چه کسی مالک توست؟! - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-11 14:12:232024-06-08 21:00:13چه کسی مالک توست؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشاینده و مهربان اول از همه سپاسگزار خداوندم که این افتخار را نصیبم کرد که عضو کوچک این خوانواده صمیمی و شاگرد توحیدی ترین استاد زندگیم باشم از آنجایی که من کلمه توحید را فقط در اصول دین دیده بودم وشنیده بودم هیچ تعبیری و هیچ آگاهی در مورد تو حید و یکتا پرستی نداشتم با اینکه من ۱۱ سال مدرسه رفتم از آنجایی که چه در مدرسه و خوانواده و فر هنگ و مذهب بدون تفکر و تعقل هر آنچه که از پیشینیان در مورد اعتقادات دین و مذهب به ما آموختن را پذیرفتیم که فقط بحث بر سر مسائل فرعی و ظاهری این اعتقادات و دین مذهب بود و هست تا اینکه یک و نیم سال است که با استاد آشنا شدم و متوجه این مسئله شدم که هر آنچه به اسم بد بختی در زندگی داریم بخاطر شرک است که در وجود ماست و شروع کردم به بررسی باور هایی شرک آلودم که چه زمان هایی روی آدمها حساب کردم و چه ضربه هایی خوردم و زمانی که کوچکترین حسابی روی خداوند کردم وخداوند بهترین درها را برویم باز کردکه البته از روی ناسپاسی به فراموشی سپرده بودم و وقتی که شروع کردم به نوشتم کامنت نمیدانستم چه بنویسم و نجواهای ذهنی همش میگفت مگه چه نتایجی گرفتی که میخوای بنویسی با اینکه با گوش دادن فقط به فایل های رایگان استاد من به درآمد ۲ برابری از لحاظ مالی ارامش و توکل که با هیچ نتیجه یی قابل مقایسه نیست و و خوب شدن مریضی پوستی که سالها بود رنج میبردم و هرچه درآمد داشتم باید خرج دوا و دکتر میشد که هیچ اثری هم نداشت و آرزویم بود که روزی برسد که من صورتم را بشویم ودستم ب زخمهای صورتم نخورد و این آرزو بهراحتی به من داده شد و الان تقریبا یک سال هست که من حتی یک قرص هم نخوردم و سالم و صحتمند هستم به لطف خداوند وآموزش های استاد عزیزم
این اولین کامنتم روی سایت هست و به گفته استاد اینو نوشتم که هم رد پایی از خودم بگزارم و هم یاد آور باشد برای خودم در این مسیر زیبا
و در آخر سپاس خدایی را که مارا خالق زندگی خودمون آفرید و مرا در این مسیر زیبا قرار داد و امید وارم که باآموزشهای استاد به نتایج بزرگ و بزرگتر که قطعا نتیجه این مسیر است برسم و بنویسم ناصر رحیمی هستم اهل افغانستان زندگی تون پر از آرامش و عشق و ثروت و سعادت
روز بیست و ششم
سلام خدمت همه دوستان
من از روزی که تصمیم گرفتم خواست و اراده زندگیم را به خدا بسپارم باورهای قدرتمندی رو کسب کردم که توانست انقلابی در زندگی من بوجود بیاورد.
من عضو انجمن معتادان گمنام هستم.
۱۶ ساله که در این انجمن عضو هستم.
زیر بنای این انجمن یکتا پرستی و توحیده
اقرار میکنم که درسهایی که در این مدت آموختم از استاد میچربید به ۱۶ سال بودن من در انجمن
نمیخوام بگم بد بود اما گفته های استاد راه ۱۶ ساله منو به یک ماه پیمود.
جوری توحید و یکتا پرستی را توضیح دادن که من به وجد امدم وتعهد بستم که تمام باورهای کاذبم را ریشه یابی کنم و انهارا اصلاح کنم
شنیدن و حتی دیدن یکسری از باورهای قدیمی باعث شده بود که در لایه های ذهن من این باور شکل بگیرد که ناخواسته نسبت به قدرت و یگانگی خداوند شرک بورزم و افراد را در ذهن خودم خدا کنم.
خدایا شکرت که باعث شدی تا در راه توحید قدم بردارم.
خدایا شکرت.
من لایق بهترین هایم
من میتوانم زندگیم را هر جور که دوست دارم خلق کنم.
من خلاق زندگی خودم هستم.
خدایا شکرت
سلام و درود به استاد عزیزم و دوستان عزیز
الحمدالله رب العالمین
تمام حرفای شما الماس هستن استاد
چقد آرامش محضه تو گفته هاتون
خدای من و صاحب اختیار من
خدایی که منو اشرف مخلوقات خطاب کرد
خدایی که احسنت گفت برای خلق من
خدایی که در درون منه
خدایی که همه قدرتها از آن اوست
خدایی که عاشق منه
خدایی که یرزقه من حیث لایحتسب هستش
خدایی که نامش آرامبخش قلبمه
خدایی که قریب و نزدیک منه
خدایی که مسخر کرده آسمان و زمین برای من
خدایی که گفته هرچی تو بخای همونه
خدایی که خلق زندگیمو به دست خودم داده
خدایی که همه جا هست
خدایی که اجابت میکنه درخاست هامو
خدایی که عادل عادل عادله
خدایی که رها نکرده منو
خدایی که منو تو آغوشش میزاره
خدایی که هزاربرابر مهربانتر از مادره
خدایی که پشتمه
خدایی که باعث دل قرصیمه
خدایی که لاتحزن و لاتخف میگه بهم
خدایی که یک قدم من به سمتش هزار قدم به سمت منه
خدایی که دودوتاش میشه میلیارد
خدایی که همه چیز میشود،همه کس را
خدایی که لامکان و لازمانه
خدایی که به قدر فهم من کوچیک میشه
به قدر نیاز من فرود میاد
خدایی که به قدر آرزوی من بزرگ میشه
به قدر ایمان من کارگشا میشه
اره خدا همه چیز میشه همه کس را
به شرط ایمان
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط معامله با خودش
چنین کنید تا ببینید که خدا چگونه بر سر سفره ی شما با ماسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند
غروب ها در بالکن باهات چای مینوشد
بر بند تاب کودکانتان تاب میخورد
و در کوچه های خلوت شب با شما قدم میزند
خدایا سپاسگذارم برای تمام نعمات و الطاف بی حد و مرزت به من
دوستت دارم
به نام رَبّ الْعَالَمِینَ
من چند وقت بود که درگیر موضوعی بودم درگیره استخدام شدن و ذهنم مقاومت شدید داشت با این که برم مصاحبه شرکت کنم و دائم باورهای منفی رو برای من مرور میکرد از وضع جامعه و شغل و درآمد و … ؛ من دائم رو خودم کار میکردم که ما میتونیم زندگیمون رو اونطور که بخواهیم خلق کنیم من همه اینا رو برای خودم تکرار میکردم اما دوباره تو این فایل همه این موضوعات برای من به یک نقطه کل رسید و این فایل به من کمک کرد که پرده ها از جلو چشمم کنار بره و من این جواب رو به ذهنم میدم که قدرت دست کسی که میرم پیشش مصاحبه شغلی می کنم نیست دست رئیس ادارهای که من برای مصاحبه میرم نیست قدرت زندگیم دست خدا ست و خدا این قدرت رو به من داده . تصمیم اون فرد مصاحبه کننده ، رئیس شرکت و آدمایی که میخوام براشون کار کنم تعیین کننده شرایط من و آینده کاری من نیستن من تنها کسی هستم که میتونم زندگیم رو اونطور که بخوام خلق کنم و این اختیار را خدا به من داده تا هر جور که بخوام زندگیم خلق کنم اگر صفحه زندگیم مثل یک بوم نقاشی باشه، خدا رنگ و قلم رو به من داده تا هر جور که بخوام زندگیم رو طرح بزنم هیچ کس نمیتونه برای زندگی من تصمیم بگیره
شرایط جامعه،شرکت هایی که برای مصاحبه میرم، کسایی که باهاشون کار میکنم زندگی من رو تعیین نمیکنن، من خودمم که اون چیزی که می خوام را خلق می کنم اون چیزی که می خوام رو بدست میارم
ذهن من این مقاومت این باورهای اشتباه رو داره که وضع جامعه خرابه کسی،خوب پول نمیده،دنبال اینن که از آدم بیگاری بکشن و حقوق ندن و… و من این جواب رو بهش میدم که خوب مگه قدرت دست من نیست،مگه من خالق زندگیم نیستم، مگه من با شکر گذار تحسین و توجه به چیزهایی که میخوام و کنترل ورودی ها، زندگیم رو خلق نمیکنم؟ و مگه خدا هم نفرموده که من سریع الاجابم مگه خدا دنیا را گوش به فرمان من نذاشته ؟! پس من کار ندارم که چه باور های ناراحت کننده و چه مشکلاتی و چه آدمهایی بدی هستند تنها قدرت زندگی من خداست ، که اختیار زندگیم رو دست خودم داده ،دیگه تو مصاحبه ،تو برخورد با آدما سرمو بالا میگرم چون تنها قدرت اول خداست دوم خودمم و هر چیزی که بخوام را خلق می کنم من به اون چیزی که می خوام توجه می کنم ،من احساسم رو خوب نگه میدارم رو ایمانم به خدا کار میکنم و به خواسته هام میرسم و خلقشون میکنم .
این فایل با موضوع توحیدی و اینکه ما خالق زندگیمون هستیم بود،من اولش که داشتم این فایل رو گوش میدادم با خودم فکر میکردم که این فایل شبیه فایل های قبلی که گوش دادم و راجع به این صحبت ها شنیدم و انگار که برام خیلی تازگی نداشت و موقع گوش دادن به این فایل من داشتم راجع به پیدا کردن شغل هم فکر میکردم برام تعجب داشت که چرا من باوجود تکرار نکات فایل های توحیدی و شنیدن فایل های دیگه که ما خالق زندگیمون هستیم، ذهنم این ترسها و مقاومت هارو داره.
من می خوام این رو بگم که چقدر شرک میتونه درونی وخفی باشه با اینکه من این فایل رو گوش میدادم و قبول داشتم که خدا تنها قدرت خدا تنها خالق اما باز هم شرک در باورهای من وجود داشته و من هربار و در هر شرایطی که این فایل و فایل هایی با موضوع رب العالمین بودن خداوند گوش بدم باز هم جدیده و باز هم این فایل ها دوباره داره به من یادآوری میکنه که یادت باشه که تو همه چیز تو هر موضوعی میتونه شرک وجود داشته باشه تو هر جا که بترسی شرک وجود داره هرجا که نگران باشی شرک وجود دارده هرجا که نگران نظر دیگرانی شرک وجود داره هرجا که داری به باورهای اشتباه جامعه فکر میکنی و فکر میکنی رو زندگیت تاثیر دارن شرک وجود داره،به اینکه تصمیم دیگران میتونه رو زندگیت تاثیر بذاره و به اتفاقاتی که ممکن دیگران برات رقم بزند باور داری شرک وجود داره.
استاد درست میگن که ما هرچی میکشیم از شرک و ترسمونه از خدای بزرگ میخوام که روز به روز ایمان هممون رو قویتر کنه و با کمک خداوند باورهای اشتتباهمون رو عوض کنیم و باورهای قشنگی بهمون بده که زندگیهامون لذت بخشتر، پر نعمت تر پر قدرت تر رهاتر و سراسر شادی و عشق باشه
به نام خدای مهربان
قسمت 26 تحول زندگی من
سلاممم
خداوند مالک همه چی هست و او قدرت همه چی رو به ما داده
خدای من این حرفا دائم باید تکرار بشه باید با تمام وجود این باور ثابت باشه
به قول خانم شایسته عزیزم
وقتی نگران کم شدن مشتریهایت هستی، یعنی خودت و فرکانسهایت را هیچکاره میدانی و باور داری زندگی تو را دلار، فردی که عاشقش هستی، کارفرمایت و مشتریهایت رقم میزنند. در یک کلام یعنی مشرک شدهای.
اما هر زمان که منشأ رفتار و اعمالت این باور بود که: «زندگی من در دست باورهای خودم است»
و به خاطر این نگاه، نه ترسی داشتی و نه غمی، نه نگران نتیجه نهایی بودی و نه غصهی گذشته را خوردی، بدان که به اندازه ابراهیم، یکتاپرست شدهای.
من خیلی میگم به خودم به هر کسی ازم سوال میپرسه میگم تو هر لحظه با فرکانست زندگیت رو خلق میکنی همه اینجورین همههههه من اینو باور کردم توی کلاس وقتی میگن اوضاع مملکت اینجوریو چرا اینکارو میکنن چرا و…. من با خودم تکرار میکنم ما خودمون خالق زندگیمون هستیم
استاد من یه چند وقتی که دور بودم از سایت حتی این باور رو که شما تقریبا همیشه تو همه فایلها میگید رو داشتم از یاد میبردم با خودم میگفتم من نمیتونم نمیشه انگار
ولی به خودم یادآوری کردم که من خالق شرایط زندگی ام هستم اگه قانون اینه پس دوباره میرم توی سایت و فعالیتم رو شروع میکنم این یعنی اینکه من در شرایط بد روحی که خودم ایجاد کرده بودم با این باور تونستم دوباره وارد مسیر بشم و ورودی ها رو تا حد زیادی سعی میکنم کنترل کنم
من عاشق این عزت نفس و شجاعت شما هستم و چقدر باید روی خودم کار کنم تا مثل شما برام مهم نباشه قدرت دیگران !!تا توحیدی بشم و جز خدا از هیچکس نترسم
من اینکارو انجام دادم و واقعا نتیجه داد داستان از این قراره که گوشی بردن به خوابگاه ممنوعه و خیلی سخت گیری های زیادی میشه من چند هفته ای نبردم اما لازمم میشد و تصمیم گرفتم که با خودم ببرم یه روز اومدن گفتن دستگاه آوردن گوشیارو میگیرن من خیلی ترسیدم استرس گرفتم و بعد به خودم اومدم گفتم نه !! از این آدما هیچ کدومشون نمیترسم چون علاوه بر دستگاه خود سرپرست میومد اتاق رو زیر و رو میکرد به معنای واقعی ک یه سری از افراد هم لو میدادن
من همون لحظه گفتم خدای من نمیترسم چون تورو دارم خودت برام درستش کن
و اتفاقی که افتاااااد!!!؟
گوشی خیلی اب بچه هارو گرفتن در طول سال میتونم بگم همرووو اما من یک بار هم گوشی نگرفتن جالب اینجاست که سرپرست اومده بود اتاقمون و تک به تک تخت هارو گشته بود رسیده بود به تخت من نگا کرده بود گفت نه برا هدیه رو نمیگردم !!!
حالا اگه چمدونو باز میکرد گوشیم همون جا بود شاید به نظر ساده بود ولی من همونجا گفتم خدای من هیچ شکی در قوانین نیست و خیلی از اینجور موارد که الان زیاد حضور ذهن ندارم ولی در کل من هر موقع گفتم من خالق زندگیم هستم و نترسیدم و به خدا توکل کردن همه چیز خوب بوده ولی وقتی نگران بودم گریه کردم و قدرت رو به کس دیگه ای دادم شرک ورزیدم و اتفاق بد افتاده
استاد شما هر حرفی رو که میزنید بر میگرده توحید اصلا چیزی که باعث میشه شمارو بهترین استاد دنیا بدونم همینه
هیچ کسی براتون مهم نیست یارو هر کی باشههه و من خیلی دوست دارم که اینطوری باشم و تلاش میکنم
فقط کافیه ادامه بدم و هر روز روی خودم کار کنم
عاشقتونم این فایل هم مثل قبلیا پر از آگاهی بود خدایا شکرررت
به نام خدای هدایتگرم
سلامی پراز عشق به استاد عزیزم
استاد جانم امروز این فایل رو گوش دادم و نمیدونی که چقد قلبم رو باز کرد و درزمانی که رییس جمهور فوت شدند و باز هم مردم ایران و هم خودم دچار همین حرفهایی که شما گفتید ،شدیم و درگیر همین افکار پوچ
وباز خداوند دست منو گرفت و من رو آورد که اززبان شما به حرفاش گوش بدم
دقیقا چه کسی مالک توست چه کسی وقتی بخواد تورو ببره بالا هیچ قدرتی نمیتونه بکشتت پایین و چه کسیست که وقتی تورو بخواد بیاره پایین میتونه تورو نجات بده .
و من توی همین چند روز داشتم فکر میکردم که این قدرت ریاست جمهوری هم بدردت نمیخوره و ثروت وقدرت کجای این اتفاق رو تونست بگیره و یک لحظه همه چی رو ازدست میدی .
امروز که موضوع مرگ آقای رفسنجانی رو بیان کردید دراین فایل اشک توی چشمام جمع شد که خدا چطور من رو در مکان و زمان درست قرارداد تا بهتر فکر کنم و با مردم هم نوا نشم و خودم رو کنار بکشم و به قدرتی که مالک آسمان ها و زمینه پناه ببرم.
استاد جانم چقد این بحث توحید حالم رو خوب میکنه آرامش میگیرم وقتی بهش تکیه میکنم هیچ چیز باعث نگرانیم نمیشه کارهام به بهترین شکل ممکن انجام میشه ومن مات و مبهوت از اینهمه سوپرایزهای عالی میشم .
استاد ازتون خواهش میکنم بیشتر در موردش باهامون حرف بزنید بیشتر از توکل بگید بیشتر ایمانمون رو قوی کنید وقتی باورش میکنی وقتی آرامش داری انگار همه چی راحتتر انجام میشه .
به خدا قسم که از وقتی کمی ایمان نشون دادم همه چی برام راحتتر انجام شده و زندگیم درآرامش و رفاه و سلامتی در حال سپری شدنه .
از وقتی توقع رو از همه بریدم اتفاقا افراد بیشتری بدون توقع برام کار انجام میدن و کارهام راحتتر انجام میشه .
چند روز پیش ماجرایی برام پیش اومد که دوست دارم اینجا بنویسم .
یخچال خونمون رو تصمیم گرفتم تمیز کنم و اینکار رو انجام دادم وقتی دوباره خواستم روشنش کنم دیدم کارر نمیکنه و سرد نمیکنه .
یه چند ساعتی صبر کردم و دوباره روشنش کردم دیدم فایده ای نداره
از طرفی نمیخواستم به همسرم بگم که نگران بشه و تصمیم گرفتم یه تعمیر کار بیارم ببینم چی میگه .
ولی یه حسی بهم میگفت تا فردا صبر کن و من هم گفتم اشکال نداره صبر میکنم .
صبح که بیدار شدم توی ستاره قطبیم نوشتم میخوام یخچالمون خیلی راحت با هزینه ی خیلی کمی درست بشه و یه تعمیرکار خوب بیاد.
و اومدم به محل کارم
حدود ساعت 12 ظهر دیدم یه آشنا وارد مغازم شد که ایشون از شهر دیگه ایی اومده بود و به دلشون افتاده بود که به من سر بزنن
ایشون با همسرشون اومده بودند و ما باهم اومدیم خونه ی ما و از قرار معلوم همسرشون سررشته توی کار تعمیرات داشتند .
اومدند یخچالمون رو تعمیر کردند حتی یک قطعه خراب شده بود رو تعویض کردند و بعد یخچالمون رو روشن کردند و رفتند به شهرشون .
باورتون نمیشه که من هنوز هم وقتی به خاطر میارم کلی ذوق میکنم ازاینهمه کاری که خدا برام انجام داد
واقعا از کجا به ذهن من میرسید که قراره همچین اتفاقی بیوفته .
فقط به ندای درونم گوش دادم و نگران نشدم و عجله نکردم وپروردگارم بهترین گزینه رو برام انتخاب کرد.
باورتون میشه خداییش به عقل پوک من که نمیرسید
حالا هی من من کنم آخه مگه من چند منم .
وقتی استاد از توحید میگی تمام وجودم پراز عشق میشه پراز نور میشه پراز امید میشه پراز آرامش میشه
لطفا بیشتر ازش بگو میخوام بیشتر بشناسمش
بیشتر توی بغلش قرار بگیرم بیشتر سرم رو بزارم روی شونه ش میخوام بیشتر عاشقش بشم .
میدونم که وقتی از هر قید وبندی رها میشم تازه میتونم درکش کنم .
استاد من اینجا توی ایران توی مشهد در بهترین زمان و مکان قراردارم جایی زیبا با مردمان مهربان در محله ی امن و ارام هرروز زیباییهای بیشتری میبینم اگر شما اونجا یه دریاچه ی کوچک دارید و من هم در نزدیکی خونه م پارکی بزرگ با دریاچه یی زیبا با فضای بسیاردلنشین دارم که هروقت واردش میشم میگم اینجا هم از پارادایس استاد کمتر نیست تازه حتی همیشه تمیزه چمن ها زده شده پارک پراز گلهای یاس و درختان بسیار زیبا وحتی امسال به لطف خدا با باران های بسیار زیادی که اومد تمام دریاچه ی کوچکمان پرآب شده و انگار به یک بهشت تبدیل شده
کاش میتونستم براتون عکس بفرستم تا شما هم پارادایس ما رو ببینید .
اینجا حتی لازم نیست براش هیچ زحمتی بکشم کلی نیروی خدماتی کار میکنند تا همیشه تمیز و زیبا باشه
خداروشکر میکنم بابت این بهشت زیبا بابت هوای عالی که تا امروز در این فصل داریم وانگار در قطعه ای از بهشت زندگی میکنیم .
استاد جانم من فهمیدم هر جایی که باشم میتونه بهشت همونجا برات فراهم بشه مهم نگاه توست
استاد جانم فقط میتونم دستان تورو از کیلومترها راه و قارها فاصله ببوسم چرا که تو به من مسیر رسیدن به خوشبختی رو یاد دادی و این جاده ای که درش قرار گرفتم تا ابدیت ادامه داره و من میخوام همیشه درهمین مسیر باقی بمونم .
سپاس سپاس سپاس
از خداوند سپاس گذارم که من رو به این مسیر رسوند و بازهم داره من رو به مسیرهای بهتر راهنمایی میکنه .
فقط میتونم بگم عاشقتممم استادجانمم
درپناه الله یکتا باشید
به نام خداوندی که مالک من است
و خداوندی که قدرت خلق زندگیمو به خودم داده
خداوندی که همواره هدایتگر و حمایتگر من است….
خدای من این چه فایلی بود الله و اکبر
من دیشب چنان غرق این فایل شده بودم که نمیدونم چیشد که به خودم اومدم دیدم وسط خونه بودم
سجده میرفتم و اشکمیریختم
تو یک لوکیشن متفاوت بودم
یه شهر دیگه اونم مهمان و تو خونه تنها
عجیب بهم چسبید
خدایا خداوندا هر روز که داره میگذره بیشتر دارم میفهمم که تو چقدر بزرگی
هر روز که داره میگذره بیشتر میفهمم که تو جقدر عظیمی …..
چقدر از قدیم باورهای لشتباه زیادی بهمون گفته شده و ما با این باورها بزرگ شدیم
پدر من یکی از همین باورهایی که استاد میگن و داره که وقتی گاهی اوقات داره از ثروت حرف میزنه
میگه باباجان تو نمیدونی یهودیا لامصب چقدر ثروتمندن
اصن شنیدی بابا که میگن ثروت کل دنیا دست یهودیاس!!!!
بعد میشینیم فکر میکنم میگم یعنی پدر من با خودش فکر نمیکنه اصن نمیشینه بگه مگه دنیا الکیه
که همینجوری بگی ثروت کل دنیا دست این ادماس
آخه پس خدایی که این دنیا رو آفریده چی
اونی که داره مدیریت میکنه دنیارو چی
واقها چرا فکر نمیکنیم
لستاد راست میگی
یه جاهایی حتی خوده من وقتی کسی بهم یه چیزی میگه
پشت بندش میرم تکرار میکنم
اصلا فکر نمیکنم ببینم این موضوع چقدر درسته؟
اصلا درست هست یا نه
چقدر باورهای توحیدی اصله
وقتی داشت لستاد میگفت تو این فایل که هیچکس هیجکش عیجکش قدرت لینو نداره بخواد تغییری توی زندگی من ایجاد کنه
مو به تنم سیخ شد
جقدر میلیون ها بار لینو من بالعکس شنیدم
جقدر همین یه دونه جمله تبدیل به باور شده
اونقدر که حتی پارسال سر همین موضوع یه جوری داشتم قدرت میدادم به مامورای امنیتی
برای پیج دنسی گه با خواهرم داشتیم یه گیر ریزی دادن
من همش داشتم مدام تکرار میکردم
قدرت دست الله
قدرت دست الله
هیچکس هیچکس قدرتی در برابر خداوند ندارد
خداوند خلق زندگیمو به دست خودم داده
و همین الانش یکی از ماموریت های من تو دوره توحیدی این هست که باورهای توحیدیمو ویس بگیرم
دوباره از جدید با اینکه ویس های توحیدیمو دارم و گوش میدم
اما دوباره باورهای این فایل هارو بنویسم و منطق سازی کنم توی زندگی خودم
که به خودم بگم چقدر همین باورها تو زندگیم نتیجه ساز بودن
الهی شکر رب من الهی صدهزار نرتبه شکرت….
سلام خدمت استادعزیزم وهمه ی همسفران گرامی، امروزوقتی این فایل ارزشمند را در ۲۶ امین روز سفرم با همه شما دوستان گوش میکردم ،وقتی صحبت های استاد را توی ذهنم زمزمه میکردم انگار این آیات شریفه سوره انبیا بهم الهام میشد((وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ، فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ))،در این آیات که به ذکر یونسیه هم معروفه ،خداوند با ذکر کلمه کذلک یعنی اینچنین ،میگه اینجوری مومنین را نجات میدیم.خوب حالا چه جوری؟ تو آیه قبلش اومده وقتی که باور رانسبت به خدا اصلاح کنیم و اونو منشا قدرت بدنیم واز ظالماننباشیم اونوقت هست که خدا مارا نجات میده، چون در پیشگاه خدا کسی از همه ظالمتره که به خداشرک بورزه و کسی را با او در قدرت شریک کنه، واقعا تمام مشکلات ما بخاطر اینه هنوز رابطه مون را با خدا اصلاح نکردیم وهمه ی ما دچار یه سری شرک هایی ازجمله شرک های خفی ،جلی هستیم، وقتی نگاهمون به خدا همون رب قرآن باشه که منشا قدرت است،اون موقع هست که خدا ما را به صراط مستقیم خودش هدایت کرده، این ذکر یونسیه از این جهت خیلی سفارش شده که با اصلاح باور توحیدیمون ،خداوند مارااز بن بست ها که خودمون خلقش کرده بودیم بواسطه باورهامون ، نجات میده ( کذلک ننجی مومنین>>>(چه جوری؟)به این شیوه>> (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین).ممنون از همه دوستان عزیزم????
سلام به خونواده ی قدرتمندم، چقد افت و خیز صدای استاد اینبار برام جالب بود، انگاری اینبار از مدار بالاتری میدیدم که در کلمه ها فرکانس معناییشون موج می زنه، چقد زیبا روح بیکرانم رو میدیدم که مداوم آرام و آرام تر میشد، توهمات نمیتوانم و قدرت بخشیدن به دیگران رو راه گریزی میدیدم که در گذشته برای شانه خالی کردن از قدرت اثرم در سرنوشتم استفاده میکردم، چقد زیبا استارت شد این سفر، و کم کم این پرواز با عشق و آشنایی و آشتی با خود اوج گرفت، در اوج نگریستن به زمین مثل ماکتی بود که دنیای آرمانی من رو به تصویر می کشید، آرامش، لبخند و تکان دادن سر به نشان تایید پذیرایی ویژه ی این سفر بود، وگویی مثل داستان حضرت ابراهیم و پرنده هایی که صدا می زد و ذره ذره به هم میپیوستن در حال وقوع بود(سوره بقره)، گویی باورهای توحیدی درون هر کدوم از ما به هم می پیوست و لبیک گویان ردای قدرت و عشق به ما میپوشوند، و همان گونه که به پیامبر وحی شد که بخوان، به ما با عشق وحی می شد، بخواه! باور کن که می شود، بخواه و باور کن! بخواه و خلق کن! بخواه و باور کن همه چیز در تسخیر توست!
دوست من باور کن همه چیز درون توست، آیینه رو بنگر تا عامل خوشبختی خودتو ببینی، به یاد بیار که تو از خدا جدا نیستی، تنها مالک ازلی و ابدی تو خداست، سرت رو بالا بگیر و هلهله ی عشق نما، از زندگیت لذت ببر، با تمام قوا حرکت کن و بخواه تا ببینی که می شود. به یادآوردن اونچیزی که در اصل هستیم، نه تنها به ما قدرت میده که ما رو به سمت بی نهایت شدن میل میده، و شیرینی تکامل رو برامون دوچندان میکنه، ربنا….. هرجمله ای دوس داری بزار تو جای خالی و به اندازه ی ایمانت به اونچه نوشتی به طور قطع و یقین خواهی رسید، دوستون دارم و خداوند هادی، حامی، حافظ و نگهدار تک تک شما عزیزانم…
سلام
الهه جان خواهرم نظرتون عالی بود و چه احساس نابی بهم داد ممنونم ازتون شما لایق بهترین ها هستید
سلام به همه عاشقان خداوند
به دلیل داشتن مهمان در دو روز گذشته نتونستم دیدگاه بذارم.اما با توجه به وقت کمی که داشتم.سفرنامه ها را خواندم و سعی کردم در فرکانس شادی و حال خوب باقی بمونم.آخر هفته خیلی خوبی داشتم از روزی که خواندن سفرنامه ها و تغییر باورهایم را شروع کردم هر روز من خوب و عالی می گذرد.خودم را به اهداف و آرزوهایم نزدیک میبینم.نشانه های رسیدن به اهدافم را هر روز حس میکنم هر چند کوچک.به قول استاد که گفتند:نشانه های کوچک را هم ببینید و روی آنها تمرکز کنید و من این کار را انجام میدهم.باورهای ثروت و فراوانی من داره تغییر میکنه.ترمز هایی دارم که دارم کم کم بهشون پی می برم و باورهای تقویت کننده ثروت را جایگزین آنها میکنم.باور اینکه با ثروتمند شدن از خدا دور میشویم در من کمی هست.با خواندن ۲۵امین سفرنامه تلنگری شد که آره من این باور را دارم و باید تغییرش بدهم.حرف استاد یادم اومد که گفتند.امامان ما خیلی ثروتمند بودند .در صورتی که به ما چیز دیگه ای گفتند.از خانم شایسته عزیزم تشکر میکنم به خاطر یادآوری این مطالب .الان دارم به تاثیر تکرار مطالب پی میبرم.من به شخصه روی باورهای ثروت و فراوانی باید خیلی کار کنم.احساس میکنم ترمز های ذهنی من در این مورد زیادند و سعی میکنم اول از همه ترمز ها را پیدا کرده که مطمئن هستم بعد از آن درهای ثروت و نعمت و فراوانی به سوی من باز میشود.خدا را هزاران مرتبه سپاسگذارم که مسیر رسیدن به سعادت و خوشبختی را به من نشان داد.خداوند مر بس است.هیچ کس و هیچ چیز غیر خودم و خدای خودم در زندگیم تاثیر ندارد.با تغییر باورهایم و هر لحظه در فرکانس خدا بودن،الهامات و هدایت های اورا دریافت میکنم و حس میکنم که همین برای رسیدن من به همه آنچه که یک انسان را خوشبخت و عاقبت بخیر میکند، بس است.۲۶امین سفرنامه باور من را در مورد خداوند تقویت کرد .با خواندن این سفرنامه واقعا شوکه شدم که چقدر همه چیز در مسیر هدایت من است.چون قبل از خواندن سفرنامه امروز دقیقا داشتم در مورد باور ایمان و توکل به خداوند با خودم صحبت میکردم.بذر توحید و یکتاپرستی در من کاشته شده و دارد جوانه میزند.اگر تا الان کمی عوامل بیرونی را در رسیدن به اهدافم مهم میدانستم اما الان دیگر فقط روی خداوند حساب باز میکنم و تنها عامل من در رسیدن به آرزوهایم و خوشبخت شدنم باورهای خودم است و عمل به هدایت ها و راهنماییهایی که هر روز از طرف خداوند و ندای درونم میشوم.تنها از او درخواست میکنم و در مقابل او خم میشوم.هر روز از او سپاسگذاری میکنم و شکرگذار او هستم.من ایمان واقعی را درک کرده و من که همیشه نگران از دست دادن همسرم بودم الان دیگر نگران هیچ چیز نیستم.عزت نفسم افزایش یافته و احساس بی نیازی از دیگران دارم.اشک میریزم و مینویسم و هر وقت یاد اون روز آشنایی میافتم که مستاصل و ناامید از همه کس و همه چیز به خداوند پناه بردم و فقط از او خواستم که یا من را به مسیر درست هدایت کنه یا مرگ من را برساند در عرض چند ثانیه نفهمیدم که چه کلماتی را سرچ کردم که سایت عباسمنش را دیدم و دیگر ادامه آن را خودتان میدانید….
احساس الانم فقط خوشحالی و حال خوب است.خوشحالم از اینکه خداوند به من توفیق پاگذاشتن در این دنیا را به من داده و الان عاشق زندگی کردن هستم.هر روز از اینکه زنده هستم و زندگی میکنم خداوند را سپاسگذارم .خداوند را با تمام وجودم حس میکنم و معنی تسلیم شدن و یکتاپرستی را فهمیده ام.
خیلی خیلی حالم خوب است.خدایا شکرت …عاشقتونم.