چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 4

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 1079 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    واقعا نمیدونم چی بنویسم، گاهی وقتا کلمات و جملات کم میارن

    دیشب داشتم با خدا صحبت میکردم و در مورد ازدواج نشانه میخواستم، گفتم خدایا تا فردا بهم نشانه بده و منو هدایت کن که تصمیم برای ازدواج با شخص مورد نظر درست هست یا خیر، اینم بگم که تازه در مرحله فکر کردن به این موضوع بودم،

    صبح که بیدار شدم این فایل رو دیدم، من همیشه فایل هایی که روی سایت میاد رو سریع دانلود میکنم ولی گاهی وقتا ممکنه یکی دو روز یا بیشتر طول بکشه که ببینم ولی امروز بعد از یک زمان کم فایل رو دیدم و زمانی که شما شروع کردید درباره موضوع صحبت کردن واقعا نمیدونم چطور بگم که چه حسی بهم دست داد، هدایت و نشانه از این بهتر ؟؟ مگه هست دیگه؟؟ دقیقا 2 تا از مواردی که توی این فایل گفتید ترمزهای من هستند که هیچوقت فکرش رو نمیکردم که این ها مهم باشن، من روز اول آپدیت این دوره را خریداری کردم و الان دارم برنامه ریزی میکنم که چطور میشه زودتر شروعش کنم، باتوجه به اینکه دوره های دیگه شما رو دارم آموزش میبینم

    خیلی سپاسگزارم از خداوند متعال به خاطر وجود ارزشمند شما

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    فائزه احمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    سلام ب استاد عزیزدل و خانم شایسته بزرگوار

    قبل از هر صحبتی میخوام بگم استاد عااااااشقتونم بیییینهایت سپاس گذارم ازتون با این توضیحات بینظیرتون شما اولین کسی ک من تا ب الان دیدم ک انقدررر دقیق ب صورت ریشه ای عمیق ترین و موثر ترین باورها رو هم از درون خودتون و هم از درون دیگران بیرون میکشید و با این کار ارزشمندتون منبع بزرگ خیر و نعمت میشید هم در زندگی دیگران و هم در زندگی خودتون، هرچقدر سپاس گذاری کنم کمه استاد و اصلا زبانم کم میاره برای سپاس گذاری از شما و خداوند، الهی شکرت با همه وجود شکرت…

    من امروز صبح خیلی زود ب صورت اتفاقی وارد سایت شدم تا فایل قبلی قسمت 1 رو دوباره گوش کنم و دیدم ک استاد قسمت 2 این فایل رو روی سایت قرار دادن خیییلی خوشحال شدم قشنگ انگار مثل یه هدیه ارزشمند بود برای من اونم صبح ب اون زودی

    خلاصه فایل رو پلی کردم و استاد شروع کردن ب صحبت کردن و گفتن موضوعی ک انتخاب کردن در مورد روابطه!! وااااای خداا دیگه عالی تر از این نمیشدددد درحین گوش کردن ب فایل انقققدرررر استاد دقیق و ریشه ای صحبت میکردن ک انگار داشتن درمورد باورهای من توضیح میدادن!! خداااای من یعنی من ایننن همههه سال تلاش کردم برای ساختن یه رابطه عاطفی عاشقانه با این باورها؟؟!!! و تا این حد هم ازشون بی خبر بودم؟؟!!! من هرررگززز فکرشم نمیکردم ک چنین باورهایی داشته باشم ،البته از قبل ریشه هایی رو درمورد احساس بی ارزشی و عدم لیاقت در وجودم پیدا کرده بودم و داشتم روی احساس لیاقتم کار میکردم اما بخدااا ک فکرشم نمیکردم باور((چون من تو شهرستان زندگی میکنم پس این باعث میشه ک نتونم وارد رابطه خوب بشم یه جورایی مثل احساس خجالت و شرم درمورد محل زندگی )) البته من از این باور سمی خودم آگاه بودم ک (( برای داشتن ی رابطه عاطفی اونم از نوع خوبش حتتمااا من باید اندام خوب داشته باشم چون پسرا دنبال اندام دلخواه هستن و راستش خودم هم خیلی ظاهر و اندام برام مهمه بیشتر این فکر رو درمورد خودم داشتم و دارم)) و اصلا توجه نمیکردم ک من کلییییی ویژگی های عااالی دارم من کلی اخلاق های عااالی دارم من فردی هستم ک خوب گوش میکنه ب فرد مقابلش و درک میکنه و کلییی خصوصیت های اخلاقی عالی دیگه ک هیچ وقت هیچ وقت اونهارو نمیدیدم ک چقدررر میتونه مهم و تاثیر گذار باشه در آدمها و در رابطه ،فقط ب این فکر میکردم ک چطور ظاهرم رو حفظ کنم…))

    یا مثلا باور ب اینکه((تو رابطه اون شخص من رو نمیفهمه!! الله اکبر وااقعا این درمورد من صدق میکنه ، من زمانی ک تو رابطه بودم دقیقااا با افرادی رابطم شکل میگرفت ک اونها اصلاااا نمیخواستن منو درک کنن و حتی ساده ترین احوالات من رو بفهمن و ب عنوان فردی ک با من در رابطه بودن هیییچ تلاشی حتی کم ترین تلاش رو هم برای دادن احساس خوب ب من نمیکردن و بیشتر ب دنبال بودن ک من احساس خوب بهشون بدم و همیشه این موضوع برای من یک طرفه میموند..))

    و یک باور دیگه ای هم ک من دارم ک انصافا سمیه و خطرناکه باور ب اینه ک(( چون اطرافیان من و خواهرم و یک سری دخترها توی خانوادمون رابطه عاطفی دلخواهشون رو ندارن و یا اصلا تنها هستن ،اگر من به یک رابطه عاطعی دلخواه عاشقانه ایده آل برسم اون هم با شخص ایده آل ، خواهرم و فلانی و فلانی و دوستم و … ب من حسودی میکنن ، گناه دارن ، دلشون میسوزه، پشت سرم حرف میزنن ، یا کاری میکنن ک رابطه عاطفی من ب هم بخوره و باعث جداییمون میشن ، یا اینکه دوست پسر من رو میکشن سمت خودشون!!!!! ، یا اینکه میگن فائزه لیاقت همچین رابطه خوبی رو نداره ووو………….

    ک با این افکار و فرکانس ها و باورها من هیییچ تغییری توی زندگی دیگران ایجاد نمیکنم و حقیقت زندگی اونها عوض نمیشه چون اونها خودشون خالق زندگیشون هستن اما این افکار و فرکانس ها و باورها صددرصد توی حقیقت زندگی من تاثیر داره و باعث خلق اتفاقات زندگی من میشه و باعث میشه من تجربیاتم بره توی دسته ناخواسته ها و رنج بینهایت

    این باورم رو میشناسم و میدونم ک چقدررر بده و از خداوند با همه وجودم میخوام ک کمکم کنه اصلاحش کنم.

    باور بعدی ک اصصصصلااا نمیدونستم دارم و بعد از اینکه استاد فرمودن من شوک شدم باور ب اینکه(( من باید مهارت و پول داشته باشم باید ماشین فلان داشته باشم باید خونه و شغل فلان داشته باشم من لیاقت رابطه خوب ندارم، من بلد نیستم رابطه برقرار کنم و با یک پسر جنتلمن حرف بزنم)) اصصلااا فکرش رو هم نمیکردم ک این باورها میتونن تاثیر داشته باشن و ب دندازه ای ک محکم و قوی هستن من رو از رحمت و لذت یک رابطه عاطفی عاشقانه دور نگه داشتن، و خدا میدونه ک چندیین ساله ک این باورها دارن خاک میخورن تو ذهن و وجود من و من فقط میگفتم “چرا برام اتفاق نمیوفته؟؟” !! خب دختر خوب با این باورهای عجیب غریب و سمی معلومه ک نباید اتفاق بیوفته رابطه دلخواهت…

    و هنوز بعد از کلی کار کردن روی توحید باز هم میبینم ریشه های عمیقش توی وجودم داره کار میکنه اینکه(( تو سرنوشت من عشق رو ننوشتن!! و خواهرم ک تنها بوده ،دختر عمم ک تنها بوده فلانی ک تو خانوادمون تنها بوده ،پس منم باید تنها باشم ،پس منم این لیاقت رو ندارم و کلی باورهای سمی و خطرناک دیگه))

    و آقااا اصلا اگر “باور کمبود” نداشته باشیم ک نمیشه! ب خصوص ما ایرانی ها ،این باور کمبود توی زندگی هامون و توی وجودمون موج میزنه و یکی از شدید ترین باورهای ذهنمونه و انگار یکی از باورهای فابریک ما هست ک فکر میکنیم باید باشه و اگر کسی باور ب فراوانی داشته باشه و توزندگیش نتیجه شو گرفته باشه فحشش میدیم!!

    (( باور ب اینکه اصلا کلا هیچ چیز نیست اونم از هر چیزی خوبش نیست وجود نداره، دست یک عده خاصیه، ما لیاقت نداریم از هرچیزی خوبشو داشته باشیم، اگر هم چیزی باسه دست ما نیست دست بقیه ست حالا کدوم بقیه؟؟ اونایی ک خیییلییی ناکس هستن اونایی ک خیلی بد هستن و…)) خب بدیهیه ک نتیجه چنین باوری چی میتونه باشه… هرررچی آدم ناجور و نا خلف و ناسالم و ناصالحه رو با این باور کشوندیم تو زندگی خودمون و بعدش میگیم چرا آدم مناسب من پیدا نمیشه؟ بعدش میگیم چرا همه آدما بد شدن؟!! ))

    ولی من درمورد یک چیز میتونم بگم ک خوب هستم ،من آدمهای خیلی معروف و بزرگی رو جذب خودم میکنم، طوری خود اون فرد میاد و ب من پیشنهاد میده ، باتوجه ب اون باورهایی ک بالا عرض کردم ، طرف من ب لحاظ جایگاهی و موقعیت اجتماعی خیلی خوبه اما اما باورهای من دقیقا من رو هدایت میکنه ب فرد معروفی ک ناسالمه و ناصالحه و باورهای من از توی وجود اون فرد رفتارهایی رو میکشه بیرون ک کاملا سوء استفاده گرانه هست و من برای اینکه درد بیشتری نکشم مجبور ب ترک رابطه میشم ، من حتی با یک بازیگر هم وارد رابطه عاطفی شدم ب مدت 2 سال اما خب واااقعا خیری از رابطه م ندیدم ب خاطر ویژگی های خودم ب خاطر باورهای خودم ، در ظاهر این بود ک دیگران واااقعا ب من غبطه میخوردن اما من در اون رابطه درد میکشیدم بازهم میگم فققققط ب خاطر باورهای خودم و باعث میشدم اون رابطه رو هم از دست بدم ، این واقعا برای من جالبه ک من آدمهای بزرگ و معروف رو جذب خودم میکنم اما از نوع ناسالمشون رو ! یا اینکه با فرکانس هام و باورهام دقیقا وجهه ناجالب فرد رو نسبت ب خودم میکشم بیرون و خودم هم کسی هستم ک درد میکشم…

    انققققققدر استاد عزیز عالیی و ریشه ای توضیح دادن و انقدررر خودم هم مثال دارم ک میتونم تا صبح درموردش حرف بزنم و درمورد زندگی خودم و روابط خودم توضیح بدم…

    بینهایت سپاس گذارم ازتون استاد عزیزم شما واقعا وجودتون برای ما و من یک رحمته شما درهایی از رحمت رو ب رومون باز میکنید استاد عزیزم ک بهترین نتایج رو برامون ب دنبال داره و بییینهایت سپاس گذارم از پروردگار هدایتگرم پروردگار مهربونی ک فقط کافیه بخوای و ازش درخواست کنی و متعهد بشی ب مسیرت ،اون موقع خواهی دید ک چطور دست های پررحمت هدایتش رو باز میکنه و راه رو برات هموار و آسان میکنه.

    عاشقتم خدای مهربونم

    عاشقتونم استاد عزیزم

    انشالله ک روزهای بعد بیایم تو سایت و کامنت های عالی از نتایج عالی روابط دوستان رو بخونیم و لذت ببریم ک من واقعا از نتایج عالی دوستادن لذت میبرم.

    درپناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه عزیزانم در این سایت بهشتی و سپاسگذار عزیزانی هستم که با عشقی پاک و الهی پاسخ هایی ارزشمند و گوهربار را ارسال می‌کنند.

    استاد من عاشق شما نباشم عاشق چه کسی باشم ، چرا همیشه به موقع پیغام الهی را برایم ارسال میکنید؟

    بی جهت نیست که هر بار آیات رسول در قرآن را میخوانم با چشمانی اشکبار شما پیش دیدگانم ظاهر شده و من بیش از پیش عاشق شما میشوم.

    تماشایتان میکردم ،چون پدری عاشق میدیدمتان ،چون پدر خودم که تمام هم و غمش خوشبختی فرزندانش است ، می‌توانم به جرئت بگویم شما حق پدری بر گردن ما داری.

    الحق که چه زیبا ما را زیر پر و بالت گرفتی و رشد میدهی ، واژه استاد برایتان کم است ،ناعادلانه است.

    من این عشق ،این خلوص نیت را فقط از یک پدر عاشق دیده ام.همچون پدر خودم که بارها از ته قلبش گفته حاضرم خار به چشمانم برود اما به پاهای تو نرود.

    خدا را برای خلقتان و‌ حضورتان در زندگی ام عاشقانه سپاسگذارم.

    دقیقه 44 تا 46 بود کلام گوهربارتان چنان به قلب و روح من نفوذ کرد که همان جا فایل را استاپ کرده و به صفحه اینستاگرامم مراجعه کردم. تصمیم سختی بود با خود متعهد شده بودم هر روز زیبایی های زندگی ام را به اشتراک بگذارم ،اما شیطان ذهن است و زینت دادن کارهایی که تو را از مسیر الهی ات دور میکند ،رسالتش است.

    چقدر هم که خوب انجام وظیفه میکند، به بهانه تمرکز بر زیبایی ها تو را به اکسپلورش هم میکشاند ، بارها به خود آمده و دیده ام محو تماشایشان شده ام البته که تمام سعی ام را کرده ام به خاطر کنترل وردی ها فقط روی زیبایی ها تمرکز کرده و در 95٪ خودش برایم زیبایی ها را نشان می‌دهد، اما به وضوح میدیدم چقدر برایم نشتی انرژی ایجاد کرده و مرا از خواندن کامنت های گوهربار و تمرکز بر دوره ها دور کرده است.

    منی که با بارگذاری هرفایل اصولا تا یکی دو روز 90٪ کامنتها رو مطالعه میکردم ، کندی روندم در خواندن کامنتهای چون گنج دوستان ، و کار کردن روی محصولات مرا به این رسانده بود که لازم است یک فیلتری ایجاد کنم.

    برنامه مطالعه قرآنم به آن صورت متمرکزانه و دلخواهم همچون قبل پیش نمیرفت ،تمرکز بر همانها بود که زندگی ام را متحول کرده بود ، آن زمان که اینستایی نبود، نشتی انرژی نبود ، همه ارتباط با دوست و خانواده را فیلتر کرده بودم و چنان بر سایت و فایلها و محصولات و قرآن چمباتمه زده بودم ، کارم سه سال همین بود دیدن فایلها خواندن کامنتها و نوشتن و نکته برداری از محصولات و فایلهای دانلودی خروج از گروه های فامیلی و دوستانه که جز لغو و بیهوده نبود.

    این فیلتر آنقدر قوی بود که صدای همگان درآمده بود، اما گوش من بدهکارشان نبود آنقدر تشنه تغییر بودم که یک کوشم در بود و گوش دیگرم دروازه.

    چقدر هم خوب کاری کردم ، همه شان در دل طوفان های زندگی ام جز بار سنگینی و ایجاد رعب و ترس برایم کاری نکردند فقط باری از حزن و غم را با طعنه ها و سرزنش ها و تهدیدهایشان بر دلم میذاشتند تا آخرین لحظه منتظر بودند پیش بینی‌هایشان درست از آب در آید تا نادرستی مسیر و باورهای جدیدم را بر سرم بکوبند.

    خدا به وضوح در سوره مریم کد قرار گرفتن در مدار دریافت کن فیکون هارا نشانم داده بود،

    من اجرایش کردم و نتیجه اش را دیدم،

    همان بود ، فاصله گرفتن مریم از اهلش و به مکانی شرقی رفتن، قرار دادن حجاب بین خودش و آنان ، پاکدامنی و حفظ فروج ،صداقت، شکر گذاری

    همچون یک معادله میماند 2+2 لاجرم جواب 4 میشود.

    در ذهنم معادله ای شکل گرفته برای ورود و دریافت نعمتهایی که به ظاهر غیر ممکن است ،شرایط دریافتش را نداری اما تو مشمولش میشوی چون مریم و دریافت رزق های به غیر حسابش ، چون باکره بودنش و دریافت عیسی و نازل شدن فرشته ای چون بشر برایش

    میشوی چون ذکریا با آن سن و سال و همسر نازا و دریافت یحیی

    نیاز به هیچ فاکتور بیرونی نیست، نه خانواده ثروت مند نه زیبایی آنچنانی نه تحصیلات ، نه اندام آنچنانی هیچکدام ملاک نیست.

    قرار گرفتن در آن معادله شد نقطه برتری و پیروزی ام از دل طوفانی که هر آن نزدیک بود مرا در خود فرو برد

    و از خاسرین شوم و نزدیکترین افرادم انگشت بردارند و در چشمم فرو برند و دیگر از باورهای آنها تبعیت نکردن را دلیلش بدانند.

    کد ورود به مدار دریافت نعمتهایی که به ظاهر به هیچ عنوان شرایط دریافتش را نداری ولی امر الهی بر آن حکم میشود و اجرایش میکند و این برای خدا آسان ترین کار است، فقط کافیست آن معادله را در زندگی ات اجرا کنی، لاااااجرم کن فیکون اجرا میشود.

    یک عزم راسخ میخواهد و بهایی که باید با تقوا پرداخت کنی.

    روزی به خود آمدم و دیدم همسری که رو به رویم میبینم همانی بوده که خواستم ، همان اسمی که دوست داشتم همان شرایط مالی که میخواستم ،ترکیب چهره رضا گلزار و رشته ورزشی علی دبیر که در نوجوانی همچون دیگر دختر ها دوستشان داشتم و شیفته شان بودم رو به رویم کسی میدیدم با همان شهرت به همان شکل ظاهری و با ارتباط نزدیک با همان دو نفر مذکور .

    اینها نشانه بود خدایم صحبت میکرد و صحت و سقم وعده هایش را به رخم میکشاند.

    زمانی که علی را در عکسی کنار گلزار میدیدم شباهت ظاهری شان حتی در رنگ چشم قادر بودن خدا را به رخم میکشاند.

    روزهایی که ارتباط نزدیک و همکاری اش با علی دبیر را میدیدم فقط قانون برایم تصدیق می‌شد.

    من رابطه ای عاشقانه را خلق کرده بودم که در آن زمان با آن باورها آرزویم بود و به ظاهر هیچ کدام از شرایط خلقش را نداشتم، اما خدا چنان مهری از من بر دل‌ها قرار داده بود که با وجود شرایط عالی که ایشون داشتن و بارها خودم به وضوح دیده بودم که بودن مواردی که از لحاظ فاکتورهای بیرونی خیلی بالاتر بودن و حاضر بودن همه کار کنن که جای من باشن و با ایشون ازدواج کنن اما هر دوبار ایشون من را انتخاب کرده بودند.

    زمانی این را بیشتر درک کردم که پیغام یکی از خاطرخواهانشون را خواندم که به خاطر سیتیزن آمریکا بودنش به همسرم وعده میداد در صورت بودن با ایشان سینی زن کردن ایشان را تضمین می‌کنند.

    اما ایشون همیشه بودن با مرا انتخاب می‌کردند.

    حتی زمانی که یک بار جدا شده و آزادی این را داشتند که کسی دیگر را انتخاب کنند و با ظاهر زیبا اندام زیبا شرایط اجتماعی و شهرتی که داشتند و خاطرخواهانی که داشتند میتوانستند، اما باز هم برای به دست آوردن من و بذگرداندن من همه کار انجام دادند.

    و مطمئن هستم باور کمبود و وابستگی ، هردویمان را به رابطه برگرداند.

    هرگز از خاطر نمیبرم زمانی که برخلاف میل ایشون موهایم را کوتاه کرده بودم ، وقتی اعتراض هایشان را به گوش فلک رساندند، اما در نهایت روزی پیش رویم نشسته و اقرار کردند تو حتی کچل هم بکنی من دوستت دارم.

    چند روزیست که آیه ای از قرآن چون نگینی درخشان پیش رویم میدرخشد.

    اگر هرآنچه در زمین است را صرف میکردی تا میان آنها الفت ایجاد کنی نمی توانستی و خدا بین دل‌هایشان الفت ایجاد کرد و او حکیم و تواناست

    این آیه حرف‌ها برای گفتن دارد حجت را بر آدم تمام میکند، راه هر بهانه ای را به روی آدم میبندد.

    مصداق این آیه را لمس کرده ام زمانی که قلبم فریاد میزد این رابطه را تمام کن ، آن زیبایی ظاهر ، اندام جذاب و زیبا و تمام عضله خشک و موقعیت اجتماعی و شرایط مالی عالی و شهرت و کارهایی که آرزوی هر دختری هست که برایش انجام شود و ایشون هربار با یک سورپرایز مرا شگفت زده و سعی در جلب محبت من داشتند دیگر نتوانست کاری کند که آن الفت قبل در قلبم ایجاد شود.

    گاهی فکر میکنم قلب انسان ها همچون عروسک خیمه شب بازی در دستان خداوند است، او اراده میکند و مقلب القلوب میشود،

    وقتی به موسی فکر میکنم که خدا چطور سینه دایه ها را به او حرام کرد تا او فقط از سینه مادرش شیر بنوشد تا موسی را به مادر برساند انگار حجت بر من تمام میشود.

    می‌توانم به جرئت اذعان کنم باور کمبود عدم لیاقت و احساس گناه من مرا از داشتن رابطه عاشقانه سالم و درست همان که لتسکنوا از پارامترهای اصلی آن است محروم میکند.

    همان باور کمبود باعث شد فکر کنم بهتر از علی را نمیتوانم پیدا کنم یا کسی بیشتر از علی نمیتواند عاشقم باشه و با وجود ناهماهنگی کامل با استاندارها و اصول من با اولین چراغ سبز برگردم و سعی بر اصلاح همان رابطه بکنم و 14 سال از زندگی ام را وقف تلاش برای حفظ و ترمیم رابطه ای کنم که جهان از همان ابتدا ناهماهنگی اش را فریاد زده بود.

    سالهاست در مداری هستم که از فضل الهی همه در یک نگاه عاشقم می‌شوند باید در کنارم باشید تا به وضوح لمسش کنید، میدانم همین ترس‌ها در دل علی رخنه میکرد و مرا از لحاظ پوششی و ارتباطی محدود میکرد تا مرا حفظ کند. نمی گویم خودم خیلی بهتر از او عمل کردم. این هم دیگر پاشنه آشیلم است. کنترل کردن و اضافه کاری برای حفظ کسی که دوستش دارم که زیبا و جذاب هم باشد مثل خودم.

    چندی پیش بود برای رفع ممنوع الخروجی به اداره گذرنامه رفته بودم،

    اولین مراجعه من به آن ارگان بود، طی مسیر برای رسیدن به بخش مربوطه لحظه ای برگشته از مردی که پشت سرم بود سوالی کردم تا مطمئن شوم به همان قسمت مورد نظر می‌روم ، با ظاهری ساده و بدون آرایش فقط سورمه ای داخل چشمانم کشیده بودم، حتی کرم هم به صورتم نداشتم.

    این را هم سپاسگذار علی هستم که آنقدر باور زیبایی و جذابیتم بدون آرایش را در گوشم نجوا کرد که با چهره بدون آرایشم خیلی راحت تر هستم.

    آن مرد گفت من هم همان قسمت می‌روم با من همراه بشوید تا به شما نشان بدهم.

    شروع به صحبت و معرفی خود کردند.یکی از کارگردان ها و نویسنده های جوان و مطرح و معروف سینما بودند.

    قانون دقیق کار میکند، وقتی متوجه شدم نویسنده هستند ایده آمد در مورد نویسندگی سوالاتی بپرسم ، به قدری استقبال کردند که باب صحبتی باز شد و از من دعوت کردند که در فیلمهایشان بازی کرده و با ایشان همکاری داشته باشم.

    گرچه ورود به عرصه سینما خط قرمز من است اما این را هدایتی از طرف خدا دیدم برای مسیر نویسندگی ام ، تمام تلاششان این بود که به من اطمینان خاطری بدهند که مرا در این مسیر خالصانه کمک می‌کنند.

    در زمان مناسب با آدم مناسب ،به قدری جنتلمن، مودب محترم و متشخص و آشنا به چهارچوب های اخلاقی بودند که فقط قانون برایم مرور می‌شد.

    بسیار اصرار داشتند داستانم را برایشان بنویسم تا برای نشر و یا فیلمنامه نویسی به من کمک کنند.

    بماند که در همان لحظه شیفته و عاشق من نیز شده و در همان یکی دو روز ابتدایی پیغام هایشان به سمت و سویی از جنس ابرار عشق رفته و در کمال احترام و جنتلمنانه پیشنهاد دادند که اجازه بدهم بیشتر با من در ارتباط شناختی قرار بگیرند.

    بسیار اصرار داشتند قراری در دفترشان گذاشته و در مورد کتاب و داستانم صحبتی کنیم ، آنقدر ذوق این همزمانی را داشتم البته برای همکاری با ایشون که با پدر مادرم مطرحش کردم.

    اسم کارگردان آمد و باورهای مخربشان ، که کارگردانها فلان هستند و …. چنان مرا به عقب کشاند که باعث‌شد من قرار کاری که در دفتر ایشان داشتم را کنسل کنم و به ایشان اعلام کنم در حال حاضر آمادگی برای نوشتن کتابم را ندارم.

    بعد از آن هم هربار ایشون سعی میکرد از یک دری وارد شود من آن در را محکمتر میبستم.

    این نمودیست عینی از باورهای مخرب که چقدر قشنگ کار خودش را میکند و باعث میشود به همین قشنگی درهای ورود نعمت را به زندگی ات ببندی، که البته برای من فقط بعد همکاری اش جلوه پیدا کرده بود. زیرا که ایشون چندتا از اصول استانداری مرا نداشتند.

    چرا راه دور برویم علی کسی بود که در همان هفته اول آشنایی با من از یک پسر مخالف با ازدواج به یک پسر به شدت ازدواجی تبدیل شده بود و به همگان اعلام کرده بود من یا ازدواج نمیکنم یا فقط با نفیسه ازدواج میکنم.

    همان که دختر ها در خیابان بهش شماره میدادند.

    همان که حتی گاهی با بودن من در کنارش هم با نگاهشان چشمانش را در می آوردند و با انگشت نشانش میدادند.

    لامصب زیبا بود و جذاب و دلفریب و خوش تیپ.

    مدتیست هربار با این باور محدود کننده و کمبود مواجه میشوم ندایی در قلبم می‌گوید اگر آن معادله را رعایت کنی ، شده خدایت فرشته ای همچون بشری برایت نازل کند تا پاداش ایمانت را ضایع نکند،قدرتهایش را به رخت خواهد کشید.

    و این آسان ترین کار برای خداست.

    آنقدر این صدا در گوشم بلند است که دلم را آرام میکند و خیالم را تخت.

    میبینمش آن سوژه دلخواه را ، موجود هست همان که میخواهم، ظاهرش تیپش شرایطش اخلاقش ، به خدا نشانش داده ام ،و او وعده کرده همانطور که یکبار انجام داد همانی که خواستم ترکیبی برایم خلق کرد ، باز هم برایم موجودش میکند ، دستش که باز است من هم که میخواهم خدا را برای جفت بودن یاری اش دهم.

    خدا را دیدم در آن روزها عروسک زیبا و جدید و بزرگی در دستش بود اما پشتش قایم کرده بود، پیش رویش قرار گرفته بودم و عروسکی کوچک و قدیمی در دستانم ، زندگی ام بود و رابطه ام ، با تضادها و چک و لگدهایش نتوانسته بود مرا راضی کند که از آن دل بکنم گویا میدانست اگر آن صحنه را به من نشان ندهد باز هم ادامه داده و آخر خود را در راه تلاش برای اصلاح یک رابطه بر خلاف قانون به فنا میدهم. به آن شرط از آن شرایط دل کندم،

    و یومنون بالغیب شدم. گفته بهترش را میدهم و او هرگز خلف وعده نمیکند. نوشتم تا روزی به این رد پا مراجعه کنم.

    این که من در مدار شهرت و ثروت هستم شکی نیست،

    این را زمانی مطمئن شدم که مورد بعدی که با آن اصابت کردم یکی از بازیکنان اسبق تیم ملی فوتبال ساحلی بود و در یک نگاه شیفته و عاشقم شده اما آنی نبود که دلم را بلرزاند پس لازم است فرکانس هایم را درست کنم.

    ما زوج خلق شده ایم پازل های الهی با جفت بودن تکمیل میشود ، و این مهم‌ترین رسالت جهان است، وقتی در کنار زوج الهیت نباشی گویا یک بال داری و برای پرواز نیاز به جفت هست.

    قشنگی جهان به جفت بودنش هست، به کل وجودت نگاه کن چشمانت دستانت گوشهایت و… همه جفت هستند اما جفتی هماهنگ و قرینه و این همان است که زیبایش کرده و کارآیی شان را بهتر کرده.

    خلقت ما بر اساس زوجیت بنا نهاده شده اما فاکتور اصلی و درست بودن و الهی بودنش را مودت ، رحمت و لتسکنوا مشخص میکند که آن هم بر اساس قانون الطیبین لطیبات بودن و الخابثین للخابثات بودن خدا قرار می‌دهد.

    یعنی وقتی تو طبق این قانون در کنار آدم مناسبت باشی بدون نیاز به هیچ فاکتور خارجی این مودت و رحمه و سکینه الهی بینمان قرار می‌گیرد.

    آن الفت را خدا قرار می‌دهد ، همان که اگر کل آنچه بر روی زمین است را صرف میکردی تا بین قلوب الفت ایجاد کنی نمیتوانستی.

    مولفه اصلی همان ایمان و عمل صالح است که طبق قانون الهی انجامش کد سیجعل الرحمن ودا را برایت اجرا میکند.

    همیشه به شما فکر میکردم و نفیسه ای که از فاکتور های مهمش زیبایی ظاهریست اما چه عاشقانه برای مردی مینویسد که هیچکدام از فاکتورهای ظاهری زیبایی را نداشته اما در نظرش زیبا شده حتی زمانی که این تیپ و اندام زیبا را هم نداشتید.

    فقط به صداقت این آیه میرسیدم، شما از بین همه فاکتورها این دو مولفه اصلی را داشتید و الرحمن چه زیبا عشق و مودتان را در بین همه ما قرار داد و چه صادق بود به وفای به عهد.

    عمل صالح همان پاکدامنی ، همان پاک چشمی، همان پاکدستی همان صداقت ، همان تقوا همان عزت نفس و احساس ارزشمندی که اگر یکی از اینها نباشد بازی خراب میشود و آن کد درست اجرا نمی‌شود.

    زندگی خودم و خواهران و برادرم گواه این است که فقط کافیست این اصول را داشته باشی آن وقت کسانی در زندگی ات قرار میگیرند که بودن با آنها آرزوی خیلی هاست اما آنها با افتخار دست تو را گرفته و پزت را به عالم بدهم.

    جمله ای که بارها از افرادی که در زندگی ام قرار گرفته اند شنیده و تجربه کرده ام.

    البته که من بهای قرار گرفتن در این مدار را با پوست و گوشت و استخوانم پرداخت کرده و همچنان پرداخت میکنم.

    اینستا را تق پاک کردم نمیگم با قدرت شک و تردید ها همراه بود اما کلامتان را هدایتی دیدم که برای تغییر لازم است انجام دهم ، بعد از چند دقیقه منطقش برایم نمایان شد، آیه خود را از اهلش دور کرد در گوشم به صدا در آمد ، یکی از مولفه های اصلی اجرا شدن کد کن فیکون این بخش معادله ام نشتی داشته.

    خود را در فضایی ایزوله قرار داده ام این کد را هم زدم ، دلم گواهی یک معجزه می‌دهد.

    مدتی است الکی برداشته و باز هم در اطرافم غربالگری کرده ام.

    باز هم دایره ارتباطی ام را فیلتر کردم بیشتر از قبل ،

    بدون انزوایی مطلق هیچ اثر در خور شأنی خلق نمی‌شود.

    اهدافی دارم والا که رسالتم است باید خلقشان کنم ، باید نشتی انرژی ها را ببندم.

    باید همه آن معادله کنار هم قرار بگیرد تا کن فیکون انجام شود ،

    فقط میماند چاشنی ثم استقامو که باید در خودت ایجاد کنی که لازم است آنقدر اهرم رنج و لذت در ذهنت قدرتمند چیده شود که تو را به عقب بر نگرداند.

    میدانم نجوای ذهنم با هزار دوز و کلک بارها وسوسه اش را در دلم ایجاد میکند به خدا پناه میبرم از وسواس خناس.

    این بهای قرار گرفتن در مدار دریافت نعمتهایی اس که از نظر بقیه غیر ممکن است و به ظاهر شرایطش را نداری اما در عین ناباوری همگان به آن میرسی.

    همه خواسته هایی که خلق کردم بر گرفته از اجرای این معادله است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 137 رای:
    • -
      Shirin گفته:
      مدت عضویت: 2696 روز

      سلام به استاد بزگوارم و مریم بانوی زیبا

      و همه دوستان

      سلام نفیسه ی خوش ذوق خوش قلم

      شما قلم شیوا و تاثیر گذاری دارید ..‌

      و این کامنت هم مثل بقیه کامنتهای شما بسیار زیبا و تاثیر گذار بود.

      تشریح شما درمورد ذوجیت از دیدگاه خداوند بسیار دوست داشتم و به دلم نشست

      و کاملا در کامنتها مشخص هست که سعی در اجرای قوانین و قران در عمل و زندگی روزمره دارید

      تحسینتون میکنم

      شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نسرین سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2491 روز

      سلام به نفیسه حان عزیز دوست توحیدی ام .امروز دیگه نتونستم برات پاسخ ننویسم و به امتیازی بسنده کنم چون از زمانی که کامنتت رو خوندم تا الان که ی ساعتی داره میگذره مدام اشک توی چشمام بوده و گریه کردم.نفیسه جان هیچ وقت هدایت و پیام خداوند رو اینقدر واضح دریافت نکرده بودم و این یعنی من لایق هم صحبتی با خداوند شدم .امروز بعد از سر تسلیم به درگاه خداوند آوردن و درخواست باور کردنش به کامنت شما هدایت شدم و خداوند واضح و مشخص بهم گفت اگر میخوام نعمت هاش رو دریافت کنم باید کد نفسیه رو اجرا کنم کدی که با خوندن سوره ی مریم درکش کردی .بهم گفت باید این کد رو اجرا کنی تا مشمول دریافت بشی اونم زمانی که اصلا شرایط دریافتش رو نداری واضح و مشخص بدون هیچ شک و تردیدی

      حال دلم عالیه خط به خط کامنتت رو خداوند برای من نوشته و خط به خطش باید اجرا بشه چون خودش این رو داره میگه و من هم میگم چشم

      ممنونم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1942 روز

      به نام خداوند خالق

      خدایی که همیشه با ماست و از قاب ما آگاه است

      خواهرم نفیسه

      هر وقت که کامنت های زیبای شما رو میخونم قلبم پر میشه از محبت خداوند مهربان و چشمانم پر میشه از اشک شوق

      آه که چه خلوصی توی کامنت های شما هست

      چه قدر زیبا خداوند رو نشان میدی در کلمات و حس زیبایت

      و این فرکانس زیبا رو دریافت میکنم

      چقدر بهت افتخار میکنم که اینچنین قرآن رو میفهمی و در زمان مناسب و لازم به یاد خودت میاری

      چقدر لذت میبرم از کلامت

      چقدر لذت میبرم از این کارکردنت

      چقدر لذت میبرم که این چنین عمل میکنید

      این جای تحسین داره و تقدیر

      چون من هم با دیدن و خواندن کامنت شما یاد میگیرم میفهمم و سعی در عمل کردن میکنم و یادآوری میکنم به خودم که ببین خواهرم نفیسه تونسته پس تو هم میتونی

      خواهرم از خدا برای تو بهترین ها رو می‌خوام در کنار همسری خوب و عالی که هم فرکانس شما باشه و یک رابطه رویایی و خوب مثل استاد و مریم بانوی عزیز

      البته که این آرزو رو برای خودم هم دارم و دیگر دوستانم

      امیدوارم که در مسیر رسالت خودمون باشیم هممون در مسیر درست در مسیر شادی و لذت

      که اگر در این مسیر باشیم پول و ثروت هم سراغ ما می آید

      برات بهترین ها رو می‌خوام خواهر عزیزم

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1849 روز

      سلام به نفیسه ی عزیزم

      چقد عالی نوشتی دختر

      انقد عالی و زیبا بود که بسختی خودم رو کنترل کردم ک اشکام جاری نشه آخه سرکارم و راحت نبودم برای اینکه خودم باشم

      چقد دوست داشتم صفحه اینستاگرام شما رو داشته باشم تا اونجام ازتون چیز یاد بگیرم

      اما الان متوجه شدم ک حذفش کردی حیف شد

      اما اشکال نداره ایشاله ی روز از نزدیک می بینمتون و از حضورتون انرزی میگیرم

      بهترین ها نصیب قلب پاک و مهربونتون ماه بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1339 روز

      سلام نفیسه خانم

      این کامنتی گذاشته بودین رو نخونده بودم

      چقدر عالی معادلات رو درک کردین و ساده و اصل و اساسِ داشتن هر چیزی در زندگیست

      از فایل توحید عملی شماره 8 به بعد دیگه کامنتی روی فایل بعدیش نذاشتین

      چون با هر بار کامنتی که شما روی هر کدوم از فایل هایی که روی سایت گذاشته می‌شد به صورت عملی انگار که به من میگفتین که ببین حسن اینجا که استاد به طور مثال داره حرف از کنترل ذهن میزنه یعنی فلان کاری که من انجام دادم عملیش یعنی این

      من تا حالا به هیچ عنوان به هیچکدوم از دوستای عزیزم در سایت استاد حتی یکبار هم نگفتم که لطفاً کامنت بذارین چون من بیشتر کامنت ها رو هدایتی میخونم به غیر از یکی دو نفر که روی هر فایلی اسمشون رو سرچ میزنم تا اول کامنت اونا رو بخونم که یکیش شما هستین و اعتقاد دارم کسی که در مدارش باشه اینکارو میکنه

      بابت همین ازتون میخوام اگر امکانش هست روی فایل های استاد در سایت میذاره کامنت های ارزشمندتون رو بنویسید

      خیلی آگاهی دهنده ست

      و یادتون باشه قطعاً اینو خودتون بهتر می‌فهمید که اگر کسی توی فرکانس چیزی نباشه اصلاً جهان اجازه نمیده که به سمتش کشیده بشه

      پس مطمئن باشید کامنت هایی شما از قلبتون برای ما می‌نویسید چیزیه که هرگز و بی هیچ عنوان حتی از بچه های خودِ سایت اگر در فرکانس خوندن مطالب ارزشمند شما نباشند عمراً جهان اجازه بده اون کسی که توی مدار خوندن کامنت شما نیست کشیده بشه یعنی فقط کسانی میتونند کامنت شما رو بخونند که توی فرکانس خوندن کامنت شما هستند

      از طرفی اون کسی هم که کامنت شما رو میخونه چقدر میتونه کمک کنه به درک فرد

      خلاصه اینکه از این مهارتی که خداوند در نوشتن شما و درک شما گذاشته مثل همیشه استفاده کنید از ما گفتن بود :)))

      منتظر کامنت های زیبات هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      پناه میبرم به الله یکتا

      فرکانست رو درک کردم با قلبم

      اونجا که از رحمن گفتی و جایی که از مریم نوشتی و زکریا و موسی ….چقدر قشنگ خداوند رو درک کردی و اون قدرتی و هدایتی داد تا نوشتی

      قسم به قلم و آنچه مینوسید چون همه اش خودشه و تو نبودی که نوشتی و اون نوشت

      من فقط لذت بردم و آرامش رو در تک تک جملات حس کردم و چقدر لذت بردم از مثالها و خودافشایی هایی که چراغ هدایتی بود برای من از طرف الله یکتا

      بهترین ها برای شما و ممنونم بابت این کامنت بی نظیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    به نام خدای مهربانم.

    سلام براستادگرامی و دوستان همراه

    میخوام یه موردی رو تعریف کنم که ازدواج با یه مورد دلخواه فقط به باورهای طرف بستگی دارد نه ظاهر ومدرک وعوامل بیرونی.

    دختر دایی من تو یه روستای کوچک از یه شهرستان کوچک زندگی میکنه که تا پنجم ابتدایی خونده واز نظر قیافه از معمولی هم معمولی تره.ولی دختر فعالی هست رییس شورای روستاشون هست .دختر اجتماعی وباسلیقه وهنرمند،کل خونه وخونواده رو این میخرچونه با وجودی که 3تا برادر داره .حتی کارهایی که مربوط به ساختن خونه میشه کارهاشو این آدم ترتیب میده وحرفش همیشه اینه که به هر چی میخوام میرسم.بعد از فوت مادرش با شخصی از دواج میکنه که مرکز استان زندگی میکنه تحصیلات دانشگاهی داره کارمند شرکت هست از نظر ظاهر وقیافه وتیپ خیلی عالیه.آدمی به شدت اجتماعی ومسئولیت پذیره.وقتی دقت میکنم میبینم خصلت مشترک این زوج عوامل درونی هست واز نظر عوامل بیرونی هیچ ربطی بهم ندارن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    سپیده فهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام به همه

    خیلی مطالب مفید وخوبی بود استاد عزیزم ممنون ازت خدا بهتون انرژی بده.

    یه ترمز که هست خودم درموردش یه ایده بنظرم رسیده رو میخوام با بچه ها به اشتراک بزارم.

    اونم این ترمزه که پسر ودختر خوب وجود نداره!

    من باخودم اینو گفتم که وقتی دختری مثل خودم هست که اهل هیچ چیز مزخرفی نیس انقد مثبته هنرمند وانرژی مثبته البته که نقص دارمو دارم روشون کار میکنم حتما پسری مثل منم هس که شبیه خودمه از وقتی که اینارو به خودم گفتم دائم خواب کسیو میبینم که شبیه خودمه وتواینستا این طور آدمارو بیشتر میبینم مطمعنم آینده نزدیک باهاش آشنا میشم.

    اما درمورد ثروت هنوز ترمزمو پیدا نکردم وهرچی پیش میرم نتیجه ظعیفه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    چقدر این فایل ارزشمنده خدای من

    همین یه دونه فایل تون ارزشش از کل پکیج های اساتید مختلف ک دیدم ارزشمندتره

    ممنون از این همه سخاوت تون استاد

    بخاطر همین سخاوت تونه ک آدم با عشق محصولات تونو میخره

    درمورد مطالب این فایل میخام الگوهایی ک دارم رو بگم

    یه دوستی داشتم ک هیچکدوم از فاکتور های یه پسر جذاب رو نداشت

    یعنی قدکوتاه ترین رفیقم بود ، صدای جذابی نداشت ، چهره ی جذابی نداشت ، موهای پرپشتی نداشت ، وضعیت مالیش خوب نبود ، یعنی هرچی جمع رفیقای ما فکر کردیم ک چرا این آدم همیشه روابط خوبی داره نتوستیم به نتیجه برسیم

    درصورتی ک بقیه دوستان خیلی جذابیت بیشتری داشتن

    حتی اون اخلاق هم نداشتا

    ولی یه چیزی خیلی داشت ، اونم احساس لیاقت و عزت نفس ، عاشق خودش بود همونجوری ک بود ، به قول معروف برای خودش نوشابه باز میکرد و این یشر روابطش همیشه عالی بود

    آدمای فوق العاده ک بقیه دوستام آرزشو داشتن این به دست میاورد و همه دخترا عاشقش میشدن

    یک الگوی دیگ هم تو هم کارام داشتم اونم همینجوری ، اون فاکتور های جذابیت رو از نظر ما نداشت و حتی اولین بار ک آدم میدیدش تو دلش مسخره میکرد اما به محض اینکه شروع به صحبت کردن میکرد همه عاشقش میشدن ، به جایی رسید بعد از یک هفته ک اومد تو شرکت مون کل شرکت میشناختش و عاشقش بود حتی خود من

    از یه جایی به بعد تو زندگیم متوجه شدم ک زیبایی ظاهری اصلا مهم نیست ، من خودم با آدم های زیبایی ارتباط برقرار کردم اما بعد از دو روز به دلیل ویژگی های شخصیتیش ازش زده شدم و فقط میپیچوندمش

    به ظاهر خیلی زیبا و خوش اندام بودن ولی قضیه ظاهر نیست ، درون آدم مهمه واقعا

    واقعا همه چی به باورها برمیگرده مخصوصا باورهای احساس لیاقت ، باور فراوانی ، و این باوری ک همه چیزو خودمون با باورهامون رقم میزنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  7. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    استاد جان ومریم عزیزم عاشقانه از شما دو عزیز دل تشکر میکنم که انقدر عالی روی بهبود دائمی همه محصولات فایلهای دانلودی و در همه بخش‌های سایت با عشق کار می‌کنید و این آگاهی های زیبا در راستای رشد ما و جهان هستی رو منتشر میکنید سخاوتمندانه در اختیار ما قرار میدید تا مسیر رسیدن ما به خواسته هامون رو راحتر ،زیباتر ،لذت بخش تر و عزتمندانه تر کنید

    در این فایل ترمزها و باورهای محدود کننده که مانع تجربه رابطه عاطفی عاشقانه و به دور از وابستگی شده رو عالی گفتید و باور قدرتمند کننده و درست رو هم در مقابلش گفتید و فوق‌العاده آگاهی دهنده بود و همه این موارد تو ذهن من بود و البته از زمانی که تو این سایت اومدم خیلی زیاد هدایت شدم به این باورهای نادرست و در موردش با خودم و خواهرم که هم مسیر هستیم صحبت میکردیم و سعی کردیم الگوهای درست رو پیدا کردیم و بهش توجه و تحسین و تائید کردیم که مهم ترین و ارزشمندترین و بهترین الگو درست در همه زمینه‌ها شما استاد جان و عزیز دلتون هستید و تو زمینه روابط عاطفی واقعاهنوز الگویی فراتر از رابطه عاطفی شما ندیدم ولی همین که ابن رابطه رو دیدم و به درک درست از رابطه با باورهای درست رسیدم در ابتدا اصلا خواسته رابطه عاطفی درست در من ایجاد شد و الگو دادم به ذهنم که می‌شود و هست و امکان پذیر ه که چنین رابطه عاطفی رو تجربه کرد و به الگوهای بیشتر هم با این تغییر باور و ایجاد خواسته هدایت شدم که ببینم

    باور کردن فراوانی جهان در همه زمینه ها باعث شده من هرروز در مسیرم رابطه عاشقانه زیبا و ثروت و فراوانی جاری و کسب وکارهای موفق رو ببیننم و تحسین و تائید میکنم

    دیدن این الگوهای موفق باعث شده کانون توجه من به خواسته هام باشه و این باورهای درست احساس منو خوب و آرامش منو بیشتر کرده و تمرکزم رو بزارم روی خواسته هام و از مسیر رشد و بهبود دائمی شخصیتم لذت ببرم و نتیجه گرا نباشم ایمااااان دارم بودن در این مسیر الهی کارکردن روی خودم و ادامه دادن این مسیر با احساس خوب و تغببر افکار و فرکانسهام منو هدااااایت میکنه لاجرم خودبه خود به تجربه خواسته هام

    در زمینه روابط عاطفی ، آزادی مالی ،سلامتی ،آرامش وآزادی من خیلی بهتر شدم در مدار بالاتری هستم و این مدار با رشد شخصیت و باورهای توحیدی و درست من داره تکاملی آروم آروم بهتر وبهتر میشه و من این روند رو ادامه میدم با درک قانون الهی و عملگرایی من در مسیر درست رها و تسلیم هستم

    درک قانون و قدرت باورها باعث شده من تلاش ذهنی و باورها رو بسیار جدی تر و مهم تر از تلاش فیزیکی سخت و رنج آور در همه زمینه ها بدونم و سعی میکنم با این دوره های عالی که خداوند در بهترین زمان برام خریده بهتر وبیشتر قانون رو درک و عمل کنم و کنترل ورودیهای که در این آزادی وآرامش بیشتر که دارم فوق‌العاده عالی و زیباتر و راحتتر شده

    پاشنه آشیل من هم باور فراونی و لیاقت هست و من سعی میکنم تو هر خواسته ای که دارم این دو باور رو بیشتر روش کار کنم و با دیدن الگوهای درست برای ذهن من منطقی میشه که هست ،فراوانه، می‌شود لایق بی قید و شرط راحته ،آسونه چون خدا کارها رو برام انجام میده و من فقط در مسیر درست الهامات و هدایت‌های الهی رو دریافت و عمل میکنم

    استاد جان من سعی میکنم درک کنم کارکردن روی باورهام مهمترین کار دنیاست برای من و این رو خیلی مهم تر و فراتر از کار فیزیکی بدونم که با باورهای نادرست بی نتیجه هست

    درک کردم کار جهان هدایت من به سمت باور هایم هست و ثابت کردن باورهایم چه محدود کننده و چه قدرتمند کننده به من هست و باورهای درست مسیر رسیدن من به خواسته هام رو راحتر، لذت بخش تر و عزتمندانه تر میکنه هدایت میکنه به ایده های عالی به زمان و مکان درست و با یه اقدام ساده وراحت به خواسته ام لاجرم هدایت میشم و باورهای نادرست مسیر سخت تلاش فیزیکی سخت و رنج آور و ایده ای نادرست زمان و مکان نادرست هم لاجرم جهان خداوند هدایت میکنه

    انشالله در این مسیر با توکل و ادامه دادن و بهبود دائمی لاجرم هدایت میشم به تجربه خواسته هام عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  8. -
    mohamad kord گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و همچنین کاربران سایت عباسمنش که من واقعا ازشون بخاطر اینکه تجربیات زندگیشون رو توی کامنتا میگن و درباره ی ضعف های شخصیتی که دارند صحبت میکنند ممنونم واقعا کامنت های شما به من کمک کرده ، کلا یکی از کارهای خوبی که تو طول روز انجام میدم اینه که میام کامنت های سایت رو میخونم

    از استاد هم که هرچقدر تشکر کنیم کمه استاد شما نمونه بارز تغییر هستید

    از اون ادم چاق و شکمو تبدیل به چی شدید استاد ،چقدر خوشتیپ شدید ، چقدر سرحال ترید ، چقدر جوون تر شدید ، اصلا ادم فایل های قبلی رو میبینه باور نمیکنه که این همون ادمه

    استاد من واقعا به این صحبت های شما نیاز داشتم

    و وقتی داشتم گوش میدادم به صحبتاتون با خودم میگفتم کاش پنج سال پیش که تازه دانشگاهم شروع شده بود تو این فرکانس یودم و میتونستم همچین اگاهی هایی رو بشنوم

    درمورد این ترمز هایی که گفتید بلا استثنا من همه رو دارم ، حالا بعضی ها رو کم تر بعضی هارو خیلی شدید تر.

    من موقعی که میخواستم بیام دانشگاه یه دایی دارم که کلی رابطه مختلف داشته قبلا و اون بهم گفت که ته این رابطه ها هیچی نیست اصلا سمتش نرو و فلانه و فلان و فلان

    از یه طرف هم اون احساس لیاقته خیلی تو من اشکال داشت

    یادمه ترم اول همش جلو آیینه بودم و داشتم مو هام رو درست میکردم ، انقدر که رفیقام میگفتن بابا ول کن آیینه رو ، اما دم خودم گرم که همونجا فهمیدم که مشکل ظاهر نیست مشکل اعتماد بنفسه

    با شما اشنا شدم و دوره ی عزت نفس رو تهیه کردم و دارم روی خودم کار میکنم

    یکی دیگه از اون پاشنه آشیل های سنگین من توی ای موضوع اینه که من که تو خانواده فقیرم

    من که بابام نه کارمنده نه سرمایه داره خونمون هم که تو روستاس و پدر مادر روستایی دارم و …

    این فکر یکی از بزرگ ترین عامل‌هایی بوده که منو همیشه نگه می‌داشته

    مورد بعدی

    اینه که همش تین فکر زو داشتم که اخرش که جداییه چرا اصلا شروعش کنم

    من که میدونم این اخرش به هیچ جا نمیرسه چرا اصلا شروع کنم

    حالا البته دارم روی خودم کار میکنم که آقا اصلا مسیر مهمه بعدم وقتی تو اصلا شروع نکردی چطور میخوای اخرش رو بفهمی .

    البته من فکر میکنم که همه ی این فکر ها بهونه های همون احساس لیاقت است

    ترمز بعدی اینه که من همیشه فکر میکنم برای شروع یه رابطه باید خیلی پول داشت در صورتی که رفیقام با شرایط مالی مشابه من رابطه های فوق العاده دارند

    ترمز بعدی اینه که همیشه فکر میکردم که رابطه کل وقت ادم و میگیره اصلا دیگه وقتی ندارم که به کار هام برسم در صورتی که من اصلا کلی تایم خالی دارم ، و هر چقدر من سرم شلوغ تر میشه احساس میکنم که از زمانم استفاده بهتری دارم

    وقتی هشت ساعت وقت رو برای یک کار که سه ساعت زمان لازم داره می‌زاریم ، پنج ساعت رو هدر دادیم

    قبلا خیلی این فکرو داشتم که اصلا دختر خوب نیست اما الان دارم رو خودم کار میکنم که ادم خوب خیلی زیاده ، بستگی به ما داره که چه بخشی تز وجود یکنفر رو برانگیخته کنیم

    و باور های مذهبی که این کار درست نیست و گناه داره و اگه الان این کارو بکنی بعد که ازدواج کردی همسرت هم همینجوری میشه و ….

    و از یکطرف هم باور های اجتماعی مثله غیرت

    نمیدونم اصلا چی بگم در این مورد اما من تو دانشگاه مثلا این فکرو داشتم که وارد رابطه شدن با یه دختر در واقع ضربه زدن و اسیب زدن به اون دختره و آبروش فلان میشه و …. همه ی اینها زمانی توی فکر من بوده اما الان خیلی کمتر شده

    تشکر دوباره میکنم از استاد که این موضوع رو انقدر خوب باز کردند و توضیح دادند بصورت کامل

    سلامتی و ثروت رو برای همه آرزو میکنم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1367 روز

    با سلام واحترام فراوان خدمت استاد عزیز

    الیاس هستم بااینکه ازسرکار اومدم و خسته بودم

    الهامم گفت کامنت بزار منم گفتم چشم

    هروقت که ما میخوایم یه دوره رو اماده کنیم زمان میزاریم ودرحین این چک کردن دوره ها کلی ایده میاد

    وهمش میگییم چه کنیم ازاین هم بهتر بشه؟

    ودوره کشف قوانین زندگی واقعا ازبقیه بیشتر وقت برد چون خیلی مهم هست

    بحث ما این هست که چرا بااینهمه تلاش بازهم به اهداف نمیرسیم؟

    که دلیلش ترمز وگازهست

    چقدر تلاش مهم نیست اون ریشه های درونی ذهن ما مهم هستند

    تغیرات بنیادین درمغز وذهن باید صورت بگیره

    باورهای خوب=ایده های خوب

    ایده های خوب =زمان خوب=ادمهای خوب

    وهرانچه خوبی هست که توروبه هدفت برسونه

    واگر همین باور خراب باشه همه اینها برعکس میشه

    برای بیزینس بدون تبلیغات. خودمن هدایت شدم به سه تا فرشته ازجانب خداوند.

    وترمزهای اشتباه مارو بمب باران کردند

    واگر یه حسی بهم بگه دررابطه با یه موضوع صحبت کن میام صحبت میکنم

    وشما باید درک کنید که منظور ازاستعاره گازوترمز چیه؟

    موضوع

    رابطه عاشقانه:

    شما باید اول پارو ازروی ترمز بردارید بعدارام ارام پدال گازو فشاربدید

    برای این کار اول باید دیدمان. نگاهمان را عوض کنیم

    برای اینکار سری بزنیم به گذشتگان وباورهای گذشتگانمون حالا عاشقانه یا هرچیزی که بهش نمیرسیم

    یک باور اشتباه

    ازلحاظ ظاهری زیبا وجذاب نیستم

    استاد عزیز من قبل ازدواج بدنسازی میرفتم فکر میکردم همسرم دوست داشته باشه ولی وقتی که رفتم خواستگاری ایشون گفتند اصلا دوست ندارم که توبدن عضلانی داشته باشی ومن فکرمیکردم همه عاشق بدن عضلانی هستند

    باوراشتباه بعد

    احساس لیاقت نداشتن که ببینید افرادچقدر عمل زیبایی انجام میدند اینها همش باورهای مخرب هستند وچقدر درد چقدر هزینه و…

    میذارند

    باور بعدی

    رضایت نداشتن

    یعنی خوشحال نبودن شاد نبودن احساس ارامش نداشتن اینها همش باهم هست

    خودارزشی

    لیاقت

    احترام به خودت

    باوربعدی من توانایی ندارم

    همه ادمهای خوب رفتند

    همه کلک بازشدن

    باورکردن. باورفراوانی هنوز پاشنه آشیل من هست هنوز خودم درگیرشم اخه یک شبه نیومدکه یک شبه بره

    باور اشتباه بعدی

    انسانهای نامناسب وجذب میکنم

    وخیلی باورهای دیگه

    مثلا بچه دارمیشیم همش دردسر

    همسرمون دوباره میفته دنبال کسی دیگه

    عشق وحالی که تومجردی هست هیجا نیست

    من سلطان خودم هستم

    اینها همش زنجیر هست و…..

    استاد اگه ما بیاییم ازالهاممون کمک بگیرم خیلی خوب هست خیلی

    یه داستان جالب بگم

    من کاسب هستم لوازمم دارم وتعمیرات هم انجام میدهم

    باخودم میگفتم تواین اوضاع گرونی منم خوب میگیرم مجبور که نیستم واحساسم خوب بود استاد همینجا شیطان منو گول زد فکر میکردم این همون احساس خوبه هست درصورتی که احساس کمبود بود

    احساس همه چیزتموم بشه وتونمیتونی تهیه کنی

    واومدم گفتم خدایا بهم بگو چه کنم چه کننننننم بگو خدایا هدایتم کن

    دمدمای غروب بود وداخل مغازه نشسته بودم ویک حس ارامی داشتم وگفتم خدایا برای اینکه اجناس وبه چی قیمتی بدم بهم بگو

    واستاد باورنمیکنید خدای من قرآن وباز کردم به نظرتون چه ایه ای باید بیاد

    ایه 84 و85 سوره هود در رابطه با کم فروشی

    یعنی خیلی جا خوردم گفتم واقعا اینقد تو اگاهی

    اینقدر حواست به من گنه کارهست

    یعنی اشک توچشمام جمع میشه یعنی اینقدر دوست داری تومسیرعالی باشیم

    بعد گفتم دمد گرم سپاس خدایا ممنون چقدرمن زودگمراه میشم همیشه همه کارمیکنم واحساس میکنم تواسمون هستی وقران وبستم. دوباره گفتم اجرت منطورم همان دستمزد هست

    گفته بودم اینکه هنرم هست بیشترمیگیرم

    مهم نیست هنر دستم هست بعدیه حسی گفت بیا دوباره ازطریق قران ازخدا هدایت بخواه شاید مشکل باشه این پول گرفتنا

    باچند نفرصحبت کردم گفتن نه بگیر حق توهست

    ودوباره اومدم سراغ قران

    ای خدااااا ای خداااا معذرت بخاطر همه فراموشیهایم نسبت به تو تورا کی درک کنم کی.

    واستاد به خودش قسم دوباره قران وبازکردم. ازاونهمه صفحه دوباره همون صفحه بازشد الله اکبر یه ترس یه شرمی منوگرفت احساس کردم کنارم نشسته خدا

    که بادقت نگاه کردم به قران دیدم صفحه نو هست وصاف صاف وهیچگونه تاخوردگی نداره وخیلی درس بزرگی گرفتم دوست داشتم بگم این حرفارو. ممنون از شما

    خیلی صادقانه زحمت میکشید هردوتاییتون خیلی سپاس

    درضمن امروز نت هم قطع نشد

    خدایارونگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    سلام سلام سلام به روی ماهت استاد جونم

    قربونت بشم که اینقدر فرکانسی عمل میکنی ،چقدر من خوشبختم که فرکانس میفرستم و استاد عزیزم دریافت میکنه و نتیجه این فرکانس میشه ی فایل بینظیر

    استاد خیلی ذوق زده ام از دیدن این فایل فوق العاده

    عاشقتم استاد جونم ،همینکه عکستون و دیدم گفتم این ی فایل خیلی مهمه چون استاد تمام حواس پرتی ها رو حذف کرده تا ببیننده متوجه اصل بشه

    استاد بخدا که یدونه یی عاشقتم همین

    سلام به روی ماهت مریم جونم قربونت برم که عاشقانه از صبح تا شب متمرکزی روی دوره تا خروجی بینظیر بشه عاشقتم خب مریم جونی

    از شوق از خوشحالی گریه ام گرفت

    خدایا شکرت خدایا عاشقتم خدایا بخاطر آزادی مالی که دارم سپاسگزارم که به راحتی هرآنچه را که میخوام میتونم بخرم و به محض تموم شدن فایل در عرض چند ثانیه دوره را خریدم و کلی ذوق کردم

    چند تا نفس عمیق بکشم تا ی کم هیجاناتم کنترل بشه و بتونم در مورد اصل و موضوع کامنت بنویسم

    خدایا سپاسگزارم که هر روز صبح سوپرایزم میکنی و طوری قلبم و باز میکنی که تا شب بمب انرژی ام

    الحمد الله

    وای این فایل چی بود چه انرژی و فرکانس بالایی داشت برام خدایا شکرت

    استاد صادقانه بگم من همه ترمز ها و باورهایی رو که گفتین داشتم و در حال تغییرشون بودم و با این فایل در حین گوش دادن چند تا دیگه هم برام رو شد

    ترمزی که در مورد بی نقص بودن رو من فکر میکردم که این باور درسته و من باید به یه آدم پرفکت و فوق العاده تبدیل بشم تا اون آدم بینظیر بیاد تو زندگیم

    وای خیلی هیجان دارم خیلی حرف دارم

    عجب ترمزی که اصلا فکرشم نمیکردم ترمز باشه

    و شیطان کار آدم و زیبا میکنه اینجاست که میگفت تو تا خوب نشی خوب و جذب نمیکنی و اصلا متوجه نبودم که بابا خوب شدن ی مسیر و این نیست که بگم من الان عالی هستم و دیگه تمام

    بعد ی ترمز دیگه که چند روز پیش متوجه شدم

    خانوم هایی که با ی نفر ازدواج میکنن و کل زندگیشون با یک نفر هستن هیچ تجربه ایی از زندگی ندارن و چقدر بیچاره هستن و اصلا زندگی و تجربه نکردن

    چون این باور داشتم همیشه تایم دوستی هام خیلی کوتاه بوده و همیشه میگفتم چرا من زود از آدم ها خسته میشم و زود برام تکراری میشن ؟؟

    و اطرافیان هم میگفتن اخی شانس نداری کسی قدرت و نمیدونه

    البته از این احساس قربانی بودن و ترحم بقیه خوشم می اومد

    من متوجه شدم وقتی تو ی موضوعی خیلی گیر داریم فقط ی ترمز یا باور اشتباه نیست و دقیقا مثل اون درختچه های هرز تو پارادایس میمونه که از هزار جا به هزارتا باور اشتباه دیگه وصل هستن و هرچی خودشناسی ام عمیق تر میشه این اتصالات رو پیدا میکنم

    حالا اون روزی و تجسم کن که اینها از بین رفتن و چقدر رابطه عاطفی ام زیباست

    مثل پارادایس که با اون همه بهبود چقدر زیبا و باشکوه شده

    اولش که شروع کردم برای پیدا کردن ی باور خیلی مینوشتم انرژی میزاشتم اما الان همینجوری میاد بالا انگار افتاده تو سراشیبی و تند تند پیدا میشه

    خدای من خیلی خوشحالم ،از روند پیشرفتم خیلی لذت میبرم

    ترمز بعدی اینکه درسته میگفتم زیبایی سیرت بهتره اما باورم این بود زیبایی ظاهر خیلی مهمه

    و جالبه بخاطر ی باور دیگه همیشه آدم های معمولی شاید هم زشت و جذب میکردم

    باور اینکه زن زیبا نصیب مرد زشت میشه

    یا مرد زیبا نصیب زن زشت میشه

    و همیشه تعجب میکردم چرا با اینکه من قدم بلند و زیبا هستم مردهای قد کوتاه و معمولی و جذب میکنم

    تقریبا همه آدم های زندگی ام یا هم قد خودم بودن یا کوتاه تر

    ترمز بعدی ،من بد شناسم و آدم های بد و جذبم میشن، طوری این باور در من عمیق شده بود که وقتی ایران بودیم گاهی میرفتیم دور دور با ماشین و دوستم مریم همیشه میگفت سارا آشغال یابش روشنه و هر چی آدم مزخرف و آشغال و مثل آهن ربا جذب میکنه و دقیقا این اتفاقم میافتاد و اینقدر باورش کرده بودم که ی بار ی پسر خیلی جذاب با موقیعیت عالی بهم پیشنهاد دوستی داد باورم نمیشد همش میگفتم این چرا بهم پیشنهاد داده حتما میخواد چند بار سکس کنه بعد بره دنبال کارش یا اینکه حتما ی ماجرایی هست پشت این پیشنهاد بخدا اصلا باورم نمیشد

    من خیلی باورهای درب به داغونی در مورد روابط داشتم خیلی زیاد هستن و اما اصلا مهم نیست چون از لحظه یی که مسئولیت 100٪ زندگی مو به عهده گرفتم ، دارم تغییرش میدم

    و اون مدلی که دوست دارم خلقش میکنم

    راستی بگم تمرین برانگیختگی در روابط رو روی چند نفر اجرا کردم و نتیجه دقیقا همون بود ،خیلی لذت بردم

    ترمز بعدی ، بخت دختر شبیه مادرش میشه و جالبه که من از لحاظ ظاهری مخصوصا صورت بینهایت شبیه مادرم هستم و چون مادر زندگی افتضاحی داشت تو بحث روابط منم هر بار که رابطه ام با شکست مواجه میشد به خودم دلداری میدادم که خوب این سرنوشت تو ،اگه مامانت خوشبخت بود تو هم‌ خوشبخت میشنیدی و این باور اینقدر قوی بود که گاهی گریه میکردم و از خدا میخواستم خدایا دخترم زندگی عاطفی اش شبیه من نشه و هر کی بهم میگفت دخترت چقدر شبیه خودته (از لحاظ ظاهری ) من سریع میگفتم نه اتفاقا کپی پدرشه چون شما پدرش و ندیدین فکر میکنین شبیه منِ

    این درحالیکه دخترم صورتش کپی منِ

    خدای من این باور چه میکنه با آدم

    این ترمز رو با شنیدن این فایل پیدا کردم که چقدر عمیقِ در من

    ترمز بعدی که قبلا پیداش کردم همون بحث آزادی و دارم روش کار میکنم

    ترمز بعدی اینکه من باید مطابق میل طرفم باشم تا زن خوبی باشم و هر بار که شوهرم بهم خیانت میکرد بهش میگفتم تو چی دوست داری تا من همون بشم و دیگه نری سراغ کسی ،و جالبه تمام زن‌هایی که باهاشون دوست شده بود البته تا اونجایی که من میدونستم همه زن‌هایی با ظاهر خیلی معمولی و گاها زشت بودن و من همیشه میگفتم کاش با ی زن بهتر از من دوست بشی که دلم نسوزه

    اصلا ریشه خیانت شوهرم این بود که من خودم و خیلی بیشتر ازش میدونستم و همیشه میگفتم من خیلی ازش سر هستم اما بخاطر ترس به شدت بهش وابسته بودم

    و همیشه فکر میکردم که شوهرم آدم هوس بازیه و اصلا بخاطر این خصوصیتش با من ازدواج کرده چون من 14 سال ازش کوچیکتر بودم و زیبا

    ترمز بعدی ،تو باید مثل ی کتاب نخونده باشی تا جذاب باشی اگه طرف مقابلت همه چی و بدونه دیگه براش جذاب نیستی و این باور من و به شدت به سمت دروغگویی برده بود چون نمیخواستم کسی از حقیقت زندگیم باخبر بشه تا جذاب باشم

    ترمز بعدی ،رابطه عاطفی مسئولیت من و زیاد میکنه باید همش غذا درست کنم چون مردها به شکم اهمیت میدن

    اخه هزار بار شنیده بودم مرد و باید به شکم و زیر شکمش برسی تا اونم به خواسته های تو توجه کنه

    و اصلا فکر میکردم برای اینکه درخواستی داشته باشم یا اگه کاری برام میکنه منم باید بجاش سکس داشته باشم و این و وظیفه خودم میدونستم

    و فکر میکردم زن هایی که شوهراشون خیلی دوسشون دارن یا براشون احترام قائل هستن زن‌هایی هستن که آشپزی خوبی دارن و هرشب سکس دارن

    و همیشه از این دوتا موضوع ضربه های عاطفی شدیدی خوردم

    دوست پسر آخرم به شدت از سبک غذا پختنم ایراد میگرفت و تو سکس هم همینطور و طوری که از همه مردها متنفر شده بودم و به شدت احساس ناکافی بودن داشتم

    و چون مامانم تو سن 38 سالگی طلاق گرفت و دیگه نه ازدواج کرد و نه تو رابطه رفت با اینکه زن زیبا و باهوش و مهربونی بود و هر وقت باهاش در مورد رابطه میگفتم میگفت زن های سفید پوست سرد مزاج هستن و منم علاقه ایی که رابطه جنسی ندارم و تنهایی آرامش بیشتری دارم و من از کار خونه و آشپزی بدم میاد و بارها بابام با مامانم سر نامرتبی خونه دعوا کرده بود

    و هیچوقت یادم نیست که پدر و مادرم همدیگرو بوسیدن یا اصلا با هم بخوابن

    در حالیکه زن پدرم پیش پدرم میخوابید و چند بار که در اتاق خواب باز بود دیدم که لباس تنش نیست موقع خواب

    اون موقع بچه بودم و اصلا از سکس چیزی نمیدونستم و زن پدرم بارها تو حرفهاش میگفت اگه زنی براش ماشین میخرن یا طلا برای اینکه تو رابطه جنسی زن واردیه و تنها هنر زن سکسِ و جالبه دختر خودش از همسر اولش که ی سال از من بزرگ‌تر بود از سن پایین با ارتباط جنسی با پسرا به خواسته هاش میرسید

    بعد از طلاقم چند تا از دوستان بچه گی مو تصادفا پیدا کردم و همشون به شدت پولدار و مرفه بودن و متوجه میشدم همشون از راه بیزینس سکس به این ثروت ها رسیدن و من میگفتم من که بچه دارم و مادر هستم اگه دنبال اینکارا برم دخترم دچار کارما میشه و بدبخت میشه بازم خداروشکر که این باور نجاتم داد از مسیر گمراهی

    و البته که هر مردی بهم سلام میکرد فکر میکردم برای سکس ِ

    میگفتم سلام گرگ بی طمع نیست

    چقدر با باورهای اشتباه به خودمون ظلم میکنیم

    من که جهاد اکبر و راه انداختم تا 100٪ زندگی مو درست کنم اخه خداوند تو سوره بقره آیه 25 میگه وقتی مومنان به بهشت میان میگن اینجا شبیه چیزی که قبلا داشتم و تو همین آیه به زوج های پاک اشاره میکنه

    منم میخوام بهشت خودم بسازم چون من مومن هستم

    وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    چه باورهای بینظیری تو قرآن هست

    من این کامنت و با صداقت کامل نوشتم و ایمان دارم این کامنت درهایی از خیر و برکت برام باز میکنه الهی بینهایت شکرت

    استاد اون لحظه یی که تو فایل گفتین میخواین روی یک موضوع ترمزها رو باز کنید نگاه کردم به آسمون گفتم خدایا شکرت که استاد میخواد ترمزهای روابط و توضیح بده و آسون بشم برای آسونی ها

    استاد نمیدونی چقدر احساس سبکی میکنم انگار دارم پرواز میکنم

    ی گشایش عظیم تو قلبم افتاده من رستگار شدم

    استاد اگه فقط از شما قرآن خوندن و یاد گرفته باشم برای دنیا و آخرتم کافیه

    استاد روی ماهت با عشق با احترام میبوسم

    خدایا سپاسگزارتم

    خدایا عاشقتم

    خدایا به خودم افتخار میکنم که تنها بنده تو هستم

    این فایل میدونم تا شب بارها و بارها گوش میدم و مینویسم

    از تمام بچه‌ های سایت بینهایت سپاسگزارم که دست دلبازانه کامنت مینویسن خدا میدونه که چقدر از کامنت بچه ها چیز یاد میگیرم چه درهایی با خوندن کامنت ها به روم باز میشه

    با عشق ازتون سپاسگزارم

    خدایا خدایاااااااااا بابت این سایت سپاسگزارم بابت این بهشت سپاسگزارم

    قلبم سرشار از عشق و شادیه

    این عشق و شادی تقدیم به تک تکتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1889 روز

      سلام به شما سارای عزیز

      چقدر عالی درباره باورهاتون گفتین

      راستش منم قدبلند و خوش اندام هستم اما به جرات میتونم بگم 80درصد مردهایی که اومدن سمتم قدشون کوتاه بوده و خیلی لاغر بودن و تقریبا حرف همه شون اینه که چون من خودم قد کوتاهی دارم دوست دارم با یه دختر قد بلند ازدواج کنم

      البته که الان فهمیدم اینا اصلا در رابطه مهم نیست

      قبل از آشنایی با استاد خیلی فیلمو سریال میدیدم و عاشق یکی از بازیگرای هالیوود شدم چون خیلی برام جذابیت داشت یه احساس عجیبی بهش داشتم بعد که رفتم بیوگرافیشو خوندم دیدم قدش 165 سانته یعنی از خودم کوتاه تر بود اما برام جذابیت داشت

      و این باور که یابد به شکم مرد و زیر شکم مرد رسید رو اولش که خوندم خندم گرفت اما خوب که فکر کردم متوجه شدم که منم یه جورایی این باورو دارم

      ممنون از کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2195 روز

      درود و سلام خدمت سارا جون عزیزم عاشقتم بخدا اینقدر صادقانه اومدی و باورهای محدود کننده و ترمزهاتو شماسایی کردی و خیلی موارد رو با ما به اشتراک گذاشتی عزیزم واقعا ممنون و سپاسگذارم برای نکاتی که از قدیم توی ذهن ما گنجانده شده و ممنونم که همش در سایت فعال هستی و در کامنت نوشتن و عقل کل راهکارهای خوبی از تجربیاتت برامون می نویسی تا ما هم بتونیم به باورهای مخفی ذهنمون پی ببیریم

      ممنون و سپاس وقتی چهره ی زیباتو میبینم خیلی بهم انرژی میده خدا رو شکر بابت وجود دوستانی همچون سارای عزیز و که اینقدر با شوق و ذوق کامنت های آگاهی دهنده ای رو به اشتراک میذاری

      سارای عزیزم بهترینع بهترین عشق الهی که هم فرکانس خودت باشه رو برات آرزو می کنم

      به امید خدا

      روز و شبت خوش و ایام بکامت شیرین و گوارا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ایمان بابایی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      سارای عزیزم سلام

      از طرفی خندم میگرفت جاهایی به کامنتت و از طرفی ام تحسینت میکردم واسه این که اینقدر شجاعانه این حرف هارو زدی .

      خیلی ازین باور ها شاید سخت باشه ولی در ما پسر ها هم موجوده .

      من در 90 درصد موارد همیشه افراد مناسبی رو به خودم جذب کردم و اون ده درصدم که مناسب نبودن افرادی بودن که حداقل با من رفتار مناسبی داشتن ,و تنها دلیلش این بود که تو رابطه از زمانی که یاد گرفتم رها باشم نتایج اومد من همیشه سعی میکنم افراد و تو هیچ فرمول خاصی نکنم و مثل اکثریت جامعه دنبال این نباشم که فلان رفتارو کنم که جذبم بشن.از وقتی اینو فهمیدم انسان های فوق العاده ای تو زندگیم میان که دوستای من میگن ایمان تو وقتی میریم یه جایی حق نداری حرف بزنی چون همه رو جذب خودت میکنی و ما به چش نمیایم و این و فقط از رهایی دارم .

      بچه که بودم پدرم همیشه به من میگفت ایمان تو خیلی لایقی باید دخترا بیوفتن دنبالت و واقعا هم همیشه اینجوری بوده و همیشه پیشنهاد به من از طرف دخترا بوده .

      این هارو گفتم که توی این جهان دو قطبی که یکی کیس های نا مناسب همش سر و کار داره یه قطب دیگه داریم که همیشه کیسای خوب و عالی سر راهشه و تو که به این شناخت از خودت الان رسیدی با ادمه مسیر معجزات و میبینی و افرادی که میان تو زندگیت و فوق العادن و تو دیگه فکر میکنی کیو انتخاب کنم کدوم جواب کنم .

      موفق باشی تو ادامه زندگیت سارای عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1052 روز

        بنام خدای مهربونم

        سلام به روی ماهِ ایمانِ عزیز

        سپاسگزارم از کامنتت ، خداروشکر که با بچه های بینظیری آشنا شدم

        ایمان جان قطعاً که همینه و ما هر فرکانسی بفرستیم همون و دریافت میکنیم

        قشنگی این جهان و زندگی اینکه از هر لحظه یی که بخوای میتونی بازی و تغییر بدی

        و با خیال راحت با آرامش با کوله باری از تجربه اون مدلی که دوست داری فیلم جدید زندگیت و بسازی

        اتفاقا من بینهایت از تک تک تجربه هام راضی ام و اگه قرار باشه برگردم به قبل و انتخاب کنم قطعا که همون زندگی و دوباره انتخاب میکنم

        چون اون زندگی من و به این لحظه با شکوه رسوند

        تمام اون تضادها من و بزرگ کرد

        من بینهایت زن جسور و توانمندی هستم

        و خداروشاکرم که تا فرصت داشتم هدایت شدم به صراط المستقیم

        خیلی سپاسگزارم از کامنت پر از آگاهی شما ایمانِ عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا بهنام گفته:
      مدت عضویت: 1246 روز

      سلام به سارای عزیزم

      سپاسگزار خداوند هستم که هدایت شدم به دیدگاه شما آخه تمام این ترمزهایی که گفتین رو من دارم و همیشه برام سوال بود که چجوری این ترمزها رو بردارم

      مادر من هم همیشه بهم میگفت غذای خوب برا همسرت درست کن،واگر خواسته ای داری نیازش رو برطرف کن

      و من با خودم فک میکردم این یجور گروکشیه و نمیتونستم قبولش کنم

      از شما ممنون میشم که کمکم کنین چجوری این ترمزها رو بردارم

      همیشه وقتی تجسم میکنم مستقل بودن رو

      آزادی داشتن رو

      این ترمز سروکله ش پیدا میشه که اگه بری سر کار کی خونه رو تمیز کنه؟کی غذا درست کنه؟اگر همسرت نیاز جنسی داشت و تو از خستگی نتونستی برطرف کنی زندگیت از هم میپاشه

      از شما سارای عزیزم بی نهایت سپاسگزارم،که باعث شدین خجالت رو بذارم کنار و بنویسم و راهنمایی بخوام

      هر کجا که هستین در پناه الله مهربان باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1052 روز

        بنام خدای مهربونم

        سلام به روی ماهت زهرا جونم

        سپاسگزارم که برام نوشتی و از من راهنمایی خواستی عزیزم

        زهرا جان اگه شرایطش و داری حتما دوره کشف قوانین و بخر تازه امروز که من جلسه اول سه بار گوش کردم درک بهتری دارم از اینکه باور ساختن چیه و اصلا اصل و اساس قوانین چطوری داره عمل میکنه .

        ترمزها خیلی بعضی هاشون مخفی و عمیق هستن و من حدود دوماه میشه شایدم بیشتر که تمرکزی یعنی شبانه روزی با دوره حل مسایل ،عشق مودت ،با صلح بودن در خود و فایل های سایت دارم روش کار میکنم و تازه فکر میکنم یک هفته شایدم 10 روزه که ترمزها و یکی یکی دارم پیدا میکنم

        یعنی میخوام بهت بگم به اندازه یی که برات مهمه زندگی ات تغییر کنه باید وقت بزاری و از خدا کمک بخوای قرآن خیلی بخونی تا باورها بیان بیرون

        مثلا برای سکس که فهمیدم پاشنه آشیل منه تو روابط عاطفی تو ستاره قطبی از خدا درخواست کردم هدایتم کنه به راه حل و از صبح تا شب 100 بار پرسیدم نوشتم یعنی ثانیه به ثانیه ذهنم درگیرش بود یهو عصر خدا گفت برو قرآن و باز کن تا بهت بگم وای

        قرآن و باز کردم سوره یوسف اومد و اون آیه ایی که یوسف از درخواست زلیخا به خدا پناه میبره

        چون خیلی با قرآن ارتباط خوبی پیدا کردم یعنی آیات برام مکاشفه میشه نسبت به سوالم ، صدای خدا رو میشنوم که بهم میگه اینه جوابت

        خدا بهم گفتم حتی اگه رفتی تو رابطه تا بهت نگفتم سکس نداشته باشه و هر وقت وسوسه شدی به من پناه ببر خودم حمایتت میکنم

        میدونی ی جورایی باید انجام بدی تا هدایت بشی به راه حل

        انگار مسیر هدایت هرکسی یونیک مخصوصِ خودشه

        خدا راه حلی اگه بده مخصوص تو میده

        واسه همینه استاد کلی موضوع و میگه اما راهکار شخصی نمیده

        شروع کن با ذهن خالی قرآن بخون حتی اگه متوجه نمیشی بعد آروم آروم معنای قرآن برات واضح میشه

        یا مثلا تو ی آیه ی کلمه را نمیفهمی برو معنی کلمه رو پیدا کن تو گوگول

        وای امروز برای مقایسه کردن از خدا پرسیدم

        چون احساس کردم وقتی کامنت میخونم ناخودآگاه خودم و با بقیه مقایسه میکنم و نمیدونستم چیکار کنم چون حس بدی بهم میداد قطعا یقین داشتم از جانب شیطانِ

        از خدا هدایت خواستم و قرآن و باز کردم هدایت شدم به آیه ایی که خدا بهم گفت مسابقه نیست که آروم باش و به من توکل کن

        اصلا قرآن خیلی قلبم و آروم میکنه و هر وقت سوالی دارم 100٪ میدونم قرآن و که باز کنم بهم پاسخ سوال و میده و بهم میگه باید چیکار کنم

        زهرا جونم ایشالا که خوب توضیح داده باشم که متوجه اصل بشی و بدونی باید چیکار کنی

        با قلبت با تک تک سلول هات از خدا بخواه بهت میگه

        وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

        خدا خودش گفته از من بخواه تا اجابت کنم

        اوایل که با سایت آشنا شده بودم میرفتم تو طبیعت با صدای بلند گریه میکردم و میگفتم خدایا من کسی جز تو ندارم خدایا به عظمت و بزرگیت کمکم کن ، خدایا قلبم و آروم کن، خدایا راه و بهم نشون بده

        هر روز میرفتم از صبح تا شب تو سایت داشتم فایل میدیدم

        عشق و مودت فکر کنم هر فایلی مخصوصا فایل اولش و 200 بار شاید هم بیشتر گوش دادم

        اینقدر نوشتم که تا حالا فکر کنم 3 یا 4 تا خودکار تموم کردم

        کار من از دفتر گذشته

        ی روزایی اینقدر حالم بد بود اما میرفتم راه میرفتم گریه میکردم آروم میشدم دوباره ادامه میدادم

        اما الان خداروهزاران مرتبه شکر ماه ها میشه آرومم ، از درون شادم ، لذت میبرم از شناخت خودم ، ی ایمان عجیبی تو وجودم ریشه کرده

        ی حال عجیبی دارم

        بخدا که از خدا میخوام و آب و هوا تغییر میکنه

        انجام بده تا این حال و تجربه کنی خیلی لذت بخشه قربونت برم

        ایمان دارم که از شادی اشک میریزی

        دوستت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1589 روز

      سلااام سارای عزیز

      اول از همه خییییلی ازتون تشکر میکنم بابت کامنتی که گذاشتید

      و تحسینتون میکنم که چهههه قدددرررر صادق و شفاف بودید توی کامنتتون …

      واقعا معلومه خیلی خودتون رو دوست دارید خیلی در صلح هستید خیلی خوب روی عزت نفستون کار کردید که اینقدر واضح و صادقانه درمورد همه چیز توضیح دادید و مثال از خودتون زدید …

      من توی کامنتایی که میخونمدر مورد هر چیزی چه مالی چه روابط و … وقتی میبینم طرف مثال حقیقی و واقعی میزنه به خصوص از خودش خیییلی روم تاثیر میذاره خیلی بیشتر اینجوری ذهنم تایید میکنه قانون جهان و فرکانس و باورهارو ، خیلی الگوی بهتری برای خودم میشه و …

      خیلی تحسینتون میکنم و ازتون ممنونم بابت این ویژگی و کامنتتون …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: