https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه وقتای انگار اینجا صدات میزنه بیا بیا تا جواب سوالاتو بهت بدم.باز این صدا رو نادید میگیری ولی باز میبینی کلی هماهنگی اتفاق افتاد که بیای دیگه این دفعه جدیش میگیری.
الان این اتفاق برام افتاد امروز خیلی ذهنم در گیر بود همش برام سوال بود چرا وقتی کسی بهم میگه تو چرا اینقدر نسبت به بعضی ادما بی تفاوتی بعد میگم خوب خدا خودش هست دیگه بعد خیلی جالب برمیگرده میگه خوب خدا هست ولی چه جوری؟درسته خدا هست ولی…..(هزااار تا دلی میاره که باید اینکارو کنی اونکارو کنی که فلانی ادم بشه.تو باید یکم به خودت بیای.)
تو دلم میگم ینی چی که چه جوری اگه میگی خوب خدا هست خوب هست دیگه چه جوری نداره دیگه.ینی واقعا قبلنا منم اینجوری بودم؟ینی میگفتم خوب خدا هست ولی چه جوری.
مگه میشه خدا باشه بعد تو دنبال چه جوریش باشی.
مگه میشه خدا باشه بعد کسی به زعم خودش بخاد برات مشکل درست کنه و تو که به خدا ایمان داری اون موفق بشه.
وقتی میگی خدا یعنی خدا.نمیدونم چرا بعضیا نمیفهمن چی رو دارن صدا میزنن.
وقتی میگی خدا یعنی جز اون کسی رو نداری یعنی دلت نمیخاد داشته باشی یعنی برات مهم نیس کسی رو داشته باشی دلت میخاد خودت باشی و اون.حالا هر کس هر کاری دلش میخاد بکنه.اصلا به من چه.من احتیاجی ندارم به این چیزا فک کنم چون یه بادیگارد بزرگ دارم.
173 ال عمران
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»؛ مؤمنان کسانی هستند که (چون) مردم به ایشان گفتند: بیشک مردم بر ضد شما گرد آمده (و بسیج شده) اند، پس از آنان بترسید، (آنها به جای ترس) بر ایمانشان بیافزود و گفتند: خداوند ما را کفایت میکند و او چه خوب نگهبان و یاوری است.
و او چه خوب نگهبان و یاوری است.
تازه تازه دارم یاد میگیرم مواظب کسی نباشم.دارم یاد میگیرم دلسوزیهای بیجا نکنم.تازه دارم یاد میگیرم ادمها همه خدا دارن من نمیتونم با دلسوزی های بیجا براشون خدایی کنم.خودم 15 سال تو در و دیوار بودم تا یاد گرفتم قانون زندگی رو.تا یاد گرفتم چه جوری از زمین خوردنام عصا درست کنم.تازه دارم یاد میگیرم هیچ وقته هیچ وقت خودمو با هیچکس مقایسه نکنم.
یاد میگیرم کوچکترین زیبایی ها رو بزرگ کنم و بزرگترین مشکلات رو کوچیک.به زیبایی ها توجه کنم تصدیق کنم تا بزرگ بشن و از نا زیباییها اعراض کنم تا کوچیک و کوچیک تر بشن.
خدایا چقدر خوبه که هستی چقدر خوبه که قانونت عوض نمیشه.هر موقع ادمای دور و برمو میبینم که تو در و دیوارن بعد تازه میفهمم من چقدر خوشبختم.شاید میلیاردر نباشم ولی خوشبختیمو با میلیاردر تو در و دیوار عوض نمیکنم.
هر روزم داره بهتر میشه.امروزم دخترم باز یه قدم دیگه برداشت الهی صدهزااار مرتبه شکرت.این قدمها خیلی کوچیکن ولی برا خودش بزرگن.
امروز پشت ماشین جدیدم بودم خدایا چه لذتی داره که به یه چیزی فک میکنی تجسم میکنی تازه همشم حال خوب داری البته با حال خوب تلاشم میکنی و بهش میرسی.
خدایا شکرت پسرم 10 سالشه 1 ماهه با باباش میره سرکار و خیلی هم علاقه داره.صبحا بدون اذیت کردن خودش پا میشه.
درود بیکران بر استاد عباسمنش عزیزم و مریم شایسته نازنین
سلام به همه دوستان هم مداری در سایت
استاد دیگه حجت را بر ما تموم کردید، این فایل هدیه تون چقدر ارزشمند و خودش یک دوره کاملی هست برای مخصوصا مجردهای سایت مثل خودم که به دنبال تجربه یک رابطه عاطفی احساسی عاشقانه و رویایی هستیم.
21 ترمز و باورهای محدود وکدهای مخرب در ازدواج و تشکیل یک رابطه عاطفی احساسی عاشقانه ، هر چی از ارزشمند بودن و این فایل گوهربارتون بگم کمه که چقدر ماها نیاز داشتیم، این فایل و من بارها دیدم و شنیدم و نوشتم ترمزهارو ، شاید در نگاه اول گفتم من که ندارم باورهای محدود کننده رو، ولی موقع نوشتن این ترمزها خیلی فکر کردم و فهمیدم که کورسویی از این باورها درونم نهادینه شده و کنار این ترمزهای ذهنی هم اومدم خلاقانه ، گازها و باورهای قوی قدرتمند کننده رو نوشتم.
واقعا اونچه عمل میکند باورهای ماست نه تلاش و کوشش ما ، نتیجه تجربه رابطه عاطفی و احساسی عاشقانه من و رسیدن به این خواسته با تغییر بنیادین باورهایم وارد زندگی ام خواهد شد.
تلاش در مسیر رسیدن به خواسته ام با احساس آرامش بیشتر در زندگی من را به مسیرها و افراد موقعیت عاشقانه در زمان ومکان درست با کدنویسی درست برنامه زندگی ام ، هدایت میکند .خدای هدایتگرم ، من هم میخوایم مثل استاد ، هرروز بیشتر از قبل قوانین زندگی را درک و اجرا کرده و نتایج عالی وارد زندگی اک شود.
خدای یکتای اجابتگر ،کن هرروز بیشتر از قبل به بهبود دائمی در اجرا و درک قوانین هستی هدایت ام کن
این فایل عالی بود برای من و اینکه اقدامات که راجب به روابط از پارسال تا الان انجام دادم
اینکه ورودی چقدر مهمه روابط که داریم و فضای مجازی و هروز سعی کردم استاندارد هامو در روابط بالاتر ببرم و بصورت باور نکردنی دوستان نزدیک من از مدار من خارج شدن و انسان هایی عالی هروز داره وارد زندگیم میشه
اینکه چقدر خوشحالم که توانستم فضای مجازی رو به کل کنار بزارم و حتی فکرشم نمیاد سمتم و این بعد از اقدام من برای کنار گذاشتن مشروب بود سپاسگزارم خدا هستم که کمکم کرد تو این مسیر و هدایتم کرد به این مسیر عالی
جالب این جاست که من چارچوب روابط رو داشتم در زمان مدرسه و دانشگاه بسیار عالی بود و نتایج عالی داشت برام اما نیمدونستم برای این موضوعه و اینکه من تلاش نمیکردم زیاد اما بدلیل کنترل ورودی نتیجه من عالی بود و اهمیت این ورودی باعث شد باز متعهدانه تکرار کنم این کارو وآرامش من چندین برابر شده
یه وقتایی فک میکنم این آرامش که الان من رو این همه آروم کرده چقدر جایی پیشرفت و بهتر شدن داره شکر میکنم خدارو و میدونم قرار چه نعمت هاییی رو دعوت کنم به زندگیم کلی نعمت عالی رو تجربه کنم
و اینکه میخوام به دوستانی که نگران اینکار هستن بگم که با قدرت انجام بدین این کارو نتیجه عالی داره از تنهایی ترس نداشته باشین وقتی که نتیجه هاشو ببینید دیونه میشین ، من برای روابط کاریم چارچوب تعریف کردم و رابطه ی عاطفی که مد نظرم هست صبور بودم چند سال تا خودمو بهتر بشناسم و بدونم چی میخوام از رابطه و کلی هم ارزشمند بود این مدت برام ️️️
سلام دوست عزیزم تحسین میکنم موفقیت هات رو انشالله روز به روز پیشرفتت بیشتر بشه واقعا کنترل ورودی ها خیلی مهمه انقد که زندگیه مارو تعقیر میده شخصیت عاالی از مامیسازه چقد خداوند مارو دوسداشته که تو این مسیر هدایتمون کرده واز طریق بنده خوب وهدایت شده ش عباسمنش داره راه روبهمون میگه.به امید روزی که هممون شاگردای خوبی بشیم ووبتونیم در همه ی جنبه های زندگیمون بهبود داشته باشیم.
اگر ذره بین نگاهمون قوی باشه ، در تمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده می شود ،چه بچه گانه است .که فکر کنیم همه اش رو به تنهایی رنگ کرده آیم.
کوله بار گناهآنم بر دوشم سنگینی میکرد .
ندا آمد بر در خانه ام بیا .
آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم .
بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم ،هر چه بود باز بود ،
گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم !!!
ندا آمد گفتم بیایی؟ و گرنه هیچوقت در ها رو به روی هیچ کس نبسته بودم ؟
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانی ام بر خاک …
استاد عزیز ممنونم بابت این فایل خداوند بهتون نعمت و ثروت بیشتر بده …خداوند رو شاکرم برای وجود شما…
همانطور که استاد عزیزم گفتند ، نه در مورد روابط ، بلکه در مورد مسائل مختلف میشه از این حرف های استاد استفاده کرد و این ماییم در ها رو بسته مپنداریم وگرنه درها همه بازه …
و ایراد از ماست و گاها ترمزهای سخت و مقاومت های زیادی داریم … و انتظار داریم بهترین نتیجه رو بگیریم …
این فایل رو باید همیشه گوش بدیم و اونو تو مسایل دیگر زندگی بکار ببریم …
و اگر نتیجه حاصل نشد … ترمز ترمز
الهی ای خالق بی مدد ،و ای واحد بی عدد،ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت،
ای ظاهر بی صورت وای باطن بی سیرت
ای ح…..ی بی ذلت
ای داننده رازها ، ای شنونده ی آوازها،
ای بیننده ی نمازها ها .
ای مبرا از عوایق
ای مطیع حقایق
ای مهربان بر خلایق ….
ما رو به راه راست هدایت فرما …
کامنت های قشنگ و تاثیر گذار دوستان رو خوندم.
دست شما دوستان عزیزم رو به گرمی میفشارم و با تک تک سلول هایم از شما
سپاسگزارم .
و خداوند رو شاکرم برای وجود استاد
خانم شایسته،
به خاطر وجود شما دوستان
که اینقدر مسلم و موحد هستید .
واون لحظه رو براتون آرزومندم که خدا بهتون بگه ؟ خواستتون بهت دادشد !!!
سلام دوست عزیزم لذت بردم از کامنت قشنگتون واشک توچشمام نشست واون جملاته زیبایی که راجبه خداوند گفتیت سپاسگذارم.وقتی فک میکنم که چه گذشته ی داشتم ونگاهی به خدا داشتم حس میکنم فقط داره معجزه برام به وجود میاد تمام اتفاقات رومعجزه میدونم همه چی داره بهتر میشه زیباتر میشه وهمه ی اینا از لطف خداست و تعقیر افکارمون.به خدا میسپارمتون دوست عزیز.
مرسی که وقت گذاشتید و کامنت بنده رو مطالعه کردید، به این روحیه ی لطیف و پراز احساسی که دارید و کامنت ها رو می خونید و اشک میریزید قطعا تمام زندگیتون سراسر از معجزه میشه…
سلام ممنونم دوست عزیز به خاطر دعاهای قشنگی که برام کردی چقد خوبه ماکه اصلا هیچ وقت هم روندیدیم انقد از نظر فرکانسی بهم نزدیکیم اینا همه لطف خداست وگرنه چرا قبلا اینجوری نبود چراقبلا یک درصد از احساس نزدیکی با خدا روکه الان دارم نداشتم چرا همه ش مهتاج ترحم وتوجه بقیه بودم والان فقط دوسدارم تنها باشم وذره ی تعریف بقیه رو نمیخوام.به خاطر اینکه خدا جای همه ی اینارو گرفته دیگه حسرته چیزی نیس .سپاسگذارم ازشما دوست عزیزم که بهم احساس خوب دادی باکامنت قشنگت
من همیشه دنبال یه دوست خوب بودم و و قتی اومدم توی این سایت گفتم خدایا شکرت. خدایا هزار بار شکرت
باورت میشه…
زینب عزیز ، منم مثل شمام و همین حس رو دارم .
چه رفیقی بالاتر
چه رفیقی بهتر از اون
مگگگگگگه دارررررریم.
من وقتی با دوستانم حرف میزنم ، بیشتر و بیشتر به وجود خدا پی میبرم و بیشتر عاشقش میشم…
دوستانی که تو سایت دارم .لنگه ندارن و جنس شون و نوشته ها شون و اون حس و حالشون فرق میکنه، ما قطره ای از وجود خدا هستیم.
زینب جان عزیز ،
اینجا به قول یکی از دوستان مثل غار حرا میمونه و ما داریم برای خودشناسی خودمون و درون خودمون حرکت میکنیم.
انشاءالله که وجودت غرق خدا بشه…
اندازه ی اون حس قشنگت
دوست دارم .
در پناه جان، جانان
الله مهربان باشی …
سایتون برقرار
زینب توحیدی
هر الان اگه این کامنت و نوشته رو برای یکی خارج از سایت بگی، (چون در فرکانس تو نیست )بنویسی شاید کلی بهت بخنده و تحقیر بشی، ولی توی سایت واقعا تک تک بچه ها بی نظیر و فوق العاده هستن…
سلام عظیم جان مهربان.خیلی سپاسگذارم که انقد قشنگ برام نوشتین راستش وحس خوب بهم دادین .خداروشکر که میتونیم تواین سایت حرف قلبمونوبگیم واین سایت بهترین راه رسیدن به خداست کاش میشد به همین راحتی که حرف میزنیم بتونیم عمل کنیم دوسداارم اونقد غرق در عشق خدابشم که دور بشم ازهمه چی دوسدارم باتکتک سلول هام بگم خدا.همه چی راباخدایادگرفتم باخدادارم یادمیگیرم قوی بودنو دارم کمکم نعمتهاشومیبینم تاحالانمیدیدم اون هدایتم کرد به سمت این سایت که عوض بشم حالم خوب باشه دوستای خوب مثه شما عزیزانم داشته باشم ممنونم ازشما وکلام زیبای شما دوست مهربان.
چقدر خوبه که تو یه فایل رایگان این همه ترمز و باور مخرب رو با این دقت توضیح دادین
و باورهای مناسب برای اون ترمز ها رو هم کامل بیان کردین
واقعا ممنونم ازتون که انقدر خوب حق مطلب رو ادا میکنید اونم بدون چشم داشت
هر کسی که قانون رو بشناسه ، میدونه که با این همه آگاهی که تو این فایل گفته شد میشه چه ها کرد
این فایل خودش یه جلسه کامل از یک دوره بینظیره
استاد عزیزم ازتون ممنونم که اولا الگوی بسیار خوبی برای ما هستید دوما انقدر عااالی آموزش میدین که راحت قابل درک و فهم باشه و بشه خیلی راحت به این آگاهی ها در زندگی عمل کرد و نتیجه گرفت
خدایا شکرت که همیشه برای بنده هات آسانی میخواهی و خیلی خوب هدایت میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر تمام نعمت هایی که بهم دادی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه همیشه هدایتم میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم که همه چیز رو برام آسان میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای سلامتی که دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای حال خوبی که دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای رابطه عاشقانه ای که با همسر و فرزندم دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای زیبایی هایی که میبینم و شکر گزارتم
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر اینکه در مسیر زیبا ، عااالی و در مسیر خواسته هام در حرکتم و دارم لذت میبرم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه عاشق خودمم و خودم رو دوست دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای فراوانی که همیشه وجود داره و هر روز داره بیشتر میشه
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر خودشناسی که بهش رسیدم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای عزت نفسی که پیدا کردم و خودم رو دوست دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه خودت رو بیشتر دارم میشناسم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه دارم قانون رو میشناسم و میتونم تو زندگیم عمل کنم به قوانین
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه استاد عباس منش رو به عنوان آگاهی دهنده و الگویی بینظیر برامون قرار دادی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای آزادی زمانی و آزادی مکانی که دارم و به لطف خودت بزودی به آزادی مالی هم میرسم
خدایا شکرت برای هر چیزی که تو زندگیم هست و اینکه هر روز و از هر لحاظ دارم بهتر وبهتر میشم
خدایا ما را به راه راست هدایت کن ، به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
به نام خدای که پناه منه کنار منه هدایت گره منه و حمایت گره من در تمامی لحظه های زندگی بامنه سلام و عرض ادب و احترام فراوان به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و دوستان و خانواده خوب عباس منشی ها حرفهای شما زندگی شما من توی فکر عمیق میبر خدایا سپاسگزارم که منو هدایت به این راه درست زندگی کردن درست قدم برداشتن و بهم فرصت زندگی کردن دادی و هر نفس میاد بالا هزاران بار ازت سپاسگزارم من عاشق خدای هستم که منو دوست داره به حال خودم رها نمیکنه عاشق منه هوای من زندگیمو و ابرو داره هر لحظه در کنارمه درآغوشش هستم اگه زیاد نه کمی از زنگیم بگم شما میگی اینقدر خداهواسش به توهست چقدر شکرگزاری میکنی ولی تا به حال متوجه نشدم چون با استاد عزیزم آشنا نشدم و به درک این مسائل برسم بی نهایت ممنونم استاد عزیزم مریم جان عزیز که راه روش بهم نشون دادیدکه تونم درست به خداوند فکر کنم درست انتخاب کنم درست قدم بردارم من یک زن 41 ساله هستم من یک زن بی سواد هستم یا بگم بودم بهتر که کلاس اول رو نصفه خوندم خودم خیلی تلاش کردم کمی خودن و نوشتن یاد بگیرم و من یاد گرفتم الان به راحتی مینویسم میخونم و خیلی دوست دارم برم ادامه تسهیلات بدم امیدوار این قدرتم خداوند بهم بده من توی سن 13 سالگی ازدواج کردم توی سن 19 سالگی جدا شدم و دوتا دختر بزرگ دارم ببخشید اگه کامنتم خیلی عالی نیست چون باره اول براتون کامنت میزارم من دوسال با استاد اشناه شدم از طریق یکی از دوستانم و در باره روابط من با دوستانم هیچ مشکلی ندارم ولی رابطه با آقایان همش فکر میکنم دورغ میگن خیانت کارن و همونطوری هم سره راهم قرار میگرفتن همین مشکل رو الانم دارم ولی وقتی این فایل استاد عزیزم رو گوش دادم دیدم درست میگن استاد که هرچی فکر میکنی همون میاد من هم فکرم اینطوری هست هم دور و اطرافم پر از این آدمها بودن که برام از دورغ خیانت های مردها و مشکلات مردها میگفتند و من سعی کردم از خودم دور کنم ولی واقیعت رو بگم هنوز تهه فکرم رو وجودم این باور هست و تمام سعیم رو میکنم که باور هامو و افکارم رو تغییر بدم و این بد بینی رو از خودم دور کنم بذارم کنار و جاش باور های درست به وجود بیارم استاد عزیز از شما بی نهایت ممنونم و مریم جان عزیزم که اینقدر با خودش و دیگران در صلح خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که قدرت بهم دادی که بعداز مدتها دلم میخواست یه کامنت بذارم ولی نمیتونستم یا بهتر بگم جرعت نداشتم خدایا سپاسگزارم که بهم این جرعت دادی در پناه بهترین پناه جهان باشید استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و دوستان خوب عزیز
چقدر شما رو تحسین کردم با خوندن کامنتتون! با شرایطی که داشتین، ازدواج زود و جدا شدن و… ولی مثل خیلی های دیگه تسلیم “سرنوشت” نشدین و نگفتین دیگه خدا برای من اینجوری خواسته و از این جور حرفای غلط… و به دنبال پیشرفت بودین و همین که الان توی این سایت هستین، در جمع این خانواده ی صمیمی،با این استاد نازنین و دوستان فوق العاده، نشون میده که این درخواست در وجود شما بوده و زمینه ش رو داشتین و خدا هم به شما پاسخ داده!
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم و مطمئنم اگر به همین مسیر با باور و عمل ادامه بدیم هرررررچه که بخوایم در زندگی بهمون داده میشه… الگوی حی و حاضرش همین استادِ نازنین خودمون که از کجا به کجا رسید!
چقدر شجاعت وعزت نفس واعتماد به نفس شمارو تحسین کردم .اومدی نوشتی تو چهل سالگی بیسواد بودی حالا سواددار شدی وکامنت به این زیبایی نوشتی چقدر من لذت بردم از خیلی ادمهای باسواد بهتر نوشتی عجیب دیدگاهت به من چسبید چون خودت بودی چون مثل من وبعضی ها اد در نیاوردی که بیشترین ستاره رو بگیری چقدر تحسینتون کردم عاشقت شدم واقعا تو فرد بینظیری هستی که در چهل سالگی دنبال علم ودانش رفتی نگفتی از من گذشته من دیگه قدرت یادگیری ندادم .
برای تو از خدای مهربان آرزوی بهترین ها رو دارم وامیدوارم به آرزوهای دلت راحت برسی .
به نظرم کامنت تو باید بهترین کامنت باشه وبیشترین ستاره رو بگیره .
راستش بعضی وقتها دلم میگیره بچه های سایت بیشتر به بچه هایی که سالهاست تو سایت هستن وفعال ونتایج عالی گرفتن فقط به خاطر احترام یا دلایل دیگه بیشترین امتیاز رو میدن ولی من میبینم خیلی از کامنتهای دیگه از دیدگاهای اون دوستان بهتره خیلیهاشون با کلمات بازی میکنن واصلا به دلم نمی شینن
به هر حال تعداد ستارهی دوستان ارزش یک دیدگاه رو تعیین نمیکنه برای همین من دیگه براساس امتیاز اصلا دیدگاه نمیخونم .
سلام الهام عزیزم ممنونم از این همه لطف و محبتتون اونقدر از حرفهای قشنگ تون لذت بردم که انگار وسط ابرها و در آغوش خدا هستم اونقدر اشک شوق میومد که خیلی خوب نمیدیدم بی نهایت از خداوند متعال سپاسگزارم دوستانی چون شمارو به من داده بهترین دنیا آرزو من و خاطره برای شما باشه عزیزم در آغوش خداوند باشی
خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که لطف و عنایت و رحمت بی پایانش همواره شامل حالم بوده و الهامات و نشانه هایش را واضح و مشخص به من نشان می دهد تا در این مسیر زیبا نلغزم و خودم را تنها احساس نکنم.
شاید صحبت های من بی ربط با این فایل باشه ولی امروز دوست دارم خدا بگه و من بنویسم همین.
تا قبل از تهیه دوره کشف قوانین زندگی تصور می کردم قوانین زندگی همین چند قانونی هست که در همه صحبت ها و آموزشهای استاد همیشه بهشون اشاره میشه. هنگامی که این دوره بروز رسانی شد و روی سایت اومد، با اینکه جزء اولویتهای تهیه دوره هام نبود ولی وقتی در مدار آگاهی های آن قرار گرفتم، مقاومت نکردم و این اتفاق و اتفاقی ندونستم. بلکه نشانه ای دیدم که دارد به من چشمک میزند، به همین دلیل برنامه ریزی خودم رو رها کردم و تسلیم برنامه ریزی خداوند شدم، و خداوند نشانم داد که هزار نکته باریکتر از مو اینجاست!
چقدر لذت بخش است وقتی به برنامه ریزی خداوند اعتماد می کنید؛ چقدر پربرکت است وقتی فرمان زندگیتو میسپاری دست خدا ؛ چقدر لذت بخش است وقتی او هدایتگرت است و تو فقط لذت میبری از همنشینی با او؛ چقدر لذت بخش است وقتی با اطمینان و بدون استرس و تقلا کنارشی و حسش میکنی؛ چقدر رها هستس از اضطراب ها از کمبودها؛ از ترسها؛ از نگرانی ها؛ از نرسیدن ها و دغدغه های روزمره زندگی.
گاهی اوقات کلی هدف و برنامه و خواسته رو سر خودم آوار می کنم؛ دست و پای بی خودی میزنم؛ حرص و جوش میخورم؛ هرچه کمبود است رو بولد میکنم؛ انگار از مسابقه زندگی جا مونده ام! انگار دیگران رسیدند و من جا موندم؛ انگار دیگران سهم منو بردند و دست من کوتاست؛ انگار دیگران کلاس بالاتر رفتند و من درجا زدم؛ انگار با ساز و برگی که جمع میکنم ستاره بهم میدن ،انگار مرا با توشه و اسباب دنیا میسنجند و ارزش گذاری می کنند؛ انگار…
نه آقا از این خبرانیست، اینها سرگرمی های زندگیند؛ مگه غیر از اینست که گفتم وَما هٰذِهِ الحَیاهُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ؛ هدف من از خلقت تو چیز دیگریست.که نتوانی درکش کنی! ولی نشانه هایش و ردپایش را در همین احساست میتوانی ببینی.اگر بزرگتر شدی بیشتر درکش میکنی، اگر لایق تر شدی بیشتر برات میگم و بیشتر نشونت میدم. فعلا این حال خوبتو غنیمت بدان و عجله نکن؛ به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب موکولش کنیم. بازم باهم حرف میزنیم تا همینجا کفایت میکنه…
چقدر لبخندتون زیبا و طبیعیه! آدم انرژی و حس خوبی میگیره از دیدن پروفایلتون.
چقدر قشنگه وقتی که قوانین و در عمل اجرا کنیم و از این بابت تحسینتون میکنم. رفتم تو فاز عکاسی خخخ. داشتم فکر می کردم خنده های طبیعی همیشه به دل میشینن چون نقش بازی نمی کنند. وقتی آدم طبیعی میخنده چشماش هم میخندن، گونه هاشم میخندن، ابروهاشم میخندن و کلا اجزای صورتش میخندن.
هنر عکاس اینه مخاطبش رو طبیعی بخندونه و یک عکس شاهکار بگیره نه اینکه بگه حالا یه لبخند بزن زشته اینجوری!خخخ بعد میبینی طرف لبخند زده ولی چشاش غمه، گونش افسرده است، ابروش درهمه و…
اینا رو باید به مونا خانم و آقا اسماعیل میگفتم که فکر کنم کارشون همینه نمیدونم چرا به شما میگم که این حرفا رو دارید زندگی می کنید خخخخ
ممنونم یاسمن جان که برام نوشتید و سپاسگزارم از لطف و محبتتان.
امیدوارم غرق نعمت و شادی باشید و این خنده زیبا همیشه روی لبتون باشه.یا حق
چقدر کامنتتون رو دوست داشتم،چقدر آرامش گرفتم،واقعاً خدا داشت با من حرف میزد ،میگفت عجله نکن،همیشه همینطور احساست رو خوب نگه دار،هر چی بزرگتر بشی بیشتر درک میکنی،هر چی تو کارِت با حس خوب غرق بشی بیشتر پیشرفت میکنی،نگران نباش من هواتو دارم با همین فرمون برو جلو،نترس.اگه لایق تر بشی بیشتر بهت میگم،سطح آگاهیتو بالاتر میبرم.فعلاً این حال خوبتو دو دستی بچسب و عجله نکن .به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب هدایتت میکنم،ایده بهت میدم،شکر گزاری رو فراموش نکن،همینطور ادامه بده…..
کامنت دوست عزیزی رو داشتم میخوندم ،دلم خواست خدا با منم حرف بزنه که رسیدم به کامنت شما ،چقدر اشک ریختم ،چقدر حال دلم عالیتر شد
سپاسگزارم که نوشتید و کلام خدارو جاری کردید،سپاسگزارم
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که خداوند با کامنتی که خودش گفت و من نوشتم باهاتون صحبت کرده و این احساس توحیدی زیبا رو دریافت کردید.
سمانه جان قدر این اشکها رو بدونید ! این اشکها خیلی باارزشند. این اشکها سیال میشند و رابطه تو و خدایت رو دوستانه تر می کنند.این اشکها وقتی میریزه شیطان از وجودت رخت بر میبنده و خارج میشه واسه همینه اینقدر احساس خوب داری که جنسشو نمیتونی توصیف کنی.
امیدوارم همیشه اشکهات از سر شوق و نزدیکی به خداوند باشه. ممنونم که برام نوشتی و احساسستو با من به اشتراک گذاشتید.بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
داشتم کامنت دوست عزیزمون یاسمن رو جواب میدادم حرفام رفت سمت عکاسی. بعدش با خودم گفتم این حرفا شاید به درد شما و آقا اسماعیل بخوره چرا دارم برای ایشون می نویسم و کلی بخودم خندیدم.البته یه حسی بهم گفت شاید شما و همسرتون عکاس باشید یا از تصویر زیبایی که پروفایل گذاشتید من اینجور برداشت کردم نمیدونم. ولی این عکستون هر بار که میبینم (قبلا هم گفتم خخخ) لذت میبرم بخصوص آقا اسماعیل که خندش دیگه خیلی طبیعیه خخخ و پر حس خوب.
خیلی خوشحالم که روی خودتون کار می کنید و تونستید ترمزهاتونو شناسایی کنید. مطمئنم با جایگزینی منطق درست سرعت رشدتون پرشتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت برویتان باز میشه.
ممنون که وقت گذاشتید و این کامنت زیبا رو برام نوشتید.سپاسگزار لطف و محبت تان هستم و برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
درود و سلام خدمت مونا جان و همسر عزیزش آقا اسماعیل اخمدپور عزیز این زوج موفق عباسمنشی..
مونا جان وقتی رفتم عکس پروفایل تون رو دیدم نمیدونی چقدر لذت بردم نمیدونی چقدر عکس تون بهم انرژی داد وقتی خنده های زیباتون رو دیدم اون دوربین عکاسی پیشرفته رو توی دست همسرت دیدم کلی ذوق کردم و کلی تحسین تون کردم خدارو هزاران بار شکر گذاری کردم… وقتی پروفایلتو خوندم چقدر اشک ریختم و کلی خدا رو شکر گذاری کردم بخاطر اون اشک های الهی که کنار اون پنجره با خدای رحمان رحیم ریخته بودی و از آن بیشتر خوشحال شدم که خداوند صدای قلب تو شنید و درهای نعمت و برکت رو بسمت تون باز و آزاد کرد… وووای مونای عزیزم آنقدر نوشته هات زیبا و قشنگ بود که مسیر تکامل تون رو داشتم با چشم دل می دیدم و هی تحسینت کردم و هی شکر گذاری کردم… خداند داشت به من می گفت دیدی ... می شوددددد.. از این نشانه واضح تر .. منم مثل تو رفتم جلوی پنجره به آسمان خیره شدم و نیمه ی ماه رو در آسمان دیدم و گفتم خدایاااااا آخه برای من حتی یک مشتری نیست؟؟؟؟؟ آخه چی میشه مشتری هایی به من بدی که به اندازه ی ده نفر از من خرید کنه..
مگه توی این کره ی زمین با میلیاردها انسان و این همه ثروت و وفور و فراوانی دیگه باید چیکاری انجام بدم که به خواسته ام برسم؟؟؟ آخه من که مدام شکر گذاری می کنم و روی خودم دارم کار می کنم دیگه چی کار کنم ؟؟؟
خدایااا از انتظار کشیدن و طولانی شدن این مسیر آسانی رو بهم نشون بده….
وقتی گفتی که….
اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر
از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه باور کن منم بارها این موضوع رو تجربه کردم و همش با خودم تمیرین می کنم و با نوشته های تو قلبم بیشتر آروم شد و بخودم گفتم پس می شودددد… و بهترینع بهترین آسانی ها رو در همه کار برای شما دو عزیز آرزو کردم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اومدی و برامون نوشتی که باورهام قوی تر بشه که ایمانم قدرتمندتر بشه..
و اینجا گفتی که..
حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم اینجا دیگه خیلی خیلی تحسینت کردم چون فرکانس و انرژی این نوشته ات فوق العاده عالی و بالا بود و تحسین بر انگیز..
مونا جان خیلی خیلی خوشحال شدم که با همسر عزیزت در آرامش و صلح و صفا هستی و این نشان از عزت نفس بالاتون هست و این در صلح بودن با خود و این آرامش درونی یعنی در مدار بالایی هدایت شدی که نه تنها با هم هم کار هستید (( مانند استاد عزیزمون و با خانم شایسته جان))) بلکه رفیق و دوست و همدم و مونس و هم مدار و هم فرکانس هستید واقعا تحسین تون می کنم… توی عقل کل زوج های عباسمنشی رو مدام مطالعه می کنم و دلم سرشار از عشق و مهر و محبت میشه و همش تحسین و تمجید می کنم و ذوق زده میشم خدا رو شکرت که چنین فضای روحانی و الهی در این سایت گوهر نشان داریم که افرادش همچون الماس در مدار درخشش و درخشندگی هستند
مونا جان تبریک صمیمانه ی منو در کنار آقا اسماعیل عزیز دوست داشتنی و نازنین ت پذیرا باش و بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما زوج نازنین و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و جشن و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا و ثروت و سلامتی به همراه عشق الهی ( قلب بوس بوس)
مونا جونم سلام عزیزم قربونت برم که یادت اومد قبلنا برات کامنت میزاشتم دقیقا خیلی کامنت هاتو دوست داشتم ولی اون موقع ها در این مدار آگاهی ها نبودم خب الان مدارم بالاتر رفته مثل سن ام خخخخ
مرسی از دعاهای قشنگت
مرسی که با حرف های قشنگت بهم امید دادی
مرسی که با عشق نوشتی
انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه
ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه
ممنونم عزیزم امشب هم رفتم کنار پنجره به اون ماه کامل گرد خوشکل صحبت کردم بهش گفتم آسون کن نعمت هایت را بر من
بهش گفتم آسون کن مشتری های دست به نقد رو برای من
خلاصه کلی بهش گفتم و صحبت کردم
مونا جون برو آسمان رو ببین چقدر خوشکل شده و داره بهت لبحند میزنه و میگه دیدی شددددددد
باور کن یک لحظه بهم الهام شد که بزودی عکاس زندگی جدیدم تو هستی و آتیله ی زیباتو میبینم چون فرکانس شو فرستادم
از قول منم به همسر عزیزت آقا اسماعیل عزیز سلام گرم عباسمنشی منو برسون و بهترینع بهترین دلخوشی های جهان هستی رو برای تمام زوج های عباسمنشی و برای همه مون آرزومندم
اول میخوام تبریک بگم بهتون بابت گذاشتن عکس پروفایلتون.و اینکه چقدر احساس میکنم اسم و عکس قشنگتون خیلی بهم میان. نمیدونم چرا این احساسو کردم و یکم که فکر کردم دیدم حتی تا حالا کسی به اسم شهلا رو از نزدیک ندیدم چه برسه به اینکه بگم عکستون شبیه فامیل یا آشنا یا هر کس دیگه ایه.خخخ
فقط یادم اومد قمیشی یه آهنگ به اسمتون خونده و در یکی از فایلهای سفرنامه ام استاد این آهنگو پخش کردند. ببین از کجا به کجا رفتم خخخ . ولی جدا از شوخی من کامنت های شما رو از ابتدای ورودم به سایت با دوره قانون آفرینش بیاد دارم و دنبال میکنم.
خدا رو شکر میکنم که خداوند هدایتتون کرده به دوره کشف قوانین و از این بابت هم بهتون تبریک میگم و بهتون خوش آمد میگم و خوشحالم از اینکه شما هم همدوره ما در این دوره شده اید.
اگه بخوام این دوره رو تشبیه به چیزی کنم قطعآ حروف الفبا برام مجسم میشه. وقتی که ما حروف الفبا رو خوب یاد گرفته باشیم آنوقت به راحتی میتوانیم جمله بسازیم و بصورت تکاملی برسیم به نوشتن متن ادبی و نویسندگی. این دوره هم برای من همین حکمو داره و احساسم میگه اگه این دوره رو مسلط بشیم خیلی گره ها برامون باز میشه.
شهلا جان همینکه نشونه گذاشتی و متوجه نشونه ها میشی نشانه اینه که خیلی خوب روی خودتون کار کردید و ارتباط خوب و قوی ای با خداوند دارید.
شاید براتون جالب باشه بدونید امروز تو تمرین کد نویسی امروزم( که بزودی آغازش می کنی) نوشته بودم امروز دوست دارم پیام یا کامنتی از دوستی دریافت کنم. میدونید چه اتفاقی برام افتاد؟ ساعت حدود 10 سایتو رفرش کردم دیدم گوی آبی کنار اسمم روشن شد. من اسم این نشانگر آبی رو گذاشتم چشم خدا. و هر وقت میبینمش کلی خوشحال میشم و بهش ذُل میزنم انگار خدا رو میبینم!
در صفحه دیگه ای پاسخ های رسیده را باز کردم ولی هیچ کامنت جدیدی نبود ولی اون احساس خوب برایم بقدری شدید بود که خدا بهم گفت با همین نشانه برو تیک خواستتو بزن و من هم همینکارو کردم.
حالا که عصر کامنت فایل جدید رو نوشتم و ارسال کردم دیدم باز گوی آبی اومد و باور کن هی شکر خدا کردم و غرق احساس خوبی شدم.بگونه ای که بعد چند دقیقه صفحه جدیدی باز کردم و از چیزی که می دیدم اشک تو چشمام جمع شد.من از خدا یه کامنت خواسته بودم آنوقت خدا از طریق فرشته های نازنینش 4 کامنت برام فرستاده بود.و واقعآ با خودم گفتم من چقدر ناسپاسم گاهی. و چقدر زود این معجزات در زندگیم رو فراموش میکنم.جمله تاکیدی زیر این خواسته ام این بود که:من سفارش می دهم و جهان برایم خلق می کند
الله اکبر .میدونی چی یادم اومد الان؟
یادم اومد اولین خواسته ای که نوشتم این بود که امروز یه روز به یاد ماندنی در زندگی من خواهد بود و جلویش 1402/4/4 نوشتم اصلا بخاطر اینکه روی برگه دفترچه یادداشتم اول روز و تاریخ مینویسم و نوشتم 1402/4/4 خدا به دلم انداخت اولین خواسته امروزتو این جمله بنویس.الله اکبر چقدر فراموشکارم من! اگه تو از نشانه حرف به میون نمی آوردی عمرآ من این چیزا رو به یاد میاوردم.خدایا داری با من چکار میکنی؟!!!
میخوای بدونی جمله تاکیدی ای که زیر این خواسته ام نوشته چیه؟
نوشتمامروز در زندگی من معجزه رخ می دهد. الله اکبر. بخدا همون لحظه که نوشتم هم اینقدر باورش نکردم ولی گفتم هر روز من باید معجزه باشه برام. الان موهای تنم سیخ شده و بی حسم از اینهمه آگاهی که همین لحظه به من داره الهام میشه و من مینویسم.
خواسته سومم این بود که امروز یک نماد ثروت و فراوانی ببینم.
صبح داشتم خبرهای ورزشی رو می دیدم تو گزارشی خوندم باشگاه الهلال حاضره بابت هر ساعت به مهدی طارمی 147 میلیون تومان دستمزد بده. وقتی این خبرو خوندم ثروت و فراوانی برام تداعی شد و بهم گفته شد این نشانه همون خواستته و من گفتم چشم. تو مسیر محل کارم صبح رفتنی یه کپچر زیبا دیدم بازم ذهنم آلارم داد این ثروته؛ قبل از اینکه بیام کامنت فایلی که امروز استاد گذاشتند رو سایت در مورد الگوهای تکرار شونده را بنویسم رفتم دخترمو از استخر آوردم تو راه باز یه کپچر خوش رنگ آلوبالویی دیدم بازم ذهنم آلارم داد ثروت. نه به این خاطر که بهتر از کپچر امروز ندیدم ها، بلکه مهم برام این تداعی و این آلارمه هست برای تیک زدن خواسته ام.
سرتو درد آوردم ولی مینویسم و باید بنویسم با اینکه انگشتامم خسته شدن! ولی باید بنویسم تا رد پا بشه برام تا نجواهای ذهنم رو باهاش خاموش کنم تا ایمان بیاورم و ایمانم را تقویت کنم پس ادامه میدم.ممنون که همراهی می کنید.چون حیفم میاد از خواسته چهارم و آخرم نگم. گفتم چهارم. من معمولا سه خواسته مینوشتم امروز خدا گفت چهارتا بنویس! دارم دیوانه میشم خدایا.4 خواسته در روز 4 ماه 4 سال 1402 الله اکبر.
حالا خواسته چهارم و آخرم چی هست؟
نوشتم:امروز دوست دارم حضور خدا رو تو زندگیم بیشتر حس کنم و ایده و راه حلی دریافت کنم
خدایا اشکامو جاری کردی. من از بجا آوردن حمد و شکر تو عاجز و ناتوانم!
میدونی چیه شهلا من همون اول صبح ساعت 4:30 که این خواستمو نوشتم و رفتم ورزش و نرمش صبحمو انجام بدم حین انجام ورزش ایده اش بهم گفته شد و در دفترم تیکشو زدم. ورزش و قطع کردم گفتم ممکنه بپره و یادم نیاد و باز وقتی نوشتم گفتم جهان چقدر سریع به خواسته های ما واکنش نشون میده خدایا و شکرشو بجا آوردم باور کن جوهر خشک نشده تیکش خورد. اگه نمی نوشتم همین الانم یادم نبود چه برسه به بعدا!
ایده ای بهم گفته شد این بود که:وقتی اساس و پایه جهان بر مبنای انرژیه . من با کلام و صحبتم دارم فرکانس میفرستم و انرژی منتقل میکنم.اگر من به حرفی که میزنم باور و اعتقاد نداشته باشم این انرژی منتقل میشه و دیگران هم سخن مرا باور نخواهند کرد. لذا هر وقت سخنی گفتم با انرژی و دید مثبت و باورم حرف بزنم تا این انرژی را منتقل کنم و کلامم نافذ و تائید بشه.
این ایده در مراودات شخصی، در چانه زنی های کاری، در فروش و هر چیز دیگری میتونه بکارم بیاد و من رو در صحبت کردن و مذاکره کردن قوی کند.
مانترایی که برای این خواسته ام نوشتم این بود:
خداوند در وجود من است و هر لحظه با الهامات و نشانه هایش مرا هدایت و راهنمایی می کند
واقعآ هضم اینهمه معجزه خداوند در زندگی امروزم؛ چیزی که تا وسط های نوشتن این کامنت ازش غافل بودم و نمی دیدم سخت و دشوار است و باید بنشینم و ساعتها بهش فکر کنم. اومده بودم یربع کامنت بنویسم و برم باشگاه و من ساعتهاست دارم مینویسم و حرف برای نوشتن دارم.یه تلنگر به من بود که چقدر غافلانه زندگی میکنم! خدا می داند چه معجزه ها در زندگیم داشتم و حتی بیادشان نیاوردم. خدا می داند چقدر درس برایم داشت امروز. و خودش چجور 1402/04/04 مرا جاودانه کرد. بماند به یادگار در صفحه این دوست بهشتی ام. یا حق
سلام به شما دوست نازنین وعزیز که برام خیلی ارزشمند هستی ،آقا اسداله توحیدی ویکتا پرست
اولا خیلی خیلی سپاسگزارم ازتون که با خوندن کامنت شما،از فرط خوشحالی ،مدت زیادی خنده بر لبانم با تمام وجودم نقش بسته بود،واشک در چشمانم،جاری.. این برام خیلی ارزشمند ودلنشین،وقدرش رو تا ابد میدونم… با وجود دوری ظاهری،ولی با نزدیکی باطنی،اینقدر ما دوستان سایت استاد،به همدیگه با تمام وجودمون وصل هستیم، که خوشحال شدن واقعی رو در اعماق قلبمون حتی با اومدن یک کامنت از طرف عزیزی،غنیمت میشمریم خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم
دوم اینکه،شما خیلی لطف ومحبت نسبت به من داشتین ودارین،قطعا قلبی زیبا وچشمانی زیبا دارید،که چهر ه ی من رو زیبا میبینید،سپاسگزارم،چون جنس ذات همه ی بچه هایی که تو سایت هستن،وبه خدا خیلی نزدیک،قطعا باعث میشه این دوستی ناب وخالص، هزارن برابر بیشتربشه…خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم
از نوشته هاتون کاملا پیداست ،که بدجوری با خدای مهربانم،رفیق شدی آقا اسداله عزیز
این حال خوبت رو خودم به تنهایی خریدارم،چون میدونم چه حس وحالی داری..وقتی برای کسی که خیلی برام عزیز،میخوام آرزوی قلبی کنم،براش همین حال خدایی رو از خدا خواستار میشم
واضح وآشکار، که حال وهوای عاشقی به پا کردی رفیق نازنین
نیازی به دلیل وبرهان وآوردن نیست،ازون سحر بیدار شدن ،وعاشقی به پا کردن،تا شب،لیاقت هر انسانی که خدارو پیدا کرده،ودیگه نمیخواد لحظه ای ازش غافل بشه…خوش به سعادتت،رفیق توحیدی من
دقیقا امروز من هم اول صبح، که شروع به نوشتن تمرین ستاره قطبیم کردم،از خدا دوتا خواسته مهمتر رو ،نوشتم وخواستم که خیلی زود برام اجراش کنه،چون شمادیگه خودت استاد شدی،میدونی من چی میگم،به ساعت ده صبح نرسیده بود،که خدای قشنگم خواسته ی من رو اجابت کرد،از شوق فقط اشک ریختم،ویاد نوشته های اسداله زرگوشی افتادم،وتو دلم حال عجیبی داشتم،که چقدر فرکانس کارش درست وبی نقص،وقربون خدا برم،با این قوانین ثابت وهمه چی تموم جهانش
یادم استاد تو یکی از فایلهای قانون آفرینش،به صراحت گفتن،اگه ازمن بپرسن بابت چه چیزی همیشه از خدا سپاسگزاری میکنی،میگم قانون بی عیب ونقص جهانش
بله دوست نازنینم،آقا اسداله گل،گفته بودی از خطه ی زاگرس هستی، دقیقا نمیدونم کجای اون قسمت،ولی من هم با همون کوههای زاگرس،چشمم به دنیا باز شده…دنیا جای خیلی قشنگی،اگه ما خدارو پیدا کنیم
ببخشید خیلی پرحرفی کردم
وقتی شروع به نوشتن میکنی،دیگه کلمات میان ولذت میبری…
خدارو هزاران بار سپاسگزارم
بهترینهارو براتون از خدای قشنگم خواستارم، دوست خوبم
درکنار خانمت وفرزند گلت،لحظه به لحظه زندگیت،خدا کنارتون باشه،وعاشقانه باهم زندگی رو سپری کنید…
امروز من با یک تیم کوه نوردی جای همه دوستان خالی در دل طبیعت بودم
شعار این تیم این هست در دل طبیعت ساعاتی رو بدون دغدغه به چیزهای بی ارزش سپری کن
واقعا گروه قشنگی هست با هزار عقیده و تضادهای فکری و رفتاری و گفتاری
امروز من در یه جمع مشارکت عمومی سوال آقای عباس منش رو مطرح کردم همین که چرا با تمام تلاش هایم به خواسته هایم نرسیدم؟؟؟؟
میدونی چرا؟ چون ما گاهی نا خودآگاه در ضمیر روزمرگی خود برا خودمون ترمز میسازیم
ترمزهای تکثیری به صورت تهاجمی
اینکه بهمون گفتن برای حقت بجنگ برای اینکه بهمون گفتن حق گرفتنی هست نه دادنی برای اینکه بهمون نگفتن ارزش هر چیزی رو بسنج ببین اون چیز ارزشش چیه!
گاهی برای مسائل بی ارزشی ما برای حتی چیزی که حقمون هست میجنگیم که ارزش گرفتن نداره؟ ، برای افرادی محبت های الکی میکنیم که لیاقت محبت نداشتن یا سر همونا با کلی آدم اطرافیانت میجنگی بات دشمن میشن به خود میایی میگی این دشمنان ارزش جنگیدن دارن یا نه؟ ، یا تهش برای مسائلی اعصاب خودمون خرد میکنیم که میگیم این چیز ارزش اعصاب خردی رو داشت یا نه؟ یا کاری رو میکنیم از روی عصبانیت از روی شتابزدگی میگیم ارزش انجام دادن اون کار رو داشت یا نه یا فکری به ذهنمون میاد بعدش میگیم ارزش فکر کردن به اون رو داشت یا نه؟
که من کمابیش تو کامنت دوستان همین چیزها رو خوندم که خیلی هاشون حتی خودم مفهوم ارزش و وقت و طلا رو نمیدونستیم
اگر وقت خودمون رو طلا بدونیم دیگه برای هر چیزی بی ارزشی وقتمون رو تلف نمیکنیم دنبال مسائل حاشیه ای که وقتمون بسوزه نمیریم
خیلی از اوقات ما هر چیز با ارزشی رو بی ارزش و هر چیز بی ارزشی رو با ارزش کردیم این یعنی ترمز به خواسته هات نرسیدن
مفهوم ارزش رو این جمله هام میتونی بفهمی چیه
ارزش یعنی:
ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.
ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.
ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.
ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده!
ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده!
ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.
ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.
ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.
ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.
زمان برای هیچکس صبر نمیکند.
قدر هر لحظه خود را بدانید قدر آن را بیشتر خواهید دانست
ارزش یعنی دانستن اینکه وقت طلاس
وقتی که ایکاش کنار طلای سرخ و سیاه و زرد یه لقب بهش میگفتن
چیزی که اگر هر روز ازش استفاده نکنی پایان هر شب میسوزه دیگه تکرار شدن برات نیست
وقتی ما برای خودمون ارزش قائل نمیشیم ارزش های زندگی و هدفمون رو نمیتونیم بشناسیم و دائم در حال تزلزل شخصیتی میشیم دائم اهدافمون رو در نطفه خفه میکنیم و بهش به چشم حسرت و آه نگاه میکنیم
هیچ وقت فکر نکردیم وقتی به یه عظمت چیزی یا کسی پی میبریم و بهش حس تحسین پیدا میکنم اون ویژگی در ما هست که تونستیم پیداش و حسش کنیم و توجه مون جلب بهش بشه
ولی در مقابلش هم وقتی یکی رو قضاوت و تحقیر میکنیم یعنی اینکه ما تو وجودمون اون چیز رو کم داریم اون قسمت از وجودمون نیست و دنبال تخریب بقیه هستیم
پس باید ترمزهای ذهنیمون رو برداریم
گاهی برای آینده نگرانیم
برای اهدافمون نگرانیم
نگرانی های هیچ و پوچ
نگرانی هایی که اصلا هیچ وقت به واقعیت و حقیقت نپیوستن و ما رو از هدف دور کرده
این نگرانی ها باید با خودمون حل کنیم همین نگرانی و اضطراب برای آینده سبب ترمزهای ما شده
آینده یعنی چی:
یعنی حالی که الان داریم برای اون هدف تلاش میکنیم
پس نباید برای هدف هامون ترمز بسازیم چرا که هر چقدر ترمز بسازیم هر چقدر برابر اون ترمز ها تلاش کنیم قطعا بی فایده میشه
ولی خب ما خودمون رو هیچ وقت نشناختیم اگر قراره پیشرفت کنیم باید به قولی اول خودمون رو پذیرا باشیم اول به خودمون عشق بورزیم اول خودمون رو پیدا کنیم
من یه برهه تو کار خودم برای خودم ترمز ساخته بودم تازه فهمیدم که ترمزهای الکی بودن ترمزهایی هیچ و پوچی
ترمزها میدونی نقششون چیه؟ اینکه که هدفت که گلوله برفی یخ زده هست رو تو دستت آب کنه و دیگه برات یه گلوله نباشه بخار کنه و دلت سرد کنه برای تلاش و رسیدن بهش
من جملات انگیزشی نگفتم عین واقعیت گفتم چون خودم بهش رسیدم من یک مهندس عمرانم که فارغ تحصیل ارشد از دانشگاه خوب… دارم میشم تا الان هدفم کارشناس رسمی دادگستری و نظام مهندسی… بود ولی نگرانی و ترمزهایم این بود نمیشه نمیتونم با اینکه کلی شرایطش رو داشتم ولی الان 5 ساله خودمو از این نعمت محروم کرده بودم و اونو از خودم محروم تر
تازه فهمیدم چه کسی بهتر از من میتونه تو این رشته که 10 الی 12 سال تجربه داره نتونه صاحب مهر و پروانه باشه
چه کسی جز من لایق بهترین هاست
من رفیق خودم وقتی دیدم با لیسانس داره سالی 300 الی 500 تومن با هفته ای 3 ساعت نظارت و مجری در میاره چرا من هدفم رو از باور های غلطم غیرممکن کردم
منی که لایق اینم دفتر نظام مهندسی داشته باشم منی که لایق اینم تجربه 10 12 ساله ام رو تو کارم منسجم تر کنم
برای همین تابو های منفی گرایی و ترمزهای غلط رو شکست امسال رو برای خودم سال سرنوشت موقعیت جایگاه شغلی نامیدم و گفتم باید بتونی
نشدنی در کار نیست
باید بشی اونی که لایق توست
به قولی خیلی ها 4 سال بلکه 6 سال درس میخونند از روی همین ترمزها و باورهای غلط رفتن سراغ کار غیر مرتبط منم یه برهه داشتم همون بی راهه میرفتم یکی بهم تلنگر زد که تو درس نخوندی اونم دانشگاه خوب اونم با 10 12 سال سابقه کاری بالا بری غیر مرتبط بشین منطقی به اشکالات فکر کن و راه منطقی براش پیدا کن
تصمیم گرفتم اشتباهم رو جبران کنم ترمزهام رو یکی یکی حذف کنم تا برسم به هدفم
حکایت اینکه اهو چرا طعمه شیر میشه همه ما شاید شنیدیم، اهو با ترس تو قلمرو شیر میچرخه ترس هاش سبب طعمه شدن میشه با اینکه سرعت فرار بالایی داره ولی چون هی پشت سرش میبینه شیر شکارش میکنه
پس نذار ترس هات ببرت به گذشته ای که یک عمر تو رو به بیراهه برد
بدون از کجا آمدی به کجا ولی گذشته برا خودت باز نکن
شکر کن که تغییرات داری میکنی
شکر کن که جز نفرات خاص هستی و زود فهمیدی باید نگرشت عوض کنی
شکر کن که اگر الان جای اینجا جایی بودی با هزار فرکانس منفی… چی سرت میامد
یه شعر میگن
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه که خواهی تویی
چوپرا چی میگه:
جهان فقط چیزهایی را به ما می دهد، که از ته دل باور داریم،می توانیم داشته باشیم
پس اول خودتو باور کن دوم برای باورهایت چیزهای بی ارزش رو همون بی ارزش نگه دار با ارزش ها رو بارزش تر بدون
اموال شما و فرزندانتان صرفا [وسیله] آزمایشى [براى شما]یند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است
التغابن ایه15
این آیه چقدر قشنگ برامون میگه خدا برای بنده هاش چه اهداف بزرگی ساخته که براش این همه پیامبر… آورد این همه تاریخ رو به نثر کشید تا بهمون بگه تو اشرف مخلوقاتی
خیلی از اوقات خدا ما رو آزمایش الهی میکنه ببینه چقدر ما ظرفیت داریم چقدر برای هدف بزرگتر آماده دریافتیم و بهای بدست آوردن اون هدفمون تلاش میکنیم
حرفمو با این جمله تموم کنم
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است (این دشواری بسته به نگرش ماست که چقدر ازش به راحتی و آسونی بگذریم)
من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد
هرچه باداباد!
از سهراب سپهری عزیز
یکم روی حرفام دوستان تمرکز کنید شاید خیلی از جاهای حرفم برای شما هم اتفاق افتاده
سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست داشتنی و سلام به همه دوستای گلم در خانواده صمیمی عباس منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم، استاد جان خدا رو شکر میکنم که انگار این فایل برای من بود و خدا رو شکر میکنم که تونستم به یه پیشرفتی توی زندگیم برسم که دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی رو تهیه کنم. استاد جان چی بگم از این فایل که جمله به جمله اش رو باید با طلا بنویسم، استاد جان عاشقتونم و تحسینتون میکنم که با قدرت در مسیر درست حرکت میکنید.
این فایل درباره باورهای مخرب توی روابط عاشقانه بود و من میخوام در این رابطه باورها رو بنویسم، مثال بیارم و به این شکل از زحمات استاد گلم تشکر کرده باشم و اول از همه به خودم کمک کنم.
1) از این باور محدودکننده شروع میکنم که من زیبا نیستم، من فرد جذابی برای ایجاد یه رابطه عاشقانه نیستم:
این باور از کمبود عزت نفس میاد، استاد جان خیلی خوشحالم که تمرین آینه رو انجام میدم، ذهنم نجوا میکنه ولی من ادامه میدم و به خودم میگم من چه انسان زیبایی هستم، چه انسان ارزشمندی هستم، چقدر لبخند بهم میاد، چقدر ویژگی های عالیی دارم، زیبایی به درون منه، من چه انسان مقدس و الهی هستم و هر بار که این جمله ها رو میگم سرم رو به چپ و راست یا به بالا و پایین به نشانه تایید حرکت میدم. استاد جان از شما ممنونم که این موضوع رو برام باز کردید که چون افراد خودشون رو دوست ندارن، چون خودشون رو جذاب نمیدونن، اینقدر میخوان ظاهرشون رو با انجام عمل جراحی زیباتر کنن. البته به نظر من این هم بگم که به نفس اینکه یه نفر میره عمل بینی انجام میده به این معنا نیست که اون فرد خودش رو دوست نداره و کلا این عمل ایراد داره، شاید یه نفر انحراف بینی داشته باشه. یعنی پشت این صحبت ها هر فردی باید خودش به باورهاش و اون نگاهی که به خودش داره نگاه کنه و به خودش بگه اگر من این باور رو دارم که جذاب نیستم و به این دلیل نمیتونم رابطه خوبی برقرار کنم، باید باورش رو عوض کنه و با خودش روبرو بشه، از خودش فرار نکنه و از درون احساس ارزشمندی کنه، که آقا، زیبایی به درون منه، نه به ظاهر من. من برام مهم نیست که از نگاه بقیه زیبا هستم یا زشتم، چون زیبایی یه چیز نسبیه، ممکنه ده نفر از چهره من خوششون بیاد، خیلی افراد دیگه هم خوششون نیاد، به قول استاد یه نفر ممکنه چشم آبی دوست داشته باشه، یه نفر چشم سبز دوست داشته باشه، یعنی من باید رنگ چشمم رو عوض کنم که هر بار یه نفری خوشش بیاد، میخوام صد سال خوشش نیاد، خوشت نمیاد از چهره من، به چهره ای نگاه کن که دوست داری، به من نگاه نکن. به دنبال این نباشیم که از دید بقیه جذاب و زیبا به نظر برسیم. خودم رو با همین چهره و ظاهری که دارم دوست داشته باشم. چقدر جمله مهمی گفتید استاد جان که ارزش و هویت من به درون منه، به مدارک من نیست، به ظاهر من نیست، به میزان پول توی حساب بانکیم نیست، به درونه منه، من خودم مشخص میکنم که انسان خاصی هستم یا نیستم، من برای خودم مفهوم موفقیت و خوشبختی رو تعریف میکنم. چقدر این آگاهی ارزشمنده، تحسینتون میکنم استاد گلم.
2) باور بعدی اینه که من لیاقت یه رابطه عاشقانه رو ندارم. من لیاقت عشق رو ندارم:
استاد جان نمیدونید چقدر تحسینتون کردم و چقدر لذت بردم اونجاییکه گفتید افرادیکه احساس عدم لیاقت میکنن یه جایی میگن “من و این همه خوشبختی محاله”. واقعا درسته، چقدر خودمون رو لایق و ارزشمند میدونیم، به همون اندازه جهان برای ما ارزش قائله، اگر باورمون اینه که من توی رابطه یا بیزینس لیاقت ندارم و این فکر رو پرورشش میدیم، اون رابطه از هم میپاشه، اون کسب و کار سقوط میکنه و جهان به ما ثابت میکنه که درست فکر میکردیم.
این باور باعث میشه نعمتها از ما گرفته بشه. متاسفانه من هم این باور رو دارم، اما خوبیش اینه که با خودم صادقم و حالا که این باور مخرب رو تشخیص دادم میخوام به خودم بگم آقا چقدر از بچه های سایت رو دیدم که عکس پروفایلشون خودشون و همسرشون بوده و به خودم میگم ببین هستن افرادیکه رابطه عاشقانه و زیبایی رو دارن، حتی توی اقوام خودم دختر خاله ام و شوهرشون رو میبینم و میبینم که چقدر رابطه قشنگ و زیبایی دارن، هر چند وقت به خونه ما میان و من رابطه سراسر عشقشون رو تحسین میکنم و آرزو میکنم که ان شاء الله هر روز رابطه شون قشنگتر و زیباتر بشه. پس به خودم میگم من هم لیاقت دارم، من هم میتونم توی رابطه ام لذت ببرم. این باور عدم احساس لیاقت از کجا میاد، مثل درخت های هرز که به هم تنیده میشن، یه باور رو روش کار میکنی میبینی به ده تا باور دیگه خودش رو متصل کرده، من خودم رو لایق نمیدونم، چون توی ذهنم میگم من بلد نیستم که رابطه برقرار کنم با جنس مخالفم، من توی گذشته ام هیچ فردی نبوده که باهاش توی رابطه باشم، پس در آینده هم من نمیتونم توی رابطه باشم با کسی، من یه سری باورهایی دارم که کسی رو هماهنگ با اون باورها پیدا نمیکنم، من از لحاظ مالی مشکل دارم و کسی حاضر نمیشه که با من باشه. من با هر خانمی صحبت کردم و آشنا شدم نخواسته که رابطه مون ادامه پیدا کنه، درحالیکه گذشته من از آینده ام جداست، مگه هر کسی که وارد رابطه شده از وقتی از شکم مادرش بدنیا امده میدونسته و این مهارت های ارتباطی رو داشته، نه، این مهارت ها قابل یادگیریه. نباید بگم من بلد نیستم، تمرین میکنم و مثل هر مهارت دیگه ای یادش میگیرم و هر یه ذره بهتر شدنم رو تحسین میکنم و ادامه میدم. من باید به خودم بگم اتفاقات زندگی من بخاطر فرکانس ها و باورهایی هست که من فرستادم، قرار نیست این اتفاقات در آینده من هم بوجود بیاد، اینطور نیست که من فقط یه سری اتفاقات ناخوشایند رو جذب کنم، اگر باورهای من تغییر کنه، شرایط زندگی من هم تغییر میکنه. من باید به خودم بگم که من روی خودم کار میکنم، باورهای مناسب در خودم ایجاد میکنم، به خودم میگم این نعمت ها توی دنیا هست و من به این دنیا امدم چون لیاقت داشتن تمام نعمت های خدا رو دارم، پس من لیاقت عشق و یه رابطه عاشقانه رو دارم. به خودم میگم منی که از درآمد صفر به فلان میزان درآمد رسیدم، به واسطه تغییر باورهام، بواسطه تمرینهایی که انجام دادم، میتونم به بالاتر از اون هم برسم و من میتونم خودم رو از لحاظ مالی بهبود بدم، من همون موقع که هیچی درآمد نداشتم این ذهن نجوا میکرد که تو نمیتونی و الان هم که از اون مرحله گذشتم میگه خب اون شده اما دیگه جاییکه هستی تهشه، دیگه نمیتونی از این بالاتر بری، بهش میگم کور خوندی، اگر شرایط اون موقع رو که ثبتش کردم و نمیتونی بزنی زیرش رو تغییر دادم، درحالیکه میگفتی نمیشه، پس بهتر از این هم میشه و من یاد گرفتم که هر لحظه به ندای الهی درونم توجه کنم، به ندای امیدبخش، به ندای آرامش بخش، به ندای خداوند که میگه بنده من، من از تو حمایت میکنم، به من توکل کن، حرکت کن، همیشه میشه، قبلا میشده، الان هم میشه و در آینده هم خواهد شد، هیچ کاری نیست که خداوند از پسش برنیاد.
3) باور بعدی اینکه همه دخترهای خوب دیگه رفتن، دیگه رسیده به ته دیگ، هر دختر خوبی بوده همون اول پیداش کردن، دیگه چیزی نمونده، دیگه هر دختر یا پسری هست که دیگه بدرد نمیخوره:
این همون باور کمبوده، مثلا توی کسب و کار میشه دیگه همه فرصت ها رو بردن، دیگه چیزی باقی نمونده برای ما. من یادمه وقتی بچه بودم با خودم میگفتم یه برق، یه تلفن هست که اون هم اختراع کردن، دیگه چیزی نمونده، با همون نگاه بچگی که همه چیز رو کشف کردن، دیگه چیزی نمونده که من بخوام اختراعش کنم، من بخوام پیداش کنم. درحالیکه باید بگیم توی این دنیا هر روز فرصت ها داره بیشتر میشه، هر روز نعمت ها داره در دسترس افراد بیشتری قرار میگیره. هر روز افراد بیشتری دارن ثروتمند و ثروتمندتر میشن، توی همین پنج سال گذشته چه شغل هایی ایجاد شده که اصلا باورمون نمیشد که این شغل باشه و بشه ازش پول درآورد، چه رشته های ورزشی ایجاد شده که اسمش رو ما نشنیدیم، بعد میگیم همه فرصت ها تمام شده، همه آدمهای خوب رفتن ازدواج کردن دیگه کسی برای ما نمونده، این همه دنیا آدم های خوب و عالی داره، چطور و با چه منطقی میگم دیگه آدم خوب برای ازدواج نیست؟ دنیا پر از فراوانیه، هیچ وقت نمیشه که دنیا کمبود داشته باشه. اما وقتی باورم روی کمبود باشه، من هدایت نمیشم به افراد مناسب، توی مدارشون نیستم، نه اینکه نیستن، من بدلیل باورهای نامناسبم نمیبینمشون.
4) باور اینکه پایان هر رابطه ای زجر و گریه و بدبختیه، آخر هر رابطه ای به جدایی ختم میشه:
این باور رو وقتی داشته باشیم، اصلا به خاطر اون پایان تلخ، اون شروع خوب رو هم انجام نمیدیم. من به این موضوع فکر کردم که اگر فردی بگه من توی هیچ زمینه ای وارد نمیشم، وارد هیچ رابطه ای نمیشم، هیچ بزینسی رو شروع نمیکنم، ورزش نمیکنم چون میدونم آخر داستان همه چیز خراب میشه. من باید از خودم بپرسم که اگر اینطوریه که من مدام دارم آشغال ها رو میدم زیر مبل و از مسائلم فرار میکنم، پس چرا اصلا من به این دنیا آمدم؟ من که توی دنیای قبل از تولد هزینه ای نداشتم، اصلا مسئله ای نبود، من به این دنیا آمدم که با برخورد با تضادهای زندگی تجربه کسب کنم و با حل کردن اون تضادها رشد کنم و بزرگ بشم، من میدونستم که توانایی دارم، من میدونستم که این دنیا پر از تضاده، اگر قرار بر اینه که هیچ کار خوبی رو شروع نکنم تا تجربه بدی هم نداشته باشم، پس اصلا چرا به این دنیا آمدم؟ تجربه خوب رو استفاده کنم و بدونم اگر مسیرم درست باشه حتما رابطه پایان خوشی هم خواهد داشت، اگر به هر دلیلی پایانش بد بود، نه به این دلیله که این قانونشه که بعد از هر خنده ای گریه ای هست و هر رابطه ای و هر عشقی به نفرت و جدایی تبدیل میشه، چون من مسیر رو اشتیباه رفتم و الان هم هیچ ایرادی نداره از اون رابطه که به جدایی رسیده تجربه کسب میکنم که یک رابطه عالی و فوق العاده رو خلق کنم. نمیترسم از تصمیم گرفتن، نمیترسم از وارد رابطه شدن، چون یه باور نامناسب میتونه این باشه که ازدواج کردن مسئولیت سنگینی داره و من هنوز آماده اش نیستم. شاید بتونیم بگیم که هر کسی مسئول زندگی خودشه، ما هر چقدر هم که بخوایم همسرمون و فرزندمون رو به راه درستی که کشفش کردیم دعوت کنیم تا اون فرد خودش نخواد ما موفق نمیشیم تازه انرژی خودمون هم صرف راضی کردن دیگران میشه و از راه اصلی هم دور میشیم. برای داشتن یه رابطه خوب باید تمرین کنی، باید درس هام رو یاد بگیرم، من همیشه توی ذهنم اینه که رابطه مثل یه نهاله نیاز به مراقبت داره، باید کود مناسب، آب و نور مناسب بهش بدی و بهش برسی تا به نتیجه برسه.
5) باور محدودکننده بعدی اینه که من میخوام تنها باشم و من دوست دارم تنها باشم:
بعضی وقت ها من بخاطر اینکه ترس دارم از رابطه عاطفی، از اینکه محدودم میکنه، رابطه آزادیم رو میگیره، یا اینکه توی مسائل جنسی من کم میارم، ضعیفم یا اینکه برام یه چیز مبهمه و اصلا نمیدونم بعد از رابطه چی میشه، ترجیح میدم تنها باشم. درحالیکه باید بدونم که یه رابطه خوب و عاشقانه واقعا به زندگی اضافه میکنه، باید بدونم که هر کسی سلایق خودش رو داره و دو طرف به علایق همدیگه احترام میذارن و کسی قرار نیست دیگری رو محدود کنه. توی مسائل جنسی هم که باور دارم ضعف دارم، به خودم میگم نه من هیچ مشکلی ندارم و اگر اطلاعات یا مهارتی لازم دارم در طول مسیر یاد میگیرم. هیچ کس نیست که کامل باشه، من هر روز باید یه درجه از روز قبلم بهتر بشم. هیچ وقت پیش نمیاد که کل مسیر زندگی و رسیدن به خواسته ام روشن بشه و بعد من حرکت کنم، هیچ تضمینی نیست، توکل و ایمان داشتن، اینجا خودش رو نشون میده که میدونی خداوند هست و از تو حمایت میکنه. پس زمانهایی که ترس دارم و مسیر برام مبهمه و نمیدونم چی میشه باید توکل کنم و حرکت کنم تا قدم های بعدی به من گفته بشه. باید اعتماد خودم رو به خدا نشون بدم.
ممنونم استاد جان، عاشقتونم که به من آگاهی میدید. ان شاء الله خدا بهتون سلامتی بده.
خدایا شکرت که همه چیز میدی، سلامتی، عشق، ثروت، شادی، آرامش، عزت و همه چیزهای خوب.
امیدوارم که همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند، زیبابین و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سوم به شما که انقد درست و و بالذت دارین با رعایت قانون تکامل کنکاش میکنین خودتونو انشاله که هر روز بهتر از دیروز باشین موفقیت یعنی اینکه هر لحظه حاله دلت عالی باشه و با خدا باشی فقط ادامه بدین با لذت وارامش
سلام سلام
رد پای 9 از تعهد 40 روزه.
یه وقتای انگار اینجا صدات میزنه بیا بیا تا جواب سوالاتو بهت بدم.باز این صدا رو نادید میگیری ولی باز میبینی کلی هماهنگی اتفاق افتاد که بیای دیگه این دفعه جدیش میگیری.
الان این اتفاق برام افتاد امروز خیلی ذهنم در گیر بود همش برام سوال بود چرا وقتی کسی بهم میگه تو چرا اینقدر نسبت به بعضی ادما بی تفاوتی بعد میگم خوب خدا خودش هست دیگه بعد خیلی جالب برمیگرده میگه خوب خدا هست ولی چه جوری؟درسته خدا هست ولی…..(هزااار تا دلی میاره که باید اینکارو کنی اونکارو کنی که فلانی ادم بشه.تو باید یکم به خودت بیای.)
تو دلم میگم ینی چی که چه جوری اگه میگی خوب خدا هست خوب هست دیگه چه جوری نداره دیگه.ینی واقعا قبلنا منم اینجوری بودم؟ینی میگفتم خوب خدا هست ولی چه جوری.
مگه میشه خدا باشه بعد تو دنبال چه جوریش باشی.
مگه میشه خدا باشه بعد کسی به زعم خودش بخاد برات مشکل درست کنه و تو که به خدا ایمان داری اون موفق بشه.
وقتی میگی خدا یعنی خدا.نمیدونم چرا بعضیا نمیفهمن چی رو دارن صدا میزنن.
وقتی میگی خدا یعنی جز اون کسی رو نداری یعنی دلت نمیخاد داشته باشی یعنی برات مهم نیس کسی رو داشته باشی دلت میخاد خودت باشی و اون.حالا هر کس هر کاری دلش میخاد بکنه.اصلا به من چه.من احتیاجی ندارم به این چیزا فک کنم چون یه بادیگارد بزرگ دارم.
173 ال عمران
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»؛ مؤمنان کسانی هستند که (چون) مردم به ایشان گفتند: بیشک مردم بر ضد شما گرد آمده (و بسیج شده) اند، پس از آنان بترسید، (آنها به جای ترس) بر ایمانشان بیافزود و گفتند: خداوند ما را کفایت میکند و او چه خوب نگهبان و یاوری است.
و او چه خوب نگهبان و یاوری است.
تازه تازه دارم یاد میگیرم مواظب کسی نباشم.دارم یاد میگیرم دلسوزیهای بیجا نکنم.تازه دارم یاد میگیرم ادمها همه خدا دارن من نمیتونم با دلسوزی های بیجا براشون خدایی کنم.خودم 15 سال تو در و دیوار بودم تا یاد گرفتم قانون زندگی رو.تا یاد گرفتم چه جوری از زمین خوردنام عصا درست کنم.تازه دارم یاد میگیرم هیچ وقته هیچ وقت خودمو با هیچکس مقایسه نکنم.
یاد میگیرم کوچکترین زیبایی ها رو بزرگ کنم و بزرگترین مشکلات رو کوچیک.به زیبایی ها توجه کنم تصدیق کنم تا بزرگ بشن و از نا زیباییها اعراض کنم تا کوچیک و کوچیک تر بشن.
خدایا چقدر خوبه که هستی چقدر خوبه که قانونت عوض نمیشه.هر موقع ادمای دور و برمو میبینم که تو در و دیوارن بعد تازه میفهمم من چقدر خوشبختم.شاید میلیاردر نباشم ولی خوشبختیمو با میلیاردر تو در و دیوار عوض نمیکنم.
هر روزم داره بهتر میشه.امروزم دخترم باز یه قدم دیگه برداشت الهی صدهزااار مرتبه شکرت.این قدمها خیلی کوچیکن ولی برا خودش بزرگن.
امروز پشت ماشین جدیدم بودم خدایا چه لذتی داره که به یه چیزی فک میکنی تجسم میکنی تازه همشم حال خوب داری البته با حال خوب تلاشم میکنی و بهش میرسی.
خدایا شکرت پسرم 10 سالشه 1 ماهه با باباش میره سرکار و خیلی هم علاقه داره.صبحا بدون اذیت کردن خودش پا میشه.
خدایا شکرت شوهرم خیلی با بچه هامون دوسته خیلی بچه دوسته.
خدایا شکرت به خاطر اگاهیا یی که هر روز بهم میدی.
خدایا شکرت به خاطر هدایت هات که در ان واحد هر جا که لازم باشه اونیکه باید زنگ بزنه زنگ میزنه.اونیکه نباید تلفنشو جواب بده جواب نمیده.
الهی شکرت که قراره ببریم یک سفر رویایی میدونم که میخای ببریم یک جاییکه سجاده عشقمو پهن کنم و عشق بازی کنیم.
…
بنام خدای یکتا و قدرتمند جهان هستی
درود بیکران بر استاد عباسمنش عزیزم و مریم شایسته نازنین
سلام به همه دوستان هم مداری در سایت
استاد دیگه حجت را بر ما تموم کردید، این فایل هدیه تون چقدر ارزشمند و خودش یک دوره کاملی هست برای مخصوصا مجردهای سایت مثل خودم که به دنبال تجربه یک رابطه عاطفی احساسی عاشقانه و رویایی هستیم.
21 ترمز و باورهای محدود وکدهای مخرب در ازدواج و تشکیل یک رابطه عاطفی احساسی عاشقانه ، هر چی از ارزشمند بودن و این فایل گوهربارتون بگم کمه که چقدر ماها نیاز داشتیم، این فایل و من بارها دیدم و شنیدم و نوشتم ترمزهارو ، شاید در نگاه اول گفتم من که ندارم باورهای محدود کننده رو، ولی موقع نوشتن این ترمزها خیلی فکر کردم و فهمیدم که کورسویی از این باورها درونم نهادینه شده و کنار این ترمزهای ذهنی هم اومدم خلاقانه ، گازها و باورهای قوی قدرتمند کننده رو نوشتم.
واقعا اونچه عمل میکند باورهای ماست نه تلاش و کوشش ما ، نتیجه تجربه رابطه عاطفی و احساسی عاشقانه من و رسیدن به این خواسته با تغییر بنیادین باورهایم وارد زندگی ام خواهد شد.
تلاش در مسیر رسیدن به خواسته ام با احساس آرامش بیشتر در زندگی من را به مسیرها و افراد موقعیت عاشقانه در زمان ومکان درست با کدنویسی درست برنامه زندگی ام ، هدایت میکند .خدای هدایتگرم ، من هم میخوایم مثل استاد ، هرروز بیشتر از قبل قوانین زندگی را درک و اجرا کرده و نتایج عالی وارد زندگی اک شود.
خدای یکتای اجابتگر ،کن هرروز بیشتر از قبل به بهبود دائمی در اجرا و درک قوانین هستی هدایت ام کن
الهی آمین
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز
این فایل عالی بود برای من و اینکه اقدامات که راجب به روابط از پارسال تا الان انجام دادم
اینکه ورودی چقدر مهمه روابط که داریم و فضای مجازی و هروز سعی کردم استاندارد هامو در روابط بالاتر ببرم و بصورت باور نکردنی دوستان نزدیک من از مدار من خارج شدن و انسان هایی عالی هروز داره وارد زندگیم میشه
اینکه چقدر خوشحالم که توانستم فضای مجازی رو به کل کنار بزارم و حتی فکرشم نمیاد سمتم و این بعد از اقدام من برای کنار گذاشتن مشروب بود سپاسگزارم خدا هستم که کمکم کرد تو این مسیر و هدایتم کرد به این مسیر عالی
جالب این جاست که من چارچوب روابط رو داشتم در زمان مدرسه و دانشگاه بسیار عالی بود و نتایج عالی داشت برام اما نیمدونستم برای این موضوعه و اینکه من تلاش نمیکردم زیاد اما بدلیل کنترل ورودی نتیجه من عالی بود و اهمیت این ورودی باعث شد باز متعهدانه تکرار کنم این کارو وآرامش من چندین برابر شده
یه وقتایی فک میکنم این آرامش که الان من رو این همه آروم کرده چقدر جایی پیشرفت و بهتر شدن داره شکر میکنم خدارو و میدونم قرار چه نعمت هاییی رو دعوت کنم به زندگیم کلی نعمت عالی رو تجربه کنم
و اینکه میخوام به دوستانی که نگران اینکار هستن بگم که با قدرت انجام بدین این کارو نتیجه عالی داره از تنهایی ترس نداشته باشین وقتی که نتیجه هاشو ببینید دیونه میشین ، من برای روابط کاریم چارچوب تعریف کردم و رابطه ی عاطفی که مد نظرم هست صبور بودم چند سال تا خودمو بهتر بشناسم و بدونم چی میخوام از رابطه و کلی هم ارزشمند بود این مدت برام ️️️
خدانگهدار
سلام دوست عزیزم تحسین میکنم موفقیت هات رو انشالله روز به روز پیشرفتت بیشتر بشه واقعا کنترل ورودی ها خیلی مهمه انقد که زندگیه مارو تعقیر میده شخصیت عاالی از مامیسازه چقد خداوند مارو دوسداشته که تو این مسیر هدایتمون کرده واز طریق بنده خوب وهدایت شده ش عباسمنش داره راه روبهمون میگه.به امید روزی که هممون شاگردای خوبی بشیم ووبتونیم در همه ی جنبه های زندگیمون بهبود داشته باشیم.
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
اگر ذره بین نگاهمون قوی باشه ، در تمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده می شود ،چه بچه گانه است .که فکر کنیم همه اش رو به تنهایی رنگ کرده آیم.
کوله بار گناهآنم بر دوشم سنگینی میکرد .
ندا آمد بر در خانه ام بیا .
آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم .
بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم ،هر چه بود باز بود ،
گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم !!!
ندا آمد گفتم بیایی؟ و گرنه هیچوقت در ها رو به روی هیچ کس نبسته بودم ؟
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانی ام بر خاک …
استاد عزیز ممنونم بابت این فایل خداوند بهتون نعمت و ثروت بیشتر بده …خداوند رو شاکرم برای وجود شما…
همانطور که استاد عزیزم گفتند ، نه در مورد روابط ، بلکه در مورد مسائل مختلف میشه از این حرف های استاد استفاده کرد و این ماییم در ها رو بسته مپنداریم وگرنه درها همه بازه …
و ایراد از ماست و گاها ترمزهای سخت و مقاومت های زیادی داریم … و انتظار داریم بهترین نتیجه رو بگیریم …
این فایل رو باید همیشه گوش بدیم و اونو تو مسایل دیگر زندگی بکار ببریم …
و اگر نتیجه حاصل نشد … ترمز ترمز
الهی ای خالق بی مدد ،و ای واحد بی عدد،ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت،
ای ظاهر بی صورت وای باطن بی سیرت
ای ح…..ی بی ذلت
ای داننده رازها ، ای شنونده ی آوازها،
ای بیننده ی نمازها ها .
ای مبرا از عوایق
ای مطیع حقایق
ای مهربان بر خلایق ….
ما رو به راه راست هدایت فرما …
کامنت های قشنگ و تاثیر گذار دوستان رو خوندم.
دست شما دوستان عزیزم رو به گرمی میفشارم و با تک تک سلول هایم از شما
سپاسگزارم .
و خداوند رو شاکرم برای وجود استاد
خانم شایسته،
به خاطر وجود شما دوستان
که اینقدر مسلم و موحد هستید .
واون لحظه رو براتون آرزومندم که خدا بهتون بگه ؟ خواستتون بهت دادشد !!!
امضای خدا وند پای تمام
آرزوهاتون.
سلام دوست عزیزم لذت بردم از کامنت قشنگتون واشک توچشمام نشست واون جملاته زیبایی که راجبه خداوند گفتیت سپاسگذارم.وقتی فک میکنم که چه گذشته ی داشتم ونگاهی به خدا داشتم حس میکنم فقط داره معجزه برام به وجود میاد تمام اتفاقات رومعجزه میدونم همه چی داره بهتر میشه زیباتر میشه وهمه ی اینا از لطف خداست و تعقیر افکارمون.به خدا میسپارمتون دوست عزیز.
بنام الله مهربان
سلام گرم دارم خدمت خواهر توحیدیم زینب عزیز و دوست داشتنی
مرسی که وقت گذاشتید و کامنت بنده رو مطالعه کردید، به این روحیه ی لطیف و پراز احساسی که دارید و کامنت ها رو می خونید و اشک میریزید قطعا تمام زندگیتون سراسر از معجزه میشه…
خوشحالم که در یک مسیر یم وداریم حرکت میکنیم.
روزگارت برمراد
روزهایت شاد شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک
دوستتون دارم
و عاشقتونم
بهترینها رو براتون از خداوند متعال خواستارم
سلام ممنونم دوست عزیز به خاطر دعاهای قشنگی که برام کردی چقد خوبه ماکه اصلا هیچ وقت هم روندیدیم انقد از نظر فرکانسی بهم نزدیکیم اینا همه لطف خداست وگرنه چرا قبلا اینجوری نبود چراقبلا یک درصد از احساس نزدیکی با خدا روکه الان دارم نداشتم چرا همه ش مهتاج ترحم وتوجه بقیه بودم والان فقط دوسدارم تنها باشم وذره ی تعریف بقیه رو نمیخوام.به خاطر اینکه خدا جای همه ی اینارو گرفته دیگه حسرته چیزی نیس .سپاسگذارم ازشما دوست عزیزم که بهم احساس خوب دادی باکامنت قشنگت
بنام الله مهربان
سلام و درود فراوان بر زینب عزیز
امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه.
نقطه آبی شما رو دریافت کردم و خیلی خوشحال شدم.
میدونی زینب جان؛
من همیشه دنبال یه دوست خوب بودم و و قتی اومدم توی این سایت گفتم خدایا شکرت. خدایا هزار بار شکرت
باورت میشه…
زینب عزیز ، منم مثل شمام و همین حس رو دارم .
چه رفیقی بالاتر
چه رفیقی بهتر از اون
مگگگگگگه دارررررریم.
من وقتی با دوستانم حرف میزنم ، بیشتر و بیشتر به وجود خدا پی میبرم و بیشتر عاشقش میشم…
دوستانی که تو سایت دارم .لنگه ندارن و جنس شون و نوشته ها شون و اون حس و حالشون فرق میکنه، ما قطره ای از وجود خدا هستیم.
زینب جان عزیز ،
اینجا به قول یکی از دوستان مثل غار حرا میمونه و ما داریم برای خودشناسی خودمون و درون خودمون حرکت میکنیم.
انشاءالله که وجودت غرق خدا بشه…
اندازه ی اون حس قشنگت
دوست دارم .
در پناه جان، جانان
الله مهربان باشی …
سایتون برقرار
زینب توحیدی
هر الان اگه این کامنت و نوشته رو برای یکی خارج از سایت بگی، (چون در فرکانس تو نیست )بنویسی شاید کلی بهت بخنده و تحقیر بشی، ولی توی سایت واقعا تک تک بچه ها بی نظیر و فوق العاده هستن…
فرشته ی عاشق زینب
سلام عظیم جان مهربان.خیلی سپاسگذارم که انقد قشنگ برام نوشتین راستش وحس خوب بهم دادین .خداروشکر که میتونیم تواین سایت حرف قلبمونوبگیم واین سایت بهترین راه رسیدن به خداست کاش میشد به همین راحتی که حرف میزنیم بتونیم عمل کنیم دوسداارم اونقد غرق در عشق خدابشم که دور بشم ازهمه چی دوسدارم باتکتک سلول هام بگم خدا.همه چی راباخدایادگرفتم باخدادارم یادمیگیرم قوی بودنو دارم کمکم نعمتهاشومیبینم تاحالانمیدیدم اون هدایتم کرد به سمت این سایت که عوض بشم حالم خوب باشه دوستای خوب مثه شما عزیزانم داشته باشم ممنونم ازشما وکلام زیبای شما دوست مهربان.
بنام خدای یکتا
سلام به استاد نازنین و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان خوبم
استاد این فایل بینظیر رو دیدم و لذت بردم
خیلی آگاهی های زیادی دوباره برام مرور شد
چقدر خوبه که تو یه فایل رایگان این همه ترمز و باور مخرب رو با این دقت توضیح دادین
و باورهای مناسب برای اون ترمز ها رو هم کامل بیان کردین
واقعا ممنونم ازتون که انقدر خوب حق مطلب رو ادا میکنید اونم بدون چشم داشت
هر کسی که قانون رو بشناسه ، میدونه که با این همه آگاهی که تو این فایل گفته شد میشه چه ها کرد
این فایل خودش یه جلسه کامل از یک دوره بینظیره
استاد عزیزم ازتون ممنونم که اولا الگوی بسیار خوبی برای ما هستید دوما انقدر عااالی آموزش میدین که راحت قابل درک و فهم باشه و بشه خیلی راحت به این آگاهی ها در زندگی عمل کرد و نتیجه گرفت
خدایا شکرت که همیشه برای بنده هات آسانی میخواهی و خیلی خوب هدایت میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر تمام نعمت هایی که بهم دادی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه همیشه هدایتم میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم که همه چیز رو برام آسان میکنی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای سلامتی که دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای حال خوبی که دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای رابطه عاشقانه ای که با همسر و فرزندم دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای زیبایی هایی که میبینم و شکر گزارتم
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر اینکه در مسیر زیبا ، عااالی و در مسیر خواسته هام در حرکتم و دارم لذت میبرم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه عاشق خودمم و خودم رو دوست دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای فراوانی که همیشه وجود داره و هر روز داره بیشتر میشه
خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر خودشناسی که بهش رسیدم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای عزت نفسی که پیدا کردم و خودم رو دوست دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه خودت رو بیشتر دارم میشناسم
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه دارم قانون رو میشناسم و میتونم تو زندگیم عمل کنم به قوانین
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه استاد عباس منش رو به عنوان آگاهی دهنده و الگویی بینظیر برامون قرار دادی
خدایا بینهایت سپاسگزارم برای آزادی زمانی و آزادی مکانی که دارم و به لطف خودت بزودی به آزادی مالی هم میرسم
خدایا شکرت برای هر چیزی که تو زندگیم هست و اینکه هر روز و از هر لحاظ دارم بهتر وبهتر میشم
خدایا ما را به راه راست هدایت کن ، به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
به نام خدای که پناه منه کنار منه هدایت گره منه و حمایت گره من در تمامی لحظه های زندگی بامنه سلام و عرض ادب و احترام فراوان به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و دوستان و خانواده خوب عباس منشی ها حرفهای شما زندگی شما من توی فکر عمیق میبر خدایا سپاسگزارم که منو هدایت به این راه درست زندگی کردن درست قدم برداشتن و بهم فرصت زندگی کردن دادی و هر نفس میاد بالا هزاران بار ازت سپاسگزارم من عاشق خدای هستم که منو دوست داره به حال خودم رها نمیکنه عاشق منه هوای من زندگیمو و ابرو داره هر لحظه در کنارمه درآغوشش هستم اگه زیاد نه کمی از زنگیم بگم شما میگی اینقدر خداهواسش به توهست چقدر شکرگزاری میکنی ولی تا به حال متوجه نشدم چون با استاد عزیزم آشنا نشدم و به درک این مسائل برسم بی نهایت ممنونم استاد عزیزم مریم جان عزیز که راه روش بهم نشون دادیدکه تونم درست به خداوند فکر کنم درست انتخاب کنم درست قدم بردارم من یک زن 41 ساله هستم من یک زن بی سواد هستم یا بگم بودم بهتر که کلاس اول رو نصفه خوندم خودم خیلی تلاش کردم کمی خودن و نوشتن یاد بگیرم و من یاد گرفتم الان به راحتی مینویسم میخونم و خیلی دوست دارم برم ادامه تسهیلات بدم امیدوار این قدرتم خداوند بهم بده من توی سن 13 سالگی ازدواج کردم توی سن 19 سالگی جدا شدم و دوتا دختر بزرگ دارم ببخشید اگه کامنتم خیلی عالی نیست چون باره اول براتون کامنت میزارم من دوسال با استاد اشناه شدم از طریق یکی از دوستانم و در باره روابط من با دوستانم هیچ مشکلی ندارم ولی رابطه با آقایان همش فکر میکنم دورغ میگن خیانت کارن و همونطوری هم سره راهم قرار میگرفتن همین مشکل رو الانم دارم ولی وقتی این فایل استاد عزیزم رو گوش دادم دیدم درست میگن استاد که هرچی فکر میکنی همون میاد من هم فکرم اینطوری هست هم دور و اطرافم پر از این آدمها بودن که برام از دورغ خیانت های مردها و مشکلات مردها میگفتند و من سعی کردم از خودم دور کنم ولی واقیعت رو بگم هنوز تهه فکرم رو وجودم این باور هست و تمام سعیم رو میکنم که باور هامو و افکارم رو تغییر بدم و این بد بینی رو از خودم دور کنم بذارم کنار و جاش باور های درست به وجود بیارم استاد عزیز از شما بی نهایت ممنونم و مریم جان عزیزم که اینقدر با خودش و دیگران در صلح خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که قدرت بهم دادی که بعداز مدتها دلم میخواست یه کامنت بذارم ولی نمیتونستم یا بهتر بگم جرعت نداشتم خدایا سپاسگزارم که بهم این جرعت دادی در پناه بهترین پناه جهان باشید استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و دوستان خوب عزیز
سلام به شهره ی عزیز!
چقدر شما رو تحسین کردم با خوندن کامنتتون! با شرایطی که داشتین، ازدواج زود و جدا شدن و… ولی مثل خیلی های دیگه تسلیم “سرنوشت” نشدین و نگفتین دیگه خدا برای من اینجوری خواسته و از این جور حرفای غلط… و به دنبال پیشرفت بودین و همین که الان توی این سایت هستین، در جمع این خانواده ی صمیمی،با این استاد نازنین و دوستان فوق العاده، نشون میده که این درخواست در وجود شما بوده و زمینه ش رو داشتین و خدا هم به شما پاسخ داده!
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم و مطمئنم اگر به همین مسیر با باور و عمل ادامه بدیم هرررررچه که بخوایم در زندگی بهمون داده میشه… الگوی حی و حاضرش همین استادِ نازنین خودمون که از کجا به کجا رسید!
موفق باشین :-*
سلام شهره ی شجاع وعزیزم
چقدر شجاعت وعزت نفس واعتماد به نفس شمارو تحسین کردم .اومدی نوشتی تو چهل سالگی بیسواد بودی حالا سواددار شدی وکامنت به این زیبایی نوشتی چقدر من لذت بردم از خیلی ادمهای باسواد بهتر نوشتی عجیب دیدگاهت به من چسبید چون خودت بودی چون مثل من وبعضی ها اد در نیاوردی که بیشترین ستاره رو بگیری چقدر تحسینتون کردم عاشقت شدم واقعا تو فرد بینظیری هستی که در چهل سالگی دنبال علم ودانش رفتی نگفتی از من گذشته من دیگه قدرت یادگیری ندادم .
برای تو از خدای مهربان آرزوی بهترین ها رو دارم وامیدوارم به آرزوهای دلت راحت برسی .
به نظرم کامنت تو باید بهترین کامنت باشه وبیشترین ستاره رو بگیره .
راستش بعضی وقتها دلم میگیره بچه های سایت بیشتر به بچه هایی که سالهاست تو سایت هستن وفعال ونتایج عالی گرفتن فقط به خاطر احترام یا دلایل دیگه بیشترین امتیاز رو میدن ولی من میبینم خیلی از کامنتهای دیگه از دیدگاهای اون دوستان بهتره خیلیهاشون با کلمات بازی میکنن واصلا به دلم نمی شینن
به هر حال تعداد ستارهی دوستان ارزش یک دیدگاه رو تعیین نمیکنه برای همین من دیگه براساس امتیاز اصلا دیدگاه نمیخونم .
راستی در آخر اسم وفامیلت هم خیلی زیباست
در پناه خدا باشی
سلام الهام عزیزم ممنونم از این همه لطف و محبتتون اونقدر از حرفهای قشنگ تون لذت بردم که انگار وسط ابرها و در آغوش خدا هستم اونقدر اشک شوق میومد که خیلی خوب نمیدیدم بی نهایت از خداوند متعال سپاسگزارم دوستانی چون شمارو به من داده بهترین دنیا آرزو من و خاطره برای شما باشه عزیزم در آغوش خداوند باشی
سلام شهره خانم عزیز ، دوست خوب و هم فرکانسی من
شما یه خانم باسواد هستید که کامنتی به این زیبایی نوشتید
شما یه خانم قوی و توانمند هستید که تو سن 41 سالگی تصمیم گرفتید ادامه تحصیل بدید
بهتون تبریک میگم بابت شهامتی که دارید و مطمئنم که میتونید و موفق میشید
شما یه خانم قدرتمندید که تصمیم گرفتید و پا توی مسیر شخم زدن باورهای کهنه و قدیمی گذاشتید و به جهاد اکبر و تغییر باورهای مخرب و منفی همت کردید
آفرین به شما دوست عزیز
دست حق یارتون
سلام شهره ی عزیزم
خدایاشکرت که الگوی واضح از یک انسان قوی میبینم که محدودیت رو نمیپذیره و در هر شرایطی برای رشد خودش تلاش میکنه .
دوست عزیزم ، دوست زیبای من تحسینت میکنم که با وجود تماااام این فراز و نشیب هایی که در زندگی برات به وجود اومد اما پا پس نکشیدی .
از تو آموختم که در هر شرایطی که هستم ادامه بدم به رشد ، فکر کنم به اهدافم ، حرکت کنم و بدست بیارم .
اینکه در سن چهل سالگی خوندن و نوشتن یاد گرفتی واقعا بهت تبریک میگم با همین یه کامنت جرقه ی بزرگی در ذهنم خورد که من هم میتونم .
در هر جایی هستم بهترین خودم باشم ، من دوست دارم تند خوانی رو یاد بگیرم و مثل شما میرم دنبالش ، انقدر تکرار و تمرین میکنم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم ارتباط با دخترا رو یاد بگیرم و یه روابط عاطفی زیبا و لذتبخش رو تجربه کنم پس میرم دنبالش و بدستش میارم .
من دوست دارم کنترل عواطف و احساساتم رو بدست بگیرم پس انقدر ادامه میدم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم راحت خواسته هامو تجسم کنم پس انقدر تمرین میکنم تا یادش بگیرم .
من دوست دارم سازنده بزرگی باشم ، معامله گر خوبی باشم پس انقدر کتاب میخونم ، انقدر آزمون و خطا میدم تا یادش بگیرم .
از همین امروز شروع میکنم ….
بهت افتخار میکنم و خوشحالم که در جمعمون هستی دوست عزیزممممم
عاشقتم
هرجا که هستی شاد و ثروتمند باشی .
خدایاشکرت
به نام خداوند رزاق و وهاب
سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر
سلام و درود بر استاد شایسته نازنین
و سلام و درود بر دوستان عزیزم
خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که لطف و عنایت و رحمت بی پایانش همواره شامل حالم بوده و الهامات و نشانه هایش را واضح و مشخص به من نشان می دهد تا در این مسیر زیبا نلغزم و خودم را تنها احساس نکنم.
شاید صحبت های من بی ربط با این فایل باشه ولی امروز دوست دارم خدا بگه و من بنویسم همین.
تا قبل از تهیه دوره کشف قوانین زندگی تصور می کردم قوانین زندگی همین چند قانونی هست که در همه صحبت ها و آموزشهای استاد همیشه بهشون اشاره میشه. هنگامی که این دوره بروز رسانی شد و روی سایت اومد، با اینکه جزء اولویتهای تهیه دوره هام نبود ولی وقتی در مدار آگاهی های آن قرار گرفتم، مقاومت نکردم و این اتفاق و اتفاقی ندونستم. بلکه نشانه ای دیدم که دارد به من چشمک میزند، به همین دلیل برنامه ریزی خودم رو رها کردم و تسلیم برنامه ریزی خداوند شدم، و خداوند نشانم داد که هزار نکته باریکتر از مو اینجاست!
چقدر لذت بخش است وقتی به برنامه ریزی خداوند اعتماد می کنید؛ چقدر پربرکت است وقتی فرمان زندگیتو میسپاری دست خدا ؛ چقدر لذت بخش است وقتی او هدایتگرت است و تو فقط لذت میبری از همنشینی با او؛ چقدر لذت بخش است وقتی با اطمینان و بدون استرس و تقلا کنارشی و حسش میکنی؛ چقدر رها هستس از اضطراب ها از کمبودها؛ از ترسها؛ از نگرانی ها؛ از نرسیدن ها و دغدغه های روزمره زندگی.
گاهی اوقات کلی هدف و برنامه و خواسته رو سر خودم آوار می کنم؛ دست و پای بی خودی میزنم؛ حرص و جوش میخورم؛ هرچه کمبود است رو بولد میکنم؛ انگار از مسابقه زندگی جا مونده ام! انگار دیگران رسیدند و من جا موندم؛ انگار دیگران سهم منو بردند و دست من کوتاست؛ انگار دیگران کلاس بالاتر رفتند و من درجا زدم؛ انگار با ساز و برگی که جمع میکنم ستاره بهم میدن ،انگار مرا با توشه و اسباب دنیا میسنجند و ارزش گذاری می کنند؛ انگار…
نه آقا از این خبرانیست، اینها سرگرمی های زندگیند؛ مگه غیر از اینست که گفتم وَما هٰذِهِ الحَیاهُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ؛ هدف من از خلقت تو چیز دیگریست.که نتوانی درکش کنی! ولی نشانه هایش و ردپایش را در همین احساست میتوانی ببینی.اگر بزرگتر شدی بیشتر درکش میکنی، اگر لایق تر شدی بیشتر برات میگم و بیشتر نشونت میدم. فعلا این حال خوبتو غنیمت بدان و عجله نکن؛ به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب موکولش کنیم. بازم باهم حرف میزنیم تا همینجا کفایت میکنه…
سلام به اسدالله زرگوشیِ 5 ستاره :)))
عجب کامنت درجه یکی!
خیلی احساس نزدیکی کردم با این کامنت و اصلا انگار خودم نوشته بودمش!
این دست و پا زدن ها،
این ترس و نگرانی،
این بولد کردن کمبودها،
این مقایسه ها و مسابقه دونستن زندگی…
همه ی اینا رو باید رها بشیم ازش با به قول شما سپردن فرمان زندگی به دست خدا و اعتماد به اینکه اون به بهترین شکل و از بهترین مسیر ما رو میبره!
بازم تشکر میکنم ازتون به خاطر دیدگاه های زیبایی که توی سایت میذارین، که من به شخصه همیشه ازش الگو و انگیزه میگیرم.
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم :)
سلام و درود بر یاسمن عزیز
چقدر لبخندتون زیبا و طبیعیه! آدم انرژی و حس خوبی میگیره از دیدن پروفایلتون.
چقدر قشنگه وقتی که قوانین و در عمل اجرا کنیم و از این بابت تحسینتون میکنم. رفتم تو فاز عکاسی خخخ. داشتم فکر می کردم خنده های طبیعی همیشه به دل میشینن چون نقش بازی نمی کنند. وقتی آدم طبیعی میخنده چشماش هم میخندن، گونه هاشم میخندن، ابروهاشم میخندن و کلا اجزای صورتش میخندن.
هنر عکاس اینه مخاطبش رو طبیعی بخندونه و یک عکس شاهکار بگیره نه اینکه بگه حالا یه لبخند بزن زشته اینجوری!خخخ بعد میبینی طرف لبخند زده ولی چشاش غمه، گونش افسرده است، ابروش درهمه و…
اینا رو باید به مونا خانم و آقا اسماعیل میگفتم که فکر کنم کارشون همینه نمیدونم چرا به شما میگم که این حرفا رو دارید زندگی می کنید خخخخ
ممنونم یاسمن جان که برام نوشتید و سپاسگزارم از لطف و محبتتان.
امیدوارم غرق نعمت و شادی باشید و این خنده زیبا همیشه روی لبتون باشه.یا حق
سلام دوست عزیز
چقدر کامنتتون رو دوست داشتم،چقدر آرامش گرفتم،واقعاً خدا داشت با من حرف میزد ،میگفت عجله نکن،همیشه همینطور احساست رو خوب نگه دار،هر چی بزرگتر بشی بیشتر درک میکنی،هر چی تو کارِت با حس خوب غرق بشی بیشتر پیشرفت میکنی،نگران نباش من هواتو دارم با همین فرمون برو جلو،نترس.اگه لایق تر بشی بیشتر بهت میگم،سطح آگاهیتو بالاتر میبرم.فعلاً این حال خوبتو دو دستی بچسب و عجله نکن .به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب هدایتت میکنم،ایده بهت میدم،شکر گزاری رو فراموش نکن،همینطور ادامه بده…..
کامنت دوست عزیزی رو داشتم میخوندم ،دلم خواست خدا با منم حرف بزنه که رسیدم به کامنت شما ،چقدر اشک ریختم ،چقدر حال دلم عالیتر شد
سپاسگزارم که نوشتید و کلام خدارو جاری کردید،سپاسگزارم
بهترینها رو براتون آرزو میکنم
سلام و درود دوست عزیز
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که خداوند با کامنتی که خودش گفت و من نوشتم باهاتون صحبت کرده و این احساس توحیدی زیبا رو دریافت کردید.
سمانه جان قدر این اشکها رو بدونید ! این اشکها خیلی باارزشند. این اشکها سیال میشند و رابطه تو و خدایت رو دوستانه تر می کنند.این اشکها وقتی میریزه شیطان از وجودت رخت بر میبنده و خارج میشه واسه همینه اینقدر احساس خوب داری که جنسشو نمیتونی توصیف کنی.
امیدوارم همیشه اشکهات از سر شوق و نزدیکی به خداوند باشه. ممنونم که برام نوشتی و احساسستو با من به اشتراک گذاشتید.بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
به نام خداوند هدایتگر
سلام جناب زرگوشی عزیز
ممنونم برای کامنت مفید و مختصری که نوشتین مثل همیشه پر از درس و آگاهی بود
فکر میکنم رو همین فایل یا فایل قبلی بود که یکی از بچه ها نوشته بودن که استاد همه چیز و مثل یه بازی و تفریح میبینن
هر کاری که میخوان انجام بدن به عنوان یه بازی بهش نگاه میکنن و به خاطر همینه که کارها برای استاد انقدر ساده و راحت انجام میشه
الان چند وقته همش به خودم میگم و هرروز به خودم یادآوری میکنم که زندگی یه بازیه
قراره تفریح کنیم بازی کنیم و لذت ببریم
همش به خودم میگم سخت نگیر چیزی و
چند روز پیش کارمون یه جوری بود که مسئولیت کار با من بود و اسماعیل جان همراهم نبود
همیشه وقتی این شرایط پیش میومد خیلی استرس میگرفتم که مسئولیت با منه و باید همه چیز خوب پیش بره همه چیز درست مدیریت بشه
این دفعه صبح که میخواستم برم سرکار به خودم گفتم استرس نداره که قراره امروز بریم تفریح کنیم و لذت ببریم
یادت نره همه چیز بازیه کار امروز هم یه بازیه
سخت نگیر استرس هم نداشته باش
و اومدم نوشتم درخواست هام و اتفاقاتی که دوست دارم تجربه کنم
و همش به خودم میگفتم من تنها نیستم خداوند همراه منه و دستان خداوند به کمک من میان
وقتی که رفتم سر لوکیشن دیدم ویلای شخصی مشتری مون هست
و چقدر زیبا بود فضا و میدونستم این یه نشانه هست و من در مدار ثروت هستم که هدایت شدم به این جای زیبا
با آرامش کارم و انجام دادم و همه چیز خیلی آسان و ساده پیش میرفت
و در تایم استراحت مون دیدم همکارم دو تا چایی ریخته میگه بیا بشینیم یه چای بخوریم
و بهم دیگه گفتیم چقدر امروز روز خوبی بود اصلا خسته نشدیم چقدر همه چیز راحت پیش رفت و تایم هم عالی مدیریت شد وقت هم کم نیوردیم
بدون استرس کارمون و انجام دادیم
اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر
از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه
حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم
حتی این چند وقته فهمیدم پیدا کردن ترمز ها هم خیلی راحت انجام میشه
این چند وقت که واقعا رها بودم واقعا سعی کردم از هر لحظه ام لذت ببرم و با خودم در صلح باشم
خداوند به یه طریقی به من آگاهی میده و من ترمزهام رو یکی یکی دارم پیدا میکنم
انقدر هر لحظه ام داره اتفاقات قشنگ و عالی میفته که واقعا نمیتونم همه رو تو کامنت بنویسم
واقعا خدارو شکر میکنم
از شما سپاسگزارم که همیشه اصل و مینویسین و به نکات خوبی اشاره میکنین
من همیشه از کامنت هاتون آگاهی میگیرم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام و درود خانم ترحمی عزیز
داشتم کامنت دوست عزیزمون یاسمن رو جواب میدادم حرفام رفت سمت عکاسی. بعدش با خودم گفتم این حرفا شاید به درد شما و آقا اسماعیل بخوره چرا دارم برای ایشون می نویسم و کلی بخودم خندیدم.البته یه حسی بهم گفت شاید شما و همسرتون عکاس باشید یا از تصویر زیبایی که پروفایل گذاشتید من اینجور برداشت کردم نمیدونم. ولی این عکستون هر بار که میبینم (قبلا هم گفتم خخخ) لذت میبرم بخصوص آقا اسماعیل که خندش دیگه خیلی طبیعیه خخخ و پر حس خوب.
خیلی خوشحالم که روی خودتون کار می کنید و تونستید ترمزهاتونو شناسایی کنید. مطمئنم با جایگزینی منطق درست سرعت رشدتون پرشتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت برویتان باز میشه.
ممنون که وقت گذاشتید و این کامنت زیبا رو برام نوشتید.سپاسگزار لطف و محبت تان هستم و برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
به نام خداوند هدایتگر
سلام به جناب زرگوشی عزیز
ممنونم برای انرژی خوبتون و ممنونم برای نشانه ای که بهم دادین و کلام خدا رو جاری کردین
سرعت رشد تون پر شتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت به رویتان باز میشود
ممنونم
دقیقا درست گفتین
من و اسماعیل جان کارمون عکاسی هست
پاسخ شما رو به یاسمن عزیز رو هم خوندم
دقیقا اسماعیل جان چون یه شخصیت شوخ طبع داره از همین روش استفاده میکنه که سوژه به شکل طبیعی بخنده
یعنی یه جوری مخاطب رو با حرفاش میخندونه و اون لحظه بهترین عکس و ثبت میکنه
حتی من اینو از اسماعیل جان یاد گرفتم که وقتی هم میخواد یه عکس احساسی از مشتری بگیره
عکسهای پرتره مفهومی و با احساس
بامخاطب صحبت میکنه و طرف میره تو اون فضای احساسی و دقیقا چهره اون فرد احساسش رو بیان میکنه و اون لحظه عکس رو ثبت میکنه
و انگار عکس داره باهات صحبت میکنه
اصلا همینکه عکسهای طبیعی بگیریم سبک کارمون هست و اتفاقا عکسهای تو این سبک خیلی عالی میشن
بازم ممنون از شما
انشاالله که شما هم روز به روز پیشرفت کنید و باران ثروت و رحمت پروردگار بر زندگیتون جاری باشه همیشه
درود و سلام خدمت مونا جان و همسر عزیزش آقا اسماعیل اخمدپور عزیز این زوج موفق عباسمنشی..
مونا جان وقتی رفتم عکس پروفایل تون رو دیدم نمیدونی چقدر لذت بردم نمیدونی چقدر عکس تون بهم انرژی داد وقتی خنده های زیباتون رو دیدم اون دوربین عکاسی پیشرفته رو توی دست همسرت دیدم کلی ذوق کردم و کلی تحسین تون کردم خدارو هزاران بار شکر گذاری کردم… وقتی پروفایلتو خوندم چقدر اشک ریختم و کلی خدا رو شکر گذاری کردم بخاطر اون اشک های الهی که کنار اون پنجره با خدای رحمان رحیم ریخته بودی و از آن بیشتر خوشحال شدم که خداوند صدای قلب تو شنید و درهای نعمت و برکت رو بسمت تون باز و آزاد کرد… وووای مونای عزیزم آنقدر نوشته هات زیبا و قشنگ بود که مسیر تکامل تون رو داشتم با چشم دل می دیدم و هی تحسینت کردم و هی شکر گذاری کردم… خداند داشت به من می گفت دیدی ... می شوددددد.. از این نشانه واضح تر .. منم مثل تو رفتم جلوی پنجره به آسمان خیره شدم و نیمه ی ماه رو در آسمان دیدم و گفتم خدایاااااا آخه برای من حتی یک مشتری نیست؟؟؟؟؟ آخه چی میشه مشتری هایی به من بدی که به اندازه ی ده نفر از من خرید کنه..
مگه توی این کره ی زمین با میلیاردها انسان و این همه ثروت و وفور و فراوانی دیگه باید چیکاری انجام بدم که به خواسته ام برسم؟؟؟ آخه من که مدام شکر گذاری می کنم و روی خودم دارم کار می کنم دیگه چی کار کنم ؟؟؟
خدایااا از انتظار کشیدن و طولانی شدن این مسیر آسانی رو بهم نشون بده….
وقتی گفتی که….
اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر
از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه باور کن منم بارها این موضوع رو تجربه کردم و همش با خودم تمیرین می کنم و با نوشته های تو قلبم بیشتر آروم شد و بخودم گفتم پس می شودددد… و بهترینع بهترین آسانی ها رو در همه کار برای شما دو عزیز آرزو کردم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اومدی و برامون نوشتی که باورهام قوی تر بشه که ایمانم قدرتمندتر بشه..
و اینجا گفتی که..
حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم اینجا دیگه خیلی خیلی تحسینت کردم چون فرکانس و انرژی این نوشته ات فوق العاده عالی و بالا بود و تحسین بر انگیز..
مونا جان خیلی خیلی خوشحال شدم که با همسر عزیزت در آرامش و صلح و صفا هستی و این نشان از عزت نفس بالاتون هست و این در صلح بودن با خود و این آرامش درونی یعنی در مدار بالایی هدایت شدی که نه تنها با هم هم کار هستید (( مانند استاد عزیزمون و با خانم شایسته جان))) بلکه رفیق و دوست و همدم و مونس و هم مدار و هم فرکانس هستید واقعا تحسین تون می کنم… توی عقل کل زوج های عباسمنشی رو مدام مطالعه می کنم و دلم سرشار از عشق و مهر و محبت میشه و همش تحسین و تمجید می کنم و ذوق زده میشم خدا رو شکرت که چنین فضای روحانی و الهی در این سایت گوهر نشان داریم که افرادش همچون الماس در مدار درخشش و درخشندگی هستند
مونا جان تبریک صمیمانه ی منو در کنار آقا اسماعیل عزیز دوست داشتنی و نازنین ت پذیرا باش و بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما زوج نازنین و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و جشن و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا و ثروت و سلامتی به همراه عشق الهی ( قلب بوس بوس)
به نام خداوند هدایتگر
سلام رویا جون
عزیز دلم من خیلی دوست دارم
یادمه قبلا هم برام نوشته بودی و ممنونم که همیشه انقدر ابراز عشق و محبت میکنی نسبت به ما و انقدر تحسین میکنی
ممنونم که وقت گذاشتی و با عشق برام نوشتی خیلی برام ارزش داره
وقتی خودم میام داستان هدایتم رو میخونم
باورم نمیشه من بودم که تو اون فضا بودم
باورم نمیشه اوضاع ما قبلا انقدر درب و داغون بود
و الان میبینم که خدا چقدر قشنگ و آروم آروم دست ما رو گرفت و ما رو آورد بالا
و از اینجا هم میبره بالاتر
ممنونم که باز بهم یادآوری کردی که میشود همه چیز رو ساده و راحت به دست آورد
لازم نیست بدویی دنبال مشتری لازم نیست بدویی دنبال ثروت
پول و مشتری خودش میاد دنبال تو
بخدا ما یه آدمی بودیم باید میدوییدیم دنبال مشتری تا ازش پول بگیریم
انگار همه بد حساب بودن انگار همه بدقول بودن
ولی الان برعکس شده
همه مشتری هامون خوش حسابن خوش اخلاقن
رویا جان عزیزم دوست دارم ازت خبرهای خیلی خیلی خوب بشنوم
برات آرزو میکنم که باران ثروت تو زندگیت بباره
انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه
ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه
در پناه خدای مهربون سلامت و ثروتمند و شاد باشی عزیزم
مونا جونم سلام عزیزم قربونت برم که یادت اومد قبلنا برات کامنت میزاشتم دقیقا خیلی کامنت هاتو دوست داشتم ولی اون موقع ها در این مدار آگاهی ها نبودم خب الان مدارم بالاتر رفته مثل سن ام خخخخ
مرسی از دعاهای قشنگت
مرسی که با حرف های قشنگت بهم امید دادی
مرسی که با عشق نوشتی
انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه
ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه
ممنونم عزیزم امشب هم رفتم کنار پنجره به اون ماه کامل گرد خوشکل صحبت کردم بهش گفتم آسون کن نعمت هایت را بر من
بهش گفتم آسون کن مشتری های دست به نقد رو برای من
خلاصه کلی بهش گفتم و صحبت کردم
مونا جون برو آسمان رو ببین چقدر خوشکل شده و داره بهت لبحند میزنه و میگه دیدی شددددددد
باور کن یک لحظه بهم الهام شد که بزودی عکاس زندگی جدیدم تو هستی و آتیله ی زیباتو میبینم چون فرکانس شو فرستادم
از قول منم به همسر عزیزت آقا اسماعیل عزیز سلام گرم عباسمنشی منو برسون و بهترینع بهترین دلخوشی های جهان هستی رو برای تمام زوج های عباسمنشی و برای همه مون آرزومندم
بازم ممنونم مونا جان عاشقتم عزیزم
سلام دوست نازنین،مدتی بود که خبری ازتون نبود،متوجه شدم درگیر دوره ی کشف قوانین هستین
اتفاقا از خدا خواستم،واقعا اگه قرار محصول جدیدی تهیه کنم،خودش نشونه هارو برام بفرسته
کامنت شما شد،نشونه ی خدا
دقیقا گفت که چیکار باید کنم
(نشدنی در کار نیست
باید بشی اونی که لایق توست)
خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم
براتون بهترینها رو آرزو دارم
در پناه خودش باشید…
سلام و درود شهلای عزیز
اول میخوام تبریک بگم بهتون بابت گذاشتن عکس پروفایلتون.و اینکه چقدر احساس میکنم اسم و عکس قشنگتون خیلی بهم میان. نمیدونم چرا این احساسو کردم و یکم که فکر کردم دیدم حتی تا حالا کسی به اسم شهلا رو از نزدیک ندیدم چه برسه به اینکه بگم عکستون شبیه فامیل یا آشنا یا هر کس دیگه ایه.خخخ
فقط یادم اومد قمیشی یه آهنگ به اسمتون خونده و در یکی از فایلهای سفرنامه ام استاد این آهنگو پخش کردند. ببین از کجا به کجا رفتم خخخ . ولی جدا از شوخی من کامنت های شما رو از ابتدای ورودم به سایت با دوره قانون آفرینش بیاد دارم و دنبال میکنم.
خدا رو شکر میکنم که خداوند هدایتتون کرده به دوره کشف قوانین و از این بابت هم بهتون تبریک میگم و بهتون خوش آمد میگم و خوشحالم از اینکه شما هم همدوره ما در این دوره شده اید.
اگه بخوام این دوره رو تشبیه به چیزی کنم قطعآ حروف الفبا برام مجسم میشه. وقتی که ما حروف الفبا رو خوب یاد گرفته باشیم آنوقت به راحتی میتوانیم جمله بسازیم و بصورت تکاملی برسیم به نوشتن متن ادبی و نویسندگی. این دوره هم برای من همین حکمو داره و احساسم میگه اگه این دوره رو مسلط بشیم خیلی گره ها برامون باز میشه.
شهلا جان همینکه نشونه گذاشتی و متوجه نشونه ها میشی نشانه اینه که خیلی خوب روی خودتون کار کردید و ارتباط خوب و قوی ای با خداوند دارید.
شاید براتون جالب باشه بدونید امروز تو تمرین کد نویسی امروزم( که بزودی آغازش می کنی) نوشته بودم امروز دوست دارم پیام یا کامنتی از دوستی دریافت کنم. میدونید چه اتفاقی برام افتاد؟ ساعت حدود 10 سایتو رفرش کردم دیدم گوی آبی کنار اسمم روشن شد. من اسم این نشانگر آبی رو گذاشتم چشم خدا. و هر وقت میبینمش کلی خوشحال میشم و بهش ذُل میزنم انگار خدا رو میبینم!
در صفحه دیگه ای پاسخ های رسیده را باز کردم ولی هیچ کامنت جدیدی نبود ولی اون احساس خوب برایم بقدری شدید بود که خدا بهم گفت با همین نشانه برو تیک خواستتو بزن و من هم همینکارو کردم.
حالا که عصر کامنت فایل جدید رو نوشتم و ارسال کردم دیدم باز گوی آبی اومد و باور کن هی شکر خدا کردم و غرق احساس خوبی شدم.بگونه ای که بعد چند دقیقه صفحه جدیدی باز کردم و از چیزی که می دیدم اشک تو چشمام جمع شد.من از خدا یه کامنت خواسته بودم آنوقت خدا از طریق فرشته های نازنینش 4 کامنت برام فرستاده بود.و واقعآ با خودم گفتم من چقدر ناسپاسم گاهی. و چقدر زود این معجزات در زندگیم رو فراموش میکنم.جمله تاکیدی زیر این خواسته ام این بود که:من سفارش می دهم و جهان برایم خلق می کند
الله اکبر .میدونی چی یادم اومد الان؟
یادم اومد اولین خواسته ای که نوشتم این بود که امروز یه روز به یاد ماندنی در زندگی من خواهد بود و جلویش 1402/4/4 نوشتم اصلا بخاطر اینکه روی برگه دفترچه یادداشتم اول روز و تاریخ مینویسم و نوشتم 1402/4/4 خدا به دلم انداخت اولین خواسته امروزتو این جمله بنویس.الله اکبر چقدر فراموشکارم من! اگه تو از نشانه حرف به میون نمی آوردی عمرآ من این چیزا رو به یاد میاوردم.خدایا داری با من چکار میکنی؟!!!
میخوای بدونی جمله تاکیدی ای که زیر این خواسته ام نوشته چیه؟
نوشتمامروز در زندگی من معجزه رخ می دهد. الله اکبر. بخدا همون لحظه که نوشتم هم اینقدر باورش نکردم ولی گفتم هر روز من باید معجزه باشه برام. الان موهای تنم سیخ شده و بی حسم از اینهمه آگاهی که همین لحظه به من داره الهام میشه و من مینویسم.
خواسته سومم این بود که امروز یک نماد ثروت و فراوانی ببینم.
صبح داشتم خبرهای ورزشی رو می دیدم تو گزارشی خوندم باشگاه الهلال حاضره بابت هر ساعت به مهدی طارمی 147 میلیون تومان دستمزد بده. وقتی این خبرو خوندم ثروت و فراوانی برام تداعی شد و بهم گفته شد این نشانه همون خواستته و من گفتم چشم. تو مسیر محل کارم صبح رفتنی یه کپچر زیبا دیدم بازم ذهنم آلارم داد این ثروته؛ قبل از اینکه بیام کامنت فایلی که امروز استاد گذاشتند رو سایت در مورد الگوهای تکرار شونده را بنویسم رفتم دخترمو از استخر آوردم تو راه باز یه کپچر خوش رنگ آلوبالویی دیدم بازم ذهنم آلارم داد ثروت. نه به این خاطر که بهتر از کپچر امروز ندیدم ها، بلکه مهم برام این تداعی و این آلارمه هست برای تیک زدن خواسته ام.
سرتو درد آوردم ولی مینویسم و باید بنویسم با اینکه انگشتامم خسته شدن! ولی باید بنویسم تا رد پا بشه برام تا نجواهای ذهنم رو باهاش خاموش کنم تا ایمان بیاورم و ایمانم را تقویت کنم پس ادامه میدم.ممنون که همراهی می کنید.چون حیفم میاد از خواسته چهارم و آخرم نگم. گفتم چهارم. من معمولا سه خواسته مینوشتم امروز خدا گفت چهارتا بنویس! دارم دیوانه میشم خدایا.4 خواسته در روز 4 ماه 4 سال 1402 الله اکبر.
حالا خواسته چهارم و آخرم چی هست؟
نوشتم:امروز دوست دارم حضور خدا رو تو زندگیم بیشتر حس کنم و ایده و راه حلی دریافت کنم
خدایا اشکامو جاری کردی. من از بجا آوردن حمد و شکر تو عاجز و ناتوانم!
میدونی چیه شهلا من همون اول صبح ساعت 4:30 که این خواستمو نوشتم و رفتم ورزش و نرمش صبحمو انجام بدم حین انجام ورزش ایده اش بهم گفته شد و در دفترم تیکشو زدم. ورزش و قطع کردم گفتم ممکنه بپره و یادم نیاد و باز وقتی نوشتم گفتم جهان چقدر سریع به خواسته های ما واکنش نشون میده خدایا و شکرشو بجا آوردم باور کن جوهر خشک نشده تیکش خورد. اگه نمی نوشتم همین الانم یادم نبود چه برسه به بعدا!
ایده ای بهم گفته شد این بود که:وقتی اساس و پایه جهان بر مبنای انرژیه . من با کلام و صحبتم دارم فرکانس میفرستم و انرژی منتقل میکنم.اگر من به حرفی که میزنم باور و اعتقاد نداشته باشم این انرژی منتقل میشه و دیگران هم سخن مرا باور نخواهند کرد. لذا هر وقت سخنی گفتم با انرژی و دید مثبت و باورم حرف بزنم تا این انرژی را منتقل کنم و کلامم نافذ و تائید بشه.
این ایده در مراودات شخصی، در چانه زنی های کاری، در فروش و هر چیز دیگری میتونه بکارم بیاد و من رو در صحبت کردن و مذاکره کردن قوی کند.
مانترایی که برای این خواسته ام نوشتم این بود:
خداوند در وجود من است و هر لحظه با الهامات و نشانه هایش مرا هدایت و راهنمایی می کند
واقعآ هضم اینهمه معجزه خداوند در زندگی امروزم؛ چیزی که تا وسط های نوشتن این کامنت ازش غافل بودم و نمی دیدم سخت و دشوار است و باید بنشینم و ساعتها بهش فکر کنم. اومده بودم یربع کامنت بنویسم و برم باشگاه و من ساعتهاست دارم مینویسم و حرف برای نوشتن دارم.یه تلنگر به من بود که چقدر غافلانه زندگی میکنم! خدا می داند چه معجزه ها در زندگیم داشتم و حتی بیادشان نیاوردم. خدا می داند چقدر درس برایم داشت امروز. و خودش چجور 1402/04/04 مرا جاودانه کرد. بماند به یادگار در صفحه این دوست بهشتی ام. یا حق
به قول هاتف اصفهانی:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی…
سلام به شما دوست نازنین وعزیز که برام خیلی ارزشمند هستی ،آقا اسداله توحیدی ویکتا پرست
اولا خیلی خیلی سپاسگزارم ازتون که با خوندن کامنت شما،از فرط خوشحالی ،مدت زیادی خنده بر لبانم با تمام وجودم نقش بسته بود،واشک در چشمانم،جاری.. این برام خیلی ارزشمند ودلنشین،وقدرش رو تا ابد میدونم… با وجود دوری ظاهری،ولی با نزدیکی باطنی،اینقدر ما دوستان سایت استاد،به همدیگه با تمام وجودمون وصل هستیم، که خوشحال شدن واقعی رو در اعماق قلبمون حتی با اومدن یک کامنت از طرف عزیزی،غنیمت میشمریم خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم
دوم اینکه،شما خیلی لطف ومحبت نسبت به من داشتین ودارین،قطعا قلبی زیبا وچشمانی زیبا دارید،که چهر ه ی من رو زیبا میبینید،سپاسگزارم،چون جنس ذات همه ی بچه هایی که تو سایت هستن،وبه خدا خیلی نزدیک،قطعا باعث میشه این دوستی ناب وخالص، هزارن برابر بیشتربشه…خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم
از نوشته هاتون کاملا پیداست ،که بدجوری با خدای مهربانم،رفیق شدی آقا اسداله عزیز
این حال خوبت رو خودم به تنهایی خریدارم،چون میدونم چه حس وحالی داری..وقتی برای کسی که خیلی برام عزیز،میخوام آرزوی قلبی کنم،براش همین حال خدایی رو از خدا خواستار میشم
واضح وآشکار، که حال وهوای عاشقی به پا کردی رفیق نازنین
نیازی به دلیل وبرهان وآوردن نیست،ازون سحر بیدار شدن ،وعاشقی به پا کردن،تا شب،لیاقت هر انسانی که خدارو پیدا کرده،ودیگه نمیخواد لحظه ای ازش غافل بشه…خوش به سعادتت،رفیق توحیدی من
دقیقا امروز من هم اول صبح، که شروع به نوشتن تمرین ستاره قطبیم کردم،از خدا دوتا خواسته مهمتر رو ،نوشتم وخواستم که خیلی زود برام اجراش کنه،چون شمادیگه خودت استاد شدی،میدونی من چی میگم،به ساعت ده صبح نرسیده بود،که خدای قشنگم خواسته ی من رو اجابت کرد،از شوق فقط اشک ریختم،ویاد نوشته های اسداله زرگوشی افتادم،وتو دلم حال عجیبی داشتم،که چقدر فرکانس کارش درست وبی نقص،وقربون خدا برم،با این قوانین ثابت وهمه چی تموم جهانش
یادم استاد تو یکی از فایلهای قانون آفرینش،به صراحت گفتن،اگه ازمن بپرسن بابت چه چیزی همیشه از خدا سپاسگزاری میکنی،میگم قانون بی عیب ونقص جهانش
بله دوست نازنینم،آقا اسداله گل،گفته بودی از خطه ی زاگرس هستی، دقیقا نمیدونم کجای اون قسمت،ولی من هم با همون کوههای زاگرس،چشمم به دنیا باز شده…دنیا جای خیلی قشنگی،اگه ما خدارو پیدا کنیم
ببخشید خیلی پرحرفی کردم
وقتی شروع به نوشتن میکنی،دیگه کلمات میان ولذت میبری…
خدارو هزاران بار سپاسگزارم
بهترینهارو براتون از خدای قشنگم خواستارم، دوست خوبم
درکنار خانمت وفرزند گلت،لحظه به لحظه زندگیت،خدا کنارتون باشه،وعاشقانه باهم زندگی رو سپری کنید…
به همون خدای عزیزتر ازجانم،میسپارمتون…
سلام دوستان
امیدوارم حال دلتون خوب و خوش و خرم باشه
امروز من با یک تیم کوه نوردی جای همه دوستان خالی در دل طبیعت بودم
شعار این تیم این هست در دل طبیعت ساعاتی رو بدون دغدغه به چیزهای بی ارزش سپری کن
واقعا گروه قشنگی هست با هزار عقیده و تضادهای فکری و رفتاری و گفتاری
امروز من در یه جمع مشارکت عمومی سوال آقای عباس منش رو مطرح کردم همین که چرا با تمام تلاش هایم به خواسته هایم نرسیدم؟؟؟؟
میدونی چرا؟ چون ما گاهی نا خودآگاه در ضمیر روزمرگی خود برا خودمون ترمز میسازیم
ترمزهای تکثیری به صورت تهاجمی
اینکه بهمون گفتن برای حقت بجنگ برای اینکه بهمون گفتن حق گرفتنی هست نه دادنی برای اینکه بهمون نگفتن ارزش هر چیزی رو بسنج ببین اون چیز ارزشش چیه!
گاهی برای مسائل بی ارزشی ما برای حتی چیزی که حقمون هست میجنگیم که ارزش گرفتن نداره؟ ، برای افرادی محبت های الکی میکنیم که لیاقت محبت نداشتن یا سر همونا با کلی آدم اطرافیانت میجنگی بات دشمن میشن به خود میایی میگی این دشمنان ارزش جنگیدن دارن یا نه؟ ، یا تهش برای مسائلی اعصاب خودمون خرد میکنیم که میگیم این چیز ارزش اعصاب خردی رو داشت یا نه؟ یا کاری رو میکنیم از روی عصبانیت از روی شتابزدگی میگیم ارزش انجام دادن اون کار رو داشت یا نه یا فکری به ذهنمون میاد بعدش میگیم ارزش فکر کردن به اون رو داشت یا نه؟
که من کمابیش تو کامنت دوستان همین چیزها رو خوندم که خیلی هاشون حتی خودم مفهوم ارزش و وقت و طلا رو نمیدونستیم
اگر وقت خودمون رو طلا بدونیم دیگه برای هر چیزی بی ارزشی وقتمون رو تلف نمیکنیم دنبال مسائل حاشیه ای که وقتمون بسوزه نمیریم
خیلی از اوقات ما هر چیز با ارزشی رو بی ارزش و هر چیز بی ارزشی رو با ارزش کردیم این یعنی ترمز به خواسته هات نرسیدن
مفهوم ارزش رو این جمله هام میتونی بفهمی چیه
ارزش یعنی:
ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.
ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.
ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.
ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده!
ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده!
ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.
ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.
ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.
ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.
زمان برای هیچکس صبر نمیکند.
قدر هر لحظه خود را بدانید قدر آن را بیشتر خواهید دانست
ارزش یعنی دانستن اینکه وقت طلاس
وقتی که ایکاش کنار طلای سرخ و سیاه و زرد یه لقب بهش میگفتن
چیزی که اگر هر روز ازش استفاده نکنی پایان هر شب میسوزه دیگه تکرار شدن برات نیست
وقتی ما برای خودمون ارزش قائل نمیشیم ارزش های زندگی و هدفمون رو نمیتونیم بشناسیم و دائم در حال تزلزل شخصیتی میشیم دائم اهدافمون رو در نطفه خفه میکنیم و بهش به چشم حسرت و آه نگاه میکنیم
هیچ وقت فکر نکردیم وقتی به یه عظمت چیزی یا کسی پی میبریم و بهش حس تحسین پیدا میکنم اون ویژگی در ما هست که تونستیم پیداش و حسش کنیم و توجه مون جلب بهش بشه
ولی در مقابلش هم وقتی یکی رو قضاوت و تحقیر میکنیم یعنی اینکه ما تو وجودمون اون چیز رو کم داریم اون قسمت از وجودمون نیست و دنبال تخریب بقیه هستیم
پس باید ترمزهای ذهنیمون رو برداریم
گاهی برای آینده نگرانیم
برای اهدافمون نگرانیم
نگرانی های هیچ و پوچ
نگرانی هایی که اصلا هیچ وقت به واقعیت و حقیقت نپیوستن و ما رو از هدف دور کرده
این نگرانی ها باید با خودمون حل کنیم همین نگرانی و اضطراب برای آینده سبب ترمزهای ما شده
آینده یعنی چی:
یعنی حالی که الان داریم برای اون هدف تلاش میکنیم
پس نباید برای هدف هامون ترمز بسازیم چرا که هر چقدر ترمز بسازیم هر چقدر برابر اون ترمز ها تلاش کنیم قطعا بی فایده میشه
ولی خب ما خودمون رو هیچ وقت نشناختیم اگر قراره پیشرفت کنیم باید به قولی اول خودمون رو پذیرا باشیم اول به خودمون عشق بورزیم اول خودمون رو پیدا کنیم
من یه برهه تو کار خودم برای خودم ترمز ساخته بودم تازه فهمیدم که ترمزهای الکی بودن ترمزهایی هیچ و پوچی
ترمزها میدونی نقششون چیه؟ اینکه که هدفت که گلوله برفی یخ زده هست رو تو دستت آب کنه و دیگه برات یه گلوله نباشه بخار کنه و دلت سرد کنه برای تلاش و رسیدن بهش
من جملات انگیزشی نگفتم عین واقعیت گفتم چون خودم بهش رسیدم من یک مهندس عمرانم که فارغ تحصیل ارشد از دانشگاه خوب… دارم میشم تا الان هدفم کارشناس رسمی دادگستری و نظام مهندسی… بود ولی نگرانی و ترمزهایم این بود نمیشه نمیتونم با اینکه کلی شرایطش رو داشتم ولی الان 5 ساله خودمو از این نعمت محروم کرده بودم و اونو از خودم محروم تر
تازه فهمیدم چه کسی بهتر از من میتونه تو این رشته که 10 الی 12 سال تجربه داره نتونه صاحب مهر و پروانه باشه
چه کسی جز من لایق بهترین هاست
من رفیق خودم وقتی دیدم با لیسانس داره سالی 300 الی 500 تومن با هفته ای 3 ساعت نظارت و مجری در میاره چرا من هدفم رو از باور های غلطم غیرممکن کردم
منی که لایق اینم دفتر نظام مهندسی داشته باشم منی که لایق اینم تجربه 10 12 ساله ام رو تو کارم منسجم تر کنم
برای همین تابو های منفی گرایی و ترمزهای غلط رو شکست امسال رو برای خودم سال سرنوشت موقعیت جایگاه شغلی نامیدم و گفتم باید بتونی
نشدنی در کار نیست
باید بشی اونی که لایق توست
به قولی خیلی ها 4 سال بلکه 6 سال درس میخونند از روی همین ترمزها و باورهای غلط رفتن سراغ کار غیر مرتبط منم یه برهه داشتم همون بی راهه میرفتم یکی بهم تلنگر زد که تو درس نخوندی اونم دانشگاه خوب اونم با 10 12 سال سابقه کاری بالا بری غیر مرتبط بشین منطقی به اشکالات فکر کن و راه منطقی براش پیدا کن
تصمیم گرفتم اشتباهم رو جبران کنم ترمزهام رو یکی یکی حذف کنم تا برسم به هدفم
حکایت اینکه اهو چرا طعمه شیر میشه همه ما شاید شنیدیم، اهو با ترس تو قلمرو شیر میچرخه ترس هاش سبب طعمه شدن میشه با اینکه سرعت فرار بالایی داره ولی چون هی پشت سرش میبینه شیر شکارش میکنه
پس نذار ترس هات ببرت به گذشته ای که یک عمر تو رو به بیراهه برد
بدون از کجا آمدی به کجا ولی گذشته برا خودت باز نکن
شکر کن که تغییرات داری میکنی
شکر کن که جز نفرات خاص هستی و زود فهمیدی باید نگرشت عوض کنی
شکر کن که اگر الان جای اینجا جایی بودی با هزار فرکانس منفی… چی سرت میامد
یه شعر میگن
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه که خواهی تویی
چوپرا چی میگه:
جهان فقط چیزهایی را به ما می دهد، که از ته دل باور داریم،می توانیم داشته باشیم
پس اول خودتو باور کن دوم برای باورهایت چیزهای بی ارزش رو همون بی ارزش نگه دار با ارزش ها رو بارزش تر بدون
إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ .
اموال شما و فرزندانتان صرفا [وسیله] آزمایشى [براى شما]یند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است
التغابن ایه15
این آیه چقدر قشنگ برامون میگه خدا برای بنده هاش چه اهداف بزرگی ساخته که براش این همه پیامبر… آورد این همه تاریخ رو به نثر کشید تا بهمون بگه تو اشرف مخلوقاتی
خیلی از اوقات خدا ما رو آزمایش الهی میکنه ببینه چقدر ما ظرفیت داریم چقدر برای هدف بزرگتر آماده دریافتیم و بهای بدست آوردن اون هدفمون تلاش میکنیم
حرفمو با این جمله تموم کنم
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است (این دشواری بسته به نگرش ماست که چقدر ازش به راحتی و آسونی بگذریم)
من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد
هرچه باداباد!
از سهراب سپهری عزیز
یکم روی حرفام دوستان تمرکز کنید شاید خیلی از جاهای حرفم برای شما هم اتفاق افتاده
شب دوستان بخیر
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست داشتنی و سلام به همه دوستای گلم در خانواده صمیمی عباس منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم، استاد جان خدا رو شکر میکنم که انگار این فایل برای من بود و خدا رو شکر میکنم که تونستم به یه پیشرفتی توی زندگیم برسم که دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی رو تهیه کنم. استاد جان چی بگم از این فایل که جمله به جمله اش رو باید با طلا بنویسم، استاد جان عاشقتونم و تحسینتون میکنم که با قدرت در مسیر درست حرکت میکنید.
این فایل درباره باورهای مخرب توی روابط عاشقانه بود و من میخوام در این رابطه باورها رو بنویسم، مثال بیارم و به این شکل از زحمات استاد گلم تشکر کرده باشم و اول از همه به خودم کمک کنم.
1) از این باور محدودکننده شروع میکنم که من زیبا نیستم، من فرد جذابی برای ایجاد یه رابطه عاشقانه نیستم:
این باور از کمبود عزت نفس میاد، استاد جان خیلی خوشحالم که تمرین آینه رو انجام میدم، ذهنم نجوا میکنه ولی من ادامه میدم و به خودم میگم من چه انسان زیبایی هستم، چه انسان ارزشمندی هستم، چقدر لبخند بهم میاد، چقدر ویژگی های عالیی دارم، زیبایی به درون منه، من چه انسان مقدس و الهی هستم و هر بار که این جمله ها رو میگم سرم رو به چپ و راست یا به بالا و پایین به نشانه تایید حرکت میدم. استاد جان از شما ممنونم که این موضوع رو برام باز کردید که چون افراد خودشون رو دوست ندارن، چون خودشون رو جذاب نمیدونن، اینقدر میخوان ظاهرشون رو با انجام عمل جراحی زیباتر کنن. البته به نظر من این هم بگم که به نفس اینکه یه نفر میره عمل بینی انجام میده به این معنا نیست که اون فرد خودش رو دوست نداره و کلا این عمل ایراد داره، شاید یه نفر انحراف بینی داشته باشه. یعنی پشت این صحبت ها هر فردی باید خودش به باورهاش و اون نگاهی که به خودش داره نگاه کنه و به خودش بگه اگر من این باور رو دارم که جذاب نیستم و به این دلیل نمیتونم رابطه خوبی برقرار کنم، باید باورش رو عوض کنه و با خودش روبرو بشه، از خودش فرار نکنه و از درون احساس ارزشمندی کنه، که آقا، زیبایی به درون منه، نه به ظاهر من. من برام مهم نیست که از نگاه بقیه زیبا هستم یا زشتم، چون زیبایی یه چیز نسبیه، ممکنه ده نفر از چهره من خوششون بیاد، خیلی افراد دیگه هم خوششون نیاد، به قول استاد یه نفر ممکنه چشم آبی دوست داشته باشه، یه نفر چشم سبز دوست داشته باشه، یعنی من باید رنگ چشمم رو عوض کنم که هر بار یه نفری خوشش بیاد، میخوام صد سال خوشش نیاد، خوشت نمیاد از چهره من، به چهره ای نگاه کن که دوست داری، به من نگاه نکن. به دنبال این نباشیم که از دید بقیه جذاب و زیبا به نظر برسیم. خودم رو با همین چهره و ظاهری که دارم دوست داشته باشم. چقدر جمله مهمی گفتید استاد جان که ارزش و هویت من به درون منه، به مدارک من نیست، به ظاهر من نیست، به میزان پول توی حساب بانکیم نیست، به درونه منه، من خودم مشخص میکنم که انسان خاصی هستم یا نیستم، من برای خودم مفهوم موفقیت و خوشبختی رو تعریف میکنم. چقدر این آگاهی ارزشمنده، تحسینتون میکنم استاد گلم.
2) باور بعدی اینه که من لیاقت یه رابطه عاشقانه رو ندارم. من لیاقت عشق رو ندارم:
استاد جان نمیدونید چقدر تحسینتون کردم و چقدر لذت بردم اونجاییکه گفتید افرادیکه احساس عدم لیاقت میکنن یه جایی میگن “من و این همه خوشبختی محاله”. واقعا درسته، چقدر خودمون رو لایق و ارزشمند میدونیم، به همون اندازه جهان برای ما ارزش قائله، اگر باورمون اینه که من توی رابطه یا بیزینس لیاقت ندارم و این فکر رو پرورشش میدیم، اون رابطه از هم میپاشه، اون کسب و کار سقوط میکنه و جهان به ما ثابت میکنه که درست فکر میکردیم.
این باور باعث میشه نعمتها از ما گرفته بشه. متاسفانه من هم این باور رو دارم، اما خوبیش اینه که با خودم صادقم و حالا که این باور مخرب رو تشخیص دادم میخوام به خودم بگم آقا چقدر از بچه های سایت رو دیدم که عکس پروفایلشون خودشون و همسرشون بوده و به خودم میگم ببین هستن افرادیکه رابطه عاشقانه و زیبایی رو دارن، حتی توی اقوام خودم دختر خاله ام و شوهرشون رو میبینم و میبینم که چقدر رابطه قشنگ و زیبایی دارن، هر چند وقت به خونه ما میان و من رابطه سراسر عشقشون رو تحسین میکنم و آرزو میکنم که ان شاء الله هر روز رابطه شون قشنگتر و زیباتر بشه. پس به خودم میگم من هم لیاقت دارم، من هم میتونم توی رابطه ام لذت ببرم. این باور عدم احساس لیاقت از کجا میاد، مثل درخت های هرز که به هم تنیده میشن، یه باور رو روش کار میکنی میبینی به ده تا باور دیگه خودش رو متصل کرده، من خودم رو لایق نمیدونم، چون توی ذهنم میگم من بلد نیستم که رابطه برقرار کنم با جنس مخالفم، من توی گذشته ام هیچ فردی نبوده که باهاش توی رابطه باشم، پس در آینده هم من نمیتونم توی رابطه باشم با کسی، من یه سری باورهایی دارم که کسی رو هماهنگ با اون باورها پیدا نمیکنم، من از لحاظ مالی مشکل دارم و کسی حاضر نمیشه که با من باشه. من با هر خانمی صحبت کردم و آشنا شدم نخواسته که رابطه مون ادامه پیدا کنه، درحالیکه گذشته من از آینده ام جداست، مگه هر کسی که وارد رابطه شده از وقتی از شکم مادرش بدنیا امده میدونسته و این مهارت های ارتباطی رو داشته، نه، این مهارت ها قابل یادگیریه. نباید بگم من بلد نیستم، تمرین میکنم و مثل هر مهارت دیگه ای یادش میگیرم و هر یه ذره بهتر شدنم رو تحسین میکنم و ادامه میدم. من باید به خودم بگم اتفاقات زندگی من بخاطر فرکانس ها و باورهایی هست که من فرستادم، قرار نیست این اتفاقات در آینده من هم بوجود بیاد، اینطور نیست که من فقط یه سری اتفاقات ناخوشایند رو جذب کنم، اگر باورهای من تغییر کنه، شرایط زندگی من هم تغییر میکنه. من باید به خودم بگم که من روی خودم کار میکنم، باورهای مناسب در خودم ایجاد میکنم، به خودم میگم این نعمت ها توی دنیا هست و من به این دنیا امدم چون لیاقت داشتن تمام نعمت های خدا رو دارم، پس من لیاقت عشق و یه رابطه عاشقانه رو دارم. به خودم میگم منی که از درآمد صفر به فلان میزان درآمد رسیدم، به واسطه تغییر باورهام، بواسطه تمرینهایی که انجام دادم، میتونم به بالاتر از اون هم برسم و من میتونم خودم رو از لحاظ مالی بهبود بدم، من همون موقع که هیچی درآمد نداشتم این ذهن نجوا میکرد که تو نمیتونی و الان هم که از اون مرحله گذشتم میگه خب اون شده اما دیگه جاییکه هستی تهشه، دیگه نمیتونی از این بالاتر بری، بهش میگم کور خوندی، اگر شرایط اون موقع رو که ثبتش کردم و نمیتونی بزنی زیرش رو تغییر دادم، درحالیکه میگفتی نمیشه، پس بهتر از این هم میشه و من یاد گرفتم که هر لحظه به ندای الهی درونم توجه کنم، به ندای امیدبخش، به ندای آرامش بخش، به ندای خداوند که میگه بنده من، من از تو حمایت میکنم، به من توکل کن، حرکت کن، همیشه میشه، قبلا میشده، الان هم میشه و در آینده هم خواهد شد، هیچ کاری نیست که خداوند از پسش برنیاد.
3) باور بعدی اینکه همه دخترهای خوب دیگه رفتن، دیگه رسیده به ته دیگ، هر دختر خوبی بوده همون اول پیداش کردن، دیگه چیزی نمونده، دیگه هر دختر یا پسری هست که دیگه بدرد نمیخوره:
این همون باور کمبوده، مثلا توی کسب و کار میشه دیگه همه فرصت ها رو بردن، دیگه چیزی باقی نمونده برای ما. من یادمه وقتی بچه بودم با خودم میگفتم یه برق، یه تلفن هست که اون هم اختراع کردن، دیگه چیزی نمونده، با همون نگاه بچگی که همه چیز رو کشف کردن، دیگه چیزی نمونده که من بخوام اختراعش کنم، من بخوام پیداش کنم. درحالیکه باید بگیم توی این دنیا هر روز فرصت ها داره بیشتر میشه، هر روز نعمت ها داره در دسترس افراد بیشتری قرار میگیره. هر روز افراد بیشتری دارن ثروتمند و ثروتمندتر میشن، توی همین پنج سال گذشته چه شغل هایی ایجاد شده که اصلا باورمون نمیشد که این شغل باشه و بشه ازش پول درآورد، چه رشته های ورزشی ایجاد شده که اسمش رو ما نشنیدیم، بعد میگیم همه فرصت ها تمام شده، همه آدمهای خوب رفتن ازدواج کردن دیگه کسی برای ما نمونده، این همه دنیا آدم های خوب و عالی داره، چطور و با چه منطقی میگم دیگه آدم خوب برای ازدواج نیست؟ دنیا پر از فراوانیه، هیچ وقت نمیشه که دنیا کمبود داشته باشه. اما وقتی باورم روی کمبود باشه، من هدایت نمیشم به افراد مناسب، توی مدارشون نیستم، نه اینکه نیستن، من بدلیل باورهای نامناسبم نمیبینمشون.
4) باور اینکه پایان هر رابطه ای زجر و گریه و بدبختیه، آخر هر رابطه ای به جدایی ختم میشه:
این باور رو وقتی داشته باشیم، اصلا به خاطر اون پایان تلخ، اون شروع خوب رو هم انجام نمیدیم. من به این موضوع فکر کردم که اگر فردی بگه من توی هیچ زمینه ای وارد نمیشم، وارد هیچ رابطه ای نمیشم، هیچ بزینسی رو شروع نمیکنم، ورزش نمیکنم چون میدونم آخر داستان همه چیز خراب میشه. من باید از خودم بپرسم که اگر اینطوریه که من مدام دارم آشغال ها رو میدم زیر مبل و از مسائلم فرار میکنم، پس چرا اصلا من به این دنیا آمدم؟ من که توی دنیای قبل از تولد هزینه ای نداشتم، اصلا مسئله ای نبود، من به این دنیا آمدم که با برخورد با تضادهای زندگی تجربه کسب کنم و با حل کردن اون تضادها رشد کنم و بزرگ بشم، من میدونستم که توانایی دارم، من میدونستم که این دنیا پر از تضاده، اگر قرار بر اینه که هیچ کار خوبی رو شروع نکنم تا تجربه بدی هم نداشته باشم، پس اصلا چرا به این دنیا آمدم؟ تجربه خوب رو استفاده کنم و بدونم اگر مسیرم درست باشه حتما رابطه پایان خوشی هم خواهد داشت، اگر به هر دلیلی پایانش بد بود، نه به این دلیله که این قانونشه که بعد از هر خنده ای گریه ای هست و هر رابطه ای و هر عشقی به نفرت و جدایی تبدیل میشه، چون من مسیر رو اشتیباه رفتم و الان هم هیچ ایرادی نداره از اون رابطه که به جدایی رسیده تجربه کسب میکنم که یک رابطه عالی و فوق العاده رو خلق کنم. نمیترسم از تصمیم گرفتن، نمیترسم از وارد رابطه شدن، چون یه باور نامناسب میتونه این باشه که ازدواج کردن مسئولیت سنگینی داره و من هنوز آماده اش نیستم. شاید بتونیم بگیم که هر کسی مسئول زندگی خودشه، ما هر چقدر هم که بخوایم همسرمون و فرزندمون رو به راه درستی که کشفش کردیم دعوت کنیم تا اون فرد خودش نخواد ما موفق نمیشیم تازه انرژی خودمون هم صرف راضی کردن دیگران میشه و از راه اصلی هم دور میشیم. برای داشتن یه رابطه خوب باید تمرین کنی، باید درس هام رو یاد بگیرم، من همیشه توی ذهنم اینه که رابطه مثل یه نهاله نیاز به مراقبت داره، باید کود مناسب، آب و نور مناسب بهش بدی و بهش برسی تا به نتیجه برسه.
5) باور محدودکننده بعدی اینه که من میخوام تنها باشم و من دوست دارم تنها باشم:
بعضی وقت ها من بخاطر اینکه ترس دارم از رابطه عاطفی، از اینکه محدودم میکنه، رابطه آزادیم رو میگیره، یا اینکه توی مسائل جنسی من کم میارم، ضعیفم یا اینکه برام یه چیز مبهمه و اصلا نمیدونم بعد از رابطه چی میشه، ترجیح میدم تنها باشم. درحالیکه باید بدونم که یه رابطه خوب و عاشقانه واقعا به زندگی اضافه میکنه، باید بدونم که هر کسی سلایق خودش رو داره و دو طرف به علایق همدیگه احترام میذارن و کسی قرار نیست دیگری رو محدود کنه. توی مسائل جنسی هم که باور دارم ضعف دارم، به خودم میگم نه من هیچ مشکلی ندارم و اگر اطلاعات یا مهارتی لازم دارم در طول مسیر یاد میگیرم. هیچ کس نیست که کامل باشه، من هر روز باید یه درجه از روز قبلم بهتر بشم. هیچ وقت پیش نمیاد که کل مسیر زندگی و رسیدن به خواسته ام روشن بشه و بعد من حرکت کنم، هیچ تضمینی نیست، توکل و ایمان داشتن، اینجا خودش رو نشون میده که میدونی خداوند هست و از تو حمایت میکنه. پس زمانهایی که ترس دارم و مسیر برام مبهمه و نمیدونم چی میشه باید توکل کنم و حرکت کنم تا قدم های بعدی به من گفته بشه. باید اعتماد خودم رو به خدا نشون بدم.
ممنونم استاد جان، عاشقتونم که به من آگاهی میدید. ان شاء الله خدا بهتون سلامتی بده.
خدایا شکرت که همه چیز میدی، سلامتی، عشق، ثروت، شادی، آرامش، عزت و همه چیزهای خوب.
امیدوارم که همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند، زیبابین و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
ردپای 55
سلام استاد عزیز و دوستای خوبم
تو دفتری که حرف های استاد مینویسم، جمله ای توجهم جلب کرد
اگه هر روزت مثل گذشته اتِ یعنی هنوز داری مثل گذشته فکر میکنی!
از همون شیوه قرانی شما توی نوشته ها دنبال کلمه گذشته گشتم
تو فایل دیگه ای اینطور گفته بودید
حتی تو گذشته هم دنبال نکات مثبت بگردید نه شکست ها نه بدبختی ها نه اتفاقات که بهت حس بد میده
پژوهش ادامه داشت تا جایی که رسیدم به اینجا که ،باید از خودمون سوالا خوب بپرسیم
آره چی باعث شد اون نتایج بگیری؟چه باورهایی؟
یا حتی سوال بهتر چه باورهایی بسازم که به اون نتایج ختم نشه؟
تو مسیر کشف راه حل با این دیدگاه مواجه شدم
همین الان که فاصله فرکانسی بین من و خواسته ام وجود داره ،وقتی به لحظه آخر فکر میکنم چه تصویر در ذهنم شکل میگیره؟
همون تصویر شکست خورده قبل؟
حالا چطور قبل از خلق رویا در دنیای فیزیکی اون تو دنیای متافیزیکی، به وجود بیارم؟
چطور تصویر جایگزین کنم
اگه بگم به سیب فکر کنید ،شکل یک سیب در ذهن نشون داده میشه
چرا؟چون بارها دیدیم و شنیدیم که این سیبه
حالا ما باید چند ده بار تصویر دلخواه با تمام حواس به خورد مغزمون بدیم!
این بخش تصویر کشیدن رویا بود
باورهای بهتر هم باید با همین قاعده وارد ذهن کنیم
تا پاسخ بهتر نیاز به تکامل دارم تا واقعا خالق زندگیم بشم
ممنون که منو با چالش من با من، همراهی میکنید
بازم ازتون ممنونم استاد عزیزم
اول سلام به خدای خوبم
دوم به استاد وخانوم شایسته
سوم به شما که انقد درست و و بالذت دارین با رعایت قانون تکامل کنکاش میکنین خودتونو انشاله که هر روز بهتر از دیروز باشین موفقیت یعنی اینکه هر لحظه حاله دلت عالی باشه و با خدا باشی فقط ادامه بدین با لذت وارامش