چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 13

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا زعفرانلویی گفته:
    مدت عضویت: 1123 روز

    سلام استاد عزیز

    برخلاف چیزی که فکر میکردم من خودم بعد از نوشتن این فایل و تمرکز اساسی روش، متوجه شدم من هم خیلی خیلی از این باور هارو دارم، و میدونم خیلی از باور های اشتباه دیگه رو هم دارم مثل اینکه اگه شوهر پولدار بشه و موفق بشه ، دیگه اصلا می افته دنبال زن های دیگه و زن خودشو کافی نمیدونه ، این رو بارها و بارها از مادرم شنیدم و مثال هاش رو بهم نشون داده توی فامیل و یا مثلا همه مردها سرو گوششون می جنبه ، مهم نیست زنش چقدر خوبو خوشگل باشه ، بازم مرده به زن های دیگه نگاه میکنه و….. و زمان های خیلی زیادی از کودکی من به شنیدن این حرف های بزرگ تر های فامیل گذشت

    در مورد ترمز اول شما من یک مثال خوب برای خودم دارم، من دوستی داشتم که دماغش قوز داشت ولی واقعا دختر زیبایی بود ولی اصلا از بینیش راضی نبود و تصمیم گرفت بعد یک هزینه خیلی سنگین بینیش رو عمل کنه و این دوستم بعد از عمل بینیش بخاطر عزت نفس و خود ارزشی پایینی که داشت در یک دوره طولانی با خودش درگیر بود و گریه میکرد و ناراحت بود و میگفت همش به خودکشی فکر میکرده بخاطر اینکه بقیه بهش گفته بودن از وقتی عمل کردی چشمات از هم دور شده ، فاصله لبو بینیت زیاد شده، بینیت به اندازه کافی باریک نشده و…. و این دوستم به فکر عمل دوباره بینی بود و تموم مدت استرس داشت که فرد جدیدی رو نبینه که بهش بگه خوشگل شده یا زشت و همه جا همیشه از ماسک استفاده میکرد و این موضوع همون موقع ی درس شد برای من که اگر خودم ، خودم رو دوست نداشته باشم و عاشق خودم نباشم و خودم رو همینجوری که هستم کافی ندونم وارد چه چرخه وحشتناکی میتونم بشم

    ترمز بعدی برای من این بود که تمام روابط اخرش به رنج و بدبختی ختم میشه، دلیلش هم رابطه پدر و مادرم بود و همیشه مادرم تعریف میکرد اوایل بابا عاشق من بود و برام همه کار میکرد و همه جوره عشقش رو بروز میداد ولی از یک جایی به بعد دیگه رابطه ما بد شد و فلان، و این باور خیلی سفتو سخت توی ذهن من چسبیده ولی من شروع کردم به پیدا کردن الگو های مناسب مثلا ویدیو هایی دیدم که پیرزن و پیر مرد هایی که عاشق هم هستن و در اوج پیری کلی به هم عشق میورزن و عاشقانه رفتار میکنن، یا پیرمردی که بعد از فوت همسرش هم باز هم عاشقش بود و به شکل های مختلف عشقش رو بروز میداد یا پیرمردی که با عشق میگفت دلیل زندگی خوب من ازدواج با این زن عالی بوده و….. و هروقت ذهنم شروع میکرد به گفتن نجوا هاش من هم این الگو هارو یاداوری میکردم و صدای نجوا رو از بین می‌بردم

    و ترمز بعدی که شما در مورد رابطه گفتید که من حتما باید پرفکت باشم برای بودن در یک رابطه رو، من برای شروع کار مورد علاقه ام دارم، من علاقه دارم برای یوتوب ولاگ بگیرم ولی این باور که محیط من ب اندازه کافی شیک و خوب نیست که این کار رو بکنم باعث شده من تا الان برای شروع هیچ حرکتی نکنم و مدام خودم رو با بلاگر های آمریکایی که چندین ساله ولاگ میگیرن مقایسه میکنم و میگم ببین ! من هم این توانایی هارو دارم ولی وایمیستم تا هروقت این تخت و این فرشو این مبل هارو گرفتیم شروع میکنم در صورتی که من باید این باور رو در خودم بسازم که خدا منو هدایت میکنه به راه هایی ک من به راحتی بتونم ویدیو بگیرم و محیط اطرافم هم توش تاثیر نداشته باشه

    ترمز بعدی برای من خیانت هستش!!! این هم به این دلیل که توی خونواده خودم اتفاق افتاده و من توی خیلی از روابط اطرافم دیدم و چند وقت پیش داییم داشت توی جمع صحبت میکرد و از خیانت های ادم های اطرافم میگفت و خیلی واضح میگفت اره دیگه، بلخره همه مرد ها خیانتکار هستن و همه سروگوششون میجنبه و هیچ مردی نیست که درست رفتار کنه و به رابطش 100 در 100 پایبند باشه و همونجا متوجه شدم مادر خود بنده هم این باور رو به صورت خیلی عجیب و زیاد در وجودش داره و برای همینه که براش اتفاق افتاده و از همون لحظه تصمیم گرفتم از این جمع ها فاصله بگیرم و یکبار دیگه به خودم یاداوری کردم که تمام اتفاقات زندگی خودم رو بدون استثنا، خودم رقم میزنم ، با باور ها و رفتار های خودم و بعد از دیدن این فایل مصمم تر شدم که این روابط اشتباه با فامیل و هر ادم اشتباه دیگه ای رو قطع کنم و شبکه های اجتماعی مضر رو کاملا قطع کنم بدون هیچ استثنایی و مواظب حرف ها و رفتار های خودم باشم و باور های اشتباهم رو شناسایی کنم و روی خودم کار کنم

    ترمز بعدی من اینه که اگر وارد رابطه بشم ، ازادی من گرفته میشه و دلیلش هم خیلی واضح هستش چون ادم های اطرافم همه ب این شکل هستن و خانوم های جوان ازدواج کرده ای رو دیدم که مدام در مورد بد بودن و اسیر شدن و مسئولیت سنگین رابطه برام میگفتن و بعد توضیح میدادن بعد ازدواج به دنیا اوردن بچه و مسئولیت های بچه و بزرگ کردن بچه هست ک روی دوشت می افته و بیچاره میشی و سعی کن هرچقدر که میتونی ازدواجت رو به تاخیر بندازی

    و باور مخرب دیگه ای که خیلی خیلی زیاد از طرف ادم های اطراف و فامیل به من داده شده این که، دختر یک بهاری داره و توی این سن خاص باید ازدواج کنه وگرنه اگر ازدواج نکنی و از این سن بگزره مثل فلانی و فلانی که ازدواج نکردن حالا باید با یک پیرمرد یا اقایی که از ازدواج قبلش بچه داره ازدواج کنی و یا اصلا نمیتونی ازدواج کنی و من خوشبختانه میدونم این باوری که ب من داده میشه بخاطر باور کمبود فراوانی دیگران هست و از نداشتن عزت نفس و مهم بودن حرف دیگرانه که داره این حرف ها زده میشه و اگاهانه خلافش رو بارها و بارها به خودم ثابت کردم و الگو های زیادی رو به خودم نشون دادم

    این فایل واقعا فوق‌العاده بود ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      ایمان بابایی گفته:
      مدت عضویت: 1727 روز

      سلام زهرای عزیرم

      در راستای این که بدنه جامعه حرف هایی میزنه که مردا خیانت کارن یا زن ها فلان ،من همیشه الگوهایی رو دارم برای خودم .یه برنامه احسان علیخانی داشت که یه پیرمرد و پیر زن و آورده بود که 60 سال با هم بودن و از روابط و عشقشون میگفتن جوری که قند توی دل آدم آب میشد و مرده میگفت بعد 60 سال من عشقم به همسرم از روز اول خیلی بیشتر شده.مامانم دیروز گفت یه مرده در نونوایی نزدیک خونمون سبزی میفروشه و ترپچه هاشو رایگان میده ازش پرسیدن چرا رایگان گفته شهناز زنم ترپچه دوس داره یعنی اول کلی خندیدم بعدش گفتم ببین تو این دنیا مردهای عاشق هستن که حاضره ترپچشو مجانی بده چون عاشق همسرشه.

      یه استاد داشتم سر کلاس که‌میومد بازی میکردیم برای بهتر فهمیدم درس گیم تئوری بعد هر کس بازنده میشد باید یه چیزی میخرید و استاد میگفت باید واسه خانومم هم بگیرید یادمه یه بار لواشک خریدیم و گفت سهم خانوم منو بزارید کنار که لواشک دوس داره،یا پنجشنبه که تعطیل بود میگفت کسی بهم زنگ نزنه مخصوصا از 8 شب به بعد چون اون تایم همیشه با خانومم فیلم میبینیم.اینم یه مثال عالی بود برام تازه این استاد 32 سالش بود و کلی دختر خوشگل و خوب ارتباط داشت ولی مرد ها وقتی دوستت داشته باشند واقعا دوستت دارند و وفادارند .

      این مثال ها رو من از روابط عاطفی میزنم و اگر هم مثالی نتونم در حال حاضر پیدا کنم یاد حرف استاد میوفتم که جهان دو قطبی اگر بدنه جامعه داره میگه همه فلانن همه فلان پیش خودم میگم خب این یه قطب پس قطب دیگه ای هست که همه خوبن وفادارند عاشقن خوشگلن و……

      امیدوارم باورهای خوبی ازین نوشته برداشت کنی و به بهترین رابطه بهشتی برسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    به نام خدای مهربانم

    به نام یکتای هدایتگرم

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به مریم شایسته نازنینم و

    سلام به همه دوستان و هم مسیرانم

    اول از همه باید سپاسگذاری کنم خداوندی رو که من رو هدایت کرد به سمت این مسیر و من رو در این مسیر ثابت قدم نگه داشت

    و باید مجددا همین خداوند رو باید سپاس بگم که من انسان رو فراموشکار آفرید که فردی مثل استاد عباسمنش گاهی یادش بره که یسری از قوانین رو بارها تکرار کرده و دوباره و دوباره هم بیاد تکرارشون کنه و من اینقدر لذت ببرم از تکرار هزاران باره این قوانین و سعی کنم با تکرار شدنشان، درکم رو ازشون بالا ببرم

    استاد بزرگوارم باید یه تشکر ویژ] از شما داشته باشم

    من همیشه قدردان شما و آموزه هاتون و درکی که به ما در مورد زندگی و قوانینش ایجاد میکنید هستم اما دوست دارم یه قدردانی خاص بکنم و بگم استادم، من با وجودیکه دوره عشق و مودت در روابط رو دارم اما شما در این فایل رایگان حدود 1 ساعته مواردی رو در روابط گفتید که شاید من هنوز بطور کامل از دوره عشق و مودت درک نکرده بودم و سپاسگذارم که شما برای دوستانی این دوره رو ندارن ، اینقدر عمیق و دقیق از ایجاد یک رابطه درست و عمیق صحبت کردید

    یعنی شما براتون تفاوتی نداشت که این فایل رایگانه یا بخشی از محصولاته، اونقدر دقیق و اصولی، اونقدر به اصل و پاشنه های آشیل ماها در روابط اشاره کردید که من در طول کل فایل، فقط داشتن تک تک جملات و اون باورها رو تائید و تصدیق میکردم

    خدا رو مجددا شکرگذارم که دیروز در زمان و مکان و شرایط مناسب این فایل رو دانلود و پلی کردم و اونقدر سر کار، خلوت بود و همه جا ساکت و عالی بود که بدون توقف کل فایل رو گوش دادم

    وقتی شما خواستید مبحث رو شروع کنید از خداوند خواستم که بحث، روابط باشه و دقیقا شد و من چقدر سپاسگذارم که به این راحتی و آسانی خواسته ها اجابت پیدا میکنن اگه با قلبت و بطور واقعی چیزی رو بخوای

    چرا دلم میخواست در مورد روابط باشه؟؟؟ چون میخوام از رسیدن ها و نرسیدن ها در روابطم بگم

    از اینکه چطور به یسری چیزا در روابط رسیدم، خیلی راحت، چون بهشون نچسبیده بودم، رها بودم و فقط قلبا میخواستم

    و چطور با یسری چیزا فقط جنگیدم و سخت گرفتم و نه تنها نرسیدم، بلکه یسری چیزایی که قبلش داشتم رو هم از دست دادم

    من 14 سل هست ازدواج کردم، ما از دو شهر و فرهنگ متفاوت هستیم: من فارس و همسرم لر

    هیچ زمان اعتقاد نداشتم که انسان های متفاوت از شهرها و دیارهای متفاوت نمیتونن زندگی خوبی داشته باشن و اصلا در این زمینه به خودم سخت نگرفتم ولی همواره به دلایلی، بسیار میخواستم هر زمان ازداج کردم، رابطه ای بسیار خوب و صمیمی با خانواده همسرم داشته باشم که حقیقتا به میزان زیادی هم همینطور شد و هست که خیلیها باور نمیکنند که من، تونستم اینقدر با شرایط و فرهنگ یه شهر لر نشین، اخت پیدا کنم و اینقدر همه من رو دوست داشته باشند

    حالا میخوام یه چیز دیگه بگم براتون ….

    خانواده من از لحاظ مالی خیلی اکی نبودند اما اینجوری هم نبود که کمبود خاصی داشته باشم اما همیشه ته دلم میخواستم و شرایطی رو تصور میکردم که با یه فرد متمول ازدواج کردم و اوضاع برام خیلی خوبه

    من خیلی ساده این شرایطرو تصور میکردم، اصلا سخت نمیگرفتم و اصلا هم به فرد خاصی توجه و نظر خاصی نداشتم اما انگار یه خواسته واضح داشتمو دست خدا رو هم باز گذاشته بودم که هر طور میدونه برام برنامه بریزه، بدون اینکه از قانون و این چیزا، اطلاعی داشته باشم

    و باید بگم شرایط به طوری چرخید که من برای تحصیلات تمیلی از شهر خودمون رفتم و از قضا، خواهر همسر من هم که 10 سال از من بزرگتر هستن هم برای ادامه تحصیل اومدن همونجا و ما همکلاسی شدیم و واقعا نمیدونم چطوری، شرایط ازدواج من با یه فرد غریبه، از یه شهر دیگه و استاد دیگه با وضع مالی بسیار عالی فراهم شد

    یعنی میخوام بگم من اصلا تصورم این نبود چون خودمونوضع مالیمون خوب نیست، پس من هم قربانی این شرایط میشم و با یه فرد خیلی معمولی با وضع مالی نامناسب ازدواج میکنم

    انگار حالا که فکرشو میکنم و با قوانین میسنجم، میبینم که من در اون شرایط، خودم رو لایق یه زندگی در شرایط خوب مالی و بالاتر از اون چیزی که بودم، میدونستم

    بله ما ازدواج کردیم اما متاسفانه من هیچ درکی از زندگی زناشویی نداشتم

    و بعدا با درس ها و آگاهی های دوره ها و فایل های شما فهمیدم که من بسیار زیاد دچار قربانی شدن شدم

    یعنی یه تایمی بود که اگه از طرف همسرم یه رفتار نادرست و ناخواسته میدیدم بسیار تلاش میکردم که برای بقیه تعریف کنم و اونا به حال من دل بسوزانن و بگن آخییییی،تو حیف شدی

    و خودمم اعتقاد داشتم که بله، حق من این نبوده و من اینجوری و اونجوریم و همسرم اونجوری و اونجوریه

    سالها از این باور ضربه خوردم و گرچه الان تونستم تا حد زیادی این ورد رو بهترش کنم اما هنوز نتونستم 100% درستش کنم و تضادهایی در زندگی من هست که مثل یه چرخه، هر چند مدت یکبار تکرار میشه و من دقیقا یاد حرفای شما میفتم که میگید اگه یه مشکلی یا تضادی هر چند وقت یکبار تکرار میشه، این یعنی یه تضاد و مشکل ریشه ای وجود داره، یا باور از ریشه خرابه که باید بشناسمش و درستش کنم

    تک تک باورهایی که گفتید رو یه جورایی توی زندگیم و در روابطم چک کردم

    یسری چیزا بگم که دوستانی که میخونن متوجه بشن و یه الگو بگیرن که واقعا خودکشی کردن برای زیباتر شدن برای اینکه یه فردرو جذب زندگیت و روابطت کنی، اصلا درست نیست و فقط خودتو خسته و درمانده میکنی و میبینی انگار مترسک شدی و به هدفت هم نرسیدی و ناامیدتر از قبل میشی

    من ژنتیکی موهام خیلی زود سفید شدن، خیلی ها اعتقاد دارن سیدها اینجورین ولی نمیدونم شاید هم اینجوری باشه

    من از حدود 20 سالکی تار تار موهام شروع به سفید شدن کردن و الان در سن 40 سالکی نصف بیشتر موهام سفیده و خیلی با این موهای سفید راحتم و با وجودیکه خیلی ها بهم میگن دختر توکه جوونی ، خوشکلی موهاتو رنگ کن زمین و آسمون تغییر میکنی، اصلا برام مهم نیست و الان حدود 5 سال هست که اصلا موهامو رنگ نکردم و خیلی هم موهامو دوست دارم و جالبه که الان این مدل سفیدی مو در ایران مد شده (خخخخخ) و خیلیها فکر میکنن که من مش کردم و وقتی میگم موهای خودمو کلی تعجب میکنن، همین خواهر شوهرم رفت کلی رنگ گرون قیمت خرید تا موهاشو مدل موهای من لایت کنن و چقدر هم بابتش پول داد ولی اصلا نشد که نشد و خودش اعتراف کرد که آرایشگر تو ( خدای مهربونم) خیلی ماهر تر از آرایشکر اون بودهو مفت و مجانی چنین رنگ مویی برای من در آورده

    و من حقیقتا با این موها راحتم

    برام فرقی نداره عروسی برم ، مهمونی برم، یا توی دانشگاه موهام از مقنعه مشخص بشه، من در هر حال خودمو با این موها پذیرفتم و کیفشو میکنم

    بعد از دوره قانون سلامتی هم من خیلی لاغر شدم. یعنی من حدود 66 بودم و الان به 44 رسیدم و صورتم خیلی لاغر تر و ظریف تر شده و خیلی ها میگن تو اگه ژل تزریق کنی و گونه بذاری خیلی جذاب میشی ولی من زیر بار این حرفا نمیرم و چیزی که خیلی جالبه این هست که این روزا زاویه سازی چونه و فک با ژل و چربی خیلی زیاد در ایران رواج پیدا کرده و من صورتم به شکلی هست که انگار خودش زاویه سازی شده

    یعنی استخوان فکم کامل به شکلی هست که انگار زاویه داره بدون اینکه من حتی به این قضیه فکر کرده باشم و اینو دقیقا یه خانم که کارش تزریق ژل بود به من گفت و خیلی تعجب کرده بود که اینقدر صورت من متقارنه و بدون هیچ کار خاصی، اینقدر زیباست و منم باهاش کاملا راحتم

    اما در مقابل،یه رفیق دارم که هر روز به حرف اطرافیان گوش میکنه و از مطب دکتر به اون مطب دکتر که یکبار ابروهاشو فلان کار کنه، یبار صورت جوانسازی کنه، یبار لک صورتشو ببره و هزارنکار دیگه که علاوه بر درد، کلی هم پول خرج میکنه اما در نهایت بازم راضی نیست و ین داستانش سر دراز دارد….

    خیل تجربه های زیادی دارم که اینا یه بخشیش بودن ولی میخوام در روابطم خیلی بهتر بشم، میخوام رابطم با همسرم رو عمیقا بهتر کنم

    وقتی میبینم من با لایق دونستن خودم چه پیشرفتهایی کردم و چه رشدهایی داشتم مخصوصا همین چند سال اخیر بعد از آشنایی با شما، پس درک میکنم میتونم در هر زمینه ای بهتر باشم و فقط باید باورهام رو مجددا شخم بزنم و تغییرات مثبت تری در من رخ بده

    من ایمان دارم که میشه

    من ایمان دارم که میتونم زنگیم رو به بهشتی تبدیل کنم که لیاقتش رو دارم چون خداوندم من رو هالق زندگیم آفرید و من باید ، باید زندگیم رو خداگونه بسازم

    سپاس بی کران از شما

    دنیا دنیا عشق سلامتی نعمت ثروت آرامش و خوشبختی واقعی رو برای هممون آرزو دارم

    تا بعد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2146 روز

    سلام ب استاد عزیز و همه دوستانم

    چند موردی که با گوش دادن ب فایل ب یادم اومد

    اون باور ک که پسرا از دخترای زیبا فرار میکنن

    من نداشتم

    و اتفاقا همیشه فکر میکردم که پسرا دنبال دخترای خوشگلن و کلا همه چ زن چ مرد چ جوون یا بچه

    دنبال خوش قیافه ها هستن

    برای همین باورم

    تو دوران نوجوانی و تا زمانی که سر کار بودم ( هنوز رو خودم کار نمیکردم)

    با هر بزک دوزکی بود

    از لاک و لباس خاص

    رنگ مو و …

    دنبال جلب توجه بودم

    و واقعا از درون لذت میبردم که ب من توجه میشه

    همیشه خودم مقایسه میکردم

    و البته در کنار دو خواهرم از نظر ظاهر از درون احساس صعف میکردم( البته که هیچ وقت ب زبون نمی اوردم) با اینکه من نسبت ب اونها اندام بسیار زیبایی دارم و پوست روشن تر

    همیشه حس میکردم که اونها خوش پوش ترن و ارایش ب صورت اونها بیشتر میاد و جذابتر از منن

    ( ی دلیلش پاینخت نشینی اونها و ب مد بودنشون بود و ی دلیلش هم مقایسه ای بود که از بچگی عمه هام میکردن، ب گفته ی اطرافیان من تو نوه ها زیباترین و خاص ترین بودم ، توی بچکی ب گفته ی مامانم موهام مث طلا بود و چشمهای آبی، پوست سفید و ی دختربچه آروم

    اما یکی از عمه هام بود که وقتی ب سن مدرسه رسیده بودم وقتی ما رو میدید دائم میگفت که خواهر کوچیکم از همه ما خوشگلتر چون چشمای درشتی داره

    ( با اینکه پوست گندمی و البته درشت هیکل تر بود)

    بعد از ازدواج این باور غلط شنیدم که زن خوشگل مال مردم

    و چشم همه مردا دنبالشون ( برا همین خیلی ها با دختر خوشگلا دوست میشن ولی باهاشون ازدواج نمیکنن)

    یا ثروتمند بودن

    یادم اومد تو دوران دانشگاه اصلا تو خودم نمیدیدم با بچه پولدارا بگردم، و الان دقت ک میکنم حوزه دوستیم دقیقا با آدمهای همفرکانس خودم بود دوستانی که از لحاظ مالی مشکل داشتن

    ولی از اون طرف خواهرم( الگوی نقض) با اینکه تو ی خانواده بودیم همیشه از وقتی بچه بودیم یادمه با پولدارهای کلاسشون میگشت

    باور اشتباه بعدیم

    عمر ازدواج کمه خیانت میبینی

    یاد ندارم دور و برم ی الگوی درست و درمون عاشقانه دیده باشم تا چند سال پیش

    خواهرم که توی ازدواجش با ی بچه شکست خورده

    و عینا خاله کوچیکم و عمه کوچیکم هر کدوم با ی بجه کوچیک جدا شدن

    عموم زن دوم گرفت و بعد با همون از ایران رفت

    تو اون زمان همسایه مون و برادرش که جز بازیکنای مطرح تیم فوتبال صنعت نفت بود

    با وجود داشتن زن و بچه

    زن دوم گرفته بودن

    و کلی سیکل های معیوب و داغون میدیدم

    و این الگو رو ب من میداد که ازدواج هایی که قبلش با دوستی نهایت دو سال دووم داره یا مردا که وضعشون خوب میشه شلوارشون دوتا میشه

    یا کسی رو دیدم که 6 سال همسرش میخواست و با هم دوست بودن

    بعد از ازدواج هر کدوم برای خودشون دوست دختر و دوست پسر داشتن

    دیدن خانمهای متاهل که با ی مرد دیگه دوست بودن و …

    بخوام دونه دونه بکم

    خیلییی میشه

    ی دلیلش هم ب خاطر مکان نامناسبی بود که تو دوره نوجوانی توش بودم

    و نشست و برخاست با ی ادم از فامیل های خیلی نزدیکمون بود که با این افراد ناجور ب خاطر شرایط کاریش سر و کار داشت

    اسیر شدن بعد از ازدواج

    ی نمونه مادرم بود که پدرم بهش سخت میگرفت ( از پوشش و رفت و امد)

    اینکه باید با سختی بچه هات بزرگ کنی

    ی باور که هنوزم دارم

    من بلد نیستم با کسی دوست بشم

    یا دوست نگهدار نیستم

    سالهاست ( از دوره دبیرستان) دلم میخواد ی دوست صمیمی و درست و درمون داشته باشم ولی ندارم

    کسی که تو این مسیر کنار هم باشیم همفرکانس باشیم

    تو مسیر اگاهتر شدنم

    وقتی ب دایره دوستام نگاه کردم دیدم

    که مثلا یکیشون با داشتن شغل و موقعیت اجتماعی بالا، چهره زیبا، ولی رابطه عاطفی داغونی با همسرش داره

    که رابطه ام ب شدت باهاش کم کردم ( هرچندمته در خد ی تماس تلفنی و احوالپرسی)

    یا یکی دیگشون که خیلی خانم فعالی ، با اینکه همسر تحصیلکرده و با رتبه کاری بالا داره، احازه نداره کارکنه

    و همسرش ازش حمایت نمیکنه و بهش میگه بشین بچه هات بزرگ کن

    یکی دیگه با اینکه زن خیلی فعال و خلاقی، ولی دائم داره غیبت میکنه و پشت سر بقیه حرف میزنه

    رابطه ام با اولی و سومی تقریبا قطع کامل شده

    و فقط دیشب در حد تماس برای عرض تسلیت بوده

    اون دومی هم تو کلاس پسرم مرتب همدیگه رو میبینیم

    ولی دارم یادمیگیرم که بحث بذارم روی چیزای خوب

    یا حداقل چیزایی که بار حسی منفی نداره

    قطعا کلی باگ دیکه هم دارم

    که با گوش دادن بیشتر فایل و هدایت خدا برام اشکار میشه

    ممنونم که وقت گذاشتین و کامنت من خوندین

    شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2834 روز

    باسلام و خدا قوت به استاد عزیزم

    چی بگمممم !! ازکجای این فایل فوق العاده بگم که به تنهایی خودش به اندازه یک دوره چند میلیونی میرزه!

    همزمانی این فایل با کارکردن مجددم روی دوره روابط رو واقعا به فال نیک میگیرم.و نشونه ای از نشونه های خدای خودم میدونم! وقتی گفتین میخواین در مورد روابط صحبت کنید تقریبا داشتم بال در میاوردم.

    واو به واو کلماتتون رو دراین فایل با گوش جان نوش کردم و نت برداری کردم..واو به واو کلماتتون حق بود و به جا. واو به واو کلماتتون راه گشا بود و دل نواز..انگار با گفتن هرکدوم از این باورها رگی از رگهای بدنم به جریان میفتاد.و زندگی در درونش پر تلاطم تر میشد..دمت گرم استاد دمت گرم.

    چقدر درسته این حرف که وقتی با باورهای اشتباه و پس زمینه ذهنی نادرست داری حرکت میکنی،اصلا مهم نیست چقدر میدوی،چقدر گاز میدی،چقدر تلاش میکنی ، تو نمیرسی!!باورکن که نمیرسی!!

    من در شرایط کنونی خودم که واقعا دارم روی ذهن خودم دریک لول بالاتر در مورد ساخت یک رابطه عاشقانه کار میکنم چند تا ازاین باورها رو بطور پررنگ ،-یچیزی شبیه نارنجی پررنگ – کاملا حس کردم.

    استاد چقدر مهمه این باور احساس ارزشمندی،باور فراوانی و ساخت یک عزت نفس برای ساختن یک زندگی عالی. ضعفی که هرچقدر روش کارکنیم باز کمه.باز بیشتر،بازبیشتر و این کارکردن انتهایی نداره!

    باورهایی که در پس زمینه ذهنم به رنگ نارنجی پررنگ پیدا کردم:

    1-من دیگه از سنم کم کم داره میگذره که بتونم یک رابطه عاشقانه و عالی ایجاد کنم.

    2-اگر من وارد یک رابطه جدید بشم و بخوام بافرد جدیدی باشم واقعا دیگران درموردم چه فکرمیکنن!!!(پاشنه آشیل گند زن همیشگی من .چیزی بنام حرف و نظر دیگران!!)

    2-من اونجور که باید زیبا و دوست داشتنی نیستم: لازم میدونم در مورد این بنویسم که من همیشه میگفتم بابا منکه شخصیتا خودم رو خیلی قبول دارم.یعنی از نظر ویژگیهای شخصیتی اوکی هستم و این به من اثبات شده .پس گیرم کجاس که باز تهش فکرمیکنم دوست داشتنی نیستم.تااینکه موقع نوشتن یک تمرین که میخواستم از ویژگیهای مثبت ظاهریم بنویسم دیدم ای دل غافل ذهنم داره کلی بیل و کلنگ به سمتم پرت میکنه که ننویس اینارووو.توکجات خوشکله آخه.و متوجه شدم من واقعا ظاهرخودم رو برای دوست داشتن کافی نمیدونم.واین بود اون ضعفی که مدتها دنبالش بودم ،پیدا کردم و چقدر باید روش کارکنم..من از بچگی این رو شنیده بودم که زیبانیستم.دوست داشتنی نیستم.و این رفت نشست در پس زمینه ذهنم.بعد هی تو روابطم هم همین رو میشنیدم.چون توجهم رو ایرادها بود.و اونها رو ضعف خودم می دونستم.نه اینهمه ویژگی مثبت ظاهری و باطنیم رو.

    3-اینکه من بخاطر شخصیت حمایت گرم همیشه آدمهای نامناسب رو جذب میکنم از نظر اخلاقی.و دقیقا بخاطر احساس عدم لیاقت.

    4- دقیقا بخاطر تمرکز بر ضعف های ظاهری خودم رو لایق یک انسان فوق العاده و یک رابطه فوق العاده نمی دیدم..

    5-و یکی دیگه از ضعف هام طبق معمول کمالگرایی بود.که تا وقتیکه من کامل نباشم آدم درستی سراغم نمیاد یا سرراهم قرار نمیگیره.

    وای استاد داشتم فکرمیکردم همینکه این ترمزهارو پیدا کردم و فهمیدم گره کارم کجاس و دقیقا بعد شنیدن این فایل چه نشونه ها و اتفاقات جالبی رو تجربه خواهم کرد.که صددرصد جهان به کانون توجهات ما پاسخ میده.

    6 من خدارو شکر در فراوانی رابطه شک ندارم و براحتی آدمها جذب من میشن..اما مشکل اینجاست که تاالان آدم دلخواهم رو به دلایل ترمزهام نتونستم پیداکنم که اون هم به لطف خدا و این فایل فوق العاده شما بزودی محقق خواهد شد.

    7-یه خرده این ترمز هم در من هست که من اونقدرها ثروتمند نیستم.و این نقطه ضعف منه.درحالیکه خدا وکیلی همیشه در حال پیشرفت بودم.و همیشه دارم رو خودم کارمیکنم.و روندم روبه رشد بوده.اینم باید روش کاربشه .

    7درمورد تنها بودن ،باید بگم واقعا الان تعمدا تنهایی رو انتخاب کردم تا مدتی فقط ببینم باخودم چند چندم.یه ریستار بشم.باورامو محکمتر بسازم.و به امید خدا بخوام وارد رابطه ای بشم که نه تنها لذتها و عشق به زندگی و خدامو درمن اضافه کنه بلکه اون آزادیه و استقلال من هم به بهترین شکل دراون حفظ بشه و همین حق رو صد البته برای عشقم قایل خواهم بود.

    من نقطه ضعف های اصلیم بی ارزش دونستن خود،تایید و نظر دیگران،کمالگرایی کورکورانه، بحث سن هست که البته اینم الان اومد به ذهنم که بنویسم ،من وقتی 20سالمم بود باز خودم رو انسان دوست داشتنی نمی دیدم. و فکرمیکردم برای من رابطه ای نیست.در حالیکه دراین 5سال که با آموزشهای شما روی خودم کارکردم هزار برابر اون موقع زیباتر و جذاب ترشدم.چون خودم رو هزاربرابر اون موقع دوست دارم.ولی باز باید انگار روش کارکنم.و کارکردن روی پاشنه آشیل ها تموم شدنی نیست .

    8-اینکه گفتین ته هررابطه ای جداییه و این باور یک باور کاملا مخرب و ضربه زنندست..چقدرررر توضیحاتتونو دوست داشتم که معادل این بیت شعر از فروغ بود:

    آری آغاز دوست داشتن است

    گرچه پایان راه نا پیداست

    من به پایان دگر نیندیشم

    که همین دوست داشتن زیباست.

    بخدا قسم وقتی وارد رابطم شدم 4سال پیش نه مهریه گذاشتم نه هیچ چیز دیگه.گفتم تاوقتی باهم باشیم که لذت دو طرفه باشه.و تا همین یکماه پیش که تصمیم به جدایی گرفتم.و تمومش کردم. به همسر سابقم گفتم درسته تموم شده اما ما یک سفر باید باهم بریم.به جایی که تاحالا تو عمرتم ندیدی تو شمال خودمون.و ایشونم قبول کرد. و رفتیم بهشت!! یک جای بینهایت زیبا. دریک فضای کوهستانیه جنگلی که جایی که اسکان داشتیم روی آب روان بود.آب رودخانه ای که از چشمه جریان داشت.ساعتها روی تراسش نشستم و به آب خیره شدم و با خدا حرف زدم، با آب حرف زدم.آّبی که براش مهم نبود من الان درچه شرایطی دارم بهش نگاه میکنم.و درمورد چی فکرمیکنم.اون فقط از دل سنگها و از لابلای اونها جریان داشت ،چقدر لذتبخشه بااون صدا بخوابی.و صبح روی آب بیداربشی.شاید باور کردنی نیست اما سفری که من برای بعد جداییمون تدارک دیدم بهترین سفر رابطمون شد.بی اغراق بهترین و لذتبخش ترین سفر.

    پس ترس از جدایی،واقعا بی معنیه.ما برای لذت بردن به این دنیا اومدیم.واقعا برای خدا و جهان چه تفاوتی داره تو در چه وضعیتی از رابطه هستی.تو فقط لذت ببر اونوقت خدا وظیفشه بتو بهترشو بده.خودش قسم خورده که میدم.تو لذت ببر و باقیشو بخودش بسپار.چون خدا استاد برنامه ریزیهاست.

    استاد عزیزم دوره فوق العاده روابط ، همینجورشم یک دوره استثنایی و بی نظیره ..ومن دارم فکرمیکنم که اگر یک آپدیت روش بیاد دیگه چی مییییشه!!!

    بیصبرانه منتظر یک آپدیت روی این دوره هستیم..

    ارادتمند همیشگی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 813 روز

      بنام الله مهربان

      سلام دارم خدمت خواهر گرامیم ندای بی نهایت

      کامنت شما رو خوندم و کلی نکات مثبت داشت…

      البته کامنت های قبلی شما رو مطالعه میکردم ولی متاسفانه جهان اجازه نمیداد. براتون بنویسم…

      و توی فرکانس شما نبودم

      اتفاقا من یک تجربه دارم از عدم لیاقت… که استاد تو ی فایل بهش اشاره کردن من چند سال پیش وارد یک رابطه شدم که خودم میگفتم من لایق این دختر نیستم و این کجا و من کجا ….

      و جهان اجازه نداد و بهم ثابت کرد …البته اون زمان با حرفهای استاد آشنا نبودم

      مرسی از که نوشتید

      مرسی که هستید

      انشاءالله خداوند شما رو هدایت کنه به بهترین مسیر و از ثانیه به ثانیه های زندگیتون لذت ببرید!!

      دنیا رو براتون شاد شاد و

      شادی رو برایت دنیا دنیا آرزومندم…

      انشاءالله بهتر ینها رو تجربه کنید و از زندگیتون بی نهایت لذت ببرید …

      خدا وند رو شاکرم برای وجود شما… خواهر گلم

      زندگی تون همیشه گوهر

      منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذار تون هستیم.

      سایتون برقرار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      احمد آقا خان گفته:
      مدت عضویت: 1882 روز

      سلام ندا خانم گوهری عزیز و زیبا و موحد

      اونجا که گفتید به همسرم گفتم بعد از اتمام رابطه باید یک مسافرت بریم اونم شمال.

      من فکر می کردم بعد از جدایی طرفین دوست ندارند ریخت هم ببیند که این جمله شما خلاف شنیده ها به من حالی کرد

      خیلی ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ابراهیم حامدفر گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    سلام به استاد عزیز و بچه‌های سایت

    خیلی سریع برم سراغ سوالم؟؟؟؟؟؟

    من الان به مدت چند سال دارم رو خودم کار میکنم و میلیون ها بار فایلهای شما شده جزئی از زندگیم احساسم عالی

    عزت نفسم خیلی (بهتر ) شده

    ولی نمیدونم چرا ترمزم را نمیتونم پیدا کنم در مورد شغل من علاقه دارم به همه شغل های کارمندی

    ولی مدرک تحصیلی من دیپلم و تو سن 37 سالگی

    با شما آشنا شدم این همه مدت رو خودم کار کردم درآمدم تغییر نکرده

    خدا میدونه چقدر دارم رو خودم کار میکنم به تمام نکات ذهنم از صبح تا شب توجه میکنم کوچکترین الهامی نمیبینم با اینکه دارم رو خودم کار میکنم میدونم غیر ممکن ولی ..

    کار اداری چون باور تحصیلی دارم که بهم نمیدن چون دیپلم آگهی نداره تو هیچ اداره‌ای و بالای 700 تا اداره رفتم

    میمونه -کار آزاد اون هم نمیدونم چه کاری رو شروع کنم 8 سال راننده اسنپ بودم ماشینم رو فروختم موتور خریدم یه پله آمدم پائین ولی هر لحظه دارم به خودم میگم و باور دارم که میتونم 400 میلیون وارد زندگیم بشه هداییت بشم ماشین بخرم دوباره

    میدونم کویر خودمو. از بین. بردم که ابراهیم حامدفر فقط از طریق اسنپ که پیشرفت نمیکنی پس یا علی بگو بها. بده و ماشین رو بفروش و جرات و جسارت داشته باشم و شغل جدید دریافت کنم

    ولی 1 سال.

    دیگه نتونستم همون ماشین بخرم قیمت چند برابر شده باور هزینه هم دارم حداقل هزینه ازدواج را ندارم

    توکل دارم به خدا. و بالاخره ترمزامو پیدا میکنم

    اگر کسی میدونه کمکم کنه باورم رو پیدا کنم. نمیدونم به چه کاری علاقه دارم

    همه شغل ها رو دوست دارم ولی واقعا صدای هدایت رو نمیشنوم تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم را که خریدم را 1 سال انجام میدم. ولی نمیشه استاد ترمز چیه من باید حداقل یک شغل خوب داشته باشم چون فرکانسم درسته

    پس مشکل شغل پیدا کردنم. کجاست

    چون شغلم درست بشه احساسم عزت نفسم و اعتماد به نفسم بهتر و بهتر میشه. و این سیکل ادامه داره

    فقط نمیدونم ترمز شغلم چیه

    استاد خدا حفظت کنه چقدر دوستت دارم من به خواسته‌هام میرسم.این یک قانون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فرزانه گفته:
      مدت عضویت: 1750 روز

      سلام آقا ابراهیم‌

      شما داری برعکس برداشت و عمل میکنین. دارین میگین که اگر برم سر کار اعتماد به نفسم درست میشه!

      این حرف مثل اینکه من بگم یه هلو به من بدین بعدش من درخت هلو رو میکارم و صبر میکنم تا شکوفه بده و هلو بشه و برسه و قابل خوردن بشه. نمیشه که اینارو تو کدوم فایل استاد شنیدین؟!

      شما اول باید احساس ارزشمندی داشته باشید. شما که دوازده قدم رو دارین مگه گوش ندادین استاد در قدم ششم گفتن تو بشو بهترین برنامه نویس بعد طلب کن فلان شرکت معروف کار کنی؟

      ترمزهاتون تو کامنتتون هست

      شما نیاز دارین جدی تر گوش کنین

      درست گوش کنین

      و عمل کنین

      هیچ کسی حتی خود استاد نمی تونن به شما بگن چیکار کنین. چون فقط خود شما تو مدار خودتون هستین و شخصی هدایت میشین.

      شما نوشتین استاد فرکانسم خوبه اما … من فرکانس و احساس خوب در کامنت شما نمیبینم.

      اگر فرکانستون خوبه چرا یک سال گذشته اتفاقی نیفتاده؟

      اگر دنبال کمک هستین و نمی دونین حتی این کامنت پر از ترمزه چرا فکر میکنین فرکانستون خوبه؟

      اول تصمیم بگیرین آیا قوانین خدا در حق شما بی عدالتی کرده و فرکانس درسته یا اشکال در تمرین کردن شما وجود داره.

      دوم مسئولیت انتخابتون رو بپذیرین

      اگر قوانین غلطه رهاش کنین

      اگر درسته از این حالت شک و تردید و ابهام خارج بشین.

      سوم اینکه شما لایق بهترین سطوح موفقیت رو دارید که یک سال پشتکار داشتین. حتما می تونین فقط باید با کیفیت بهتری گوش بدین.

      نوشتین مطمئنم 400 میلیون گیرم میاد و… خب وقتی شما اولین قدم رو برنداشتین اون چهار صد میلیون زمانی میاد تو زندگیتون که ارزش چهار میلیون حال حاضر رو داره

      به خصوص که یه یه جایی نوشتین بالاخره ترمزمو پیدا میکنم … این واژه یعنی فرکانس به تعویق انداختن و روبه رو نشدن با مسئله در زمان حال. یعنی یه حال خوب الکیه مسکن طور تا ببینیم چی میشه!

      همه شغل ها رو دوس دارین؟ می دونین این یعنی چه؟

      یعنی وقت برای خود شناسی نذاشتین یعنی اون تیکه هایی که استاد گفتن ببینین چه کاری حاضرین رایگان تمام وقت انجام بدین با عشق و لذت نه خستگی… حتی اگر چند تاس تو کدوم بهترین؟

      فرکانس غالبتون ابهام و احساسات خوب مسکن طوریه( عدم جدیت) دوست گرامی من.

      یه دفتر صد برگ میتونم خط به خط کامنت شمارو آنالیز کنم اما به نظرم کمکتون نمیکنه.

      همین کامنتو بنویسین رو برگه شروع کنین از قدم اول گوش دادن و ترمزهاتونو بر اساس شنیدن با کیفیت صد برابر بهتر پیدا کنین.

      منتظر خبرهای بی‌نظیری از شما هستم و مطمئنم میتونین.

      من کامنت شما رو دیروز خوندم و نخواستم جوابی بدم. اما الان به دلم افتاد بیام جواب بدم و اومدم از بین همه کامنتا پیداتون کردم. دیگه بقیش با خودتون.

      در پناه خداوند شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام دارم خدمت شما استاد غزیز وخانم شایسته ی مهربان.

    از خدا میخواهم که من را در مداری قرار بده که بتونم این دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کنم وبه این آگاهی ها دست پیدا کنم.

    حتما در جامعه ای که ما دراون بزرگ شدیم باورهایی برای ما ساختن که هر روز وهر روز این باورها از طریق فیلم وسریال وشبکه های اجتماعی واخبار و خانواده برای ما تکرار شده ومانند سیمان بتنی شده که شکستن این باورها اراده ای مسمم می خواهد وتعهدی که جدی بتونیم روی خودمون کار کنیم وقبل هر چیزی بتونیم ورودی هامون رو کنترل کنیم که به نظر من هر کس بتونه این ورودی ها رو کنترل کنه نصف راه رو رفته.

    ترمزهایی که من تا حالا در خودم کشف کردم،عدم لیاقت،نداشتن عزت نفس،باورهای کمبود در هر زمینه ای که استاد در این فایل به خوبی به آن اشاره فرمودند.

    این فایل رو تعهد میدم بارها وبارها بخونم ونکته برداری کنم وبه اونها عمل کنم.

    استاد عزیزم از شما بینهایت سپـاس گزارم که راهنمای راهم شدی امیدوارم بتونم شاگرد لایقی باشم وبتونم به سخنان شما عمل کنم.

    برای شما وهمه ی دوستان عزیزم آرزوی سلامتی وموفقیت هر بیشتر را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    زهرا کشکولی گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    متن نوشته پاک سازی افکار : ای روح ای فراآگاه ،لطفا منشأ احساسات ،افکار و باورهایم را در مورد این جریاناتی ک اکنون در زندگی ام جاری هستند را مشخص کن ،هر سطح لایه و ناحیه و جنبه ی وجود من را به این منشأ برسان آن را بررسی کن و به کمک حقیقت الهی به طور کامل حل کن .اینکار را در تمام زمان ها و نسل ها وتا ابدیت انجام بده ،همه ی وقایع و مسائل مربوط به آنها را که بر پایه این منشأ هستند شفا بده •لطفا این کار را مطابق خواسته ی خدا انجام بده وآن را با نور وحقیقت پر کن تا من در زمان حال قرار گیرم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رضا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    سلام

    هزار الله اکبر ب این همه همزمانی

    هزار ماشالا ب شما استاد عزیزم

    بلاخره زمانش رسید

    بلاخره فرصتش ایجاد شد ک در مورد روابطم بنویسم

    استاد من درمورد تمام جنبه های زندگیم رد پا ثبت کردم ولی هیچ وقت نتونستم و یا فرصتش پیش نیومد ک در مورد روابطم و ترمزهام بنویسم

    در تمرین 30روزه (جلسه 1 کشف قوانین ) هرروز مینوشتم ک من دوست دارم ترمزهایی ک در مورد جذب شریک عاطفی دارم رو بیشتر شناسایی بکنم و ترمزها رو تبدیل ب گاز بکنم تا شریک عاطفیمو براحتی جذب بکنم

    ک دیروز خداوند این خواسته منو بازم توسط شما اجابت کرد و چقدر مهارتم در کد زدن بهتر شده چون تا کد میزنم یا نشانه هارو میبینم یا خودشو جذب میکنم و اینم از نتایج تغییر باورهاست ک ب وسیله ی شما بهش رسیدم و بینهایت از شما و خدای خودم سپاس گزارم

    و الانم کد نوشتن همین کامنت رو زدم چون نوشتن این حجم از آگاهی کار ذهن نیست ! بلکه فقط کار قلبه …..

    قبل از شروع اینم بگم ک وقتی بکگراند این جلسه رو دیدم فقط ب خودم گفتم رضا آماده باش چون قراره با این جلسه کولاک ب پا بشه و استاد آگاهانه تمام هواسپرتی هارو حذف کرده و این رو نشونه دونستم ک خداوند قراره توسط استاد عزیزم مطالب مهمی ب من بگه و من با تمام وجودم سرتاپا بگوش و تسلیممممم .

    بله همونطور ک همتون میدونید با این جلسه ک خودش ب تنهایی یک دوره هستش (صمیمانه از استاد ممنونم) در درون هممون طوفان ب پا شد و من با این درجه از آگاهی و شناسایی ترمزها متوجه تغییر مدارم شدم

    استاد از اینجا شروع میکنم ک من اعتماد بنفس بسیار بالایی در روابط دارم و در برانگیخته کردن الگویی هستم برای دوستان و اطرافیانم و همه کسایی ک من رو میشناسن طوری ک همه ب من میگن رضا تو مهره مار داری چطوری تونستی طرفو رام کنی و یا با طرف دوست بشی؟. خب من ب دلیل اینکه از بچگی استایل خوبی داشتم و در حال حاظر هم با قد190 و وزن 125 و با بدنی همه پسند و زبونی خوش بیان دارم ک از بچگی نااگاهانه خودمو یک پسر جذاب و دوست داشتنی میدونستم برای همین براحتی ارتباط سطحی با هر شخص زیبا و پولداری ک میخواستم برقرار میکردم و هیچ ترس و واهمه ای نداشتم و گاهی اوقات همه دوستان نزدیکم برای روکم کنی سر من شرط بندی میکردن ک رضا میتونه با اون شخص مدنظر دوست بشه .. درسته این حد از اعتماد بنفس خیلی خوبه ولی آیا باعث شده ک من با همه روابط خوب و موفقی داشته باشم؟

    طبیعتا جواب خیر هستش چون من فقط در روابط با پسرها و مشتریان و خانوادم موفق هستم و نتایج خوبی دارم ولی در عوض هیچگونه رابطه خوب و عاطفی با جنس مخالف نداشتم و نتونستم شریک عاطفی خودمو جذب بکنم!!

    من همیشه ب دلیل باورهای اشتباه ک دخترا منو فقط برای هیکلم میخوان نتونستم رابطه با کیفیت و ماندگار بسازم و همیشه رابطه هام فقط بر پایه یک فرع ساخته می‌شد ب این دلیل ک هیچ هدف توحیدی و قدرتمندی جز یک چیز از رابطه نداشتم چون مثل اکثریت پسرها رابطه رو فقط برای یک چیز میخواستم و هیچ وقت از اهرم قدرتمندم ( اعتمادبنفس) نتونستم ب درستی استفاده بکنم !! و همیشه ب دلیل ذهن فقیر و کوچیکم کسایی رو جذب میکردم ک هدفشون از دوستی با من صرفا فقط برای پز دادن و روکم کنی با دوستان خودشون بود!! (ترمز: منو فقط برای استایلم میخوان )

    خدامیدونه چ کتک هایی از جهان خوردم ک از تضاد ها بفهمم خواسته ام چیه ولی تا همین 2سال پیش نفهمیدم تا اینکه جهان ی گوشمالی حسابی بهم داد ک فقط گفتم خدایا من شکر خوردم و دستامو بردم بالا گفتم من تسلیمم…..و الان 2ساله ک تنهایی رو انتخاب کردم و با تمرکز بالا فقط دارم روی خودم کار میکنم ک اینم مدیون استاد عزیزم هستم ک منو با خوده واقعیم آشتی داد و الان ب جرات میگم بسیار بسیار آرامش درونی دارم و خیلی با خودم و با خدای خودم در صلح هستم و تازه در این 2سال معنی و مفهوم رابطه با جنس مخالف رو فهمیدم و با تغییر نگاه و تغییر باورهام دیگه وارد هیچ رابطه بیخودی نشدم چون هدفم از رابطه بسیار شفاف و واضح شده و باورهای بنیادینم واقعا بصورت اساسی تغییر کرده در حدی ک دوستان زمان قدیم ک تنها عشقوحالشون مشروب خوری و مهمونی رفتن با دختر و کارهای دیگه ک شرمم میاد بگم ، بود و ب جرات میگم در حال حاظر تمامیه اون آدم ها از زندگیم حذف شدن و هیچ تماسی باهاشون ندارم و الان زندگیم پر از آرامش الهی شده چون ب این درک رسیدم ک مهم‌ترین رابطم فقط با خدای خودمه و من ب هیچکس نیاز ندارم جز خدای خودم .. و واقعا برای رسیدن ب این درجه از خودشناسی و خداشناسی بها دادم و جهاد اکبر کردم ..

    الان انتخاب کردم تنها باشم و فقط تمرکزم روی خودم باشه و بلطف خدا تخصصی دارم روی کشف قوانین و ثروت1 و گسترش دادن کسبوکارم ( املاک) انرژی میزارم و از طرفی هم خواسته هامو از رابطه عاطفیم شفاف کردم و ترمزهامو یکی یکی دارم برطرف میکنم و این حد از پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم رو مدیون سایت عباسمنش دات کام هستم

    اینم بگم ک 2سال پیش جهاد اکبر من ، اینجوری شروع شد ک ب یکباره تمام شماره های نامناسب رو از گوشیم پاک کردم و گالریمو خالی کردم و حتی باشگاهمو بصورت آگاهانه تغییر دادم تا دیگه هیچ ارتباطی با دوستان الاف و بیکار و برنامه کن نداشته باشم ( تغییر محیط فرکانسی بصورت آگاهانه) ک جهان ب فرکانس و رفتار من پاداش داد و یادمه ب یکباره تمام آدم های نامناسب چ دختر و چ پسر از زندگیم حذف شدن و دیگه هیچ تماسی تا ب الان باهاشون نداشتم و نخواهم داشت چون دیگه اونا در مدار من نیستن ولی در عوض خداوند دوستان بسیار ارزشمند و ثروتمند و متعهد و دوست داشتنی مثل شماهایی ک دارین این کامنت رو میخونین و تمام همسفرانم در این سایت ، وارد زندگیم کرده ک من از صمیم قلبم مفتخرم ک دوستانی چون شما دارم و خدامیدونه چقدر از تک تکتون چیزهاااا یاد گرفتم و آموختم و ظرف وجودی منو افزایش دادین و این نتیجه فوق العاده برمیگرده ب تغییر بنیادین من ک واقعا دیگه هیچ ربطی ب 2 سال پیشم ندارم و همه از شخصیت و ذهنیت آپدیت شده ی من متحیر موندن و واقعا هرروز دارم روی خودم با جدیت کار میکنم و هرروز دارم ظرفمو برای اومدن جفت روحیم محیا میکنم چون باور پیدا کردم و برام منطقی شده ک دختر خوب فراوانه ب شرطی ک من ظرفمو برای دریافت باران رحمت الهی آماده بکنم و این ظرف زمانی آماده دریافت میشه ک من با آگاهی های این جلسه با شناسایی و برداشتن ترمزهام ، خودمو آماده دریافت بکنم ک مطمینم در بهترین زمان و در بهترین مکان خودش وارد زندگیم میشه

    یادمه 4سال پیش ک افسار زندگیم دست شیطان بود و خودم در جاهلیت و نادانی ب سر میبردم همش بخدا میگفتم خدایا ی دختر خوب با پدرمادر دار نصیبم کن قول میدم این رابطه های بدردنخور رو بزارم کنار !!!!

    درصورتی ک نمیفهمیدم ک باید برای دریافت نعمت جدید باید ظرفمو آماده بکنم باید جاشو خالی بکنم تا دریافتش بکنم

    من باید کمددیواریمو از لباس های پاره و قدیمی و بدرنخور خالی میکردم تا خداوند لباس های نو ب من میداد و اینجا بود ک خداوند بهم الهام کرد ک آگاهانه جهاد اکبر بکنم و از اونجا همچی تغییر کرد ک مهم‌ترین نتیجه ام ک بزرگ‌ترین نتیجه بحساب میاد ب صلح رسیدن باخودم و خدای خودم بود ک از خدایم بسیار سپاسگزارم ک منو با عیار ارزشمند خودم آشتی داد ک ارزش بسیار بالا و الهی خودمو بشناسم و توحیدی عمل بکنم و فقط وارد رابطه با شریک عاطفیم بشوم و تمام تجربیات لذت بخش رو فقط با اون تجربه بکنم چون واقعا چراهایم و هدفم از خواسته ام ( جذب شریک عاطفی) بقدری زیاد و لذت بخش است ک ب خودیه خود شهوت از هدفم از رابطه ب حداقل رسیده است . هدفی ک تا 3سال پیش برای ایجاد رابطه از همه چیز پیشتازی می‌کرد و چشم و گوشمو کور و کر کرده بود!!

    استاد نمیدونی با درک این اگاهی ها و این سبک از زندگی شخصیم چ خوب دارم اره مووووو تیز میکنم و چقدر خوب دارم علف های هرزمو از ریشه میزنم ک این هنر و مهارت رو مدیون شما استاد هستم

    استاد عاشقتم

    درپناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2110 روز

      سلام به آقا رضای عزیز و محترم

      در طول خواندن مطالب ارزشمندی که با دستان الهی و پاکتان نوشته بودید احساس لذت وجودم را فراگرفته بود.

      لذت از احساس لیاقت و ارزشمدیتان

      لذت از جهادی اکبر برای کنترل نفس ، تقوا و حذف آگاهانه افراد نامناسب از زندگی تان که به راه انداختید.

      چه زیبا صراط مستقیم را انتخاب کردید و لاجرم در صورت رعایت ثم استقامو به خواسته الهی تان میرسید.

      برای ورود به مدار متقین تحسینتان میکنم و فقط خدا میداند چه قره العین هایی برایتان در نظر گرفته ، به پاداش پاک دامنی در اوج جوانی و جذابیت ، بشارت باد بر شما پاداش های الهی که با آن جهاد اکبر قطعا لایقش هستید.

      برایتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزومندم و ایمان دارم در صورت ادامه مسیر گلی از گلهای بهشت را خداوند به پاس پاکی تان نصیبتان کرده الطیبین لطیبات و راضی تان میکند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      عسل یه دونه دوردونه گفته:
      مدت عضویت: 1806 روز

      سلاممممی به گرمای عشق الهی به وجود پر از مهر و محبتت رضای دردانه ی تنها رب جهانیان

      هیچ نمیگم حرف هات و تغیراتت اینقدر تاثیر گذار بود که فقط یاد یه شعر از کامنت دوست مهربونم آقا میلاد افتادم من وقتی به کامنت هدایت شدم وقتی بیت اول خوندم تمام چشمانم پر از اشک شد و تاخر خواندم و حق زدم و اشک هایم بند نمی آمد شعری پر از عشق پر از توحید پر از حس خدا بود و…. همون مهمترین رابطه ما با خدا خودمون

      یه حسی بهم گفت برات کامنت بزارم و این شعر رو بزارم برات این در وصف خودت هست بنده پاک خدا مهربون آرزو میکنم که حوری بهشتی در زمان درستش برات خدا جونم بده هم در دنیا هم در آخرت که لایق این جهاد اکبر و پاک دامنی هستی دردانه رب العالمین

      …..

      دوست خوب و مهربونم برات بهترین ها رو آرزو میکنم با عزت و جلال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عسل یه دونه دوردونه گفته:
      مدت عضویت: 1806 روز

      سلاممممم مهربون

      نمیدونم چرا شعر داخل کامنت نیومده برلت خخخخ خندم گرفت وقتی دیدم نیست نمیدونم چرا اینطوری شد، عیبی نداره حتما وقتش نبوده ، الان لینک کامنت دوست مهربونم میزارم برات کامنتو کامل بخونی حتما اینطوری بهتره، خدا رو شکر که داخل دوره کشف قوانین هم هستی میتونی بخونی ، ( جلسه یک دوره کشف قوانین ، صفحه 15 کامنت ها ، کامنت آقا میلاد آمای ، 17 مهر 1401 ساعت 00:09 گذاشته شده ) فعلنییییی مهربون برات بهترین ها رو آرزو میکنمممممم به آسانی و با عزت و جلال

      abasmanesh.com

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1898 روز

      سلام آقای حسنی

      هرچقدر از زیبایی های این مسیر بگم و از هدایت های خداوند واقعا کمه

      اوایل تعهدم به بودن در این مسیر هدایت ها ک می اومد من پرواز میکردم از خوشحالی اما ب لطف الله و با استمرارم هرروزو هر لحظه دارم هدایت میشم و نشونه ها پشت هم بهم چشمک میزنن

      دوست عزیز تمرکز همه چیزه من از وقتی گشتم دنبال الگو ها و اگاهانه تحسین کردم هرروز تعدادشون بیشتر و بیشتر شده تو همین سایت من بطور خیلی اتفاقی ب کامنت هایی هدایت میشم که تو لیست درخواستم ذکر کردم

      و بعد میگم ببین تو از ی فایلی به ی فایل دیگ و بعدش کامنت ی نفر ک داره بهت نشونه میده هدایت میشی این یعنی آسان شدن برای آسانی ها این یعنی هدایت از بینهایت طریق خداوند اولین قدم رو ک برمیداری بقیه قدم هارو خودش برمیداره و میاد سمتت فقط کافیه پیش قدم بشین بقیه کارهارو خودش انجام میده این زیبایی مسیر ماست قانون خیلی ساده اس فقط کافیه بپذیریم ک بله میشه همینقدر ساده باشه و در دسترس ..

      در پناه الله مهربان شادو سلامت باشید..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    پری سیفی گفته:
    مدت عضویت: 2530 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و دوستان عزیزم در این سایت بی‌نظیر

    استاد دقیقا مسئله رابطه و بحث ازدواج یکی از مسائلی هست که من مشکل دارم در اون

    البته در مورد رابطه خیییلی مشکلی ندارم و تقریبا رابطه خوبی با اطرافیانم دارم اما میدونم این کافی نیست و رابطه من وقتی میشه گفت خوبه که اول با خودم و خدای خودم رابطه خوبی داشته باشم که من در این زمینه فعلا عالی نیستم

    اما در بحث ازدواج با اینکه من همسن شما هستم (هر چند خودم فکر میکنم 25 سال بیشتر ندارم اما شناسنامه یه چیز دیگه میگه) اما تا کنون ازدواج نکردم و به هر کی میگم اولا سنم رو باورش نمیشه و اولش فکر میکنن حداقل ده سال کوچیکترم و بعد هم همش تعجب میکنن که چرا تا حالا ازدواج نکردی

    استاد همه باورهایی که گفتین در مورد من صدق میکنه و تقریبا 95 درصد باورها رو من داشتم و خیلی هاشون رو هنوز هم دارم

    خب من اولین باوری که قبلا داشتم این بود که با ازدواج اسیر میشم من دوره دانشجویی خیلی خوبی داشتم خیلی علاقه به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داشتم و فکر میکردم با ازدواج دیگه نمیتونم آزادانه به این فعالیتها ادامه بدم و اسیر روابط خانوادگی و قید و بندهاش میشم و یکی دیگه از باورهایی که داشتم این بود که مردها اصلا نمیدونن عشق چیه و ازدواج میکنن برای مقاصد دیگه و اصلا عامل بدبختی زنها در جهان مردها هستن فمینیست سرسختی بودم که هیچ جا کم نمیوردم. البته با همه رابطه خیلی خیلی خوبی داشتم اما خط قرمزم مسائل عاطفی بود تا کسی به من پیشنهادی میداد یه حس میکردم قصد این کار رو داره سریع از خودم دورش میکردم به این هدف که پایبند چند و چونهای زندگی نشم. چند سالی طول کشید که فهمیدم اینطور نیست. البته اونموقع نمیدونستم که هر کسی مسئول خوشبختی و بدبختی خودش هست اما بهرحال گفتم خیلی زنها خودشون زندگی خودشون رو نابود میکنن و چون خودشون برای خودشون ارزش قائل نیستن اون همسرش کاری ازش ساخته نیست. بعد چند سال یه باور غلط دیگه ای در من شکل گرفت. با دیدن روابطی که سرانجامی نداره و حتی اگه داشته باشه بعد یه مدت تبدیل میشه به یه زندگی خیلی معمولی و روزمره که در اکثر مواقع خیلی عادیه که اون مرده بره سراغ ایجاد یه ارتباط پنهانی جدی یا غیر جدی و این باعث میشد من ترجیح بدم تنها بمونم و به هیچ مردی از لحاظ عاطفی وابسته نشم و خودم روی پای خودم وایسم. اما باز هم همسرانی رو دیدم که خیلی هم با هم خوبن و زندگی خوبی دارن خیلی سالم هستن در رابطه شون و البته تضادهایی که در این چند سال اخیر بهش برخوردم باعث شد که تصمیم بگیرم ازدواج کنم ولی بازهم باورهای اشتباه و همون ترسهای گذشته اجازه نداده آدم مناسب وارد زندگیم بشه. البته اینم بگم انگار یه چیزی در درونم دوس نداره که فرد مناسبی بیاد تا من بخوام قبول کنم. هر بار که پیشنهادی دارم بدون اینکه بهش فکر کنم یه ضعفی ازش پیدا میکنم و همون لحظه رد میکنم و اینجوری خیال خودمو راحت میکنم. یه افکاری هم در اطرافیانم داره بهم تلقین میشه که سن من بالاست و آدم هم سن من که آدمهای ایده آلی باشن خیلی خیلی کمه. هم سن خودم خیلی می بینم اما شرایط خیلی خوبی ندارن کسانی هم که بهم پیشنهاد میدن اکثرا از لحاظ سنی از من کوچیکترن.حتی 10 سال هم بوده. البته به نظر خودم سن زیاد مهم نیست. یعنی این مورد برای من ترمز نیست اما اینکه مورد مناسب نزدیک به سن من دیگه مجرد پیدا نمیشه یه باور غلطی هست که من دارم. در اطرافم هم متاسفانه غیر از یک مورد کسی رو سراغ ندارم که با سن بالا ازدواج موفقی داشته باشه.

    از بین باورهایی که شما فرمودین تنها باور غلطی که ندارم ظاهر هست که خداروشکر از ظاهر خودم راضی هستم اما شاید این صد در صد هم نباشه ولی چیزی نیست که بخوام بهتر بشه اگر هم میخوام تغییری ایجاد کنم بخاطر سلامتیم هست و همیشه میگم سلامتیم از هر چیزی برام اهمیت بیشتری داره و مهم نیست دیگران چه نظری راجع به ظاهرم دارن.و اصلا ظاهر ملاک نیست چون من دارم میبینم که ظاهر من نسبت به خیلیا که ازدواج های خوبی دارن پیشنهادهای خوبی دارن خیلی بهتره و مهمترین ویژگی که من در اونها میبینم این هست که اونها خیلی خودشون رو قبول دارن با اینکه از خیلی لحاظ ها از من سطحشون پایینتر هست. و به قول خودتون در زمینه اعتماد به نفس اصلا مهم نیست که دیگران چه دیدی نسبت به تو دارن مهم اینه که خودت چه نظری نسبت به خودت داری…

    و استاد یه مسئله دیگه اینکه من همش میگم باید اول کامل دوره عزت نفس رو تا آخر کار کنم بعد وارد یه رابطه بشم یا ازدواج کنم انگار قلبا دوس ندارم تا وقتی این دوره رو به پایان رسوندم پیشنهادی داشته باشم چون فکر میکنم تا قبل از اون من نمیتونم رابطه عالی برقرار کنم و اصلا درگیر زندگی مشترک میشم و شاید نشه که خیلی عالی روی خودم کار کنم نه اینکه زندگی مشترک باعث بشه من نتونم روی خودم کار کنم منظورم در رابطه با این دوره خاص هست. چون من وقتی وارد رابطه ای بشم بدون عزت نفس دیگه کار از کار گذشته و …. خلاصه اینم باور اشتباهی هست که من دارم. الان که دارم این مطالب رو تایپ میکنم متوجه شدم چرا بدون فکر کردن رد میکنم به خاطر همین باور آخری که گفتم.

    اما من میخوام با تمام وجود روی خودم و باورهام کار کنم تا رابطه عالی با خودم با خدای خودم داشته باشم بعد هم رابطه عالی با دیگران و بهترین ها رو برای خودم خلق کنم چون میدونم که من لایق بهترین ها هستم (این یکی رو قلبا گفتم) خداوندی که من رو به این سایت و به این آگاهی ها هدایت کرده میخواد که من بهترین باشم و بهترین ها رو نصیب من خواهد کرد. آمین

    خیلی خیلی سپاسگزار شما هستم که این آگاهی های ارزشمند رو بدون دریافت هزینه ای در اختیار ما قرار میدید. خیر دنیا و آخرت نصیب شما باد.

    آرزوی سلامتی و خوشبختی رو برای همه دوستان دوس داشتنی ام در این سایت از خداوند منان دارم. شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام خدای مهربونی که منو به این مسیر

    هدایت کرد

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی که اینقدر بی ریا و بدون هیچ چشم‌داشتی

    اینقدر فایل رایگان در اختیار خانوادش

    میذاره تا همه استفاده کنن

    و عمل کنن و نتیجه های عالی بگیرن

    استاد اومدم تشکر کنم ازت

    واقعا بی نظیری دوستت داریم

    ممنون و متشکرم بابت تمام زحماتتون

    مریم‌جان ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: