در این فایل استاد عباس منش کلید هایی اساسی درباره مهاجرت کردن را با جزئیات توضیح می دهد. آگاهی از این کلیدها، فرد را به خودشناسی می رساند که:
- “مهاجرت کردن”، نیازمند چه ویژگی های شخصیتی می باشد؛
- چه شخصیتی برای مهاجرت کردن مناسب است و چه شخصیتی مناسب نیست؛
- چه شخصیتی با مهاجرت کردن به رشد و احساس خوشبختی بیشتر می رسد و چه شخصیتی به احساس پوچی و افسردگی؛
- انگیزه های پایدار و ضروری برای مهاجرت، چه ویژگی هایی دارند؛
- چگونه انگیزه های ناپایدار و جعلی را درباره مهاجرت بشناسیم؛
- “ویژگی های درونی” که نشان می دهد مهاجرت برای فرد تصمیم مناسبی است و به رشد او کمک می کند و بالعکس.
- قدم اول برای به شناخت رسیدن درباره مهاجرت چیست؟
- رعایت قانون تکامل در فرایند مهاجرت؛
چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2
یک خبر خوب درباره آزمون:
برای خودشناسی عمیق تر در این باره، آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” را با دقت انجام دهید.
قبل از شروع پاسخ به سوالات آزمون، مهم است که هر دو قسمت از فایل ” چه افرادی برای مهاجرت کردن مناسب ترند را دیده باشید و به توضیحات استاد عباس منش در آن فایل تامل کرده باشید:
این آزمون ارزیابی نسبتاً شفافی به شما می دهد تا بدانید شخصیت کنونی شما چقدر برای مهاجرت کردن مناسب است. این خودشناسی به شما کمک میکند تا برای رشد و پیشرفت، تصمیمات مناسبتری بگیرید که مطابق با درون شماست و گامی تعیینکننده برای تجربهی رشد و احساس خوشبختی بیشتر است.
در پایان آزمون، از طریق تجزیه و تحلیل پاسخهایی که به سوالات آزمون می دهید، یک نتیجه گیری کلی به شما ارائه میشود تا بدانید:
- چه تغییراتی در باورها و شخصیت کنونی شما، “بیشترین تأثیر سازنده” را بر شرایط زندگی شما میگذارد؛
- اولین قدم برای ایجاد این تغییرات، از چه نقطهای باید برداشته شود؛
- و چه مسیری شما را به رضایت درونی بیشتر می رساند؛
برای شروع آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” کلیک کنید.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1301MB44 دقیقه
- فایل صوتی چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 142MB44 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(107 یونس)
و اگر خدا بر تو ضرری خواهد هیچ کس جز او دفع آن ضرر نتواند، و اگر خیر و رحمتی خواهد باز احدی منع فضل او نتواند، که فضل و رحمت خود را به هر کس از بندگان بخواهد البته میرساند و اوست خدای بسیار آمرزنده و مهربان.
سلام سلام اساتید عزیزم
سلام به دوستان ناب و ارزشمندم
سلام به نسخهی جدید سارا که ماه هاست از سارای قبل مهاجرت کرده
استاد عزیزم ممنون که اینقدر با عشق برامون توضیح میدید
خدایا من آماده ام و اجاره میدم که هدایتم کنی تا این کامنت رو اونجور که باید نوشته بشه، بنویسم…
خدایا تویی که به همه چی محیطی… تویی که همه وی رو خودت خلق کردی… و همه چی مال توعه… و همه چی رو خودتم بدون سر سوزن خطایی داری اداره می کنی… خب با این حال کجا دنبال چی بگردم؟؟… پس با یقین قلبی بهت اعتماد می کنم… فرمون زندگیم دست خودت… دست های تسلیم من بالاست…
استاد عزیزم … من این روزها عجیب درک کردم که از نسخه ی قبلی خودم مهاجرت کردم… آره سارایی که وقتی اتفاق بدی براش می افتاد، به زمین و زمان بد می گفت و همه رو مقصر میدید جز خودش … کلی عجز و ناله می کرد… به همه خبر میداد… همش با احساس قربانی شدن، جلب توجه می کرد… همش به خدا گلایه می کرد که آخه خدایا چرا من؟؟ … همش می گفت: چرا من اینقدر بد شانسم… همش می گفت: چرا هر چی سنگه پیش پای لنگه… و کلی از این حرفا… اما استاد من مهاجرت کردم… من بزرگتر شدم… و این تضاد نازیبای این روزهام، منو به خودم ثابت کرد… دیدم که چقدر بزرگتر شدم… دیدم که چقدر قویتر شدم… چقدر متوکل تر شدم… کارهایی کردم که در حالت عادی خارج از تواناییم بود… روزی که بهم خبر دادن برای همسرم چه اتفاقی افتاده… یک نیروی عجیبی همراهم بود که باعث شد آرامش داشته باشم… ذهنم همش می خواست حالمو بد کنه.. اما نوری در قلبم همواره منو امیدوار می کرد… سارای جدید نه تنها به فضل خدا، خودش اروم بود، بلکه اطرافیان رو هم آروم می کرد… سارای جدید نه تنها ناله نکرد، گلایه نکرد… بلکه همش به خدا می گفت: این فضل توعه… کلی خیر و برکت تو این تضاد هست… سارای جدید نه تنها همه جا جار نزد، بلکه از اطرافیان خواست که لطفاً تنهاش بزارن و تلفنی جویای حال همسرش باشن… تا اینطوری راحت تر ذهنش رو کنترل کنه… سارای جدید نه تنها احساس قربانی شدن نکرد، بلکه با تکیه بر خدا، و الهامات خدا کارها رو پیش برد… سارای جدید نه تنها ناامید نشد و کاسه چه کنم چه کنم به دست نگرفت، بلکه خودش رو بست به قرآن و این سایت توحیدی تا راحت تر این روزها سپری بشه…
استاد عزیزم آره من به فضل خدا مهاجرت درونی کردم… و خدارو شکر می کنم بابت این تغییرات…
استاد عزیزم… به نظر من توحید عملی انسان رو آماده مهاجرت می کنه… حالا چه مهاحرت مکانی چه مهاجرت افکار و درونی… توحید عملی نیرویی بسبار باارزش و عظیمی داره که همه چی رو ممکن می کنه…
چه افرادی برای مهاجرت کردن مناسبت ترند؟؟
مهاجرت کردن یه تصمیم خیلی بزرگیه… بعد از مهاجرت دو گروه هستن گروهی که خیلی سختی کشیدن و از نتیجه راضی نیستن… و گروهی که از نتیجه راضی ان و ادعا می کنن اگر صدبار هم برگردن عقب، همین تصمیم رو می گیرن…
اگر شخصیت مناسب مهاجرت نداشته باشیم، می تونیم این شخصیت رو با جهاد اکبر بسازیم …
اولین موضوع: انگیزه و هدف
صدبار باید از خودم بپرسم: چرا من می خوام مهاجرت کنم؟؟ هدفم چیه؟؟ انگیزه هام چیه؟؟
آیا این انگیزه ها واقعی ان یا درونی ان؟؟ یا لحظه ای ان؟؟ آیا کنجکاوی برای شناخت دنیای اطرافت؟؟ این خودش نشونه ی خوبیه برای شناخت خودت که مناسب مهاجرت هستی یا نه؟؟
2. چقدر می تونی خودتو با شرایط جدید آداپت کنی؟؟ با چالش های جدید؟؟ یا حتی چقدر می تونی از تغییرات استقبال کنی؟؟
اگه به راحتی می تونی، شغلت رو عوض کنی… تغییر مسئولیت در شغلی که داری… ببین چقدر مقاومت می کنی؟؟… وقتی می خوای مسافرت بری، همه چی باید از قبل اوکی باشه همه چیز رو با خودت می بری یا انعطاف داری؟؟… یهو هوا سرد بشه یا گرم بشه؟؟… اگه همه چی اونجوری که تو ذهنت ساختی پیش نره چقدر می تونی ارامش داشته باشی و به جای غر زدن لذت ببری؟؟…
ممکنه یکی این ویژگی ها رو نداشته باشه ولی اگر بخواد می تونه ایجاد کنه…
با این باور که هر چیزی بشه، خدا همراه منه و منو درمانده نمیزاره…
استاد عزیزم تو این زمینه هم رشد کردم… امسال از محیط کار قبلیم راضی نبودم.. از خدا طلب هدایت کردم… و بدون هیچ تقلایی مدیر توحیدی یه مدرسه ی بسیار خوب باهام تماس گرفت برای همکاری، و منم با عشق پذیرفتم… چون می دونستم این قطعاً اجابت خواسته ی منه… در حالیکه نجواها اذیتم می کرد و اجازه نمیداد از محیط امنم خارج بشم
3. چقدر وابستگی های عاطفی با خانواده و دوستان و فک و فامیل دارید؟؟ که اگه نباشن به شدت احساس کمبود می کنی… یا با شهرت و جایی که داری باهاش زندگی می کنی…
علاقه مند که آدم های جدید رو بشناسه… دوستای جدیدی پیدا کنه…
استاد عزیزم… در این مورد هم خداروشکر وابستگی ندارم حتی به همسرم… فرزندانم… و مادرم و برادرام… و دارم تلاش می کنم افراد رو همونطور که هستن، بپذیرم و تمرکزم روی خودم باشه تا انسان های ارزشمند و موحد و درستکار و صادق و در صلح با خودشون و جهان وارد زندگیم بشن… و در این مورد مقاومتی ندارم
4. چقدر با تغییر مقاومت داری یا مشتاقی به تغییر کردن یا منطقه امنت رو دوست داری؟؟ تغییر منوی غذا… محل کار… رشته تحصیلی… تغییر شغل.. تغییر مسئولیت… تغییر کلاس… تغییر نرم افزار… تغییر گوشی… تغییر محله و خونه…
تو این مورد قبلاً صفر کلوین بودم… اما الان به قدرت توحید و این باور که «اِنَّ مَعْیَ رَبّی ، سَیَهْدیٖن – رب من همراه من است ، او هدایتم خواهد کرد»
خیلی راحت تر از منطقه امنم خارج میشم… البته در ایتدا برام ترسناکه ولی به قول شما سخت نیست…
قبل مهاجرت باید مسافرت کنی یه مدت اونجا زندگی کنی ببینی می تونی یا نه…
این جمله خیلی کلیدی بود استاد… اینطوری خواسته های ادم هم واضح میشه… مشخص میشه اون انگیزه ها برای مهاجرت درونی بوده یا فیک بوده
روند تکاملی رو باید طی کنی… استاد با این همه مهاجرت در ایران ولی قبل مهاجرت به آمریکا، کشورهای اروپایی رو تجربه کردن…
مهم احساس خوشبختی… هیچ جای دنیای مادی، پرفکت نیست فقط بهشته که پرفکت و خدا وعده داده…اگر اونجایی که هستی، راضی هستی … یعنی احساس خوشبختی می کنی
مهم احساس خوسبختی
مهم احساس خوسبختی
مهم احساس خوسبختی
استاد کاش اینو عمیق درکش کنم
مررررسی استاد از اینکه اینقدر با سخاوت برامون توضیح میدید… الهی نور خدا همیشه و هر لحظه در زندگیتون جاری باشه
بی نهایت دوستون دارم
رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلࣰا مُّبَارَکࣰا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ
نتایج من از تضاد به ظاهر نازیبای این روزهایم به تاریخ 22 تیر 1403
گاهی در زندگی توی شرایطی قرار می گیری که اونجا به خودت ثابت می شی !
ثابت میشی که بسیار قدرتمندی …
توی اون لحظات چهارچوب های ذهنت را کنار می گذاری و به ندای درونیت گوش می دی !
قدم به قدم بهت میگه چکار کن
نتیجه کار خیلی جالبه ،
نتیجه اینه که ، کاری کردی که در حالت عادی خارج از تواناییت بوده
تو پذیرفتی که یک انسانی قوی هستی و توانایی تغییر شرایط را داری
ندای خداوند اون لحظه حامی تو بود …
((خدا بنده هاش را درمانده نمی گذاره))
داداش سید محمد جواد عزیز، این قسمت از متنتون به قلبم نشست و چقدر با این روزهای من هماهنگ بود
مرررسی ازت که نوشتی
_
رب سمیع و علیم من… ای که به نیارهام آگاهی… ای که ناخالصی هام رو می دونی… ای که همه کارهات روی علم و حکمته… ای که سر سوزن خطا نمی کنی… ای که به همه چی … به همه چی محیطی… این تضاد به ظاهر نازیبا تا الان چقدر برام خیر و برکت داشت… چقدر ایمانم رو افزونتر کرد… چقدر منو بزرگتر کرد… چقدر منو به خودم ثابت کرد… چقدر بت ها رو تو ذهنم شکوند… چقدر منو به تو نزدیکتر کرد… چقدر طعم شیرین الهامات و تسلیم الهامات شدن رو چشیدم… چقدر معنی اینکه وقتی تسلیم باشی و فقط به خدا تکیه کنی، خدا کارها رو برات انجام میده رو، خوب درک کردم…
إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ(١٩)
هنگامی را که ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.
چقدر معنی این آیه رو خوب درک کردم…
خدایا کمکم کن تا قدر این تضاد رو بدونم… قدر زندگی هدایتی و بدونم… قدر توحید رو بدونم… با توحید، هر غیر ممکنی، ممکنه
خدایا شکرت…
خدایا شکرت…
خدایا شکرت…
خدایا می دونم هنوز پاداش هات تو راهه… می دونم تو خلف وعده نمی کنی…
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند.
إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ…
البته هر کس تقوا و صبر پیشه کند خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.