دوره "هم‌جهت با جریان خداوند"، چه مسئله‌ای را حل می‌کند؟

نکته مهم: این فایل یک مقاله است که فقط به صورت نوشتاری است


آگاهی‌های دوره “هم‌جهت با جریان خداوند” چه مسئله‌ای را در طی فرایند اجرای آگاهی‌ها و تمرینات جلسات این دوره حل می‌کنند؟

برای پاسخ به این سؤال، به گونه‌ای که برای دانشجویان استاد عباس منش ملموس‌تر باشد، یکی از ساده‌ترین راه‌ها بیان شباهت های دوره “هم‌جهت با جریان خداوند” و دوره “قانون سلامتی” است. شباهت بین هسته‌ی عملکردی این دو دوره، به‌خوبی نشان می‌دهد که دوره “هم‌جهت با جریان خداوند”، به چه شکل یکی از بنیادی‌ترین مسائل زندگی انسان را از ریشه حل می‌کند.

همان‌طور که می‌دانید، استاد عباس منش در یک سال و نیم اخیر، متمرکز بر تحقیق و پژوهش پیرامون این موضوع بوده‌اند. در این مدت، ایشان هیچ دوره‌ی آموزشی‌ای تولید نکرده‌اند، درحالی‌که طبق دانش، تجربه و مهارت اجرایی‌ای که دارند، قادرند هر هفته یک دوره‌ی جدید ارائه دهند. اما تمام تمرکز ایشان بر یافتن راهکاری اساسی برای حل ریشه‌ای مسئله‌ای بود که باعث شده بسیاری از خواسته‌های ما نصف و نیمه رها شوند و به ثمر نرسند.

اطلاعاتی که تاکنون درباره‌ی محتوای آموزشی دوره «هم جهت با جریان خداوند» ارائه شده—خواه در صفحه‌ی توضیحات دوره، خواه در فایل‌های صوتی و تصویری—واقعاً قادر نیست عمق ارزشی را نشان دهد که این دوره  در زندگی دانشجویان خود ایجاد می کند.


مسئله‌ای که دوره “هم‌جهت با جریان خداوند” بر حل آن متمرکز شده است

دانشجویان استاد عباس منش، به خاطر استفاده از آموزه‌های ایشان، کاملاً به این درک رسیده‌اند که خالق زندگی خود هستند و آنچه اتفاقات زندگی آن‌ها را رقم می‌زند، افکار و فرکانس‌های خودشان است. اما مسئله‌ی اصلی بسیاری از افراد این است که نمی‌دانند برای خلق یک خواسته (از 0 تا 100) دقیقاً چه الگویی را پیش بگیرند که:

🔹 “فرکانس خواسته” را بشناسند و آن را به یک مسیر فکری پایدار و باثبات تبدیل کنند.
🔹 این روند فکری و فرکانسی، تا جایی تقویت و ادامه پیدا کند که مساوی با فرکانس خواسته شود تا طبق قانون، آن خواسته در تجربه‌ی زندگی‌شان ظاهر گردد.

به عبارت ساده‌تر، مسئله‌ی اصلی این است که افراد ارسال فرکانس خواسته را آغاز می‌کنند، ادامه می‌دهند و به مرحله‌ای می‌رسانند که:
✔ نشانه‌های آن خواسته ظاهر می‌شود.
✔ ایده‌های جدیدی درباره‌ی امکان‌پذیر بودن آن خواسته به ذهنشان می‌رسد.
✔ افراد مرتبط با راهکارهای تحقق خواسته‌شان وارد زندگی‌شان می‌شوند.
✔ پیشنهادهای خوبی در آن مسیر دریافت می‌کنند.
✔ نشانه‌های تحقق خواسته، روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود.

حتی بعضی از افراد، این فرکانس را به مرحله‌ای می‌رسانند که، به قول استاد عباس منش، “بوی آن خواسته را احساس می‌کنند.” اما ناگهان از یک جایی به بعد، متوجه می‌شوند که همه‌چیز در حال تغییر است:

✖ نشانه‌ها کم‌رنگ می‌شوند.
✖ پیشنهادهایی که دریافت کرده بودند، لغو می‌شود.
✖ قراردادهایی که تا مرحله‌ی امضا پیش رفته بود، نهایی نمی‌شود.
✖ اشتیاقشان مدام در حال فروکش کردن است.
✖ ایمانی که به امکان‌پذیر بودن آن خواسته داشتند، در حال ضعیف‌تر شدن است.
✖ جدیت آن‌ها برای پیگیری ایده‌ها و اجرای آن‌ها، کم‌رنگ‌تر شده است.

این الگوی تکرارشونده، بارها و بارها برای افراد زیادی اتفاق افتاده است، اما نمی‌دانند چرا؟!
نمی دانند نقطه خارج شدن آنها به آرامی از این مسیر چه نقطه ای بوده؟!

زیرا وقتی الگوی تحقق یک خواسته را به‌طور آگاهانه ندانیم، تنها زمانی متوجه خروج از مسیر می‌شویم که این نشانه‌ها ظاهر شوند. از آنجا که همیشه یک فاصله‌ی فرکانسی بین توجه ما و ظاهر شدن آن جنس از توجه در قالب تجربه‌ی زندگی وجود دارد، اگر از عملکرد دقیق فرکانس آگاه نباشیم، خیلی دیر متوجه خروج از مسیر می‌شویم.

به همین دلیل الگوی تکراری خیلی از افراد این است که مثل بازی مار و پله، کلی پیشرفت می کنند و به یکباره متوجه می شوند که مار آنها را خورده و دوباره حتی به مرحله ای پایین تر از مرحله قبلی برگردانده است. در نتیجه باید دوباره از صفر و یا حتی زیر صفر مسیر را شروع کنند.

چرا این اتفاق رخ می دهد؟

برای توضیح این الگوی تکرار شونده ناخوشایند، بیایید به مسئله‌ی “حذف چربی‌های اضافه‌ی بدن” برگردیم. چالشی که سال‌ها تمام افراد جهان درگیر آن بوده‌اند، اما دوره “قانون سلامتی” آن را مثل آب خوردن حل کرده است.

همان‌طور که دانشجویان دوره “قانون سلامتی”، تا قبل از اجرای اصول این دوره، به دلیل درک نکردن عملکرد سیستم بدن، دچار چالش‌های تکراری در کاهش وزن و برگشتن به وزن قبلی یا حتی بالاتر می‌شدند، در فرایند خلق خواسته‌ها نیز، افراد زیادی عملکرد فرکانس خواسته و نحوه‌ی تثبیت آن را درک نکرده‌اند. به همین دلیل:

✔ مسیر خواسته‌های آن‌ها نیمه‌کاره رها می‌شود.
✔ برخی در همان قدم‌های اول متوقف می‌شوند.
✔ برخی در اواسط مسیر متوقف می‌شوند.
✔ و برخی حتی در یک‌قدمی موفقیت!

بهتر است موضوع را با مثالی از دوره قانون سلامتی، واضح تر کنیم.


ارتباط این موضوع با دوره “قانون سلامتی”

تا قبل از دوره قانون سلامتی، افراد تصور می‌کردند که می توانند با ورزش‌های سنگین و رژیم‌های سخت، مشکل حذف چربی های اضافه را حل کنند. اما نتیجه چیزی جز تلاش های بی ثمر نبود. یعنی افراد فکر می‌کردند با یک دوره ورزش شدید یا رژیم سخت، مشکل چربی‌های اضافه آنها برای همیشه حل می‌شود. اما آنچه در واقعیت رخ می داد این بود که:

🔸 وزنشان کاهش پیدا می‌کرد، اما چون ورزش شدید و رژیم غذایی سخت، اصولاً غیر قابل ادادمه دادن است، آنها دوباره به وزن قبلی (و حتی بیشتر) برمی‌گشتند.

🔸 از آنجا که آنها حل مسئله چربی های اضافه را از ریشه شروع نکرده بودند و سراغ یک راهکار موقتی مثل رژیم و ورزش سخت رفته اند، بدن آنها در این پروسه محرومیت غذایی، وارد حالت قحطی و کمبود شده بود. در نتیجه پس از اتمام رژیم، ولع شدیدی برای خوردن غذاهای نامناسب پیدا می‌کردند به همین دلیل به وزن قبلی یا حتی بیشتر بر می گشتند.

🔸برخی حتی به خاطر فشار شدید ورزشی، آسیب‌های غیرقابل‌جبرانی به مفاصل و استخوان‌های خود می‌زدند.

دقیقاً همین اتفاق، در پروسه‌ی خلق خواسته‌ها نیز برای افراد رخ می‌دهد و بسیاری از افراد همین مسیر را طی می‌کنند. یعنی:

🔹 افراد به محض رسیدن به وضوح درباره خواسته خود، با انگیزه بالا، کار کردن روی خودشان شروع می‌کنند.

🔹 سعی دارند ذهنشان را کنترل کنند و فقط متمرکز بر خواسته باشند.

🔹 برای خودشان برنامه می چینند و هدف گذاری می کنند.

🔹 به شدت کنترل ذهن می کند و خود را در یک محیط ایزوله نگه می دارد

🔹 مدتی همه چیز خوب پیش می‌رود و نشانه‌ها ظاهر می‌شود.

🔹 پیشنهادها و فرصت‌ها به سمتشان می‌آید و هر بار نشانه ها قوی تر می شود

تا اینجای کار همه چیز خوب پیش می رود و آن‌ها فرکانس خواسته را ارسال می‌کنند و به تناسب آن، سر و کله نتایج در سطح ظاهر شدن نشانه ها، ایده ها و حتی پیشنهادات عالی و … پیدا می شود.

✖ اما چون الگوی “تبدیل این فرکانس به واقعیت زندگی” را به‌طور شفاف نمی‌شناسند، نمی‌دانند چگونه این فرکانس را به یک روند پایدار تبدیل کنند که مدام خود را تقویت کند تا جاییکه از حالت فرکانسی به حالت فیزیکی تغییر شکل دهد. به همین دلیل این روند در جایی از مسیر متوقف می‌شود و خواسته‌های آن‌ها، نیمه‌کاره رها می‌شود.
همان‌طور که در الگوی کاهش وزن، افراد ورزش و رژیم سخت را رها می‌کردند، در اینجا نیز ادامه‌ دادن در این مسیر فرکانسی را رها می کنند. بعد از مدتی، نشانه‌ها محو می‌شوند و مسیرشان ناتمام باقی می‌ماند.


نقش آموزه‌های استاد عباس منش در دوره “هم‌جهت با جریان خداوند” برای حل این مشکل چیست؟

همانطور که در دوره قانون سلامتی، راهکار حذف چربی های اضافه گرسنگی کشیدن و سخت ورزش کردن نیست، آگاهی ها و تمرینات دوره هم جهت با جریان خداوند نیز، ارسال فرکانس خواسته و تقویت آن را با تبدیل کردن به یک عادت فکری، اتوماتیک وار انجام می دهد. یعنی اهرمی از رنج و لذت در ذهن دانشجو درست می کند تا ذهن دانشجو با او در این پروسه همکاری کند و به قولی ذهن و قلب در یک جبهه قرار بگیرند و فرکانس خواسته به‌طور مستمر تقویت می‌شود.

شباهت این روند با دوره قانون سلامتی را اینطور می شود توضیح داد که:

در دوره “قانون سلامتی”، استاد عباس منش به‌جای پیشنهاد تکنیک‌های مختلف ورزشی، دمنوش‌های عجیب‌وغریب، رژیم‌های پیچیده یا کالری‌شماری:

✔ عملکرد سیستم بدن را بر اساس دو هورمون انسولین و گلوکاگون، به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح داده‌اند، به‌گونه‌ای که حتی یک کودک ۱۰ ساله نیز قادر به درک اهمیت آن است.
✔ عملکرد سیستم بدن را از بُعد ژنتیک و ساختار سلولی، با مثال‌هایی از سیستم بدن غارنشینان، چنان ساده توضیح داده‌اند که درک آن برای همه آسان است.
✔ منطق هایی که به دانشجو درباره عملکرد سیستم بدن می دهند، یک اهرم رنج و لذت هماهنگ با سیستم بدن ایجاد می کند که برای دانشجو زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی نه تنهامحرومیت از غذاهای خوشمزه به حساب نمی آید بلکه ذهن دانشجوی دوره قانون سلامتی، غذاهای خوشمزه و بدمزه را از اول تعریف می کند.
✔ دانشجویان بدون اجبار به ورزش‌های سخت یا محرومیت غذایی، به‌طور خودکار غذاهای سازگار با بدن خود را انتخاب می‌کنند و از آن‌ها لذت می‌برند. در نتیجه، بدن خودبه‌خود وظیفه‌ی حفظ سلامتی و تناسب اندام را انجام می‌دهد.

به همین دلیل دانشجویانی که دوره “قانون سلامتی” را گذرانده‌اند، حتی آنها که در ادامه راه مدتی لغزش داشته اند، پس از بازگشت به رژیم غذایی ناسالم، متوجه می‌شوند که دیگر از غذاهای ناسالم، حتی آن‌هایی که قبلاً خوشمزه به نظر می‌رسیدند، هیچ لذتی نمی‌برند.

نتیجه این رویکرد که استاد عباس منش آن را از یک علم پیچیده ژنتیکی و بیوشیمی به “ساده‌ترین سبک زندگی” تبدیل کرده این است که:

✔ رسیدن به تناسب‌اندام، به یک مسیر هموار و لذت‌بخش تبدیل شده است.

✔ حذف چربی‌های اضافه، دیگر نه‌تنها شاخ غول شکستن نیست بلکه کاری ساده است.

✔ درمان دیابت نوع ۲، که علم پزشکی آن را غیرقابل درمان می‌دانست، حتی ساده‌تر از درمان سرماخوردگی شد.

چرا؟

چون الگوی رسیدن به سلامتی و تناسب‌اندام، به‌صورت اصولی از صفر تا 100، توسط استاد عباس منش تشریح شده است، به‌گونه‌ای که دانشجو ساختار کامل درباره نقطه شروع، مسیری که باید قدم‌به‌قدم طی شود، و قرار دادن خود در نقطه نتایج پایدار را به‌خوبی می‌داند. درست مثل یک کتابچه راهنمای گام‌به‌گام.

به همین دلیل، وقتی به این فکر می‌کنند که چطور قبلاً فکر می‌کردند می‌شود با یک نوع دمنوش خاص، یا حرکت ورزشی خاص، یا کالری‌شماری و … مشکل حذف چربی‌های اضافه را حل کرد، از این ساده‌لوحی به خنده می‌افتند. به این می‌گویند: آرامش در پرتو آگاهی…


همین الگو، در دوره “هم‌جهت با جریان خداوند” نیز پیاده شده است

در دوره هم‌جهت با جریان خداوند، استاد عباس منش “عملکرد فرکانس خواسته و پایدار ساختن آن” را به ساده‌ترین و کاربردی‌ترین شکل ممکن آموزش داده‌اند.

ایشان به عنوان استادی که قدرت فوق‌العاده‌ای در تشخیص اصل از فرع دارند، یک راهکار اساسی اما ساده در اجرا برای حل چالش اساسی دانشجویان در به ثمر رساندن خواسته هایشان ارائه داده اند که “دوره هم جهت با جریان خداوند” نام دارد.

برای حل ریشه ای این چالش، ایشان دقیقاً مثل قانون سلامتی، به ریشه‌ی مسئله برگشته‌اند و حل آن را از این نقطه شروع کرده اند که :

✅ چگونه و با چه تمریناتی، دانشجو را در ارسال و تقویت فرکانس خواسته توانمند کنیم تا این روند، به بخشی از شخصیت او تبدیل شود؟
✅ چه آگاهی‌ها و تمریناتی کمک می‌کنند که این فرکانس، پایدار بماند و همواره تقویت شود؟
✅ چگونه این روند را به یک الگوی دقیق و قابل تکرار برای هر خواسته‌ای تبدیل کنیم؟

از آنجا که ایشان تخصص فوق‌العاده‌ای در ساده‌سازی مسائل پیچیده و تبدیل آن به یک شیوه ساده زندگی دارند، اولین قدم را از اصلی به نام “مومنتوم” شروع کردند و  در ادامه به مفهوم “سپاسگزاری” می رسد. شاید شما درباره مفهوم مومنتوم شنیده باشید اما تفاوت اساسی دوره هم جهت با جریان خداوند این است که:

🔹 همان‌طور که در “قانون سلامتی”، حتی یک کودک ۱۰ ساله می‌تواند یاد بگیرد که چگونه سبک زندگی خود را با ژنتیک و هورمون‌های بدن هماهنگ کند،
🔹 در این دوره نیز، دانشجو به‌وضوح می‌داند که چگونه “مومنتوم مثبت” درباره‌ی خواسته‌ی خود را در سریع‌ترین زمان ممکن، از مسیر کمترین مقاومت‌های ذهنی آغاز کند و به خودکار ترین شیوه ممکن ادامه دهد و تقویت کند که خواسته خود به خود وارد زندگی اش شود. 

این همان مفهوم “نشستن روی شانه‌های خداوند” و سپردن “چگونگی‌ها” به اوست.

در این دوره، استاد عباس منش:

✔ مفهوم “مومنتوم” را به یک ابزار ساده، کاربردی و لذت‌بخش برای کنترل ذهن و هدایت کانون توجه تبدیل کرده‌اند.
✔ “تکنیک Time Out” را معرفی کرده‌اند که به‌سادگی، مومنتوم منفی را حتی در قوی‌ترین حالت، متوقف می‌کند.

🔹 یعنی برخلاف گذشته که دانشجو به دلیل توجه به ناخواسته‌ها، احساس بدی پیدا می‌کرد و بدتر از آن، از این می ترسید که: چون هنوز نتوانسته احساسش را خوب کند پس اتفاقات بدتر را به زندگی اش جذب کند، اکنون با استفاده از “تکنیک Time Out”، نه‌تنها وارد این دام ذهنی نمی‌شود، بلکه خروج از این چرخه را به یک بازی سرگرم‌کننده تبدیل کرده است. در نتیجه موضوع کنترل ذهن برای دانشجو از شاخ غول شکستن تبدیل به یک بازی سرگرم کننده شده است.

✔ استاد عباس منش، با توضیح مفهوم مومنتوم از طریق آیات قرآن، منطق‌های قوی به ذهن دانشجو ارائه کرده‌اند، به‌گونه‌ای که:
✔ ذهن دانشجو، “حفظ مومنتوم مثبت” را برابر با یک لذت بزرگ و “اجازه‌ دادن به شکل‌گیری مومنتوم منفی” را برابر با یک رنج بزرگ می‌داند و طبق این اهرم، ذهن تمایل دارد که از رنج فرار کند و به سمت لذت حرکت  کند.

 ✔ استاد عباس منش با آگاهی های این دوره- درست مثل قانون سلامتی- یک اهرم رنج و لذت قوی برای حفظ مومنتوم مثبت (نشستن روی شانه های خداوند) در اختیار دانشجویان قرار داده است. آگاهی ها و تمرینات این دوره اهرم رنج و لذتی در ذهن دانشجو ایجاد می کند که دانشجویان را به‌طور خودکار و مستمر در مسیر فرکانس خواسته نگه می‌دارد.


نتیجه‌ی زندگی به شیوه دوره هم جهت با جریان خداوند

✔ کنترل ذهن و ماندن در فرکانس خواسته، به فرآیندی آسان تبدیل شده است.
✔ دانشجویان از همان جلسات اول، نتایج ملموسی در زندگی‌شان مشاهده کرده‌اند که صدها نفر از آن‌ها، تجربه‌ی خود را به اشتراک گذاشته‌اند.
✔ به‌جای یک مسیر نصفه‌ونیمه، دانشجویان خواسته‌هایشان را تا تحقق کامل، ادامه می‌دهند.

این دقیقاً مشابه حل مسئله دیابت نوع ۲ و بسیاری از مسائل سلامت جسمانی در دوره قانون سلامتی است، موضوعاتی که علم پزشکی آنها را غیرقابل درمان می‌دانست. اما استاد عباس منش توانست با فهم صحیح از عملکرد بدن و انتقال این فهم در قالب یک الگوی ساده و قابل اجرا با نام «دوره قانون سلامتی»، آن را مثل آب خوردن حل کند.

حالا در دوره هم‌جهت با جریان خداوند، ایشان بزرگ‌ترین چالش در خلق خواسته ها یعنی “به ثمر رساندن خواسته‌های نیمه‌تمام، آنهم از هموارترین مسیر ممکن” را حل می کند.

همان‌طور که در قانون سلامتی، رسیدن به تناسب‌اندام به ساده‌ترین کار ممکن تبدیل شده است. اینجا هم، ماندن در فرکانس خواسته، تقویت آن تا ظاهر شدن خواسته و به ثمر رسیدن مسیر، نه تنها ممکن بلکه آسان شده است.


مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره 

91 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محسن توحیدی» در این صفحه: 4
  1. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    مدار خداوندِ مهربونِ مهربون :

    ——————————————————

    ای خدای نزدیک‌تر از رگ گردن،

    ای شنونده‌ی نجواهای خاموش،

    ای که هر لحظه دعوتت را بی‌واسطه اجابت می‌کنی،

    دلم آمده تا به سوی تو پر بکشد…

    با دستی خالی و قلبی امیدوار،

    با نگاهی خیس و دلی روشن به امید تو.

    ای خالقِ بی‌شریک،

    ای که در هیچ حادثه‌ای بی‌حضور تو چیزی رخ نمی‌دهد،

    تو را می‌پرستم، تو را می‌جویم،

    در هر نیاز، در هر خوشی و در هر سختی.

    ای تنها معبود دل،

    گام‌هایم را بر زمین امیدت می‌گذارم.

    دلم را از بند تکیه بر غیر رها کن،

    تا جز بر آستان رحمت تو،

    هیچ امیدی نبندم، هیچ خواهشی نکنم.

    ای که گفته‌ای: “بخوانید مرا تا اجابت کنم”،

    اکنون مرا بخوان به سوی خودت؛

    که من سرگشته‌ی کوچه‌های دنیا نیستم،

    بلکه عاشق کوچه‌های آسمان توام.

    پروردگارا،

    چنان کن که در هر شکر، تنها تو را ببینم،

    و در هر نعمت، تنها تو را بستایم.

    مگذار دلِ کوچکم، نعمت را به دست‌ها نسبت دهد؛

    که بخشنده‌ی حقیقی، همیشه تویی.

    ای صاحب هر خیر،

    ای که با هر تپشِ دل، نامت را زمزمه می‌کنم،

    مرا در مدار محبت خود بگردان،

    تا همیشه در نور حضورت بچرخم.

    پروردگارا،

    نیت‌هایم را خالص کن؛

    دل و جانم را پاک کن از هر وابستگی،

    تا دعایم همان باشد که تو می‌پسندی،

    و تپش‌های قلبم آهنگ رضای تو را بسراید.

    ای که راه‌های خروج را از ناامیدی می‌گشایی،

    ای که روزی را از جایی می‌رسانی که گمان نمی‌رود،

    ای که دست‌های افتاده را بلند می‌کنی،

    مرا در مدار عنایتت ثابت بدار.

    ای خدای همیشه آمرزنده،

    تو گفتی هیچ قومی را تغییر نمی‌دهی،

    تا خود، خواهان تغییر نباشند…

    اکنون من خواسته‌ام،

    دلم را به تو سپرده‌ام،

    گام به گام به سوی تو می‌آیم،

    مرا دریاب.

    ای روشنی شب‌های تار،

    ای امید لحظه‌های بی‌پناهی،

    مگذار لحظه‌ای بی تو بمانم؛

    حتی اگر خطا کردم،

    باز دستم را بگیر،

    باز صدایم کن،

    باز به آغوش بی‌انتهایت بازگردان.

    خدایا…

    امروز، همین‌جا،

    می‌خواهم دوباره متولد شوم؛

    در مدار تو، در نور تو، در عشق تو.

    قبولم کن…

    که جز تو خدایی نیست و جز در آغوش تو،

    هیچ پناهی نیست.

    آمین یا رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    الهام‌بخشی‌ام از دوره “هم‌جهت با جریان خداوند”

    من، محسن، پس از تجربه نتایج شگفت‌انگیزی از آموزش‌های استاد عباس منش، به این درک رسیده‌ام که هماهنگ شدن با جریان خداوند، کلید اصلی تحقق آرزوهایم خواهد بود . در مسیر آموزه‌های سابق به لطف استاد عباسمنش :

    • توانستم خانه‌ای 780 متری در شهر به دست آورم.

    • دستمزدی فراتر از تصوراتم را طی یک پروژه شش‌ماهه کسب کردم.

    • سرمایه لازم برای ورود به بازارهای جهانی را فراهم کردم.

    • بدون داشتن شغل دولتی، از سوی معاونین وزیر مورد تقدیر قرار گرفتم.

    • در پروژه‌های صنعتی، دو رکورد بی‌سابقه در زمان و کمیت ثبت کردم که نه تنها رزومه‌ام را تقویت کرد، بلکه اعتمادبه‌نفسم را به سطحی فراتر از انتظارم رساند.

    این‌ها تنها بخشی از نتایج من بود،

    و حالا پس از گوش دادن به جلسات اولیه دوره هم‌جهت با جریان خداوند،

    به وضوح می‌بینم که پروژه‌های ذهنی که در گوشه‌و‌کنار ذهنم بودند، یکی پس از دیگری خودشان را نشان داده‌اند و شروع به رشد کرده‌اند.

    بنابراین، من مطمئنم که در آینده‌ای نه‌چندان دور:

    الف) در حیاط خانه 780 متری‌ام، که سه پارکینگ جدید برای ماشین‌هایم ایجاد کرده‌ام…. ابتدا با یک خودروی لوکس کره‌ای شروع، سپس با یک خودروی VR ادامه، و در نهایت با یک مرسدس میباخ این مسیر را تکمیل خواهم کرد. مطمئنم 100٪ .

    ب) در مسیر فرزندآوری، با ایمان به آن آیه که خداوند می‌فرماید: “به هرکه بخواهیم فرزند عطا می‌کنیم و به هرکه نخواهیم نمی‌کنیم”، خود را در آغوش خدا رها کرده‌ام و بهترین‌ها را از او طلب می‌کنم. عاقبت بخیری دور‌ من میچرخد. الحمدلله الحمدلله.

    ج) درب یک مجتمع علمی-پژوهشی در ایران، پس از رکوردهای صنعتی‌ام، به رویم باز شده است. این آغاز راهی است که می‌دانم خیلی فراتر از تصورم، در سال 2025 برایم ثروت‌ساز خواهد شد.

    د) با تبحری ایملنی‌وباوری که خداوند در من به ودیعه گذاشته و همچنین هدیه ارزشمند این دوره‌ی استاد عباسمنش ، به چنان سطحی از مهارت و هماهنگی ذهن و روح خواهم رسید که ثروت بازارهای بین‌المللی را به‌گونه‌ای کسب کنم که حتی امروز هم در مخیله‌ام نمی‌گنجد.

    ه) بدون شک حداقل صاحب یک خانه‌ای دیگر خواهم شد.

    و) و البته همه این‌ها، مقدمه‌ای است برای بهترینِ خودم شدن در ایران… و ما در آینده، مهاجرتی را تجربه خواهم کرد که توسط کائنات هموار خواهد شد.

    هنوز نمی‌دانم مقصد کجاست! شاید همسایگی آسیدحسین عزیز… شاید جایی دیگر…. شاید در مداری کاملاً متفاوت.

    اما آنچه قطعی و مسلم است این است که:

    هرجا که جانانم، خدای عاشق صلاح بهترین شدنم بداند،

    در هر زمان که حضرت حق بهترین بداند،

    و به هر نحوی که دلبرم اراده کند،

    همان بهترین مسیر من خواهد بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  3. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    سلام سعیده جان، هم‌خانواده‌ای خوشبخت

    واقعا که داستانت پر از انرژی مثبته و خوشحالم که همه این اتفاقات خوب برات پیش اومده! این که گفتی هیچ چیز تصادفی نیست و همه چیز به یه دلیلی پیش میاد، دقیقا همونطور که خودت گفتی، فرکانس‌ها دارن کار می‌کنن. اینطور چیزها واقعا نشون میده که زندگی چطور داره با ما تعامل می‌کنه و وقتی با ایمان به جریان زندگی پیش میریم، بهترین‌ها سر راهمون قرار می‌گیره.

    این سفر به بوشهر و اتفاقات خوب بعدش، واقعا شبیه یه هدیه از سمت خداست. اینکه همسرت پیشنهاد مسافرت بده، بعد هم به طرز شگفت‌انگیزی همه چیز سر جاش قرار می‌گیره و از کنار بازار زرگرها و دیدن طلاها و سکه‌ها می‌گذری، واقعا همه اینا نشون می‌ده که کائنات در حال کار کردن با تو هست.

    اینکه حتی سایز کوچک‌ترین شلوار هم برات گشاد میشه، نشونه‌ی سلامت و نشاط خودته، که بدون شک باید جشن بگیری. این دقیقا همون چیزیه که باید توی زندگی بهش توجه کنیم: همه چیز به نوعی علامت‌ها و نشونه‌هایی از یه انرژی بزرگتره که در جریان هست.

    کامنت نوشتن هم به قول تو، واقعا یه راه عالیه برای تخلیه احساسات و به اشتراک گذاشتن داستان‌ها. خوشحالم که این همه احساس خوب رو با من در میون گذاشتی و امیدوارم این انرژی مثبت همیشه همراهت باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    سلام دوست عزیز، پیامتون رو خوندم و از این‌همه حس خوب، شکرگزاری و زیبایی که در کلماتتون جریان داشت، واقعاً لذت بردم. انگار هر جمله‌ای که نوشتید، یه تلنگر بود برای دیدن نعمت‌هایی که هر روز دور و برمون هست ولی گاهی از کنار‌شون ساده می‌گذریم.

    اون لحظه‌ای که از عظمت و مهربونی خدا اشک توی چشماتون حلقه زد، دقیقاً همون نقطه‌ایه که آدم حس می‌کنه چقدر جهان پر از عشق و فراوانیه. چقدر قشنگه که حال خوبتون روی خواب‌هاتون هم اثر می‌ذاره و حتی در چیزهایی که می‌بینید، ردپای خیر و برکت رو پیدا می‌کنید. این یعنی زندگی کردن در مدار زیبایی‌ها.

    خیلی خوشحالم که کامنتم تونسته لحظه‌ای به این حس خوب اضافه کنه. اما واقعیت اینه که این نور، این آگاهی و این نگاه زیبا، درون خود شما بوده، فقط یه جرقه‌ی کوچیک باعث شده بیشتر بهش توجه کنید.

    امیدوارم همیشه در همین مسیر نور و رحمت، با قلبی سرشار از آرامش و ایمان قدم بردارید. دلتون گرم، چشمه‌ی شکرگزاری‌تون جوشان و لحظه‌هاتون پر از نشونه‌های زیبای خدا باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: