلام به همه دوستان عزیزم.خدای خوبم دوستان عزیزم من ازهمه بدترخودمادارم تحمل میکنم خدایامن میخوام خودماتغییربدم ولی یه چیزی درونم نمیزاره.خدایامن خودمانمیتونم تحمل کنم من این شرایطم رانمیتونم تحمل کنم منم تاالان خودماتحمل کردم ولی هنوزاین فایلوگوش نکردم ولی دیگه نمیتونم خودم وباورهام راتحمل کنم من چندسالیه کارگاه تولیدلباس کاردارم ولی میخوام برم توکارگاه کارکنم ولی اصلاهیچ حرکتی نمیکنم.میخوام برش بزنم ولی نمیتونم.مشتریهام ناراضی ان ولی حرکتی نمیکنم روی خودم وباورهام کارمیکنم وبعدازچندروزدیگه دنبالش نمیکنم میخوابم تادیروقت وهمه کارهام مونده.زندگیم آشفته شده.خدایامن دیگه خودماتحمل نمیکنم من میخوام تغییربدم شرایطما.خدایاکمک کن من خودماتغییربدم.خدایاراهشوبهم نشون بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: