چه کسی مالک توست؟! - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-11 14:12:232024-06-08 21:00:13چه کسی مالک توست؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد بزرگوار
اخر دیدن این ویدئو تنم به لرزه افتاد
از شما سپاسگزارم به خاطر همه چیز…
من دیوانه وار دوست دارم که شما در مور پروردگار صحبت کنید و عاشقانه این ویدئو را دیدم
به این فکر افتادم که شما امثال این ویدئو را به طور متوالی ادامه دهید
بسیار زیبا بود
بسیار
بسیار
عالی
بود
سپاسگزارم
فقط این که گفتید من عاشقانه دوست دارم که یک محیطی فراهم اورید برا تفکر درست قرانی
اما من به شخصه توانایی مالی حداکثر توانستم راهنمای عملی رسیدن به رویاها را تهیه کنم
امیدوارم قست تفکر قرانی که راه می اندازید بتوانم تهیه کنم
سپاس بیکران از شما که زندگی دوباره به بنده بخشیدید
سلام به دوست عزیزم آقای محمد ایرانی
به نظر من شما اگر فایل های رایگان استاد با دقت و با تمام وجودتون نگاه کنید به تفکر قرآنی میرسید و بعد از دیدن فایل ها وقتی به سراغ قرآن بروید خودتان دقیقا درک میکنید.
من محصول قانون آفرینش تهیه نکردم ولی فکر میکنم در اون محصول این تفکر قرآنی کاملا بیان شده باشه ولی بازم باید دوستانی که تهیه کرده اند جواب دهند.
شاد و پیروز و سلامت باشید.
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز
این فایل واقعا عالی و بی نظیر بود .خیلی فوق العاده واساسی بود .موفق باشید.
به طور خلاصه چیزهایی با مفهوم احساسات را که ما به عنوان یک انسان تجربه میکنیم، احساساتی مانند
ترس، تردید، نگرانی یا حتی لذت، شادی، عشق و… در سیستم وجود ندارد.
با سلام به همه عزیزان و اقای عباسمنش
خواهش میکنم هر کسی که میتواند این سوال مراجواب دهد .
ایشان در صفحه 23 ” چگونه فکر خدا را بخوانیم این نوشته بالا را میگویند در صورتی که من فکرمیکنم که ” عشق ” اشتباه است البته خود استاد در فایل صوتی چرا به دانسته هایمان عمل نمیکنیم فرمودند که نتیجه عشق همیشه چیزی خوب است و…..
ومن هم باور دارم که نتیجه عشق خوب است
جود ازل چون بود مرا انشاءکردــــــــ ازنخست درس عشق برمن املاء کرد
آنگاه قراضه ریز قلب مراـــــــــــ مفتاح در خزائن معنا کرد
(عطار)
ممنون میشوم سایت عباسمنش هم مقداری توضیح دهید
سلام ب استاد عزیز و همسفران خوبم
نکته روز 26این است که تنها قدرت خداوند است و هیچ چیز و هیچ کس مالک ما و آسمانها و زمین جز او نیست. اوست که از روحش در ما دمیده تا ما نیز خالق زندگی خود باشیم با استفاده از باورهایمان زندگیمان را هرطور ک دوست داریم رقم بزنیم . تنها قدرت رب است و ما تسلیم او هستیم .
شاد وسربلند باشید.
سلام خدمت استاد عزیزم وهمچنین خانم شایسته فرهادی وهمه دوستای انرژی مثبتم????
چه فایل زیبایی ادمو واقعا به فکر میبره…کاش زودترازاینا با استاد عزیزم اشنا میشدم وپیش ازاینا خدا تنها قدرت رو میپرستیدم.چقدر شرک چقدر ترس وقدرت دادن به بقیه..هی واااایه من???
ولی خداروصدهزارمرتبه شکر که هدایت شدم که توی این مدار بودم والان خیللللی خوشحاااالم???
خدا منوووو خیلی دوست داشته که بااین خانواده دوست داشتنی اشنا شدم وایمانم بهش هزاران بابرابرشد…خدایا هدایتمون کن به سمت کسایی که نعمت دادی و به راه راست هدایتشون کردی…ولحظه ای به حال خودموووون رهامون نکن…وکمک کن ایمانمون لحظه به لحظه قوی تر شه .رب من تنها قدرت من.خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتویاری میخواهم…واقعا نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خدایا شکررررررررت شکررررررررررت شکرررررررررت??????????????????
سلام استاد عزیزم وحانواده خوبم
استاد جدیدا هروقت حزفاتونو گوش میدم اشک میریزم وارامش دارم…ب خدامیگم چقد توبزرگی….چقد همه چیزمنظمه وچقد من نمیدونستم ونمیدونم….
ازتون خیلی ممنونم استاد..ارزوی سلامتی واستون دارم.ایشالله اسفندماه میخام دوره قوانین افرینش روتهیه کنم…خیلی دوستون دارم…خدانگهدارتون
بنام خدای بخشنده مهربان
یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچکس نبود
خدایا سلام که یکی هستی و یکی نیستی بلکه همه چیز هستی و به غیر تو هیچ چیزی نیست
خدایا سلام که مالکم هستی منم نیستم بلکه فقط تویی تو الله یکتا
خدایا سپاسگزارم که هستی و هر روز اگاهیهای زیباتر و نابتری نشانم میدهی
به نام خدای رحمان
خوشحالم که تا به امروز به تعهد خودم مبنی بر اینکه برای هر روز این سفر پر برکت کامنتی بگذارم عمل کردم.
خیلی وقتها دوست داشتم چیزی بنویسم و همیشه ترس از قضاوت داشتم و میخواستم به جایی برسم که حرفی برای گفتن داشته باشم غافل از اینکه همیشه حرف برای گفتن هست و من باید درک اونرا داشته باشم.
اینروزا خیلی دارم با خدای خودم راحت میشم بیشتر باهاش صحبت میکنم بهتر درکش میکنم راحت تر باورش میکنم بیشتر حسش میکنم و کم کم دارم بهش اعتماد میکنم دیگه تو هر قضیه ای میگم و مطمئنم صلاحی هست ایمان دارم وقتی بهش سپردم خودش هدایتم میکنه.
ممکنه الان اونی که میخوام پیش نیاد اما حتم دارم بالاخره به نفع منه چون اینو تجربه کردم.
امسال خیلی اتفاقات افتاد که میگفتم خدایا این چه کاریه چرا اینجوری چرا میخوای حالمو بگیری؟!
اما چون مرتب وصل فایلهای استاد بودم تمام وقت سعی میکردم احساس خودم را خوب نگه دارم و حالا که یکسری نتایج را میبینم میفهمم که من چی فکر می کردم و تمام وقتی که من فکر میکردم که داره همه چی خراب میشه در اصل خدا داشته همه چی رو درست میکرده.
خدایا سپاسگزارم بخاطر همه چی
استاد عزیز، خانم شایسته، خانم فرهادی، مسئول سایت، نمیدونم هرکسی که تو این پیام رسانیها نقشی داره که من این قوانین را خوب درک کنم و باورهام را درست کنم دستتون را میبوسم و تازه دارم میام که زندگی کنم و چقدر زندگی کردن با خداوند زیباست.
خدایا شکرت و ممنونم از دستان پرقدرتت که هر لحظه مرا بوسیله ای هدایت میکنی.
سپاس
سپاس
سپاسگزارم?
به نام هدایتگر وهاب
سلام به همه عزیزان
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سومین برگ سفرنامه من در مرور چله سفر توحیدی:
چه کسی مالک توست؟
????????????????
امروز از صبح زود بهم الهام شده بود که سومین سفرنامه در مرور این سفر پر برکت رو بنویسم و قلبم که تور لیدر این سفر توحیدیه، گفت برای فایل« چه کسی مالک توست؟» بنویس. از صبح چند بار این فایل رو مرور کردم و می خواستم حسابی نکات مهمش رو در بیارم و بنویسم، که وقت نشد، که البته حتی یک ذره هم حسم بد نشد، گفتم حتماً قراره یک جور دیگه درس های این فایل رو مرور کنم.
امروز بعد از ظهر توی جمعی بودم و جمع مثبت و خوبی بود و من خدا رو به خاطر بودنم در اون جمع شکر می کردم، تا اینکه یک خانمی که اونجا بود شروع کرد صحبت در مورد مسایلی که با باور های جدید من متضاد بود، و من دنبال راهی می گشتم تا اون جمع رو تا وقتی که صحبت های اون فرد تموم میشه ترک کنم، ولی نمی شد ، تا تصمیم گرفتم اعراض کنم، و با خودم داشتم می گفتم، امشب باید تا طلوع صبح کامنت های دوستان و راهکار ها رو بخونی تا اینا از ذهنت پاک بشن(من هرشب وقتی عاشقانه هایم را خرج فرشته کوچولو هام و همسرم میکنم و اونا می خوابن میام با تمرکز کامنت های دوستان و راهکارهای خانم شایسته عزیزم رو می خونم، معمولاً تا ۳,۴ صبح بیدارم، با خودم گفتم برای پاک کردن این ورودی های نامناسب باید زمان بیشتری بذارم)، یه دفعه یاد کامنت های دوستان و راهکار هاافتادم و بعضی از اونها خیلی پر رنگ توی ذهنم تکرار شد، صدای استاد که همون مبحث رو توضیح می دادتوی ذهنم می شنیدم… توی افکار خودم بودم و یکی یکی جملات برام یادآوری میشد تا اینکه یه دفعه صدای خانمه رو شنیدم که کلمه ثروت رو گفت، توجه ام جلب شد، آخه ثروت یکی از اسم های خدا جون خودمه…(اینقدر این جمله حالم رو خوب میکنننننننننه که نگووووووووو، بازم بگم حالم خوبتر بشه….ثروت یکی از اسم های خدا جون خودمه….آخیششششش)
خانمه داشت می گفت ، توی یک مجلسی بودم و داشتم این مسایل رو بیان می کردم که یه خانم ثروتمندی که از کجا تا کجای دستش پر طلا بوده(من اون لحظه ????) و چند تا خونه داره (من????) و کلی وضع مالی شون خوب بود(من????) هر چی من می گفتم، اون می گفت خدا بزرگه (من ?????) ، بعد من بهش گفتم شما که وضعت خوبه باید هم این حرف رو بزنی….
خدای من…. یک دفعه مثل بمب این جمله توی ذهن من ترکید و هر چی تا قبل از اون گفته بود، پاک شد، (شیفت+ دیلیت) . و این جمله توی ذهن من با پر رنگترین جوهر حک شد که: ثروت اون خانم به خاطر باورش به بزرگی خداست.
اون چون وضع مالی اش خوبه نمیگه خدا بزرگه، چون باور داره خدا بزرگه وضع مالیش خوبه. خدا به اندازه باور آدم ها به خودش ، به شکل ثروت، سلامتی، رابطه عاشقانه و خوشبختی وارد زندگی شون میشه.
باور اینکه خدایی که بزرگه تنها مالک و صاحب اختیار منه، باعث از بین رفتن تاثیر عوامل بیرونی میشه.
وقتی تنها تکیه گاهم خدا باشه، وقتی فقط هر لحظه چشمم به هدایت و یاری اون باشه، مگه اصلأ چیزی دیگه به چشم میاد. اون وقت بهانه هایی مثل، جامعه و شرایط و …. میشه خنده دار ترین جک های دنیا.
حکمت قرار گرفتنم توی اون جمع برام روشن شد، من اونجا بودم تا این باور توحیدی را تایید و تقویت کنم.
من از خدا خواستم تا به درک بهتری از این فایل برسم و خدایم عملی به من آموزش داد. و گفت فقط و فقط بزرگی، وهاب و بخشنده بودن مرا ببین.
من فدای این خدا بشم که هر چی بیشتر خودش رو به من می شناسونه ، بیشتر اشک من با شور و شوق بی نظیری جاری میشه، عاشقتتتتتم خدا جونم.
?????????????????
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
سلام مرضیه جااان چقد خوب نوشتی
نکات کامنت شما
1وقتی جایی هستی که دلت نمیخواد باشی یا حرفایی که میزنن و نمیخوای بشنوی یا پاشو اون جمع ترک کن و یا اعراض کن و به هیچ وجه بحث نکنیم یا اعتراض نکنم که چرا منتو این جمع هستم
اون جمع جهستمتغییر میکنه که به نفع توعه
من هیچوقت جای بد نیستم هر حرفی از دهن بندگان خدا در میاد یا میخوان ما باورهای مخربون بشناسیم تا پیشرفت کنیم یا حرفای خوب میزنن و میخوان باور های مارو خوب کنن
2ثروت یکی از اسمای خداجوووووووووون جیگر عزیزدلمه که قربونش برم
3هرچی خدارو بیشتر بزرگ کنیم زندگیمون در تمام جنبه ها پر از ثروت میشهههه
چون وضع مالیش خوبه نمیگه خدا بزرگه چون باور داره خدا بزرگه وضع مالیش خوبه
وااای این حرفتون عااالی بود
این همون احساس خوبه و خدا احساس خوبه اول
رسیدن به حس خوب مارو به خواسته ها میرسونه نه رسیدن به خواسته ها به حس خوب
میسی دوست جونی که نظرت اینجا گذاشتی?????????
این اصل که: «تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است»،
بذر توحید است٫
این اصل، دروازه هدایت به زندگیای است که تحت کنترل آگاهانهی خودم است نه قیمت دلار، نه رئیس بانک، نه قوانین دولتها و سیاستها٫
این اصل، اساس «در صلح قرار گرفتن با تمامیت زندگی»است٫
وقتی این اصل را باور میکنم، همه نگرانیهای زندگی رنگ میبازد و همه تنشهایی اهمیتش را از دست میدهد که، آسایش را از من ربوده بود٫
وقتی این اصل را میپذیرم، اول از همه به آرامش میرسم،
دیگر نگران از دست دادن آدمهایی نیستم که، از دست دادنشان را به معنای نابودی میدانستم٫
دیگر نگران خلاص شدن از دست آدمهایی نیستم که بودنشان را عامل بدبختیام میدانستم٫
دیگر تلاش نمیکنم تا آدمها را از خودم راضی نگه دارم یا برای روز مبادا اعتبار جمع کنم٫
زیرا دیگر روز مبادایی وجود نخواهد داشت وقتی باور میکنم- خداوند- آنکه رابطهام با او دائمی است، آنکه از رگ گردن به من نزدیکتر است، آنکه جزئی همیشگی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را تنها در دست باورهایم قرار داده و هیچ احدی هیچ قدرتی در زندگی من ندارد٫
اما بدون درک این اصل، راهی به سوی تجربه ثروت و فراوانی ندارم٫
بدون درک این اصل، در نگرانیای همیشگی زندگی میکنم٫
بدون درک این اصل، راهی به مسیر توحید، یعنی همان مسیری که قادر میشوم خداگونه عمل کنم و مثل خداوند خالق باشم، ندارم٫ زیرا این اصل سنت خداوند است و بدون شناخت سنت خداوند، راهی به سوی شناخت خداوند ندارم٫
توحید عملی یعنی رفتار کردنم بر اساس این اصل و شرک یعنی رفتار کردنم بر خلاف این اصل٫
وقتی قیمت دلار من را نگران میکند، وقتی از دست رفتن رابطهی عاطفیام من را میترساند، وقتی تنها راه حل مسائل مالیام را در گرو مورد توجه قرار گرفتن توسط کارفرما، رئیس بانک و هر عاملی بیرون از خودم میدانم، وقتی نگران کم شدن مشتریهایم هستم٫ یعنی خودم و فرکانسهایم را هیچکاره میدانم و باور دارم زندگی من را دلار، فردی که عاشقش هستم٫ کارفرمایم و مشتریهایم رقم میزنند٫ در یک کلام یعنی مشرک شدهام٫
اما هر زمان که منشأ رفتار و اعمالم این باور بود که: «زندگی من در دست باورهای خودم است»
و به خاطر این نگاه، نه ترسی داشتم و نه غمی، نه نگران نتیجه نهایی بودم و نه غصهی گذشته را خوردم، بدانم که به اندازه ابراهیم، یکتاپرست شدهام٫
بانو بی نظیری لذت میبرم از نوشته های عالی و خالص و خداگونه ات لذت میبرم از توحیدت٫
سپاسگزارم
استاد موحدم فقط اینو میگم ماام دوست داریم این حرفهای ناب رو بشنویم انقد بشنویم که تو رگهامون ب جای خون توحید بچرخه و تمام وجودمون پاک بشه٫ببره با خودش هرچی شرک تو وجودمون٫
به نام ابر قدرت مهربان
سلام دوست عزیز سپاسگزارم بابت این کامنت خوبتون واقعا لذت بردم
چه تلنگری به من زد این صحبتتون
این اصل که: «تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است»،
بذر توحید است٫
یعنی این اصل رو این آگاهی رو اگر ما باور کنیم باورش کنیم چه درهایی از نعمت و ثروت و برکت وارد زندگیمون میشه.
چقدر یه جاهایی شرک نمی ورزیم و قدرت رو فقط به خدا میدیم
اما ذهن ما به این راحتی نمی پذیره مقاومت میکنه چون همش ورودی های بهش دادیم که دولت ، دلار ، شرایط کشور ، کشورهای قدرتمند ، ترامپ ، آمریکا ، حرف مردم ، نگاه مردم ، پاقدم فلانی تو زندگیم و خیلی خیلی چیزهای دیگه تاثیر دارند تو زندگیمون
این ها باعث شدن من الان اینجوری زندگی کنم ذهن خیلی قشنگ ردیف میکنه برات که ببین اینا عوامل هستند عوامل درونی که مهم نیست به تو که بستگی نداره اگر این کشور به دنیا نمیومدی شرایطت بهتر بود
و هزارجور باورهای دیگه
من خودمم خیلی راه دارم که باور کنم شرایط زندگیم رو خودم رقم میزنم خودم خالق زندگیم هستم ولی تکاملم رو طی دارم میکنم و ذهنم مقاوتمش خیلیی کمتر شده ولی هنوز جای کار داره .
چند وقت پیش داشتم به خواهرم میگفتم باید منم یه ماشین برای خودم بخرم هرجا که دوست داشتم برم و راحت باشم بعد خواهرم گفت آره حتما با این اوضاع کشور باید تا چندسال کار کنی تازه اگر بتونی بخری
منم گفتم نه ایشالا میخرم و چیزی دیگه ایی نگفتم ولی جالب بود برام که سریع ذهنم گفت برای چی نتونی بخری باورهات درمورد ثروت و توحید رو درست کنی میتونی درصورتی که قبلا ذهنم هم موافق بود که شرایط کشور اجازه نمیده به خواسته هام برسم
یجورایی خیلی خوشحال شدم که ذهنم مقاومتش کمتر شده و میفهمم ک باید بیشتر رو خودم کار کنم
به قول استاد که در فایل «اصل و اساسی که صاحب یک کسب و کار موفق باید بداند» میگه
توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی و قدرت دادن به درون و خدای درونت است یعنی هرچقدر که من نگاه کردم به داستان زندگی ابراهیم ، موسی، محمد ، یوسف اون جایی که به عوامل بیرونی قدرت دادن بدبخت شدن و اونجایی که به عوامل بیرونی قدرت ندادند خوشبخت شدند.
البته من خودم هم دارم سعی میکنم که قدرت رو فقط به خدای درونم بدم و کامل قدرت ذهنم رو به دست نگرفتم و یه جاهایی هم شرک می ورزم ولی نسبت به قبل سریعتر میفهمم که دارم مشرک میشم و سریع به خودم میام که عه عه حواست پرت شدا
درصورتی که قبلا این درک رو نداشتم
این حرف ها رو برای خودم که یادآوری بشه بهم به عهدی که باخودم بستم میگم
خدایا سپاسگزارم
استاد عزیزم و مریم جانم ممنونم
خدایاشکرت