نکته مهم:
آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2510MB68 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 230MB68 دقیقه
یا رب العالمین
سلام به استاد باعشق و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان عزیزم
لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا(سوره اسرا آیه22)
هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی نشست.
استاد چقدر زیبا به ترمزها مخصوصا ترمز روابط پرداختید، که وقتی روی این ترمزها بصورت تمرکزی کار میکنیم نشانه ها میاد، جنس و کیفیت آدمها عوض میشه، دقیقا این جلسه تلفیقی از دوره عزت نفس و دوره عشق و مودت هست، وقتی مهمترین رابطه ما با خدای خودمون باشه و بقیه روابط الویتش تو پایینترین سطح باشه همه روابط ماخودبخودخوب پیش میره، وقتی من بتونم فاصله ذهن و روحم رو کم کنم و دائم با خودم در صلح باشم یعنی با خدای درونم یکی شدم، مورد بعدی احساس ارزشمندی هست، که شما تو دوره عشق و مودت مثال عالی زدید که وقتی یه طلا، طلا باشه چه مکعب باشه چه مستطیل چه تو فاضلاب باشه، چون طلاست همه دنبالش اند، وقتی بتونیم به این درک برسیم عدد ارزشمندی مارو نه شغلمون، نه چهرمون، نه ثروتمون تعیین میکنه، که البته خیلی باید روی این قضیه کار کرد، و فقط و فقط اون روح خدایی درونمون هست که ارزشمنده خیلی راحتتر میتونیم به درک پذیرش سطح ارزشمندیمون پی ببربم و فارغ از ارزشهایکه جامعه برای یه فرد ارزشمند تعریف کرده و فقط وفقط این حس ارزشمندی رو به درون گره بزنیم، کل ترمزها مخصوصا تو روابط برداشته میشه، دیگه معیار سن زیاد سن کم، ثروت، یا اون از من سرتر هست و و و … همه برداشته میشه، ولی وقتی این حس ارزشمندی بر اثر احساس گناه و قربانی شدن و هزاران تلقینهای منفی به زعم خودمون خدشه داره شده، سخته قبول اینکه عزیزترین موجود خلقتیم فارغ از هر بهانه، وقتی به اثر انگشتت نگاه میکنی میبینی تو کل کیهان فقط یه نسخه از تو هست، دقت کردید کارخانه ها تولید کننده یه سری محصولات با تولید محدود و خاص تولید میکنند و ببین چقدر قیمت بالایی میزارن، حالا حساب کنید وقتی خداوند بصورت سفارشی هر کدوممون رو ویژه آفریده، واقعا احساس غرور به آدم دست میده، وقتی بتونیم این الماس ارزشمندی رو در درونمون کشف کنیم وقتی باهاش رفیق شیم دیگه تنهایی آزارمون نمیده، اصلا اینکه بگیم تنهایم خودش یه نوع شرک هست، مگه میشه خدایی به این زیبایی داشته باشیم، کسی بگه تنهام، قدرتمندترین فرمانروای هستی تو وجودمون هست بعد حرف از تنهایی بزنیم، اگه تنهاییم با شیطان یکی شدیم، وگرنه کسی با اون عشق الهی رفیق باشه محاله حرف از تنهایی بزنه، وقتی خودمون بتونیم قائم به ذات باشیم نه قائم بغیر همه عاشقمون میشن. اصلا پشنهادها بصورت طبیعی میاد، طوری میشه دیگه حق انتخاب با تو میشه، بخدا قسم این اتفاق میفته، طوری میشه فقط با اشک شوق سپاسگزار خداوندی میشی که وقتی عمیق درکش کردی برات سنگ تموم میزاره، که بهت بگه بنده من با من باش قلبت فقط مملو از من باشه، جهان رو به تسخیرت در میارم،که وقتی فراموشم کنی اینها همه میرن ،چون ما مهمترین وظیفه مونه به اون توجه کنیم و خدا هم برامون کم نمیزاره، وقتی بتونیم سطح وابستگی رو به صفر برسونیم و فقط وفقط بتونیم به این درک برسیم که مهمترین رابطه من با خدای خودمه و مهمترین وظیفه من خوشحال کردن خودم هست نه کسی دیگه، دیگه انتظاری از کسی نداریم که بیاد حال مارو خوب کنه، وقتی این معادله برعکس بشه میشیم وابسته به غیر، مثل یه معتاد که منتظره کسی بیاد مارو از خماری احساسی در بیاره، وقتی کسی قوی باشه و فقط شادی رو از درون تجربه کنه، جهان عاشقش میشه
عاشق همتونم در پناه خداوند شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
سلاممصطفی جان ممنون از پاسخ ارزشمندت، بنظرم هر کسی تمرکزی روی این سایت کار کنه ناخودآگاه میره سمت توحید چون انقدر جنس آموزشهای استاد و کامنت دوستان پرقدرت هست که این سایت رو تبدیل کرده به یه دانشگاه جهانی توحید، بقول استاد همه چیز توحید، البته توحید عملی.وقتی توحید باشه نه شرکی هست نه غمی نه ترسی و طبق قانون وقتی تو حس خوب باشیم یعنی به خودش وصلیم، انوقت ایده ها میاد، اصلا جنس و نوع عملگرایی فرق میکنه،شجاعتی از جنس خدایی میاد، البته باز این هم تکامل که هر چی بتونیم روی خودمون و شخصیت ابراهیم گونه کار کنیم به درجات بالاتر جهش پیدا میکنیم.چقدر قشنگ با آیه های قرآن داری به درک توحید میرسی، هرکجا هستی قلبت سرشار از عشق خدایی بشه.
سلام درود،شیدا عزیز ممنون از پاسخ و توجه زیباتون، بله دقیقا همینه، اینکه ذاتا ارزشمندیم شکی درش نیست، برای اینکه این حس رو بتونیم زنده کنیم در ابتدا باید به این ذهن منطقی که سالها از طرق مختلف این حس بی ارزشی و عدم لیاقت بهش تزریق شده رو با منطق درست قانع و در جهت درست هدایتش کرد، باید با مثالها و اقدامات عملگرا این حس بینظیر بودن به خود رو زنده کرد، مثلا شما به کودکان نگاه کنید، اصلا اعتمادبنفس تو لحظه لحظه حرکاتشون موج میزنه، چون منطقشون انقدر قوی نشده، چنان حس ارزشمندی ولیاقت دارند که میتونند کوه رو جابجا کنند، ولی به مرور الگوهای جامع و محیط روشون تاثیر میزاره که اون ذات خداگونه شون کم کم به فراموشی سپرده میشه، الان باید انقدر با منطق ها و زاویه دیدهای مختلف این حس رو زنده کنیم و البته بصورت دائم و مستمر، انوقت در ابتدا نشونه ها میاد، در اصل پاداش جهان هست که میگه با حال خوب و با قدرت ادامه بده، الگوی مناسبش مثلا همین پروفسور هاوکینگ اگه از همون اول وقتی به اون بیماری نادر مبتلا شد و میگفت من فلجم چه ارزشی دارم،و تسلیم میشد مگه میتونست به این درجه ای از رشد برسه. اینجور آدما به درجه ای از یقین رسیدن که فقط وفقط حس ارزشمندیشون رو فقط از درون میدونستند.نه از عوامل بیرونی، بهترینهارو براتون آرزومندم.
سلام و درود خانم سرلک عزیز، ممنون از حسن توجه و دقتتون، دقیقا بهم ثابت شده وقتی تو حس خوبم و بهش وصلم کلمات جاری میشه و دقیقا به این حرف استاد رسیدم که وقتی تو حس خوبی ایده ها میاد، الهامات میاد، بشدت به این یقین رسیدم که اگه تصمیمی میخوام بگیرم حتما بتونم حس و حالم رو خوب کنم و فاصله ذهن و روح رو به حداقل برسونم، وقتی تو حس خوب(اعم از آرامش، شادی، سپاسگزاری، رضایت) هستیم یعنی بهش وصلیم، جوریکه احساس یه شعف درونی میده، حس باز شدن قلب هست، ان شاالله همیشه تو این حس سرشار از حس خدایی همیشه باشید.
سلام به شما دوست عزیز، ممنون از پاسخ زیباتون، دقیقا همینطوره وقتی مهمترین الویت ما تو هر لحظه الویت خودمون و خدای درونمون باشه اصلا سرشار از عشق الهی میشیم، بتونیم تو هر موقعیتی از زاویه دید روح بهش نگاه کنیم و نه ذهن، به آرامش میرسیم، وقتی تو خود قرآن میگه تنها با یاد خداست که دلها آرامش میگیره دقیقا همینه، ما یه قلب داریم که اونم جایگاه خداست، و اگه هر شخصی چه دوست چه پدر و مادر چه هر کسی دیگه ای جاش رو بگیره، وابستگی اتفاق میفته که وابستگی یه نوع شرک هست، چون اون جایگاه خداوندرو تو قلبمون به غیر دادیم. به انسانها عشق میورزیم احترام میزاریم، ولی اگه حس خوبمون رو گره بزنیم به عوامل بیرونی وابستگی اتفاق میفته
بهترینهارو براتون آرزومندم.
سلام و درود دوست عزیز
خانم کرمی سپاسگزارم از حس توجه و دقتتون و پاسخ زیباتون، وقتی حرف از اصل میشه قلب براحتی میپذیره، وقتی بتونیم با خدای درونمون رفیق شیم و زمانهایی رو اختصاص بدیم باهاش، مثلا تنهایی باهاش خلوت کنیم، تنهایی بریم مسافرت حتی شده پارک سر کوچه، تنهایی باهاش عشق بازی کنیم، صحبت کنیم حرف بزنیم، بنویسیم، آروم آروم بیشتر درکش میکنیم، بیشتر بهش اعتماد میکنیم، باز برمیگردیم به حس لیاقت، شاید خودآگاه قبول کنیم که خداوند تو وجودمون هست ولی بصورت ناخوداگاه قبول نداریم، بابا مگه میشه خدایکه کل این جهان رو آفریده بیاد با من رفاقت کنه، ولی خودش تو قرآن گفته ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سوره رعد ایه28)
آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
که باز تو این آیه تاکید میکنه که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد، جنس این آرامش به نوعی هست که واقعا قلب رو باز میکنه یه حس آرامش عمیق، حس اطمینان قلبی میده، وقتی بتونیم تو این حس بیشتر بمونیم از درون یه حس آرامش رو به جهان میفرستیم، اصلا نوع ودید جهان متفاوت میشه، برای مثال دقت کردید یه روزایی حستون بسیار عالی بوده اصلا نوع رفتار جهان و جنس اتفاقات به طرز معجزه آسایی عالی شده، یا برعکسش، ولی بشه تو این حس عالی ثبات و پایداری ایجاد کرد و بشه جزئی از شخصیت ما تازه نتایج عالی از راه میرسن.
همواره تو مدار شادی و عشق و نشاط و مدار خداگونه باشید.
سلام خانم عارفه محمودی عزیز
بسیار سپاسگزارم از دقت توجه به دیدگاه بنده و ممنونم بابت پاسختون، دقیقا همینطوره وقتی احساس شادی و شوق و سپاسگزاری و درکل حالمون خوبه و اون قطب نمای درونیمون آلارم احساس خوب رو نمایش میده، یعنی تونستیم به فرکانس خداوند نزدیک بشیم، دائما ما در رفت و آمد بین ذهن و روحیم اگه بتونیم زمانهای بیشتری به روحمون نزدیک شیم و درکل احساسمون خوب باشه همه چیز و همه اتفاقات خوب و خودبخود و براحتی انجام میشه، که اینم نیازمند اینکه بشه با منطقهای قوی ذهن رو کنترل و رام کرد و جهتش بدیم بسمت فرکانسهای متعالی که به یه ثبات برسه یعنی فرکانس خوبمون تبدیل شه به فرکانسهای غالبمون، عادات فکریمون بشه نتیجه اش بشه حس خوب.
بهترینهارو از خداوند متعال براتون آرزومندم.