چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

نکته مهم:

آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    510MB
    68 دقیقه
  • فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    30MB
    68 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «M» در این صفحه: 5
  1. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلامممممم

    با خوشحالی این کامنت میزارم

    الان تقریبا 2 ماه دیگه 26 سالم

    و امشب مراسم خواستگاری من بود دقیقا بعد از شناسایی و رفع ترمزهای ذهنم بزرگترین خواسته ذهنیم رخ داد.

    استاد عباس منش من از خدا ممنونم که با سایت شما آشنا شدم

    امشب 24 مهر 1403 بعد از 3و4 ماه کار روی این سایت و شناسایی تک تک ترمزهای ذهنم و رفع اونا مراسم نامزدیمون انجام شد

    در عین ناباوری

    من اول تک تک ترمزهای ذهنم شناختم بعد باورهای درست جایگزین باورهای غلط کردم .

    بعدش تمرین سناریونویسی انجام دادم

    و تصویر سازی ذهنی کردم و دیگه بهش فکر نکردم و رهاش کردم

    و دقیقا رخ داد

    با کسی که مشخصاتش نوشته بودممممم

    استاد ممنونم

    دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلام سلام سلام

    هدایت من به فایل چرا با با وجود تلاش فراوان به اهدافم نرسیده ام‌؟

    خوب من دنبال گازها و ترمزهای ذهنم بودم و دقیقا هدایت شدم به این فایل️

    اگر من باور درست نداشته باشم هرچقدر تلاش کنم به خواسته هام نمی رسم .

    باور درست ایجاد کنم هدایت می شوم به ایده مناسب در زمان مناسب به آدم مناسب در مکان مناسب و یه کاری انجام می دهم که همه این موارد داره و صدرصد موفق میشم.

    باورهای نامناسب ازدواج و روابط :

    1_ترمز :راجب جذابیت های ظاهری من احساس می کردم چون چشم ابرو مشکی هستم و هیچ عملی انجام ندادم چهره نچرال شرقی طور دارم حس می کردم الان ملاک ها به سمت افراد عملی رفتن کسایی که خیلی به خودشون رسیدن لب هاشون ژل زدن و ناخن کاشتن و موهای بافت زده و رنگ کرده دارن ‌.هیکل های عملی طور دارن .سیکس پک دارن خیلی خرج خودشون می کنن .بعدم چون من کلا سبک ساده و کلاسیک و سنتی طور لباس می پوشم اکثرا بلند و پوشیده و رسمی طور احساس می کردم کسایی که تریپ های خیلی خفن و مارک طور می پوشن جذابند کسایی که لباس های باز و…کلا اعتماد به نفس نداشتم. خودم پایین تر از دیگران می دانستم علی رغم تعریف های دیگران از خودم.بعد استاد من حس می کردم دیگران خیلی بالاتر از من هستن مخصوصا وقتی جاهای لاکچری می خواستم برم کلا نمی رفتم .می گفتم اونجا ها دیگه در حد من نیست

    گاز:من الان به سبک اروپایی ها و آمریکایی ها زندگی می کنم اونام مثل من ساده پوش ساده زیست هستن .الان صنعت زیبایی به سمت این رفته که چهره های نچرال مثل من خیلی جذاب هستن .این قدیم برام تضاد بود چون به هیچ عنوان اهل عمل نیستم و الان به خودم افتخار می کنم که هیچ عملی انجام ندادم و نچرال بیوتی هستم️دکتر من خدا جونم من خیلی زیبا آفریده به به من خیلی خیلی خدا شکر میی کنم چون من بسیار کیوت آفریده ساعت ها برام وقت گذاشته .مرگل جون تو خیلی کیوتی .

    من از درون زیبا هستم همه من دوست داشتنی می دانن‌.من خود ارزشمند هستم من self love دارم من هرجوری باشم چه چاق چه لاغر بسیار ارزشمند هستم. من دوست داشتنیم همین جوری که هستم . من از درون و بیرون ارزشمند هستم.

    (استاد جونم سعی می کنم اعتماد به نفسم ببرم بالا خودم در حد دیگران و بالاتر بدونم)

    2_ترمز:من توانایی خاصی ندارم .استاد من درس خوندم مدرکم دارم سرکارم رفتم ولی بازم تو این مسئله مشکل دارم اون کمال گرایی هایی که دارم اینطوری که من که روانشناسی خوندم مثلا خودم لایق ازدواج با یه پزشک نمی دانم .من خودم برای خودم ارزش قائل نیستم.مثلا آدم هایی که خیلی ثروتمند هستند رو از خودم بالاتر می دانم می گم بابا من دیگرر در حد اونا نیستم من کجا اونا کجا اونا ثروت مند تحصیلات فلان کلا خودم پایین تر می دانستم و با افرادی ارتباط می گیرم که سطح پایین تر یا هم سطح خودم دارند.علی رغم ویژگی های شخصیتی عالی .خودتحقیری دارم دیگران از خودم بهتر توانمند تر زیبا تر می دانم . میگم من نباید برم جاهای خیلی عالی مثلا اگر تو یه جمع برم که دیگه خیلی سطح بالا هستن محو می شوم

    گاز:همه ماها ارزشمندیم فارغ از مدرک تحصیلی فارغ از ثروتمند بودن .من لیاقت بهترین ها دارم از این به بعد می خوام با اعتماد به نفس خیلی زیاد به همه مکان هایی برم که توش افراد ثروتمند هستم.من ارزشمند هستم من هیچ چیز از هیچ کس کم ندارم تازه زیادی هم دارم️

    3_ترمز:باور کمبود استاد دیگه الان کسی ازدواج نمی کند .پسرها قصد سو استفاده دارند به این دلیل با یک دختر وارد رابطه می شوند که ازش سو استفاده جنسی کنند .آنقدر تو دین مذهب ما از رابطه دختر پسر غول ساختن که این بدترین ترمز ممکن که صحبت یک دختر پسر گناه اصلا می برن می سوزونتت با یک پسر رفیق بشی .نمی دانم هرکس دست نامحرمی بگیره باید بره دستش تو کوره بسوزونه باورهای خودم اصلا مشکل دار خیلی زیاد اصلا قدیم می دیدم یک دختر پسر نامحرم باهم راه میرن می گفتم اینا خانواده ندارن چقدر بی حیان .یعنی چی که یک دختر بره با یک پسر سر قرار ازش کادو بگیره کلا باورهای سمی مذهبی خیلی زیاد داشتم بخوام بشمرم از 1000 تا خارج

    1_دختر و پسر هیچ صحبتی خارج از عرف نباید کنن که چی یک پسر بخواد با یک دختر رفیق بشه رفاقت دختر پسر معنی نداره .آنقدر روانشناسی گفته بودن که نیاز جنسی پسرها فلان فقط دخترها به چشم یه دستمال می بینن این الگو تو ذهن من تقویت شده بود که پسرها هیچ وقت دختری که باهاش دوستن نمی گیرن .این باور توسط کارم تو اورژانس اجتماعی و فیلم ها اخبار صدا و سیما و پیج های درد ودل دیگران تقویت شده بود.و دائم اخبار یا پست یا حوادث این چنینی برام می آمد یا مستند هایی می آمد که مثلا معذرت می خوام تجاوزهای که گروهی صورت گرفته به یک دختر و صدا وسیما می آمد این‌ بلد می کرد که پسرها فقط به چشم یک ابزار جنسی به دخترها نگاه می کنن .یا مثلا پیج هایی که در ظاهر فمنیسم هستن ولی در باطن کلی اخبار ترس وحشت ظلم به زنها نشان می دهند و بدتر باعث سوق دادن زنها به سمت کارهای وحشی گری و افراط می شدن یکیش نسرین نمی دانم چی بود یا آقای محمد رضا برخورداری فعال حقوق زنان شاید پیجش محتوی حمایت از حقوق زنان داره ولی این صفحه شده بود اخبار قتل زنها و دخترها توسط پدر برادر پارتنر و شوهر که دائم می گفت دخترها بهشون ظلم میشه دخترها حقشون خورده میشه ببین این جور رسانه ها در ظاهر من خودم قدیم فکر می کردم کمک کننده ولی الان متوجه شدم چقدر آثار فجیعی روی ناخودآگاه من گذاشته بود که جنس مرد یه جنس ظالم مستبد که حق ما زنها می خورند نگاه می کردم یا دائم ترس این داشتم نکنه پدرم خانواده یا همسر آینده ام بخواد من بکشه سرم ببره چون دائم روتین اینجور پیج ها همینه وای خدایا شکرت که 6 ماه اینستا پاکیدم و راحتم .

    2_یا مثلا اموزهای دینی ما من به شدت آدم مذهبی بودم به شدت یعنی ساقه دست بپوش چادر مشکی تو دمای 90 درجه دیگه گرما اغراق کردم ولی فکر کن ترکیب چادر+روسری یا مقعنه خیلی بلند +مانتو خیلی بلند +شلوار گشاد+ساق دست قشنگ می رفتم بیرون بینی و چشمم مشخص بود و دائم فوبیا این که نکنه یکم شالم بره این ور اون ور دختر مومن کوتاه بیا تو عکس های خانوادگی با چادر بودم وسط سیزده بدر با چادر آخه کل تفریحات دنیا از خودم محروم کرده بودم. تو زمستان می لرزیدم بدون پالتو پی رفتم چون زیر چادر که نمیشه پوشید . بعد من تو بسیج فعالیت داشتم و اونجا دیگه می دانید رسالتشون شست وشو مغزی کامل که لباس روشن بپوشید گناه کردید دل امام زمان شکستید جواب سلام نامحرم نکنه یه جوری بدهید که گناه کنید .نکنه بوی عطر ادکلن بدهید وقتی با نامحرم صحبت می کنید بوی بدنتون متوجه بشن.نکنه عکس خودتون بزارید رو پروفایل پسر فامیل ببینه نکنه که چشم تو چشم یک پسر بشید که اون دنیا از یک تار مو آویزون می شوید. کتاب سبک خانواده می گفت اگر با یک پسر صحبت کنید گناهش از زنا کمتر نیست .

    من جنس مخالف یه موجود عجیب غریب از مریخ آمده می دانستم تو تاکسی یا باید جلو می شستم یا کرایه چند نفر حساب می کردم کسی کنارم نشینه برای همین یه باور مزخرف داشتم که همکار و صاحبکار مرد خیلی بده .این باور مذهبی من از حضور درجامعه در خرید همه چی محدود می کرد مثلا یه مغازه برم فروشنده مرد بود خیلی سختم بود الانم یکم سخته ولی بهتر شدم . یا اینکه تنها شدن با یک نامحرم تو یه اتاق گناه خوب من که مشاوره بخوام بدهم با مرد باید تو اتاق تنها باشم این خودش یه ترمزه

    یا استاد مثلا می گفتن راه می روید صداتون آهسته باشه بیشتر از دو کلام حرف نزنید .

    همینا من بیچاره کرده بودمن یادم یه چت ساده با همکار یا هم کلاسی مرد می کردم ساعت ها عذاب وجدان داشتم ‌. یعنی الان که فکر می کنم خیلی خودم عذاب دادم اگر مرضیه من یعنی روح من نبخشد تو اون دنیا میرم طبقه هفت جهنم.

    خیلی خودم آزار دادم آنقدر باورهای مذهبی سخت هست که میگم بخوام بشمرم ماها و روزها طول می کشه آموزش های مدارس دخترانه خودش تو یه لول دیگن.

    انگار کیس عاطفی من قرار بود من از اون دنیا بهش الهام بشم️

    خداوندا خودت من نجات دادی دمت گرم ….

    باور ما باعث تجربه ما میشه تجربه باور ما تقویت می کنه .

    جهان میگه باور ما تقویت می کنه .

    _ترمز:با بالا رفتن سن امکان ازدواج موفق از بین می روند دختر ها حتما باید تا قبل 30 سالگی ازدواج کنن وگرنه دیگه امکان ازدواج پیدا نمی کنند با بالا رفتن سن اون طراوت ندارند. یک سری کلمات نامناسب مثل ترشیده .

    گاز:اولا این غلط ترین دیدگاه ممکن راجب ازدواج هست هرچی سن آدم ها میره بالاتر پخته تر می شوند من واقعا قدیم انقدر درک نداشتم منطقی شدم منعطف تر شدم .هرچی سن میره بالاتر من احساس می کنم چهره آدم پخته تر جذاب تر میشه عین یک خورشت که جا میفته می شود ‌من آنقدر الگوهای موفق دیدم راجب ازدواج که سن بالای 30 و35 سال ازدواج کردن . اتفاقا من الان که 25 سالمه تعداد خواستگارانم خیلی بیشتر شده تا قدیم ‌ولی دیدگاه های اطرافیان هست من قدیم به حرفهای دیگران اهمیت می دادم ولی الان فقط خودم مهمم وخودم.

    یه ترمز شخصی من:اینکه یک رابطه حتما باید به ازدواج برسه حتی اگر طرف بدترین آدم بود نباید رهاش کرد خیانت است آدم باید تحت هر شرایطی وفادار باید باشه نباید قلب طرف شکوند حالا ممکن طرف روانی باشه باید رهاش کرد من این ترمز دارم .که نباید روابط متعدد داشت فقط با یک نفر باید صحبت کرد و اون یه نفرم باید به ازدواج برسه وگرنه هم به اون نفر ظلم کردم هم به نفری که بعدا قرار وارد زندگیم بشه خیانت کردم .یعنی این بدترین ترمز که با هیچ کس سر دیت نمی روم چون میگم باهاش ازدواج نکنم خیانت به شوهر آینده ام یعنی من کولیکسیونی از ترمزهای مختلفم همشم از همون مذهب میاد.

    همیشه برام تعجب آور چطور یک نفر از یکی جدامیشه میره با یکی دیگه

    ترمز:احساس لیاقت آره منم خودم لایق آدم های خیلی خوب آدم های خیلی باشخصیت عشق ندارم.اینکه طرف بخواد برام خیلی هزینه کنه کادو بگیره واینا واقعا این مشکل دارم.

    من تو ذهنم خودم لایق ارزشمند نمی دانم ..دقیقا چه فرکانس احساسی مهمه نه حرف ما️.

    ترمز :آخ استاد من همیشه میگم آدم های عصبی نامناسب جذب می کنم‌. همیشه میگم من شانس ندارم.همه عصبین این باورغلط دارم

    من این الگو می شکنم آدم های درست جذب می کنم من باورعوض می کنم آدم های خوش اخلاق درست جذب می کنم آدم های عصبی هم به من که می رسند بی نهایت خوش اخلاق می شوند من عوض بشم کل افراد عوض می شوند جهانم عوض می شود ‌‌.

    ترمز :تمام روابط به جدایی می رسند

    یا اینکه اصلا دیگه عشقی نیست همه تمام می‌شن.وای استاد شما دارید می گید مغزم هی ارور میده نجوا میده .اینکه تهش اینجوری میشه چرا شروع بشه .

    این چه حرفیه الان مادر پدرم 30 سال باهم خوبن این چه توهمیآره من این ترس داشتم که هیچ وقت از مسیر لذت نمی بردم

    هر شادی شادی بیشتری به وجود می آورد.

    ترمز:من باید بی نظیر پرفکت عالی باشم تا یک فرد خوب جذب کنم

    هیچ کس در این دنیا نیست که نقصی نداشته باشد همه نقص دارند تا پیشرفت کنن .ما هرجور باشیم دوست داشتنی لایق هستیم

    ترمز:همه خیانت کار هستن 90 درصد آهنگ های عاشقانه ما راجب جدایی هست تو ایران رفتی نشد واینجوری مفهوم ها .اره نباید طرف از خود زده کرد.

    ترمز :دقیقا استاد من این ترمز داشتم من که پدر ومادر پول دار ندارم خانه زندگیم ساده قدیمی هست کسی نمی خواد با من ازدواج کنه .الان من نمی تونم آدم درست حسابی جذب کنم چون پول ندارم .

    استاد انگار خدا داشت بهم از زبان شما می گفت این حرفها رو

    ترمز:من بهتر تنها باشم این منم دارم که بودن با آدم ها باعث اذیت من می شود دقیقا وای پنهان بود استاد

    ترمز:سرنوشت و تقدیر و شانس وای من این داشتم همیشه می گفتم استاد من تنهایی برام نوشته شده و باید سختی بکشم و تنهایی برام نوشته شده و ازدواج نمی کنم🫠هیچ تقدیری نوشته نشده خواسته خداوند این ما به خواسته هامون برسیم‌. من خوش شانسم هیچ تقدیری وجود ندارد هیچ تقدیری نیست ‌

    باورهای نامناسب راجب آزادی :هرکدام باید تو یه کامنت بگم چون زیاده

    باورهای نامناسب راجب عزت نفس احساس لیاقت خود عشق ورزی :کامنت بعدی راجب کار ثروت اینا میگم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    سلاممممممم فریده قشنگمممم چه کامنت فوق العاده ایی گذاشته بودی واقعا اینکه در 50 سالگی بشه یگ ازدواج فوق العاده داشت برام خیلی خیلی خبر خوش حال کننده ایی بود تحسینت می کنم انشالله هروززززز خوشبخت تر از دیروز باشی حتما جایی لیاقت خودت ثابت کردی که الان داری تجربش می کنی چندین بار کامنتت خوندم و هربار لذت بردم و به ذهنم گفتم تو هنوز 25 سال ایی اصلا دیر نشده و می تونی بهترین رابطه عاشقانه تجربه کنی ممنون که وقت گذاشتی نوشتی.

    نکات حائز اهمیت :

    فهمیدم اشکال کار خودمم و شروع کردم به ترک خیلی از عادت باورهای غلط

    منم متوجه شدم مشکل خودمم و دارم خودم عوض می کنم.

    2_شروع کرد به تغییر تنها شده بودم همه کارهام تنهایی انجام میدادم پارک پیاده روی کافه مهمونی منتظر کسی نبودم بیاد حالم خوب کنه یاد گرفته بودم برم جلو اینه قربون صدقه خودم برم صبح ها انجامش میدادم آرایش کردنم خیلی کم کردم ساده تر بیرون میرفتم و البته که تمام قسمت های زندگی در بهشت میدیدم و روابط خوب استاد و مریم جان عزیز میدیدم اولش که اصلا قبول نمیکردم چقدر حسادت میکردم ولی کم کم دقت کردم به نوع رفتار مریم خانم چون برام خیلی مهم بود جذب یه رابطه عاشقانه از روابط و نوع رفتارشون خیلی درس ها گرفتم مخصوصا ارامشی که دارن و از اون طرفم که رو عزت نفس و قبول خودم به عنوان یه خانمی که زیباست و چیزی کم نداره

    این خیلی مهمه این خیلی مهمه خودمون خودمون دوست داشته باشیم منم قدیم تنها بودن برام سخت بود الان خودم عاشق خودم و تنهایم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    سلام کبری جانم

    امشب مراسم حلقه زدنم بود هنوز تو شوکم اصلا باورم نمیشه که متأهل شدم

    من کامنت قبلیم تو همین سایت مال یک ماه پیش هست و کمتر از چند ماه رخ داد تو شوک عجیبی رفتم اصلا باورم نمیشه

    انشالله همه تجربه کننننن این حس خوبه رو

    ممنونم از تبریک

    خداروبارها شکر میکنم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    سلام رها عزیزم قربانت برم

    بله بعد از نوشتن سناریو نویسی با همسرم آشنا شدم .

    یکسال و خورده ای پیش من نزدیک چندین صفحه برگ a4من مشخصات همسر دلخواهم نوشتم تک تکشون که چه جوری باشه اینا به مدت یک ماه بعدش دقیقا با همون آدم مشابه نوشته ام آشنا شدم .وباهاش صحبت کردم ولی نمی دانم داستان ما به ازدواح نمی رسید که متوجه شدم من یک سری ترمزهای مختلف داشنم راجب ازدواجم که به مدت 2 ماه هرچی ترمز یعنی باورهای اشتباه داشتم پیدا کردم و با باور درست و الگو مناسب جایگزین کردم .

    و اینجوری بود که می آمدم با خودم می گفتم من چه شرایطی داشتم ازدواج میکردم از خودم می پرسیدم بعد با باور های درست جایگزین میکردم

    مثلا ترمز این بود یکیش که تا پولدار نباشم ازدواج نمیکنم با باور درست که میشه تحت هر شرایطی ازدواح کرد جایگزین کردم بگرد یکی یکی باورهای نامناسب سرچ کن تو ذهنت پیدا کن و درستش کن خیلی نمونه اش خود استاد داخل همین ویس گفت .بعد تو بخش عقل کل سرچ کن ترمز ازدواح کلی کامنت هست اونجا راجب ترمزهای مختلف ذهن اونجا حوابت میگیری.

    اولش میای ترمزهای ذهنت‌پیدا میکنی با باور درست جایگزین می کنی بعدش میای سناریو نویسی و صحنه سازی میکنی بعدش دیگه رها می کنی و رها کردن مهم ترین بخش دریافت خواسته است

    من خودم الان به این روش هرچی خواستم به دست آوردم.

    بعدش هم تحسین تمام روابط بدون حسادت قلبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: