نکته مهم: این فایل یک مقاله است که فقط به صورت نوشتاری است
آگاهیهای دوره “همجهت با جریان خداوند” چه مسئلهای را در طی فرایند اجرای آگاهیها و تمرینات جلسات این دوره حل میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال، به گونهای که برای دانشجویان استاد عباس منش ملموستر باشد، یکی از سادهترین راهها بیان شباهت های دوره “همجهت با جریان خداوند” و دوره “قانون سلامتی” است. شباهت بین هستهی عملکردی این دو دوره، بهخوبی نشان میدهد که دوره “همجهت با جریان خداوند”، به چه شکل یکی از بنیادیترین مسائل زندگی انسان را از ریشه حل میکند.
همانطور که میدانید، استاد عباس منش در یک سال و نیم اخیر، متمرکز بر تحقیق و پژوهش پیرامون این موضوع بودهاند. در این مدت، ایشان هیچ دورهی آموزشیای تولید نکردهاند، درحالیکه طبق دانش، تجربه و مهارت اجراییای که دارند، قادرند هر هفته یک دورهی جدید ارائه دهند. اما تمام تمرکز ایشان بر یافتن راهکاری اساسی برای حل ریشهای مسئلهای بود که باعث شده بسیاری از خواستههای ما نصف و نیمه رها شوند و به ثمر نرسند.
اطلاعاتی که تاکنون دربارهی محتوای آموزشی دوره «هم جهت با جریان خداوند» ارائه شده—خواه در صفحهی توضیحات دوره، خواه در فایلهای صوتی و تصویری—واقعاً قادر نیست عمق ارزشی را نشان دهد که این دوره در زندگی دانشجویان خود ایجاد می کند.
مسئلهای که دوره “همجهت با جریان خداوند” بر حل آن متمرکز شده است
دانشجویان استاد عباس منش، به خاطر استفاده از آموزههای ایشان، کاملاً به این درک رسیدهاند که خالق زندگی خود هستند و آنچه اتفاقات زندگی آنها را رقم میزند، افکار و فرکانسهای خودشان است. اما مسئلهی اصلی بسیاری از افراد این است که نمیدانند برای خلق یک خواسته (از 0 تا 100) دقیقاً چه الگویی را پیش بگیرند که:
🔹 “فرکانس خواسته” را بشناسند و آن را به یک مسیر فکری پایدار و باثبات تبدیل کنند.
🔹 این روند فکری و فرکانسی، تا جایی تقویت و ادامه پیدا کند که مساوی با فرکانس خواسته شود تا طبق قانون، آن خواسته در تجربهی زندگیشان ظاهر گردد.
به عبارت سادهتر، مسئلهی اصلی این است که افراد ارسال فرکانس خواسته را آغاز میکنند، ادامه میدهند و به مرحلهای میرسانند که:
✔ نشانههای آن خواسته ظاهر میشود.
✔ ایدههای جدیدی دربارهی امکانپذیر بودن آن خواسته به ذهنشان میرسد.
✔ افراد مرتبط با راهکارهای تحقق خواستهشان وارد زندگیشان میشوند.
✔ پیشنهادهای خوبی در آن مسیر دریافت میکنند.
✔ نشانههای تحقق خواسته، روزبهروز پررنگتر میشود.
حتی بعضی از افراد، این فرکانس را به مرحلهای میرسانند که، به قول استاد عباس منش، “بوی آن خواسته را احساس میکنند.” اما ناگهان از یک جایی به بعد، متوجه میشوند که همهچیز در حال تغییر است:
✖ نشانهها کمرنگ میشوند.
✖ پیشنهادهایی که دریافت کرده بودند، لغو میشود.
✖ قراردادهایی که تا مرحلهی امضا پیش رفته بود، نهایی نمیشود.
✖ اشتیاقشان مدام در حال فروکش کردن است.
✖ ایمانی که به امکانپذیر بودن آن خواسته داشتند، در حال ضعیفتر شدن است.
✖ جدیت آنها برای پیگیری ایدهها و اجرای آنها، کمرنگتر شده است.
این الگوی تکرارشونده، بارها و بارها برای افراد زیادی اتفاق افتاده است، اما نمیدانند چرا؟!
نمی دانند نقطه خارج شدن آنها به آرامی از این مسیر چه نقطه ای بوده؟!
زیرا وقتی الگوی تحقق یک خواسته را بهطور آگاهانه ندانیم، تنها زمانی متوجه خروج از مسیر میشویم که این نشانهها ظاهر شوند. از آنجا که همیشه یک فاصلهی فرکانسی بین توجه ما و ظاهر شدن آن جنس از توجه در قالب تجربهی زندگی وجود دارد، اگر از عملکرد دقیق فرکانس آگاه نباشیم، خیلی دیر متوجه خروج از مسیر میشویم.
به همین دلیل الگوی تکراری خیلی از افراد این است که مثل بازی مار و پله، کلی پیشرفت می کنند و به یکباره متوجه می شوند که مار آنها را خورده و دوباره حتی به مرحله ای پایین تر از مرحله قبلی برگردانده است. در نتیجه باید دوباره از صفر و یا حتی زیر صفر مسیر را شروع کنند.
چرا این اتفاق رخ می دهد؟
برای توضیح این الگوی تکرار شونده ناخوشایند، بیایید به مسئلهی “حذف چربیهای اضافهی بدن” برگردیم. چالشی که سالها تمام افراد جهان درگیر آن بودهاند، اما دوره “قانون سلامتی” آن را مثل آب خوردن حل کرده است.
همانطور که دانشجویان دوره “قانون سلامتی”، تا قبل از اجرای اصول این دوره، به دلیل درک نکردن عملکرد سیستم بدن، دچار چالشهای تکراری در کاهش وزن و برگشتن به وزن قبلی یا حتی بالاتر میشدند، در فرایند خلق خواستهها نیز، افراد زیادی عملکرد فرکانس خواسته و نحوهی تثبیت آن را درک نکردهاند. به همین دلیل:
✔ مسیر خواستههای آنها نیمهکاره رها میشود.
✔ برخی در همان قدمهای اول متوقف میشوند.
✔ برخی در اواسط مسیر متوقف میشوند.
✔ و برخی حتی در یکقدمی موفقیت!
بهتر است موضوع را با مثالی از دوره قانون سلامتی، واضح تر کنیم.
ارتباط این موضوع با دوره “قانون سلامتی”
تا قبل از دوره قانون سلامتی، افراد تصور میکردند که می توانند با ورزشهای سنگین و رژیمهای سخت، مشکل حذف چربی های اضافه را حل کنند. اما نتیجه چیزی جز تلاش های بی ثمر نبود. یعنی افراد فکر میکردند با یک دوره ورزش شدید یا رژیم سخت، مشکل چربیهای اضافه آنها برای همیشه حل میشود. اما آنچه در واقعیت رخ می داد این بود که:
🔸 وزنشان کاهش پیدا میکرد، اما چون ورزش شدید و رژیم غذایی سخت، اصولاً غیر قابل ادادمه دادن است، آنها دوباره به وزن قبلی (و حتی بیشتر) برمیگشتند.
🔸 از آنجا که آنها حل مسئله چربی های اضافه را از ریشه شروع نکرده بودند و سراغ یک راهکار موقتی مثل رژیم و ورزش سخت رفته اند، بدن آنها در این پروسه محرومیت غذایی، وارد حالت قحطی و کمبود شده بود. در نتیجه پس از اتمام رژیم، ولع شدیدی برای خوردن غذاهای نامناسب پیدا میکردند به همین دلیل به وزن قبلی یا حتی بیشتر بر می گشتند.
🔸برخی حتی به خاطر فشار شدید ورزشی، آسیبهای غیرقابلجبرانی به مفاصل و استخوانهای خود میزدند.
دقیقاً همین اتفاق، در پروسهی خلق خواستهها نیز برای افراد رخ میدهد و بسیاری از افراد همین مسیر را طی میکنند. یعنی:
🔹 افراد به محض رسیدن به وضوح درباره خواسته خود، با انگیزه بالا، کار کردن روی خودشان شروع میکنند.
🔹 سعی دارند ذهنشان را کنترل کنند و فقط متمرکز بر خواسته باشند.
🔹 برای خودشان برنامه می چینند و هدف گذاری می کنند.
🔹 به شدت کنترل ذهن می کند و خود را در یک محیط ایزوله نگه می دارد
🔹 مدتی همه چیز خوب پیش میرود و نشانهها ظاهر میشود.
🔹 پیشنهادها و فرصتها به سمتشان میآید و هر بار نشانه ها قوی تر می شود
تا اینجای کار همه چیز خوب پیش می رود و آنها فرکانس خواسته را ارسال میکنند و به تناسب آن، سر و کله نتایج در سطح ظاهر شدن نشانه ها، ایده ها و حتی پیشنهادات عالی و … پیدا می شود.
✖ اما چون الگوی “تبدیل این فرکانس به واقعیت زندگی” را بهطور شفاف نمیشناسند، نمیدانند چگونه این فرکانس را به یک روند پایدار تبدیل کنند که مدام خود را تقویت کند تا جاییکه از حالت فرکانسی به حالت فیزیکی تغییر شکل دهد. به همین دلیل این روند در جایی از مسیر متوقف میشود و خواستههای آنها، نیمهکاره رها میشود.
همانطور که در الگوی کاهش وزن، افراد ورزش و رژیم سخت را رها میکردند، در اینجا نیز ادامه دادن در این مسیر فرکانسی را رها می کنند. بعد از مدتی، نشانهها محو میشوند و مسیرشان ناتمام باقی میماند.
نقش آموزههای استاد عباس منش در دوره “همجهت با جریان خداوند” برای حل این مشکل چیست؟
همانطور که در دوره قانون سلامتی، راهکار حذف چربی های اضافه گرسنگی کشیدن و سخت ورزش کردن نیست، آگاهی ها و تمرینات دوره هم جهت با جریان خداوند نیز، ارسال فرکانس خواسته و تقویت آن را با تبدیل کردن به یک عادت فکری، اتوماتیک وار انجام می دهد. یعنی اهرمی از رنج و لذت در ذهن دانشجو درست می کند تا ذهن دانشجو با او در این پروسه همکاری کند و به قولی ذهن و قلب در یک جبهه قرار بگیرند و فرکانس خواسته بهطور مستمر تقویت میشود.
شباهت این روند با دوره قانون سلامتی را اینطور می شود توضیح داد که:
در دوره “قانون سلامتی”، استاد عباس منش بهجای پیشنهاد تکنیکهای مختلف ورزشی، دمنوشهای عجیبوغریب، رژیمهای پیچیده یا کالریشماری:
✔ عملکرد سیستم بدن را بر اساس دو هورمون انسولین و گلوکاگون، به سادهترین شکل ممکن توضیح دادهاند، بهگونهای که حتی یک کودک ۱۰ ساله نیز قادر به درک اهمیت آن است.
✔ عملکرد سیستم بدن را از بُعد ژنتیک و ساختار سلولی، با مثالهایی از سیستم بدن غارنشینان، چنان ساده توضیح دادهاند که درک آن برای همه آسان است.
✔ منطق هایی که به دانشجو درباره عملکرد سیستم بدن می دهند، یک اهرم رنج و لذت هماهنگ با سیستم بدن ایجاد می کند که برای دانشجو زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی نه تنهامحرومیت از غذاهای خوشمزه به حساب نمی آید بلکه ذهن دانشجوی دوره قانون سلامتی، غذاهای خوشمزه و بدمزه را از اول تعریف می کند.
✔ دانشجویان بدون اجبار به ورزشهای سخت یا محرومیت غذایی، بهطور خودکار غذاهای سازگار با بدن خود را انتخاب میکنند و از آنها لذت میبرند. در نتیجه، بدن خودبهخود وظیفهی حفظ سلامتی و تناسب اندام را انجام میدهد.
به همین دلیل دانشجویانی که دوره “قانون سلامتی” را گذراندهاند، حتی آنها که در ادامه راه مدتی لغزش داشته اند، پس از بازگشت به رژیم غذایی ناسالم، متوجه میشوند که دیگر از غذاهای ناسالم، حتی آنهایی که قبلاً خوشمزه به نظر میرسیدند، هیچ لذتی نمیبرند.
نتیجه این رویکرد که استاد عباس منش آن را از یک علم پیچیده ژنتیکی و بیوشیمی به “سادهترین سبک زندگی” تبدیل کرده این است که:
✔ رسیدن به تناسباندام، به یک مسیر هموار و لذتبخش تبدیل شده است.
✔ حذف چربیهای اضافه، دیگر نهتنها شاخ غول شکستن نیست بلکه کاری ساده است.
✔ درمان دیابت نوع ۲، که علم پزشکی آن را غیرقابل درمان میدانست، حتی سادهتر از درمان سرماخوردگی شد.
چرا؟
چون الگوی رسیدن به سلامتی و تناسباندام، بهصورت اصولی از صفر تا 100، توسط استاد عباس منش تشریح شده است، بهگونهای که دانشجو ساختار کامل درباره نقطه شروع، مسیری که باید قدمبهقدم طی شود، و قرار دادن خود در نقطه نتایج پایدار را بهخوبی میداند. درست مثل یک کتابچه راهنمای گامبهگام.
به همین دلیل، وقتی به این فکر میکنند که چطور قبلاً فکر میکردند میشود با یک نوع دمنوش خاص، یا حرکت ورزشی خاص، یا کالریشماری و … مشکل حذف چربیهای اضافه را حل کرد، از این سادهلوحی به خنده میافتند. به این میگویند: آرامش در پرتو آگاهی…
همین الگو، در دوره “همجهت با جریان خداوند” نیز پیاده شده است
در دوره همجهت با جریان خداوند، استاد عباس منش “عملکرد فرکانس خواسته و پایدار ساختن آن” را به سادهترین و کاربردیترین شکل ممکن آموزش دادهاند.
ایشان به عنوان استادی که قدرت فوقالعادهای در تشخیص اصل از فرع دارند، یک راهکار اساسی اما ساده در اجرا برای حل چالش اساسی دانشجویان در به ثمر رساندن خواسته هایشان ارائه داده اند که “دوره هم جهت با جریان خداوند” نام دارد.
برای حل ریشه ای این چالش، ایشان دقیقاً مثل قانون سلامتی، به ریشهی مسئله برگشتهاند و حل آن را از این نقطه شروع کرده اند که :
✅ چگونه و با چه تمریناتی، دانشجو را در ارسال و تقویت فرکانس خواسته توانمند کنیم تا این روند، به بخشی از شخصیت او تبدیل شود؟
✅ چه آگاهیها و تمریناتی کمک میکنند که این فرکانس، پایدار بماند و همواره تقویت شود؟
✅ چگونه این روند را به یک الگوی دقیق و قابل تکرار برای هر خواستهای تبدیل کنیم؟
از آنجا که ایشان تخصص فوقالعادهای در سادهسازی مسائل پیچیده و تبدیل آن به یک شیوه ساده زندگی دارند، اولین قدم را از اصلی به نام “مومنتوم” شروع کردند و در ادامه به مفهوم “سپاسگزاری” می رسد. شاید شما درباره مفهوم مومنتوم شنیده باشید اما تفاوت اساسی دوره هم جهت با جریان خداوند این است که:
🔹 همانطور که در “قانون سلامتی”، حتی یک کودک ۱۰ ساله میتواند یاد بگیرد که چگونه سبک زندگی خود را با ژنتیک و هورمونهای بدن هماهنگ کند،
🔹 در این دوره نیز، دانشجو بهوضوح میداند که چگونه “مومنتوم مثبت” دربارهی خواستهی خود را در سریعترین زمان ممکن، از مسیر کمترین مقاومتهای ذهنی آغاز کند و به خودکار ترین شیوه ممکن ادامه دهد و تقویت کند که خواسته خود به خود وارد زندگی اش شود.
این همان مفهوم “نشستن روی شانههای خداوند” و سپردن “چگونگیها” به اوست.
در این دوره، استاد عباس منش:
✔ مفهوم “مومنتوم” را به یک ابزار ساده، کاربردی و لذتبخش برای کنترل ذهن و هدایت کانون توجه تبدیل کردهاند.
✔ “تکنیک Time Out” را معرفی کردهاند که بهسادگی، مومنتوم منفی را حتی در قویترین حالت، متوقف میکند.
🔹 یعنی برخلاف گذشته که دانشجو به دلیل توجه به ناخواستهها، احساس بدی پیدا میکرد و بدتر از آن، از این می ترسید که: چون هنوز نتوانسته احساسش را خوب کند پس اتفاقات بدتر را به زندگی اش جذب کند، اکنون با استفاده از “تکنیک Time Out”، نهتنها وارد این دام ذهنی نمیشود، بلکه خروج از این چرخه را به یک بازی سرگرمکننده تبدیل کرده است. در نتیجه موضوع کنترل ذهن برای دانشجو از شاخ غول شکستن تبدیل به یک بازی سرگرم کننده شده است.
✔ استاد عباس منش، با توضیح مفهوم مومنتوم از طریق آیات قرآن، منطقهای قوی به ذهن دانشجو ارائه کردهاند، بهگونهای که:
✔ ذهن دانشجو، “حفظ مومنتوم مثبت” را برابر با یک لذت بزرگ و “اجازه دادن به شکلگیری مومنتوم منفی” را برابر با یک رنج بزرگ میداند و طبق این اهرم، ذهن تمایل دارد که از رنج فرار کند و به سمت لذت حرکت کند.
✔ استاد عباس منش با آگاهی های این دوره- درست مثل قانون سلامتی- یک اهرم رنج و لذت قوی برای حفظ مومنتوم مثبت (نشستن روی شانه های خداوند) در اختیار دانشجویان قرار داده است. آگاهی ها و تمرینات این دوره اهرم رنج و لذتی در ذهن دانشجو ایجاد می کند که دانشجویان را بهطور خودکار و مستمر در مسیر فرکانس خواسته نگه میدارد.
✅ نتیجهی زندگی به شیوه دوره هم جهت با جریان خداوند
✔ کنترل ذهن و ماندن در فرکانس خواسته، به فرآیندی آسان تبدیل شده است.
✔ دانشجویان از همان جلسات اول، نتایج ملموسی در زندگیشان مشاهده کردهاند که صدها نفر از آنها، تجربهی خود را به اشتراک گذاشتهاند.
✔ بهجای یک مسیر نصفهونیمه، دانشجویان خواستههایشان را تا تحقق کامل، ادامه میدهند.
این دقیقاً مشابه حل مسئله دیابت نوع ۲ و بسیاری از مسائل سلامت جسمانی در دوره قانون سلامتی است، موضوعاتی که علم پزشکی آنها را غیرقابل درمان میدانست. اما استاد عباس منش توانست با فهم صحیح از عملکرد بدن و انتقال این فهم در قالب یک الگوی ساده و قابل اجرا با نام «دوره قانون سلامتی»، آن را مثل آب خوردن حل کند.
حالا در دوره همجهت با جریان خداوند، ایشان بزرگترین چالش در خلق خواسته ها یعنی “به ثمر رساندن خواستههای نیمهتمام، آنهم از هموارترین مسیر ممکن” را حل می کند.
همانطور که در قانون سلامتی، رسیدن به تناسباندام به سادهترین کار ممکن تبدیل شده است. اینجا هم، ماندن در فرکانس خواسته، تقویت آن تا ظاهر شدن خواسته و به ثمر رسیدن مسیر، نه تنها ممکن بلکه آسان شده است.
مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره
سلام استاد جانم.
سلام استاد شایسته جانم.
سلام رفقای بهشتیم.
امیدوارم حالتون عالی عالی باشه.
استاد این که توی جلسه اول فرمودید که هیچ چیز توی این دنیا اتفاقی و شانسی نیست قشنگ به عمق جانم نشست و هر جا میرم و هر حرفی میشنوم میگم سعیده ببین اینجا هستی اتفاقی نیستا!
فلانی این حرفو زد فک نکنی شانسیه ها!
مثلا امروز همسرم به من پیشنهاد مسافرت چند روزه رو داد!اونم با چادر مسافرتی!
اونم کجاااااا؟
بوشهرررررر!
خدایا شکرت.
من تا حالا بوشهر نرفتم.
من مدتی بود،با دیدن سفر به دور امریکا و خوندن کامنتهای حمید امیری عزیز از بوشهر ،به شدددت هوس دریای بوشهر و دیدن ساحل و غروب خورشید لب دریا کرده بودم.
خدای من چه مسافرتی بشه.
همسری که قبلا ارزوم بود پیشنهاد یه بیرون رفتن ساده بده،الان خودش بدون اینکه من زبونی چیزی بگم پیشنهاد مسافرت میده!
ببین چطوری فرکانسها داره کار میکنه.
بعد از خرید دوره هم جهت با جریان خداوند هنینطوری اتفاقای خوب داره پشت سر هم میفته.
امروز با دختر برادر همسرم که 14 سالشه و دیروز اومده شیراز و قراره با برادرش چند روز مهمونمون باشن اماده شده بودیم بریم ارایشگاه برای بافت مو و کاور ناخن.
که همون لحظه مادرم زنگ زد.
گفت که با خواهرم دارن میرن بازار اگر میام دنبال منم بیان.
و منم گفتم باشه.و با ماشین برادرم اومدن دنبالم
و با هم رفتیم.
خدااای من.چقدررررر فراوانی.
چقدرررر غلغله بود.
از بازار زرگرهای شیراز هم رد شدیم.
چقدررر ثروت و طلا و سکه زیاد بود.
مطمعنم که قرار گرفتنم توی این بازار و دیدن ایییییین همه طلا اتفاقی نیست.
وظیفه من فقط تحسین زیبایی ها و فراوانیها و ثروت هاست.
خواهرم گفت من 70 تومن پول دارم و 4 تا سکه دو گرمی خرید 62 میلیون.
خدایا شکرت.
دیدن خرید سکه توسط خواهرم اتفاقی نیست.
خواهرم برای مادرم،مانتو و شلوار و رنگ مو هدیه خرید.
خدایا شکرت که خواهر عزیزم اینقدر ازادی مالی داره.
چقدر حس خوبی گرفتم.
خلاصه موقع خرید شلوار برای مادرم،به فروشنده گفتم یه شلوار هم برای من بیاره.یه شلوار اورد گفتم میرم پرو کنم.
گفت نه صبر کن این کوچکه کمرش براتون.اینو به عنوان نمونه اوردم فقط ببینید.
گفتم نه همین خوبه.
گفت این کوچکترین سایزشه ها!
گفتم اشکال نداره.
و من رفتم پرو کردم و کمرش برام یک سایز بزرگ بود!!!
جل الخالق.
ببینید قانون سلامتی چه میکنه!
به فروشنده که گفتم برام بزرگه با یه حالتی نگام کرد انگار باورش نشده!
چقدررر حس خوبی گرفتم که حتی کوچکترین سایز شلوار مغازه هم کمرش برای من گشاده!!!
خلاصه استاد چقدر کامنت نوشتن خوبه.
ادم سبک میشه.
ذهن ساکت میشه.
انگار حرفاتو با یه دوست صمیمی در میون میذاری.
استاد عزیزم ازت ممنونم بی نهایت.
سلام به دو استادان نازنینم.
سلام به رفقای بهشتی.
صحبت از قانون سلامتی شد استاد.
من الان از 7 دی 1403 قانون سلامتی رو شروع کردم.
الحق و والانصاف راست میگید استاد که مثل بشکن میشه چربیها رو اب کرد و لاغر شد.
استاد من تا به امروز از وزن 78 کیلو شروع دوره رسیدم به وزن 60 کیلو.
یعنی 18 کیلو کاهش وزن!اون هم توی مدت به این کوتاهییییی.
استاد تو این مدت، کمتر از دو سه بار خوراکی غیر مجاز خوردم،چنان بلایی سرم اومد،چنان بلایی سرم اومد که گفتم خدایا غلط کردم.
خدایا توبه.
خدایا تو منو از این حال بد نجات بده قول میدم دیگه سمت خوراکی غیر مجاز نرم.
خلاصه اهرم رنجم شده همین حال بد.
و تا غذا میبینم ،حال بد و زجه زدن اون روزم رو یادم میاد و ازش اعراض میکنم.
خلاصه استاد سعیده ای که قبل دوره قانون سلامتی،از سرکار میومد فقط در این حد انرژی داشت که غذا بخوره و چند ساعت بخوابه،
الان با وجود روزه ماه رمضان از سر کار میاد سریع بعددراوردن لباس،بدون لحظه ای نشستن،میره پتو میشوره،لباس میشوره،ظرف میشوره و دیگه اصلا از خواب ظهر خبری نیست.
استاد محال بود من ظهرها نخوابم.
خیلی عجیب بود برای من که بین 2 ظهر تا 5 بخوام کار خونه کنم.
اما الان مومنتوم شکل گرفته و اصلا ساعت برام مفهوم خودشو از دست داده.
یهو نگاه میکنم میبینم ساعت 2 هست و من دارم ظرف میشورم!
استاد کلی اعصابم اروم شده.
درد مفاصلم،در پاشنه پا بهتر شده.
پول بیشتری وارد زندگیم شده.
خلاصه استاد که چربی سوزی که کمترین نتیجه عمل به قانون سلامتیه.
استاد خواب راحت،زود بیدار شدن،روشن شدن پوست،اینکه همه بهم میگن چقدر چهره ات بچگونه شده.چقدر زیبا شدی.
استاد واقعا دیگه چی بگم از نتایج.
ازتون بی نهایت متشکرم
سلام به شما دوست توحیدی عزیزم.
دیشب موقع خواب کامنت شما رو دیدم.
و خیلی به احساس مثبت و شکرگزاری قبل خوابم اضافه کرد.
و حتی بعد از خوندن کامنت شما،گوشی رو قفل کردم که بخوابم ولی اینقدر احساسم خوب بود که دوباره گوشی رو باز کردم و سوره حدید با صوت استاد پرهیزگار گوش دادم و از عظمت و قدرت و مهربونی خدا چند قطره اشک ریختم و خوابیدم.
حتی استاد میگه حال و احساس خوب و بودن در مدار بالا حتی روی خواب هایی هم که میبینبد تاثیر داره.
من وقتی حالم خوبه نشونه هاش رو میبینم.
مثلا قلبم رقیق میشه،دلم میخواد قران بخونم،نعمت های بیشتری رو اطرافم میبینم،حتی بعضی وقتها با دیدن نعمت ها اشک تو چشمام جمع میشه.
مثلا همین دیشب مسابقه نهایی مردان اهنین از شبکه ورزش که پخش میشد یکی از اسپانسرهای برنامه مالک و مدیرعامل هایپرکالای ایوان بودن که جهت اهدای مدال حضور داشتن،اصلا این اقا رو خییییلی تحسین کردم.خیلی از دیدنشون حس خوبی گرفتم.با دیدن این اقا از شدت ذوق و احساس خوب اشک توی چشمام حلقه زده بود.
مخصوصا وقتی که از طرف شرکتشون به ورزشکار ها فرش ابریشمی دستبافت هدیه میدادن.
گفتم ببین سعیده چقدرررر ثروت و فراوانی هست.
بیا ببین این انسان شریف هم مالک و هم مدیرعامل هستند.
ببین چقدر برکت و فراوانی و ثروت توی همین کشور خودمون هست.
دوست عزیزم ببخش که از هر دری گفتم.
ولی به قول بچه های عزیز سایت این من نیستم که مینویسم.
خودش میاد و من فقط،مینویسم.
ممنون از پاسخی که برام ارسال کردید.
در پناه نور و رحمت خدا میسپارمتون.
سلام به شما دوست گرامی.
امیدوارم حالتون عالی عالی باشه.
خیلی خوبه که شما دیگران رو تحسین میکنید.
چقدر خوبه که همیشه دید شما رو داشته باشیم و دیدن موفقیت های بقیه باعث ایجاد انگیزه در ما بشه.
من قبل از عضویت در سایت اصلا استاد رو نمیشناختم.
یه روز هدایت شدم به یه کانال تلگرامی که به اسم استاد ساخته بودن.
و بعد که اومدم توی سایت متوجه شدم تقلبی بوده.
توی اون کانال محصولات استاد رو با 99 درصد تخفیف میفروختن.
حالا شما حساب کن چقدرررر قیمت ها پایین بود.
اون زمان که عضو کانال بودم،البته به لطف خدا مدتش خیلی خیلی کم بود.و نمیدونستم که تقلبیه،اصلا و به هیچ عنوان حاضر نبودم دوره ها رو بخرم حتی با همین قیمت های کم.
دقیق یادم نیست چرا.
ولی بازهم میگفتم گرون هستن!!
خلاصه وقتی در سایت عضو شدم اصلا فکر نمیکردم بتونم دوره ای رو بخرم.
ولی یواش یواش مدارم رشد کرد.
اونم خیلی نامحسوس.
و به صورت تکاملی موفق به خرید شدم.
و از روز عضویتم تا امروز هررر روز به سایت سر زدم.
اینقدرررر ادم تغییر میکنه که فکر میکنه همیشه همینطور بوده.
انسان فراموشکاره.
خود من با اموزش های رایگان سایت اصلا شدم یه سعیده دیگه.
خییییلی از عادت های ناپسند گذشته ام رو گذاشتم کنار.
طوری با خودم به صلح رسیدم که الان چند ماهه حتی حاضر نیستم که بدونم رمز گوشی همسرم چیه.
بچه هام بلد هستن.
ولی من اینقدر برای خودم احترام قائل میشم که اگر هم همسرم کنار من بخواد قفل گوشیش رو باز کنه من نگامو میدم یه سمت دیگه!
قبلا به همسرم خیلی اصرار میکردم اینستاگرامتو پاک کن،ولی الان اگر خودشم بکشه بگه برام پاک کن،میگم اگر دوست داری خودت پاک کن!
واقعا خیلی حس خوبیه.
ما باید کوچکترین تغییراتمون رو ببینیم و خدا رو شکر کنیم.
ان شاالله شما هم در زمان مناسب به دوره دلخواهتون هدایت میشید.
در پناه نور و رحمت خدا میسپارمتون دوست خوبم.