چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

343 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت1 

    منم قبلنا فلکسیبل بودم و (نسبت به تغییر مقاومت داشتم) ولی الان نه من قبلنا هستم و نه قبلنا الان هستش

    درود و ســــلام فراوان به کل خانواده ی صمیمی عباسمنش دات کام عزیز و نازنینم

    استاد عزیزم خیلی خیلی خوشحالم که به قلبتون الهام شد که این فایل بینظیر رو ثبت و ضبط کنید . یعنی می خوام بگم بعد از تمام این فایل های بینظیری که هر کدامشان یکی از یکی دیگر بهتر و قشنگتر و تاثیر گذارتر و آموزشی تر و آگاهی دهنده تر و هر چیــــی تر و ترین بودند و دیدم و لذت بردم و یاد گرفتم و سعی کردم آویزه ی گوش و جسم و جان و روح مقدسم کنم ولی انگار این یکی یک جور دیگه بود و انگار مسیر تکامل و تغییر و تحول بنیادین در تمام جنبه های زندگی رو توسط همیین فایل حسابی از ریشه کشیده بیرون بخدا باید به این استاد عباسمنش عزیزمون جایزه ی ی نوبل رو اهداء کنند چون واقعا لایق حرف زدن در همه ی جنبه های زندگی رو دارند چون همه ی مسیرهای زندگی رو طی کردند یعنی خیلی زود به همه چی آگاه شدند و توانایی تجزیه و تحلیل و توضیح و تفکر و آموزش را بصورت خیلی موشکافانه در همه ی مباحث را دارند یعنی بقول معروف استاد جانم شما خیلی زود بزرگ و خردمند و آگاه شدید یعنی خیلی زود به درک و آگاهی و کار و زار این جهان هدایت شدید و من واقعا فقط شما رو تحسین می کنم و چقدر خودم رو تحسین کردم چقدر خدای هدایتگرام رو تحسین کردم چقدر نظام هوشمند این جهان هستی رو تحسین کردم که منو به بهترین ها هدایت کرد .‌‌.‌ استاد جان وقتی صبحها این دعای زیبا رو در دفتر ستاره ی قطبی و دفتر سپاسگذاریم می نویسم بخودم می بالم اینکه خدایا می‌خوام روزم رو با بهترینع بهترین ورودی ها آگاهی ها زیبایی ها شنیده ها و دیده ها و افراد درست و مناسب و وفور و فراوانی های نعمت ها و خیر و برکت های الهی و آسانی ها شروع کنم و به همین طریق با موفقیت تا شب به اتمام برسونم الهی آمین. یعنی بهترین دعای دنیا رو به جهان هستی ارسال کردم .. وقتی به همین جمله ام خوب توجه می کنم میبینم واقعا همین خواسته ام اجابت شده .. چطوری !!؟؟!

    آخه بهترین استادادن دنیا رو خدا بهم داده

    بهترین روش زندگی رو یاد گرفتم

    بهترین مسیر رو یاد گرفتم

    بهترین دوستان رو در این سایت پیدا کردم

    بهترین مسیر توحیدی رو فهمیدم

    بهترین تغییر شخصیتی رو در خودم ساختم

    بهترین مثبت اندیشی رو در خودم بوجود آوردم

    بهترین زیبایی ها رو میبینم

    بهترین ورودی ها رو می شنوم

    احساس می کنم لایق بهترین ها هستم

    عزت نفسم بالاتر رفته

    بهترین مسیر رشد و پیشرفت تکاملی درونی رو داشتم

    بهترین روش برای پاکسازی روح و روانم رو به سپیدی روشنایی نور الهی رو در خودم خلق کردم و بلطف آموزه های استاد عزیزم نعمت شکرگذار بودن رو به من عطا کرد

    بهترین نور ایمان و عشق الهی در قلبم شعله ور شد

    و تمام اینها رو مدیون استاد بزرگواری هستم که خداوند لطف شو شامل حالم کرده احساس می کنم بزرگترین مهاجرت دنیا رو آگاهانه از درونم آغاز کردم .

    استاد جان من قبلنا یعنی قبل از آشنایی با شما که دچار آن تضادهای ورشکستگی پولی و مالی و مادی و معنوی و سلامتی و روابط های عاطفی و خانوادگی و غیره شده بودم رو ازش عبور کردم … دقیقا همان پُل هایی بود که پشت سرم خراب شد . دقیقا مثل تمام کسانی که از کشورشون مهاجرت می کنند و همه ی دوست داشتنی هاشون رو رها می کنند و می‌ترسند به پشت سرشون نگاه کنند تا مبادا کسی اشک هاشون رو ببیند مبادا بخوان برگردند .. میرن به یک کشور ناشناخته و باید از اول شروع کنند . از زیر صفر شروع کنند . باید الفبای آن کشور رو یاد بگیرند حتی بلد نیستند حرف بزنند حتی بلد نیستند راه برن .. در کوچه پس کوچه های غربت گم میشن . خسته میشن . گریه می کنند . می برند … دست محبتی وجود ندارد … همه غریبه آند . همه بفکر خودشون هستند . همه ازت فرار می کنند که مبادا سر بارشون بشی … مبادا وارد زندگی شون بشی … مبادا مسعولیتی در قبالت پیدا کنند .. مبادا درخواستی ازشون داشته باشی و کمک بخوایی …. مبادا یک شب توی خانه شون روی بالشت شون بخوابی و بمانی … حتی تلفن هاتو جواب نمیدن .. ریجکتت می کنند … با تمام این حرفها حالا چه فرقی می کنه کجا باشی …

    چه فرقی می کنه غربت باشی یا همین ولایت خودت باشی و طعم غربت رو بچشی

    وقتی با تو مثل یک غریبه ی خیلی دور برخورد می کنند

    وقتی تو رو توی خیابان ببین و صورت شون رو ازت برگردونند

    استاد جان من هم مهاجرت کردم .. منم در غربت گم شده بودم ..

    منم همه ی دوستان و آشنایان و اطرافیان واقوام دور و نزدیک و فرزندان عزیزم رو و تمام وابستگی هامو پشت سر گذاشتم و تنهای تنهای. تنهای تنهای .. تنها شدم و آنقدر سر تعظیم پای خداوند فرو آوردم و آنقدر سرم خم شد و هی پاییین و پایین آوردم که نگم براتون … که مثل حضرت موسی گفتم خدایااآاا من تسلیمممم.. من به هر خیری که از جانب تو به من برسه فقیرم

    من هم غربت رو با تمام وجودم و از عمیق ترین اعماق وجودم احساس کردم

    منم شب‌هایی رو گذروندم که دقیقا روی سنگ خوابیدم و لرزیدم و ترسیدم و تاریکی ها رو دیدم و هیچی نداشتممممم ….

    و آنجا بود که از اعماق وجودم از خداوند درخواست کردم .. از خداوند همیشه عاجزانه در خواست کردم و گفتم خدایا من یک زندگی دوباره ازت طلب دارم . من یک زندگی واقعی و درست و حسابی ازت طلب دارم . من اشتباه زندگی کردم . من اشتباه بودم . من توی جای درست و مناسب خودم نیستم . این اون زندگی نبود که بخاطرش به این دنیا آمدم .. می خوام آن بهترین مسیر درست و صحیحی رو بهم بدی که لایقش هستم من یک زندگی دوباره ازت طلب دارم… و خداوند دستهای غیبی شو برام فرستاد.. خداوند تنها دستی بود که رهام نکرد ..‌ خداوند تنها فرشته ی نجاتم بود که منو دید .. خداوند تنها دری بود که برام باز شد .. خداوند عاشقانه دستمو گرفت و منو صاف آورد توی کلاس استاد عباسمنش عزیزم گذاشت و زندگی دوباره ای رو بهم داد و الفبای این جهان رو با قوانین زیبایش رو بهم یاد داد . دوباره متولد شدم .. دوباره این دنیا رو با تمام زیبایی هایش بهم نشون داد .. دوباره خنده رو به روی چهره ام پاشید .. راهمو پیدا کردم و دوباره زنده شدم و درخشیدم.. و هر روز صبح زود سپیده دم منو از خواب شیرین و با کیفیتم بیدار می کنه و میگه ببین چه آغاز قشنگی دوباره ای رو بهت اعطا کردم و منم عاشقانه بلند میشم و برای یک روز بینظیر سعادتمندانه ام از خداوند تشکر و قدردانی می کنم و میرم روی بالکن و به آن زیبایی های خیره کننده اش ذول میزنم و شکرگذاری می کنم

    در این جهان یک راه بیشتر نیست آن هم درستی و پاکییست

    آره استاد جان ‌ استاد نازنینم .. استاد قشنگم . استاده استادان جهان درست گفتید مهاجرت یک کار بزرگ و عظیمی هست

    مهاجرت اعظیم ترین راهی هست که هر کسی مرد راهش نیست

    الان دیگه نور خوشبختی و سعادتمندی رو میبینم . دیگه از آن کته باوری های از قبل نوشته شده خبری نیست .. دیگه خودم می نویسم .. خودم مسیرم

    رو آگاهانه با عشق می نویسم . و نوشتن رو دوست دارم

    استاد عزیزم نمی‌دونم چطوری میشه از این همه بزرگواری شما تشکر و قدردانی کرد چون زبانم توانا نیست . هنوز ظرف وجودم برای این حجم از آگاهی هایی که به من بخشیدید بزرگ نشده .. بخشش شما از این آگاهی ها و تعلیم و تربیت ها از حد گذشته .. فقط و فقط می تونم بگم شما نور تابان و درخشش خدایی بودید که زندگیم رو بطور بنیادین بهشتی کرد .. من در این دنیا هم شعله های آتش جهنم رو دیدم و هم دالان های سرسبز و نهرهای چشمه های زلال بهشت را چشیدم خدایااآاا شکرت

    استاد عزیزم شما نوری از خداوند ی هستی که به ما برو بچه های سایت گسترده و پخش کردید

    براستی ما همه مون از هدایت شدگانیم

    خدایاااا هر لحظه ما رو بسمت بهترین ها هدایت کن و از تو متواضعانه در خواست می کنم خودت هدایتمون رو بعهده بگیری و خودت زندگی مون رو پشتیبانی و محافظت کنی و خودت همه ی کارهامون رو برای موفقیت در تمام جنبه های زندگی مون هماهنگ و چیده مان و برنامه ریزی و هندلش کنی خدایااآ ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت

    من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

    خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مهدیه گازرانی گفته:
      مدت عضویت: 1300 روز

      به نام خداوندی که بخشاینده و با رحمت است

      سلام خدمت استادای عزیزم

      و بخصوص رویا جانِ عزیز و خوش چهره و با ایمانم

      رویا جان به نکات خیلی عالی ای اشاره کردی و خیلی به داستان خود من نزدیک بود

      و مهاجرت فقط از شهر به یه شهر دیگه یا از یه کشور به کشور دیگه نیست

      منم با طلاق و جدایی تو سن 22سالگی خیلی سخت بود برام کشتن مهدیه ی قدیم و مهاجرت به یه شخصیت و مهدیه ی جدید(علاوه بر اینکه تو یه خانواده ی سنتی بودم و خیلی سنگین تموم شده بود برای خانواده این مسئله)

      و مرد عمل میخواست خودتو کشیدن بالا

      و اینکه همه باهام غریبه شدن

      از دوستان و خانواده همه و همه پشتمو خالی کردن که یه دفه بار سنگینی نباشم روی دوششون

      و من خودم‌رو کشیدم بالا من به مرور آگاه شدم

      تا هدایت شدم به استاد عباس منش نازنین

      خداروشکر خداروشکر

      الان خیلی آگاهی ها کسب کردم دارم سعی میکنم عمل کنم و هر روز باید پیشرفت کنم از لحاظ شخصیتی

      و همه ی نتایج برمیگرده به اینکه از لحاظ شخصیتی و عزت نفسی چه قدر تغییر کردی

      و خداروشششکر چقدر من تغییر کردم

      و این کامنت شما رویاجون فکر کردم که چقققدر تغییر کرده این مهدیه با اون مهدیه ی ضعیف و درب و داغون

      با اینکه اون موقع فکر میکردم خیلی شخصیت دارم ولی کاملا اشتباه فکر میکردم

      و خدا با یه تصاد بزرگ منو به هوش آورد منو آگاه کرد

      تا خودم خالق زندگیِ قشنگ و زیبای خودم باشم

      تا از زیبایی هایی که با رب خودم می‌سازم لذت ببرم

      خدایا شککرت خدایااا شکرت بابت این مهاجرت شکرت که آگاهم کردی

      استادجونم ممنونم که دستی بی‌نظیری از طرف خداوند شدین و برکت و به زندگی من جاری کردین

      سپاس ازت رویاجان که این نکات بهم یادآوری کردی و از خوندن کامنتت لذت بردم‌و بهت افتخار می‌کنم که انقدر فوق العاده روی خودم کار کردی و از حرفای دیگران گذشتی و رشد کردی

      دمتتت گرررم

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2199 روز

        درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیزم مهدیه خانم گازرانی

        خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای این کامنت ارزشمندتون واقعا خدا رو شکر که در چنین سایت گوهر باری حضور داریم و هر روز داریم روی تغییر افکار و باورها و تغییر شخصیتمون کار می کنیم تا در مسیر درست و مناسب حرکت کنیم برای اهداف و خواسته های درست و مناسب مون… خدا رو شکر شما هم خیلی زود در سن و سال جوانی و زیبایی روح بینظیرتون به چنین مسیری الهی هدایت شدید و بهتون تبریک می گم خدا رو شکر

        مهدیه جون همیشه جدایی ها خیلی سخته بخصوص وقتی آدم شخصی رو انتخاب می کنه تصور دیگه ای داره که البته این تجربیات مفیدی بوده هر چند ظاهر قضیه زیاد مناسب عوام مردم نیست ولی هیچکس جای شما نبوده و هیچکس با کفش شما راه نرفته که درک کنه.. اینکه شما هر چقدر هم توضیح بدید فایده ای ندارد ..آینکه بابا این کفش پامو میزنه هر کاری هم کنم اندازه ی پام نمیشه .. باید عوضش کرد .. ولی این ها همش درسی بود که حتما باید تجربه اش می کردید و حالا درسشو گرفتید و ازش عبور کردید خدا رو شکر که خداوند این قدرت رو در شما گذاشته تا توان عبور از این مسعلع رو داشته باشید و سبب خیر شد که افراد رو بر اساس مدارشون انتخاب کنید . حتی اگر نزدیکترین افراد هم اگر هممدار شما نباشند جهان خیلی راحت و آسون این فاصله رو ایجاد می کنه و باید از این بابت خوشحال باشید چون اون دیگه برای شما نبوده و اینکه هر کسی آمد بهش خوش آمد بگید و هر کسی رفت هم خیلی خوشحال باشید چون آن شخص فقط یک ماموریتی داشت که بیاد و آموزگار شما باشه ..

        مهدیه جان یک نکته ای که خودت هم اینجا گفتی اینکه

        خدا با یه تضاد بزرگ منو به هوش آورد منو آگاه کرد خدارو شکر که این تضادها نشانه های خداوند هستند یعنی هر تضادی که پیش بیاد صد درصد مطمعن باش که وقتع تغییر و تحول هست و باید از آن تضادها تشکر و قدردانی کنیم که دارند علامت میدن و میگن از یک راه دیگه برو . از اینور نرو اینجا بن بسته و آنوقت ما هی اصرار می کنیم که نه آِلا و بِلا ما می‌خواهیم از همین ور بریم… در صورتی که تضادها همان دوستان واقعی ما هستند که همش دارند سنگ جلوی پامون میندازن تا ما بفهمیم که دیگه نباید همچنان ادامه بدیم و بهمون میگن از در اصلی برو …. خلاصه مهدیه جان باید روزی هزار بار از خداوند تشکر و قدردانی کنیم که به چنین استادی هدایت شدیم که راه درست رو بما نشون داده خدا رو هزاران بار شکر شکر ..

        مهدیه جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتو برام گذاشتی و نوشتی و چراخ خوش خبری آبی رنگ پروفایلمو روشن کردی مرسی مرسی عزیزم الهی چراغ خوش خبری خواسته و آرزوهات در قلبت روشن و به نور الهی منور بشه

        هرکجا که هستی بهترینع. بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگیت برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبت بخیریت و شادی و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق و پول و سلامتی

        موفق و پایدار باشی عزیزم مرسی مرسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطمه ۹۵ گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    بنام خدای بزرگ و مهربان

    سلام استاد عزیز

    این نکته که گفتید اگر ویژگی های مناسب برای مهاجرت رو هم ندارید ، میتونید ذهنیت مناسب رو در خودتون ایجاد کنید بسیار امیدبخش بود . تا قبل از اشنایی با شما هیچ نظر ، ایده یا فکری درباره مهاجرت نداشتم ، حتی ادم هایی که مهاجرت میکردن در نظرم شاید خیلی ادم های متفاوتی بودند . بعد از اشنایی با شما کم کم واژه مهاجرت وارد دایره لغات گفتگوهای ذهنیم شد . اون هم مهاجرتی بود که شما به امریکا انجام داده بودید و خب تو کامنتا و فایلا ازش صحبت میکردید . بعدا که بیشتر فایلاتون رو گوش کردم دیدم مهاجرت تو صحبت های شما معنای فراتر از رفتن فیزیکی از یه کشور به کشور دیگه داره . بیشتر با بعد شخصیتی یه فرد مهاجر اشنا شدم و مهاجرت رو صرفا رفتن به کشورهای خارجی ندیدم بلکه مهاجرت در کلام شما معنای تغییر شغل ، رابطه عاطفی ، امتحان کردن چیزهای تازه و ناشناخته ، قرار گرفتن در وضعیت های غیرقابل پیش بینی ، انجام دادن یه سری کارها که با سبک زندگی روزمرمون فرق داره رو هم شامل میشه . در واقع من بیشتر با شخصیت یه فردی که همیشه اماده هجرت و تغییره اشنا شدم . انگار که اگه ادم میخواد رشد کنه و مدار به مدار بره بالاتر حتما باید مهاجرت کنه ، حتما باید با تغییرات جدید کنار بیاد ، بندها و وابستگی ها رو بذاره کنار ، از نقطه امنش خارج بشه و مثل اکثریت فکر نکنه و رفتار نکنه ! در واقع برای رشد و پیشرفت شخصیتمون و کسب وکارمون ما ناچاریم مهاجرت کنیم ، حالا هر بار و در هر زمینه ای این مهاجرت میتونه متفاوت باشه ، دست کشیدن از شغلی که برام نقطه امن شده و پیشرفت مالی و موقعیتی خاصی نداره و رفتن به دل ناشناخته ها برای برپایی بیزینس جدید نوعی از مهاجرته ، یا پاره کردن بندهای دلبستگی از یه فرد در رابطه عاطفی وقتی میدونیم که دیگه باهاش هممدار نیستیم و ذهنیت مشترکی نداریم هم نوعی مهاجرته ، یا انجام دادن یه مهارت جدید مثل نقاشی یا عکاسی و… هم نوعی مهاجرته .

    نقطه مشترک تمام این هجرت ها چیه ؟

    رفتن به دل ترس ها و اماده کردن خودمون برای پذیرش اتفاقات جدید ، بیرون اومدن از نقطه امنمون ! خب همه اینا پایش چیه ؟ چیه که به ادم قدرت رفتن به سمت جلو و تجربه جدید رو میده ؟

    ایمان و توحید ! یک شخصیت توحیدی و خودباور هست که شجاعت میکنه و میره تو دل ناشناخته ها چون میدونه هدایت ها و الهامات خدا همیشه در مسیر هجرت به کمکش میان ! دیگه وقتی این رو متوجه بشه ترمز هایی مثل دلبستگی به خانواده ، فامیل ، ترس از تنها شدن ، درماندگی در حل مشکلات نمیتونه متوقفش کنه چون میدونه تنها چیزی که بهش در زندگی نیاز داره ایمان به خداونده و حتما خداوند با ایجاد همزمانی ها ، نرم کردن دل ها ، الهامات و هدایت هاش ، فرستادن دستان مهربانش به کمکش میان . چه بسا ما قبل از خدا رو چیز هایی حساب باز کردیم که بعد هجرت اصلا هیچ کمکی هم بهمون نکنن چون وظیفه ای ندارن ، تکیه به این عوامل فقط ما رو برای حرکت کردن سست تر میکنه و اجازه نمیده با شجاعت پیش بریم ، چون حساب کردن رو غیر خدا همیشه ما رو دچار شک و تردید میکنه چون دیگران تضمینی نمیدن که حتما همیشه همراه ما باشن و کمکمون کنن ، اما تو زندگیم بارها و بارها بهم ثابت شده که خدا حرف اول و اخر رو زده و همیشه به کمکم اومده ، از راه ها و از طریق افرادی که اصلا فکرش رو هم نمیکردم . حساب باز کردن رو خدا خیلی به ادم شجاعت میده چون خدا همیشه هست ، همیشه الهام بخشه ، هدایتگره !

    به نظرم مهاجرت جزو لاینفک زندگی یه انسانی هست که میخواد هر روز در مسیر بهبود و پیشرفت باشه ! همه انسان ها اگه تونستن شرایطشون رو کم یا زیاد تغییر بدن ،تصمیم گرفتن از عادات قبلی ، ترس ها ، نقطه امن ، دلبستگی ها مهاجرت کنن.

    توحید از ادم یه مهاجر شجاع و عملگرا میسازه .

    دونستن اینکه تغییر بها داره و بهاش هجرت از ترس هاس ، ادم رو مصمم تر میکنه برای مهاجرت و رفتن تو جاده !

    به نظرم نقطه شروع هر نوع مهاجرتی مثل رفتن به کشور جدید ، ران کردن بیزینس ، کاهش وزن ، یاد گرفتن مهارت ها ، ساختن یک شخصیت توحیدی و قوی هست .

    چون این نوع شخصیت میتونه ضامن موفقیت ما بشه .

    این شخصیت مثبته ، امید داره ، شجاعه ، رو عوامل بیرونی حساب باز نمیکنه ، دیگران و نظرشون براش مهم نیست ، از اشتباه نمیترسه ، همیشه تعبیرش از اتفاقات طبق قانون و به نفع خودشه ، همیشه گوش تیز میکنه برای دریافت الهامات ، دنبال راه تازس ! با این شخصیت مهاجرت در هر ابعادی لذت بخش خواهد بود چون بنا و پایه مستحکمه .

    خود من هنوز اول راه این مسیرم ، منم دلبستگی زیادی به خانواده ندارم ، دوری ازشون برام راحته اما هنوز انعطافپذیر نیستم ، هنوزم از نبود امکانات ، اینترنت ، تمیزی ، اب و هوا غر میزنم . هنوز اینا رو نمیتونم تحمل کنم ، من حتی وقتی اشتباه هم میکنم خیلی دیر خودمو میبخشم ، خب مهاجرت یه جاهاییش با ازمون و خطا همراهه ، من باید تو این زمینه ها کار کنم اگه یه شخصیت قوی و مهاجر میخوام ، میگم شخصیت مهاجر چون برای بزرگ شدن و بهبود دائمی حتما باید یه مهاجر قوی بود .

    دوستون دارم . استاد صورتتون هم خیلی عالی و شفافه . چه دندان های سفیدی هم دارید . خیلی هم عالی و شمرده توضیح دادید ، نسبت به فایلای سه سال قبل ارام تر و محکم تر توضیح میدید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      ارمغان رضوی گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      سلام فاطمه جون

      هدایت شدم به کامنتت و دیدم چقدر این منم واقعا و شخصیته خودم رو دیدم که نوشتین و چقد زیباس

      با استاد و دوره ها اینمدلی شدمااا اینکه گفتین؛

      این شخصیت مثبته ، امید داره ، شجاعه ، رو عوامل بیرونی حساب باز نمیکنه ، دیگران و نظرشون براش مهم نیست ، از اشتباه نمیترسه ، همیشه تعبیرش از اتفاقات طبق قانون و به نفع خودشه ، همیشه گوش تیز میکنه برای دریافت الهامات ، دنبال راه تازس ! با این شخصیت مهاجرت در هر ابعادی لذت بخش خواهد بود چون بنا و پایه مستحکمه .

      واقعا زیبا بود ممنونم

      در پناه الله یکتا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    بنام خداوند جان ”

    بنام خداوند آسمان و زمین ”

    پروردگارم تویی؟

    حق تویی ؟ درود بر خداوندم ”

    درود بر خداوند وذات پاک شما بندگان زیبای خداوند ”

    تویی خداوندم ”

    سلام استاد خوبان ، سلام خانم شایسته ی شایسته ”

    سلام بر دوستان وی آی پی ام ”

    سلام بر قلب های مهربون شما ”

    استاد میخام در مورد بخشش صحبت کنم ”

    استاد شما خیلی بخشنده ایی .که این همه آگاهی به ما میدی ”

    استاد هر کسی نمی تونه ببخشه ”

    بعضی ها میگن فلانی این حرف رو به من زده ، اومد تو اداره و هر چی خواست گفت .اون پشت سر من حرف زد و…..

    بعضی ها میگن چطور اون شخص رو ببخشم .مگه میشه !!؟؟

    و در مقابلش میگن هر کاری میکنم اون جذبه نمیاد …هر چه به در و دیوار می زنم نمی تونم احساس خودمو خوب کنم …

    تمام کارهای خوب رو انجام میدم .

    ولی نمیدونم چرا نمیشه ؟؟؟

    من فلان کار رو کردم ؟

    فلان حرف رو زدم ؟

    چطور خودمو ببخشم”

    استاد بالاترین حد ببخشش اینه که خودتو ببخشی ؟

    هر چه به دنبال آیه های قرآنی میری ؟

    اونها به خودشون ظلم می کنن ” دوست من اگر فکر میکنی می تونی حق یکی رو بخوریم ، و به کسی ظلم کنیم ؟ سخت در اشتباهیم ؟

    فکر نکنی می تونی آسیب برسونی؟

    ما در هر صورت به نفع جهانیم .

    میخای خلاف کار باشیم .

    میخای ثروت مند باشیم .

    اگر معتاد بشی ازت الگو میگیرن .و اگر ثروت مند باشی ازت الگو میگیرن ؟

    پس حواست به زندگی نامه ی خودت باشه ؟

    در قاموس خداوند این راه نداره ، و تو می تونی به خودت آسیب برسونی ؟

    وبا اینکار خودتو از نعمت و ثروت دور میکنی؟

    اگر داری کار میکنی و داری کم کاری میکنی در واقع داری به خودت آسیب میزنی ؟

    باور کن به خودت آسیب میرسونی ؟

    باور کن به خودت برگشت میخوره ؟

    و در مدار ی قرار میگیری که ضربه به خودت میخوره …

    اگر کسی خودشو ببخشه .از سمت من بخشیده شده است .

    دوست من احساس نمی تونه بهت دروغ بگه ..

    اگر خودتو نتونی ببخشی دوست من

    هیچ کس تو رو نمی بخشه .

    این همه آدم اشتباه کردن .تجربه کسب کردن .برگشتن گفتن اشتباه کردیم نه ؟

    گفتن تجربه کسب کردیم .قویتر شدیم ؟

    اسمشو اشتباه نذار .نمیشه از این راه رفت ….

    ادیسون 9000 روش رو امتحان کرد .به اختراع نرسید .مگه گفت اشتباه کردم .

    اسمشو اشتباه نگذاشت …

    ایشون در یک سخنرانی گفت من 9000بار راه رو پیدا کردم که لامپ ساخته نمیشه ؟؟؟؟

    اینا تجربه ست .فکر نکن دیره .فکر نکن نمیشه .

    دوست من اگر بتونی خودتو ببخشی .

    شک نکن خدا تو رو میبخشه .

    خدا یک چیز رو نمیبخشه و اونم شرکه …

    چرا شرک رو نمیبخشه ؟!

    چون اونقدر عاشق توئه، وقتی تو رو خلق کرد گفت فتبارک الله ….

    بالا، غریتن به این آیه ها فکر کن ”

    باید به انسان سجده کنی .

    تو

    میدونی

    کی هستی؟

    آب غوره گرفتی که من اشتباه کردم ” مگر بالاتر از مرگ چیزی داریم ؟

    ببین حضرت موسی یک نفر رو با مشت زد کشت .و خداوند چطوری عذاب وجدان رو از اون دور کرد …

    وقتی تو مومن باشی .و با خدا باشی .

    هواتو داره …

    بیایید یه کم با خودمون صاف و صادق باشیم .

    گذشته در گذشت ”

    الان دارم زندگی میکنم .

    الان درست زندگی میکنم .آینده مال منه ”

    چون من خودمو پیدا کردم ”

    هر چی شده دیگه بر نگرد به گذشته …

    به خودت قول بده از الان درست زندگی کنی ….

    دل خدا رو به دست بیار …

    اول

    خودتو ببخش ..

    در توبه به روی تو باز شده ..هر لحظه …

    باز آی هر آنچه که هستی باز آی ….

    خدای تو ، خدای عشقه …

    خدای تو خدای ثروته ….

    خدای تو خدای مهربونیه ….

    کیهان مسخر توست ….

    چرا اینقدر خودتو دست کم گرفتی …

    چرا فکر میکنی یه بار اشتباه کردی دیگه تموم شد …

    دیگه نمیشه …

    دیگه دیره….

    دیگه خودمو لعنت کردم ….

    دوست من میدونی خدا چقدر بخشنده است ….

    تو با کسی طرفی که اسمش کریمه ”

    کریم ” یعنی کسیکه نمی تونه نبخشه”

    چقدر زیبا ”

    چقدر زیبا ”

    صفت مطلقه یعنی نمی تونه نبخشه ”

    دیگه برنگرد به گذشته و زنجیر ها رو از پاهات باز کن .

    اون گوی های آهنی که تو رو نگه داشته؟!

    با اون آهنگ های غمیگین ؟!

    با اون کانال های غمگین ؟!

    که همیشه دارن چرت و پرت میگن ؟!

    اون رفیق های غمگین …

    که سوزش میشکنه بهت زنگ میزنه …

    اینقدر به روزها و هفته ها بد نگو …..

    دوست من رنج نیومده تو رو به زمین بزنه …

    صدای تو صدای کیهانه ؟!

    و به سمت خودت بر میگرده .

    وقتی چیزی از دهن تو خارج میشه .چند برابر به سمت خودت بر میگرده …

    به دنبال خورده شیشه های دیگران نباش .

    تو خودتو بساز ”

    هم عشق است هم غم

    توی دنیا ” آدم با جنبه ای باش

    نه گیره بده”

    نه بحث کن ”

    اینا باید باشن تو جهان ”

    تو خودتو بساز ”

    دمتون گرم ”

    جمعتون پایدار”

    استاد ما استاد “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    حاتم خُرم گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    بنام خدای رزاق .

    سلام به استاد عزیرم و مریم خانم عزیزم .

    و سلام ب دوستان عزیز و خانواده عزیزم ک توحیدی هستیم و از خداوند میخوایم ک ثابت قدم باشیم در این مسیر موفقیت و پر از آرامش و خداشناسی و نزدیکتر شدن ب خداوند

    من 27 سال ینی از بدو تولد تا دو ماه پیش توی استان ایلام شهرستان دهلران زندگی میکردم و ب لطف خدای مهربان این دوماه که اومدم مازندران و شهری ساری و شهرستان فرح آباد.و دارم زندگی میکنم با توکل ب خداوند رزاق وعمل ب آموزه های استاد .و دیدن سریا شفر ب دور امریکا و زندکی در بهشت ک اب و هواش فوق العاده بود و این تضاد در من ب وجود اومد که باید برم شهر خوش اب. و هوای تری زندگی بکنم .

    و اومدم اینجا خونواده خواهرمم اینجا زندگی می کنند و ما چند باری ک اومدیم مازندران دیدم عالیع و مهاجرا کردیم ب لینجا خدارو صد هزار مرتبه شکر که واقعا هم مردمش بسیار فوقالعاده هستن و هم درامدش خیلی عالیه نسبت ب شهر خودم و هم اب و هواش خیلی عالیه نسبت ب شهرخودم.

    و الان داریم توی این شهر خوش اب و هوا زندگی میکنیم و انواع فرهنگ هارو دارم میبینم و با افراد حدید اشنا میشم و لذت میبرم خدارو بی نهایت یار شکرش خدایا دوستت دارم و امروز فایل جلسه 6 قدم اول و دوباره نگاه کردم و فوق العاده بود مطالبی ک درش بودو حس میکنم هیجوقت نشنیدم ک الان دومین باره دارم گوشش میدم با اینکه تا قدم 3 خریداری کردم ولی دوباره بزگشتم ب قدم اول ک بار ها و بارها گوش بدم و خودم متعهد کردم کع تمام گفته هلی استاد و وحی مُنزل ببینم . عاشقتونم انشالله هر کجای دنیا هستید در پناه الان یکتا شادو سالم.و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت با ارامش باشید عاشقتونم1403.04.22

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم عاشقتونم من

    استاد همه ی این ویژگی ها رو دارم من خدارو شکر

    همه جای ایران و اروپا و ترکیه که کلا هستیم چندوقت زندگی کردم استانبول اونجا خونه زندگی داریم رفت و امد داریم به صورت فوق العاده لاکچری همه جا رو رفتم بجز امریکا گشتم همش گشتن و تفریح و تجربه کردن رو دوس دارم عاشقه حرکتم نمیخوام ساکن باشم همش باید تکاپو داشته باشم پرانرژی قوی محکم اما الان فعلا رابطه عاطفی م‌رو‌اوکی کنم بعد ایشالله با یار خیلی خیلی دوس دارم دوتایی مهاجرت کنیم امریکا فلوریدا به زودی اونم نزدیکه ایشالله ولی اول رابطه

    مهاجرت واسه من ایکی ثانیه س ولی اول رابطه عاطفی مو اوکی کنم پلنه بعدی مهاجرت هستش با یار دوتایی خیلی حال میده البته که کاملا بدون وابستگی و سرشار از عشق و مودت مثله شما و مریم جون خوشگلم ایشالله

    عاشقتونم

    فعلا در پناه الله یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      فاطمه علوی گفته:
      مدت عضویت: 856 روز

      سلام ارمغان عزیز

      چقدر از موفقیت هات لذت بردم

      رفتم و پروفایلت رو خوندم و بیشتر لذت بردم.

      تحسینت میکنم که تمام دوره های استاد رو خریداری و عمل کردی.

      از صمیم قلب برات آرزو دارم یار خوب پیدا کنی و یه رابطه عاطفی زیبا بسازی.

      تو که توی مسیر به این زیبایی قرار داری قطعا وارد یه رابطه عاطفی عالی هم میشی‌. با کسی که هم فرکانسته.

      و در آخر تحسینت میکنم که مهاجرت برات انقدر راحته…

      شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 969 روز

    بنام خالق زیبایی ها وفراوانی ها

    درود به استادگرامی وخانم شایسته عزیز

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که من رابهزیباترین مکانهای جهان هدایتم میکنی وبرایم بهترینهارا برای رفاهم فراهم میکنی تا لذت ببرم اززندگی ام

    خدایاشکرت،،

    استاداین فایل همونی بود که من نیازش داشتم ودرست موقعی اومد که بازمان حال من همزمانی داره

    خداروشکر بابت نشونه هات وهدایتهایت

    من نوجوانیم عاشق مهاجرت کردن بودم وهمیشه توی ذهنم این بودکه برم به جاهای مختلف وبا آدمها وفرهنگها وزبانهای مختلف آشنا بشم

    وخیلی هم برام دوری از اون محیطی که داشتم زندگی میکردم سخت نبود

    اولین تجربه دوری ازخانواده را دردوران خدمت سربازی کردم و همین برام اولین قدم شدکه باورکنم که من وابسته به کسی حتی خانواده نیستم وراحت میتونم به خواسته مهاجرتم برسم

    ودرطول دوران زندگیم مسافرتهای زیادی به شهر وروستاهای کشور کردم وتجربیات خوبی بدست آوردم از سبک زندگیهاشون وزبانهاشون

    البته که باز طعم مهاجرت برای زندگی چیز دیگه س نسبت به مسافرت

    درطول دوران زندگیم نتونستم برنامه مهاجرت بچینم بنا به هزاران دلیل که هیچ کدامشان منطقی هم نبود وهمه ترمزهایی بود که به دلیل ناآگاهیم از قوانین جهان وترسهای درونم بود

    وتا 4سال گذشته که من وهمسرسابقم جداشدیم ومن بطور اتفاقی برام پیشنهاد کاری به جزیره زیبای کیش شد ومنم گه دیدم موقعیتم جورشده هماهنگ کردم وحرکت کردم رفتم کیش ومشغول بکار شدم وبعد یکماه پسرمم اوردم پیش خودم ومشغول زندگی شدم

    اما بدلیل بازهم ناآگاه بودنم زیادی حال واوضاعم خوب نبود ویکسالی که کیش زندگی کردم نتونستم خوش بگذرونم وتصمیم گرفتم که برگردم تهران وباپسرم رفتم تهران واونجا مشغول به کاروزندگی شدم ودرهمین حین واردسایت شدم بطور هدایتی وشروع به تغییردادن خودم وزندگیم کردم ودیگه همه چیز عوض شدومن ورزش رو شروع کردم ویکسال تهران بودم وبعد رفتم کرج وچندماهی هم اونجبودم واونما تصمیم گرفتم که باز برم جزیره کیش

    اینجابودکه من طبق قوانین آمادگیشو داشتم برای مهاجرت هم ازلحاظروحی خوب بودم وهم ازلحاظ شرایط زندگیم در همون مکانی که بودم همه چیز برام عالی بودوحرکت کردم باپسرم رفتم جزیره کیش و3سال زندگی کردم وبسیار هم خوب بودم وهمه شرایط برام عالی بود کارم ودرآمدم عالی وسیله زیرپام مهیا بود وحتی شرایط روابط با همه عالی وچقدرهم دوستان خوبی داشتم ودر رابطه عاطفیمم که نگم براتون خداوند فرشته ای روبهم هدیه داده که حتی بامن هم مسیره درایم مسیر الهی وباخودش چقدر درصلح وبسیار انسان شریف وخوب وکلا زندگی رویایی داشتم برای خودم

    خدایاشکرت

    وتااونروزی که ازجانب خداوند بهم الهم شدکه الان دیگه وقتشه بازهم حرکت کنی ومهاجرت کنی ومن شروع کردم به گرفتن تصمیم مهاجرت به کشور زیبای ترکیه وحدود6ماه نوشتم وازاهرم رنج ولذت کمک گرفتم واز تجربه های مهاجرت ومسافرت های گذشته م استفاده کردم

    ازروزهای اولی که وارد جزیره کیش شدم وبه چه سختی هایی مواجه شدم وحتی یکنفر روهم نمیشناختم وبعد گذشت زمان چقدر دوست وخانواده هم برام پیداشد وشرایط کاری ومالی مناسب

    وتا تصمیم رو قطعی کردم وبه اطرافیانم اطلاع دادم وکارهامو کردم وبلیط هواپیما روخریدم وباپسرم راهی سفر شدیم والان من حدود3ماهه در کشور زیبای ترکیه زندگی میکنم وشرایطم داره روز بروز بهتر میشه

    من روزی که وارد ترکیه شدم حتی زبان هم بلد نبودم والان براحتی دارم ارتباط برقرار میکنم

    ازلحاظ وابستگی به شخص عاطفیم خیلی راحت تونستم ازش دور بشم وهیچگونه نگرانیی نداشتم وایشون هم نداشتند چونکه ازقانون استفاده کردیم ووابسته نشدیم وهمچنان هم باهم درارتباطیم

    وخداوند روشاکرم که این قدرت روبهم دادکه بتونم باتمام سختیهای این مهاجرتم کنار بیام وهمچنان هم دارم طی میکنم تکاملم رو وخودم رو وابسته خداوند کردم وبا آموزشهای استاد دارم همچنان روی خودم کار میکنم واز لحاظ کاری هم خداروشکر دارم خودمو همگام میکنم وتاچندروز آینده باشگاهم روهم شروع میکنم وکم کم میفتم روی ریل وامیدوارم که به امیدپروردگارم وباهدایتهایش زندگی خوبی رودراین کشور برای خودم بسازم

    واین هدف رو دارم که مهاجرت بعدیم به کشور بعدی روهم انجام بدهم البته با طی شدن تکاملم وانگیزه وهدفم ازمهاجرتهام اینه که دوست دارم اولا شغلم رو ارتقا بدم وبا مردم وادیان مختلف وروش زندگیهای کشورهای مختلف وزبانها وروابطشون آشنا بشم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    مهاجرت کردن بسیار سخته ونیازداره به انگیزه وهدف ومهمتراینکه طبق گفته های استادعزیزمون بای اول باحودت بسنجی ببینی آدم مهجرت هستی یانه وشرایطت مهیا هست یانه

    طوری نباشه که حرکت کنی بدون هیچ برنامه وهدفی بری مهاجرت کنی به کشوردیگه وکلی هزینه کنی تابه کمی تضاد برخوردی بترسی وپشیمان بشی وبرگردی وتاآخر عمرت اون ترس ازمهاجرت درونت میمونه ومیشه سدی برای رشدت در زندگیت

    به امید روزهای طلاییتون درزندگیهای زیباتونن خانواده عزیز وبزرگ عباسمنشی ها

    استاد عزیزم ومریم بانو عاشقتونم وبه امیدروزیکه درآمریکا ببینمتون

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ ۖ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ۚ فَأُولَٰئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِیرًا (نساء ٩٧)

    قطعاً کسانى که بر خویش ستم کردند [هنگامى که] فرشتگانْ آنان را قبض روح مى کنند، به آنان مى گویند: در چه حالى بودید؟ مى گویند: ما در زمین، مستضعف بودیم فرشتگان مى گویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است

    ======================================

    سلام و سلامتی و رحمت الله یکتا به استاد عباسمنش بزرگوار و سلام و درود فراوان به استاد شایسته عزیز

    سلام و نور پر خیر و برکت الله یکتا به تک تکِ دوستان ارزشمندم

    استاد عزیز واقعاً موندم از نشانه ها و هدایت های خدای توانمندم ، خدایی که همه چیزه

    بذارید براتون بگم که الان ما در چه وضیعتی هستیم و این فایل الهی و صحبت های ارزشمند شما استاد عزیز که کاملاً توسط الله یکتا برای من به موقع بود ، چقدر باعث خوشحالی من شد

    استاد ما توی یک شهری که بیش از 22 سال هستش که ازش میگذره داریم زندگی میکنیم یعنی حومه تهران

    بعد از آشنایی با شما و کار کردن روی خودم و تغییر مداری که داشتم نشانه ها سر رسید از اینکه ما دیگه با این شهری که سال ها توش زندگی کردیم هم مدار نیستیم ، دقیقاً چیزی که شما در فایل شماره 16 مصاحبه با استاد میگید ، زمانیکه شما روی خودتون کار میکنید و باورهاتون رو تغییر میدین جهان شمارو از لحاظ فیزیکی به یک جایی که با شما هم مدار هستش جابجا میکنه ، این چیزیه که ما الان توی مسیرش افتادیم

    حدود دو سه هفته پیش به غیر از کلی نشانه های واضحی که برامون امد که باید آماده مهاجرت بشیم ، یک نشانه ی بسیار واضح از جانب خدا برامون امد که باید بخشی از وسایل های خونمون رو تا جاییکه میشه جمع کنیم و ما به این پیام الهی عمل کردیم و شروع کردیم به جمع کردن وسایل های خونمون مثل ظرف و ظروف هامون رو دفترهامون و یکی از فرش هامون هم لول کردیم انداختیم توی راه پله حتی سینما خانگی مون رو هم دادیم رفت

    الان فقط یخچال فیریزِر و میز دِراوِر و یکی دو تا کمد لباس و یک تلویزیون که باهاش فقط سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو میدیدم مونده که تصمیم گرفتیم به آقای سمساری محترم بفروشیم و البته بعضی از وسایل هامون هم تصمیم گرفتیم کاریشون نداشته باشیم و بذاریم توی همین خونه بمونه مثل ماشین لباسشویی و گاز

    ما در بهترین شرایطی که هستیم داریم مهاجرت میکنیم یعنی همه ی این شهر تقریباً مارو میشناسند و این خونه ای که بیش از 10 ساله توش هستیم درسته مال ما نیست ولی رسماً با صاحب خونه هیچ فرقی نداشتیم و در کل همه چیز خوب بوده ولی من کاملاً میفهمم که این موندن برامون چقدر یک منطقه امن برامون ساخته که هیچ کار جدیدی هیچ آدم جدیدی هیچ جای جدیدی رو نمیتونم تجربه کنم و عملاً این شهر برام بسیار بسیار بسیار کوچک شده

    استاد عزیزم تمام کارهایی که تا الان برای مهاجرتمون انجام دادیم در حالی هستش که ما هنوز نمیدونیم قراره کجا بریم !! چه شهری ، چه جایی

    هیچی هیچی 

    اصلاً نمیدونم چی میخواد بشه 

    ولی استاد به طرز عجیبی قلبم آرامش داره ، خیلی ذوق و شوق این تغییری که قراره بعد از سال ها در زندگیم ایجاد میشه رو دارم

    هر روز دارم تجسمش میکنم و در مورد ویژگی های اونجایی که دوست دارم برم با خدا صحبت میکنم

    ما آماده ایم برای یک جهاد اکبر

    برای رفتن به دل ناشناخته ها

    هر روز دارم به خدا میگم خدایا من نمیدونم تو میدونی ، من در مقابل تو ناتوانم توئی که توانایی انجام هر کاری رو داری ، به قول خانم شایسته من بدون هدایت های خدا هیچی نیستم

    استاد در مورد وابستگی به فامیل گفتین ، باید بگم که من از وقتی مدارم تغییر کرد از تمام خاله هامو و شوهرخاله ها و پسرخاله ها و دختر خاله ها و عموهامو و پسر عمو و عمه و دختر عمه هامو و دوست هایی که قبلاً باهاشون در ارتباط بودم از همه و همه شون استاد دور شدم یا اونا از من دور شدن و بسیار خوشحالم که اینقدر روی خودم خوب دارم کار میکنم که از تمام اون آدم های غیر هم مدای که یه روزهایی بود منو مسخره میکردند و الان هیچکدومشون رو خدارو صد هزار مرتبه شکر نمیبینم و این من نبودم که بخوام بابتش تلاشی کنم خودش خود به خود اتفاق افتاد ،  مگر سالی یکبار خاله ها رو ببینم که حرفی هم برای گفتن نداریم اصن اونا توی یک دنیای دیگه ای هستند

    یاد این آیه از قرآن میوفتم که میگه:

    الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ ۖ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ

    زنان پلید برای مردان پلید و مردان پلید برای زنان پلیدند، و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک اند، این پاکان از سخنان ناروایی که درباره آنان می گویند، مبرّا و پاک هستند، برای آنان آمرزش و رزق نیکویی است

    و الان من در این مدار قرار گرفتم

    بنابراین اگر هم قبلاً وابستگی هم در روابطم بوده کاملاً از بین رفته و با فراق بال میتونم به این مهاجرت توحیدیم عمل کنم

    البته دوران راهنمایی و دبیرستان من دور از مادرم و خانواده بودم ، یعنی مدرسه که میرفتم ، اونجا خوابگاه داشت بابت همین دیگه همونجا میموندم و فقط هفته ای یکبار خونه میومدم و بعدش هم که دانشگاه رفتم که اون دیگه دورترین نقطه از محل زندگی خانواده ام بود که تقریباً هر 4ماه یا 5 ماه یکبار خونه میرفتم ، البته که یک ترم مونده بود تا کاردانیمو تموم کنم کلاً دانشگاه رو ترک کردم و رفتم دنبال پول ساختن و بعد از اینکه با شما و قوانین الهی آشنا شدم به مسیر کاری مورد علاقه ام هدایت شدم

    میخوام بگم که این تکامله هم در زندگی من به این شکل طی شده

    از خدا میخوام خودش هدایتم کنه و یاری ام کنه بر هر ترسی که در زندگیم هست غلبه کنم و اجازه ندم محدود بشم

    استاد من از وقتی که زندگی سرشار از آزادی که شما دارین تجربه اش می کنید رو دیدم خیلی این خواسته توی وجودم شعله ور شد که منم میخوام یک زندگی سرشار از آزادی رو تجربه کنم که به لطف الله در حال حاضر آزادی زمانی و مکانیم رو دارم و درعین حال کارم هم دارم انجام میدم و پولم هم میسازم

    من 22 سال بود که یک ترسی داشتم که همین دیروز با ایمان به الله رفتم تو دلش که حالا اگر خدا هدایت کرد در کامنت های بعدیم در موردش مینویسم چی بوده و چیکار کردم!

    تصمیم گرفتم به اون چیزهایی که خدا به من میگه عمل کنم ، پس اگر هر ترسی هست باید زیر پا بذارم یا حتی با وجود ترس هم باید به اون چیزی که خدا بهم میگه عمل کنم

    این ردپا رو از خودم گذاشتم تا به امید الله که مهاجرت توحیدیمون کامل اتفاق افتاد ، بیام و از معجزاتش براتون بگم

    استاد عزیز ازتون سپاسگزارم که با این حرف هایی از قلبتون بهمون گفتین چراغ راهی شد برای ادامه مسیر زندگیم

    استاد عزیز من به اون پیامی که از جانب الله به زبونتون اوردین رو شنیدم و دارم سعی میکنم که هر روز بهش عمل کنم

    به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان

    ======================================

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (آل عمران 193)

    پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران

    رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ (آل عمران 194)

    پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده ای به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو خلف وعده نمی کنی

    فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ (آل عمران 195)

    پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [که] یقیناً من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرند تباه نمی کنم؛ پس کسانی که [برای خدا] هجرت کردند، و از خانه هایشان رانده شدند، و در راه من آزار دیدند، و جنگیدند و کشته شدند، قطعاً بدی هایشان را محو خواهم کرد و آنان را به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، وارد می کنم [که] پاداشی است از سوی خدا و خداست که پاداش نیکو نزد اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      علی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1029 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿19﴾

      (سلیمان) از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهائی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‏ ای به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحی که موجب رضای تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما. (19) نمل

      سلام خداقوت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان خسته نباشید

      استاد من تو دفتر سپاس گذاریم از شما یاد میکنم و همیشه قدر دان شما هستم در محضر خداوند متعال

      هرجا هستید سرتون سلامت استاد جان

      حسن اقا سلاممممم

      برادر خدا قوت

      آقا من چند روزه نمیدونم چطور هدایت میشم ب کامنت های پرمحتوای شما چقد لذت میبرم از مهاجرت کردنت

      از ایمانت از عمل ب الهاماتت خدا قوت داداش ……………………………………………………………….

      داداش این فایل استاد منو یاد حرف دوستم انداخت

      من 5سال پیش با این دوستم مواد مصرف میکردیم متاسفانه

      گذشت و گذشت من با قانون جذب آشنا شدم روی خودم دست و پا شکسته کار میکردم یه شب تصمیم گرفتم مواد و ترک کنم ولی از ترس خانواده که یه وقت نفهمند مهاجرت کردم خونه مادر بزرگم که یک زن تنها بود (استاد راست میگه وقتی تصمیم میگیری تغییر کنی جهان ب کمکت میاد )

      مادر بزرگم کلید خونه رو داد بهم گفت من میرم خونه مادرم ( مادر مادر بزرگم اون سال ها در قید حیات بود )

      استاد هیچ وقت یادم نمیره دقیقا تیرماه بود دمای هوای 37 38 بود من شب اول ترک موادم بود استاد خداشاهده تو اون گرما از پادرد رفتم اجاق گاز خونه رو روشن کردم (چون بخاری در دسترس نبود وسط تابستون)

      ……………………………………………………………

      استاد انقد پاهام یخ شده بود نمیتونستم راه برم چقد تغییر سخت بود اما پای حرفم ماندم شب اول و رد کردم شب دوم خیلی سخت شد الان دارم میگم بدنم از ترس میلرزه

      استاد هر شب اروم اروم ترک کردم

      لازم ب ذکر است من 40شب نخوابیدم

      اما روز 41 احساس کردم آزاد شدم از قفس انقد انرژی داشتم با اون فرکانس پاییینم از خدا تشکر کردم

      و گذشت و گذشت سال پیش رفیقم و دیدم من ب کل فراموشش کرده بودم کجاس چیکار میکنه

      ……………………………………………………………..

      منو دید گفت چطوری داداش گفتم هادی چه خبر ؟؟

      بلافاصله شروع کرد گفت علی من ترک کردم مواد و ووووووو

      وای این و شنیدم انقد کیف کردم گفتم

      داداش چی شد تصمیم گرفتی ترک کنی

      یه جمله طلایی بهم گفت لذت بردم

      گفت 20سال خلاف کردیم زندگیمون اینه

      یه 20 سال (مهاجرت) کنیم ب سالم زندگی کردن ببینیم چه میشه

      استاد این فایل شما منو ب گذشته برد که از کجا رسیدم ب کجا

      تصمیم ما برای ترک کردن هم یه جور مهاجرت کردن میمونه

      خدارو سپاس گذارم بعد از 10سال مواد و ترک کردم و از روزی که با استاد آشنا شدم سیگار هم ترک کردم بعد از 13 سال (الان یک سال و نیم میشه لب ب قلیون و سیگار نزدم )

      استاد یه جوری تغییر کردم الان آدم سیگاری میبینم باور نمیکنم روزی منم سیگاری بودم ب خودم میگم نه بابا اون روز ها خواب بوده حتما

      من خیلی تغییر کردم استاد از وقتی که از زندگی نکبت بار مهاجرت کردم ب زندگی توحیدی چقد خوبه ایمان چقد خوبه قران خوندن

      استاد چند شب پیش با همکارم نشسته بودیم حرف از قران شد بهم گفت من متوجه نمیشم قران چی میگه یکم بهش توضیح دادم گفت کاش قران داشتم الان دقیقا توضیح میدادی

      قران و از کیفم در اوردم یک صفحه از سوره بقره رو بهش توضیح دادم

      از فایل های قرآنی 12 قدم الگو برداری کردم بهش توضیح دادم بهم گفت وای چقد شیرینه علی چقد حالم خوب شد استاد اونجا یادت کردم گفتم اینا رو استاد بهم آموخته من سپاسگزارش هستم

      ………………………………………………………………

      بگذریم استاد عزیزم

      من تا روز قیامت قدر دان لطف شما خواهم بود انشاله نور خدا همیشه تو وجود شما بدرخشه آمین……

      داداش حسن ببخشید کامنتم مثل کامنت های خانم شهریاری و اقای ظاهری و آقا اسد و آقا رسول زیبا نوشته نشده

      خواستم بگم منم مهاجرت کردم سخت بود اما الان لذت شو میبرم

      امیدوارم هممون به به سمت خدا مهاجرت کنیم

      آمین ……………..

      صدای منو از شیفت شب میشنوید از شهر اشتهارد (کرج)

      امیدوارم هرجا هستی داداش حسن دلت آرام باشه و تسلیم خدا باشی

      دست همه بچه های سایت و ب مهربانی میفشارم

      تا یادم نرفته بگم

      امشب داشتم غصه میخوردم مو توش بود نخوردم ….

      مو تو غصه هاتون (یه عالمه استیکر خنده)

      در پناه خداوند مهربان باشید دوستان

      ببخشید اگه پراکنده صحبت کردم

      یا حق ……

      علی برزگر تابستان 1403

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        حسن گرامی گفته:
        مدت عضویت: 1343 روز

        سلام بر علی آقای عزیز و دوست داشتنی ام

        اینقدر این کارت تحسین برانگیز بود که من نتونستم برات چیزی ننویسم داداش توحیدیم

        دقیقاً این همون عمل کردن ست دیگه ، چی میتونه باشه ، که خودِ همین هم از همون ایمان میاد

        ایمان ، ایمان به خدایی که دانش هر چیزی رو داره و توانایی انجام هر کاری رو داره ، اینه که آدم دلش قرص میشه ، اینکه خدا هدایت میکنه

        به خدا همینه ، خدا هدایت میکنه

        درها رو از جایی برات باز میکنه فکرش هم نمیکردی

        قدرت و اراده ای که برای تغییر به خرج دادی رو تحسین میکنم علی جان

        به الله قسم همه چیز با خدا شدنیه

        نه تنها شدنی هستش بلکه خیلی هم آسون انجام میشه

        تو فقط بهش وصل بشو

        تو فقط از اون بخواه

        همه کار میکنه برات ، اینو دارم به خودم میگم به خدا

        از خدای توانا برات بهترین ها رو آرزو میکنم علی عزیز و توحیدیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3818 روز

    اول که، بفرمایین Coffee صلِ الا اصل جنس (خنده)

    دوم، به نام خدای مهربان ِ هدایتگر روزی رسانِ بی حساب؛ که تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم پروردگار یکتای جهانیان.

    سوم، پرانرژی ترین سلام دنیااا خدمت بهترین ها؛ استاد عزیزم، مریم جان و اعضای گرم و صمیمی خانواده‌ی خوشحال و خوشبخت من )) چه جایی بهتر از اینجا واقعا هست؟!

    و چهارم، خداروشکر میکنم که یک روز عالی دیگه یک فرصت زیبای دیگه برای زندگی کردن بهم داده شده و چقدر قشنگه که بیام امروز که بهترین روزِ بیشتر از همیشه به خودم، رفتارهام و گذشته ام فکر کنم برای ساختن لحظه های بهتر.

    چقدر خوشحالم وقتی توی بنر سایت این موضوع جذاب و کنجکاوانه را دیدم، بریم تو خود فایل ببینیم چه خبره …

    .

    ویژگی های شخصی که براش مهاجرت، مناسب تره:

    1. انگیزه و هدف، از خودت باید بپرسی صدبار که چرا میخوای مهاجرت کنی؟! هر چقدر انگیزه‌های درستت بیشتر باشه، بهتر.

    من خودم انگیزه هام برای مهاجرت را بخوام لیست کنم میتونم اشاره کنم به؛ ( آزادی، دسترسی به اینترنت آزاد و بدون محدودیت، آزادی پوشش هر کسی را دوست دارم اینجور ببینم که هرجور دوست داره لباس بپوشه، دوست دارم تو جایی باشم که همیشه بارون بباره و اینم از تضاد زندگی توی خوزستان برام شکل گرفته و به وضوح رسیدم و البته سفرهام، چالش جدید را همیشه دوست دارم دوست دارم چالش بذارم و تو چالش تمام درس هایی که یاد گرفتم را پیاده کنم و ببینم و به خودم بگم که چند مرده حلاجم، دوست دارم با فرهنگ و دین و آدمای جدیدی آشنا بشم )

    + در مورد کنجکاوی که صحبتش میشه یاد ویژگی ها و حرف انیشتین میافتم و خود استادی که میاد ده درس مهم انیشتین (تو یکی از فایل‌ها) میگه که یکیش همین کنجکاوی مقدس، خود استاد داره اجراش میکنه ( عملگرایی ).

    به نظر میاد وقتی میخوای یک کار را تو بُعد بزرگ انجام بدی اول باید اونو تو بعد کوچیکش انجام بدی، مثلا همین مهاجرت کردن دقیقا همینطور اول از شهر خودت به جای بهتر به شهری دیگه مهاجرت کنی میتونی نمیتونی، ببینی خودت را به هر حال، داستان محمد مارکو اینجوریه که استاد از بچگی من روحیه ی سفری کنجکاوی داشتم و آدم بی باکی بودم از همون بچگی میرفتم بیرون و بارهاا و بارهااا و بارهاااا بدون اینکه به خانواده ام بگم کجا میرم کجاست که این ذوق و شوق و اشتیاقم منو میبرد (درلحظه) دنبالم میگشتن بزرگتر شدم به نظر آروم شده بودم، تو سایت اومدم از 19 سالگی تغییر کردم تو همون سن، مهاجرت کردم تنهایی به تهران بزرگ از شهرم شوش خوزستان، و تو تهران با ادمای جدید تو شرایط جدید، شهر جدید کار جدید را داشتم انجام میدادم و وقتی به اون گذشته فکر میکنم میبینم که واقعا تونستم موفق بشم، یک ویژگی بسیار مثبتی که دارم اینه که به راحتی میتونم از هر چیزی دل بکنم … از همون کوچیکی میدونستم انگاری من نباید وابسته و دل بسته کسی باشم حتی خانواده حتی مادر که عزیزترین … و نبودم و نیستم به خاطر همین خیلی راحت تونستم مهاجرت کردم تهران بدون اینکه دلم تنگ بشه جوری که اذیت بشم نه به هیچ عنوان، 19 سالگی اینجوری بود 20 رفت 21 هم اومد بازم تهران، سه سال تهران بودن و با ادمای متفاوت و کار کردن با قشر ثروتمند و بودن تو این سایت خب از ریشه داشتم تغییرات اساسی میکردم.

    و نقطه عطف من بازم تو همون 21 سالگی بود و آشنایی با سبک سفری متفاوت و به شدت ماجراجویانه و کنجکاوانه یعنی هیچهایک یعنی یک کوله بندازی رو دوشت و بری سفر .. بری هر جا که دریا تو را برد بری همونجا و لذت ببری و فکر کنی و یک دایو عمیق تو وجودت بری و بشناسی خودت را قانون را چگونگی سازوکار این جهان را، خدا را …

    و بارها و بارها در مورد سفر به دور ایران نوشتم اینجا اینکه تونستم توی مدت دو سالی دو سوم ایران را سفر کنم هر روز یک جای جدید باشم با آدمای جدید بدون اینکه شناختی از قبل با اون اشخاص عزیز و یا اون مکان خاص داشته باشم … تو این کامنت اخیرم که تو جلسه ی دوم روانشناسی ثروت 1 نوشتم در موردش بیشتر توضیح دادم.

    abasmanesh.com

    واقعا سفر رفتن تو را بزرگ میکنه خود سفر یک جور مهاجرت …

    اما ویژگی دوم،

    2) انعطاف پذیری

    تا دلت بخواد تو این موضوع داستان دارم … وقتی سفر میرم با همین کوله میگم اقا اینجا نشد نهایتش میریم چادر میزنیم (خنده )، دستشویی نبود فدا سرم دستشویی صحرایی که هست خیلی هم حال میده اصلا (خنده) آب نبود که دوش بگیری تو سفر بازم فدا سرت (رودی کانالی دریایی اقیانوسی که هست)، خداروشکر دارم این ویژگی را.

    3) چقدر وابستگی های عاطفی/ دوستانه داری

    خب خداروشکر که من اصلا این مورد را ندارم و نداشتم اصلا و یک جورایی خط قرمزم بوده وابستگی.

    با اینکه خانواده ی من 11 نفره یعنی با پدر و مادرم 6 تا داداش با خودم و 3 خواهر دارم و همه هممم از من بزرگترند حسابی و من ته تغااری ته دیگِ این خونه هستم ولی با این وجود یعنی واقعا خداروشکر میکنم اصلا وابستگی ندارم به هیچکسی با اینکه کلی خواهر زاده دارم و اصلا این فکت باحال را بگم که من 7 سال قبل اینکه به دنیا بیام اصلا دایی شده بودم (خنده) شما فکرشو کن! من با خواهرزاده هام که بزرگتر از خودم بودم بزرگ شدم ولی بازم وابستگی ندارم. خیلی خیلی خوب میتونم وقتی میرم تو شرایط جدیدی موقعیت جدیدی خودم را تطبیق بدم با اون فرهنگ در عین اینکه اون چارچوب خودم هم دارم و تازه سعی در بهبودش خواهم داشت.

    اصلا این ویژگی، درس را سفر یادم داد خیلی زود، واقعا کسی که دنبال سفر و آشنایی با فرهنگ های مختلف و ارتباط برقرار کردن با ادمای جدید، تازه قانون را هم میدونی که چطوره و میدونی که این خدا در لحظه است و در لحظه داره هدایت میکنه و بهترین سبک و روش زندگی هم همین شعار پپسی که میگه live the moment now در لحظه زندگی کن* دیگه خود وابستگی و دل بستگی معنایی نداره برات چون اگر بشی کل این داستان در لحظه بودنت کم رنگ میشه.

    4) چقدر با تغییر مقاومت میکنی

    تو این موضوع هم نمره ی 7 را میدم به خودم از 10، تو این حین که استاد داره در مورد این موضوع صحبت میکنه خودم را دارم میبینم که تو گذشته تو جنبه های مختلف چطوری بودم از کار توی تالار و رستوران و ادیت و خود تو دل سفر، میتونم بهتر بشم و باید بهتر بشم.

    ولی زیباترین تغییر متعلق میشه و همینطور بیشترین لذت را به کسی که تو بهترین حال و شرایط ولی به دلش میافته هدایت میشه که تو همون حال و زمان بهترین زمان و مکان برای تغییر کردنه … مثل داستان استاد که یک زمانی تو همین ایران بهترین ها را داشت تو بهترین شرایط بود ولی همه چی را رها کرد مهاجرت کرد.

    .

    امریکا را که واقعا دوست دارم، تحسین میکنم همه چیز این کشور زیبا، قدرتمند و ثروتمند را، فرهنگش را دوست دارم مردمش را زبانش را پولش را آب و هوا و شرایط مختلفش را و خب خوشحالمم که سفربه دور آمریکا هست سریال زندگی در بهشت هست و تونستیم همه امون امریکای واقعی را بشناسیم و آیا به این موضوع باور دارم که میتونم مهاجرت کنم به این کشور؟ خب آره.

    .

    ادامه دارد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  9. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    بــنام او که هدایت کننده ی بی خطا و بی منت هست، بنام آگاه و دانای مطلق

    خدایا من هیچی نیستم و هیچی نمیدونم میخوام خودت برام همه چی بشی و هر چی هم الان هستم از لطف و فضل تو بوده. خدای مهربانم سپاس برای این فرصت دوباره، برای بودن در این جمع و بودن با بهترین استاد.

    سلام به بهترین اســتاد

    سلام به همه ی شما دوستان بهترینم که وجود و حضورشون واقعا به من خیلی رشد و آگاهی میده. واقعا سپاسگزارتونم اعضای خانواده ی من،برای تمام بودن هاتون سپاس سپاس سپاس،سپــاس…

    ==================================================================================

    چه افرادی برای مهاجرت کردن،مناسب ترند؟_قسمت 1

    چقدر فوق العاده است امروز در مورد مهاجرت قراره صحبت کنیم. سوال پر تکراری که پرسیده شده. سوالی که با دیدن سفرها و سریال ها روی سایت قطعا شدت بیشتری گرفته. سریال زندگی در بهشت، سریال سفر به دور آمریکا این کارگاه های عملی و دیدن تجربه های شما اشتیاق رو برای من و امثال منی که در ایران زندگی میکنیم هربار بیشتر کرد.

    چقدر این ویدئویی که تصمیم گرفتید تا آماده کنید و در مورد این صحبت کنید که چه شخصیتی مناسب هست برای مهاجرت ایده عالی و ارزشمندی هست،واقعا سپاسگزارم برای اجرای این ایده هاتون و اینکه اینقدر با تمرکز بالا برامون وقت میگذارید و این فایل ها رو آماده میکنید.

    _ چه شخصیتی برای مهاجرت مناسب هست چه شخصیتی مناسب نیست؟!

    همه ی افراد جهان برای مهاجرت کردن مناسب نیستند.

    اینکه همه ی افراد مناسب برای مهاجرت نیستند بــه ایـن معنـا نیـست که ما نمیتونیم دیدگاه و شخصیت مون رو عوض کنیم.میتونیم دیدگاه و شخصیت مون رو عوض کنیم، این کار شدنــی هست اما نیاز داره به یک جهاد اکبر.

    خیلی بهتره که اگر قراره این شخصیت تغییر کنه،قبلش در کشور یا شهری که هستیم یا شرایطی که برامون آشنا تره این تغییر رو شروع کنیم و وقتی دیدیم از پسـش برمیایم بعدا به فکر مهاجرت باشیم.

    من خودم داستانم، داستان مهاجرته…قم بندرعباستهران_بعدمدتی در اروپا زندگی کردیم بعد امریکا و الان حدود 9 ساله که من امریکا هستم.(بی وقفه هم این حرکت ها رو شروع کردین و ادامه دادین استاد جان، بی وقفه هم نه ساله آمریکا هستین.) من مسیر مهاجرتی رو به شکل های مختلفی تجربه کردم و آدم مناسبی هستم که در مورد این موضوع صحبت کنم.

    من یک شخصیتی داشتم که دوست داشته حرکت کنه، دوست داشته مهاجرت کنه.خُب یکسری افراد این شخصیت رو ندارند.این نگرش رو ندارند.

    بچه ها مهاجرت کردن یک حرکت خیلی بزرگی است، یک تصمیم خیلی بزرگی هست.برای یکسری از افراد شاید تصمیم خوبی نباشه، مگر شخصیت شون رو تغییر بدهند.

    دوتا گروه هستند که مهاجرت کردند.گروهی از دوستان که مهاجرت کردند اینجوری میگناینکه متوجه شدن اصلا ارزش نداشت ما خودمون رو اینقدر اذیت کنیم، چیزی کم نداشتیم توی ایران.داشتیم زندگیمون رو میکردیم.چرا به خودمون اینقدر زجر و بدبختی دادیم و … بعضی از دوستان دیگه ایی که مهاجرت کردند میگن ما الان اینجا خیلی خوشحال تریم، خیلی راضی تریم،اگر صدبار هم برگردیم به عقب تصمیم میگیریم مهاجرت کنیم.

    من اختصاصی در مورد کشور امریکا صحبت نمیکنم، دارم بصورت کلی در مورد بحث مهاجرت صحبت میکنم؛حتی مهاجرت از یک شهر به شهر دیگه، مهاجرت از یک روستا به روستای دیگه یا شهر دیگه، نه فقطکشوری به کشور دیگه.

    در مقیاس کشوری، وقتی شما از یک کشور به یک کشور دیگه مهاجرت میکنی، این تــغــییرات خیلی عظــیـم تر هست.

    زبان مشترک، یکی بودن فرهنگ وکلی چیزای مشترک در مهاجرت از یک شهر به شهر دیگه هست که در مقیاس مهاجرت در کشور دیگه این مشترکات نیست. مثلا زبان مسئله خیلی خیلی مهمی هست.میخوایم در مورد این تفاوت ها صحبت کنیم و بعد از این صحبت ها(بعد از دیدن قسمت دوم) تستی که استاد جان آماد ه کردند رو هم میتونیم انجام بدیم و به شناخت بیشتری در این موضوع برای خودمون برسیم.

    تستی که به ما کمک میکنه که آیا برای مهاجرت مناسب هستیم یا نه؟!

    =======================================

    ^ اولین موضوع: بحث انگیزه و هدف

    باید صدبار از خودت این سوال رو بپرسی که چرا من میخوام مهاجرت کنم؟! هدفم چـیه؟ انگیزه هام چیه؟!

    اگر انگیزه های بالا و قوی داشته باشیم، هدف های مشخص داشته باشیم.

    انگیزه هایی مثل اینکه:

    من میخوام بچه هام موفق تر بشن، تو دانشگاه های بهتر درس بخونن.

    من میخوام آزادی رو تجربه کنم.

    من میخوام توی کار و بیزنسم موفق بشم.

    کسانی که انگیزه های خیلی قوی دارند و هدف مشخصی دارند، اونا اگر مهاجرت کنند و به مسائل و بالا و پایینی هایی هم برخورد کنند، بخاطر اینکه انگیزه خیلی بالایی دارند از پسـش برمیایند.

    دلــیــل مهاجرت برخی ها اینه مثلا:

    بخاطر اینکه دیدم دخترعموم رفته اونور، خیلی باحاله، اونجا مثلا ماشین های باکلاس هست.

    یا این فیلم های امریکایی رو که میبینم خیلی باحاله.برم ببینم لس آنجلس چطوره.برم نیویورک بغل مجسمه آزادی عکس بگیرم.

    برم آمریکا که به مردم، به فک و فامیل های شهر و روستامون بگم من رفتم خارج.

    ^ خـــــیـــــلی مـــهــمــه کـه بـدونید چــه انــگـیزه هایـی دارید. بعضی از انگیزه ها، انگیزه هایی فیک و الکی هستند. انگیزه هایی که یک لحظه اومده. انگیزه هایی که یک کسی رو دیدین مهاجرت کرده و به یک موفقیتی رسیده بعد اون لحظه ذوق کردی گفتی منم میخوام مهاجرت کنم. یکسری انگیزه ها درونی هستند. که با تمام وجودت میخوای.

    من قبل از اینکه به خارج کشور مهاجرت کنم تو سمینارهای داخل ایرانم گفتم که من ایران نخواهم ماند و حتما مهاجرت میکنم. من انگیزه های خیلی بالایی داشتم. من خیلی کنجکاو بودم به شناخت دنیای اطرافم.

    مـن تقریبا همه جای ایران رو رفتم.

    ^ یکی از نشانه هایی که میگه تو به درد مهاجرت میخوری یا نه اینه که آیا تو کل کشور رو گشتی؟! آیا جاهای زیادی رو رفتی؟

    من اون موقع هایی که ایران بودم اینقدر دوست داشتم که برم هرکجای ایران رو ببینم با وجودی که پول خاصی هم نداشتم اما میرفتم از شرق به غرب و از شمال و جنوب شهرها و روستاهای مختلف رو میگشتم. این “ویژگی کنجکاو بودن” من باعث شده بود هرجا رو بخوام برم ببینم و بگردم.

    ^ اگر ویژگی کنجکاوی رو نداری نشانه اینه که برای مهاجرت کردن مناسب نیستی.اگر تو کشور ایران هم خیلی اینور اونور نرفتی یعنی مهاجرت برات مناسب نیست.

    یکی از ویژگی هایی که برای مهاجرت لازمه که بتونی اون شرایط اولیه رو براحتی پشت سر بگذاری، واقعا کنجکاو باشی، واقعا علاقمند باشی که بقیه دنیا دارند چطوری کار و زندگی میکنند.

    روحـیـه کنجکاوی باعث میشه که مهاجرت براتون آسان تر بشه.

    ویژگی دیگه ایی که افرادی که میخوان مهاجرت کنند باید داشته باشند:

    ^ adaptability (تطبیق پذیری)_ flexibility (انعطاف پذیری):

    چـقدر میتونی خودتو با شرایط جدید خودتو منطبق (اَداپ) کنی؟

    چـقدر راحت میتونی خودتو تغییر بدی؟

    چـقدر میتونی انعطاف پذیر باشی یا این تغییرات؟

    (میتونی با مثال این ویژگی رو در خودت پیدا کنی) مثل اینکه چقدر میتونی راحت شغلت رو عوض کنی یا جات رو در کارت تغییر میدن، چقدر مقاومت میکنی؟

    وقتی میری مسافرت باید همه چیز برات مشخص باشه؟

    چقدر با تغییرات میتونی خودتو هماهنگ کنی؟

    بعضی ها اینقدر انعطاف پذیر نیستند وقتی میرن سفر باید روی بالشت یا تشک خودشون بخوابن.چقدر میتونی خودتو تطبیق بدی و غر نزنی. چقدر میتونی در این موقعیت ها لذت ببری.

    چقدر میتونی در موقعیت های پیش بینی نشده و ظاهرا سخت آرامش خودتو حفظ کنی؟حتی لذت ببری بجای غر زدن.

    چقدر اگر در مورد مسافرت شرایط جوری پیش رفت که با اون چیزی که توی ذهنت ساخته بود، تفاوت داشت. خیلی زود شاکی میشی، خیلی غر میزنی، هی اعصاب خودتو خورد میکنی هی اعصاب بقیه رو خورد میکنی. احتمالا برای مهاجرت آدم مناسبی نیستی مـــگــر ایــنــکـــه تغییـر کنی.

    _ وای چه حالی بوده دوتا اتوبوس حدود 90 نفر آدم از تهران یک سفر به جزیره هرمز رفتین. و همون اول هم به بچه ها گفتین این سفری نیست که بخوایم بریم هتل و … این سفری هست که میخوایم ببینیم با شرایط غیرقابل پیش بینی چقدر میتونیم کنار بیایم.

    فعلا قراره بدونیم که مهاجرت چه ویژگی هایی رو نیاز داره.

    اگــر باید در خودتون یکسری ویژگی ها رو ایجاد کنید، قبــل از مهاجرت کردن در خودتون ایجاد کنید یا حداقل در جریان باشید. در جریان باشید که همچین مسائلی ممکنه پیش بیاد ونیازه که شما آماده اش باشید.مهاجرت یک تغییر خیلی خیلی بزرگه.

    در شرایطی که ما مهاجرت کردیم اینجوری نبود که کسی رو بشناسیم یا بگیم خُب اگر یک مشکلی پیش بیاد، فلانی هست. میگفتیم “اگر مسئله ایی هم پیش بیاد یک راهی رو براش پیدا میکنیم. خداوند ما رو درمانده نمیزاره.” (این ویژگی رو داشتیم.) این کار تفاوت داره با کسی که باید جایی بره که بشناسنش.چهارتا رفیق داشته باشه، چهارتا فک و فامیل داشته باشه وگرنه نمیره. اینا رو باید بفهمیم و به یک خودشنــاســی برسیم.

    ^ یکی دیگه از فاکتورهای مهم اینه که: (وابسته نبودن به خانواده و روابط عاطفی وابسته ایی نداشتن)

    چقدر روابط عاطفی و وابستگی های عاطفی با خانواده و دوستان و فک و فامیل دارید؟بعضی ها خیلی وابسته هستند به فامیل، وابسته به شهر، …

    اگر آدمی هستید که به شدت احساس وابستگی در روابط ات داری، مهاجرت کردن برات سخته.

    اینکه مثلا بری یکجا فلانی هم باشه، احتمال زیاد سال ها ازش دور بودی و فرهنگ اونجا هم اینجوری نیست که طرف همش برات وقت بذاره. و توقعی که توی ذهنت ساخته بودی باعث میشه ضربه روحی بخوری و برات سخت بشه.

    وابستگی عاطفی داشتن کار رو سخت میکنه.

    مستقل بودن و وابسته نبودن باعث میشه کار مهاجرت برات آسان باشه.

    آدمی که راحت با آدم های مختلف دوست میشه.

    آدمی که علاقمند هست که با آدم های جدید دوست بشه. ایــن آدم کاندیدای مناسبی هست برای مهاجرت کردن.

    ^ نکته بعدی اینه که: (مقاومت نداشتن برای تغییر)

    چقدر با تغییر، مقاومت میکنید؟

    این تغییر یکم شبیه موضوع انعطاف پذیری هست.

    تغییر میتونه تغییر محل کارت باشه، میتونه تغییر منوی غذایی ات باشه، تغییر در رشته تحصیلی ات باشه.

    یکسری از افراد هستند که وقتی شرایط تغییر میکنه خیلی راحت اونا با تغییر هماهنگ میشوند. یکسری از افراد هم هستند که با تغییر خیلی خیلی مقاومت دارند.باید روی خودتون کار کنید تا بیشتر خودتون رو بشناسید که متوجه بشید چقدر در برابر تغییر مقاومت دارید.

    مثال: افرادی که گوشی سامسونگ گرفتن، با اینککه میتونن آیفون بخرن با کیفیت تر هست، اما براش عذاب هست مدل گوشیش رو عوض کنه و ترجیح میده همون سامسونگ رو بگیره چون منوهاش رو بلده.

    چقدر مشتاق هستید که تغییر کنید؟چقدر لذت میبرید وقتی چیزای جدید رو یاد میگیرید وقتی یک سری چیزای رو تغییر میدید…

    _سئوال برانگیز بودن و تعجب دوستان نزدیکان استاد وقتی که میخواستن مهاجرت کنن، در صورتی که همه چیز براشون عالی بود، همه دوست داشتن و همه چیزای خوب رو هم داشتن. اما انگیزه های استاد برای مهاجرت فرق داشت. مثلا استاد دنبال امنیت نبودن، دنبال اینکه یکجایی باشن بقیه بشناسنشون نبودن، دنبال جایی که اونجا رو بشناسن، نبودن.

    ایشون دنبال تغــییر بودن

    دنبالِ تجربه کردن چیزای جدید بودن

    انگیزه یادگیری زبان را داشتن

    انگیزه شناخت کشورهای دیگه رو داشتن

    انگیزه دیدن طبیعت رو داشتن

    آزادی براشون خیلی خیلی مهم بود، اینترنت آزاد خیلی برام مهم بود.

    دوست داشتن کشوری باشند که امکانات رفاهی بالایی داشته باشه.

    قــدم اول برای اینکه مهاجرت کنی اینه که به اون کشور اول مسافرت کنی. حداقل بین ده روز تا دوماه به کشور مورد نظرت مسافرت کنی. تا دیدگاهی که قبلا در مورد اون کشور داشتی،رو اصلاح کنی و به شناخت برسی.

    انتخاب بهتر برای منی که تا حالا این کارا رو نکردم اینه که اول یک سری تغییرات کوچیک رو انجام بدم.تصمیم درست اینه که اول به شناخت برسیم و قدم های قبلی رو به خوبی برداریم.

    مـــهـــم احساسِ خوشبختی هست، اگر جایی که هستی شهری که هستی احساس خوشبختی میکنی این مــهـمــه.هیج جایی پرفکت نیست،هیچ جایی اونجوری نیست که بگی همه ی اون چیزایی که من میخوام رو یکجا داره و تماما همون جوری هست که من دوست دارم.در نهایت احساس خوشبختی مــهمــه

    ===================================================

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها که منو آسان میکنه برای آسانی ها

    خدایا شکرت که هربار منو به شناخت بیشتری از خودم و قوانینت میرسونی

    خدایا شکرت که این منم که انتخاب میکنم و تصمیم میگیرم و بعد زندگی و شرایطم رو خلق میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    حمید (در جستجوی سعادت) گفته:
    مدت عضویت: 2630 روز

    به نام خدای بخشاینده مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و مریم عزیز و تمامی خانواده دوست داشتنی عباسمنش

    سپاس بیکران از شما به خاطر این فایل ارزشمند که بی‌نهایت گرانبهاست

    دقیقا چندین روز پیش همسرم گفت یکی از همسایگان محله قدیمی ما که بسیار خانواده دوست داشتنی هستند وسایل خانه‌شان را برای فروش گذاشته‌اند و قصد مهاجرت دارند وقتی شنیدم تحسین کردم و خیلی خوشحال شدم.

    کنجکاو شوم به کدام کشور، که گفتند به کشور کانادا

    خلاصه همسرم کلی چت و گفتگو که چطور دارید مهاجرت می‌کنید و چه کار می‌خواهید در آنجا بکنید از این صحبت‌ها …

    همسرم به آنها می‌گوید که من متخصص IT و شبکه‌های کامپیوتری هستم و آنها خیلی ذوق کردند و گفتند این که خیلی عالیه، ما باید بریم کانادا کارگری کنیم و تخصص خاصی نداریم ولی همسرتان را روی سرشان می‌گذارند و التماس می‌کنند … حتما اقدام کنید و اینجا دیگه حای موندن نیست و از این صحبت‌ها

    خب من از آنجا که چندین سال است فرزند خانواده صمیمی عباسمنش هستم و از خیلی از آموزش‌ها استفاده کرده‌ام می‌دانستم که با این صحبت‌ها خیلی هوا و هوس برندارم و خلاصه خیالاتی نشوم

    برگردیم به کمی عقب‌تر

    سالهای سال یعنی از دوران کودکی تا ازدواج و همین چند سال پیش ما در یکی از شهرهای کوچک جنوب شرقی استان تهران زندگی می‌کردیم البته من خیلی بچه بودم که از تهران به این شهر کوچک مهاجرت کردیم.

    سالهای سال پس از ازدواج متاسفانه من با خانواده همسرم زندگی می‌کردم چیزی حدود 17 سال، و همانطور که همه می‌دانند زندگی با اطرافیان می‌تواند مشکل‌ساز باشد و برای من هم بود.

    تا اینکه با استاد عباسمنش آشنا شدم و شروع به ایجاد تغییر در خودم کردم.

    اولین قدم این بود که گفتم می‌روم مستاجری، با وجود سختی فراوان و اینکه به هیچ عنوان از مستاجر بودن خوشم نمی‌آمد و این موضوع خیلی در ذهنم رنج‌آور بود اما 3دم اول را برداشتم و چندین هفته به دنبال خانه‌ای مناسب می‌گشتم تا اینکه خانوده‌ام تصمیم گرفتند خانه پدری را به فروش برسانند و سهم هرکس را بدهند.

    خب این اتفاق خیلی زود رخ داد و من با پولی که به دست آوردم به استان البرز و شهر گرمدره مهاجرت کردم و این در حالی بود که در اوج بیماری پندمیک قرار داشتیم و اوضاع همه چیز مخصوصا ملک به شدت به هم ریخته بود.

    در عرض کمتر از یک هفته من خانه دلخواهم را با لطف خدای مهربان خریدم.

    این اولین قدم من برای مهاجرت از یک شهر در استانی دیگر به شهری در استان دیگر بود.

    بسیار راضی و خوشحال بودم و تقریبا دو سال در آنجا زندگی کردم و همسایه‌ای که در ابتدای صحبتم عرض کردم که می‌خواهند به کانادا مهاجرت کنند واحد روبروی ما بودند.

    خلاصه من با سه بچه در یک آپارتمان 76 متری در گرمدره بودم که دوست داشتم خانه بزرگتری داشته باشم و به لطف خدای مهربان شرایطی مهیا شد که به منطقه‌ای دیگری در حوالی فردیس کرج مهاجرت کردم و اکنون در خانه‌ای 4 طبقه تک واحدی با همسایگان فوق‌العاده و محیطی بسیار آرام و ساکت زندگی می‌کنم.

    یعنی در عرض همین 4 یا 5 سال اخیر به لطف خدای مهربان توانستم دو بار محل زندگی‌ام را تغییر دهم و هر بار در شرایطی خانه‌ام را می‌فروختم و بعدی را می‌خریدم که دقیقا بلافاصله پس از خرید من ملک به شدت بالا می‌رفت.

    حتی در این چند سال دو سه بار من محل کارم را عوض کردم نه به دلیل اینکه از کارم ناراضی بودم اتفاقا هر جا بودم کارفرماها با هر ترفندی حتی افزایش حقوق دوست داشتند من در آنجا کار کنم کما اینکه الان که دیگر در آنجاها کار نمیکنم با من قراردادهای پاره‌وقت بسته‌اند.

    دلیل تغییر محل کارم، فقط تغییر و نماندن در یک شرایط ثابت بوده و هست.

    من کاملا به این درک رسیده‌ام که اگر ثابت بمانم می‌گندم

    حالا هر چقدر که به این قانون عمل کرده‌ام نتایج بهتری گرفته‌ام و هر چقدر مقاومت داشته‌ام خب دیگر معلوم است گندیده‌ام.

    حتی چند ماه پیش دو سه روز تصمیم گرفتم به تنهایی چندین شهر ایران را بگردم و توفیق داشتم چندین شهر که تا به حال ندیده بودم از جمله دلیجان، ملایر، کرمانشاه و … را به تنهایی بگردم و ببینم.

    من از همین مسافرت کوچک و همین صحبت‌های استاد در این فایل به این شناخت رسیدم که هنوز برای مهاجرت آمادگی لازم را ندارم، هر چند که با همین اقدامات کوچک دارم سعی می‌کنم آرام آرام خودم را تغییر دهم و همیشه برای شرایط جدید خودم را آماده کنم.

    به هر حال خواستم از شما استاد گرانقدر تشکر کنم به خاطر این فایل ارزشمند و این همزمانی این فایل با اتفاقی که در همین چند روز اخیر برای من رخ داد

    چقدر به موقع بود دریافت این آگاهی‌ها

    در پناه الله یکتا، شاد، پیروز، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      علی صفری گفته:
      مدت عضویت: 967 روز

      سلام حمید اقا خوبین ماشالا از نتیجه هاو حرفایی که گرفتین و میزنین معلومه خیلی عالی قانون رو فهمیدین و درکش کردین که انقدر زیبا میاین میگین فقط یه کمکی خواستم ازتون اونم اینه که من تازه شغلمو عوض کردم توی کار قبلیم خیلی عالی بودم ولی ب یه جایی رسیدم دیگه شوده بود برام تکراری و یه حقوق صابت.واسه همین اومدم توی کار بازاریابی یاهمون ویزیتوری که الان یه ماهی هست توی این کار نتیجه اونجور که میخوام نگرفتم ینی میرم توی مغازه طرف محصولاتمو نشون میدم معرفی میکنم بعد یا طرف میگه ن نمیخوام یا منفی میگه و سفارش به من نمیده با اینکه محصولاتم هم قیمتش خوبه و هم کیفیتش ولی نمیدونم چرا ازم سفارش نمیگیرن یاخیلی کم سفارش میدن یا مثلا باید بیستا سیتا چهل تا مغازه برم که یکیش به من سفارش بده واقعا موندم کجای کارم مشکل داره اصلا جریان چیه یه راهنمایی اگه بکنین و بهم بگین باید چیکار کنم توی کار موفق بشم پیشرفت کنم تارگت بزنم درامدم بره بالا کارم ویزیتوری لوازم ارایشی و بهداشتیه حالا نمیدونم اطلاعی ازش دارین یان ولی میخوام توی این کارم پیشرفت کنم تارگت بزنم فروش های بالا داشته باشم مشتری ها بیان راحت نقدی از من خرید کنن و بامن معامله کنن کار کنن بامن و پیشرفت کنم ممنون میشم به من بگین راه اصلیو بگین بم و استفاده کنم بازم ممنونم ازتون و از دوستانی که این نوشته منو میخونن اگر میتونن یه کمکی به من بکنن و بم بگن باید چیکار کنم با استفاده از حرفای استاد و نتیجه دوستان که گرفتن موفق شاد ثروتمندو سربلند سعادتمند در دنیا و اخرت باشین ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: