در این فایل استاد عباس منش آگاهی های مهمی را درباره قانون تحقق خواسته ها و نحوه هماهنگ شدن با این قانون، با شما به اشتراک گذاشته است.
بعد از دیدن فایل، به سوالات زیر فکر کنید و پاسخ های خود را در بخش نظرات این فایل بنویسید.
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
نکته مهم:
لطفا برای نوشتن پاسخ های خود در بخش نظرات به هر سوال، ابتدا صورت سوال را بنویسید و سپس جواب ها و توضیحات خود را در زیرا آن سوال درج کنید.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذار تان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1495MB33 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 161MB31 دقیقه
داشتم به این فکر میکردم که چقدر استاد الگوی مناسب هست برای ماها که
این میتونه بزرگترین سپاسگزاری ما باشه
یه داستانی تعریف کنم از اینکه چرا اینو گفتم
وقتی به زندگی استاد زوم تر شدم و روش فکر کردم دیدم چقدر استاد در زندگی روزمره شون همه چی رو آسان میگیره و اصلا بازی قرار میده و این چقدر خوبه
استاد در مورد کیودی همون حیوانی که بین روباه و گرگه صحب میکرد
ناخودآگاه من اینو دریافت کرد که ببین چقدر استاد با نگاه بازی گونه به حل این موضوع توجه میکنه
اصلا وقتی به عنوان بازی به یک چیزی نگاه کنی یعنی یه راه حلی داره دیگه و میتونی بهش برسی، شما یک بازی کامپیوتری رو وقتی بازی میکنی یعنی یک پایانی داره و یک کلیدی هست برای باز شدن قفلی که جلوتونه دیگه
حتی این ویژگی استاد رو در استرهیکس هم دیدم که چجوری همه چی رو حتی بصورت بازی تعریف میکنه
و اصلا مراحل صحبت کردنشون اینه که برنده بازی هستن و جواب رو رسیدن بهش و درآخر نتیجه رخ میده و برنده هم میشن
اصلا لذت بردم از اینکه انقدر بصورت عملی دارم اینطوری از استاد چیزها یاد میگیرم و در زندگیم استفاده میکنم
ازتون سپاسگزارم خیلی زیاد
حالا برای پیدا کردن ترمز ها هم من اینو به عنوان بازی قرار دادم
قبلا یادمه یه آهنگی تتلو داشت میخوند
سلام من دکتر دوستتون هستم ازین داستانا
امروز من به ذهنم میگم
سلام من دکترتون هستم ازین داستانا میخوام ترمز رو کشف کنم
خودم انگیزه درست میکنم برای خودم با بازی گرفتن هر چیزی که میخوام حلش کنم و میبینم که روند چقدر ساده و راحت انجام میشه
حتی ترمز های ذهنی که خیلی عمیق بودن در برابرم حالا تسلیم میشن و میگن بابا این اصلا کوتاه بیا نیست خخخخ
بازی بازی بازی ذهنیه همه چی
دوست دارم این ترمز رو هم بگم درمورد پوله
برای دریافت پول از هرکسی یا از هرجایی نیاز به واسطه یا دلیل و شرط و شروط نداریم مثلا این کارو میکنم که بمن فلان پولو بدن و اینو پولو بمن بده تا باهاش شلوار بخرم خب
چون توی ناخودآگاه این پیام بود برام که اگه کاری نکنی که پولی نمیاد و این باور باعث میشه که مجبور بشیم سراغ کاری که اصلا علاقه ای نداریم و و بعد میگیم چرا اوضاع درست نمیشه بریم، در کل اینو میگه که تو لایق نیستی باید حتما یک کاری بکنی
درصورتی که وقتی باورهای درستی در مورد پول داشته باشیم پول محرک و سوختی برای ما میشه که از کاری که انجام میدیم ارزش خلق کنیم و به رشد جهان کمک کنیم
پول که هست همیشه و کاری که میکنیم رو ربطی به پول ندونیم چون ما قرار لذت ببریم و تجربه های جدیدی داشته باشیم و اینجا پول واسطه ای میشه برای تجربه های بهتر و متفاوت تر و بهتر
وحتی خیلی وقتا پول رو ربط میدیم به زمان و تلاش فیزیکی بیشتر و بازم اگه تلاش بیشتر صورت نگیره باور میکنیم که دیگه پول نمیاد چون تلاش فیزیکی صورت نگرفته است و این ایجاد ترمز میشه
یا باید این تلاش فیزیکی بیشتر رخ بده که پوله بیاد
زمانی که ما میزاریم برای کاری یا شغلی باید بستگی داشته باشه به شدت علاقه ی ما توی اون کار یا حوزه، که اگه شدت علاقه اینجا زیاد باشه و اون کارو دوست داشته باشیم نتیجه اش احساس خوبه دیگه توی طی روند و تمرکز ما خود بخود از روی پول برداشته میشه و اون پول که بوده و ربطش به کارمون نداده بودیم حالا میاد، چون ربطش ندادیم به کارمون و ترمز ایجاد نکردیم و اینجا مهمه
تلاش فیزیکی زیاد اینجا بخاطر عشق بکار هست نه پول و برا همین خیلیا یجور دیگه متوجه میشن!!
اما اگه کاری که دوست نداشته باشیم و علاقه ای نداشته باشیم رو انجام بدیم باور ریشه ای هم داشته باشیم که تلاش فیزیکی زیاد باید صورت بگیره و ربطش بدیم به پول، یا اون پوله اصلا نمیاد یا اگه بیاد تلاش فیزیکی زیاد و مداوم باید رخ بده چون این ترمز مارو توی سیکلی قرار میده که وارد مداری میشیم با تلاش فیزیکی زیاد و دیدن الگوهایی مشابه و بقیه ماجرا که میدونید
و خدایا شکرت
….
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام میکنم به همه
امیدارم که همه چی مطلوب باشه براتون
خداوندا مارو در راستای پیدا کردن ترمزهای ذهنمون یاری کن و کمکمون کن تا بتونیم براحت ترین و سرراست ترین مسیرها هدایت بشیم و از نعمت ها و فرصت های بی نهایتی که هر روز بیشتر و بیشتر میشه استفاده کنیم
میخوام فقط نکته های استاد رو در قلب جملات کلیدی اینجا بگم
نکته شماره ی 1:
من با این دیدگاه مخالف هستم که تو یک هدفی رو انتخاب کن تمام تلاشتو براش بزار کلی وقت بزار صب تا شب براش جون بده، ایده های مختلفی رو تست کن بعد موفق میشی
نکته ی شماره 2:
اگه من دارم به سختی به خواسته هام میرسم دلیلش اینه که من یسری چیز و چیزها توی ذهنم بر عکس تنظیم شده و اگه این چیزها پیدا بشه و جاشون عوض بشه من براحتی به خواسته هام میرسم
نکته ی شماره 3:
اگه ترمز داشته باشم توی ذهنم در مورد یک هدف و خواسته، حتی اگه شور و شوق و انگیزه هم داشته باشم من نمیتونم به خواسته ام برسم تا وقتی این ترمزه هست و مقاومت ایجاد کرده
نکته ی شماره 4:
ممکن هست توی ذهنتون در مورد یک خواسته چندین باور مخرب و ترمز وجود داشته باشه بگردین و ببینید اون ترمز ها چیه
نکته شماره 5:
وقتی که ترمز پیدا شود و تغییر داده شود اون موقع دری از دروازه ی نعمت و خوشبختی توی زندگیمون جاری میشه و به طرز جادویی ما آسان و راحت و با زمان منطقی به خواسته مون میرسیم
نکته ی شماره 6 :
وقتی هدفی داریم باید اصولا به سرانجام برسد، خداوند خیلی خیلی بیشتر دوست داره که ما به هدفمون برسیم
نکته ی شماره 7:
مسائل باعث شکل گرفتن خواسته میشود و جهان جوری تعبیه شده که خواسته ها بما داده شود و اون خواسته باید محقق شود اونم براحتی، سوت زنان در یک جاده ی جنگلی و ساحلی و زیبا
نکته ی شماره 8:
نعمت ها و ثروت ها وارد زندگیمون میشه وقتی که ترمز ها پیدا شود و تغییر داده شود
نکته ی شماره 9:
کدهایی رو بنویسیم که مارو به هدفمون میرسونه
نکته ی شماره 10:
ببینیم کدهای مخربی که توی ذهنمون در مورد اون خواسته هست چیا هستن و براش اقدام کنیم سریع و همین حالا
نکته ی شماره ی 11:
اگه هدفی خداوند در دل من گذاشته به واسطه ی برخورد با تضادها قاعده ی جهان اینه که من به هدفم برسم خیلی خیلی ساده و خیلی خیلی لذت بخش و راحت و در یک زمان منطقی
نکته ی شماره 12:
اگه خیلی ساده هدفمام رخ نمیده صدرصد ترمز هایی توی ذهنم هست که باید تعمیر بشع رفع بشه
نکته ی شماره 13:
وقتی که ترمز ها برداشته شود نه تنها ایده های بهتر میاد بلکه باعث میشه تلاشمون تلاش هوشمندانه تری باشه و در نتیجه مسیرهایی بما گفته میشود که از راه های خیلی ساده و راحت به خواسته هامون میرسیم حتی خواسته های بزرگ تر از خواسته ی الانمون
نکته شماره 14:
وقتی ترمز برداشته شود ما هدایت میشویمبه مسیرهایی که تلاشمون هزاران برابر بیشتر جواب میدهد
نکته ی شماره 15:
اصل جنس
تمام اتفاق های زندگیمون بخاطر باورها و افکارمون هست
نکته ی شماره 16:
من یسری خواسته هام رو خیلی ساده بهشون رسیدم وقتی بهشون نگاه کردم دیدم من اصلا مقاومتی نداشتم درمورشون
نکته ی شماره 17:
وقتی من ترمز ها رو کشف کنم و بجاش باورهای قدرتمند تری بزارم و بصورت اساسی تغیرشون بدم من هدایت میشوم به سیستمی که براحتی و آسون به خواسته هام میرسم چون خواسته ها باید به راحت ترین حالت ممکن به وقوع بپیوندد، تمام
نکته ی شماره ی 18:
چطور میتوانم شرایط رو برای خودم بهتر کنم؟
نکته ی شماره 19:
میخوام مهاجرت کنم؟ من میخوام ثروتمند بشم؟ میخوام رشد کنم؟ من میخوام روابط خوبی داشته باشم؟ ببین چه مقاومت ها و ترمز هایی توی اون خواسته ای که داری هست و وقتی پیدا کردی خودت میفهمی که این ترمز بوده، از احساس خوب خودت در کشف ترمز متوجه میشی
که جلوی ورود اون خواسته رو گرفته
نکته شماره 20:
من از وقتی این فرمول رو از استاد گرفتم و جدی روش کار کردم به الله به گنج رسیدم و همینجوری داره اتفاق های خوب و نعمت های قابل لمس بسادگی توی زندگیم میاد اصلا من سوپرایز نشدم چون به استاد یقین داشتم و وقتی رخ داد گفتم همینه این طبیعی است
اگه استاد میگه ثروت بصورت طبیعی باید بیاد و طبیعیش اینه که ما خوشبخت زندگی کنیم و وقتی اتفاق خوبی بیفته سوپرایز نمیشیم من دارم بهش میرسم
ممم مثال بزنم من از یکی 20تومن میخواستم
یه هفته دو هفته از زمان اصلیش رد شده بود
خلاصه کنم
توی این چند روز که این فایل اومد و خداوند استاد رو رسوند برای من و من تونستم جراحی کنم ذهن بیمار و شرک آلودم رو
توی سه روز روزی 5تومن از این بابت اول صبح به حسابم واریز میشه، چجوری داره میزنه بمن ربطی نداره
جهان داره انجام میده
صورتتو میبوسم استاد
عشق منی
ترمز ترمز ترمز ها بر داریم
بقول استاد حالا هر ماشینی با هر سبکی که بخوام میتونم داشته باشم
راستی این روند پیدا کردن ترمز ها رو سخت نکنیم برای خودمون، خیلی آسان صورت میگیره
خود درک این موضوع هم باوری میخواد که اونم اینه که خیلی آسانه بابا اینم از استاد یادگرفتم
مچکرم از همه
مچکرم از خداوند بزرگ که جهانی به این زیبایی و قشنگی و قانونمندی رو خلق کرده بابا
سلام وقتتون بخیر و شادی باشه
احساس کمبود و نیاز به پول این یک ترمز اساسی در من بودش
بعد به این نتیجه رسیدم که من این احساس نیازه داره ترس رو در زندگیم بیشتر میکنه و وابستگی ام هی بیشتر میشه به پول چرا
چون فکر میکردم هدف هایی که دارم(آرامش، خونه، لذت بیشتر، ماشین، خونه های بیشتر، مسافرت، و و) و خواسته هایی که دارم فقط و فقط با پول میشه بدست آورد یا فقط با افزایش درآمد میشه بهشون رسید درصورتی که این یک راهش بوده دیگه و منو بیشتر وابسته کرده بود به اینکه این پوله باشه اینا هم هست و نگرانی بیشتر من باعث از دست دادنه میشه و تمرکز کلا چند تیکه میشه و اصلا واویلاااس
احساس کمبود و نیاز به پول بزرگترین ترمزی بود که من بعد چند روز کشف کردم خیلی عمیقمه خیلی
هدف من از خواستن پول چیه؟
آرامش، لذت بیشتر، امنیت رفاه بیشتر، خریدن ماشین، خریدن موتور، خریدن خونه
که اینا با پول بدست میاد درسته خب
ولی این باور زیباتره برای اینکه به پول وابسته نباشیم اینکه این هدف هایی که گفتم از بی نهایت طریق هم میتونه بدستم برسه و یک راهش میتونه پول باشع درواقع هزاران طریق دیگه میشه اینارو دریافت کرد،..
بیشتر باور داشتم که خواستم فقط با پول بدست میاد و این کمبود رو بوجود آورده بود برام
درصورتی که اگه من چیزی بخوام ممکن از راهی بدستم برسه که من فکرشم نکنم، هدیه ای بگیرم و و و هزاران راه دیگه
درواقع نیازهای ما از راه دیگه ای هم میتونه رفع بشه
اینم از این خدایا شکرت حسم بهتر شد
باخودم میگفتم پول مثل اکسیژن در هوا هست اما ترس هم داشتم
باخودم فکر میکردم مثل ریگ پول ریخته اما وابستگی هم داشتم
بعد ذهنم رو جراحی کردم گفتم هدف من از خواستن پول چیه که اینا رو دریافت کردم
اصلا هرکجا میرفتم ذهنم شده بود پول پول پول و هی ترس بیشتر و نگرانی بیشتر
درصورتی که پول یک وسیله ای بوده برای رسیدن به اهداف اصلیم
حالا اون اهداف با پول میشه داشت خب ولی از راه هایی که بی نهایت وجود داره خداوند میتونه به من بده…
مچکرم
قلبم باز شد
آخیش
سلام وقتتون بخیر
ترمز دیگه اینکه من عجله میکنم میبینم فلانی ساعت 7 بیدار شده داره میره سرکارش و داره پول میسازه
اما بخودم یادآوری کنم که همهی ما در دنیای مجزای خودمون هستیم من که توی زندگی و فکر کسی نیستم که چرا و با چه باوری میره سرکار
من چهکار بقیه دارم خب
من قانون رو اگه بدونم که افکار مخرب من اگه برداشته باشه باید چرخ زندگی روان تر بشه باید ثروت براحتی بیاد و خواسته ها راحت رخ بده که عجله نمیکنم میشینم بجای اینکه تمرکز کنم که بقیه دارن جلو میزنن میشینم روی فکرهای خوب خودم کار میکنم بعد هدایت میشم به مسیری جنگلی و عالی و زیبا که هر قدمش ثروت بمن داده میشه
این حس رقابت اینو به ذهن من میده که ثروت ها محدوده بدو و زودتر برو که از بقیه جلو بزنی و اگه توهم ساعت 7تت بشه 7و 10ددقیقه دیگه کمتر گیرت میاد
این باور اصلا اجازه نمیده من اولا فراوانی رو ببینم و دوما اگه هم ساعت 7هم برم دارم با حس کمبود میرم سرکار بعد از اون اگه ثروت نیاد میگیم مشکل جای دیگه است
در حالی که ریشه از این داره که گفتن: صبح قبل از طلوع بزن بیرون تا بتونی حق خودتو از خداوند بگیری و پولدار بشی
تمام فکرمون زمان و تایم خواب و بیدارمون شده
فکر میکنیم دلیل اصلیش این دقیق بودن در خواب و بیداریه
درصورتی که این ترمز ها داره هی سدی بزرگ جلوی ما قرار میده
این ترمزها رو بردار به سرعت به خواسته هات میرسی
عجله نکن از زندگیت لذت ببر
بشین ترمز هایی پیدا کن که قمیت پیدا کردنش میلیاردها دلار ارزش داره
این همه زمان نزار برای اینکه دنبال عوامل بیرونی باشی
همه چی فکر خودته
ناخودآگاه داریم ثروت رو پس میزنیم ها
خواسته ها مشخصه نمیخواد زیاد اعلامش کنی
کار تو دیگه بجای درخواست باید دریافت باشه دیگه
خداوند جواب داده
ترمز که پیدا بشه و پیداش کنی و از ریشه حلش کنی بخدا تغییرات میداد ها
همون که پیدا کنی میفهمی از حست میفهمی از خوشحالی میفهمی که ترمزه
برای حل کردنش و آوردن منطق درست و جایگزین کردن باور درست هم
اون عادت غلط که پیدا کردی و فکری که پشت اون عادت هست رو که حالا داری
بیا فکری رو بساز که ترمز رو تبدیل کنه به گاز برات و تکرارش کن اون فکر جدیده رو و الگوشو پیدا کن و خودت در عمل اونو اجرا کن و خودتو تحسین کن داری خلق میکنی و تبدیلش کن به شخصیتت و عادتت اون فکردرستو
من و شما فقط میتونیم ترمز های خودمون رو پیدا کنیم بنا به شرایط متفاوتی که داریم هرکسی ممکن ترمزهای مجزا و متفاوت داشته باشه
استاد عباسمنش فرمول انتگرال رو میده و یک مثال میزنه
اینکه سوال کنکوری که برای ما هست رو استاد نباید حلش کنه
خودمون باید دست بکار بشیم
پیدا کردن ترمز رو به عنوان یک بخشی از پازل و قمستی از زندگی خودت بدون
زمانی که برای رفع این ترمز ها میزاریم مارو ساعت ها و سالها از اینی که هستیم جلو میندازه
اگه الان رو هوایی ایراد نداره
اگه الان مهاجرت جور نشده ایراد نداره
اگه الان روابط خوبی نداری ایراد نداره
اگه الان سلامتی نداری مورد نداره
اگه ثروت نداری مشکل نیست
اگه دنیا برات روی خوششو نشون نداده ایراد نداره
تویی که حالا فرمول رو میدونی و قدرت خودت رو میدونی و این همه الگوهای درست اینجا داریم و الگوهای قرآنی داریم و شنیدیم و مشابه با این وضعیت ها داشتن و خودشون رو تغییر دادن
پس ماهم میتونیم
پیدا کردن ترمز رو خیلی راحت توی ذهن مون بسازیم و حتی اگه هیچ کاری نیست که الان انجام بدی و براش صبح بزنی از خونه بیرون
برو جلو اینه و بخودت بگو کارتو پیدا کردن این ترمز هاست
لاقل بخودت بدهکار نباش موقعی که خواستی از این جهان بری….
هر چیزی امکان پذیره و شدنی است
همه ی ما ترمز داریم و ماهم انسان هستیم و حالا که ترمز داریم و البته قبول کردیم که اینا هستن که جلوی ورود نعمت رو گرفتن باخودمون به صلح برسیم و اولین قدم رو همین حالا با حس خوب برداریم
بخدا منم دوست داریم زندگی ایده آل و فوق العاده داشته باشم
بخدا منم دوست دارم مثل استاد در این حجم از خوشبختی غرق باشم
بخدا منم دوست دارم مهاجرت کنم
و هزاران چی خوب دیگه
لایقشم هستم
همین که راهشو یادگرفتم و در مسیر رشد هستم در مسیر بهبود هستم و از قبل خودم یکم یه ذره ایمانم بیشتر شده و دارم کار میکنم روی خودم بازم قلبم رو آروم میکنه و مسیر رو صاف نشون میده برام
همین که اینجایی و داری این متن رو میخونی و با استاد همراه هستی یعنی داری خودتو و باوراتو بهتر میکنی
تکامل خودت رو خودت میفهمی
بهتر شدنت رو خودت میفهمی
اگه نسبت به دیروزت یکم احساس بهتری داری وتعقل داری میکنی برا اینکه ترمزی کشف کنی تو داری تقوا میکنی و پاداشش بزودی میاد توی زندگیت
با خودت مسابقه بده، خودت خیلی قوی هستی عزیز دلم
خود دیروزت خیلی قوی بوده ها امروز سعی کن ازش ببری بری مرحله بعد
دوستتون دارم
استاد شاهکار خلقتی
اصلا درک شما و اجرای این درک منو دیوانه کرده بخدا
قبل فکر میکردم محصولات حتما یچی عجیب غریب توش هست استاد اونجا کسی دیگه میشه و ازین داستانا
وقتی این حجم از خلوص و پاکی و قدرت شما در فایل های دانلودی دیدم بیشتر سعی کردم همه جا خودم باشم
شبیه خودم باشم همون کسی که خدا خلق کرده و میتونه ارتقا پیدا کنه
عجیب داره زندگی متحول میشه
خدایا شکرت
فکرشو میکردم این همه خوب تغییر کنم
قبلا از مشهد نهایتا به ترکیه شاید شاید فکر میکردم
اما حالا با این حجم از تعهد میتونم آمریکا رو در صدر بزارم و ترکیه جزئی از لیست باقی موندم بهش نگاه کنم
میخوام بگم که تغییرات از اونجایی شروع شد که من با وجود شور و شوق و تعهد یک افت داشتم در جنبه مالی و باز خدایا شکرت استاد دیگه از راه رسیده
من آماده امتحان بودم و معلم از راه براحتی رسید
من به چه شکلی و با چه زبانی از استاد تشکر کنم حالا اصلا
استاد واقعا دیدن شما و حرف های شما میده بمن و دوستان حس قشنگوووو
و در آخر از خودمم تشکر میکنم و گاهی لازمه مکتوب کنم و بنویسم جابر عزیزم بدون هیچ دلیلی دوستت دارم من واقعا دوستت دارم
از دوستان عزیزم که عجب ترمز هایی داشتن ها
گاهی داشتم اونارو و گاهی دیدم چقدر خوبه که اینو ندارم
و این جا یسری بالا پایین کردن لازمه دیگه
و خدایا سپاسگزارم که همه ی مارو در مسیری عالی و با زندگی عالی و درآمدی عالی و افرادی عالی و درجه یک بخدا قرار دادی….
هرکجا هستین لذت ببرید و بلند بخندید و شروع کنید…
منتظر فایل های زیبا و قشنگ استاد در همین بخش و در همین ماه هستیم…
سلام وقتتون بخیر باشه
باور مخرب
من باید پول زیاد داشته باشم تا همه چی رو بخرم!!
یجورایی کمالگرایی دارم اینجا
میگم همیشه باید پول یا ثروت بیشتر باشه تا راحت تر خرید کنم
میتونم بجای این تفکر بیام از اینکه پول دارم توی حسابم سپاس گزار باشم
وقتی به فراوانی پول و زیاد بودنش باور داشته باشیم اون موقع بجای حرص و طمع و نگرانی از داشته هامون درست و زیبا استفاده میکنیم همون چیزی که داریم رو با حس خوب و با باور فراوانی خرج کنیم دیگه
اگه الان 2میلیون داری و میتونی برای خودت خوراکی بخری که نیاز داری همون رو با حس خوب و با باور فراوان بودنش و اینکه داری به رشد جهان کمک میکنی و با حس ثروتی که بهت میده انجام بده و بعد اون پول های بیشتر که همیشه هستن براحتی میاد
در صورتی که با این تفکر که پول بیشتر اول بیاد بعد با حس خوب خرید کنم هیچ وقت اون پول بیشتر نمیاد که بخوای تو با حس خوب خرید کنی چون همون پولی که داری اگه الان کمه بازم داری با حس بد خرید میکنی و یا اصلا خرید نمیکنی که بخوای براش حسی داشته باشی
یا اینکه با این تفکر که پول بیشتر بیاد تمرکز روی کمبود پولی که الان داری است میگی الان توی حسابم این مبلغ هست که از مبلغی که میخوای داشته کمتره دیگه و تمرکز روی کمبوده
میتونی با باور اینکه من با هر پولی که الان دارم هم احساس خوبی دارم و هرچقدر که خرج کنم چندین برابرش به زندگی بر میگیرد و اون چیزهایی که میتونم داشته باشم رو هم برای خودم فراهم میکنم و با حس خوب و زیبا پولشو نقدا میپردازم
اینکه چجوری میخواد باز به زندگیم بر گرده بمن ربطی نداره
پول فرکانس مثبتی داره که اگه میخوای بفهمی توی مدارش هستی میتونی از موقع خرج کردن بفهمی حتی اگه داری یه مبلغی برای نهار میپردازی ببین چه حسی داری و یا اینکه برای اینکه از دست رفته کلی خودتو اذیت میکنی و موجودی رو چک میکنی
یا نه میگی خدایا شکرت چقدر خوب شد هزینه شو داشتم و پرداختم و لایق خوردین این نهار بودم
خدایا شکرت چقدر این پول لذت برام به همراه داره و با داشتن پول میشه انتخاب های بیشتر داشت حس غنی بودن داشت، این فکر قشنگ تریه دیگه
خیلی خوبه از داشته هامون استفاده کنیم برای خودمون خرج کنیم و لذت ببریم به معنای ولخرجی نیست یه موقع هایی هس دوست داریم چیزی رو بخریم و لذت ببریم پولشو داریم اینکارو بکنیم دیگه
اما یه موقع هایی هست خرید کردن ما برای لذت ما نیست برای خیلی عواملی بیرون ما هست که باعث میشه اینکار صورت بگیره و بهتر کنترل مفید داشته باشیم
چون هرجقدر هم ثروتمند باشیم بازم باید خرج کردن ما گره نخوره به عواملی بیرون از ما یا خیلی چیز های دیگه
مثلا فلانی فلان لباس رو خریده من برای اینکه چشمش روکور کنم برم یک لباسی بخرم گرون تر از اون نه این جالب نیست و بجای اینکه لباس مورد علاقه ای که میخواد بخره میره ولخرجی میکنه چیزی میگیره که دوست نداره و براش هزینه ای خیلی بالاتر میده
ما پول رو برای بهتر و لذت بیشتری که خودمون میخوایم تجربه کنیم باید بخوایم
یکی دیگه از ترمز هایی که داریم اینه که برچسب قیمت های اجناس رو چک میکنیم
جاهایی دنبال ارزون ترین میگردیم چرا چون ذهن ناخودآگاه میگه اینو اگه بخرم از موجودی حسابی که دارم کمتر کسر میشه دیگه باز میتونم یچی ارزون دیگه بخرم هع
یا اینکه من لایق داشتن اون یکی که گرون تره نیستم دیگه احساس عدم لیاقت شکل میگیره
همش سعی میکنیم که خودمون رو قانع کنیم که اینو بخرم به سود منه چون قیمتش کمتره درصورتی که، از ریشه تمرکز روی کمبود پوله و توجه روی کمتر از دست دادنه بجای تمرکز بر روی ساختن و فراوانی
ترمز دیگه که هی کشف میکنم موقع خرید اینه که نگاه میکنم بقیه چی خریدن مثلا من دلم شام چلوکباب میخواد پولشو دارم و خودمو حاضر میکنم برم بخرم و بخورم توی مسیر میبینم یه کسی که من اصلا نمیشناسم و فکرشو نمیدونم چهارتا نون با 8 تا تخم مرغ دستشه میره سمت خونش ذهن من اینو دریافت میکنه که بابا تو هم برو همینا رو بخر هم قیمتش کمتره هم اینکه میتونی مابقیش رو فردا دوباره همینارو بخری چرا ذهن من اینو دریاف میکنه چون باور بنیادی اینه که این ارزون تر درمیاد، کبابه گرونتره و لایق نیستی دیگه و همونجا افرادی هستن که دارند کباب میخورن و لذت میبرن و ذهن من اینجا چی میگه ها، دو دوتا میکنه و میره کار خودش رو که برنامه ریزی کرده آقا انجام میده ، گریه ام گرفت هع
درصورتی که من چیکار دارم که بقیه چی خریدن من کاری که دوست دارم رو با حس خوب انجام بدم و برم بخرم و بخورم یک دوغ یا آب هم روش دیگه
اینجا جاهایی است که ما باید براحتی ترمز ها رو پیدا کنیم
تازگیا برای پیدا کردن ترمز اینکارو میکنم در اولین برخورد با کسی یا چیزی یا تصویری یا خرج کردنی یا دریافت چیزی
میام ببینم ناخودآگاه من چه چیزی رو دریافت میکنه و بمن میگه و اونجا دستشو میگیرم
مثلا یادمه خانم شایسته یبار توی ماشین جملات و کلماتی رو آماده کرده بود اینطور بود که استاد باید اولین چیزی که به ذهنشون میاد از اون کلمه یا جمله رو بگه و این باعث شد من در پیدا کردن ترمز ها استفاده کنم و خیلی جواب داده بمن
سپاسگزارم خیلی زیاد
زیبایی حد نداره
در مورد زیبایی های این فایل هم انشالا امید بخدا کامنتی میزارم دوستتون دارم