https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
همین چند دقیقه قبل خبر بدی بهم دادن ولی جالب بود که من تونستم سریع خودم رو ریکاوری کنم. فقط با یک هفته کار کردن روی سایت و دیدن فایلها.
نکته اصلی که می خواستم اینجا بگم در مورد خود استاد بود. چون به صورت ام پی تری دارم فایلها رو می بینم بعضی از فایلها به نظر هنوز ایران بودند که ضبط شده و بعضی هاش خیلی جدیده. میزان بلوغ و آگاهی سطح بالا و همین قانون تکامل در نحوه صحبت و اجرا و مدل صحبتشون کاملا مشهوده. اطمینان و قوت قلبی که در این ویدئو دیده میشه عالیه.
درود بی نهایت بر استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز
اریان هستم 20 ساله از تهران
وقتی راجب اکسپلور و سوشال مدیا صحبت کردید یک موضوعی برام باز شد
من سال پیش یک رابطه فوق العاده رو جذب کردم بی نهایت رابطه سالم و خوبی بود هم از نظر پایه بودن باهام هم از نظر اخلاقی رفتاری ظاهری بی نقص بود پارتنری داشتم که کل دانشگاه مونده بودن من چطور با این شخص کانکت شدم همه دنبالش بودن بس که همه جوره تکمیل بود و دقیقا چیزی بود که من میخواستم .
یکی از سمیمی ترین دوستانم تو اون دوره زمانی با پارتنرش تموم کرده بود و من خیلی اشتباه کردم ونشستم به شنیدن غر غر های این شخص،اکسپلورم شده بود تماما شکست عشقی طولی نکشید که رابطه ای که همه حسرتشو میخوردن به پایان رسید و قانونمندی جهان هستی راه مارو از هم جدا کرد .
دیروز اولین باری بود که قسمت دوم این برنامه رو گوش دادم در جا اینستا رو پاک کردم موزیک هامو پاک کردم ورودی هامو بستم انشالله خدا هم کمکم کنه تا ثابت قدم باشم در این مسیر .
یسری وقتا چیزهایی رو بدست میاریم و با رفتار ها باور های غلط خودمون به جهان میگیم که من لیاقتشو ندارم.
من شمارو الگوی خودم در روابط و در ثروت و در همچی قرار دادم استاد خیلی دوست دارم انقدر که باورت نمیشه 🫂️
امیدوارم من و بقیه دوستان با استفاده از درس های شما بشیم همون چیزی که میخوایم چه بسا بالاتر .
حالا که یه کم به مدار بالاتر اومدیم یه کم کار سخت شده برام
من خواسته دارم … این درست
حالا باید وابستگی را کناربزارم که با تمرین کردن میشود حلش کرد
خواسته ام را به جهان درست اعلام کنم . درست یعنی بگم من این خواسته را می خواهم
و رها کنم
بهش نچسبم
قدرت را از آدمها بگیرم یعنی قدرت را به خداوند بدهم و هر کس کمکم کرد و پیشنهادهای عالی داد . من را برد اونجایی که باید ببرد ازش تشکر کنم ولی قدرت را به خداوند بدهم
نگم تا این خواسته نباشه من به چه کار میام
تجسم نقطه پایانی خواسته ام را تا می تونم انجامش بدهم
شکر گزاری مداوم
سپاسگزار بودن برای داشته هام
کوچکترین نشانه با تایید کنم
الگوهایی که این خواسته را الان در این زمانه دارند را تحسین کنم هم قلبی هم لفظی یعنی الکی نباشه درست باشه واقعیت داشته باشه
باور کنم که 100درصد من به این خواسته می رسم
تا می تونم خودم را به احساس خوب برسونم و در احساس خوب خودمو نگه دارم
ورودی هام را کنترل کنم چون می دونم ورودی خوب قطع به یقین خروجی خوب را تحویل می دهد
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
یه راست برم سراغ باورهای محدود کننده خودم:
– در رابطهی با همسرم، دیدم که من همیشه دارم به ایشان ایراد میگیرم و از خودم بیخبرم.این درصورتی است که منم که باید پیشرفت کنم و خودم هستم که موجب پیشرفت خودم هستم و هیچ عامل بیرونی نمیتونه در تعیین سرنوشت من هیچ اثری داشته باشه. خوب پس اگر این طوریه و من دارم این را شعار میدم، دیگه اصلا ایرادگیری یه بهانه است و بس! میدونید چرا؟ چون به نظر من ایرادگیری من به این دلیل انجام میشه که من همش از دیگران انتظار دارم به خواست من زندگی کنند و همون جوری باشن که من میخوام. اینطوری من دارم به خودم زیان میرسونم. بهتره که بپذیرم و تمرین کنم که لازم نیست دیگران مانند من بیاندیشند و مانند من زندگی کنند و اهدافی مانند من داشته باشند. البته که خدا را سپاس بهتر از پیش شدهام ولی حالا حالاها کار دارم و باید هر روز روی خودم کار کنم و پیوسته به خودم بگم که همونطور که تو حق داری اونجوری که دلت میخواد زندگی کنی، دیگران هم حق دارند که هرجور که دلشون میخواد زندگی کنند! حالا فکر میکنم که درواقع این شکل نگرش من به رابطهام با همسرم، نشان از وابستگی من به ایشان است. وابستگی یعنی اینکه من کامل نیستم و میخوام با این رابطه که شکلش را هم میخوام خودم تعریف کنم، کامل بشم. البته خوبه که شکل رابطه را خودم تعریف کنم ولی، به نظرم بهتره که این بازی برد برد باشه و هر دو طرف ازون لذت ببرند تا به هر دو طرف خوش بگذره! وقتی به هر دو طرف خوش بگذره،رابطه گستردهتر و پایدار میشه. منم که همین را میخوام. من میدونم که هیچ آدمی کامل نیست و من و همسرم و دیگران هم از این قاعده مستثنی نیستیم. بنابراین، پافشاری بر کامل بودن کسی و پیوسته به دنبال نکات منفی او بودن، به معنای اینه که داریم فکر میکنیم که یه چیزی سر جای خودش نیست.
شما استاد بزرگوارم همیشه صحبت مدارها را میکنی و من هم بهش باور دارم! بنابراین اگر من روی خودم کار کنم، دو برتری در این کار هست:
1. من رشد میکنم و خودبهخود در مداری جای میگیرم که بالاتره و بهتره.
2. با آدمایی مرتبط میشم که اونا هم در همون مدار هستند و اونای دیگه یا به این مدار میان و یا اینکه از زندگی من دور میشن.
اگه من دارم به کسی سخت میگیرم، به نظرم به دلیل وابستگیهای من به او و یا بهطور کلی وابستگی به دنیاست.
یه ترمز دیگهی من اینه که وقتی اهدافم را مینویسم و بلندپروازانه هم مینویسم، اول یادم میره که عجله کار شیطانه و اگه در دام شیطان بیفتم یعنی به خدا اعتماد نکردم. الان یه فکری به ذهنم اومد و اونم اینه که، اگه برای رسیدن به اهدافم عجله کنم( البته با عشق، تمام تلاشم را بکنم و هیچ کم نگذارم) درواقع مثل یه وزنه بردار میمونه که با همهی تواناییش، بدون گرمکردن و آمادگی بره روی تخته و خوب معلومه که چی میشه؛ وزنه با کمال شرمندگی از دستش میافته. اگه پشت هم عجله کنم، اینجوری میشه که پشت هم شکست میخورم و دلسرد میشم و دست از کار میکشم. مهم اینه که عاشقانه و صادقانه همهی تلاشم را به هنگام بکنم، از خداوند یگانه پیوسته هدایت بخوام و بدونم و متذکر بشم که خدایا من از خودم هیچ ندارم و به آنچه از تو به من برسه نیازمند و فقیرم. پس، چرا نگرانی؟ چرا دلهره؟ چرا نگرانی؟ عه، دوبار نوشتم نگرانی! این نشون میده که من بسیار نگرانم و از درگاه خدا میخوام که این باور و ایمان را در من زنده کنه و تنومند کنه که تنها به خودش باور داشته باشم و تنها به خودش توکل کنم و نگران هیچ چیز نباشم و بلندپروازانه هدفگذاری کنم و اونا را به اهداف کوچک بشکنم و همهی تلاشم را بدون هیچ نگرانی بکنم و سرانجامش را به خودش بسپارم!
یه ترمز دیگهی من اینه که وقتی میخوام برای معرفی محصولات به یک مشتری احتمالی اقدام کنم، شرک میاد به سراغم. شرمی که تو دلم هست بهم میگه: تو باید بتونی این محصولات را به اون آدم بفروشی! از یه طرفی هم یه غرور بهم میگه اگر نخواست به درک! ولی الان دارم فکر میکنم که، اصلا یک فروشندهی محصولات کاملا اورگانیک که بهترین دنیا هستند، باید تازه منتشر را هم بکشند. بنابراین، این مسئله به دلیل کاستی عزتنفس من هست و بس! باید به خودم بگم و بدونم که آقا جون تو تا دربارهی محصولات وقت نگذارید و برای دیگران از برتریهای بینظیر اونا که تو دنیا مثلشون پیدا نمیشه چیزی نگی، وقتی اینو عیب و آر بدونی، خوب اتفاقی هم نمیافته و فروشی هم نخواهید داشت! به گفتهی شاعر که:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یکی دیگه از ترمزهای من اینه که دیگران از من جلو افتادند و من عقب موندم و این منو نگران میکنه.
امروزه دارم به خودم میگم: خوب تو نگران باشی یا نباشی، چه فرقی داره! به جای نگرانی، از اونا درس بگیر! من میدونم که اونا روی رشد شخصی خودشون بسیار کار کردند. بنابراین، من هم با کار بر روی رشد شخصی و اسیر شتابزدگی و نگرانی نشدن و حس رقابت که کار شیطانه، میتونم با این باور زیبا که دستم تو دستای خداست و خدای من همون خدای اونجاست و اصلا هم دیر نشده، با کار کردن روی خودم به نتایجی برسم که برای خودم و تنها برای خودم خیرهکننده باشند!!!
خدایا پروردگارا، چگونه این همه لطف و محبت و توجه و نعمت و برکت و ثروت روزافزون شما را سپاس گویم؟! تنها از درگاه پر مهرت درخواست میکنم که من و ما را همیشه در مسیر هدایت و آگاهی بگذاری تا مراحل تکاملی خود را در این دنیا به خوشی و شادی بپیماییم و چنان در ثروت روزافزون شما غرق باشیم که به آزادی مالی و زمانی و مکانی کامل رسیده و تا پایان عمر در این دنیا از لحظه به لحظهی زندگیمان لذت ببریم و دنیا را به جایی بهتر بدل سازیم!!!
شما که اینقدر به لطف خدا در کارتون عالی هستید، چرا از واژه جعلی “جهان سوم” که توسط غربی ها برای تحقیر و تضعیف اعتماد به نفس کشورهای غیر غربی سا خته شده استفاده می کنید؟
عمل بینی تو کانادا و آمریکا حدود 14000 دلار هزینه داره و یکی از دلایل اصلی که مردم دنبال عمل زیبایی بینی نیستن همین قیمت بالا و لوکس بودن اونه.
لطفاً از واژه غربی و ساختگی “جهان سوم” که عزت نفس هوطنان را تضعیف می کنه استفاده نکنید.
اصل شخصیته و اصل بهبود شخصیته،خواسته ها که با هر بار رسیدن تکراری میشن و خواسته های جدید شکل میگیره….
کسی که به دنبال بهبود شخصیته،پول به دنبالش میاد،نازش رو میخره و التماسش میکنه
کسی که روی توانایی هاش و مهارتهاش کار میکنه و به درون خودش متکی هست جهان بهش کرنش میکنه و تموم نعمتهاش رو به پاش میریزه
در فوتبال شخصی میاد مثل مسی و میره و از فوتبال بازی کردن لذت میبره و عاشقشه و متعهد به تمرین کردن و انظباط شخصیه و خودش رو باور داره و متکی هست به درون خودش و ادامه میده و در نهایت نتیجه و پاداش جهان برای اون ثروت،محبوبیت،آرامش،لذت و…. است
حالا این حجم از تعهد و ایمان رو وقتی با خودمون مقایسه میکنیم میبینیم که ما بیشتر برای جلب توجه کار میکنیم و همون کاری رو هم که انجام میدیم با تعهد نیست و بیشتر رفتارهایمان طوری هست که در نظر دیگران خوب جلوه کنیم و به راحتی مشرک میشیم و باج میدیم و وابسته میشیم و ….
از غیبت و حسادت گرفته تا توجه به نکات منفی دیگران و حتی خودمون و باور به کمبودهایی که در وجودمون بیداد میکنه،از همه میترسیم و به هر عامل بیرونی باج میدیم
اصل شخصیته و باور به با ارزش بودن فارغ از هر دستاوردی و هر شکستی
چقدر شگفت انگیزه این نوع نگاه و این نوع باور،
باوری که خودش به تنهایی سعادتمندی در دنیا و آخرت رو برات به همراه میاره
کسی که از درون خودش رو لایق میدونه و هر روز روی ترسهاش و نجواهاش پا میذاره و با ایمان و توکل قدم برمیداره و منتظر رخ دادن نتیجه نیست و از مسیر لذت میبره،اون زندگی رو در تمام ابعادش تجربه کرده و اون خوشبخته
طمع و احساس کمبود و حرص همیشه برای این بوده که ما رو ضعیف نشون داده و گفته تو هیچی نیستی و برای شروع کافی نیستی و همیشه باعث شده ما بترسیم و اون کاری که باید رو انجام ندیم چون ما باور کردیم که کمبود داریم و باید یک عامل بیرونی باشه تا من شروع کنم و به خودمون میایم میبینیم غرق در بدهی و وام و قرضیم و زندگی که پر از تشویش و اضطرابه،به خاطر درک نکردن اصل و عجله برای رسیدن به خواسته هایی که هیچ وقت تمومی ندارن
اینا رو به خودم میگم تا یادم باشه که صبر کنم و ایمانم رو نشون بدم و باور کنم که من بدون هیچ شرطی و فقط به خاطر وجودم در این جهان لایق برخورداری از تمام نعمتهای الهی هستم
از شما برای نوشتهی بسیار خوب و پندآموزتان سپاسگزارم. بگذارید مثالی از خودم بگم:
امروز داشتم در محل کارم برای معرفی محصولاتی که نمایندهی آنها هستم نزد یکی از همکارانم که از پیش با ایشان هماهنگ کرده بودم میرفتم. در راه داشتم فکر میکردم و برای خودم باور میساختم که؛ تو( یعنی خودم) اگر داری میری پیش کسی برای معرفی محصولات، این کار اسمش کفر و شرک نیست! این بخشی از مراحل تکاملی زندگی اوست. درواقع اگر یک جا بنشینم و کاری نکنم، اتفاقا این همان شرک است برای اینکه قدرت را دادم به غیر خدا. چه جوری؟ اینجوری که خدا برپایهی قدرتی که به من و ما داده، از من انتظار داره که تمام توانم را برای خلق خواستههایم به کار بگیرم و به این ترتیب سازندهی زندگی خودم باشم. اگر من خود و محصولاتم را معرفی نکنم، چه جوری مردم من و محصولات را بشناسند؟! من فکر میکنم دلیل این رفتارم این است که، عزتنفسم پایین است. خدا را سپاس که دارم بهتر میشم و روم میشه و میرم پیش مشتریان و محصولات را خوب پرزنت میکنم. از این نظر خوبم خدا را شکر! امروز در زمان پرزنت محصولات نزد همکارم، از خدا خواستم که مرا هدایت کند و ایشان هم مانند همیشه مرا هدایت کرد. انگار به من گفت: تو ساکن باش، بگذار همکارت حرف خودش را بزنه و سر آخر تو صحبت کن! منم کوش دادم و به سودم تمام شد! انگار داشت به من میگفت که؛ خودش ازت میخواد و تو لازم نیست که منت بکشی و با سربلندی حرف بزن! خدا را سپاس که من هم به هدایت الهی گوش دادم و سر آخر همه چیز به سوپ من تمام شد!!!
واقعا وقتی همه چیز را به دست خدا میگذاریم، خودش به بهترین شکل کارها را انجام میده!
من باید تمام توانم رو برای رسیدن به خواسته هام بذارم و با قدرت ادامه بدم و با قدرت حرف بزنم و نتیجه و هدایت ها دست خداست
این اون چیزی بود که از کلام شما دوست عزیزم برداشت کردم و چقدر خوب گفتی،باید بشینم ببینم چه توانایی هایی دارم و چطور میتونم ازشون برای بهبودم استفاده کنم تا هم خودم بهتر بشم و هم لذت ببرم و ثروت خلق کنم و جهان گسترش پیدا کنه….
از توجه شما سپاسگزارم. آره به خدا! از وقتی دارم اینجوری کار میکنم، خدا هر روز منو سورپرایز میکنه. درواقع، این من هستم که با شرک ورزیدن خودمو را از ثروتها و نعمات و برکات روزافزونش دور میکنم. این منم که با عجله کردن راه را گم میکنم. این منم که با اعتماد نکردن به خدا، اسیر تردید و ناامیدی و ابلیس( نام دیگر شیطان است به معنای بسیار ناامید کننده) میشم.
خدا همیشه ما را هدایت میکنه ولی ما کوریم و کریم. خدایا من را ببخش که اسیر شرکم. خودت من و ما را از این دام رها کن! و پیوسته نظرت را به نگاه دار و به کاستیهای ما نگاه نکن. خدایا نمیدانم که چه جوری سپاسگزاری کنم؟! نمیدانم چه جوری حواسم را بیشتر به شما جمع کنم؟! ولی میدانم که شما من و ما را پیوسته هدایت میکنی! میدانم که سپاسگزاری بهترین راه برای آرامش و رسیدن به اهداف است! پس خودت توفیق سپاسگزاری روزافزون را به ما ارزانی کن!
آقا محمد خان عزیز، برای شما و همهی عزیزان همراه بهترین آرزوها را از درگاه تنها فرمانروای جهانیان دارم!
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟
باورهای محدود کننده و ترمز ها در روابط
1)من از لحاظ ظاهری آدم زیباوجذابی نیستم
من خیلی هارو دیدم که همچین فکری میکنن
یکی از حرف هایی که زیاد از این آدما شنیدم اینکه ای کاش مثل فلانی زیبا بودم ای کاش چشمای فلانی رو داشتم یا مثلا میگن تو قیافه هم شانس نداریم و از این جور صحبت ها
حالا جالبی کار اینجاست که وقتی صدتا عمل زیبایی انجام میدن بعدش بازم راضی نمیشن
چون رضایت باید درونی باشه
باورهای جدید: زیبایی به ظاهر نیست ،زیبایی به درون منه ، هرکسی به یک شکلی زیباست
ما باید خودمون رو بپذیریم ،ما زیبا هستیم دقیقا همینجوری که هستیم
بعدشم یک چیزی که هست اینکه ماانسان ها هرکدوم باهم فرق داریم و هرکسی سلیقش فرق میکنه با نفردیگه
از نظر من موهای فر زیباست از نظر یکی دیگه موهای لخت از نظر یکی چشمای رنگی زیباست و هرکسی تعریف جدایی داره برای خودش
2)من توانایی خاصی ندارم
مثلا دیدم آقایی که دکتره و خانمشون خانه دار
دیدم خانمه دکتره آقا یه شغل آزاد داره
چیزی که خیلی توی جامعه میبینم اینکه یک سری رشته و شغل ها بولد شده و خب اصلا این خوب نیست
3)همه آدم های درست و حسابی ازدواج کردن
و دیگه دختر یا پسر مناسب برای ازدواج نیست
(باور کمبود)
باورهای جدید:همیشه آدم فوق العاده هست،هیچوقت نیست که درجهان کمبود باشه
4)من لایق یک رابطه عاشقانه نیستم
بحث لیاقت خیلی خیلی مهمه و یکی از اهداف امسالم کارکردن روی باور لیاقته
اینکه من لیاقت بهترین هارو دارم
من لیاقت بهترین روابط رو دارم
5)من همیشه آدم های نامناسب رو جذب میکنم
خیلی این الگو رو میبینم که اون فرد یک سری آدما میاد تو زندگیش و همش تقریبا یه جور شخصیت داره یه تعداد خاصی از افراد
انگارکه همشون یکی هستن فقط اسمشون فرق داره
نمیتونم بگم در من همچین چیزی نیست کاملا میتونم بگم یه مدت بود آدمایی که میومدن تو زندگیم تقریبا یک سری ویژگی های تکراری داشتن اینم به خاطر این بود که من خودم زیادی روی اون ویژگی ها فوکوس میکردم در نهایت هم دنیا بهم نشون داد
6)تمام روابط آخرش به رنج و ناراحتی و غصه و جدایی ختم میشه
غافل از اینکه اگه در مسیر درست باشی خوشی فقط میتونه بیشترو بیشتر بشه
این جمله استاد رو خیلی خیلی دوست دارم و خودم به همه میگم اینکه حتی اگه اون رابطه اشتباه باشه و تهش با غم و ناراحتی تموم بشه ولی در نهایت کلی چیز یادمیگیریم و رشد میکنیم
7)من برای یک رابطه عاشقانه خیلی جوانم یا خیلی پیرم
اینو بعضی وقتا به خودم میگم که رزا خیلی زوده و خیلی جوونی بااینکه 22 سال سن دارم و سن پایینی هم نیست اما این الگو رو خیلی دیدم که طرف با وجود سن 40 حالا چه دختر و چه پسر هنوز ازدواج نکرده برای همینه که هی به خودم میگم الان به فکر این چیزا نباش
8)من باید برای شروع رابطه بی نقص باشم
وااای خندم میگیره چونکه واقعا حس کامل بودنه و کمال طلبی خیلی درمن زیاده و در تک تک لحظات زندگیم داره خودشو نشون میده
میدونم که هیچکسی در جهان بی نقص و کامل نیست اما همش به خودم میگم باید توی بهترین شرایطت باشی بهترین لِوِلِت و خب این اذیت کنندست
9)افراد همیشه خیانت میکنن
وااای استاد چه قدر قشنگ گفتید که توی شبکه های مجازی این چیزا زیاده و اگه میخواین این چیزارو تجربه نکنید باید ذهنتون رو کنترل کنید در مقابل استفاده از شبکه های اجتماعی
من خیلی وقته اینستامو پاک کردم و حتی تلگرامم که اینم بگم به سختی و با مقاومت زیاد پاکشون کردم
اوایل همه چیز خیلی خوب بود اما الان مدتیه هی این دوتا رو نصب میکنم هی حذف میکنم
واقعا خنده داره
چونکه خیلی به شنیدن اخبار هالیوود علاقه دارم بعضی وقتا گوشی مامانمو میگیرم و به وسیله اینستای مامانم پیجای مدنظرمو چک میکنم
خیلی هم تلاش کردم که این کارونکنم موفق هم بودم اما نه زیاد و هنوزم دنبال میکنم
و خب خیلی از این خبر هارو میشنوم
یا مثلا همچین صحبت هایی که به فلانی و فلانی خیانت شده اونوقت توقع داری به ما خیانت نشه
10)من پولدارنیستم
11)من بهتره تنها باشم
12)توی سرنوشت ما نوشته شده ، عشق اصلا به ما نمیاد
13)من اصلا بلد نیستم چجوری باجنس مخالف رابطه برقرارکنم
14)اگه وارد رابطه بشم آزادیمو از دست میدم
15)اگه وارد رابطه بشم وابسته میشم
.
.
.
.
.
و هزارتا باورهای محدود کننده دیگه
من که فکر میکردم این جلسه کمکم نمیکنه و فعلا نباید این فایل رو ببینم با صداقت کامل میگم که واقعا این فایل فوقالعاده هست واقعا خیلی به درد من خورد نه تنها توی روابط بلکه میتونم توی هر هدفی ازش استفاده کنم
خدایاصدهزارمرتبه شکرت
استادجان ازتون سپاسگذارم بابت مطالب فوق العاده که بیان کردین
این فایل بسیار برای من آموزنده بود و باورها وترمز هایی رو برای من رو کرد که اصلا فکرش رو هم نمیکردم
وقتی شما صحبت میکنید من محو حرف زدنتون میشم که چقدر خوب حرف میزنید چقدر تو این زمینه توانمند هستید وقتی به خودم میگم من هم میتونم از درون انکار میکنم که من این توانایی رو ندارم برمیگرده به باور هام که تونستم کشفش کنم
وقتی باور من زیبا نیستم رو گفتید که دماغم زیبا نیست یا صورتم قشنگ نیست وباید جراحی کنم و.. منم گفتم آره همینه منم فکم مشکل داره من کامل نیستم و..
وبرای خودم منطقی کرده بودم که نمیتونم خوب حرف بزنم چون فک خوبی ندارم فکم جلو هست البته پیش پزشک که رفتم گفتند مشکل حادی نیست وخیلی ها از شما هم به مراتب بدتر هستند براشون هم حل شده است که برای خودم هم عجیب بود هیچ موقع هم سراغ عمل جراحی نرفتم
اما من هر وقت به درد سر میفتم میگم مشکل از ژنتیک وفک من هست و اگر فکم سالم بود فلان کار وفلان کارها رو انجام میدادم کلی موفق بودم خیلی از اوقات هم میگفتم میرفتم بازیگر میشدم
دنبال کسانی گشتم که مثل خودم بودند وموفق شده بودند و توی فوتبالیست ها بازیگران تلویزیون، کاسب ها وحتی یک مشاور املاک رودیدم که دقیقا فکش مثل خودم بود وخیلی خوب حرف میزد اون چیزی که من نقص میدونستم برای خیلی ها حل شده بود چون با خودشون راحت بودند خودشون رو همون جور که هستند دوست دارند
جواد رضویان یک بازیگر موفق که فک بالایی جلو هست خیلی بیشتر از فک من اما براش حل شده است و کلی هم موفقه
خیلی دوست داشتم این مسئله رو بگم و خودم هم راحت باشم بااین مسئله وکنار بیام وحس میکنم حرف زدنم هم بهتر شده یکسری باور دیگه در مورد حرف زدن هم درون خودم کشف کردم یادمه پدرم همیشه میگفت آدمی که خیلی حرف میزنه بدرد نمی خوره واین رفته بود تو ذهن من وباور کرده بودم که با منطق کمرنگ کردم که تمام کار فرمانها که آدم های موفقی هستند برای اینکه کارشون رو توضیح بدهند ومحصولات خودشون رو معرفی کنند باید حرف بزنند واگر کسی نتونه خودش رو معرفی کنه ناشناخته میمونه اصلا خیلی از شغل ها باحرف زدنه مثل معلمی، تجارت، املاکی.. وهرچیزی که خرید وفروش هست وکسی که حرف میزنه اتفاقا آدم خوبیه وبا گفتگو خیلی از گره ها باز میشه گفتگوی بین روسای کشورها و..
وهر چقدر بتونم منطقی کنم برای ذهنم موفق ترم
خدایا شکرت که تو این مسیر زیبای خود سازی هستم سپاس گذارم
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
خدارا سپاسگزارم که با هدایت دوست عزیزم به این فایل هدایت شدم چقدر حرف های شماآگاهی های ارزشمندی داره و به چه درک و خودشناسی دراین مسیر رسیدید واقعا خداروشکر میکنم که استاد بسیار خوبی مثل شما دارم
من خودم به شخصه ذهنم خیلی مقاومت داشت ولی بعداز اینکه خوب فکر کردم دیدم این ها افکاری هستند که در ذهن من می چرخند و من باید بتونم با کنترل افکارم به خواسته هام برسم
من هم همزمان پام روی ترمز و گاز بود و انگار با شنیدن این فایل تازه داشتم متوجه میشدم چرا من هرچی بیشتر تلاش میکنم کمتر به خواسته هام میرسم
وچقدر از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که فقط دراین فایل ارزشمند در مورد 14باور نامناسب و راه حل های اونها توضیح دادید
باورهایی که ریشه اکثر اونها به احساس عدم لیاقت، عدم ارزشمندی، عدم عزت نفس، باور پذیری خودمون و خواسته هامون و شک و تردید و ترس هایی برمیگرده که در طی مسیر داریم
چقدر حرفتون درسته که ما باید درک کنیم هرچیزی یک روند تکاملی از پیشرفت هست و ما باید این روند رو درک کنیم و بدونیم فقط خداوند قادر مطلقه
و چقدر این طوری زندگی ساده و راحت میشه اما به جهاد اکبر و تعهد نیاز داره تا نتایج خودشونو با نشان دادن ایمان و جسارت ما نشون بدن
باور زیبادیدن خودمون با همون ویژگی هایی که هستیم و زیبایی رو به درون خودمون و مهارت ها و توانایی هامون ارتباط بدیم نه ظاهرمون
استانداردها و اولویت های دیگران رو اولویت زندگی خودمون قرار ندیم و توانایی و باورهای خودمون رو باور داشته باشیم
یک جمله از شما در کتاب رویاهایی که رویا نیستند بخش ششم کتاب خیلی درس بزرگی برای من داشت
اونجا اشاره کردید:
*تنها فردی که موفقیت را برای من تعریف میکند خودم هستم نه نگاه جامعه
*علاقه ات را تغییر نده، آنچه باید تغییر کند باورهایی است که مانع پرداختن به علاقه ات میشود
و چقدر این حرف درسته من قبل از دوره عزت نفس آدمی بودم که به شدت وابسته دیگران بودم، میخواستم هرطوری شده اعتماد و تائید دیگران رو جلب کنم اما الان به خودم افتخار میکنم و میبالم که استادی چون شما دارم و انقدر دارم دراین مسیر خودم رو بهبود میدم که دوست دارم بیام و از نتایج بزرگتری که از تغییر شخصیتم و زندگیم داشتم براتون بگم
باور اینکه بدونیم درجهان میلیاردها آدم وجود داره و هیچ گونه کمبودی نیست
هرکس ویژگی های منحصربفرد خودش رو داره و ما اگر مقاومت هامونو بشکنیم خداوند هدایتمون میکنه به مسیر زیبایی ها
چقدر باور لیاقت مهمه و واقعا پاشنه آشیل منم هست بخاطر ورودی هایی که داشتم
باید یاد بگیریم تا برای خودمون ارزش قائل باشیم تا جهان هم برای ما ارزش قائل باشه
*اینکه من چه چیزی میگویم مهم نیست، احساس و فرکانس من مهم است
باید الگوها و باورهای نامناسب قبل را بشکنیم و بگوییم اگر من آدم دیگری شوم و احساس لیاقت بیشتری داشته باشم
باور فراوانی را بیشتر کنم در ذهنم
آدم هایی که وارد زندگی من میشوند تغییر میکنند
هیچ کس در زندگی به جز خداوند کمال مطلق نیست و ما نقص داریم چون باید پیشرفت کنیم
*انسانی که فکر میکند کامل است پیشرفتی در زندگی خود نمیکند
چقدر من برای کمبودها و نقص هایم خودم را نپذیرفتم و خودم را سرزنش کردم درصورتی که مسیر چقدر ساده بود و کافی بود خودم را با همه نقص هایم بپذیرم
کافی است فقط ورودی های خودرا کنترل کنیم
من چقدر خوشحالم که انسان های نامناسب را از زندگیم حذف کردم
چقدر خوشحالم که از شبکه های اجتماعی فاصله گرفتم
چقدر خوشحالم که باورهایم را سعی کردم در حد توان در رفتارم عمل کنم و عملگرا باشم و فقط حرف های قشنگ نزنم
انتخاب تنهایی یا ترس از تنهایی بخاطر تلاش های بی جواب به دلیل باورهای نامناسب بسیار متفاوت است
هیچ چیزی برای ما مقدر نشده است
ما انسان هایی هستیم که با افکار و باورهای خود شرایط خودرا خلق میکنیم و هیچ خواسته ای از طرف خداوند برای ما نوشته نشده است
کافی است بپذیریم خودمان خالق زندگی خود هستیم
هیچ کس هیچ چیز را در شکم مادرش نیاموخته
انسان قابلیت و توانایی یادگیری دارد و همه چیز را میتواند یاد بگیرد
یک مهارت با تکرار و تمرین بسیار میتواند به راحتی جزو شخصیت و رفتار ما بشود
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به این مسیر زیبا هدایت کرد
امروز یه فیلمی دیدم که دوست داشتم اینجا راجبش بنویسم از خداوند کمک میخوام برای نوشته هام, چون خیلی مرتبطه من تقریبا یه هفتست درگیر این فایل و کامنتاش شدم و دارم با دقت میخونم. من خودم طبق بررسی هایی که کردم ترمزهای اخری که استاد گفتند رو دارم یکی ترس از شروع ارتباط, بهتره تنها باشم, معلوم نبست چی بشه, ارتباط زحمت داره و اینا, ولی در مورد لیاقت و اینا فکر خاصی تو نظرم نیمد. دلیلی هم که این ترمز ها رو دارم و البته تو بیشتر روابط خانوادگی و دوستانمم همینطور شدم یه بی تفاوتی زیادی گرفتم. من از بچگی یکی از اعضای خونوادم خیلی طرد میکرد منو و من خیلیییی وابسته میشدم و از لحاظ روحی واقعا درگیر بودم ولی رو شخصبتم که کار کردم مستقلتر بشم ازونور بوم افتادم و دیگه زیاد روابط برام حائز اهمیت نیست راستش و اینو یک ترمز میدونم برای خودم, حالا از یه جهاتی خوبه که وابسته هیچ کس نیستم میتونم از هرررر تنها بودنی لذت ببرم و دوره لیاقتم واقعا فهمیدم درونگرام, ولی ارتباط اجتماعی خیلی خیلی خوبی دارم با همه اوکیم. حتی امروز با مامانم صحبت شد میگفت تو هیچوقت ندیدم کسی ازت گله کرده باشه و رنجونده باشیش, ولی بخاطر اون طرد همیشگی که حقیقتش از سمت برادرمم بود یعنی حتی از بچگی تا 22 سالگی بعدشم که کلا ازدواج کرد رفت کلا نبود که بخواد طرد کنه منو هم ساخت از لحاط استقلال و ارتباط گرفتن ولی از یه جایی ب بعد هم زیادی بی تفاوت کرد ولی خب باید نگرشمو تغییر بدم ,امروز یه فیلمی دیدم که برام مرتبط بود و کلی فکر بوجود اورد ,من یک افسانه ام. ویل اسمیت بازی میکرد(نکته اخلاقیشم تو پرانتز قانون توجه بود که من این مدت که فقط مستند میدیدم خیلی از مستندهای ویل اسمیت رو دیدم حالام که نشستم پای فیلم بازم ابشون بودن) خلاصه یک فیلم اخرزمانیع که هیشکی زنده نمونده تو نیویورک و فقط ویل اسمیت که یک دکتره و سگش زنده موندن و مابقی ادمخوارها ک فقط شبها میان بیرون, ویل هر روز میرفت توی شهر با سگش و حس تنهاییشو نشون داد و کامل میشد فهمید, یه تیکه از فیلم ویل رفته بود جایی که هواپیماها بودن و من همون لحظه احساس کردم که اگه تمااااام شهر و ثروتش و تجهیزاتش و زیبایی ها و حتی ساحل ها و هرچی که هست برای توباشه ولی تنها باشی هیچ لذتی نداره! هرچی ببشتر به این فکر کنم که قراره بهترینهارو داشته باشم ولی کسی نباشه که باهاش شیر کنم نعمت ارتباطات خوب بیشتر درک میشه, خوب میدونم ازونور بوم افتادم باید خوبیاشو درک کنم تا پام ازین ترمز برداشته بشه
فکر کردن به رابطه ب استاد و خانم شایسته که خوشیاشونو باهم دارند و یک الگوی بی نظیرن از عادی نشدن عشق, از لذتهای یکسان, از روزی هشت ساعت صحبت کردن, میدونی دلم میخواد ذهنم بفهمه که عزیزم ارتباط عاشقانه داشتن واقعا مبتونه زندگیو بهتر کنه
من نمیدونم اون فیلم هدفش از ساختن چی بوده ولی با توجه به زمانی که درگیر این فایل بودم و دیدمش خیلی این برداشت رو کردم. یه جایی از فیلم تابلوی ونگوک روی دیوار خونه ویل هست, که فکر نیکنم معنیش این بوده بخاطر خالی شدن شهر اون تابلو را از موزه اورده , برای من که به لطف خدا دستام از هنر نقاشی سرشارن گفتم فاطمه تو نقاشی بکشی و کسی نبینه به چه دردی میخوره, اصلا ارتباطات واقعا گسترده و مهمه
خدای من خیلی ناشکر بودم این مدت رو میخوام بگذارم رو روابط و البته روابط عاشقانم و این باورهارو نهادینه کنم تا تو زندگیم جلوه کنه و خودمو انقدر از این نعمت عشق خداوند محروم نکنم, استاد بخدا این چندوقته که حدودا یکی دوهفتس فایل نزاشتید دلم داره پر میزنه براتون. خوشا اون روزا تو دوره لیاقت که حالا میفهمم چه نعمتی بود, برنامم اینه که خوبیا و نکات مثبت روابط عاشقانه استاد رو تایید و تحسین کنم تا ذهنم از داشتن روابط خوب بیشتر و بیشتر بخواد لذت ببره و خودشو پوش بده به اون سمت.
سلام به همه عزیزان
همین چند دقیقه قبل خبر بدی بهم دادن ولی جالب بود که من تونستم سریع خودم رو ریکاوری کنم. فقط با یک هفته کار کردن روی سایت و دیدن فایلها.
نکته اصلی که می خواستم اینجا بگم در مورد خود استاد بود. چون به صورت ام پی تری دارم فایلها رو می بینم بعضی از فایلها به نظر هنوز ایران بودند که ضبط شده و بعضی هاش خیلی جدیده. میزان بلوغ و آگاهی سطح بالا و همین قانون تکامل در نحوه صحبت و اجرا و مدل صحبتشون کاملا مشهوده. اطمینان و قوت قلبی که در این ویدئو دیده میشه عالیه.
دوست دارم صدبار ببینم.
ممنونم
به نام پروردگار زمین و آسمان
درود بی نهایت بر استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز
اریان هستم 20 ساله از تهران
وقتی راجب اکسپلور و سوشال مدیا صحبت کردید یک موضوعی برام باز شد
من سال پیش یک رابطه فوق العاده رو جذب کردم بی نهایت رابطه سالم و خوبی بود هم از نظر پایه بودن باهام هم از نظر اخلاقی رفتاری ظاهری بی نقص بود پارتنری داشتم که کل دانشگاه مونده بودن من چطور با این شخص کانکت شدم همه دنبالش بودن بس که همه جوره تکمیل بود و دقیقا چیزی بود که من میخواستم .
یکی از سمیمی ترین دوستانم تو اون دوره زمانی با پارتنرش تموم کرده بود و من خیلی اشتباه کردم ونشستم به شنیدن غر غر های این شخص،اکسپلورم شده بود تماما شکست عشقی طولی نکشید که رابطه ای که همه حسرتشو میخوردن به پایان رسید و قانونمندی جهان هستی راه مارو از هم جدا کرد .
دیروز اولین باری بود که قسمت دوم این برنامه رو گوش دادم در جا اینستا رو پاک کردم موزیک هامو پاک کردم ورودی هامو بستم انشالله خدا هم کمکم کنه تا ثابت قدم باشم در این مسیر .
یسری وقتا چیزهایی رو بدست میاریم و با رفتار ها باور های غلط خودمون به جهان میگیم که من لیاقتشو ندارم.
من شمارو الگوی خودم در روابط و در ثروت و در همچی قرار دادم استاد خیلی دوست دارم انقدر که باورت نمیشه 🫂️
امیدوارم من و بقیه دوستان با استفاده از درس های شما بشیم همون چیزی که میخوایم چه بسا بالاتر .
در پناه الله شاد خوشحال و سلامت باشید ️
خدا را صد هزار مرتبه شکر
حالا که یه کم به مدار بالاتر اومدیم یه کم کار سخت شده برام
من خواسته دارم … این درست
حالا باید وابستگی را کناربزارم که با تمرین کردن میشود حلش کرد
خواسته ام را به جهان درست اعلام کنم . درست یعنی بگم من این خواسته را می خواهم
و رها کنم
بهش نچسبم
قدرت را از آدمها بگیرم یعنی قدرت را به خداوند بدهم و هر کس کمکم کرد و پیشنهادهای عالی داد . من را برد اونجایی که باید ببرد ازش تشکر کنم ولی قدرت را به خداوند بدهم
نگم تا این خواسته نباشه من به چه کار میام
تجسم نقطه پایانی خواسته ام را تا می تونم انجامش بدهم
شکر گزاری مداوم
سپاسگزار بودن برای داشته هام
کوچکترین نشانه با تایید کنم
الگوهایی که این خواسته را الان در این زمانه دارند را تحسین کنم هم قلبی هم لفظی یعنی الکی نباشه درست باشه واقعیت داشته باشه
باور کنم که 100درصد من به این خواسته می رسم
تا می تونم خودم را به احساس خوب برسونم و در احساس خوب خودمو نگه دارم
ورودی هام را کنترل کنم چون می دونم ورودی خوب قطع به یقین خروجی خوب را تحویل می دهد
تا می تونم حرکت کنم
………
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
یه راست برم سراغ باورهای محدود کننده خودم:
– در رابطهی با همسرم، دیدم که من همیشه دارم به ایشان ایراد میگیرم و از خودم بیخبرم.این درصورتی است که منم که باید پیشرفت کنم و خودم هستم که موجب پیشرفت خودم هستم و هیچ عامل بیرونی نمیتونه در تعیین سرنوشت من هیچ اثری داشته باشه. خوب پس اگر این طوریه و من دارم این را شعار میدم، دیگه اصلا ایرادگیری یه بهانه است و بس! میدونید چرا؟ چون به نظر من ایرادگیری من به این دلیل انجام میشه که من همش از دیگران انتظار دارم به خواست من زندگی کنند و همون جوری باشن که من میخوام. اینطوری من دارم به خودم زیان میرسونم. بهتره که بپذیرم و تمرین کنم که لازم نیست دیگران مانند من بیاندیشند و مانند من زندگی کنند و اهدافی مانند من داشته باشند. البته که خدا را سپاس بهتر از پیش شدهام ولی حالا حالاها کار دارم و باید هر روز روی خودم کار کنم و پیوسته به خودم بگم که همونطور که تو حق داری اونجوری که دلت میخواد زندگی کنی، دیگران هم حق دارند که هرجور که دلشون میخواد زندگی کنند! حالا فکر میکنم که درواقع این شکل نگرش من به رابطهام با همسرم، نشان از وابستگی من به ایشان است. وابستگی یعنی اینکه من کامل نیستم و میخوام با این رابطه که شکلش را هم میخوام خودم تعریف کنم، کامل بشم. البته خوبه که شکل رابطه را خودم تعریف کنم ولی، به نظرم بهتره که این بازی برد برد باشه و هر دو طرف ازون لذت ببرند تا به هر دو طرف خوش بگذره! وقتی به هر دو طرف خوش بگذره،رابطه گستردهتر و پایدار میشه. منم که همین را میخوام. من میدونم که هیچ آدمی کامل نیست و من و همسرم و دیگران هم از این قاعده مستثنی نیستیم. بنابراین، پافشاری بر کامل بودن کسی و پیوسته به دنبال نکات منفی او بودن، به معنای اینه که داریم فکر میکنیم که یه چیزی سر جای خودش نیست.
شما استاد بزرگوارم همیشه صحبت مدارها را میکنی و من هم بهش باور دارم! بنابراین اگر من روی خودم کار کنم، دو برتری در این کار هست:
1. من رشد میکنم و خودبهخود در مداری جای میگیرم که بالاتره و بهتره.
2. با آدمایی مرتبط میشم که اونا هم در همون مدار هستند و اونای دیگه یا به این مدار میان و یا اینکه از زندگی من دور میشن.
اگه من دارم به کسی سخت میگیرم، به نظرم به دلیل وابستگیهای من به او و یا بهطور کلی وابستگی به دنیاست.
یه ترمز دیگهی من اینه که وقتی اهدافم را مینویسم و بلندپروازانه هم مینویسم، اول یادم میره که عجله کار شیطانه و اگه در دام شیطان بیفتم یعنی به خدا اعتماد نکردم. الان یه فکری به ذهنم اومد و اونم اینه که، اگه برای رسیدن به اهدافم عجله کنم( البته با عشق، تمام تلاشم را بکنم و هیچ کم نگذارم) درواقع مثل یه وزنه بردار میمونه که با همهی تواناییش، بدون گرمکردن و آمادگی بره روی تخته و خوب معلومه که چی میشه؛ وزنه با کمال شرمندگی از دستش میافته. اگه پشت هم عجله کنم، اینجوری میشه که پشت هم شکست میخورم و دلسرد میشم و دست از کار میکشم. مهم اینه که عاشقانه و صادقانه همهی تلاشم را به هنگام بکنم، از خداوند یگانه پیوسته هدایت بخوام و بدونم و متذکر بشم که خدایا من از خودم هیچ ندارم و به آنچه از تو به من برسه نیازمند و فقیرم. پس، چرا نگرانی؟ چرا دلهره؟ چرا نگرانی؟ عه، دوبار نوشتم نگرانی! این نشون میده که من بسیار نگرانم و از درگاه خدا میخوام که این باور و ایمان را در من زنده کنه و تنومند کنه که تنها به خودش باور داشته باشم و تنها به خودش توکل کنم و نگران هیچ چیز نباشم و بلندپروازانه هدفگذاری کنم و اونا را به اهداف کوچک بشکنم و همهی تلاشم را بدون هیچ نگرانی بکنم و سرانجامش را به خودش بسپارم!
یه ترمز دیگهی من اینه که وقتی میخوام برای معرفی محصولات به یک مشتری احتمالی اقدام کنم، شرک میاد به سراغم. شرمی که تو دلم هست بهم میگه: تو باید بتونی این محصولات را به اون آدم بفروشی! از یه طرفی هم یه غرور بهم میگه اگر نخواست به درک! ولی الان دارم فکر میکنم که، اصلا یک فروشندهی محصولات کاملا اورگانیک که بهترین دنیا هستند، باید تازه منتشر را هم بکشند. بنابراین، این مسئله به دلیل کاستی عزتنفس من هست و بس! باید به خودم بگم و بدونم که آقا جون تو تا دربارهی محصولات وقت نگذارید و برای دیگران از برتریهای بینظیر اونا که تو دنیا مثلشون پیدا نمیشه چیزی نگی، وقتی اینو عیب و آر بدونی، خوب اتفاقی هم نمیافته و فروشی هم نخواهید داشت! به گفتهی شاعر که:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یکی دیگه از ترمزهای من اینه که دیگران از من جلو افتادند و من عقب موندم و این منو نگران میکنه.
امروزه دارم به خودم میگم: خوب تو نگران باشی یا نباشی، چه فرقی داره! به جای نگرانی، از اونا درس بگیر! من میدونم که اونا روی رشد شخصی خودشون بسیار کار کردند. بنابراین، من هم با کار بر روی رشد شخصی و اسیر شتابزدگی و نگرانی نشدن و حس رقابت که کار شیطانه، میتونم با این باور زیبا که دستم تو دستای خداست و خدای من همون خدای اونجاست و اصلا هم دیر نشده، با کار کردن روی خودم به نتایجی برسم که برای خودم و تنها برای خودم خیرهکننده باشند!!!
خدایا پروردگارا، چگونه این همه لطف و محبت و توجه و نعمت و برکت و ثروت روزافزون شما را سپاس گویم؟! تنها از درگاه پر مهرت درخواست میکنم که من و ما را همیشه در مسیر هدایت و آگاهی بگذاری تا مراحل تکاملی خود را در این دنیا به خوشی و شادی بپیماییم و چنان در ثروت روزافزون شما غرق باشیم که به آزادی مالی و زمانی و مکانی کامل رسیده و تا پایان عمر در این دنیا از لحظه به لحظهی زندگیمان لذت ببریم و دنیا را به جایی بهتر بدل سازیم!!!
ارادتمند شما
سلام استاد عزیز،
شما که اینقدر به لطف خدا در کارتون عالی هستید، چرا از واژه جعلی “جهان سوم” که توسط غربی ها برای تحقیر و تضعیف اعتماد به نفس کشورهای غیر غربی سا خته شده استفاده می کنید؟
عمل بینی تو کانادا و آمریکا حدود 14000 دلار هزینه داره و یکی از دلایل اصلی که مردم دنبال عمل زیبایی بینی نیستن همین قیمت بالا و لوکس بودن اونه.
لطفاً از واژه غربی و ساختگی “جهان سوم” که عزت نفس هوطنان را تضعیف می کنه استفاده نکنید.
با سپاس
به نام الله یکتا
اصل شخصیته و اصل بهبود شخصیته،خواسته ها که با هر بار رسیدن تکراری میشن و خواسته های جدید شکل میگیره….
کسی که به دنبال بهبود شخصیته،پول به دنبالش میاد،نازش رو میخره و التماسش میکنه
کسی که روی توانایی هاش و مهارتهاش کار میکنه و به درون خودش متکی هست جهان بهش کرنش میکنه و تموم نعمتهاش رو به پاش میریزه
در فوتبال شخصی میاد مثل مسی و میره و از فوتبال بازی کردن لذت میبره و عاشقشه و متعهد به تمرین کردن و انظباط شخصیه و خودش رو باور داره و متکی هست به درون خودش و ادامه میده و در نهایت نتیجه و پاداش جهان برای اون ثروت،محبوبیت،آرامش،لذت و…. است
حالا این حجم از تعهد و ایمان رو وقتی با خودمون مقایسه میکنیم میبینیم که ما بیشتر برای جلب توجه کار میکنیم و همون کاری رو هم که انجام میدیم با تعهد نیست و بیشتر رفتارهایمان طوری هست که در نظر دیگران خوب جلوه کنیم و به راحتی مشرک میشیم و باج میدیم و وابسته میشیم و ….
از غیبت و حسادت گرفته تا توجه به نکات منفی دیگران و حتی خودمون و باور به کمبودهایی که در وجودمون بیداد میکنه،از همه میترسیم و به هر عامل بیرونی باج میدیم
اصل شخصیته و باور به با ارزش بودن فارغ از هر دستاوردی و هر شکستی
چقدر شگفت انگیزه این نوع نگاه و این نوع باور،
باوری که خودش به تنهایی سعادتمندی در دنیا و آخرت رو برات به همراه میاره
کسی که از درون خودش رو لایق میدونه و هر روز روی ترسهاش و نجواهاش پا میذاره و با ایمان و توکل قدم برمیداره و منتظر رخ دادن نتیجه نیست و از مسیر لذت میبره،اون زندگی رو در تمام ابعادش تجربه کرده و اون خوشبخته
طمع و احساس کمبود و حرص همیشه برای این بوده که ما رو ضعیف نشون داده و گفته تو هیچی نیستی و برای شروع کافی نیستی و همیشه باعث شده ما بترسیم و اون کاری که باید رو انجام ندیم چون ما باور کردیم که کمبود داریم و باید یک عامل بیرونی باشه تا من شروع کنم و به خودمون میایم میبینیم غرق در بدهی و وام و قرضیم و زندگی که پر از تشویش و اضطرابه،به خاطر درک نکردن اصل و عجله برای رسیدن به خواسته هایی که هیچ وقت تمومی ندارن
اینا رو به خودم میگم تا یادم باشه که صبر کنم و ایمانم رو نشون بدم و باور کنم که من بدون هیچ شرطی و فقط به خاطر وجودم در این جهان لایق برخورداری از تمام نعمتهای الهی هستم
به الله پناه میبرم و محتاجشم و تسلیم اون هستم
ممنون از استاد عزیزم بابت این فایل بی نظیر
درود بر آقا محمد جواد اسدی گرامی
از شما برای نوشتهی بسیار خوب و پندآموزتان سپاسگزارم. بگذارید مثالی از خودم بگم:
امروز داشتم در محل کارم برای معرفی محصولاتی که نمایندهی آنها هستم نزد یکی از همکارانم که از پیش با ایشان هماهنگ کرده بودم میرفتم. در راه داشتم فکر میکردم و برای خودم باور میساختم که؛ تو( یعنی خودم) اگر داری میری پیش کسی برای معرفی محصولات، این کار اسمش کفر و شرک نیست! این بخشی از مراحل تکاملی زندگی اوست. درواقع اگر یک جا بنشینم و کاری نکنم، اتفاقا این همان شرک است برای اینکه قدرت را دادم به غیر خدا. چه جوری؟ اینجوری که خدا برپایهی قدرتی که به من و ما داده، از من انتظار داره که تمام توانم را برای خلق خواستههایم به کار بگیرم و به این ترتیب سازندهی زندگی خودم باشم. اگر من خود و محصولاتم را معرفی نکنم، چه جوری مردم من و محصولات را بشناسند؟! من فکر میکنم دلیل این رفتارم این است که، عزتنفسم پایین است. خدا را سپاس که دارم بهتر میشم و روم میشه و میرم پیش مشتریان و محصولات را خوب پرزنت میکنم. از این نظر خوبم خدا را شکر! امروز در زمان پرزنت محصولات نزد همکارم، از خدا خواستم که مرا هدایت کند و ایشان هم مانند همیشه مرا هدایت کرد. انگار به من گفت: تو ساکن باش، بگذار همکارت حرف خودش را بزنه و سر آخر تو صحبت کن! منم کوش دادم و به سودم تمام شد! انگار داشت به من میگفت که؛ خودش ازت میخواد و تو لازم نیست که منت بکشی و با سربلندی حرف بزن! خدا را سپاس که من هم به هدایت الهی گوش دادم و سر آخر همه چیز به سوپ من تمام شد!!!
واقعا وقتی همه چیز را به دست خدا میگذاریم، خودش به بهترین شکل کارها را انجام میده!
خدایا شکرت! مه سایهات همیشه سر ما هست!!!
ارادتمند شما
به نام الله یکتا
من باید تمام توانم رو برای رسیدن به خواسته هام بذارم و با قدرت ادامه بدم و با قدرت حرف بزنم و نتیجه و هدایت ها دست خداست
این اون چیزی بود که از کلام شما دوست عزیزم برداشت کردم و چقدر خوب گفتی،باید بشینم ببینم چه توانایی هایی دارم و چطور میتونم ازشون برای بهبودم استفاده کنم تا هم خودم بهتر بشم و هم لذت ببرم و ثروت خلق کنم و جهان گسترش پیدا کنه….
ممنونم ازت
خدایا شکرت
درود بر شما آقا محمد جواد اسدی گرامی
از توجه شما سپاسگزارم. آره به خدا! از وقتی دارم اینجوری کار میکنم، خدا هر روز منو سورپرایز میکنه. درواقع، این من هستم که با شرک ورزیدن خودمو را از ثروتها و نعمات و برکات روزافزونش دور میکنم. این منم که با عجله کردن راه را گم میکنم. این منم که با اعتماد نکردن به خدا، اسیر تردید و ناامیدی و ابلیس( نام دیگر شیطان است به معنای بسیار ناامید کننده) میشم.
خدا همیشه ما را هدایت میکنه ولی ما کوریم و کریم. خدایا من را ببخش که اسیر شرکم. خودت من و ما را از این دام رها کن! و پیوسته نظرت را به نگاه دار و به کاستیهای ما نگاه نکن. خدایا نمیدانم که چه جوری سپاسگزاری کنم؟! نمیدانم چه جوری حواسم را بیشتر به شما جمع کنم؟! ولی میدانم که شما من و ما را پیوسته هدایت میکنی! میدانم که سپاسگزاری بهترین راه برای آرامش و رسیدن به اهداف است! پس خودت توفیق سپاسگزاری روزافزون را به ما ارزانی کن!
آقا محمد خان عزیز، برای شما و همهی عزیزان همراه بهترین آرزوها را از درگاه تنها فرمانروای جهانیان دارم!
ارادتمند شما
به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست…
سلام به استادعزیزم و مریم جان زیبا
سلام به دوستان عزیزم
امیدوارم حالتون عالی باشه
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟
باورهای محدود کننده و ترمز ها در روابط
1)من از لحاظ ظاهری آدم زیباوجذابی نیستم
من خیلی هارو دیدم که همچین فکری میکنن
یکی از حرف هایی که زیاد از این آدما شنیدم اینکه ای کاش مثل فلانی زیبا بودم ای کاش چشمای فلانی رو داشتم یا مثلا میگن تو قیافه هم شانس نداریم و از این جور صحبت ها
حالا جالبی کار اینجاست که وقتی صدتا عمل زیبایی انجام میدن بعدش بازم راضی نمیشن
چون رضایت باید درونی باشه
باورهای جدید: زیبایی به ظاهر نیست ،زیبایی به درون منه ، هرکسی به یک شکلی زیباست
ما باید خودمون رو بپذیریم ،ما زیبا هستیم دقیقا همینجوری که هستیم
بعدشم یک چیزی که هست اینکه ماانسان ها هرکدوم باهم فرق داریم و هرکسی سلیقش فرق میکنه با نفردیگه
از نظر من موهای فر زیباست از نظر یکی دیگه موهای لخت از نظر یکی چشمای رنگی زیباست و هرکسی تعریف جدایی داره برای خودش
2)من توانایی خاصی ندارم
مثلا دیدم آقایی که دکتره و خانمشون خانه دار
دیدم خانمه دکتره آقا یه شغل آزاد داره
چیزی که خیلی توی جامعه میبینم اینکه یک سری رشته و شغل ها بولد شده و خب اصلا این خوب نیست
3)همه آدم های درست و حسابی ازدواج کردن
و دیگه دختر یا پسر مناسب برای ازدواج نیست
(باور کمبود)
باورهای جدید:همیشه آدم فوق العاده هست،هیچوقت نیست که درجهان کمبود باشه
4)من لایق یک رابطه عاشقانه نیستم
بحث لیاقت خیلی خیلی مهمه و یکی از اهداف امسالم کارکردن روی باور لیاقته
اینکه من لیاقت بهترین هارو دارم
من لیاقت بهترین روابط رو دارم
5)من همیشه آدم های نامناسب رو جذب میکنم
خیلی این الگو رو میبینم که اون فرد یک سری آدما میاد تو زندگیش و همش تقریبا یه جور شخصیت داره یه تعداد خاصی از افراد
انگارکه همشون یکی هستن فقط اسمشون فرق داره
نمیتونم بگم در من همچین چیزی نیست کاملا میتونم بگم یه مدت بود آدمایی که میومدن تو زندگیم تقریبا یک سری ویژگی های تکراری داشتن اینم به خاطر این بود که من خودم زیادی روی اون ویژگی ها فوکوس میکردم در نهایت هم دنیا بهم نشون داد
6)تمام روابط آخرش به رنج و ناراحتی و غصه و جدایی ختم میشه
غافل از اینکه اگه در مسیر درست باشی خوشی فقط میتونه بیشترو بیشتر بشه
این جمله استاد رو خیلی خیلی دوست دارم و خودم به همه میگم اینکه حتی اگه اون رابطه اشتباه باشه و تهش با غم و ناراحتی تموم بشه ولی در نهایت کلی چیز یادمیگیریم و رشد میکنیم
7)من برای یک رابطه عاشقانه خیلی جوانم یا خیلی پیرم
اینو بعضی وقتا به خودم میگم که رزا خیلی زوده و خیلی جوونی بااینکه 22 سال سن دارم و سن پایینی هم نیست اما این الگو رو خیلی دیدم که طرف با وجود سن 40 حالا چه دختر و چه پسر هنوز ازدواج نکرده برای همینه که هی به خودم میگم الان به فکر این چیزا نباش
8)من باید برای شروع رابطه بی نقص باشم
وااای خندم میگیره چونکه واقعا حس کامل بودنه و کمال طلبی خیلی درمن زیاده و در تک تک لحظات زندگیم داره خودشو نشون میده
میدونم که هیچکسی در جهان بی نقص و کامل نیست اما همش به خودم میگم باید توی بهترین شرایطت باشی بهترین لِوِلِت و خب این اذیت کنندست
9)افراد همیشه خیانت میکنن
وااای استاد چه قدر قشنگ گفتید که توی شبکه های مجازی این چیزا زیاده و اگه میخواین این چیزارو تجربه نکنید باید ذهنتون رو کنترل کنید در مقابل استفاده از شبکه های اجتماعی
من خیلی وقته اینستامو پاک کردم و حتی تلگرامم که اینم بگم به سختی و با مقاومت زیاد پاکشون کردم
اوایل همه چیز خیلی خوب بود اما الان مدتیه هی این دوتا رو نصب میکنم هی حذف میکنم
واقعا خنده داره
چونکه خیلی به شنیدن اخبار هالیوود علاقه دارم بعضی وقتا گوشی مامانمو میگیرم و به وسیله اینستای مامانم پیجای مدنظرمو چک میکنم
خیلی هم تلاش کردم که این کارونکنم موفق هم بودم اما نه زیاد و هنوزم دنبال میکنم
و خب خیلی از این خبر هارو میشنوم
یا مثلا همچین صحبت هایی که به فلانی و فلانی خیانت شده اونوقت توقع داری به ما خیانت نشه
10)من پولدارنیستم
11)من بهتره تنها باشم
12)توی سرنوشت ما نوشته شده ، عشق اصلا به ما نمیاد
13)من اصلا بلد نیستم چجوری باجنس مخالف رابطه برقرارکنم
14)اگه وارد رابطه بشم آزادیمو از دست میدم
15)اگه وارد رابطه بشم وابسته میشم
.
.
.
.
.
و هزارتا باورهای محدود کننده دیگه
من که فکر میکردم این جلسه کمکم نمیکنه و فعلا نباید این فایل رو ببینم با صداقت کامل میگم که واقعا این فایل فوقالعاده هست واقعا خیلی به درد من خورد نه تنها توی روابط بلکه میتونم توی هر هدفی ازش استفاده کنم
خدایاصدهزارمرتبه شکرت
استادجان ازتون سپاسگذارم بابت مطالب فوق العاده که بیان کردین
دوستون دارم
در پناه الله شاد و تندرست باشید
سلام رزا خانم دوستداشتنی و زیبا
کامنت زیباتون خیلی برام درس داشت
ترمزها و باورای جدیدی که نوشتین خیلی کاربردی هست
زیبایی ظاهری، مقایسه، باور کمبود، کمالگرایی
تو بحث زیبایی و جذابیت همه ما زیبا هستیم، افریده شده به دست خداوندیم و خدا چیز زشت نمیافرینه.
زیبایی به درون خودمون هست، به احساس خوبی که خودمون از خودمون داریم
اینکه تو هیچ زمینه ای هم خودمون رو با بقیه مقایسه نکنیم
نه تواناییهامون رو، نه استعدادمون رو، نه حتی ظاهر مون رو
همه ما یونیک و منحصر به فرد هستیم و تواناییهای خاص خودمون رو داریم
از هر نظر با خودمون تو صلح و ارامش باشیم، خودمون رو دوست داشته باشیم و خودمون رو لایق بدونیم و خدا رو شکر کنیم
این احساس خوب، این احساس لیاقت، احساس ارامش و رها بودن، هدایتگر ما به سمت افراد خوب و اتفاقات عالی میشه
بازم تشکر بابت باورای یاری دهنده ای که نوشتین
به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست…
سلام به دوست عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه
سپاسگذارم بابت کامنتی که برام گذاشتی
خیلی خوشحالم که کامنتم برات مفید واقع شده
چه قدر این جمله رو دوست داشتم
تو بحث زیبایی و جذابیت همه ما زیبا هستیم، افریده شده به دست خداوندیم و خدا چیز زشت نمیافرینه
چه قدر زیبا گفتی
دقیقا باور خودمم همینه و من همیشه براین باور بودم که هیچکسی زشت نیست و همه ی ما زیبا هستیم
یا این جمله که
همه ما یونیک و منحصر به فرد هستیم و تواناییهای خاص خودمون رو داریم
ما نمی تونیم دو نفر رو پیداکنیم که اثرانگشت های یکسانی دارن حتی دوقلوها
این یعنی همه ما منحصربهفرد هستیم و خدای ما چه قدر تواناست
خدایاشکرت
ممنون از شما که باعث شدید این مطالب رو دوباره برای خودم یادآوری کنم چونکه واقعا بهش احتیاج داشتم
برات بهترینارو از خدا میخوام دوست عزیزم
بنام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم وهمه اهالی سایت
این فایل بسیار برای من آموزنده بود و باورها وترمز هایی رو برای من رو کرد که اصلا فکرش رو هم نمیکردم
وقتی شما صحبت میکنید من محو حرف زدنتون میشم که چقدر خوب حرف میزنید چقدر تو این زمینه توانمند هستید وقتی به خودم میگم من هم میتونم از درون انکار میکنم که من این توانایی رو ندارم برمیگرده به باور هام که تونستم کشفش کنم
وقتی باور من زیبا نیستم رو گفتید که دماغم زیبا نیست یا صورتم قشنگ نیست وباید جراحی کنم و.. منم گفتم آره همینه منم فکم مشکل داره من کامل نیستم و..
وبرای خودم منطقی کرده بودم که نمیتونم خوب حرف بزنم چون فک خوبی ندارم فکم جلو هست البته پیش پزشک که رفتم گفتند مشکل حادی نیست وخیلی ها از شما هم به مراتب بدتر هستند براشون هم حل شده است که برای خودم هم عجیب بود هیچ موقع هم سراغ عمل جراحی نرفتم
اما من هر وقت به درد سر میفتم میگم مشکل از ژنتیک وفک من هست و اگر فکم سالم بود فلان کار وفلان کارها رو انجام میدادم کلی موفق بودم خیلی از اوقات هم میگفتم میرفتم بازیگر میشدم
دنبال کسانی گشتم که مثل خودم بودند وموفق شده بودند و توی فوتبالیست ها بازیگران تلویزیون، کاسب ها وحتی یک مشاور املاک رودیدم که دقیقا فکش مثل خودم بود وخیلی خوب حرف میزد اون چیزی که من نقص میدونستم برای خیلی ها حل شده بود چون با خودشون راحت بودند خودشون رو همون جور که هستند دوست دارند
جواد رضویان یک بازیگر موفق که فک بالایی جلو هست خیلی بیشتر از فک من اما براش حل شده است و کلی هم موفقه
خیلی دوست داشتم این مسئله رو بگم و خودم هم راحت باشم بااین مسئله وکنار بیام وحس میکنم حرف زدنم هم بهتر شده یکسری باور دیگه در مورد حرف زدن هم درون خودم کشف کردم یادمه پدرم همیشه میگفت آدمی که خیلی حرف میزنه بدرد نمی خوره واین رفته بود تو ذهن من وباور کرده بودم که با منطق کمرنگ کردم که تمام کار فرمانها که آدم های موفقی هستند برای اینکه کارشون رو توضیح بدهند ومحصولات خودشون رو معرفی کنند باید حرف بزنند واگر کسی نتونه خودش رو معرفی کنه ناشناخته میمونه اصلا خیلی از شغل ها باحرف زدنه مثل معلمی، تجارت، املاکی.. وهرچیزی که خرید وفروش هست وکسی که حرف میزنه اتفاقا آدم خوبیه وبا گفتگو خیلی از گره ها باز میشه گفتگوی بین روسای کشورها و..
وهر چقدر بتونم منطقی کنم برای ذهنم موفق ترم
خدایا شکرت که تو این مسیر زیبای خود سازی هستم سپاس گذارم
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
خدارا سپاسگزارم که با هدایت دوست عزیزم به این فایل هدایت شدم چقدر حرف های شماآگاهی های ارزشمندی داره و به چه درک و خودشناسی دراین مسیر رسیدید واقعا خداروشکر میکنم که استاد بسیار خوبی مثل شما دارم
من خودم به شخصه ذهنم خیلی مقاومت داشت ولی بعداز اینکه خوب فکر کردم دیدم این ها افکاری هستند که در ذهن من می چرخند و من باید بتونم با کنترل افکارم به خواسته هام برسم
من هم همزمان پام روی ترمز و گاز بود و انگار با شنیدن این فایل تازه داشتم متوجه میشدم چرا من هرچی بیشتر تلاش میکنم کمتر به خواسته هام میرسم
وچقدر از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که فقط دراین فایل ارزشمند در مورد 14باور نامناسب و راه حل های اونها توضیح دادید
باورهایی که ریشه اکثر اونها به احساس عدم لیاقت، عدم ارزشمندی، عدم عزت نفس، باور پذیری خودمون و خواسته هامون و شک و تردید و ترس هایی برمیگرده که در طی مسیر داریم
چقدر حرفتون درسته که ما باید درک کنیم هرچیزی یک روند تکاملی از پیشرفت هست و ما باید این روند رو درک کنیم و بدونیم فقط خداوند قادر مطلقه
و چقدر این طوری زندگی ساده و راحت میشه اما به جهاد اکبر و تعهد نیاز داره تا نتایج خودشونو با نشان دادن ایمان و جسارت ما نشون بدن
باور زیبادیدن خودمون با همون ویژگی هایی که هستیم و زیبایی رو به درون خودمون و مهارت ها و توانایی هامون ارتباط بدیم نه ظاهرمون
استانداردها و اولویت های دیگران رو اولویت زندگی خودمون قرار ندیم و توانایی و باورهای خودمون رو باور داشته باشیم
یک جمله از شما در کتاب رویاهایی که رویا نیستند بخش ششم کتاب خیلی درس بزرگی برای من داشت
اونجا اشاره کردید:
*تنها فردی که موفقیت را برای من تعریف میکند خودم هستم نه نگاه جامعه
*علاقه ات را تغییر نده، آنچه باید تغییر کند باورهایی است که مانع پرداختن به علاقه ات میشود
و چقدر این حرف درسته من قبل از دوره عزت نفس آدمی بودم که به شدت وابسته دیگران بودم، میخواستم هرطوری شده اعتماد و تائید دیگران رو جلب کنم اما الان به خودم افتخار میکنم و میبالم که استادی چون شما دارم و انقدر دارم دراین مسیر خودم رو بهبود میدم که دوست دارم بیام و از نتایج بزرگتری که از تغییر شخصیتم و زندگیم داشتم براتون بگم
باور اینکه بدونیم درجهان میلیاردها آدم وجود داره و هیچ گونه کمبودی نیست
هرکس ویژگی های منحصربفرد خودش رو داره و ما اگر مقاومت هامونو بشکنیم خداوند هدایتمون میکنه به مسیر زیبایی ها
چقدر باور لیاقت مهمه و واقعا پاشنه آشیل منم هست بخاطر ورودی هایی که داشتم
باید یاد بگیریم تا برای خودمون ارزش قائل باشیم تا جهان هم برای ما ارزش قائل باشه
*اینکه من چه چیزی میگویم مهم نیست، احساس و فرکانس من مهم است
باید الگوها و باورهای نامناسب قبل را بشکنیم و بگوییم اگر من آدم دیگری شوم و احساس لیاقت بیشتری داشته باشم
باور فراوانی را بیشتر کنم در ذهنم
آدم هایی که وارد زندگی من میشوند تغییر میکنند
هیچ کس در زندگی به جز خداوند کمال مطلق نیست و ما نقص داریم چون باید پیشرفت کنیم
*انسانی که فکر میکند کامل است پیشرفتی در زندگی خود نمیکند
چقدر من برای کمبودها و نقص هایم خودم را نپذیرفتم و خودم را سرزنش کردم درصورتی که مسیر چقدر ساده بود و کافی بود خودم را با همه نقص هایم بپذیرم
کافی است فقط ورودی های خودرا کنترل کنیم
من چقدر خوشحالم که انسان های نامناسب را از زندگیم حذف کردم
چقدر خوشحالم که از شبکه های اجتماعی فاصله گرفتم
چقدر خوشحالم که باورهایم را سعی کردم در حد توان در رفتارم عمل کنم و عملگرا باشم و فقط حرف های قشنگ نزنم
انتخاب تنهایی یا ترس از تنهایی بخاطر تلاش های بی جواب به دلیل باورهای نامناسب بسیار متفاوت است
هیچ چیزی برای ما مقدر نشده است
ما انسان هایی هستیم که با افکار و باورهای خود شرایط خودرا خلق میکنیم و هیچ خواسته ای از طرف خداوند برای ما نوشته نشده است
کافی است بپذیریم خودمان خالق زندگی خود هستیم
هیچ کس هیچ چیز را در شکم مادرش نیاموخته
انسان قابلیت و توانایی یادگیری دارد و همه چیز را میتواند یاد بگیرد
یک مهارت با تکرار و تمرین بسیار میتواند به راحتی جزو شخصیت و رفتار ما بشود
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به این مسیر زیبا هدایت کرد
عاشقتونم
درپناه الله باشید
به نام خدای مهربانم
سلام
امروز یه فیلمی دیدم که دوست داشتم اینجا راجبش بنویسم از خداوند کمک میخوام برای نوشته هام, چون خیلی مرتبطه من تقریبا یه هفتست درگیر این فایل و کامنتاش شدم و دارم با دقت میخونم. من خودم طبق بررسی هایی که کردم ترمزهای اخری که استاد گفتند رو دارم یکی ترس از شروع ارتباط, بهتره تنها باشم, معلوم نبست چی بشه, ارتباط زحمت داره و اینا, ولی در مورد لیاقت و اینا فکر خاصی تو نظرم نیمد. دلیلی هم که این ترمز ها رو دارم و البته تو بیشتر روابط خانوادگی و دوستانمم همینطور شدم یه بی تفاوتی زیادی گرفتم. من از بچگی یکی از اعضای خونوادم خیلی طرد میکرد منو و من خیلیییی وابسته میشدم و از لحاظ روحی واقعا درگیر بودم ولی رو شخصبتم که کار کردم مستقلتر بشم ازونور بوم افتادم و دیگه زیاد روابط برام حائز اهمیت نیست راستش و اینو یک ترمز میدونم برای خودم, حالا از یه جهاتی خوبه که وابسته هیچ کس نیستم میتونم از هرررر تنها بودنی لذت ببرم و دوره لیاقتم واقعا فهمیدم درونگرام, ولی ارتباط اجتماعی خیلی خیلی خوبی دارم با همه اوکیم. حتی امروز با مامانم صحبت شد میگفت تو هیچوقت ندیدم کسی ازت گله کرده باشه و رنجونده باشیش, ولی بخاطر اون طرد همیشگی که حقیقتش از سمت برادرمم بود یعنی حتی از بچگی تا 22 سالگی بعدشم که کلا ازدواج کرد رفت کلا نبود که بخواد طرد کنه منو هم ساخت از لحاط استقلال و ارتباط گرفتن ولی از یه جایی ب بعد هم زیادی بی تفاوت کرد ولی خب باید نگرشمو تغییر بدم ,امروز یه فیلمی دیدم که برام مرتبط بود و کلی فکر بوجود اورد ,من یک افسانه ام. ویل اسمیت بازی میکرد(نکته اخلاقیشم تو پرانتز قانون توجه بود که من این مدت که فقط مستند میدیدم خیلی از مستندهای ویل اسمیت رو دیدم حالام که نشستم پای فیلم بازم ابشون بودن) خلاصه یک فیلم اخرزمانیع که هیشکی زنده نمونده تو نیویورک و فقط ویل اسمیت که یک دکتره و سگش زنده موندن و مابقی ادمخوارها ک فقط شبها میان بیرون, ویل هر روز میرفت توی شهر با سگش و حس تنهاییشو نشون داد و کامل میشد فهمید, یه تیکه از فیلم ویل رفته بود جایی که هواپیماها بودن و من همون لحظه احساس کردم که اگه تمااااام شهر و ثروتش و تجهیزاتش و زیبایی ها و حتی ساحل ها و هرچی که هست برای توباشه ولی تنها باشی هیچ لذتی نداره! هرچی ببشتر به این فکر کنم که قراره بهترینهارو داشته باشم ولی کسی نباشه که باهاش شیر کنم نعمت ارتباطات خوب بیشتر درک میشه, خوب میدونم ازونور بوم افتادم باید خوبیاشو درک کنم تا پام ازین ترمز برداشته بشه
فکر کردن به رابطه ب استاد و خانم شایسته که خوشیاشونو باهم دارند و یک الگوی بی نظیرن از عادی نشدن عشق, از لذتهای یکسان, از روزی هشت ساعت صحبت کردن, میدونی دلم میخواد ذهنم بفهمه که عزیزم ارتباط عاشقانه داشتن واقعا مبتونه زندگیو بهتر کنه
من نمیدونم اون فیلم هدفش از ساختن چی بوده ولی با توجه به زمانی که درگیر این فایل بودم و دیدمش خیلی این برداشت رو کردم. یه جایی از فیلم تابلوی ونگوک روی دیوار خونه ویل هست, که فکر نیکنم معنیش این بوده بخاطر خالی شدن شهر اون تابلو را از موزه اورده , برای من که به لطف خدا دستام از هنر نقاشی سرشارن گفتم فاطمه تو نقاشی بکشی و کسی نبینه به چه دردی میخوره, اصلا ارتباطات واقعا گسترده و مهمه
خدای من خیلی ناشکر بودم این مدت رو میخوام بگذارم رو روابط و البته روابط عاشقانم و این باورهارو نهادینه کنم تا تو زندگیم جلوه کنه و خودمو انقدر از این نعمت عشق خداوند محروم نکنم, استاد بخدا این چندوقته که حدودا یکی دوهفتس فایل نزاشتید دلم داره پر میزنه براتون. خوشا اون روزا تو دوره لیاقت که حالا میفهمم چه نعمتی بود, برنامم اینه که خوبیا و نکات مثبت روابط عاشقانه استاد رو تایید و تحسین کنم تا ذهنم از داشتن روابط خوب بیشتر و بیشتر بخواد لذت ببره و خودشو پوش بده به اون سمت.
خدایا شکرت