- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به عزیزان
قدم 147
خداروشکر برای این هدایت و همزمانی زیبایی که باران بارید و یک فایل زیبا و پنداموز بجا گذاشتت که مدام دنبال جواب سوال میگردم در درون خودم
مفهوم صبر و تحمل چیزی که تا به الان خیلی باهاش درگیر بودم و یک خط باریکی هست بین صبر تحمل
و از خودم مثال میزنم گاها من و شما که روی باورهامون کار میکنیم چیزهایی رو اشتباه میگیریم .
یعنی رفتاری رو که بارها تکرار شده را تحمل میکنیم به بهانه اینکه نمیخوام احساسم بد بشه و میزاریم به پای احساس خوب داشتن و خراب نکردن احساسمون و تحمل میکنیم.
این بارها توی زندگی من پیش امده . اما نکته ای که میخوام از تفاوتش بگم اینه که هرکدوم از ما میدونیم چرا تحمل میکنیم . گاها تحمل میکنیم چون ترس داریم که دعوا بشه . ترس داریم بقیه چی میگن . ترس داریم رابطه خراب بشه یا اینکه خجالت میکشیم به طرف بگیم .
یعنی نیت اصلی ما مفهوم صبر و تحمل را معنا میکنه . اگر اتفاقی مدام میوفته و من ترس دارم یا خجالت میکشم مشکل از من بود.
به طور مثال تابستان کولر همسایه سوراخ بود و سقف نم زده بود و من به بهانه اینکه حالم خراب نشه و باهاش جر و بحث نکنم و علت اصلی خجالت میکشیدم و نمیرفتم جلو ولی به خودم گفتم این خود فریبی هست و رفتم بهش انقدر گفتم که کولرش رو درست کرد
تو محله پایین شهر بودم و با استاد اشنا بودم و اون زمان همین فایل رو گوش دادم و همش این سوال رو میپرسم چرا دارم تحمل میکنم و انقدر روی خودم کار کردم که به یه محله مرفه نشین خوش اب و هوا هدایت شدم و زندگی میکنم.
خاله ام رو میبینم که سالهاست مشکل داره و این شرایط زندگی رو پذیرفته و میگه حرف مردم و این بچه ها رو چکار کنم و حرکتی نمیکنه.
توی زندگی خودم دنبال این علت گشتم و فوکوس کردم و بزرگترین رنج خودم و تحمل رو از حرف مردم و ترس پیدا کردم
خدایاشکرت