میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Fatima» در این صفحه: 4
  1. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خدا

    ردپای 88

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    یکی دیگه از درس هایی که از شما یاد گرفتم ،اینکه به یاد بیارم مسیری که منتهی به موفقیت شده چی بوده؟

    چه افکار باور روش و… انجام دادم

    خب آدمیزاد عجوله مخصوصا اگه یکمی هم دیر شده باشه !

    راستی دیر از نظر کی ؟از نظر خدای من ،من نیاز به همه مسیرها قبل داشتم تا امروز به اینجا برسم

    من گاهی وقتا خدای گونه فکر میکنم و عجله رو فراموش میکنم و به قول استاد میریم و هدایت میشیم

    اما وقتی ورودی ها کنترول نیس ،شیطون میاد میگه خب عمو جون کجا بودی تا حالا؟

    هر چی خصلت داره رو یه ثانیه ای بهم منتقل میکنه

    مقایسه قضاوت شک ناامیدی ترس حسادت غم افسردگی و….

    و این باتلاق که مدار به مدار میکشت پایین

    البته که جدیدا زود خودم رو نجات میدم

    اما به لطف قانون فرکانس، با پوست و استخوان لمس میکنم که اهاااان این آدم نامناسب اگه الان دوباره آمده تو زندگیم از کجا آب میخوره

    این رفتار نامناسب سرمنشا اش کجاس

    شاید بشه گفت خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج !شاید فهوا کلام یکی نباشه

    اما برای من دقیقا همینه !یه فکر بد زنجیر وار چیزهای بد رو با خودش میاره

    کم کم درک بهتری از حرف استاد راجب کنترول ورودی ،مرکز توجه ،فرکانس،و.. دارم

    اما نگم از مدار خدایی ،واقعا بهشته !عین دومینوی که حرفه ای چیده شده

    چقدر استاد خوبی داریم !چقدر درست میگه در زمان مناسب آدم مناسب و…

    چقدر خوب داستان فهمیده ،خدا خیرش بده الهی

    ●ویژگی مشترک مسیر های موفقیت آمیز من چی بوده؟

    اول پذیرش جایگاه الان !بعد یه شمای کلی از کجا به کجا در ذهنم /بسسسسسیار خرد کردن مسیر(با تاکید گفتم چون خودم یادم میره و همیشه قدم های خیلی بزرگ و سنگین برمیدارم جوری که دیگه نای ادامه دادن ندارم :))))))/انجام یک قدم بدون توجه به این که چند ده هزار قدم نرفته دارم و به جاش دیدن ردپاهای طی شده/کیف کردن و حال خوب /آرامش و شکرگزاری /ادامه زندگی ،یعنی جوری نباشه که حتی خودت رو یادت بره

    حالا من پا فراتر میذاشتم و همییییشه برای خودم کادو میخرم

    چه باوری داشتم؟

    باورهام کلا مشکل داره پس نگم بهتره :)اما یه کلک که میزدم به خودم

    استفاده از موفقیت های قبلی

    اگه تونستم …..انجام بدم پس …..هم شدنیه

    اینا تجارب من بود شاید یکی دقیقا همینجا زندگی بهش نیاز پیدا کنه :)

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خدا

    ردپای 87

    سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

    یکی از قشنگی های زندگی برای من همزمانی هایی که رخ میده ،مثلا امروز !

    یه موضوعی تو مهمونی باز شد راجب مسائل اقتصادی، که خوب میتونید تصور کنید چطور پیش رفت

    همیشه دو گروه آدم میاد وسط ،یه سری که احساس می‌کن الان همین که هست کافیه و اگه یکم بیشتر بخوای تو زیاده خواهی و ناشکر!

    یه سری هم هستند که آرزوهای بزرگ در سر دارند اما همه چی با وضع الان می‌سنجند

    مثلا اگه 10 میلیون حقوق داره ،دودوتا چهارتا میکنه که 30 سال دیگه اگه هیچی نخوره یه خونه ای چیزی میتونه بخره!

    و به اصطلاح اون دسته دیگه رو گنجشک روزی خطاب میکنن

    ته این بحث یه سری ناسزا هم رد بدل میشه که تقصیر فلانی و …

    حالا همزمانی کجا بود؟هر دو این دسته دارن تحمل میکنن !

    دسته اول راضی به اندک و بدون آرزو، آنقدر تحمل کردن و حالا به خاطر والدین ،اعتقادات و… پذیرفتن ،همین که هست !و آنقدر این تحمل انجام دادن که واقعیت زندگیشون تبدیل شده !

    دسته دوم دارن شرایط رو تحمل میکنن !شاید خیلی تلاش کردن شاید خیلی خودشون به آب و آتیش زدن و خب حق دارن با یه لیوان آب نمیشه یه باغ رو سیراب کرد

    پس شرایط میپذیرن و اون خشم نشدن ها و نرسیدن هارو جور دیگه بیرون میریزن

    راستش امشب فهمیدم دلم نمیخواد جزو هیچ کدوم از این دسته ها باشم

    خروج از مرحله تحمل برای استاد در داستان مایک ،نپذیرفتن و درخواست متفاوت دادن و همچنین حمله به باور اشتباه ساخته شده اون دکتر،در ذهنش بود

    خروج ما از این مرحله تحمل فقر یا نادیده گرفتن رویاها و حتی آشتی با ثروت چیه؟

    راستش خیلی جواب محکمی براش ندارم ،تصورم یا بهتر بگم با توجه به دانش و درک اندکم از حرفای استاد ،اینکه

    شاید اول باید به یاد بیاریم کی هستیم؟اگه منِ نوعی اشرف مخلوقاتم آیا این زندگی اشرف مخلوقاته؟

    آیا خدا این همه قانون و نعمت بیشمار گذاشته که من بترسم بیشتر بخوام یا حس کنم دستم نمیرسه

    درکم اینکه که تلاش بیشتر قرار نیس نتیجه خاصی بده،تلاش باید باشه ها ،اما بیشتر از اون قرار نیس تورو سوار بوگاتی کنه

    شاید باید برسیم سراغ باور هامون

    مثلا امشب آقای به اصطلاح قانع داستان ما برگشت گفت ،اگه ده تا خدا هم داشتیم نمیتونست خواسته های تورو جواب بده

    اونجا شاخک هام حسااابی تیز شد !چقدددددر خدارو کوچیک دیده که این حرف تونسته بزنه؟

    یا اون یکی آقای بلندپرواز از دید جمع برگشت گفت این چه خدایی که من بپرستم ولی نتونه فلان خواسته منو برآورده کنه

    بازم شاخکام تیز شد!تو دیگه چقدر خدارو ناتوان دیدی که حس کردی صدای تورو نمیشنوه !ولی یک لحظه هم به این فکر نکردی شاید مشکل از منه

    مادر جمع آمد وسط و گفت امروز دعا کردم که فلان و….

    دعاهاش رو قبلا شنیدم ، معمولا سعی میکنه سوزناک تر و … باشه چون حس میکنه خدا پارتی بازی میکنه این خواسته میزاره تو اولویت

    همه افراد اون جمع و به یقین 80 درصد آدم های دیگه ،همین جنس باورهای اشتباه راجب خدای عادل ما دارند

    تازه میتونم متوجه بشم وقتی از توحید حرف می‌زنیم یعنی چی وقتی از تاثیر باور ها حرف می‌زنیم یعنی چی

    استاد با این موضوع ذهن منو هوشیار کرد که اهاااای حواست هست؟داری صبر میکنی یا تحمل

    البته که من نسیان بودن انسان رو هر روز در برنامم دارم :)ولی یادآوری و تکرارش کمک میکنه هوشیار به رفتار ها و باورهام زندگی کنم

    حقا که استادی برازنده شماست !

    ممنونم ازتون

    درپناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خدا

    ردپای 86

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    خب امروز منم در پردایس شروع شد :)با موزیک خاطر انگیزی که همه صحنه های رویایی سریال زندگی در بهشت و سفر آمریکا، در خاطرم زنده کرد

    البته خودم یه پردایس کوچولو ساختم و صبح قبل از اینکه خودم صبحانه بخورم ،میرم تو حیاط آسمون آبی ابرها سفید و سبزی درخت انجیر و انگور و یاس و کلی گل و گیاه دیگه میبینم و کیف میکنم

    از اون مهم تر جوجه اردک هایی که ذوق کنان دنبالم راه میفتن که صبحونه اشون بخورن

    بجز جوجه ها تا قبل از آشنایی با سایت من همه این قشنگی هارو داشتم! اما لذت زیستن رو تجربه نمیکردم

    خداروشکر بابت این همه نعمت قشنگ

    چقدر عاشق زمان بندی خدام !امروز در راستای شروع کسب و کارم ،داشتم سرچ میکردم و قوانین مطالعه میکردم !من تکامل به اندازه اگاهیم فهمیده بودم

    اما ذهنم آمد کمکم و گفت نه اونقدرام نباید سخت باشه [تو ویدئوهای مختلف افراد باورهای اشتباهشون میگفتن و مسیر و پیچیده می‌کردند]

    یه ایده الهامی آمد و من به یه فردی در خارج از ایران پیام دادم که تو زمینه مدنظرم فعالیت داشت !و اگه اوکی میداد و همکاری میکردیم

    کار بسیار راحت میشد! من این درخواست دادم و کمتر از نیم ساعت بعد اکسپت شد

    و اون چالش خیلی راحت برطرف شد!

    اول ممنون استادم که این عزت نفس در من به وجود آورد که ،بتونم درخواست بدم ،از اون سخت تر یه فرد حرفه ای از یه کشور دیگه !

    اما من شکی نداشتم که کار دلیلی نداره سخت بشه تا این حد و اون ایده اون درخواست ،باعث همکاری با یک فرد خارجی در روز دوم شروع کار شد!

    اینها همه حاصل ساخت باوریه که استاد در این فایل هم بیان کرد ،هیچ چیز رنج آوری طبیعی نیس ،هر چیزی راه حلی داره

    پس من هدایت شدم به مسیر راحت تر

    حتی یه ایده دیگه بدم بهتون ،باز هم برای راحتی کار من بسیار زیاد از هوش مصنوعی، استفاده کردم !

    من همیشه دوست داشتم اطرافیان آگاه داشته باشم ،آدمایی که وقتی باهاشون حرف میزنی کلی چیز یاد میگیری ،نه اینکه راجب سیاست و دختر فلان همسایه و لباس بهمانی حرف بزنن

    این درخواست اجابت شد از طرف خدا ،در جمع افرادی باشم که متفاوت زندگی میکنن متفاوت فکر میکنن و استاد بی نظیر که منو به وجد میاره با سوال های فوق العاده اش

    تفاوت صبر و تحمل ؟

    تاپیک از این جذاب تر ؟واقعا قابل تحسینه

    تو بخش سلامتی ،من منع ورزش و رژیم بودم،و دیگه تحمل اون شرایط برام سخت بود ،اما با باوری که ،خب با این شرایط چیکار میتونم بکنم ،شروع کردم توی اتاقم راه رفتن !با یه هدفون و بدون رژیم ،فقط تنقلات نمیخوردم 26 کیلو وزن کم کردم!

    اگه ازم بپرسی چرا موفقیت آمیز بود ،جوابش اینکه من کار راحت کردم که مقاومت ذهنی وجود نداشته باشه از همون اتاق با همون شرایط شروع کردم

    الان خداروشکر شرایط بهتر شد و من حتی قرص قلب که از کودکی برچسب بیمار قلبی روم بود ،دیگه لازم نیست بخورم

    خواستم بنویسم خب دیگه شرایطی نبوده که تحمل کردم !اما نکنه شرایطو آنقدر تحمل کردم که پذیرفتم خب همینه دیگه !باید همینطوری باشه

    برای شناسایی، نیاز به زمان بیشتری دارم

    ممنونم که با سوالات فوق العاده بهم فرصت بهبود عمقی و تفکر کردن میدید استاد جان

    از خدا و استاد و خودم سپاسگزارم که شرایطی رقم زدیم که میتونم زندگی دلخواه و شرایط دلخواهم خلق کنم

    آگاهی هارو با گوش جان بشنوم و هر روز یه قدم نزدیکتر بشم

    ازتون سپاسگزارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    سلام دوست قشنگم امیدوارم حال دلت عالی باشه

    کامنت هات همیشه لبخند به لب من میاره آنقدر که بهم لطف داری ،ممنونم ازت که حس خوب بهم انتقال میدی

    و بی شک خودت دریافت کننده حس خوب از جهان میشی

    ممنونم

    امید که تک تک خواسته هات با قدرت خلق خودت تیک بزنی

    واقعا نقطه عطف ماجرا ،به یادآوردن بهشت خودمونه !وقتی چشم ای برای دیدن داشته باشیم لایق اتفاقات و موهبت های بزرگتر میشیم

    میفهمم چقدر لذت بردی از فراوانی میوه درخت خودتون ،منم هر روز با شوق فراوان ،انجیر برداشت میکنم و روزم رو با این میوه بهشتی ،شیرین تر میکنم

    مجتمع هم روزی با خلق خودت تبدیل به محل مورد علاقه ات میشه ،استارت از وقتی خورده که تو توی مجتمع هم لذت بردی و زیبایی هارو تحسین کردی نه به حرف بلکه با حس خوبت

    تو همین الان انقدر زیبا بهشت رو توصیف کردی که منم دلم خواست D:خداروشکر آنقدر حالت با محیط اطرافت خوبه عزیزم

    باعث افتخار منه که شما هم مسیر من هستی و تجربه ها و درس ها وچالش های مسیر ،با هم مرور می‌کنیم

    خداروشکر بابت دوست مهربونم سمانه صوفی عزیز

    در پناه خدا باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: