نکته مهم:
آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2510MB68 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 230MB68 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
واقعا وقتی نگاه میکنم به رفتارهام میبینم من اصلا ربطی به عمران 3 سال پیش ندارم
تا حدی که خانوادهام ( پدر و مادر و برادرهام ) کلا از رفتارهای من شاکی شدن
بخاطر رفتارهای ارزشمندی و لیاقتی که ربط داره به خودم دارم نشون میدم
خانواده من تا بوده این بوده که تو روستا زندگی کردن و بزرگ شدن و تو جمع اقوام و فامیل و دوست و اشنا هستند و کنار هم زندگی میکنند
جو این روستا اینجوری که هر کسی چیزی بخواد و یا کاری فیزیکی با کسی داشته باشه خیلی راحت و طبیعی میتونه از هر کسی که دلش خواست درخواست کنه و حالا اون خواستهاش میتونه وسیله یا ابزار خاصی باشه یا اصلا نیاز به خود وجود اون شخص باشه اون طرف باید بره و انجام بده
و یه جورایی این ذهنیت تو روستای ما هست که طرف فامیل یا آشناست باید کمکش کنه تا فردا روز اون هم بدردت میخوره
و جالبه تو بیشتر مواقع من میبینم خانواده من اگر اینکار رو انجام میدن بعدش پشت سر اون طرف کلی حرف میزنند و شاکی میشن که چرا فلانی این درخواست بیجا رو کرد و نباید درخواست میکرد !!؟
البته این نوع رفتار بیشتر تو جمع روستایی بیشتر میبینی ولی معمولا تو فضای شهری و شلوغ کمتر دیده میشه
ولی من از همون ابتدا مقاومت داشتم از اینکه چرا باید به درخواست هر کسی جواب اوکی بدم
و از وقتی که با استاد و قوانین حاکم بر جهان هستی اشنا شدم هر سری باورهام رو قویتر کردم
تا الان که من بجایی رسیدم که من حتی برای خانواده خودم هم مفت و رایگان کاری رو براشون انجام نمیدم و ازشون برای هر کاری که کردم پول دریافت میکنم ( حتی از خانواده همسرم )
الان جو به حدی علیه من شده که هر دو خانواده یه جورایی از رفتارهای من شاکی شدن و شدیدا دارند مقاومت میکنند
برای همین بخاطر این ذهنیت بی ارزشی و ذهنیت فقری که در این روستا وجود داره من حدود 2 سال مهاجرت کردم به شهر و مکانی که پر از انسانهای ثروتمند و با ارزش وجود داره و این هم بخاطر باورهای من بوده و خداوند خیلی راحت منو هدایت کرد و مسیر منو با این ادمها جدا کرده
بخاطر همین من زیاد دوست ندارم تو روستای خودمون باشم
ولی اینسری نزدیک به 40 روز شده من هنوز تو روستام و هنوز هدایت نیومد که بخوام برگردم خونه خودم
ولی وقتی فکر میکنم به این اتفاقات میبینم میگم اتفاقا خیلی هم خوب شده
رفتارهایی که اینجا دارم از خودم نشون میدم خیلی به تقویت باورهام داره کمک میکنه در صورتی که اگر تو شهر و خونه خودم بودم مطمئنا این موقعیت ایجاد نمیشد که این تمرینها عملی رو انجام بدی
پس فرصت خوبیه که اتفاقا همین جا وارد دل ترسهام بشم و قورباغه خودم رو قورت بدم
که من نیاز ندارم کسی رو راضی کنم و بیام از خودم بکنم تا طرف راضی بشه
نه من برای خودم و محصول خودم و وقت و انرژی خودم ارزش قائلم و اگر کسی از من درخواست کرد اگر خواستم انجام بدم ازش بابت انجام کارم همون موقع میخوام بهاش رو پرداخت کنه و اگر نه دوست نداشتم خیلی راحت جواب رد بهش میدم
بنابراین تو هر کار و مواردی من خواستههای خودم رو اولویتبندی میکنم و برای خودم اصول مشخص میکنم
که اگر با انجام اون کار و اون نوع رفتار باور ارزشمندی و لیاقت من حفظ بشه خوب مشکلی نیست کار رو انجام میدم
ولی اما اگر نه انجام اون کار قرار از من چیزی کنده بشه و خودم رو بخاطر راضی کردن دیگران بیارزش کنم و از وقت و انرژی و یا محصول و یا هر چیزی که مربوط بمن بشه که بخوام از خودم بکنم تا فلانی راضی بشه خیر هرگز اونکار رو انجام نمیدم
این اصولی که برای خودم مشخص کردم
و باید تا میتونم روش پایبند باشم اگر که بخوام خودم رو به جهان ثابت کنم که من انسان با ارزش و لایقی هستم و جهان هم با توجه به این باورم و عملکردم منو به موقعیتها و شرایط و ادمهایی هدایت کنه تا همین بازخورد رو با من هم داشته باشند
البته نمیگم تو اینکار خوب هستم ولی دارم سعی میکنم هر سری بهتر و قویتر بشم
ولی هر چی که بیشتر به رفتارهام نگاه میکنم و خودم رو با ادمهای دیگه و مخصوصا گذشته خودم مقایسه میکنم
میبینم من خیلی خیلی تغییر کردم و من اصلا هیچ ربطی به عمران قبل ندارم
و روز به روز باورهام داره بهتر میشه و این مسیر رو با قدرت با استفاده از هدایت خداوند دارم ادامه میدم
خدایا شکرت از اینکه همواره داری منو هدایت میکنی به مسیر صاف به مسیر کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
دوست داشتم در مورد باور لیاقت و ارزشمندی صحبت کنم چون واقعا یکی از پاشنههای اشیل بزرگ منه که خیلی توش مشکل دارم که باید خیلی خیلی روش کار کنم تا انشالله قوی و قویتر بشه
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه خدای مهربان شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشید
فعلا
یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
استاد شما فوق العادهاید
یعنی چقدر نکته ، چقدر کلید تو این فایل میتونست گفته بشه
بقول شما روی تک تک ترمزهایی که مثال زدید میشد تو هر زمینه بست داد و میشه از این الگوها استفاده کرد تا بهتر بتونیم درون خودمون رو کنکاش کنیم
ولی وقتی که شما داشتید در مورد ترمز عدم لیاقت صحبت میکردید من دوباره هدایت شدم و باعث بیاد بیارم و خداشکر دوباره ایراد خودم رو پیدا کنم
که تو بحث عدم لیاقت
من قبلا ناخوداگاه داشتم باور مخرب ارسال میکردم
یادم میاد قبلا تو بیزنس یه معاملهای داشتم که کاملا معجزه اسا اتفاقات جوری رقم خورد من تونستم یه معامله پر سود انجام بدم
در صورتی که قبل انجام کار به هیچ عنوان فکرش رو نمیکردم این نتیجه عالی رو بتونم بدست بیارم
و بعدش اینقدر تعجب کردم و اینکه چطور ابر ، ماه ، خورشید همه دست به دست هم دادن تا من به خواستهام برسم
ولی من نتونستم خودم رو لایق اینجور فروش بدونم و بصورت ناخوداگاه این فکر میاومد تو ذهنم که این اتفاق دیگه تکرار نمیشه و یه جورایی باور نداشتم که این اتفاق رو من بخاطر باورهای جدیدم تونستم خلق کنم و ته ذهنم اینو شانسی میدونستم
برای همین جهان هم دقیقا همین باور منو رو بمن ثابت کرد که من دیگه نتونستم حتی شبیه به اون معامله پر سود که قبل داشتم نزدیک بشم
و وقتی استاد شما داشتید در مورد ترمز عدم لیاقت صحبت میکرد باعث شد من این موضوع رو بیاد بیارم و متوجه این ترمز مخفی که تو ذهنم جا خوش کرده بود بشم
بنابراین لازمه بیشتر روی خودم کار کنم
یه مورد دیگه وقتی که شما در مورد ارزشمندی فایلهای خودتون صحبت کردید من بیاد کاری افتادم تو بیزنس خودم اجاره کردم که البته از شما استاد عزیز و همچنین دوست عزیزمون جناب رضا عطار روشن الگو گرفتم
من قبلا برای اطلاعات و مهارتی که تو کارم داشتم ارزش قائل نبودم و هر کسی که تماس میگرفت تا ساعتها بهش مشاوره رایگان بهش میدادم که به امید روزی که بعدا بیاد از من خرید کنه
جالبه بخاطر همین باور بی ارزشی که من برای خودم و کار خودم قائل بودم ادمهایی که سمت من هدایت میشن هم هیچ ارزشی برای کار من قائل نمیشدن و تو حالت بدتر اصلا خرید هم نمیکردند و من فقط بیخود و بیجهت داشتم انرژی مصرف میکردم
ولی الان که حدود 6 ماهه که دارم روی این باور خیلی خوب دارم کار میکنم جالبه بدونید هر مشتری که زنگ میزنه و میخواد اطلاعات بگیره خیلی سریع پیج بیزنسی اینستاگرامم رو معرفی میکنم که بره اونجا اطلاعات بگیره و بعد اگر نیاز به مشاوره تخصصی داشت باید جلسه 300/000 تومن حق مشاوره منو پرداخت کنید تا بهشون وقت بدم
از وقتی که این سیستم رو اجرا کردم هم خود مشتریها بارها نوتیس کردن و گفتن چقدر اموزشهای پر بار و عالی دارید ( در صورتی که این همون آگاهیهای گذشتهست که کاملا رایگان به مشتری میدادم و جالبه هیچ کس براش ارزش قائل نبود ) و تازه همه حاضرند بابت گرفتن مشاوره کلی پول هم بدن و جالبتر از اون بعدش هم دوباره میان خود اون محصول رو از من میخرند
خوب حساب کن چقدر نتیجه زمین تا اسمون تغییر کرد فقط با همین تغییر کوچولو تو باور لیاقت و ارزشمندی من اومدم درون خودم رو عوض کردم و بعد نتیجه در بیرون من تغییر کرد
یه مثال در مورد ترمز باور کمبود بگم
واقعا من تو این مورد خیلی مشکل دارم
من تو بیزنس و زندگیم بارها بارها تمرینات عملی انجام دادم برای تقویت باور فراوانی
از فروشگاههایی که کلی فروش دارند
از شمردن ماشینهای میلیاردی
از شمردن خونه میلیاردی همیشه خالی
از رفاه و تفریحات مردم که سال به سال بیشتر شده
از فروش سایتهای اینترنتی
وووووو
ولی یه باور کمبود که من تو ته ذهنم تونستم امروز بفهمم این بود که
خوب چه فایده برای فلان بیزنس کلی مشتری هست چه ربطی به تو داره
اون کار و اون شغل بازارش خوبه و کلی مشتری هست اما برای تو مشتری نیست
این باور مخرب من داشتم در صورتی که خودم اصلا حواسم نبود
و وقتی شما استاد داشتید توضیح میدادید یهویی این ترمز رو شناسایی کردم
و بعدش اگاهانه رفتم بدنبال الگوها و ادمهایی که تو همین کار و بیزنس من هستند و دارند کلی ثروت و پول خلق میکنند
و ادمهایی هستند تو همین شغل من که هر موقع براش زنگ میزنی اینقدر سرش شلوغه وقت نمیکنه جواب زنگ تو را بده
و بارها بارها شده این ادم خودش با من تماس گرفته و گفته اقای نوری هر چی برگ الوئهورا داشتی بفرست سمت من نگران نباش من خودم همهشو ازت میخرم
و خلاصه اینکه تا جایی که من یادم میاد این بنده خدا همیشه داره معامله میکنه و کلی درامد داره و کلی ثروت خلق میکنه
یا یه بنده خدایی دیروز با من صحبت میکرد میگفت پارسال یه شرکت صادراتی از امارات اومده بود بالای 500 تن ژل الوئهورا سفارش داد که برای تهیه این مقدار ژل نیاز به 1/000 تن برگ الوئهورا هست یعنی معادل به فروش 2/3 کل برگ موجود در کل کشور
خوب حساب کن این فقط یه مشتری بود حالا خدا میدونه چندتا از این مشتریها میتونه وجود داشته باشه که من شاید خیلیها رو خبر ندارم
حالا پس این ثابت میکنه تو بیزنس من هم کلی مشتری هست ، کلی خریدار هست ، کلی فرصت هست ، برای خلق ثروت
جهان بر پایه فراوانیه ، پول ، مشتری و فرصت تو تمام شغلها هست موقعیت بینهایته
اره همینه من خلق میکنم من ایجاد میکنم من زندگی خودم رو اونجوری که دوست دارم میسازم
استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم این دوره واقعا فوق العادهست
من توهمین جلسه اول دارم کولاک میکنم
خیلی باحاله
الان جوری شده من قشنگ تو بیزنسم دارم تک تک اتفاقات ، مشتریها ، و هر چیزی رو دوست دارم تو زندگیم رخ بده رو میام صبح کدش رو مینویسم و بعد اتفاق رخ میده
و جالبتر از این اون اتفاقاتی که درست رخ نداده رو میام کد دقیقتر مینویسم و یه خورده اصلاح میکنم و بعد چند تا تمرین عملی که خودم برای خودم ساختم چاشنیش میکنم و بعد نشونههاش میداد و بعد انرژی میگیرم و با قدرت بیشتر ادامه میدم تا سرعت اتفاقات سریعتر بشه و بعد نتیجه درست همون چیزی میشه که من میخوام
خیلی خیلی جالبه از وقتی که من وارد این دوره شدم و شروع کردم به نوشتن اگاهانه کد خلق خواستهها
این جمله رو بارها بارها شده من برای خودم تکرار کردم
اهههه نگاه کن این درست همون چیزی بود که من میخواستم
ببین رخ داد ، ببین من خلقش کردم ، ببین کد من درست عمل کرد
خدایا شکرت
یعنی این جمله در روز بارها بارها از زبون من شنیده میشه و جالبتر از اون با هر بار رخ دادن اتفاقات خواسته ، من ایمانم چقدر قویتر میشه و باورهام به اینکه این من هستم دارم خلق میکنم
و چقدر خودم و قدرتم و خدای خودم رو دست کم گرفته بودم
یعنی استاد این دوره و مخصوصا تمریناتی که خانم شایسته عزیز به جلسات اضافه کرده به جرات میتونم بگم این دوره ترکونده اون هم چی فقط تو جلسه اول خدا میدونه در ادامه چه تحولات بزرگی در زندگی و بیزنسمون رخ بده
دوست ندارم تند تند جلسات رو برم
اینقدر که دارم با این دوره حال میکنم
دقیقا مثل غذا خوردن من شده
از وقتی که من دوره قانون سلامتی رو شروع کردم به طرز عجیب و جادویی من دیوانه و عاشق گوشت شدم
هر موقع وقت غذا خوردن من میشه انگار که تو این دنیا نیستم انقدر با هر لقمه خوردن لذت میبرم و خدا رو بابت وجود این نعمت شکر میکنم و برای همین دوست ندارم غذام زود تموم بشه دوست دارم تا مدتها بشینم و لذت ببرم و خودم رو مثل پادشاه ببینم که داره از این بهترین نعمت دنیا که خدا در اختیار من قرار داده استفاده میکنه و لذت ببرم
دقیقا دوره کشف قوانین زندگی مثل غذا خوردن منه که دوست ندارم زود تموم بشه
عاشقتم استاد
انشالله هر کجا که هستید در پناه خدای مهربان شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشید
بریم بترکونیم
فعلا
یا حق
حمید جان من عاشق کامنتهای زیبا و دلی تو هستم و وقتی تو سایت پیام میذاری بالافاصله برام ایمیل میاد و اکثر میام میخونم و کیفشو میبرم
شاید باور نکنی من کلی ترمز و کلی الهاماتم رو از همین خوندن کامنتهای شما دریافت کردم
تو این کامنت مثل همیشه خدا دقیقا داشت بجای شما با من صحبت میکرد و میگفت و من هم تو گوشیم نکته برداری میکنم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
یعنی همزمانی با این دقت چطور ممکنه
اگر اینها معجزه نیست پس چیه ؟
بیشتر توضیح میدم
من جدیدا به لطف دوره کشف قوانین زندگی دارم کدنویسی انجام میدم و تمریناتی که برای خودم مشخص کردم در روز انجام میدم
تو ذهنم برای چیزی که میخوام داشته باشم تک تک اتفاقات رو دارم کد نویسی میکنم
و دقیقا همش برام رخ داد
از کشاورز ، از محصول باکیفیت و قیمت مناسب ، از راننده ، از نحوه معامله ، نحوه قرار داد ، حتی فاصله حمل و نقل
همه چی دقیقا همون چیزی شده که تا الان من کدش رو نوشتم و خواستم
تاکید میکنم بدون اینکه هیچ زوری بزنم ، بدون اینکه هیچ تلاش فیزیکی خاصی بکنم تمام اتفاقات و شرایط و حتی ادمها خودشون سمت من اومدن و من بخاطر باورهام فقط در مکان و زمان مناسب قرار داشتم و به این نعمتها برخورد کردم
تمام این روند خلق خواستهها فکر کنم تو مدت 15 روز پله پله ساختم و خلق کردم
فقط فقط یه گام مونده تا برسم به پول اون هم ثبت سفارش خریدار
یعنی تمام اتفاقات یک به یک بصورت معجزهوار برام رخ داد و فقط اون نقطه پایانی مونده که این پازل تکمیل بشه
ولی امان از این نجواهای شیطان که فقط منتظر فرصته که سری سر به زنگها بیاد خفتت کنه و نذاره تو به خواستهات برسی
و چون ارسال فرکانس و تبدیل این فرکانس به خواسته چون زمان میبره تو همین مدت شیطان داشت کار خودش رو میکرد که حالم رو بد کنه تا از مسیر منحرف بشم
به لطف خدای هدایتگر من مثل همیشه توسط خدا هدایت شدم به کامنت فوق العاده و بینظیر شما حمید عزیز و اون شاه کلید و جواب خدا رو از نوشتهای زیبای شما دریافت کردم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
خدایا بینهایت سپاسگزارم منو همیشه هدایت میکنی به مسیر صاف و راحت و اسون مسیر کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
عاشقتم حمید جان
انشالله هر کجا از این کره خاکی زیبا هستی در پناه خدای هدایتگر شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشی
فعلا
یا حق