می خواهی جزو کدام گروه باشی؟ - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

780 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی فیروززاده گفته:
    مدت عضویت: 3592 روز

    با سلام به تمام عزیزان و استاد عباس منش عزیز

    من کارمند یک شرکت بزرگ هستم و همیشه در کنار شغلم دنبال شغل دوم بوده و هستم. اتفاقی که باعث شد من دیدم به زندگی عوض بشه حدود 4 سال پیش اتفاق افتاد و میتونم بگم ایمانم به کاینات و خداوند فوق العاده شد.ماجرا از اونجا شروع شد که من فوق العاده سرخوش از موقعیتم چون ورزش قهرمانی انجام میدادم و کار دولتی داشتم و پول کافی در حساب دنبال تفریح و خوش گذرانی بودم بدون احترام به افراد خانواده و غیره تا اینکه من به صورت اتفاقی به بیماری فشارخون مبتلا شدم،خیلی دنیا برام سخت شده بود و حاضر بودم خیلی چیزهام رو بدم تا همه چیز اوکی بشه.یک روز که به تنگ اومده بودم تصمیم گرفتم عازم کربلا بشم و از آقا قمر بنی هاشم شفامو بگیرم.طی اتفاقی با فردی در کربلا آشنا شدم 74 ساله که خانوادگی 480 سال کلید دار حرم آقا ابالفضل بودن به نام حاج عباس کشوانی.خلاصه ایشون ذکری به من گفتن برای درمان و توسل بر آقا ابالفضل. بار اول این کار رو انجام دادم و نشد، ناراحت و دلشکسته گفتم مگر میشه یک بیماری لاعلاج درمان بشه، یک روز تصمیم گرفتم با یقین و فکر شدن این کار رو دوباره انجام بدم.یک هفته مرخصی گرفتم و رفتم در جای خلوت و شروع به انجام دادنش شدم و در روز هفتم محرم اون سال به لطف و یزرگی آقا ابالفضل شفای خودم رو از خداوند گرفتم.و الان اول اینکه قدر سلامتی خودم رو میدونم و لحظاتم رو، و دوم اینکه با یقین خواسته هامو از کاینات و خداوند میخوام و بهشون میرسم و اینکه با مردم با مهربانی و گذشت سعی میکنم رفتار کنم.

    تشکر از همگی دوستان که مطلب رو خوندن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3233 روز

    سلام دوستان عزیز. یه مطلبی که درک کردم را میخوام براتون اشتراک بزارم که خیلی به من کمک کرد حرکت کنم تغییر کنم.

    یادمه درجایی از آیه ی قرآن خوندم و یا استاد گفته بودن درست یادم نیست که خدا میگه :ما هر لحظه گسترش میابیم

    ببینید خدا یک انرژیه. کل جهان از انرژیه . من انرژیم .

    یه شعری بود که میگفت به دریا برم دریا تو بینم

    به بیابان برم بیابان تو بینم

    به کوه برم کوه تو بینم

    من هر کاری کنم باعث رشد این جهان میشم.

    و اگر شرایط برای ما سخت میشه یعنی تغییر نمیکنیم در حال رشد خودمان نیستیم مایی که از خداییم خدایی که هرلحظه در حال گسترش هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهدی غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    درود بر شما استاد و دوستان عزیز

    من جزو اون دسته از ادمهایی بودم همیشه که خیلی سربه هوا و بی دقت عمل میکردم .ادم فوق العاده خیال باف و متوهمی بودم . همیشه تو دنیایه یکنواخت و امن خودم بودم و فکر میکردم خیلی میفهمم خیلی میدونم همه به من بدهکارن دنیا حق منو خورده وووووو …. نمیدونم چرا تغییر نمیکردم. چرا چشم و گوشم باز نبود باید تو همه چیز سرم به سنگ میخورد و زیاده روی میکردم تغییرو دوست داشتم ولی نمیدونستم از کجا باید شروع کنم تا اینکه…. یه روز خونه پایه تلویزیون با همسرم بودم دیدم مستند ابشار نیاگارارو نشون میده اولین بار بود از خدا با تمام وجودم و خیلی به زبون ساده درخواست کردم گفتم خدایا میشه منم یه روز اونجا باشم منو ببر دیگه از اینجا خسته شدم همه چی برام یکنواخت شده تکراریه خانومم خندید دوستان تغییر من از اینجا شروع شد با یه مهاجرت یکماه بعد وسایل خونمونو با قیمت خرید فروختیم دونفر که نمیدونم چطور از زندگی ما سردر اوردن راهنمایه ما شدن والان 2 ساله تویه ترکیه زندگی میکنیم کلی تجربه بدست اوردیم کلی سختی کشیدیم و واقعا باید یه تغییر اساسی تو نحوه زندگی میدادم ولی چطور باز هم نمیدونستم بایه ذهنه کوچیک و داغون که واقعا بوی تعفن میداد پره کینه خشم عصبانیت دروغ خود فریبی وووو…تا اینکه دومین تغییر من شروع شد تو یوتیوب میگشتم که با فایل های استاد اشنا شدم تغییری که واقعا نیاز داشتم صادقانه از خدا خواستم منو از نو بسازه تو ذهنم بلبشویی بود الان از اون روزه تغییر نزدیک به 4 ماه میگذره پدرم داره در میاد چقدر سخته مبارزه با نجواها . فعلا شدیدا دارم با کنترل ورودی ها مبارزه میکنم اما دوستان واقعا حسش میکنم احساس میکنم زیره دوش هستم و همه کثیفی هایی که روی بدنم هست داره کم کم شسته میشه و میریزه ولی یه چیزی هست که خیلی اذیت میکنه منو و اون اینه که چرا چرا چرا من اینهمه دیر تغییرو شروع کردم یا شایدم هنوز برای تغییر اماده نبودم؟ چرا من نباید زمانی که ایران بودم اون فایل و پیدا نکردم که بتونم توی سمینارها شرکت کنم؟اخه چرا خدا چرا ایندفه تو سره وقت نیومدی ؟ چرا باید تو 30 سالگی این سایت و پیدا میکردم وووو….؟ امیدوارم جواب همه ی این سوالات رو بتونم پیدا کنم وگرنه نمیتونم بابت این دیر شروع کردن خودمو ببخشم.. ارادتمند همگی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اکرم امیدی گفته:
      مدت عضویت: 1586 روز

      سلام دوست عزیز خداقوت به استاد عزیز خانم شایسته عزیز وخانواده عباس منش عزیز

      آقا مهدی عزیز ازاین سوال ودیدگاهتون مدت زمان زیادی گذشته وحتما به جواب ها ونتایج فوق العاده ای رسیدین ولی من تجربه خودم روبهتون میگم که من دنبال کار بودم همینجوری که داشتم پیاده روی میکردم ودنبال کارمیگشتم گفتم خدایا یه کارخوب وبایه درآمد خوب پیداکنم پیش یه آدم خوب ودرست وخوب همون روز هدایت شدم به یه مغازه ای که کارفرما آدم بسیار خوب مهربون ونسبت به اون محیط حقوق بیشتری میداد وکلا چن ماه کارکردم از صحبت های کارفرما وجریان ومتحول شدن زندگی اش بااستفاده از مثبت اندیشی ودوره شکرخدا نتیجه بخش بوده براش ومن هم چون یجورایی انگارحس خیلی خوبی به این مسیروجریان وتغییر داشتم همراه شدم وخداروشکرتونستم بعدازفک میکنم چن ماه دوره عزت نفس استاد روبخرم قبلش جسته گریخته فایل رایگان گوش میکرم ولی وقتی دوره خریدم تاچن وقت مدتها تغییربه خصوصی نداشتم که اسمش واقعا تغییر باشه گذری بود چون داشتم خودم روگول میزدم همه روقبول داشتم ولی نه براخودم برادیگران حرف وعملم یکی نبوددرسته منم دیر شروع کردم چون خودم واقعاً تغییر راستی وحقیقی نبودم اداشو درمیوردم معلوم نبود چن چندم هم خدا هم خرما تااینکه جهان گفت اومدی دیگه لیاقتشم داری باید تغییر کنی وگرنه که به همون زندگی قبلت ادامه میدادی حالا که اومدی ادامه بده وگرنه بدمیخوری همون سیلی که نباید بخوری باتضادها برخوردمیکردم بازاونقدر آگاهیم بالا نبود خواسته بیشترداشته باشم خلاصه اینکه توی این چالش ها تضادها آروم آروم رشد کردم اتفاق ها آدمها شرایط موقعیت همه چی جورمیشه ومن میشم سرمایه گذار خودم الان چندین ماهه دارم روی خودم کار میکنم آزمون وخطا زیادداشتم وبازم دارم نتایج خوب وعالی زیادداشتم بازم دارم نتایج ناجالب هم داشتم ولی الان دقیقا شدم اون 🐸 که تامیبینه آب جوش سریع میپره بیرون واینکارو توزندگیم کردم ازتوی زندگی وشرایط ناجالب بیرون اومدم به کمک خداوند وکل زندگیم رو الان همه رومدیون خداوندم اعتباراصلی زندگیم وتمام اتفاقات وهدایت من تواین مسیر وشناخت ازقوانین خداوند وهمه وهمه خداونداست برام ودستانش که من روهمراهی میکنن واقعا مچکرم وبرای تمام این عزیزان بهترینها رو آرزو دارم .عزیزخداهمیشه سروقت میاد ماچشم بینا وگوش شنوا برای حضورخدا نمیبینیم ونمی شنویم یااون لحظه یالحظه ها به هوای نفس بانجوا معاشرت میکنیم یا دروقت مناسب وشرایط عالی وطرح وبرنامه عالی که برات چیده میاد دنبالت ولی 🎏 روهروقت ازآب بگیری تازه اس من یکی ازباورهام اینه ووقتی بیشترباخداوند وجهان وقوانین آشناشدم آگاهی هام که هی بیشتروبیشترمیشه بیشتروابسته اش میشم واین باورکه قوانین خداوند تغییر ناپذیر واین باور که هیچ کس مقصر زندگی من درهمه ابعادش نیس برای من ثابت شده وثبت شده اس من بی مسئولیتی خودم رو اشتباهاتم رو ضعف های شخصیتی ام رو سایه های درونم آینه ها روکاملا ایمان وباور دارم پذیرفتم وشکرخدا روشون کارکردم وکارمیکنم تازمانی که این رسالت منه ومن باهاش زنده ام وزندگی میکنم برای من دراین لحظه حال وحس خوبم وفرکانس وقانونی که شناختم ودارم بیشتر باهاش آشنا میشم اهمیت داره گذشته دوست عزیزدرگذشته وپرونده اش بسته شده واین سوال ها فقط مارو ازمسیرمون دورتر میکنه کاری که درگذشته شده واین وفراترازاین سوالها روداشتیم وفقط مسیرمون طولانی ترمیشد چون توگذشته سوالات پوچ وبیهوده موندیم ویکبار برای همیشه جلوش میاستیم وپروندش رومیبندیم وتمااااااام وآینده عالی میسازیم باافکاروباورهای نو ومثبت وخالق زندگی خودمون میشیم.امیددارم این آگاهی ها بشه جزئی وسبکی از زندگیمون وهمیشه همراهمون.درپناه الله یکتا شادوسلامت موفق ثروتمند وسعادتمند دردنیاوآخرت باشین.الهی آمین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهره رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    از شر وسوسه های شیطان به خدا پناه میبرم

    به نام خدای بخشنده و مهربان😍💖💚❤️😘

    بسیار سپاسگذارم از خدای بزرگ و منان

    سلام و درود بر استاد عزیزم 💚🙏

    💖💚❤️نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

    عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

    ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

    چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

    این تطاول که کشید از غم هجران بلبل

    تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

    گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر

    مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

    ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی

    مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد

    ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

    از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

    گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت

    که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

    مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود

    چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

    حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود

    قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد💖💚❤️

    من برای تغییرات بزرگ آماده بوده‌ام از کودکی و از ۶ سالگی عاشق عکاسی بودم و به دارالقرآن هم میرفتم.

    همیشه به دنبال آگاهی بودم و دلم نمیخواست در گوشه ای از دنیا بیهوده و راکد بمانم.

    من آب را همیشه جاری دیده ام و خودم نیز نمیخواستم مثل آب راکد باشم تا بگندم.

    من فقط میتوانم بگویم سپاسگذارم 😍

    خیلی زیاد خیلی زیاد

    من همیشه از خدا همه چیز را با هم میخواستم و درخواست میکردم با آنکه اصلا از قانون فرکانس ها هیچ علمی نداشتم.

    من باور دارم که ثروتمند بودن هم بسیار لیاقت میخواهد.😍💚❤️

    شما بینظیرید شما فوق‌العاده اید و من دوست دارم جز دسته ۴ باشم وبیایم اگر میشود با دخترم هستی🙏❤️

    و خدمت کنم به خودم به مادرم به دخترم به خانواده ام و به پدرم بگویم اکنون خوشحال باش و در آرامش و به شما بگویم من نیز آماده ام و شاکر.

    من عاشقتونم و خوشحالم و زندگی را هر روز زیباتر میبینم.

    درخت انجیر حیاط خانه ما هر روز بیشتر انجیر میدهد و من عاشقشم.

    حیاط این خانه و کل این خانه برای من زیباست.

    من اکنون با شما و دوستان واقعی ام شاکر ترین بنده خدا بر روی زمینم.🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    بیصبرانه دلم میخواهد به شما برسم و آماده ام برای تغییراتی اساسی و فوق‌العاده.

    من عاشق رویا پردازیم😍 و همیشه با دیدن کوچکترین نور امید آماده تغییر بوده ام.

    سالهای زیادی از کودکی پول در آوردن را تجربه کرده ام با قالی بافی برای حتی یک سکه ۲ تومنی تا گل لاستیک درآوردن برای پدرم به یک سکه ۵ تومنی.

    قلکم را در باغچه گاهی چال میکردم و فکر میکردم درخت میشود. من تمام عمرم تنها چیزی که راحت بدست آوردم و راحت هم گذشتم پول بوده.

    چون مثل شما باور دارم پول در آوردن راحتترین کار دنیاست. چندی پیش خسته شده بودم و دیگر حتی روزنه ای هم نمیدیدم با اینکه روی سیستمم مبالغی نیز بود که شاید برای خیلیها قابل توجه هم بود.

    و با شما باور کردم و حرکت کردم تا بار دیگر یک خانه تکانی اساسی داشته باشم.

    امیدوارم بتوانم من نیز برای دوستانم درس عبرتی باشم که هیچگاه از هیچ چیز نترسند غیر از خدا… 🙏

    چون من نیز بسیار راهها تا به اینجا که رسیدم به اشتباه رفته ام. 😁😁

    و اکنون آماده‌ام تا با چمدان قرمز کتاب‌هایم شما اراده کنید و بتوانم در مسیر سبز شما خدمتها کنم.🙏😊

    و بسیار اعتقاد دارم که سن یه عدده و همیشه میتوان از اول شروع کرد💚💚💚💚

    در پناه الله شاد و تندرست و خوشبخت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشیم. 💖😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 113 سفرنامه:

    قانون جهان اینه که یا تغییر میکنی با جهان یا از بین میری ،این که استاد میگه بهتره که وقتی که هنوز مجبور نشدی تغییر کنی من این مقاله رو تو بازی پلی استیشن هم استفاده میکنم ، مثلا تو pes یه ترکیب واسه بازی میکنم و میبینم که خیلی عالی داره جواب میده و بعد چند روز شاید هم کمتر میبینم که یکم تیم داره ضعیف تر میشه اما هنوز هم خوبه میام ترکیب رو عوض میکنم با اینکه ترکیب قبلی هم خیلی خوب بود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام به استاد عباسمنش

    سلام به خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    موضوع تغییر

    من مدت 2 سال هست عضو سایت هستم و بارها و بارها پیش دیگران و افرادی که در مدار این مباحث نیستن شروع به صحبت می کردم .

    و اتفاقا استاد مطرح کرده بود اگه سوال کردن توضیح بدهید.

    ولی من اصلا نمی تونستم توی جمع جلوی احساساتم خودم را بگیرم و صحبت از قوانین می کردم تا اینکه ، خودم را تغییر ندادم و جهان منو تغییر داد ولی با بی احترامی و خجالت کشیدن زیاد در جمع ، که یکی از مهمانان اعتراض شدید کرد و دادکشید به من وای وای یادم می آد خودم واقعا برام سخته ،

    این تجربه به نشان داد هنوز کسی اعتراض نکرده و اذیت نشدی تغییر کن وگرنه …….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    اول اینکه سپاسگزارم ازتون استادبابت این فایل که دوباره بهم یادآوری کرد که هیچوقت نبایدفکرکنم که عالی هستم وبهترنمیشه شدوهمیشه وهمیشه به صورت تکاملی ادامه بدم وتغییرکنم…

    اماداستانی اززندگی خودم رومیخواستم بگم:بنده درسال1385در همان اوایل ازدواج باهمسرسابقم به این نتیجه رسیدیم که ماباهم همفکرنیستیم وتمام نشانه هامشخص بودامامتاسفانه ترس اززندان وآبرو ومهریه دادن واین حرفها15سال دیگه این مسیرصددرصداشتباه روادامه دادم درحدی که شب وروزم باهم یکی شده بودوبارهامردموزنده شدم تاسال1398این عشق من کرونااومدو من دراداره ای درشهرقم که سرپرست بودم تعدیل نیروشدم وهمسرسابقم به بهانه بیکاری زندگیم روترک کرد همه چی روبردومهریه رواجراگذاشت وخلاصه زندان ورفتم وسکته قلبی هم زدم واموالم روبردن وهمه چی رودادم/خخخ/ واونجا بودکه گفتم ای وای من اگرتوهمان سال1385واردترسهام میشدم به راحتی هرچه تمام تراززندگیم جدامیشدم، امااین کاررونکردم ..خلاصه بعدازاین همه سال متوجه شدم وادامه دادم وشروع به معنی قرآن کردم که داستان هدایتیش رودرفایلهای دیگه گفتم وبااستادآشناشدم وزندگیم رودرسلامتی ودرکاروآرامش وعشق وروابط وهمه چی دراین 3سال تغییردادم وبی نهایت شکرگزارخدام هستم…خواستم اینوبگم، استادصددرصددرست میگه شماگول یک مقدارموفقیتهاتون رونخوریدهمیشه دنبال تغییرباشیدهمانطورکه الان خداراشکرهرروزدنبال تغییردرخودم هستم وهیچ موقع بیکارنخواهم نشست وتازمان مرگ م بایدلذت این دنیاروببرم وازتمام قوانین خداسردربیارم وبه تمام زیبایی های دنیا،تاجایی که میتونم برم وببینم ولذت ببرم…

    دوستون دارم یاحق//

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهناز احمدوند گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    سلام به همه شما

    به همه کسانی که از خواب بیدارشده اند و تصمیم گرفتن تغییر کنند

    دقیقا 3 آذر دوسال پیش به این سایت هدایت شدم

    تو این دوسال خیلی زندگیم بالا و پایین شد در واقع زندگی م زیرو رو شد و روش اومد بالا

    تو این مدت نمیدونم چرا اوایلش افسردگی گرفتم از شدت آگاهی بالا ولی بعدش یه قدرت عجیبی گرفتم و شروع به کسب و کار کردم و وارد صنف طلا شدم و درامد از صفر به ده میلیون و از ده میلیون به 100 میلیون تغییر کرد.

    تو این دوسال من فقط فایلارو یا گوش میکردم یا میدیدم ولی نمیومدم دیدگاه مو بنویسم

    امسال یه تمایل درونم ایجاد شد که بیام بنویسم از پروفایلم متوجه شدم دقیقا روز تولدم دوسال پیش هدایت شدم به این صفحه استاد عباس منش و الان دقیقا روز تولد منه و دارم دومین دیدگاهمو مینویسم و دیدم که دقیق 2 سال وارد این مسیر شدم.

    من تو این قسمت از زندگی م هستم که نمیدونم خواسته و علایق هام چیست

    من سال ها ترس و تاریکی رو تمرین کردم و سالهای زیادی خواب بودم

    تازه از خواب بیدار شدم و خودم رو نمیشناختم خدای خودم رو نمیشناختم فقط میخواستم نترسم امنیت داشته باشم دنبال حس ازادی عشق و امنیت بودم

    هنوز برام واضح نشده به چی علاقه دارم و توانمندی هام چی هست و چه خدمتی به خودم و بشر میتونم انجام بدم توانایی هام چیه؟

    دوره روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم میبینم و کار میکنم و الان فایل هشتم هستم

    میخوام زندگی داشته باشم که جسم سالمی داشته باشم تلاش فیزیکی کمتری بکنم زمان بیشتری برای خودم داشته باشم راحت بخوابم راحت خرید کنم تفریحات بیشتری برم غذای با کیفیت برم لباس های با کیفیت بپوشم روابط خوب و عاشقانه ایی داشته باشم. میخوام چرخ زندگیم روان و راحت بشه.

    میخوام مستقل بشم و یه خونه ی 70 متری در سطح منطقه یک تهران جایی ک سکوت بیشتری داره هوای خوبی داره مردمان با فرهنگی داره نقل مکان کنم و از خانواده جدا بشم نمیدونم چطوری ولی فقط میدونم باید روی خودم کار کنم.

    ذهنم بسته س ایده ایی ندارم و نجواهای ذهنمم هست که چطوری با چه پولی یا اینکه خانواده ت نمیزارن ازشون جدابشی خانواده ت طردت میکنن مستقل بشی شرایط سخت میشه خونه رهن کنی اجاره کنی غذا پخت و پز کنی

    اگه مشتقل بشی باید بیشتر و سخت تر کار کنی یا تنها بشی افسرده میشی

    این ها نجواهای ذهنمه میدونم ولی نمیدونم گام بعدی من چیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ستایش گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    بنام خداوند بینظیر یکتا و عالی

    درود خدای عالی بر شما استاد عالی و خانم شایسته عالی عزیز،

    ضمن شکر خدای همیشه حاضر و سپاسگزاری از شما استاد عالیقدر بینظیر و خانم شایسته بی همتا،

    خواستم بگم این فایلها روح‌ ادمو میبره بیرون از تنش انگار دوباره برمی‌گردی به اصلا و میخوای مدام همانجا پیش خدا که آرامش محض بمونی و فقط بگی الله اکبر سبحان الله،

    استاد چه آموزه بی نظیری فرمودید

    افراد چهار گروهند

    گروه اول تغییر نمی‌کنند تا بمیرن

    گروه دوم اخرهاش تغییر میکنند

    گروه سوم فشار باید باش تا تغییر کنند

    گروه چهارم قبل هر چیزی سریع تغییر میکنند

    فرمودید کدوم گروه می‌خوایم باشیم

    معلوم من به شخصه می‌خوام در گروه چهارم باشم چرا؟

    چون متوجه شدم یکی از قانونهای جهان

    چه حالت خوب باش چه بد تغییر

    باید هدف داشته باشم و باید تغییر کنم و به روز بشم مدام بر حسب علاقه و نیاز به این قانون تغییر تا له نسیم و نگندیم و مدام جاری باشیم و پیشرفت کنیم

    چون این جهان قانونش بر حسب رشد تغییر و ابدی و نهایت هم مداره پیشرفتهایش،

    پیشرفت هم یعنی روبه جلو به خوبی حرکت کنی در مسیر درست،

    یکی از مثالهایی که میتونم الان بزنم وبخ فکرم میرسه :

    کاهش وزنم بود، خیلی زود متوجه شدم باید دست به کار بشم وگرنه چک روزگارو از کنترل نکردن ذهنم در برابر خوردنهام میخوردم و بدنم تا سلامت بود و بیخ پیدا نکرده بود باید میجنبم براش نشانه هاش تغییر خلقو خویم درد و خشکی صبحگاهی بدن و زیاد شدن تعریق بود و افزایش سایز بدنیم،گفتم خبری شده بدنم داره نشانه میده باید به داد خودم برسم،

    دومین مثال در روابط با اطرافیانم بود:

    خیلی خودرأی بودم اهل مشورت نبودم صبورم نبودم اما گفتم نه بشنو، بزار بقیه هم نظر بدن گوش بده صبر کن فکر کن و حالا حرف تو هم نشد مهم نیست مهم حرف درسته که باید بشه شروع کردم روی خودم کار کردم و دامنه ارتباطات مو افزایش دادم و حتی نکات مثبت افراد را میبینم و تحسین میکنم و تشکر از خدا میکنم برای این افراد خوب در زندگیم.

    سومین تغییر در مسائل مربوط به خودم بود:

    در علم مربوط به شغلم می‌دونم باید به روز باشم تا بتونم درست کارمو انجام بدم .

    و … تا جاییکه ذهنم‌یاری کرد و یادم اومد نوشتم تا مدام در این فرکانس تغییر و رشد باشم

    الهی به امید خودت

    و استاد عباسمنش ممنونم‌ازتون

    چقدر زیبا فرمودید تغییر کنید قبل اینکه بمیرید طوری زندگی کنید تا حسرت نخورید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مجتبی دیلمی گفته:
    مدت عضویت: 3983 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز محترم و دوست داشنی.

    چقدر حرف های استاد محترم به دلم نشست چون من این ویژگی رو به ناخوداگاه در وجودم داشتم و هر روز انجام میدم.

    شرایط خیلی خاص اقتصادی ندارم ولی برا بعضی افراد شاید ایده ال باشه. مدرک مهندسی شیمی دارم و بعد از فراغت از تحصیلم به شدت دنبال کار بودم تا نون مدرکم رو بخورم به عسلویه رفتم ولی نه به عنوان مهندس با کارگری شروع کردم.چون به فارغ تحصیل بی تجربه کار در شان پیشنهاد نمیشه.بااینکه پولی که بهم میدادن از نیازم بیشتر بود و راه پیشرفت هم به واسطه تلاش و صداقت در کارم باز شده بود ولی من رویایی که در ذهن داشتم فهمیدم که اونجا محقق نمیشه.برای افزایش حقوق به شرکتی رفتم با وضعیتی بدتر برای صد تومن بیشتر بعد از مدتی دوباره شرکتی با صد تومن بیشتر شرایط بدتر.اون موقع هنوز از قوانین طبیعت آشنایی نداشتم و تنها راه پیشرفت مالی رو ساعات بیشتر کار خیال میکردم.بعد از اون من با استاد معظمی و عباسمنش اشنا شدم قوانین رو یاد گرفتم الان کسب و کار خودم رو دارم حتی با ریسک بالا با یکی از اقوام با وام کشاورزی کردیم بدون تجربه قبلی و شکر خدا سرمایه ای تونستم جمع کنم و حتی چند روز دیگه هم بیزینس جدیدی میخوام شروع کنم که تضمینی برا موفقیتش نیست ولی به واسطه اون یا شرایط مالی بهتری میرسم یا چیزای بیشتری در مورد کسب و کارم یاد میگیرم و بدون هیچ تضمین موفقیت در اینده یه ارامش دارم چون کاملا هر اونچه رو از قوانین جهان یاد گرفتم رو مو به مو انجام میدم.

    دوستتون دارم موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: