چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2

این فایل که در ادامه قسمت اول است، حاوی آگاهی هایی است در این فایل استاد عباس منش کلید هایی اساسی را درباره مهاجرت کردن توضیح می دهد. آگاهی از این کلیدها، فرد را به خودشناسی می رساند که:

  • آیا شخصیت کنونی من، برای مهاجرت کردن مناسب است؛
  • آیا “مهاجرت کردن”، رشد و احساس خوشبختی بیشتر را برایم به ارمغان می‌آورد یا برعکس، مرا به سمت ناامیدی و ناخوشنودی پیش می برد؛
  • آیا انگیزه‌های من برای مهاجرت درونی و عمیق است یا سطحی و ناپایدار؛
  • انگیزه های پایدار و ضروری برای مهاجرت، چه ویژگی هایی دارند؛

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم…


یک خبر خوب درباره آزمون:

پس از گوش دادن به آگاهی های این فایل و قسمت قبل، برای خودشناسی عمیق تر در این باره، آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” را با دقت انجام دهید.

این آزمون ارزیابی نسبتاً شفافی به شما می دهد تا بدانید شخصیت کنونی شما چقدر برای مهاجرت کردن مناسب است. این خودشناسی به شما کمک می‌کند تا برای رشد و پیشرفت، تصمیمات مناسب‌تری بگیرید که مطابق با درون شماست و گامی تعیین‌کننده برای تجربه‌ی رشد و احساس خوشبختی بیشتر است.

در پایان آزمون، از طریق تجزیه و تحلیل پاسخ‌هایی که به سوالات آزمون می دهید، یک نتیجه گیری کلی به شما ارائه می‌شود تا بدانید:

  • چه تغییراتی در باورها و شخصیت کنونی شما، “بیشترین تأثیر سازنده” را بر شرایط زندگی شما می‌گذارد؛
  • اولین قدم برای ایجاد این تغییرات، از چه نقطه‌ای باید برداشته شود؛
  • و چه مسیری شما را به رضایت درونی بیشتر می رساند؛

برای شروع آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” کلیک کنید.


چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2
    385MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

246 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مرضیه» در این صفحه: 2
  1. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی

    گفت پروردگارا سینه‏ ام را گشاده گردان

    وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی

    و کارم را براى من آسان ساز

    وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی

    و از زبانم گره بگشاى

    ( ممنون از دوستانی که این نوشتن آیات قرآن در ابتدای کامنت رو جا انداختن. خیلیییی حال میده اینطوری کامنت خوندن و نوشتن)

    استاد جان واقعااا ممنون که اینقدر سخاوتمندانه، نکات به این مهمی رو اینقدر شفاف و ساده بیان میکنید. و من هنوز متحیرم از این حد از هماهنگی جهان، که درست وقتی که یه هدف مشخص کردی، چطور جهان تو رو در مسیر تحقق کردنش قرار میده. منو همسرم قبل از شروع سال 2024 بهم گفتیم که امسال دوست داریم تا حد خوبی برامون مشخص بشه که میخوایم کانادا بمونیم یا بریم آمریکا. و این دو تا فایل، به اضافه کلییییی هدایت های دیگه داره بهم کمک میکنه که برام روشنتر بشه واقعا من دنبال چی میگردم تو زندگیم.

    یه نکته خیلی مهمی که از استاد یاد گرفتم و همیشه سعی میکنم بهش عمل کنم اینه که، شهر، کشور یا شرایطی که توش هستم رو‌، من خودم خلق کردم و اگه بخوام تغییرشون بدم، باید خودمو تغییر بدم، بقیش دیگه به صورت طبیعی تغییر میکنه.

    حالا بر میگردم به سوالم موندن در کانادا همین شهری که هستیم، یا مهاجرت به آمریکا؟ انگیزه و دلایلم چیه برای مهاجرت؟

    1- زبان فرانسه در کبک

    2- زمستون طولانی کانادا

    3- تحت تاثیر طبیعت آمریکا قرار گرفتم ( همش زیر سر سریال سفر به دور آمریکاس :)

    موضوع اول رو ( زبان)، که استاد خیلی خوب در موردش صحبت کردن. و همیشه این تو ذهن من بوده که من نباید از این زبان فرار کنم. ولی انگار به اندازه ای هم قوی نبوده که باعث بشه من به صورت جدی و ادامه دار دنبالش باشم. از طرفی خیلی مطمعنم که اگر قبل از یادگیری این زبان از اینجا مهاجرت کنم، هر جایی که برم هم هی میخوام به خودم بگم که از فرصتی که برات فراهم شده بود استفاده نکردی و از دست دادی یادگیری یه زبان جدید رو، یا مثلا این باور ایجاد بشه که من اصلا استعداد یادگیری زبان جدید ندارم و…پس این اصلا دلیل قانع کننده ای برای مهاجرت از کانادا نیس. چون زبان انگلیسی هم میتونه چالش باشه وقتی بین یه عده نیتیو انگلیسی داری زندگی میکنی( طبق توضیحات استاد). پس میخوام همینجا به خودم قول بدم که هدف بعدیم بعد از دفاع دکترام بهبود زبان فرانسه باشه. چون میدونم برام کلی بنفیت داره.

    موضوع بعدی زمستون طولانی کانادا هس. تو این زمینه خودمو خوب میشناسم. من آدم سرما نیستم. و واقعااا شرایط آب و هوایی آمریکا و اون تنوع طبیعتش خیلی منو مجذوب خودش کرده. از کویر و کوهستان و جنگل و دریا، تو این کشور فراوانه. البته که کانادا هم به غیر از کویر بقیه رو داره. تو این مورد، طبق آموزه های استاد و تحت تاثیر صحبتای این فایل، قصد دارم که از این جایی که هستم، کاملاااا خوبی هاشو بکشم بیرون، برم و بیشتر کانادا رو بگردم و ببینم و تا این مدتی که اینجا هستم، پلن سفر های بیشتری بذارم. چیزی که یادگرفتم از استادم اینه که من باید اول از همینجایی که هستم لذت ببرم، بعد جهان منو به سمت لذت های بیشتر هدایت میکنه. و همزمان که دارم تجربه میکنم تو سفر هام، مشخصات جایی رو که دوست دارم زندگی کنم برام واضح تر میشه. پس هیچ عجله ای برای مهاجرت بعدیم ندارم و دستان خداوند رو باز میذارم برای حرکت بعدی.

    و در دل این دو تا موضوع، این نکته نهفته هس که نباید از موضوعاتی که الان باهاشون راحت نیستم فرار کنم، باید هر چی خوبی داره بکشم بیرون از دلش ( سفر به شهرا و ایالات مختلف کانادا و دیدن قشنگی های همین جا)، باید وایستم و اون جاهایی که اصلاح نیاز داره درستشون کنم و بهترشون کنم (زبان فرانسه) ، با همین شرایط راحت بشم و بهش مسلط بشم بعد تصمیم بگیرم برای مهاجرت بعدیم. چون نمیخوام فرار کردن بشه برام عادت. در مقابل میخوام بهبود دادن های مستمر برام بشه عادت. و باور مخربی که دارم اینه که این هدف مثلا یادگیری زبان کلی انرژی بر و زمان بر هس، و من به سختی بهش میرسم. ولی باور مناسبش که باید جایگزینش کنم اینه که، خداوند همیشه منو به ساده ترین و میان برترین مسیرها هدایت میکنه، من مثل همیشه بهش اعتماد میکنم و دل رو به دریای هدایت میزنم. یا این باور که من قابلیت یادگیری هر موضوعی رو دارم و وقتی از قانون تمرکز استفاده کنم، و البته قانون تکامل رو هم خوب رعایت کنم، پیشرفتم در هر موضوعی به تصاعد میرسه.

    همون نکته اصلی ای که منو الان چسبونده به کارم. من از ژانویه امسال به عنوان محقق دارم کار میکنم ( که داستان آفر این کار خودش یه معجزه طولانیه که سر فرصت باید در موردش بنویسم)، ولی اینطوری نیس که بگم عاشق کارم هستم. ولی با هدایت های خدا از هزاران طریق ( دیدن مصاحبه های آدم هایی که مثل خودم مهاجرت تحصیلی داشتن)، با نکته ای که استاد توی خیلی از دوره هاشون میگن، که همیشه یه راهی پیدا کردن برای اینکه یه کاری رو حتی اگه بهش علاقه ندارن با لذت بیشتری انجام بدن ( تجربشون از کار بندرعباس)، یا از لابلای کامنت های دوستان، متوجه شدم که یه راه ایجاد علاقه همونطور که استاد تو جلسه 6 کشف قوانین هم توضیح میدن، با تمرکز داشتن رو اون کار و داشتن هدف های کوتاه مدت برای اون کار میتونه بوجود بیاد. و این حد از تمرکز و خورد کردن یه هدف بزرگ به بخش های کوچیک برات انگیزه و علاقه ایجاد میکنه و بعد تسلط میاره و وقتی تو رو کار سوار بشی، بهش علاقمند میشی و میخوای که توش رشد کنی.

    به شخصه از وقتی که سبک زندگی استاد رو دیدم، خیلی این آزادی زمانی رو دوست دارم تجربه کنم. و همش تو ذهنم این بود که بیزینس خودمو راه میندازم، بیزینسی که آنلاینه و برام این آزادی زمانی رو فراهم میکنه. ولی هر چی گذشت دیدم خودمو خیلی خوب نمیشناسم انگار هنوز، چون نمیدونم اصلا به چی علاقه دارم که بخوام تبدیلش کنم به بیزینس. بعد یکمی زمان برد که از این توهم خارج بشم که قبل از فارغ التحصیلیم میتونم بیزینسم رو هم ران کنم، همون قانون کلیدی تکامل که استاد همیشه در موردش صحبت میکنه. بعد که مرور کردم مسیری که توش قرار گرفتم و اینکه چقدر جادویی خدا این کار رو وارد زندگیم کرد، و با چیدن همه اینا کنار هم و هدایت های خدا متوجه شدم که باید تو این مرحله از زندگیم، هدفم این باشه که تو همین کاری که الان دارم، که خود خدا برام جورش کرده، مسلط بشم، تا خدا هدایتم کنه به سمت علاقم. و البته که بیشتر زمان بذارم برای خودشناسی. که من واقعا چه جور سبکی از زندگی رو دوست دارم.

    میدونی استاد جون چیه، آدم اگه خوب به خودش آگاه نباشه، اون قوانینی که شما آموزش میدین رو‌رعایت نکنه، حتی میتونه برداشت اشتباهی داشته باشه یا بهتره میتونم بگم گمراه بشه با دیدن زندگی شما. یه جورایی میتونم بگم، همونطور که قرآن هم میتونه هدایت کننده باشه هم گمراه کننده، بسته به باور هر فرد، اونچیزی که تو زندگی شما هس هم همینه. مثلا من همیشه حال میکنم که شما با آروی میرین سفر، هر جایی دوست دارین شب برای استراحت میمونین و خیلی از زمانتون رو توی طبیعت میگذرونین. از اونجایی که گفتم من خودمو نمیشناسم خوب، هنوز نمیدونم که من واقعا این سبک رو دوست دارم یا نه تحت تاثیر قرار گرفتم، و اصلا آدم کوله به دوشی برای سفر هستم یا نه. و به همین خاطر تصمیم گرفتیم امسال یه کمپر رنت کنیم و بریم یه سفر 10 روزه که اصلا ببینم من با این جور مسافرت رفتن حال میکنم واقعا یا نه. و بنظرم فقط تجربه کردنه که میتونه تکلیفتو مشخص کنه ( همون موضوعی که استاد تاکید دارن، به خواسته هات برس، بعد ببین که دوسش داری یا نه) و از فضای توهمی درت بیاره.

    استاد چرا اینقدر خوبی آخه. دمت گرم که بازم اونچیزی که به قلبت الهام شد و پیاده کردی. از ساعت 2 صبح تا الان که نزدیکه 5 صبحه دارم فکر میکنم و مینویسم و چقدر درهای جدیدی برام باز شد.

    دلت شاد، قلبت آروم و‌خونت آباد باشه استاد عزیزم. به امید دیدارتون در بهترین زمان در بهترین مکان.( دیگه نمی گم پاییز و تابستون قشنگ کانادا :) ( ولی انصافا به جاذبه های کانادا هم یه نگاه بندازین، اگه دلتون رفت برا این قشنگیا و قصد سفر کردین، هر جا باشین با کله میام ببینمتون با یه لیست از خواسته های محقق شده)

    دوست عزیزی که این کامنت رو خوندی، ببخش که از مشرق و مغرب گفتم، من خیلی تو کامنت نوشتن حرفه ای نیستم. ولی از وقتی کامنت های سعیده جان شهریاری رو میخونم و خیلی هم تحت تاثیر نوشته هاش قرار میگیرم، دارم تلاش میکنم یاد بگیرم که فکرامو، و چیزایی که تو کلم میچرخه رو منسجم بیارم رو کاغذ. اگر تو هم کامنت نویس نیستی زیاد بهت پیشنهاد میکنم شروع کنی. چون اولین و پایه ای ترین بنفیتش اینه که حداقل 2،3 ساعت میری یه سفر درون خودت و به خودت نزدیکتر میشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
  2. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ

    مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هایى [قانع کننده] است

    الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿191﴾

    همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‏ اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.

    سعیده عزیزم سلام

    اول از همه ازت تشکر میکنم که هستی، که اینقدر مسلط شدی به آموزش های دوره، و اینقدر مسلطی که میدونی هر کدوم از جلسات هر دوره روی چه موضوعی کار شده. دمت گرم که اینقدر متعهدانه داری گوش میدی و با ایمان، عمل میکنی. یه بار دیگه بهت میگم تو آلردی به هدفت که اشاعه توحید بوده رسیدی دختر.

    اینو مینویسم که بدونی که این تو بودی که با کامنت هات منو بشدت موتیویت کردی که کامنت بذارم ( که شروعش با آیه قرآن باشه)، کامنت بخونم، قرآن بخونم و از انجام همه اینکارا لذت ببرم. و نمیدونی چقدر فیدبک خوب گرفتم از اینکارا. خدا 100 هزار برابرش رو برگردونه توی زندگیت.

    اما بریم سر اصل مطلب. دختر تو دیگه با این جملاتت ترکوندی اصلا.

    ‎اینکه کجا باید برم توی دل ترسم هام؟

    ‎کجا فقط ذهنم رو کنترل کنم؟

    ‎کجا موضوع حل نشده رو رها کنم و به چیز دیگه فکر کنم؟

    ‎کجا باید خود مسئله رو حل کنم؟

    ‎کجا با عزت نفس درخواست کنم؟

    ‎کجا با توحید اجازه بدم خدا خودش کار هارو پیش ببره؟

    ‎اینا همون نوری که من رو تا اینجا آورده،درواقع اون چیزی که مهم تره اول ایمانه ،بعد عمل!

    سعیده قشنگم این در و گوهری که تقدیم ما کردی، چکیده همه دوره های استاده. تو این دوره ها رو حفظی و عالی داری پیادشون میکنی تو زندگیت. اینقدر کامنتت به دلم نشست که خواب از چشام پرید. امروز روز کاری سنگینی داشتم، حدود 10 ساعت کار سنگین فکری که البته لیدرش خدا بود، تو راه فقط به این فکر میکردم که برم خونه یه خواب سنگین خودمو مهمون کنم که برخوردم به کامنت سنگین و‌پر محتوات. این شد که بدون اینکه به این فکر کنم که برنامم چی بوده، شروع کردم نوشتن برات. امیدوارم که در زمان مناسب دریافتش کنی.

    سعیده عزیزم، دختر توحیدی درجه یک، کلیییییی بوس و بغل از کانادا، کبک، به جزیره توحیدی کیش. به قول خودت به امید دیدارت در بهترین زمان در بهترین مکان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: