چه کسی مالک توست؟! - صفحه 82 (به ترتیب امتیاز)

1261 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ع م گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    به نام خدا

    درود خدا بر استاد عزیز و خانم شایسته و همه بچه های سایت

    خدا رو شکر بابت وجود نازنین استاد که من را با خداوند و قوانین همیشگی اش ،آشنا کردند و قوی تر کردن این رابطه و بهتر شدن در آن به خودم بستگی دارد.

    استاد من شما را خیلی تحسین میکنم و خیلی از شما سپاسگزارم که در آن روزهای سخت بندرعباس کم نیاوردید و ادامه دادید با آنکه امکاناتی که امروز شما در دسترس ما گذاشته اید، برای شما وجود نداشته.

    واقعا همت شما و پشتکار شما ستودنی است.

    از پروردگار برای شما در دنیا ثروت و سلامت و آرامش الهی بیشتر و در آخرت همنشینی با پیامبران و صالحان مخصوصا حضرت ابراهیم(ع) که الگوی شما بوده اند را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1091 روز

    سلام به خدای خوبم

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    مالک من خداست .ومن تنها از او درخواست میکنم.

    فقط خداوند است که سیستم بدون نقص و بدون تغییر جهان را کنترل میکند.

    واین خود من هستم که اتفاقات زندگی خودم رو خلق میکنم.

    من خالق سرنوشت خود هستم.

    من با تغییر کانون توجهم میتوانم مسائل نامناسب زندگیم رو تغییر بدم.

    من با تمرکز روی کانون‌توجهم اساس هرچیز رو‌ وارد زندگیم‌ میکنم.

    باور توحیدی یعنی گرفتن قدرتها از همه کس و‌همه چیز و باور اینکه تنها خداوند است که مالک زمین و آسمانهاست.

    هیچ قدرتی کوچکترین تأثیری در زندگی من ندارد ، خداوند به من آزادی و حق انتخاب داده که هر گونه که میخواهم زندگی خود را خلق کنم.

    و خدا میتواند از طریق دستان بینهایتش مرا هدایت کند و بر من ببخشد از فراوانیها و نعمتها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 556 روز

    بنام خداوند آرزوهای من

    روزشمار تحول زندگی : بیست و ششم

    سلام

    بالاترین نیرو خداست و هیچ نیروی نه چشم زخم نه ثروتمند نه سیاستمداران و … هیچ کس نمیتونه بر سرنوشت ما تاثیر یا خللی ایجاد کنه جز خدا…

    خداوند مالک همه چیزه و اون ا… یکتا مالک آسمانهاست و اون ا… به ما قدرت داده و زمین و آسمان رو مسخر ما کرده …

    تمام بدبختی و فلاکت و بیماری و جنگ مردم در شرک ورزیدنه و از بی ایمانی و خدا این گناه شرک رو هیچوقت نمیبخشه ترس یا نگرانی هم از شرکه

    با ایمان به خدا محکمتر قدم برمیداری و هدفسازی میکنی کافیه قدرت رو فقط به خدا بدی هرچقدر بیشتر قدرت رو بخدا بدیم و ایمانمون قویتر باشه به همان اندازه ثروتمندتر و قدرتمندتر میشیم و به عشق و خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت میرسیم

    خدایاشکرت برای این آگاهی

    دوستت دارم خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 542 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده

    به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه

    به نام خدایی که نعمت فقط دست اونه

    به نام خدایی که روزی من دست اونه

    به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تره

    سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش

    سلام و تحیت پروردگار بر استاد خانم شایسته بزرگوار عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر اعضای محترم سایت الهی عباس منش

    استاد جان اومدم زیر این فایل یه کامنت و رد پا بزارم از خودم به یاری خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره و این کامنت هم یاداوری خداوند بوده به من و به یاری خودش می‌نویسم

    استاد جان داستان برمیگرده به این که من براتون نوشتم حدود هجده روز پیش که می‌خوام از خوانوادم و افراد منفی فاصله بگیرم چون تاثیرات منفیی دارم تو افکار،باور،رفتار،و زندگیم میبینم

    من تصمیم خودم رو گرفتم و این قضیه رو که میشه گفت این تمرین به گفتهای شما رو کامنت کردم و نتایجشم براتون نوشتم

    استاد جان زمانی که تصمیم گرفتم پا بزارم رو ترسم و این عادت بد این ذهن چموش و بازیگرم نجواهایی داشت

    یه شب استاد حالم عجیب خوب بود

    دیدم گوشی موبایلم زنگ میخوره گوشی رو برداشتم دیدم خانم دومم هست اشتباه زنگ زده بود من از صداش فهمیدم که ایشون هست ولی به روش نیاوردم

    حالا اینجا رو می‌خوام داشته باشی استاد که ذهن چی می‌گفت دقیق این کامنت من و نجواهای ذهنی من برمیگرده به موضوع این فایل (چه کسی مالک توست)

    قبل از اون مکالمه تلفنی ذهن من همش میگفتم فاطمه همسرت تو رو جادو کرده چون شوهر اولشم همدامادم بهم گفته بود که جادوش کردیم و به چه روزی افتاده خلاصه ذهنم همش میگفتم فاطمه همسرت هم تو رو جادو کرده و بهتون گفتم که استاد من به مدت دوسال هست که از گوش راستم یه صدایی باهام حرف میزنم و گوش چپم هم مثل صدای خودم هست که اونم باهام حرف میزنه

    خلاصه این ذهن اینا رو بهانه کرده که همسرت جادوت کرده و تو به همین دلیله که این وضع و حالته و این صداها رو میشنوی و منم باور کرده بودم حرفای شیطان رو

    بعد از اون مکالمه تلفنی نجواهای ذهن شروع شد که می‌گفت همسرت بهت زنگ زده که حالت رو خراب کنه و تو الان تصمیم گرفتی که تغیر کنی و دیگه پای خوانوادت که منفی هستن نشینی به همین دلیل اون کسی که تو رو جادو کرده بهش گفته که بهش زنگ بزن این تصمیم گرفته که تغیر کنه و ازون حرفای چرت

    خلاصه من تا تونستم توجه نکردم و یه خورده هم بهش بها دادم ولی به هیچ وجه از تعهدی که به خودم داده بودم که آقا خوانوادت منفی هستن تو اگر میخوای تغیر کنی نباید پای این افراد بشینی من سر تعهدم موندم

    گذشت تا هجده روز

    امشب ذهن من یعنی نجواهای شیطان حرفشو عوض کرده

    میگه ببین همسرت رفته پیش اون کسی که تو رو جادو کرده گفته طلسم تو رو باطل کنن و بخواطر همین هم هست که تو داری تغیر می‌کنی و داری حرفای استاد عباس منش رو متوجه میشی و درک میکنی اون دوست تو هه و اینم بدون که اون مالک توعه و اگر اون بخواد تو تغیر می‌کنی و اون دلش به حالت سوخته و به همین دلیل هم هست که جادو تو رو باطل کرده و اون اگر بخواد باز هم می‌تونه تو رو جادو کنه یعنی هر وقت بخواد می‌تونه تو رو زمین بزنه پس حواستو جمع کن که اون مالک توعه

    (یه جورایی ذهن میخواد با این نجواهاش منو قانع کنه و مجبور کنه که آقا مثل روال قبل زندگی کن و مسیرت اشتباه هست نرو)اینم طبق تجربه ای که دارم و اگهیهای امروزم بهش رسیدم به یاری خدا

    استاد جان این افکارات که همش شرکه شرک

    حالا من چطور مچشو گرفتم من با به یاداوردن سخنان گهربار شما در این فایل زدم تو برجک شیطان که نفسش بند بیاد خدا کنه

    استاد جان میدونی یاد چه لحظه ای افتادم یاد روزهایی افتادم که اونقدر شرایط روحی و روانیم بد بود اونقدر داغون بودم که راه نمی‌تونستم برم،فکر نمی‌تونستم بکنم، حرف درست نمی‌تونستم بزنم،حوصله هیچ کسو نداشتم،حوصله خودم رو نداشتم،عذت نفسم داغون بود،متنفر بودم از صبح،منتفر بودم اینکه برم بیرون،فقط میخواستم تو خونه باشم و بخوابم و درگیر اون نجواهای شیطان بودم

    استاد من اخرای برج 1402/9خداوند هدایتم کرد تو این مسیر

    میدونی خدا چی بهم گفت استاد

    (خدا گفت مصطفی هندزفری بزار تو گوشت و فقط بزار عباس منش با تو صحبت کنه )

    استاد جان شاید خیلی از آدما اگه اونزمون بودن و من بهشون میگفتم که فقط باید گوش بدم بهم میخندیدن و میگفتن تو دیوونه ای مگه کسی تغیر کرده با گوش دادن….

    آره من بعد از یک سال و خورده ای که هندزفوری توی گوش چپم بوده و در حد توانم عمل کردم خیلی تغیرات تو زندگیم دیدم

    من نمیگم از لحاظ مالی تغیر کرده زندگیم،نه

    ولی هیچ موقع به بابام نگفتم بابا این مقدار پول بده من

    من خودم تصمیم گرفتم پولم رو مدیریت کنم همین مقدار پولی که داشتم جلو خرج کردن های اضافیم رو گرفتم و الان درسته که دوازده ملیون بیشتر پول تو حسابم نیس ولی من با تجربهای گذشتم و استفاده از قوانین و صحبتای شما دارم زندگیمو میکنم و دستم جلو هیچ کس دراز نکردم بخواطر پول و باور دارم خدا روزی رسونه باور دارم من پول همیشه برای خرج زندگیم دارم و خدا پول به دستم می‌رسونه که دستم جلو هیچ کس دراز نکنم

    من از زمانی که مغازه کبابی داشتم تا به حال بخواطر پول هیچ وقت دستمو جلو کسی دراز نکردم و با تجربهایی که در طول این 32سال زندگیم کسب کردم جهان بهم یاد داد که آقا طبق درامدت پول خرج کن و منم گفتم چشم عزیزم

    من فقط برا ناهار ظهر میرم خونه بابام دیگه خرج زندگیم کلا پای خودم هست که ناهار ظهر هم اگر درآمد بالا داشتم اونم نمی‌رفتم و مهمون خودم بودم

    اصلا هم به بابام نگفتم بابا پول بنزین و روغن و چیزای من بده و خدا یه جورایی خودش برام می‌رسونه که دستم جلو هیچ کسی دراز نکنم

    استاد جان این خدا خیلی در حق من خوبی کرده ولی من مصطفی فراموش کردم خوبیاشو

    من مصطفی خیلی فراموش کارم

    یکی از دلایلی که باعث شده صبح تا شب به فایلای شما گوش کنم همین فراموشکاریمه

    خدایا تو ابرومو حفظ کردی

    خدایا تو بهم روزی دادی

    خدایا تو دستمو گرفتی آوردی تو این مسیر

    خدایا تو بهم این سلامتی رو هر روز هدیه میدی

    خدایا تو پول بهم دادی و میدی

    سپاسگذارم خدایی هستم که در این لحظه منو این جا آورده و دارم تایپ میکنم

    خدایی که خودش میگه و خودش هم می‌نویسه

    استاد جان با اشک چشمم براتون می‌نویسم و همین جا تعهد میدم

    (اونقدر ادامه بدم و ادامه بدم اونقدر نتیجه بگیرم که یه روز بیام امریکا باهاتون در مورد نتیاجم صحبت کنیم)

    این خواسته منه که می‌خوام سعادت در دنیا و آخرت رو به دست بیارم و بشم الگو برای جهان و اطرافیانم و می‌خوام بشم ثروتمند و توحیدی و می‌خوام بهترین رابطها رو تجربه کنم و می‌خوام پسرم در آینده بهم افتخار کنه من که شش هفت ساله ندیدمش و شرایط مالیش ندارم فعلا که خرجیش بدم ولی می‌خوام اگه یه روی منو دید یا دیدمش به خودش افتخار کنه که من پدرشم

    استاد میام کم کم میام از نتایجم براتون مینویسم گرچه کوچکن ولی هستن

    مثل اینکه امشب پدرم یه حرفی رو زد و من گفتم باشه و باهاش بحث نکردم و اومدم خونه

    سپاسگذارم خدایی هستم که تو رو بهم داد پیامبر خدا…

    براتون آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی و شادی آرامش و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    سلام این فایل من صدا کرد نه نشانم بود نه تو ترتیب گوش دادن فایلا اما حس پررنگی گف برو گوش بده منم سریع گفتم چشمو اومدم وقتی اولین بار که داشتم عضو سایت میشدم وقتی اولین بار با شما اشنا شدم که از طریق تلگرام بود که تو داستان هدایتم نوشتم وقتی فایلارو گوش میدادم دیوانه ای بودم که فقط تو خونه راه میرفتم‌ هندزفری هیچی نداشتم فقط گوشیو میگرفتم کنار گوشم و راه میرفتم اصلا نمستونستم بشینم چه حرفایی چه الماسایی چه گنجایی وقتی الان اومدم گوش دادم قشنگ حس و‌تصویر اون لحظم اومد جلو‌چشمم که چه حالی داشتم اصلا یادم نیس کی اخرین بار این فایلو گوش دادم ولی الان انگار مرهم نجوای الانم بود خودمم نمیدونم چیشد که اومدم گوش کردم ولی خیلی منقلبم کرد چه گنجی تو این فایلاست که حرفاش همیشه جدیده چقدر مثل همیشه خوب بود خدایا شکرت از هدایتت واقعا اب رو‌اتیش شدم با گوش دادنش مرسی استاد عزیزم منم خیلی دوس دارم اینارو بشنوم اگه شما دوس دارین که این حرفارو بزنید منم خواهان شنیدنم انشالله انقد خدا بهتون اگاهی بده که به ماهم یاد بدین و‌الگوی تک تک ما بشین تا ماهم پشت سر شما راه خوشبختی رو بیایم عاشقتونم مرسی بابت این گنج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 276 روز

    خدایا شکرت به خاطر اینگه هدایت شدم به فایل زیبا خدایا شکرت به خاطر این صدای زیبا که به نظر من صدای خداوند هست استاد قدر شما رو می دانم قدر هر چیزی رو در دنیا بدونم در واقع درام سپاسگزار خداوند می شوم خداوند مالک من است که ازش خواستم خودش،مرهم شنیداری بشه برای ساختن باورهای توحیدیم برای درک قوانین الهی وقتی به در رسیدم که زندکی دنیا و اخرتم رو فقط در دست یک قدرت ببینم اون هم خداوند بخشنده مهربان که زمین اسمان در اختیار من گذاشته وبندگی او بکنم سال ها بود که بتده ترس هایم شده بودم ترس های که به صورت نخواسته اوناها پذیرفته بودم باورهای منفی در مورد خداوند وجهان مادی شده بودم وهمین خاطر یک عمر هیچ لذتی از اعماق وجودم از زندگی نبردم وقتی با قلب پاک خودم ایمان خودم رو به خداوند نشون دادم در شبی تاریک که سال فکر میکردم جن ها وجودار یا ادم قدرتی دارن که می تونن اسیب به من برسون وهمیشه این شرک ها عذابی رو برای من به وجود اورده بودن که زندگی رو به کام من تلخ کرده از عقیده مردم می ترسیدم وقتی شروع به تعغیر باورهایم کردم تصمیم گرفتم که ادمه زندگیم با ایمان زندگی کنم یک احساحس عجیبی تو اون شب به من انرژی داد او هم حرف های بود که خداوند به پیامبران زده بود اون شب خیلی به من کمک کرد انگاه یک کسی داره ازم می پرسه اگر اون زمان بودم در کنار پیامبران می موندی واین رو ایمان وبدون شک ویقین گفتم بله همون لحظه انگاز دریچه افکارم به سمت روشنایی باز شد و نوع نگرش عوض شد نسبت به خداوند که سال مرا در اسارت گذاشته بود وهیچ کاری هم برام نمی کردم چون هیچ وقت نخواستم فکر کنم وهدای خودم رو انتخاب کنم تا رسیدم به تنها قدرتی که دنیا واخرتم در دست ادست واون بخشنده ومهربان در درون من است وصدای خداوند در اون شب به گوشم رسید از طریق احساحس خوب من که انگار کسی در گوشم گفت استاد عباس منش صدای خداوند هست وقتی شما وابراهیم رو الگوی توحیدی خودم قرار دادم تصمیم گرفتم قدرت رو از دست ترسهایم بگیرم وبه خداوندی بدم که به مت عزت نفس وارزش واعتماد بنفس بخشیده خدایا شکرت امشب یک شب بسیار زیبا یک خداوند مرهم شنیداریم شده که یک عمر باهاش غربیه بودم احساحس غریبی میکنم که اینقدر بوی عشق میده برای من اشک چشماهیم جاری شده از خداوند که اینقدر وجود مرا بزرگ کرده دوست دارم انچان روحم بزرگ بشه گه از نزدیکی به خداوند شب ها اشک شوق بریزم به خاطر اینکه این خدای مهربان در وجود من بوده ومن اینقدر نامهربانی کردم با خودم ومن انقدر قدرت رو داده عوملی که هیچ گونه کنترلی روشون نداشتم وجیزی های شنیده بودم که بدون فکر پذیزفته بودم خدایا تنها خداوند مالک وقدرت زمین اسمان هست که قدرت خلق زندگیم رو به من داده نه به عوامل بیرونی نه عوانلی تز بیرون که مرا کنترل کنن سال بود کلام دیگران ونگاه دیگران وعمال دیگران ذهن مرا کنترل کرده بود واین باعث شده بود از حقیقت درون خودم بی خبر بشم از صدای واحساحس که از قلبم میاد صدای که روح میاد واز چه کسی بهتر اگاه تر از خداوند که مرا افریده مالک من باشه خدای که اولم وآخرم بازگشتم به سوی اوست که بی نقص هست خدای که در هوشیاری من است خدای قدرت فکر کردن با منطق وقانون خودش رو بهم یاد داد خدایا به یاد داد سال ها به موضوعاتی فکر کردم که هیچ سودی برای من نداشته جز یک سری باورهای خراب وبهیوده که کلام خداوند انچان قدرت مندهست که با قدم وتعهددرونیم نسبت به خداوند مرا سرشار اندیشه عای مثبت ودرک صییح قانون ویکتا پرستی کرد ودر مسیر تکامل خودم با عشق حرکت کنم یاد گرفتم چون خداوند خواستم که عبادتم از روی عشق باشه تعغیر از روی عشق باشه چون عاشق تعغیر کردنم چون عاشق ارامش درونی هستم خدایا خودت مرا هم مدار وفرکانس کن با اگاهی خودت کن که صدای استاد رو اگاهی از طرف خداوند می دانم قدر دانم وه این اگاهی رو به صورت هدیه از طرف خداوند به ما عطا میکنی خدایا شکرت به خاطر همچون انسانی سر راه من گذاشته خدایا شکرت که جهان مادی رو با تمام تضادهایش پذیرفتم که تو بدترین وخوش ترین لحظه زندگیم یاد خداوند باشم وهمیشهراو را تنهادقدرت بخشنده مهربان در درونم خودم بدونم وهمیشه شکر گزار باشم ودست از گلایه وشکایت های که سال به خاطر عدم شناخت از خدای درونم وقان جهان از خدای خودم کردم ونمی دونم از کجا شنیده بودم که تمام تقسیرا رو گردن خداوند بیندازم واز بس شنیده بودم مردم تمام اتفاقات بد زندگیشون گردن خداوند وخوشبختی خودش رو به تقلای خودشون گره می زدن ولی تصمیم گرفتم خداوند تمام اتفاقات زندگی رو که باعث رنج من شده بود رو خودم عهده بگیرم خداوند هیچگونه نقشی در رنج نداشته ومن با نگاه خودم برای خودم رنج ایجاد می کردم که پذیرفتن این دنیای مادی تصمیم گرفتم ارزشمندی مندیم رک گره به عوانل بیرونی نزنم واز درونم خودم رو دوست داشته باشم چون هیج مادیاتی برای ماندی نیست و ارزشمندی که به خاطر باورهای خراب از دست داده بودم خداوند او احیا کرده در وجودم با عوامل بیرونی ایمانم رو بالا پایین نکنم ایمان به خداوند یک دستور عمل درونی هست وهیچ ربطی به بیرون نداره یا رب خودم دلیل ساختن باورهای توحیدیم شو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی بابایی گفته:
      مدت عضویت: 2387 روز

      سلام دوست من، یه مطلبی رو درباره کامنت نوشتن بگم که خودم به تجربه بهش رسیدم،

      اینکه اگه کامنتتو بخوای یکسره و پشت سرهم و بدون توقف بنویسی، خواننده متن خسته میشه، یعنی چشماش خسته میشه و یه جورایی حوصله سر بر میشه.

      اگه تونستی کامنتهاتو پاراگراف پاراگراف کنی خیلی بهتره، و اشتیاق بیشتری برای خوندن تو ذهن خواننده ایجاد میکنه.

      یعنی هرچقدر که کامنت زیبا و دلنشین باشه، بازم اگر یکسره نوشته بشه، خواننده معمولا از ادامه خوندن خسته میشه و رها میکنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سهیلا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    سلام به استاد عزیزم مریم جون و همه دوستان

    سلام به خدای خوبم…

    واقعا چقدر این جمله رو باور کردم که تنها مالک من و همه و همه چیزو همه کس تنها و تنها خداست که اگر اینو صد در صد باور میکردم و دیگه فراموشم نمیکردم هیچ ترسو مشکلو اندوهی نبود ولی به همون اندازه که خدارو و نقششو تو زندگی یادم میره به همون اندازه اضطراب دارم به همون اندازه میترسم به همون اندازه ناراحتم ولی هر چقدر که بیشتر خدارو باور میکنم به همون اندازه آرومم به همون اندازه شادم به همون اندازه حالم خوبه باید تمام تلاشمو در این راستا قرار بدم که فقط خدارو باور کنم و باور کنم که این خداست که در نهایت کمکمون میکنه و قدرت رو در دستان ما قرار داده خدایا خیلی خوشحالم حالا که اینجام و با استفاده از قانون میتونم زندگی خودمو اونجوری که دوست دارم خلق کنم.

    خدایا سپاسگزارم که کائنات رو با من هماهنگ میکنی و منو در وقت مناسب هدایت میکنی خدایا سپاسگزارم که همیشه هستی. خدایا سپاسگزارم که به سمت بهترین آدما و بهترین شرایط و بهترین ثروت ها و بهترین لذت ها هدایت میکنی خدایا شکرت که منو به سمت جواب درست هدایت میکنی… ❤️خدایا سپاسگزارم که قدرت خلق زندگیمو فقط و فقط درست افکار و باورهای و تلاش خودم قرار دادی و هیچ کسی و هیچ چیز نمیتونه در آینده ای که من میخوام برای خوم بسازم ذره ای تاثیر منفی داشته باشه و هر اتفاقی که بیفته به نفع منه

    خدایا سپاسگزارم.. ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1528 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلاااام و درود به شما عزیزان

    💛بیست و ششمین روز از روز شمارِ تحول زندگی من💛

    خداوند که مالک همه چیز است، قدرت خلق زندگی را در دستان ما که تکه‌ای از خداوند هستیم قرار داده و چراغ راهی در وجود ما گذاشته که همان احساس ماست که در هر لحظه ما را هدایت می‌کند.

    اینکه تصور کنیم عاملی بیرونی در سرنوشت و زندگیمان تاثیر دارد، عین شرک هست.

    اینکه تصور کنیم زندگی ما در دست افراد دیگری است، با عدل خداوند منافات دارد.

    خدایی که همیشه از ما خواسته شجاع باشیم و به خودش توکل کنیم و ایمان داشته باشیم. خدایی که آسمان و زمین رو مسخّر انسان کرده و استاد هم در فایل به این موضوع اشاره کردن.

    و من چقدر عاشق این آیه‌ام : وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ

    این آیه به من حس قدرت میده و تمام وجودم اونو قبول داره و لذت میبرم از تکرارش.

    عزیزِ من همیشه به یاد داشته باش که:

    ⚡همه‌ی ترس‌ها و نگرانی‌ها از شرک است.

    ⚡به هر اندازه ایمانمان قوی تر شود، به همان اندازه به ثروت، سعادت، سلامتی، موفقیت، رفاه، آرامش و سعادت بیشتر میرسیم.

    امیدوارم از آسمون و زمین واستون عشق، آرامش، رفاه، سلامتی، ثروت و سعادت بباره 💛🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    معصومه کهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز شمار تحول زندگی من

    روز بیست و ششم

    استاد عزیزم شما دوست دارید این حرفها رو بزنید و من هم همینطوووور…

    دوست دارم این حرف ها رو بزنید…

    و من گوش بدم،با گوش جاااانم…با تمامی جانم…

    فقط گوش باشم که بشنوم…

    و فقط قلب باشم که درک کنم…

    و حل بشم تو این حقایق روشن و آرامش بخش…

    این که آسمان ها و زمین مسخر من است…

    و خدایی هست که این قدرت رو به من اعطا کرده

    و من میتونم آنچه که می‌خواهم رو خلق کنم…

    و این که من چقدر قدرتمندم…

    و چه روح با شکوهی هستم …

    که خداوند در آن حضور دارد…

    در آن وجود دارد…

    قسمتی از اوست…

    من از او هستم

    و او در من است…

    و او جاااان من است..‌. و او تمامی من است…

    و من هم قسمتی از جاااان او هستم…

    و من عاشق او هستم …زیرا که از او هستم…

    و این اصلا قابل درک نیست.‌‌..

    حتی برای خودم…

    که چقدر عاشق او هستم…

    در یک لحظه هایی که نادرند… وقتی ذهنمون از زد و بند های این زندگی مادی و جسمانی جدا میشه و همه چیز رو در این جهان فراموش میکنه جز حضور او.‌‌..قدرت او..‌.زیبایی او…مهربانی او…

    تو اون لحظه ها میتونیم بفهمیم که چقدر دوستش داریم و عاشقش هستیم…

    و در پاسخ به این سوال زیبا که چه کسی مالک توست میتونم بگم هیچ کس…

    هیچ کس جز خودم… و خدایی که من بهش تعلق دارم…

    هیچ کس جز خدای درون خودم مالک من و زندگی من نیست…

    و اون خدایی که من بهش تعلق دارم و از او هستم و او در من و همیشه با من و همراه من است قدرتی شگفت انگیز برای خلق زندگیم به من عطا کرده…

    اگر ازین قدرت نمیتونم استفاده کنم به این مرحله از آگاهی رسیدم که خودم این قدرت رو از دسترس خودم خارج کردم…با اعطای قدرت به حکومت کشور،به دولت،به حکومت های خارجی …به قیمت دلار …

    من این قدرت رو به اونها بخشیدم که در زندگی من تصمیم گیرنده باشند…

    من از تصمیم گیری های اونها هراسان و مضطرب شدم…

    من از تغییرات اونها به خودم لرزیدم و فکر کردم که زندگیم سخت تر خواهد شد و همینطور هم شد…

    من کم ایمان و هراسان بوده ام…که اگر این کمبود ایمان در قلب من نبود اتفاقات به گونه ای دیگر در زندگیم رقم میخورد و شرایط به گونه ای دیگر ایجاد میشد…

    این رو میدونم که اتفاقی مانند تغییر قیمت دلار هست ،وجود داره ،اما نصیب کسانی میشه که با اون هم فرکانس هستند…

    کسانی که اون رو به عنوان یک حقیقت می‌پذیرند و ازش می‌ترسند و بابتش نگرانند اون رو تجربه می‌کنند…

    و کسانی که قلبشون سرشار از ایمان و اطمینان به اینه که برای خداوند بیییینهایت راه وجود داره که نعمتهای بی کرانش وارد زندگیم بشه به گونه ای دیگر زندگی رو تجربه می‌کنند…

    این کار یک قلب محکم و پر ایمان میخواد…یک قلب قوی…یک قلب شجاع…

    که هیچ چیزی تکونش نده…

    استوار باشه مثل یک کوه…

    و روشن باشه …روشن روشن،چون جایگاه خداست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    به نام الله یکتا که تنها قدرت و فرمانروای جهان است

    سلام وخدا قوت به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته

    سلام به همه دوستان سایت

    ردپای من در روز بیست و پنجم

    واقعا همه چیز برمیگرده به باورهای ما و هیچ قدرتی به غیر از خداوند در این جهان وجود ندارد ، اگه ما خدا روباور کنیم ،خداوندی که در قرآن فرموده هیچ برگی بدون اجازه من بر زمین نمی افته دیگه از هیچکس نمی‌ترسیم ، فقط باید از خدا بخواهیم تا توحید و یکتاپرستی و در قلب ما جاری کنه ، عامل ترس های ما بخاطر شرک مون هست که به دیگران قدرت می‌دیم وگرنه هیچ قدرتی به غیر از خداوند فرمانروای جهان ورب العالمین در این دنیا وجود ندارد ، خدایا تنها تورا می‌پرستم و تنها از تویاری می‌جویم ،ما رابه راه راست راه آن‌هایی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان و آنهایی که به آنها غضب کردی هدایت کن ، خدایا توحید و یکتاپرستی را درقلب ما جاری کن ویاریمان کن فقط تورا بپرستیم وفقط از توبترسیم الهی آمین خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: