چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

نکته مهم:

آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    510MB
    68 دقیقه
  • فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    30MB
    68 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مونا ترحمی» در این صفحه: 6
  1. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان ارزشمندم

    استاد جان و خانوم شایسته عزیز اول ازتون سپاسگزاری میکنم که تایم میزارین و با عشق کامنت های ما رو مطالعه میکنید و میاین راجبش صحبت میکنید

    این تایم گذاشتن برای خوندن این حجم از کامنت ها فقط عشق میخواد

    ازتون بینهایت سپاسگزاریم

    استاد راجب یه موضوعی اول فایل صحبت کردن

    مفهوم هدایت

    هدایت کلیده

    باید به این درک برسیم که

    وقتی ما باورهامون و تغییر میدیم و ترمزهام مون رو پیدا میکنیم ما هدایت میشویم

    به آدم ها ی مناسب به شرایط مناسب به ایده های مناسب

    ولی اگر باورهامون درست نباشه هرچقدر هم تلاش کنیم به جایی نمیرسیم

    چون با باورهای نادرست ما هدایت میشویم به افراد نامناسب به ایده های نامناسب به شرایط نا مناسب

    من یه مثال از خودم میزنم

    من قبل از عید اومدم رو دوره حل مسائل کار کردم

    و دیدم یکی از ترمزهای من اینه من تو کارم عزت نفس ندارم و احساس عدم لیاقت دارم

    احساس میکنم کارم خوب نیست

    کار من ارزشی نداره

    مشتریا ممکنه از کار من خوششون نیاد و ………..

    اومدم این ترمز و پیدا کردم و روش کار کردم

    چطوری روش کار کردم ؟

    اومدم برای خودم مثال هایی از خودم پیدا کردم که کار انجام دادم و مشتریا راضی بودن و کلی تشکر کردن

    حتی خیلی وقتا مشتریا انقدر راضی بودن که یه مبلغی بیشتر پرداخت کردن

    یا چه جاهایی بر ترس هام غلبه کردم بعد دیدم اون کار خوب شده

    هی سعی کردم با موفقیت های قبلی که داشتم برای ذهنم منطقی کنم که کار من ارزشمنده

    و اینم مهمه که باید برای ذهنمون منطقی کنیم که ساکت بشه

    باید برای ذهن منطق بیاریم

    هم با به یاد آوردن موفقیت های خودمون و هم با پیدا کردن الگوها

    من خیلی اومدم رو این پاشنه آشیلم کار کردم

    و بحث هدایت که استاد گفتن و قشنگ درک کردم

    روز آخر 29 اسفند که همه درگیر کارای عید و خرید اینا هستن و دیگه خیلی از جاها هم تعطیل شدن

    یه مشتری برای ما اومد یعنی روز آخر سال

    و به همسرم گفت

    خانوم شما پارسال برامون کار انجام داده و ما خیلی راضی بودیم و الان هم دوباره اومدیم

    کاری که من پارسال انجام داده بودم کلا شده بود 500 هزار تومن

    قراردادی که این سری نوشت 30 میلیون بود

    و با اینکه موعد انجام کارش خرداد ماه بود و میتونست بزاره بعد عید بیاد ولی روز آخر سال اومد چون من همون موقع ها داشتم رو باورهام کار میکردم

    و خدا این مشتری رو به سمت ما هدایت کرد که بگه

    ببین کارت ارزش داره اگه ارزش نداشت این مشتری برنمیگشت

    ییعنی من داشتم رو این باور کار میکردم و اینطوری هدایت شدم که جهان تایید کنه ارزشمندی من رو

    و چقدر این احساس ارزشمندی مهمه

    که استاد میگن عزت نفس باید درونی باشه چون من انقدر از این اتفاق انرژی گرفتم انقدر اعتماد به نفس گرفتم که احساس میکردم میتونم کوه و جابجا کنم

    و چقدر رفتم تو دل ترس هام چقدر مهارت های جدید یاد گرفتم

    چقدر اعتماد به نفس گرفتم پول بسازم

    هم اینکه عزت نفسم رفته بود بالا و به من کلی انگیزه میداد و هم اینکه گفتم ببین قانون جواب میده

    من ترمزم پیدا کردم و روش کار کردم و

    جهان جواب داد

    و به قول استاد خود به خود هدایت میشدم به انجام کار درست

    مثلا به یه آموزشی که کیفیت کارم و میبرد بالاتر

    و حتی اون آموزش دیدنه برام شد عشق برام شد لذت

    یا مثلا از اینکه کارهای مشتریا رو سریع تر تحویل بدم لذت میبردم

    یعنی داشتم کار میکردم و اون کار برام شده بود لذت شده بود تفریح

    و زجر آور نبود برام

    و لی دیشب دیدم باز اون احساس عدم لیاقت و بی ارزشی اومده سراغم و دیدم انگیزم رو برای کار کردن گرفته

    دیدم چند روزه اون شور و شوق و ندارم

    انگار دوباره نجواها شروع شد

    دوباره میخواست بگه تو کارت ارزشی نداره و ….

    و فهمیدم که ما یه ترمزی داریم یه پاشنه آشیل داریم و میایم روش کار میکنیم و اوضاع خوب میشه

    ولی بعد یه مدتی ولش میکنیم و فکر میکنیم دیگه خوب شد

    ولی استاد همیشه میگن پاشنه های آشیل کم رنگ میشن ولی اگه روش کار نکنی دوباره میان بالا

    مثل همین فایل که استاد گفتن من خودم همیشه رو باور فراوانی کار میکنم چون باور کمبود پاشنه آشیلم هست

    منم دیدم آره منم ولش کردم دیگه روش کار نکردم این احساس دوباره اومد بالا

    و دیشب دوباره اومدم بازم موفقیت های گذشته ام رو مرور کردم

    بازم همین جریان که تعریف کردم و برای خودم مرور کردم

    استاد شما همیشه تو فایل ها میپرسین

    تصمیم شما برای اجرای این آگاهی ها در عمل چیه؟؟

    من میخوام به مدت یک ماه هرروز بیام

    تو روز یه تایمی برای خودم اختصاص بدم

    یه تایمی در روز با خودم خلوت کنم با خودم تنها باشم چون تنهایی خیلی بهم کمک میکنه خیلی ایده ها میاد خیلی انگار به خدا نزدیک میشم

    و بیام بشینم بنویسم و موفقیت های گذشته ام رو مرور کنم

    بیام بنویسم کجاها اومدم این احساس ارزشمندی رو ایجاد کردم و خداوند هدایتم کرد

    و در کل بیام برای خودم ارزش قائل باشم و چند ساعت برای خودم باشم به خودم فکر کنم

    بیام رو عزت نفسم کار کنم

    خودم و تحسین کنم

    چون کمبود عزت نفس پاشنه آشیلمه

    و با صحبت های استاد بیام این باور و بسازم که خیلی از افراد از سبک کار من خوششون میاد و اونا به سمت من هدایت میشن شاید یه سری ها هم با من هم سلیقه نباش خوب اونا هدایت نمیشن به سمت من

    مثلا ما که الان اینجا هستیم چون حرفهای استاد و قبول داریم هدایت شدیم به سمت استاد

    خیلی ها هم این حرف ها رو قبول ندارن خوب اصلا هدایت نمیشن به استاد

    یعنی بیام با خودم بگم وقتی من احساس ارزشمندی داشته باشم مشتریانی به سمت من هدایت میشن که اونا هم کار من و با ارزش میدونن

    و هم اینکه اینو به خودم بگم بازم بیشتر مواظب ورودیهات باش

    با اینکه ما تلوزیون نداریم من پیج اینستاگرام ندارم

    ولی بازم بیشتر حواسم باشه

    چی و میشنوم ؟ چی و میبینم ؟

    برای این گوشم ارزش قائل باشم و نزارم هر کسی بیاد هر زباله ای بریزه توش

    اصلا چند وقت پیش به خودم گفتم اگه میخوای از خدا سپاسگزاری کنی

    فقط زیبایی ها رو ببین چون خدا به تو چشم داده شاید خیلی ها از این نعمت محروم باشن

    پس بیا با دیدن زیبایی ها سپاسگزار باش

    بیا فقط در باره زیبایی ها و نکات مثبت صحبت کن

    خدا به تو این نعمت و داده که میتونی صحبت کنی حیف نیست بیای راجب نازیبایی ها صحبت کنی

    فقط حرفهای خوب رو گوش کن

    تو اینطوری میتونی سپاسگزار باشی

    استاد ازتون سپاسگزارم برای این فایل پر آگاهی

    من فعلا اینارو درک کردم و نوشتم با اینکه تو دفترم چند صفحه پر شد انقدر که این فایل آگاهی داشت

    خدا هدایتم کنه بازم بیام مینویسم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام نسرین عزیز

    وقتی استاد جان گفتن میخوایم ترمزهای روابط و بررسی کنیم ناخودآگاه شما اومدین تو ذهنم و خیلی برات خوشحال شدم چون تو کامنت های قبیلی با هم صحبت کرده بودیم راجبش و میدونستم که دوست داری تو زمینه روابط به هدفت برسی

    مشتاق خوندن کامنتت بودم و خوشحال شدم که نوشتی و ازت ممنونم که این آگاهی های با ارزش و جاری کردی عزیزم

    نسرین جون واقعا خیلی بینظیر تشبیه کردی و مثال ماشین های آموزش رانندگی رو زدی

    اون پدال ترمز زیر پای مربی مثل دلسوزیهای دیگران میمونه

    ممنونم خیلی عالی بود خیلی نکته ازش گرفتم

    من خودم فکر میکردم که خوب من که ازدواج کردم و شاید یه سری مباحث که استاد گفتن مربوط به من نباشه و بیشتر دوست دارم ترمزهام رو تو بحث ثروت پیدا کنم

    ولی خوشحالم که استاد اومدن راجب روابط گفتن چون دقیقا یه سری ترمزها رو تو خودم پیدا کردم در زمینه روابط که دقیقا جلو ورود ثروت به زندگی من رو گرفته بود

    و من ثروت میخواستم ولی نمیدونستم پام رو ترمز هست و ترمزم مربوط به روابطم هست

    و از همین امروز که با آگاهی هایی که خداوند بهم داد فهمیدم این ترمز و دارم و اومدم دارم باورهای مناسب و میسازم از همون لحظه نشانه ها شروع شد

    از همون لحظه

    و ممنون که اشاره کردی برای رسیدن به خواسته ها همه چیز باید درست باشه در همه جنبه ها

    حتی وقتی این ترمزم رو پیدا کردم بازم دیدم همه چیز عزت نفسه

    همه چیز رسیدن به صلح درونه

    همه چیز برمیگرده به اینکه خودمون رو ارزشمند بدونیم

    و دوست داشتم یه مورد بگم راجب اینکه گفتی ترمزم اینه پسر کم سن برای ازدواج زیاده ولی هم سن من نه کمه

    ما کارمون عکاسی هست

    خیلی خیلی عروس و داماد میان که کم سن و سال نیستن و اتفاقا ازدواج اولشون هست

    یعنی من خیلی زیاد میبینم این موارد رو

    اصلا همین چند وقت پیش ما یه عروس و داماد داشتیم که فکر کنم حدودا 60 سالشون میشد و ازدواج اولشون هم بود

    یعنی میخوام بگم تو سن 60 سالگی هم طرف ازدواج کرده و یه رابطه خیلی زیبا این زوج با هم داشتن حالا شما که خیلی سنت کمتر هست

    و ما انقدر تحسینشون کردیم که بی تفاوت نسبت به حرف مردم اومده بودن عکس و فیلم هم میگرفتن

    بعد دیدم چقدر عزت نفس دارن و چقدر با خودشون در صلح هستن

    نسرین عزیزم خیلی از خوندن کامنت هات لذت میبرم

    از صمیم قلبم برات آرزو میکنم به هر آنچه دوست داری برسی در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام فاطمه خانوم

    من چند تا از کامنت هاتون رو خوندم و متوجه شدم شما به همراه دخترای گلتون با هم عضو سایت هستین و

    چند وقت پیش هم به امریکا سفر کردین

    اگه درست فکر کرده باشم

    دخترتون نوشته بودن که مامانم اومدن امریکا پیشمون و باهم فایل استاد رو دیدیم

    با همسرم کلیییی تحسینتون کردیم کلیییی ذوق کردیم

    شما برای من الگو هستین

    ایمیلتون و فعال کردم که از خوندن کامنت هاتون لذت ببرم و درس بگیرم

    بابت این کامنت قشنگتون هم ممنونم

    میخواستم یه تجربه ای مشابه همین موضوع رو بگم که چند روز پیش اتفاق افتاد برام

    من و همسرم یه قرار کاری داشتیم و من تایم و با اون طرف هماهنگ کرده بودم

    من صبح بیدار شدم و رفتم حاضر بشم

    همسر مهربون من رفتن برامون قهوه درست کنن که بخوریم

    و خوب من سریع تر حاضر شدم و گفتم بریم

    همسرم گفت شاید یه کم دیرتر برسیم من یه کاری دارم باید اونو انجام بدم بعد بریم

    قبلا وقتی این شرایط پیش میومد من میگفتم باید زودتر بیدار میشدی باید زودتر حاضر میشدی

    الان دیرمون میشه بد قول میشیم

    و با غر زدن باعث میشدم کدورت پیش بیاد و اون روزمون و کلا خراب میکردم

    ولی از وقتی دوره عشق و مودت و کار کردم خیلی میتونم بهتر ذهنم و کنترل کنم و نمیزارم ذهنم اذیتم کنه

    و طبق گفته استاد تو دوره عشق و مودت سعی میکنم ذهن و قلبم رو یکی کنم

    و در لحظه قلبم بهم گفت چرا اینو نمیبینی که همسرت رفته برای تو قهوه درست کنه ؟

    چرا اینو نمیبینی الان باهم یه قهوه خوشمزه خوردین؟

    چرا به جای تشکر میخوای غر بزنی و ناسپاسی کنی؟

    و همون لحظه به همسرم گفتم باشه عزیزم به کارت برس دیرتر میریم

    و به خودم گفتم اصلا شاید درخواست اون طرف این باشه که ما یه کم دیرتر برسیم

    اصلا این هدایت خداست که ما دیرتر برسیم

    و من تونستم ذهنم و کنترل کنم و اجازه بدم هدایت بشییم

    وقتی رفتیم رسیدیم دیدم که اتفاقا این هدایت خدا بوده که ما دیرتر برسیم چون اگه زود میرسیدیم معطل میشدیم

    و خوشحال شدم که نزاشتم ذهنم بر من غلبه کنه و فرمان و بگیره تو دستش

    و فهمیدم که من میتونستم یه کاری کنم که روزمون خراب بشه یا روزمون عالی بشه

    این من هستم که اتفاقات و خلق میکنم

    اگه من از دوره عشق و مودت همین و یاد بگیرم که در هر لحظه ذهن و قلبم رو یکی کنم و با خودم به صلح برسم میتونم واقعا زندگی لذت بخشی و تجربه کنم

    واقعا زندگی برام بهشت میشه

    ممنونم فاطمه خانوم که این کامنت پر آگاهی رو نوشتین و باعث شدین منم یادم بیاد و بنویسم

    انشالا که همیشه حالتون عالی باشه و در کنار عزیزانتون شاد و سلامت و ثروتمند باشین

    در پناه الله یکتا به بهترین ها برسین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام جناب زرگوشی عزیز

    ممنونم برای کامنت مفید و مختصری که نوشتین مثل همیشه پر از درس و آگاهی بود

    فکر میکنم رو همین فایل یا فایل قبلی بود که یکی از بچه ها نوشته بودن که استاد همه چیز و مثل یه بازی و تفریح میبینن

    هر کاری که میخوان انجام بدن به عنوان یه بازی بهش نگاه میکنن و به خاطر همینه که کارها برای استاد انقدر ساده و راحت انجام میشه

    الان چند وقته همش به خودم میگم و هرروز به خودم یادآوری میکنم که زندگی یه بازیه

    قراره تفریح کنیم بازی کنیم و لذت ببریم

    همش به خودم میگم سخت نگیر چیزی و

    چند روز پیش کارمون یه جوری بود که مسئولیت کار با من بود و اسماعیل جان همراهم نبود

    همیشه وقتی این شرایط پیش میومد خیلی استرس میگرفتم که مسئولیت با منه و باید همه چیز خوب پیش بره همه چیز درست مدیریت بشه

    این دفعه صبح که میخواستم برم سرکار به خودم گفتم استرس نداره که قراره امروز بریم تفریح کنیم و لذت ببریم

    یادت نره همه چیز بازیه کار امروز هم یه بازیه

    سخت نگیر استرس هم نداشته باش

    و اومدم نوشتم درخواست هام و اتفاقاتی که دوست دارم تجربه کنم

    و همش به خودم میگفتم من تنها نیستم خداوند همراه منه و دستان خداوند به کمک من میان

    وقتی که رفتم سر لوکیشن دیدم ویلای شخصی مشتری مون هست

    و چقدر زیبا بود فضا و میدونستم این یه نشانه هست و من در مدار ثروت هستم که هدایت شدم به این جای زیبا

    با آرامش کارم و انجام دادم و همه چیز خیلی آسان و ساده پیش میرفت

    و در تایم استراحت مون دیدم همکارم دو تا چایی ریخته میگه بیا بشینیم یه چای بخوریم

    و بهم دیگه گفتیم چقدر امروز روز خوبی بود اصلا خسته نشدیم چقدر همه چیز راحت پیش رفت و تایم هم عالی مدیریت شد وقت هم کم نیوردیم

    بدون استرس کارمون و انجام دادیم

    اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر

    از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه

    حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم

    حتی این چند وقته فهمیدم پیدا کردن ترمز ها هم خیلی راحت انجام میشه

    این چند وقت که واقعا رها بودم واقعا سعی کردم از هر لحظه ام لذت ببرم و با خودم در صلح باشم

    خداوند به یه طریقی به من آگاهی میده و من ترمزهام رو یکی یکی دارم پیدا میکنم

    انقدر هر لحظه ام داره اتفاقات قشنگ و عالی میفته که واقعا نمیتونم همه رو تو کامنت بنویسم

    واقعا خدارو شکر میکنم

    از شما سپاسگزارم که همیشه اصل و مینویسین و به نکات خوبی اشاره میکنین

    من همیشه از کامنت هاتون آگاهی میگیرم

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به جناب زرگوشی عزیز

    ممنونم برای انرژی خوبتون و ممنونم برای نشانه ای که بهم دادین و کلام خدا رو جاری کردین

    سرعت رشد تون پر شتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت به رویتان باز میشود

    ممنونم

    دقیقا درست گفتین

    من و اسماعیل جان کارمون عکاسی هست

    پاسخ شما رو به یاسمن عزیز رو هم خوندم

    دقیقا اسماعیل جان چون یه شخصیت شوخ طبع داره از همین روش استفاده میکنه که سوژه به شکل طبیعی بخنده

    یعنی یه جوری مخاطب رو با حرفاش میخندونه و اون لحظه بهترین عکس و ثبت میکنه

    حتی من اینو از اسماعیل جان یاد گرفتم که وقتی هم میخواد یه عکس احساسی از مشتری بگیره

    عکسهای پرتره مفهومی و با احساس

    بامخاطب صحبت میکنه و طرف میره تو اون فضای احساسی و دقیقا چهره اون فرد احساسش رو بیان میکنه و اون لحظه عکس رو ثبت میکنه

    و انگار عکس داره باهات صحبت میکنه

    اصلا همینکه عکسهای طبیعی بگیریم سبک کارمون هست و اتفاقا عکسهای تو این سبک خیلی عالی میشن

    بازم ممنون از شما

    انشاالله که شما هم روز به روز پیشرفت کنید و باران ثروت و رحمت پروردگار بر زندگیتون جاری باشه همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام رویا جون

    عزیز دلم من خیلی دوست دارم

    یادمه قبلا هم برام نوشته بودی و ممنونم که همیشه انقدر ابراز عشق و محبت میکنی نسبت به ما و انقدر تحسین میکنی

    ممنونم که وقت گذاشتی و با عشق برام نوشتی خیلی برام ارزش داره

    وقتی خودم میام داستان هدایتم رو میخونم

    باورم نمیشه من بودم که تو اون فضا بودم

    باورم نمیشه اوضاع ما قبلا انقدر درب و داغون بود

    و الان میبینم که خدا چقدر قشنگ و آروم آروم دست ما رو گرفت و ما رو آورد بالا

    و از اینجا هم میبره بالاتر

    ممنونم که باز بهم یادآوری کردی که میشود همه چیز رو ساده و راحت به دست آورد

    لازم نیست بدویی دنبال مشتری لازم نیست بدویی دنبال ثروت

    پول و مشتری خودش میاد دنبال تو

    بخدا ما یه آدمی بودیم باید میدوییدیم دنبال مشتری تا ازش پول بگیریم

    انگار همه بد حساب بودن انگار همه بدقول بودن

    ولی الان برعکس شده

    همه مشتری هامون خوش حسابن خوش اخلاقن

    رویا جان عزیزم دوست دارم ازت خبرهای خیلی خیلی خوب بشنوم

    برات آرزو میکنم که باران ثروت تو زندگیت بباره

    انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه

    ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه

    در پناه خدای مهربون سلامت و ثروتمند و شاد باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت