چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

246 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    سلااااام

    در مورد اینکه کجاها رفتم و کنجکاو بودنم:

    من تقریبا هیچ جا نرفتم من اصفهانم ولی فقط شیراز و مشهد و شمال و دیگ هیچ جا نرفتم

    طبق شناخت نسبی ای ک از خودم داشتم دلم میخواسته همیشه برم و جاهای جدید را ببینم ,حتی تو خود اصفهان هم همیشه به بچها میگفتم بریم جای جدید ولی بیشتر این زورم نرسیده ,کلا علاقه به گشتن و دیدن برام بیشتره تا اینکه هر هفته برم باغ و فقط ورق بازی کنم و جوجه بخورم ,یعنی از روتین اصلا خوشم نمیاد تو خیلی چیزای دیگه زندگیمم از روتین خوشم نمیومد برعکس خونواده که خیلیییی میترسند حتی خیابون رو جابجا برن من عاشق اینم ک از یه طرف جدید برم ولو اینکه مسیر دورتر بشه برام ,شمال و مسافرت  و اینام ک میریم همش دوست داشتم بریم یه ساحل جدید یا برم یکم اونورتر جاهای دیگم ببینم,حس مرداب بهم میده,اصلا و اصلا ادمی نیستم ک وقتی یه جا میرم بشینم همونجا و از بچگیم اینطوری بودم

    چقدر میتونی خودت رو با شرایط جدید وفق بدی؟

    خیلی تا موارد زیادی رها هستم وخیلیم ارامشم بالاست ,بارها شده همین بهار رفتم کوه بارون گرفته با کفش گلی و تن خیس اومدم خونه ولی با خنده گذشته و جالب اینکه همه اینا برخلاف خونوادمه یعنی از بچگی انگار دلم میخواست شبیه اینا انقدر گیر و بدعنق و ترسو نباشم,همین الانشم جاهایی رفتم ک بابام نرفته و نخواهد رفت

    کلا دوست دارم این اخلاقامو که بچه سوسول نیستم,الا و بلا باید غذام اینطوری باشه ,ساعت خوابم اینطوری باشه,چرا فلانی اومد یا نیمد کلا رهام تو موضوعات بیرونی

    چقدر روابط عاطفی و وابستگی دارید؟

    خیلی سخت تو این مسائل رو خودم کار کردم و ازش گذر کردم از بچگی پدر و برادرم خیلییی بی محبت بودند و سالها گذشت و رو خودم کار کردم تا بتونم دل بکنم ازین ناراحتی ها و همین مسیله تو خانواده باعث شد برام ک در مورد ادمها بیش از حد رها بشم ,بعضی وقتا تا مرز بی اهمیتی هم میره ولی بیشتر درسته بگم رهام خیلی و اصلا روش حساب نمیکنم که فامیل و دوست ک اصلا و ابدا و خانوادم ک گفتم

    من خیلی غیر وابستم و منم میتونم بگم این نقطه قوتمه و نمیتونمم تحمل کنم کسی بهم وابسته بشه خیلی وقتا شد تو دانشگاه که دوستام یا پسرها وابستگی پیدا میکردند بهم سریع و راحت فاصله میگرفتم حتی شماره هم پاک میکردم و هیچ عذاب وجدانی هم نمیگرفتم ,تاب و تحملش رو ندارم کلا

    درونگرا هم هستم و ببشتر تنها بودن و جمع خلوت رو ترجیح میدم

    چقدر تغییر را دوس داری؟

    من عااااااشق هر تغییری هستم, اصلا این ویژگی هم دقیقا بازم برعکس خونواده من  خیلیییی تغییر میدادم همه چیو,شاید بخاطر ویژگی های هنری و خلاق گونمه ولی همش تغییر رو دوس داشتم و بسیار بسیار منعطف

    حتی از بچگی دوس داشتم مدرسمو تغییر بدم تا دوستام جدید بشن ,همش بریم پارک جدید ,دکور خونه را خودم چندبار تغییر دادم ,خیلیییی راحت میتونم, برنامه تغییر کرد منم تغییر کنم یادمه حتی برنامه داشتم برم رشته تجربی وقتی دیدم زیست برام خیلی مشکله بعد یکی دوماه رفتم ریاضی و اصلا کل مدرسه تعجب بودند , نمیگم اصلا ولی کلا برنامه تغییر کنه منم عصبانی نمیشم

    چیزای جدید و ادمهای جدید و هنر و کارای جدید را دوس دارم

    من فعلا دلیل و علاقه خاصی برای مهاجرت به کشور دیگر رو ندارم چون هنوز برای چالشای مهاجرت کوچیکه ظرفیتم ولی درکل به دلیل علاقه زیادم به دریا و کوههای جنگلی و شهر خلوتتر دوس دارم از اصفهان به شمال کشور مهاجرت کنم اونم فقط و فقط به همین دلایله چون من عاشق نشستن روی سبزی های پارک و حنگلم ,عاشق شنا و حتی همیشه پاهامو تو اب زاینده رود هم میزارم چه برسه رودخونه های دیگه ولی این مهاجرتمم به موقعش ,این جواب رو برای احترام به استاد نوشنم که گفتنید بنویسید

    استاد من دوساله فقط با شما اشنا شدم ولی نسبت به فایلهای قدیمی تر شما که خیلیییی باشدت زیاد مهاجرت رو تحسین میکردید الان چقدر پخته تر و باتجربه تر شدید ک دارید بهمون میگید برا همه هم حوب نیست من تو کامنت قبلی هم گفتم درک من قبلا انقدر سطحی بود ک فکر میکردم کلا مسیر اشنا شدن با شما باید به مهاجرت هم برسه بچه هارو هم ک میدیدم می نوشتند بیشتر اینجوری فکر میکردم ولی حالا این فایل خیلییی پخته بود و قابل تحسین, من فکر میکنم اگه به اندازه کافی تغییرات داشته باشم و نیاز داشته باشم به جای بهتر این اتفاق میفته مهاجرتهایی که مثلا از افراد مشهور دیدم دقیقا مثل شما راحت و بی دردسر و با تکامل بوده و رو جریان اتفاق افتاده

    استاد عاشقتم ,شنیدن همین فایل برام کلی دیدگاه جدید داشت که الکی مهاجرت رو موفقیت ندونم ,موفقیت رو کلاس گذاشتن ندونم,دروغ چرا من هم موفقیت و هم با کلاس میدونم

    سپاسگزارم که این فایلو برامون ضبط کردید ,من چندوقته علاوه بر دوره لیاقت فایلهای دانلودی رو هم گوش میکنم که برام عااللللللیههههه,استاد دیدتون و جهان بینی تون خیلی داره تغییر میکنه از همین فایل هم مشخصه لطفا بازم راجب موضوعات دیگم صحبت کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    نسرین تیموریان گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    الحمدلله رب العالمین حمداً کثیراً مِن کُل احوال

    سلااااام به استادِ مهربان و دوست داشتنی ایم و همراهِ دوست داشتی اش مریمِ مهربان

    سلااااااام به هم فرکانسی های عزیزم

    چقدر خوشحال شدم وقتی فهمیدم استاد در این مورد دارند صحبت میکنند کی از ایشون بهتر؟؟؟؟ اینهمه تجربه و داستان هایی که خلق کردند …. چقدر خوشحالم وقتی متوجه شدم استاد دوره ای که ازش حرف میزدند در این مورد هست احسنت به این انتخابتون الحق با اختلاف جزو نفرات برتری هستین که مهاجرت کردند و هر بار رشد بیشتری بدست آوردند

    چقدر خوب شد شما مهاجرت کردین تا راه رو برای ماهم شرح بدین و طبق قوانین وقتی هماهنگ و هم مدار بشیم ماهم هدایت میشیم عاشقتمممممم

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها بیصبرانه منتظرِ دوره ی بی نظیرتون هستم چون میدونم شما هر دوره ای میزارید اول خودتون نتیجه گرفتید و حاصل سالها تجربه تون رو به ساده ترین زبان منتقل میکنید

    مرسی برای انتخاب این موضوع دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانم در ادامه دادن این مسیرتوحیدی

    انّ الله یحبّ المتوکلین(آل‌عمران159)

    خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

    نقشه ای که خدا برامون داره

    از نقشه ای که خودمون برای خودمون داریم خیلی قشنگ تره

    پس بهش ایمان داشته باش

    هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته

    خدایاشکرت بابت گستردگی این دنیای زیبایت که هر کدام از ما را در گوشه ای از آن متولد نمودی تا از همان ابتدا بصورت کاملا تکاملی رشد کرده وهمه چیز را تجربه کنیم ،تجارب هایی در زندگی های متفاوت در فرهنگ،اصول ،آداب و رسوم، غذاها،پوشش و…..ودر ادامه تحت تاثیر رفتارها آگاهانه وناآگاهانه به زندگی ادامه دادیم والگوهایی که کنارمان بود ونگاه کردیم وعمل کردیم اما در کنارش کتابی عظیم، جامع وکامل هم در خانه هایمان بود ، بعضاخوانده هم می شد ولی چرا این همه رفتارهای غیر قرآنی ،اختیار به ما داده شده بود اما جبردر کنارش ما را مستاصل ودرمانده کرده بود رفتاری که دوست نداشتیم وتا حدودی می دانستیم سرانجامی ندارد اما انجام دادیم .

    یادم می آید از موقعی که خودم را شناختم هم درس می خواندم وهم کار می کردم بیشتر دوست داشتم از رفتارهایی دور باشم وبعد هم یک تصمیم نادرست وعجولانه در ازدواج باز هم برای اینکه این دفعه کلا از خانه وخانواده دور شوم وادامه این روند اشتباه سالیان سال طول کشید ومن ازچاله به چاه افتادم وبماند در این حدود 14 سال مهاجرت واز این محل به آن محل در کرج وسختی هایی طاقت فرسا با همسری بیمارتراز خودم وپدرومادری که نه تماسی نه پی جور حالی ومن یک تنه جور همه مسائل را کشیدن ها، اکثر شغل هارا کار کردم از تمیز کردن خانه های مردم تا دفترداری ، این زندگی را خود ناآگاهانه انتخاب کرده بودم بایدچک ولگد ها راتحمل می کردم ازدنیا وآدم هایش، گاهی وقتها نیاز است که آلبوم زندگیم را ورق بزنم تا لحظه های سعادت وخوشبختی امروزم را قدر بدانم وآگاهانه هرروز زندگی کنم تا تاوان ناآگاهی گذشته ام را پرداخت نمایم .

    زمانی که برای همیشه تصمیم گرفتم تنهایی را تجربه کنم وازصفر مطلق شروع کنم به بوشهر برگشتم همان جایی که باید می بودم اما این دفعه متفاوت تر ،انگار خداوند هدایتم کرد که باید همین جا تکاملت را شروع کنی ،شروع کردم حتی جایی نداشتم که بخوابم،چند ماه درمحل کارم سوپری مصطفی خوابیدم ،این در حالی بود که خاته پدرم نزدیک بود چند کوچه آن طرف تر،کم کم پول هایم را جمع کردم وخانه ای کرایه وبعد زندگیم رنگ وبویی تازه گرفت ومصطفی عاشق من شد و استارت معجزه وجودش توسط خداوند در زندگیم والان حدود 11 سال است با او هستم.

    بعد هدایت ومعجزه بی نظیر خداوند به سمت استادم ولحظه به لحظه هایم لبریز شد از خداوند…. آخ آنقدر دردهای روحی وجسمی کشیده بودم که صحبت هایش پایان تمام دردهایم شد من تمام وجودم شنیدن شد واین عالی ترین وموثرترین هجرت زندگیم به سمت ایشان بود وتا به امروز هرروز وهر لحظه ادامه دارد قدم درمسیری مالامال از سعادت وخوشبختی ودریافت معجزه پشت معجزه و به لطف خداوند مصطفی هم در تمام لحظات هم فرکانس بامن چه چیز زیباتر ازاین ،او دیگر دوست نداشت من کار کنم اوایل کمی ناراحت می شدم اما خداوند به من الهام کرد که نگران هیچ چیز نباش تو دیگر در مسیر درست وآگاهانه قدم گذاشته ای با من باش تا دنیا را برایت گلستان کنم وواقعا هم وعده خداوند حق بود ……

    الان من صاحب همه چیز هستم و همه متعلق وبه نام خداوند است همیشه آرامش می خواستم،احساس عالی،خوشبختی در لحظه تا روزها وسالیان سال تا زنده هستم ادامه پیدا کند و فهم ودرک قرآن که به لطفش از طریق استاد آن هم معجزه بود وهرروز خواندن وعمل کردن ،تمام سعی ام تمرکزروی رفتارهاوعملکردم بوده وهست .

    در طول این سال‌ها هجرت ها کردم ،تجربه ها آموختم، جایی که هستم امن ترین جای دنیاست ومن احساس بی نظیر خوشبختی در تمام زمینه ها ،به لطف بودن دراین مسیر توسط هدایت خداوند در کنار ایمان وتوکل که به زیبایی از استادم آموخته ام دارم ودر ادامه زندگیم هرچه صلاح بداند وهرکجا هدایتم کند آماده هستم چون من به خدایی ایمانِ واقعی پیدا کردم که فقط خیر وخوشبختی مرا می خواهد ومن هم تمام سعی ام این است که بنده ای باشم مورد خواست خودش با اعمال، گفتار ورفتار در خور بندگی اش وتمااام.خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم….

    امروز صبح که به لطف خداوند برای پیاده روی رفتم، فایل جلسه چهارم از قدم 10 را گوش جان می‌سپردم وچقدر کلام استاد در مورد تمرکز وتصمیم گیری بی نظیر بود واقعا برای هر تصمیم وبه خودم تاکید می کنم مریم حان برای هر تصمیم اول تمرکز ،تمرکز وتمرکز که نکته کلیدی وطلایی تمام موفقیت ها می باشد وبعد با ذهنی بازوپاک وقلبی آرام ، دریافت الهامات ونشانه ها وهدایت های خداوند که واقعا اعجاب انگیز است.

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      با درود و وقت بخیر خدمت مریم مهدوی فر عزیزم

      انّ الله یحبّ المتوکلین(آل‌عمران159)

      خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

      عزیزم داشتم کامنت زیبا تو شروع میکردم که بخونم یهویی این متن زیباتو دیدم پغی اشکم در اومد اینکه گفتی:

      نقشه ای که خدا برامون داره

      از نقشه ای که خودمون برای خودمون داریم خیلی قشنگ تره

      پس بهش ایمان داشته باش

      هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته

      با اینکه شدیداً به این گفته ها ایمان دارم ولی نمی‌دونم چرا چند روزیه که کم تحمل شدم و همش منتظر یک تغییر و تحول اساسی هستم هر چند بطور مداوم دارم روی خودم کار می کنم و دهنمو کنترل می کنم و روی سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن بطور روزشمار و رندم دارم کار می کنم ولی نمی‌دونم چرا امروز نمی تونم روی ذهنم کنترلی داشته باشم انکار چشمانم به دستان خداوند خیره مونده….

      بعدش دوباره آمدم کامنت زیباتو خواندم و بازم اشکم در اومد ولی خدا رو در کنار آقا مصطفی عزیز به احساس خوشبختی رسیدی و تحسینت می کنم و خدا رو شکر که دستی از بی نهایت دستان خداوند بسمتت هدایت شد و الان شکر خدا به همه ی خواسته هایت رسیدی و انشالله هر روز بیشتر و بهتر و قشنگترشو خواهی یافت

      مریم جان مرسی مرسی عزیزم که اومدی و برامون نوشتی و همون اول کامنتت نشونه ی الهی رو دریافت کردم و همچنان ادامه میدم و چشممو از هدایت های خداوند بر نمیدارم و منتظر الطاف الهی هستم الهی آمین

      موفق و پایدار و سلامت و ثروتمندی برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم

      شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مریم مهدوی فر گفته:
        مدت عضویت: 907 روز

        وَقتی درونَت پاڪ باشَد

        خُدا چِهره‌ات را گیرا میڪُند

        این گیرایی از زیبایی و جَوانی نیست..

        این گیرایی از نورِ ایمانی است

        ڪه دَر ظاهِر نَمایان میشَود..

        سلام به رویای عزیزم ،عاشقتم

        خداروشکر بابت وجود استاد ارزشمندم که باعث شده دراین سایت مقدس ولبریزازمعجزه باعطر ناب کلامِ توحیدی شان وجودمان معطر به نور ایمان به خداوند شود ومن سعادت این را داشته باشم که در معبدگاهِ تنهایی های عاشقانه خود وبه دور از هر هیاهوی نسبیتی ، چنین دوستانِ بی نظیری خداوند روزیم کندو اگر از همه دور شدم، خود را کنار عزیزکرده هایش ببینم ،خدایاشکرت.

        رویاجانم امسال تمام سعی ام خواندن تک تک کامنت ها بوده ودیدن رشدوپیشرفت دوستانم که از صمیم قلبم بی نهایت خوشحال می شوم وواقعا در کنار چنین استادومریم بانوی عزیزی، باید هم روز به روز حال واحساس مان عالی وذهن مان آرام تا آرامش سهم همیشگی قلب مان باشد ،

        اما عزیزجان اتفاقاتی به یکباره می افتد و یا مسئله ای فکرمان را مشغول وذهن‌مان می خواهد یه کوچولو خودنمایی کند ودرگیرمان،

        اما الان دیگر کنترلش در دست من است ونمی تواند زیادی جولان دهد واین طبیعی است ومن آرزویم برایت این است رویای مهربانم که همیشه کامنت هایت را باعشق می خوانم ،از این کنترل ذهن سربلند بیرون آمده وبعد نگاهت به خداوند تلاقی پیداکند واو را در گوشه ای دنج تجسم کنی که روبرویت نشسته وتو هم چشمکی به وجود نورانی اش زده ومیگویی خدایا من از پسِ کنترلش برآمدم وباهم میخندین وزندگی ادامه دارد……

        در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

        خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

        متشکرم متشکرم متشکرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1317 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم مریم بانوی ارزشمند و توحیدی وفعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از اینکه قانون رو خوب درک کردی

      دختر بی‌نظیری شما تمام کامنت‌های قشنگشون بوی خدا رو می‌شود حس کرد یک رنگی وساده زیستن رو می‌شود حس کرد به نظر من انقدر خوب با خودت در صلح هستی و ارامش در زندگی شما حاکم است وعالی هستی که کامنت‌های زیبایی مینویسی

      بهترین‌ها را برات آرزو می‌کنم امیدوارم هر روز مثل ستاره های آسمان بدرخشی و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت دوستان خوب مثل شما نعمتی هستند دراین سایت الهی

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فریده نامدار گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم جان

    ضمن تشکر از این موضوع عالی که مطرح کردین و چقدر به موقعه ، چون این روزها بازار مهاجرت حسابی داغه و یه عده به هر قیمتی و با قربانی کردن شرایط خوبشون و از روی احساساتی مثل خشم ، دارن تصمیمات غلط میگیرن و ایکاش همه این فایل خوب شما رو گوش کنن .

    من بر اساس سنم در هر دورانی یه خصوصیتی داشتم ، وقتی نوجوان بودم پر از شور و شوق و هیجان بودم برای دیدن تمام دنیا .کشف اقوام مختلف ، فرهنگ هاشون ، غذاهاشون وووووو.

    از کتابخانه مدرسه یکسری کتاب امانت میگرفتم و میخوندم، در مورد مردم و سرزمین های مختلف که اثر گذار ترینشون در اون سن برای من ، مردم و سرزمین سویس بود . بحدی که چند سال بعد بطرز شگفت انگیری چهار روز مهمان هواپیمایی سویس ایر شدیم و تونستم زوریخ رو ببینم . در طول زندگیم بارها عزم مهاجرت کردم و هر دفعه که بعنوان تست به کشوری سفر کردم ، بعد از یکماه دلتنگ دوستام و خانواده و ایران شدم .

    البته من هیچ وقت به سمت امریکا ، استرالیا یا کانادا نیامدم و سفرهام فقط به اروپا و اسیا و چین بود . ولی در اغلب سفرهام که تازه توریست هم بودم و کلی هم خوش میگذشت ، این دلتنگی بود . باید بگم یکی از دلایل دلتنگی من این بود که تنها میرفتم و اغلب عزیز دلی در ایران چشم انتظار داشتم که بخاطرش بر میگشتم . شاید مهاجرت در کنار یار خیلی خیلی راحت تر باشه .

    تنها کشوری که فکر میکنم حاضرم طولانی مدت بمونم و خیلی هر دفعه رفتم بهم خوش گذشت ، ترکیه است . و این هم بخاطر تشابهه زیاد فرهنگیمونه . من در جایی که فرهنگشون شبیه خودمون باشه بیشتر احساس ارامش میکنم و دلیل دیگه اشم نزدیگیش به ایرانه که حس میکنم میتونم زود زود به دیدار دوستان و خانواده بیام .

    مهاجرت به نطر من البته یا شاید باور من در سن نوجوانی و جوانی قابل تحمل تره ، بخاطر همون شور و اشتیاقی که ادم در جوانی داره . ماجراجو تره و هیجاناتش بیشتره و کنجکاو و پر از شور و شوقه .

    الان چند ساله دیگه به هیچ وجهه به مهاجرت فکر نمیکنم . با توجه به سفرهایی که رفتم و دوستانی که در اروپا دارم میدونم برای هر کسی مهاجرت راحت نیست و اغلب دوستانم که با همسرشون مهاجرت کردن ، راحت تر تونستن شرایط رو پذیرا باشن .

    الان دوست دارم حسابی پول دربیارم و سالی 4 بار برم یه گوشه ایی از دنیا بمدت 20 تا 30 روز بمونم و دوباره برگردم . این ایده ال ترین روش برای منه . خونه که بهش تعلق خاطر دارم سرجاشه و فقط دنیا رو میرم میگردم.

    بهرحال با توجه به تستی که زدم من گزینه نامناسبی برای مهاجرت نیستم ولی باورها و دلبستگی هایی دارم که باید اگر این قصدرو دارم روشون کارکنم . که چون دیگه پرونده اشو بستم ، فقط بدنبال جور کردن امکانات برای دنیا گردی هستم .

    در پایان یادی کنم از یه ضرب مثل قدیمی که میگه دنیا گشتن از دنیا خوردن بهتره .

    ممون از فایل عالیتون ، مثل همیشه و تست خوبی که تنظیم کردید .

    دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    رضا همت زاده گفته:
    مدت عضویت: 1190 روز

    درود به استاد عزیزم و برو بچ سایت عباس منش

    استاد خیلی خوب عالی توضیح دادین

    خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما و بچه‌های سایت

    در مورد مهاجرت که خیلی حس خوب عالی داره، اونم مخصوصا به آمریکا و کانادا و آلمان

    نکات مهمی که من از صحبت های استاد عباس منش عزیز فهمیدم ، اینه ویژگی مثبت نگری خیلی به آدم کمک میکنه،تا زندگی بهتری داشته باشه، خب خیلی طبیعی هستش که آدم هرجایی میره ، بهتره که زبان اون منطقه رو یاد بگیره، حتی در مورد مهاجرت کسانی که در منطقه خودشون آدمهای موفقی هستند ، مهاجرت برای اونا هم خوبه، چون آدم با مهاجرت قویتر میشه و میتونه با شناخت آدمهای دیگه ، پیشرفت شو بیشتر هم بکنه، مهاجرت برای کسانی خوب نیست که هنوز خودشون رو از لحاظ روحیه و شخصیت قوی نکردند، اونا هم اگه واقعا علاقه داشته باشند به مهاجرت ، حتی اونا هم میتونن مهاجرت کنن،افکار خودشون رو مثبت کنند و بسازند و مهاجرت کنند ، آخرش همه چی بر میگردد به اون جمله که میگه خواستن توانستن هستش، نخواستن هم نتوانستن، دنیا هر چی رو که شما بخواهید میگه فرمان بردارم سرورم، و در نهایت قانون جذب

    و آدم برای مهاجرت باید کلا خودش رو آماده کنه ، چه بخوای ، چه نخوای، پس بهتره که آدم بین انتخاب اینکه کل دنیا قبل مهاجرت به اون دنیا ببینید و لذت ببرید ،تا اینکه یکجا محصور بشوید و منتظر مرگ بمونید

    در ادامه شما استاد عزیز و بچه‌های سایت عباس منش رو به خدای بزرگ میسپارم

    در پناه خداوند شاد سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3068 روز

    سلام استاد

    من دوست دارم نظر قلبم را برای شما تایپ کنم

    من به خودم اجازه می دهم اینها را بنویسم به دو دلیل

    1. 7 سال هست همراه شما هستم

    2. قبل از این فایل نتیجه نهایی آزمون را دریافت کردم شما کاندیدای ایده‌آل برای مهاجرت هستید.

    استاد من از شما یاد گرفتم تردید و دودلی بزرگترین عامل عدم موفقیت است

    من از شما یاد گرفتم در گرفتن تصمیم های بزرگ زندگی ام حتی 99.9 درصد هم نه

    بلکه با 100 در صد وجودم حرکت کنم

    استاد مرا ببخشید

    اما انگار دیگر از مدار شما کم کم من خارج شده ام

    من در برهه ای از زندگی ام هستم که می خواهم بالاتر از خطر را تجربه کنم

    من از شما یاد گرفتم واژه عقل سلیم را از دایره واژگانم حذف کنم

    چرا در پروسه مهاجرت از شاه کلید موفقیت یعنی هدایت نیروی درون حرفی نزدید

    چرا نگفتید اگر کسی می گذارد می رود

    به خدا ایمان دارد که می رود

    چرا از احساس خوشبختی حداقلی حرفی زدید که همین الان داریم

    چرا دیگر به من شاگرد جسارت پریدن نمی دهید

    چرا از سختی های راه حرف می زنید

    چرا واقع بین شدید

    چرا کما فی سابق دیگر پس از شنیدن فایل های شما؛ ترس به جای ایمان و حرکت در دلم جوانه می زند

    چرا در دلم شک می کنم که آیا فایل های جدید شما را بشنوم و یا نشنوم

    این بار کمی مرا ببخشید

    می خواهم بگویم این فایل شما در بدترین زمان ممکن به دست من رسید

    از آن فایل ها نبود که بگویم استاد این دیگر چه بود

    استاد در تمام این سالها تنها فایل های توحیدی شما مرا زنده نگاه داشته است

    بله اعتراف می کنم دستشویی شستن سهل است

    من حاضرم بمیرم برای تجربه توحید در هر مقیاسی

    کافی است نیروی درونم بگوید حاضری برویم فلان جا دستفروشی

    من میلیاردها میلیارد در حسابم دارم و به این ندا لبیک می گویم

    اینها توهم نیست

    خود واقعیت است

    دلم از فایل های لبیک الهم لبیک شما می خواهد

    دلم می خواهد دیگر بار بشنوم حاضری ابراهیم خدا باشی

    توحید با عقل و منطق جور در نمی آید

    توحید می گوید برای نجات فرزندت او را در آب بینداز

    آخر مادر موسی که با در آغوش نگه داشتن فرزندش که بیشتر احساس خوشبختی می کرد

    توحید می گوید بچه را رها کن

    مادر به حکم پرودگار می گوید چشم

    توحید می گوید زن و بچه را بعد از اینکه سالها آرزوی پدر شدن داشتی در بیابان بی آب و علف رها کن

    ابراهیم نمی گوید گور بابای توحید

    من خوشبختم با فرزندم

    بلکه می گوید چشم سرورم

    توحید به شما می گوید سید حسین عباسمنش حرکت کن

    عقل می گوید در تهران که خوشبختی

    تو که زبان بلد نیستی

    توحید می گوید یا حرکت کن و یا …

    استاد توحید تو را به همه جا رساند

    9 سال است آمریکایی

    پس توحید اصل است

    نه واقع بینی این روزهای شما

    من عاشق استاد توحیدی ام هستم

    نه واقع بینی که در فایل های اخیرتان موج می زند

    شما به ما گفتید بی خانمان هم وجود دارد

    اما کسی وجود دارد که همین امروز 150 میلیون دلار برای ویلایش بپردازد

    حالا چه شده

    تمرکز بگذارم روی کسی که باخته

    و یا روی کسی که برده

    یکیش خود شما هستی

    استادی که می گفت تمرکز روی نازیباییها عین دست در آتش کردن و سوختن است

    حالاچه شده که در سایت موفقیت از کسی مثال می زند که از راننده شخصی داشتن رسیده به دستشویی شستن

    ولله اگر خدا امر کند دستشویی هم می شورم

    من به دنبال توحیدم

    استاد شاید من دیگر در مدار شما نیستم

    دوست دارم بچسبم به فایل های قدیمی شما

    که به من جسارت پریدن داده و می دهد تا پرواز را تجربه کنم

    استاد اعتراف می کنم اگر مریم 7 سال پیش این فایل شما را برای اولین بار می شنید

    از ترس همچنان در شهری که به دنیا آمده بود می ماند

    چون

    احساس خوشبختی می کرد در کنار مادرش در زادگاهش

    در شغلی که امنیتش را برای تمام سالهای زندگی اش گارانتی می کرد

    اما نه

    روح من به فایل های امروز شما

    به حال و هوای امروز شما تعلق ندارد

    من از مدار شما احساس می کنم فاصله گرفتم

    و این کم سعادتی من است

    دوست دارم مسیرم را با خدایی که شما به من شناساندید ادامه دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      لیلا گفته:
      مدت عضویت: 2322 روز

      سلام به مریم عزیز دوست خوبم

      کامنت شما را خواندم واز ذهن من گذشت که توحید وتوکل ورها بودن جای خود را دارد اما نمی توان حقایق زندگی را انکار کرد.یادمه استاد در یکی از فایلهاشون گفتند نمیشه شما خودتون رو از ارتفاع بالا بیندازید پایین وبگید من باور دارم که در پناه خدا هستم ونمیمیرم یا باور دارم که قانون جاذبه وجود ندارد(یک چنین صحبتی بود دقیق جملشون یادم نیست).

      من فکر میکنم موضوع صحبت استاد یکی خودشناسی بود ،اینکه خودمون رابشناسیم واگر تصمیم به مهاجرت داریم با دید باز واز روی خواسته ی قلبی خودمون مهاجرت کنیم نه از روی چشم وهم چشمی

      بعد از اون ما زندگی استاد رو در آمریکا دیدیم وشاید خیلی ها فکر کنند که آمریکا دیگه بهشت برین هست همه ی آدمها ،شرایط ،دولت عالی ،همه جا زیبا تمیز همه ی آدمها شیک وخوش هیکل……در صورتی که اصلا این طور نیست ودر مواردی شرایطی بسیار بدتر از شرایط بد کشور خودمون را می بینیم .اما مسئله این هست که استاد تمرکزشون بر روی خوبیها وزیبایی هاست ولاجرم با زیباییها وانسانهای بهتر بیشتری روبرو می شوند.

      این فایل بیان حقایق بود تا ما به این فکر کنیم آیا واقعا در مسیر تکاملمون نیاز به مهاجرت داریم یا صرفا تا شرایط زندگی برامون سخت میشه با این تصور که در کشورهای دیگه سختی وجود نداره ویا چون دیگران مهاجرت کردند ما هم می خواهیم مهاجرت کنیم!؟

      حالا بعد از خودشناسی ورسیدن به اینکه من باید مهاجرت کنم بحث توحید وایمان وتوکل ورهایی پیش میاد که لاااااازمه ی مهاجرته

      آنچه نوشتم درک من در مورد فایل استاد بود.امیدوارم بهترینها را در زندگی تجربه کنید

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      آقای نیکو گفته:
      مدت عضویت: 3077 روز

      سلام به شما دوست عزیز توحیدی

      با خوندن کامنت شما

      آلارمهایی در ذهنم شکل گرفت

      با اینکه دو فایل اخیر استاد رو هر کدام یکبار بیشتر گوش نکردم اما فکر نمی‌کنم استاد از مسیر قبلی خود خارج شده باشد

      با دیدن پروفایلتون و خوندن چند کامنت اخیر شما تا جایی که من درک میکنم این شما هستید که در فرکانس بسیار بالایی قرار گرفته اید و توحید رو به درستی درک کرده اید و سخن خداوند رو به خوبی میشنوید

      الهامات خداوند رو به خوبی درک میکنید و با خدای خود عشق بازی میکنید

      به خداوند ایمان دارید و بهش اعتماد کردین و به معنای واقعی تسلیم پروردگار هستین

      اما با کمال احترام به اعضای سایت باید خدمتتون عرض کنم شاید هنوز 90 درصد افرادی که استاد رو دنبال می‌کنند از جمله خود من اگه تضاد سنگینی رو بهش برخورد کنن شاید نتونن از پس نجواهای ذهن بر بیان و خیلی زود احساسشون خراب بشه

      به نظرم این فایلی که استاد در سایت گذاشتن بخاطر همین هست چون هنوز افراد زیادی به خودشناسی واقعی نرسیدن و ممکنه بدون هیچ پیش زمینه ای فقط با دیدن زیبایی‌های آمریکا و یا دلایل شخصی دیگه که استاد در فایل مثال زدن مهاجرت کنن و از پس تضادها بر نیان

      چند تا از کامنتهای اخیرتون رو خوندم و بسیار بسیار لذت بردم و حتما اگه وقتم اجازه بده دیدگاه های قبلتر تون رو هم حتما مطالعه میکنم

      خوش بحالتون که اینقدر به خدا نزدیک شدین و حالتون خوبه و آرامشی خداگونه در دیدگاه هاتون موج میزنه

      با آرزوی بهترینها

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      پدرام فصیح زاده گفته:
      مدت عضویت: 1206 روز

      سلام مریم خانم عزیز…

      از اون لحظه ای که پیامتو خوندم، دل تو دلم نبود که ببینم استاد چی گفته توی فایل که شما این حرفا رو زدید.

      من توی زندگی پیش از عباسمنش و پس از عباسمنش هزاران درجه تغییر کردم و به یک نتیجه ی قطعی رسیدم و اون اینه که هم باید تکامل رو رعایت کنم و هم ثبات داشته باشم توی مسیر هدفم.

      من اگه 7 سال پیش این فایل رو گوش میدادم، الان زندگی من شاید توی یک ‌کشور خارجی عالی بود، چرا چون میفهمیدم که با ویژگی هایی که دارم، باید چه مواردی رو بسازم توی باورها تا به جای مهاجرت با سختی، مهاجرت با آسونی رو تجربه کنم.

      فکر میکنم اگه دوره ی دوازده قدم رو برید قدم اول رو مرور کنید اونجایی که استاد راجع به مسیر جنگلی آسون حرف میزدن یکم توجه کنید بهش می‌فهمید که زندگی ما توی این دنیا باید آسون باشه و اگه سخته حتما ایراد داره.

      من الان متوجه شدم که خدا برای من آسونی خواسته و برای رشدم دارم راحت تر به خواسته هام میرسم.

      قبلا زور میزدم و میگفتم خدایا توکل به تو و با تکیه بر عقل خودم میرفتم سراغ چالش ها، الان راحت ترین راه رو انتخاب می‌کنم.

      به نظر من شما با این پیامتون که خودندم، یک احساسی در وجودم میگه بعد از 7 سال از اون ور بوم افتادید و راجع به حرفهای استاد برداشت اشتباه داشتید.

      اتفاقا این حرفاییکه استاد گفت دقیقا باعث میشه من با آمادگی کامل و با آسونی مهاجرت کنم. نه اینکه بخوام برم از صفر هر چی ساختم رو خراب کنم و شروع کنم، بعد با افتخار به بقیه بگم من از صفر تونستم، و این نتیجه رو بکنم تو چش بقیه که ببینید من چطور تونستم. شما اگه میخواید. به نظرم استاد حرف اصلیش هدف از مهاجرت بود، نه خود مهاجرت. این واضح بود توی حرفا‌ش. بارها گفت که هدفتون از مهاجرت چیه؟ خب معلومه که اگه کسی هدف واضحی داشته باشه، اشتیاق سوزان رسیدن به هدف مسیر رو براش آسون میکنه. پس اصل چیز دیگه ای هست.

      به نظر من خداهم اینقدر برای ما سختی نمیخواد.

      استاد هم قبلا گفت من دوست داشتم مثل پادشاه وارد آمریکا بشم.

      منم اتفاقا کار میکنم روی خودم تا برسم به مرحله ی مهاجرت آسان.

      من طی 7 سال گذشته دوبار از شهری به شهری دیگه مهاجرت کردم، اونم فقط با توکل به خدا و کاملا الکی.

      ولی الان که فکر میکنم، می‌بینم من اگه عجله نمیکردم و با شناخت بهتری و در زمان مناسب مهاجرت میکردم، الا خیلی پیشرفت بیشتری داشتم.

      امیدوارم پیام من در بهترین زمان برسه دستت مریم خانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1379 روز

    سلام استاد

    اگه بگم بازم همزمانی شده که نه شما تعجب میکنید نه من نه هیچ کس دیگه

    این هدایت خداست که شما فایلی بزارید که مشکل ماهاست

    یکم از شرایطم میگم و بعد راجب تصمیمی که گرفتم صحبت می کنم:

    من از یه مدرسه دولتی عادی توی یکی از شهرستان های تهران که هیچ امکاناتی نداشت درس خوندم و شدم رتبه 300 رشته ریاضی

    اون موقع با توجه به ذهنتیم رشته مهندسی مکانیک علم و صنعت خوندم

    وسط دوره کارشناسی با تضاد هایی که بود من با شما اشنا شدم و دیدم اصلا علاقه سوزانی به این رشته ندارم

    خب ترس ها برای تغییر رشته وجود داشت منم شرایطم عالی بود

    – با بهترین استاد ایران در حوزه کامپوزیت فعالیت داشتم(خودشون بهم پیشنهاد دادن)

    – کل خاندانمون تقریبا حوزه کاریشون صنعتیه مثل پدر خودم

    – معدل کل 18.20 که راحت بدون کنکور میتونستم ارشد هر دانشگاهی هر رشته ای داخل ایران بخونم!

    – دو پیشنهاد از دانشگاه شریف برای ادامه تحصیل در گرایش ساخت و تولید و طراحی کاربردی داشتم بدون کنکور که زنگ میزدن التماس میکردن

    – پروژم هم راجب صندلی خودرو 206 از ایرانخودرو بود

    – فیلد فعالیتیم طوری بود که خیلی راحت میتونستم بخش های دفاعی کشور بدون دغدغه با راننده شخصی برم سربازیم بگذرونم و …

    حالا من بخاطر شجاعتی که در درونم بود رشتم رو به مدیریت کسب و کار تغییر دادم

    اصلا هم راحت نبود

    با مقاومت عجیبی مواجه شدم

    از سمت خانواده که تو عقل نداری شرایط تو ارزو بقیس

    از سمت دوستا که بابا تو حالیت نیست داری چه غلطی میکنی

    از سمت استادم که قشنگ جلو رفیقام مسخرم کرد که تو اخر شغلت میشه کسی که گوسفند میشماره

    از سمت دانشگاه شریف که میگفتن تو چه ادمی هستی زنگ میزنیم میگیم مدارک بیار ثبت نامت کنیم تو میگی نه

    از لحاظ مالی چون من 4 سال خونده بودم و با تغییر کل تجربه و اندوخته هام از بین میرفت تو زمینه تحقیقاتی

    از لحاظ دوستا محیط رشته همه چی تغییر بزرگی بود

    ولی بخودم گفتم یبار تصمیم بگیر یبار خودت پاش وایستا!

    گفتم چشم

    خلاصه بدون کنکور رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه علم و صنعت به صورت استعداد درخشان قبول شدم

    یعنی اینقدر وضعم خوب بود رشتمو هم که عوض کردم راحت بدون کنکور ارشد قبول شدم

    اومدم این سمت دیدم اصلا شبیه مهندسی نیست

    نه نرم افزارا

    نه کارش

    نه هیچی

    ولی علاقه دارم!

    اینجا رفتم دنبال علایقم

    همیشه هم دیده بودم رفیقام که از ایران رفته بودن

    همیشه هم بهم میگفتن که بیا بابا فرار کن ازون خراب شده

    خلاصه منم همچنان درگیر این موضوع بودم ولی تصمیم جدی نمیگرفتم

    یادمه اولین باری که با یه دختر خانمی صحبت میکردم بهش گفتم ببین من ادم ایران موندن نیستم ها ببین اوکی هستی کل زندگیت ول کنی باهام بیای؟

    یعنی تا این حد همیشه برام مهم بوده

    البته سفر به امریکا این علاقه و ذهنیت رو در من ایجاد کرد چون عاشق سفر کردن و ماشینی سفر کرردن هستم

    خلاصه یک ماه و نیم پیش با یکی از دوستام که پارسال رفته بود امریکا یه جلسه انلاین داشتم

    از شرایط و … برام گفت

    خیلی تشویق کرد که بابا دو سال دهن خودت سرویس کن میای این ور عشق و حاله ها!

    برای دومین بار توی زندگیم اون شب خوابم نبرد!

    خیلی فکر کردم

    چند هفته فکر کردم تا اینکه نشستم ببینم درد من چیه

    من چی میخام از زندگی

    هدفم از مهاجرت چیه؟

    قبلش بگم:

    استاد تمامی شرایطی که گفتید رو من دارم تقریبا

    – یعنی وابسته نیستم خیلی به فک و فامیل(خانواده خودم هنوز ازشون دور نشدم ولی مامانم که میگه خیلی بی عاطفه ای‌:)))

    – عاشق یادگیری چیزای جدید و عاشق یادگیری انگلیسی

    – عاشق طبیعت و سفر

    – عاشق چالش ( انگار اوضاع اروم میشه خسته میشم:)))

    – عاشق تغییر (نه در حد شما ولی خوبم بنظرم ولی بازم خیلی ترس داشتم همین قدرم با شما تغییر کردم وگرنه خانواده ما که کسی جریت نمیکنه هیچ کاری تو زندگیش بکنه)

    – وابستگی کم دارم ( فقط وابستگی به رابطه عاطفیم دغدغم بود یعنی حتی خانواده خودم هم خیلی برام جای فکر نداشت)

    – عاشق امتحان چیزای جدید

    – امنیت برام مهم نیست (اصلا بیمه برام مهم نیست) و ریسک پذیر هستم یکوچولو

    – مثبت اندیش نمیشه گفت ولی یه کوچولو از منفی بهترم یعنی یه کوچولو مثبت هستم

    ولی

    ولی

    ولی استاد دست گذاشتی رو چیزی که خدا بهم وحی کرد یک ماه پیش

    بهم گفت:

    هدف اصلی مهاجرت تو چیه عباس؟

    – تحصیل؟

    – پز دادن؟

    – شوآف کردن تو سایت؟

    – فرار کردن از ایران؟

    – پول دار شدن؟

    – فرار از سربازی؟

    – تو ایران که نمیشه برم اونور شاید شد؟

    ….

    استاد دیدم من اصلا علاقه ای به ادامه تحصیل در دکترا ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    چرا دارم میرم؟

    – پز بدم بگم دیدید منم رفتم من میتونستم رفتم فقط حرف زدن بلد نیستم میتونم برم

    – بگم رفتم امریکا عشق و حال تو بهترین جای دنیا

    و هزار تا چیز دیگه که پایش اشتباه بود

    یعنی انگیزه من خودم نبودم

    من عاشق امریکا هستم ولی نه بیام تحصیل کنم!(اینجا باور اینکه فقط یه راه هست و زود هم تموم میشه و باید سریع بجنبی وگرنه از دست میره رو فهمیدم(کمبود))

    چون میشنیدم که ببین ایران داره همه جا تحریم میشه الان نری دیگه نمیشه و فلان

    منم تو ذهنم این بود که میرم اونجا دکترا میخونم چهار سال بعد میرم سراغ زندگیم( یعنی 4 سال تو کاری ک علاقه ندارم برم و مقاله بدم و بعدش با هزار دردسر کار پیدا کنم و … که فقط به مردم بگم تونستم)

    که چی؟

    که بیام تو سایت بنویسم منم مهاجرت کردما!!!!!!

    که به همه بگم ببین منم تونستم

    که بیام بگم استاد اینهمه میگی مهاجرت من غول اخرم زدما

    اصلا باورم نمیشد اون روز!

    حالا نکته جالب ترش اینجاست

    من به این نتیجه رسیده بودم تو ایران که نمیشه موفق شد بهت بها نمیدن همه وصلن همه فلان و …. ( باورهامو ساخته بودم ولی ورودی ها تخریبش کرده بودن)

    و باید از ایران برم تا به جایی برسم پولدار بشم

    در آمد دلاری و ازین چرت پرتا

    تازه دوستم گفت ببین مدیر عامل تپسی که درآمدش عالیه میگه اشتباه کردم برگشتم ایران تو برو دیگه هم برنگرد

    و اینطوری من میخاستم بخودم ظلم کنم

    دلیلش هم کج فهمی از قرآن بود

    کج فهمی از حرفای شما بود

    بابا من دارم باورهامم با خودم میبرم

    اینجا پول نداشته باشم اونور که بدتره

    شرایط سخت تره

    من نمیگم دوست ندارم مهاجرت رو

    من عاشق اینم از ایران برم لذت ببرم دنیا رو بگردم چیزایی رو بخرم که نیست تو ایران برم جایی که فیلتر نیست برم جایی که خیلی از تضاد هارو نداره

    ولی

    نه به هر قیمتی!

    نه اینکه خودم اذیت کنم زهرمار کنم زندگیم به خاطر بقیه

    مورد بعدی سربازیم بود

    من هم که فراری از سربازی

    میگفتم اوکی میرم بعد پولشو میدم

    خلاصه من حتی پول رفتن هم نداشتم

    به خودم میگفتم بابا قانون میگه باید از مال خودت بدی بری

    نه با فروش چیزی

    چون مادرم میگفت ماشینت بفروش برو

    منم که رو ماشینم غیرتی

    گفتم ببین من خودم بفروشم ماشین نمیفروشم

    هم با فروش مشکل دارم هم با ماشین که دوسش دارم

    حالا ماشینم یه کوییکه ارزون ترین ماشین ایران

    ولی خب دوسش دارم دیگه چه ربطی داره

    کلا ماشین زیادی دوست دارم:)

    خلاصه بعد از یه گفت و گو ذهنی به شدت سنگین و طاقت فرسا

    به این نتیجه رسیدم که هدف من انگیزه من برای مهاجرت غلطه

    هر وقت این باگ ها تو ایران اوکی شد

    هر وقت درآمدم تو ایران اوکی شد خونم اوکی شد همه چی

    بعد با انگیزه بهتر میرم از ایران

    ولی نه برای فرار از اینکه ایران خونه متری 100 ملیونه باید صد سال کار کنی یه خونه تو تهران بخری

    ولی نه برای اینکه اینجا هر روز داره بدتر میشه باید بری تا اوضاع خوب بشه

    ولی نه برای این چیزا

    ولی نه برای فرار از تحریم و تورم

    ولی نه ببرای فرار از شرک

    اره همش شرکه

    توی همه انگیزه هام کمبود ایمان به خدا بود

    در کل خیلی آمریکا رو دوست دارم

    شاید چون بقیه جاهای دنیا رو ندیدم

    ولی شخصیتم رو نسبتا مناسب مهاجرت دیدم

    و اینجا هم تصمیمی خلاف اکثریت و حرفای مردم و طبق ایمان به خدا گرفتم

    همیشه اینجور موقع ها سخته اولش

    ولی خدا همیشه هوام داشته

    مطمئنم که منو رها نمیکنه و بهم ثابت میکنه ایمانی که نشون دادم و از سر ترس ها تصمیم به مهاجرت نگرفتم

    نتیجه آزمون هم مطابق چیزی بود که احساس می کردم:

    آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت

    پاسخ‌های شما به سوالات آزمون نشان‌دهنده مقاومت‌های درونی شما در برابر “تغییر” است. این مقاومت‌ها معمولا خود را در این نوع رفتار و نگرش نشان می‌دهند:

    فرار از مواجهه با چالش‌ها؛

    فرار از حل مسائل؛

    ترس دوری از عزیزان؛

    بی‌میلی برای یادگیری زبان جدید یا ادغام با فرهنگ جدید؛

    ترس از شناخت قوانین کشور جدید؛

    ترس از سایر ناشناخته‌ها؛

    جمع این ویژگی‌ها به این معناست که: این شخصیت، آماده‌ی این حجم از تغییر نیست. زیرا برای این شخصیت، مهاجرت به معنای دست و پنجه نرم‌کردن‌های مداوم با تغییرات استرس‌زا است. طبق قانون، ماندن در این احساس بد، فرد را به شرایط نادل‌خواه بیشتری هدایت می‌کند و مرتباً از این چالش به سمت چالش بعدی پیش می‌برد.

    از آنجا که انگیزه‌های شما برای مهاجرت، پایدار و درونی نیست، ممکن است به محض برخورد با اولین مانع، تمام اشتیاق و انگیزه‌ی شما تبدیل به ناامیدی و اضطراب شود. ضمن این‌که به خاطر عدم تعهد به برنامه ریزی‌های بلند مدت، حضور در کشور جدید نه تنها به پیشرفت شما نمی‌انجامد، بلکه ممکن است ضررهای مالی و روحی قابل توجهی نیز برای شما داشته باشد. به طوری که در نهایت تمام سرمایه و پس‌انداز خود را بیهوده خرج می‌کنید و دوباره به نقطه حتی عقب‌تر از اکنون برمی‌گردید. سپس از آنجا که شروع دوباره برای شما به معنای از دست دادن و شکست خوردن است، ممکن است در چرخه معیوب خود‌سرزنشی و خود‌تخریبی گیر بیفتید.

    اما فارغ از موضوع مهاجرت، مسئله اساسی‌تر این است که:

    لازمه‌بهبود شرایط کنونی شما، مهاجرت نیست بلکه بهبود این شخصیت است. در غیر اینصورت، هر اقدام فیزیکی دیگر، نه‌تنها بهبودی در شرایط کنونی شما ایجاد نمی‌کند بلکه به خاطر این باورهای محدودکننده، به سمت شرایط محدود‌کننده‌تر پیش می‌روید. خواه آن اقدام مهاجرت باشد یا …

    ممکن است خواندن این جملات برای شما سنگین و نگران کننده باشد اما خبر خوب برای شما این است:

    درست است شخصیت کنونی، ویژگی‌های لازم برای مهاجرت یا بهبود شرایط کنونی را ندارد اما به این معنا نیست که شما نمی‌توانید این شخصیت را تغییر دهید. اتفاقاً تضادهای شرایط کنونی، توانایی های بالقوه‌ای در درون شما شکل داده که مثل یک نهال آماده‌ی شکوفایی و ثمر دادن است. یک تعهد جدی می تواند این پتانسیل را شکوفا کند و به راحتی تمام ناکامی‌های گذشته را جبران کند. تمام مقاومت‌هایی که به آنها اشاره شد و مسیر تغییر را برای شما دشوار کرده، قابل بهبود و تغییر است اما قدم به قدم و در یک فرایند تکاملی و مستمر.

    لازم به ذکر است که مهاجرت به یک کشور دیگر، نه‌تنها عامل اساسی تجربه‌ی خوشبختی نیست بلکه خیلی از افراد در کشور خودشان در حال تجربه‌ی خوشبختی و رشد هستند.

    بنابراین، اگر “مهاجرت” یا به صورت کلی “تغییر شرایط کنونی” برای شما مهم است، اولین قدم، مهاجرت شما از شخصیت فعلی به شخصیتی بهبود یافته‌ای است که لاجرم شرایط شما را بهتر می‌کند.

    بر طبق تجزیه و تحلیل پاسخ‌های شما، پیشنهاد ما برای ایجاد این حدّ از تغییرات ریشه‌ای و پایدار، کارکردن با آگاهی‌ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی است. زیرا ریشه اصلی مقاومت‌های درونی شما در برابر تغییر و بهبود، برمی‌گردد به احساس ناتوانی شما درباره‌ی حل مسائل پیش رو.

    شما خواهان رشد و پیشرفت هستید اما از آنجا که چالش‌های پیش رو را بارها بزرگتر از توانایی خود در حل مسائل می‌بینید، از مواجهه با هر نوع چالش و تغییری می‌ترسید. این پاشنه آشیل شماست. “پاشنه آشیل”، همان نقطه‌ای است که ایجاد کمترین بهبود در آن، بیشترین تغییرات مثبت را در تمام جنبه‌های زندگی ایجاد می‌کند. دوره شیوه حل مسائل زندگی، آگاهی‌ها و تمرینات کاملی برای اصلاح این پاشنه آشیل دارد.

    اجرای آگاهی‌ها و تمرینات این دوره، باورهای بنیادین شما درباره توانایی حل مسئله را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند. به گونه‌ای که هم خودت و توانایی‌های درونی‌ات را باور می‌کنید و هم خدایی که همواره هدایتگر شما به سمت راه حل‌هاست. منطق‌های قوی این دوره، این باور قوی را در ذهن شما می‌سازد که:

    خداوند من را با توانایی حل مسئله به دنیا آورده است؛

    هر مسئله‌ای که به آن روبرو می شوم، از قبل توانایی حل آن مسئله به من داده شده است؛

    این تغییرات اساسی در باورهایت، ظرف وجود شما رشد می‌دهد و از مسائل‌ات بزرگتر می‌کند:

    آن وقت نه‌تنها از چالش‌ها فرار نمی‌کنید، بلکه آن‌ها را فرصتی برای رشد و پیشرفت می‌دانید؛

    آن وقت نه‌تنها فکر نمی‌کنی مسائل راهکار ندارند بلکه با ایمان به وعده “انّ مع العسر یسری” (همانا با هر مسئله، راهکار هم می‌آید)، به جای تمرکز بر مشکل، به یافتن راهکار تمرکز می‌کنید؛

    طبق قانون، این جنس از تمرکز، همواره هدایتگر شما به سرراست‌ترین و سازنده‌ترین راهکارهایی است که نه‌تنها مسائل پیش رو را حل می‌‌کند بلکه کلید رشد ظرف وجود شماست.

    این حد از تغییرات بنیادین در شخصیت شما، لاجرم منجر به مهاجرت شما از شرایط نادل‌خواه کنونی به شرایط مورد دل‌خواه می‌شود. به این معنی که اگر مکان کنونی قابلیت ارائه‌ی نعمت‌ها و امکانات متناسب با شخصیت بهبودداده‌شده‌ی شما را داشته باشد، شما در همین کشوری که هستید، به شرایط بهتر هدایت می‌شوید و نعمت‌های بیشتری را تجربه می‌کنید.

    اگر هم قابلیت و امکانات این کشور جواب‌گوی شخصیت بهبود‌داده‌شده‌ی شما نباشد، جهان شما را به مکان جغرافیایی‌ای هدایت می‌کند که قابلیت‌ها، امکانات و نعمت‌های هم‌سنگ با شخصیت بهبود داده شده شما را داشته باشد. آن هم از مسیر هموار و لذت‌بخش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 498 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    خدایا شکرت برای جلسه دوم فایل هدایت الهی مهاجرت

    مهم احساس خوشبختی و رضایت مند ی ماست

    هر کجا که باشیم خودش دنیای متفاوتی است

    مثله همین جایی که الان هستم

    چندین لهجه متفاوت در همین شهر کوچک ما دورود لرستان وجود دارد و حتی من خودم اکثر حرفهاشون که لهجه دارند را بخوبی متوجه نمی‌شوم ولی لهجه شیرینشون رو واقعا دوست دارم

    واقعاً استاد دست مریزاد

    مهم احساس خوشبختیه

    من تو این چند روز گذشته همش تو تدرین ستاره قطبی دارم می‌نویسم میخواهم در لحظه زندگی کنم و از هر چیزی که الان در زندگیم دارم لذت ببرم و احساس خوشبختی کنم با همین چیزی که الان هست.

    واقعا این روزها قشنگ احساس میکردم مدارم خیلی بهتر و بالاتر رفته چون از درون واقعا داشتم احساس خوب را تجربه میکردم و در طول روز احساس خوبم پایدارتر هست

    و خیلی در شکر گذاری مسمم تر و بهتر شده ام تا جایی که بیادم بیاد برای هر چیزی ذوق میکنم و شکرگذاری بابتش میکنم

    وقتی دارم نگاهم به خداوند را تغییر میدهم

    همین تغییر دارت از من یه شخصیت قوی تر و توحید ی تر و خداگونه تر می‌سازد

    مهم احساس خوب است

    مهم احساس خوشبختی هست که باید درونن در من ایجاد شود.

    بخدا که چقدر احساس سبکی و راحتی از درون میکنم قشنگ حس یه پر بهم دست میده

    چون در همه حال بخدا دارم یاد میگیرم که توکل کنم

    اصلا همین که ندارد بالاتر می‌ره و من بیشتر روی خدا حساب باز میکنم استاد شما میدونید واقعا قلبم بازتر شده

    خیلی در اعتماد به نفس و احساس لیاقت بهتر شده ام.. کی متوجه میشم ؟؟

    وقتی که با کسی برخورد میکنم

    در محیطی جدید قرار میگیرم

    به مغازه ای برای خرید کردن قدم میزارم

    با بچه هام رو به رو میشم

    با همسرم هم کلام میشم

    اونموقع من دارم میفهمم چقدر الی جون تو خوب هستی

    چقدر عالی رفتار می‌کنی نسبت به قبلت

    چقدر ارامشت بیشتر شده

    چندین بار همسرم گفته اعتماد به نفست واقعا عالیه

    دوستام واقعا از رفتارها م شیفته من میشوند

    مدتی که باشگاه رفتم و چندتا دوست عالی پیدا کرده بودم و الان چند هفته ای هست که نمی‌رم و اونم طبق آموزش های استاد عالی بود برای رشدم و پراکندگی ذهنم زیاد شده بود و داشت ازم انرژی بسیار زیادی می‌گرفت تصمیم گرفتم تمرینها رو در خانه و پیاده روی فعلا تمرکز بزارم و انصافا چقدر این ایده الهی برام کار گشا بوده چقدر تمرکزم بهتر شده و عالی دارم روی خودم لیزری کار میکنم

    و دوستان هم باشگاهی تماس می‌گیرند و احساس دلتنگی و محبت و عشقی که دارند را ابراز می‌کنند

    لبخندی که برای همه رهگذران هدین میدهم و دریافت کننده خوبی هستم احساس خوشبختی

    چقدر در کلامم در بیان کلمات و جملات بهتر عمل میکنم

    استاد من رشد و پیشرفتم را با آموزش های الهی شما دارم گسترش میدهم بینهایت سپاسگزارم

    از اونجایی که صبح ها با ذوق و شوق بیدار میشوم ‌ روح الهی در بدنم جاری میشود و فرصت طلایی تجربه زندگی عالی بهم داده میشود با شکرگذاری و حس خوب و شروع روزم تا ظهر اکثرا تو سایت هستم و فایل گوش دادن و روند تکاملی رشد و پیشرفت واقعا برام احساس خوشبختی هست

    امروز خواستم دخترم رو به دندان پزشکی ببرم که تماس گرفتم و گفتند که باید دوباره عکس بگیرین بعد بیاین آخه دخترم دندانهای شیری رو هنوز کامل کنده نشده و یکی دوتا از دندونهاش کنده شده و همه میگفتن دیر شده یه بار هم پارسال که بردم دکتر عکس گرفته بودم و گفت که باید بکشی دندونهاشو دخترم ترسید و ما دیگه نرفتیم به اسرار دخترم و انصافا آرشیدا جانم واقعا فرکانسش عالیه هر وقت چیزی میگه من اونو نشونه خدا میبینم و میگم بچم روحش پاکه از زبون خدا داره حرف میزنه و همیشه درست و بموقع حرف نمیزنه کار آ

    من از خداوند تو تمرین ستاره قطبی گفتم بهترینها را برای خودم و عزیزانم ازت میخواهم خودت ران درست رو بهم نشون بده و آرشیدا رو هم باحبار امروز برده بودم

    و از اونجایی که درونن دارم تمام اموراتم را به قدرت خودش میسپارم و آرامشم بیشتر شده و احساس خوب دارم .

    ساعت 11با دخترم رفتم و از درمانگاه یه عکس گرفتیم و خواستیم بریم به دکتری از بیرون نشونش بدم همونجا منشی درمانگاه گفت میخوای ببر به دکتر اینجا نشونش بده به دکتر درمانگاه نشون دادم و گفت فعلا سنش کمه عجله نکنید تا ,11سالگی هم‌وقت داره که دندون شیری هارو در بیاره خودشون در میان نگران نباش لازم نیست بکشی دندونهاشو

    واقعاً همون لحظه که خدا نماد کارها رو برام انجام داد من احساس خوشبختی کردم و شکر گذاری از خداوند

    آرشیدا رو که چقدر خوشحال بود که لازم نبود دندون بکشه گفت مامان دیدی گفتم دندونهام خودشون در میان

    والای خدایا واقعا تو چشمای آرشیدا دیدمت

    همون شوق و و ذوق و حس خوب تو بودی

    خدایا شکرت

    اینا احساس خوشبختیه

    الانی که ماشین نداریم آرشیدا دیبشب به باباش گفت ماشین بابا بزرگ رو بگیر ببرمون بیرون

    باباش که قبول کرد خودش رفت سوییچ ماشین رو از بابا بزرگی گرفت و آماده شد و چهارتایی رفتیم بیرون ‌ کلی لذت بردیم و یه شام عالی هم طبق قانون سلامتی مهمون همسرم شدیم و کلی لذت بردیم و خودش گفت مامان من بودم که شما را آوردم بیرون

    گفتم آره بخدا خدایا شکرت برای این دخترم

    همین که بلند بلند پیش همه شکر گذاری میکنم برای ابراز وجودشان برای هر نعمت و برکت و رحمتی که برام نعمت و ثروت خداست تشکر میکنم احساس خوشبختی برام

    استاد وقتی میخواد مهارتی رو یاد بگیرم اصلا مقاومتی ندارم

    وقتی از ته دلم بخوامش میرم دنبالش بلطف خداوند

    و الان هم اگه بخوام برم دنبال یادگیری زبان مقاومتی ندارم و دوست دارم به یادگیری چیزهای جدید و قدم گذاشتن در دنیا ناشناخته

    تا مهارتهامو بیشتر کنم با خودم میگم این مسیری که میرم کلی چیزهای جدید و موب رو میتونم یاد بگیرم خودمو با شرایط اونجا وفق بدم و چیزهای بیشتری یاد میگیرم

    من باید از همین جایی که هستم رشد کنم و پیشرفت داشته باشم

    باید درآمد خوبی داشته باشم و پس انداز خوبی داشته باشم که با روحیه بهتری نقل مکان کنم

    من باید درونن تغییر کنم تا دنیای بیرونم هم تغییر کند

    من با تضادهایی که طی این دوسال گذشته برامون پیش اومد واقعا چالش بزرگی بود ولی من کمک خداوند وبا آموزش های عالی شما

    پیروز شدم بر ذهنم

    انصافا اوایل کنترل ذهن خیلی سخت بود

    ولی امیدوار بودم و هدایت شدم به فایل هدیه ثروت

    ومن همیشه میگفتم این تضاد مالی اومده که من رشد کنم در حقیقت این موهبت الهی بوده تا من برم تو دل ترسهام

    من خودمو بشناسم که روی هیچ کسی جز خدای خودم حساب نکنم

    و خداوند واقعا لطف بزرگی به من داشته و تکاملم را بخوبی برای بهبود خودم و شرایطم مهیا کرده و هر بار دارم بزرگتر ‌ بهتر میشوم

    واین مسیر الهی تا ابد ادامه دارد تا جان در سینه ام هست ادامه دارد

    خدایا شکرت برای ایمان و توکل و اعتماد وامیدی کت در وجودم بیدارشده

    خدایا شکرت برای هر لحظه هدایت های تو در تمام زندگی ام

    خدایا شکرت برای هر لحظه ورود بی نهایت ثروت و نعمت در زندگی ام

    خدایا شکرت که از همین نقطه ای که هستم خودت با دست توانگرت دستم را گرفته ای و هر لحظه آرامش و ایمانم قوی تر و بیشتر میشود

    اصلا دارم حال میکنم وقتی می‌خوام کاری انجام بدم میگم من تسلیمم خدا خودش همه جوره هوامو داره و واقعا تمام اتفاقات خیر است و به نفع من میشوند خدای مهربانم شکرت

    من باید بیشتر باور کنم که از همین جایی که الان هستم و دارو نفس میکشم باید لذت ببرم و ارزش خلق کنم

    و ثروت بسازم

    همانطور که امروز که بیرون بودم و بلطف خداوند وسایلی که نیاز داشتم و براحتی خرید کردم از خزانه الهی باید هر کجا ی این جهان خداوند که باشم ثروت بسازم و شخصیت بهتری از خودم بسازم و لذت ببرم

    باید اول با خودم بصلح برسم خودشناسی بالاتری از وجود خودم داشته باشم نگاه توحیدی تر بخداوند داشته باشم که همه کاره است و همه جوره هوامو داره

    و با توجه کردن و تمرکز بر زیبایی ها و نکات مثبت و حس خوب و آرامش درونی و امید . توکل و طی کردن تکامل لاجرم خدا مرا به بهترینها همواره هدایت خواهد کرد

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین مکان و بهترین زمان و بهترین شرایط قراردارم

    پس مهاجرت کردن بستگی به شناخت من از خودم داره

    ببینم در کجا ها خوبم و در کجاها ضعف دارم و عادت های خوبتری در خودم ایجاد کنم

    با چالش ها چطور برخورد میکنم

    با شرایط سازگاری دارم یا نه

    و مهاجرت به هیچ وجه از روی ترس و فرار و احساسی تصمیم گرفتن و چشم وهم چشمی و شو آف نباشه

    و واقعا من عاشق دیدن جاهای زیبا و مکانهای جدید و فرهنگ های جدید تر هستم

    و فعلا مسافرت کردن را ترجیح میدهم تا بهودشناسی بیشتری از خودم برسم

    آزمون هم انجام دادم که گفتن شد من آدم مناسبی هستم برای مهاجرت و باید ترمزهای بیشتری در خود شناسایی کنم و پیشنهاد دوره کشف قوانین زندگی بهم داده شد

    بلطف الله دارم روی دورهایی عالی احساس لیاقت و قانون آفرینش و دوره مقدس 12قدم در قدم سوم هستم کار میکنم و خودمو با تمام اموراتم به جریان هدایت الهی مثله همیشه قدرتمند تر سپرده ام تا خودش هر لحظه هدایتم کند.

    من تسلیمم هیچی نمیدووووونم

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم

    واقعا یه دوره عالی بود خیلی تاثیر گذار بر دنیای درونم بود .

    از هر کلمه و جمله ای که از زبان شما طبق هدایت الهی جاری می‌شد لذت بردم و اشک ریختم .

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    حاتم خُرم گفته:
    مدت عضویت: 646 روز

    بنام خدای مهربان و بخشنده

    سلام ب استاد عزیزو مهربونم وخانم شایسته زیبا و خندان .

    استاد واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که واقعا این دوتا فایلی که درمورد مهاترت گذاشتین مثل بقیه قایل هاتون رویایی و بی نظیررن .

    من همیشه میگم هر وقت میخوایی مهاحرت کنی باید تکاملت طی بشه این و از شما یاد گرفتم استاد مثلا 9 ماه پیش ک من میخواستم برم استرالیا و از روی ذوق و شوق و بدون هدف میخواستم برم از خدا

    هدایت خواستم که ی نشانه ای بهم نشون بده که

    ببنم کاری و که دارم انجام میدم درسته یانه .

    ک خداوند توی یکی از فایل های شما از طریق شما

    بمن گفت که هر تصمیمی که میگیری اگر بهم زیخته شدی ینی حستو بد کرد و عحله و ترس و نکرانی به هنراه داشت اون تصمیم برای تو نیست و رهاش کن تا بره یا همون که میگید ایده ای که با شرایط فعلی شما ناسازگاره و با شرایط فعلی شما قابل احرا نیست بزای شما نیست ولش کنید بره .

    من این کارو کردم و الانم ک شما گفتید که روی زبان. کار کنید و سرمایه اولیه با خودتون بیارید .دقیقا داشتم روی اینا کار میکردم و از شهرستاتم ب ساری استان مازندران مهاحرت کردم .

    وگذاشتم که تکاملم طی بشه و با دوره 12 قدم و مشخص کردن قدم های کوچیک و رسیدن بهشون که همون هدف های کوجیک انکیزه ای بشم برای هدف های بزرگتر دارم کار میکنم .

    و قدم ب قدم حرکت کنم ب امیدو یاری الله یکتا .

    استاد من عاشق مهاجرتم به چه دلیل :

    1.همیشه از خودم برای هر کاری دلیل میخوام .

    مثلا هدفت از مهاحرت چیه . واقعا استاد من دوس دارم کل زندگیم توی سفر باشه و قومیت ها و فرهنگ ها و زبان های مختلف و ببینم .

    مثلا ی جایی ک خانم شایسته گفتند که وقتی توی ایران بوده و روز بوده و داشته ب این موضوع فکر میکرده که ی جای دیگه توی دنیا الان شبه . دوس دارم تجربه کنم واقعا دوس دارم جا های ددری باشم که واقعا بتونم بیشتر ب خدا توکل کنم .

    استاد من عاشق تنهایی شدم و توی تنهایی خودم دارم عشق میکنم .

    و ب ی جایی رسیدم که خیلیا دوس دارن با نن وقت بگذرونن ولی خودم وارد اون جمع ها نمیشم و دوستان خیلی خیلی خوبی هن دارم اما.

    همون دوست هایی ک قبلا من ب اونا میگفتم ک با من تماس بگیرین هر از گاهیی که جویایی حالم باشن الان اونا ب من میگن که حداقل ی زنگ بزن .

    استاد من عاشق گوش دادن ب فایل های شما هستم حتی اهرم رنج و لذت هم نوشتم که اگر ب اموزه های استادعمل نکنم چه اتفاقی در جهت مثبت و منفی برام میفته .

    استاد من واقعا دوس دارم چندین و چند زبان یاد بگیرم عاشق اینم که زبان انگلیسی ومثل زبان مادری صحبت کنم عاشق اینم که نحوه صحبت کردن آدم بزرگ های شهر های محتلف نحوه صحبت کردن هم سن و سال های خودم در شهر ها و کشور های مختلف و ببینم دوس دارمبا افراد موفق جامعه صجبت کنم خدایا شکرت اول نیمدونستم توی این کامت چی بنویسم . استاد واقعا من این باور و دارم ک توی هر کاری برم بهترین میشم توی هر کاری که برم . و الان توی این کامنت ک هدایت الهیه از خدا میخوام که شغلی ک ویزژگی هاشو نوشتم و سر راهم بزاره شغلی ک واقعا عاشقم .فقط وئژگی هاشو میدونم . که بتونم ب این خواسته هام برسم .اگر انسان ها برای هر واریشون دلیل بیارن . همیشه موفق هستند .

    ما غذا میخوریم ب دلیل اینکه بدنمون نیاز داره و سیر بشیم .

    کار میکنیم که پول دربیاریم و لذت ببریم از اون شغلی که دوسش داریم .

    میخوابیم که ب استراحت نیاز داریم .

    لباس گرم میپوشیم که در برار سرما محافظت بشه از بدنمون .

    انسان برای هر کاری دلیل و هدف داشته باشه برده .

    استاداز نه دلم عاشقتم اول عاشق خدام بعد خودم و بعد شما و خانم شایسته مهربون در مناه االله یکتا شادو سالم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    راضیه گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی ب امید تو

    روزم رو شروع کردم با نام و یاد خدا

    امروز روز عاشورا هس. من از بچگی تا همین الان توی خانواده مذهبی و فک و فامیل مذهبی زندگی کردم و درد میکشم ک اونا فقط در کلام مسلمانند ولی در عمل پر از شرکن و قدرت رو از خدا گرفتن و دادن ب رئیس جمهور و مسئولین و این ارگان و اون نهاد و …

    امروز گفتم خدایا امام حسین داستانش چیه؟

    میگن اون دنیا سفینه النجاه هس…

    من ب کی متوسل بشم؟ همه میگن هرچی میخای از امام حسین بخاه. خواهرم دیروز گفت بیا اخر تابستون دوتایی بریم کربلا. یهو قفل شدم تو دلم گفتم بدم کربلا؟؟ چکار کنم اونجا؟؟ مگه خداست؟؟ بهش گفت من خیلی دوس دارم برم مکه و انساالله قسمتم بشه برم خونه خدا رو ک ابراهیم ساخته از نزدیک ببینم و اونجا برای خدا سجده کنم. البته اینا رو تو دلم گفت. ب اون فقط گفتم نمیدونم ببینم چی میشه تا اخر تابستون. بابامم خیلی میگه چرا نمیری کربلا. میگم قسمت بشه میرم. حتی یه خیّر رو هم پیدا کردن ک افرادی رو ک تا حالا نرفتن کربلا برای بار اول رایگان میبره و میاره. ولی دیدم دلم نیس برم…

    امروز گفتم خدایا امروز صبح عاشوراس و در ایران و ساید در جهان نمیدونم غوغاس و مردم در حال عزاداری هستن…

    بهم بگو. باهام حرف بزن. ایا راهشون درسته؟ ایا امام حسین واقعا اون دنیا شفیغ هس؟

    مثل دیشب ک ب قران تفعل زدم امروزم گفتم با قران شروع میکنم…

    بسم الله گفتم و گفتم خدابا باهام حرف بزن تو این صفحه ای ک باز میکنم…

    چشمامو بستم…

    اعوذ بالله من اشیطان الرجیم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    انَّ هذا لهو القصص الحقّ و ما مِن اله الّا الله و انّ الله لهو العزیز الحکیم

    آری داستان درست همین است و معبودی جز خدا نیست و خداست که در واقعا همان شکست نامذیر حکیم است

    فاِن تولّوا فانَّ الله علیم بالمفسدین

    پس اگر رویگردان شدند پس همانا خدا به حال مفسدان داناست

    قُل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمهِ سواءِ بیننا و بینکم اَلّا نعبُدَ الّا الله و لا نُشرکَ بهِ شیئاً و لا یتّخذ بعضُنا بعضاً ارباباً مِن دون الله فاِن تولّوا فقولو اشهدوا بِاَنّا مسلمون

    بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد. پس اگر ( از این پیشنهاد) اعراض کردند بگو شاهد باشید که ما مسلمانیم(نه شما)

    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    !!!!!!!!!!

    !!!!!

    !!

    میبینید بچه ها؟؟؟؟

    میبینی استاد؟؟

    خدا قشنگ بهم نشون داد ک هدف چیه.

    هدف یکیه

    پرستش خدا

    امام حسین اومد چی گفت؟ توی ایه 64 صریح میگه ک جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد.

    یه چیز جالب دیگم ب چشمم اومد و اون اینکه همه میگن حسین اربابه! و ت این ایه دقیق نوشته لایتّخذ بعضُنا بعضاً ارباباً !!!!!!

    دیگه خدا چجوری باید راهو نشونم میداد ک نداد؟

    چحوری باید هدایتم میکرد ک نکرد؟

    اون از دیشم ک دیوانم کرد..

    اینم از الان ک زد تو خال.

    دقیق

    دقیق دقیق…

    ارباب یکیه…

    ارباب خداست نه حسین

    حسین یک بنده آزاده خدا بود ک ب عشق الله حرکت کرد و مهاجرت کرد از مدینه ب مکه و سپس ب سمت کوفه و ب خاطر عهدشکنی کوفیان مسبرو کج کرد ب سمت کربلا و تمام تلاشسو کرد ک از خونریزی جلو گیری کنه ولی کافران از ترس در ماه حرام ب حسین ع شمشیر کشبدن و خون اون بنده و عبد صالح خدا رو ریختن و ما راه رو گم کردیم اصل و پایه رو رها کردیم و چسبیدیم ب صحبت در باره حاشیه ها ..

    همین الان وسط کامنت نوشتنم بود ک عزیزدلم زنگ زد و سفارش کرد به خوندن زیارت عاشورا با صدلعن و صد سلام و صد صلوات و بعدش هم دعای علقمه و تاکید کرد ک از 9تا معصوم روایت شده و موثّق هس و گف بخون خیلی خوبه.

    همینطور ک بحرفش گوش میکردم با لبخند ب قرانی ک جلوم باز بود دست کشیدم و تو دلم گفتم خداجونم ممنونم ک کنارمی ممنونم ک دارمت ممنونم ک راه رو نشونم دادی…

    صد لعن و صد سلام واسه چیه؟

    واسه نزدیک شدن ب الله؟ ب ربّ؟؟

    خب راه اسفالت و میانبر و کوتاه و لذت بخش یعنی قران جلومه! اینو میرم خب…

    هدفو نگاه میکنم

    خودشون دارن میگن حضرت زینب روز عاشورا گفت مارایتُ الّا جمیلا…

    پس این کارها چیه؟ هدف رو گم کردن و دنبال وای حسین کشته شد هستن…

    حسین علیه السلام کشته شد ک درس آزادی رو یاد بده ک درس زیر بار ظلم و کفر نرفتن رو یاد بده…

    الهی ب امید هدایت تو…

    با ایمان و محکم ب سوی تو قدم برمیدارم.

    امید دارم ک همواره هدایتم میکنی

    و موفقتر و موفقتر میشم هر روز

    الله یار و یاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: