چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

در این فایل استاد عباس منش آگاهی های مهمی را درباره قانون تحقق خواسته ها و نحوه هماهنگ شدن با این قانون، با شما به اشتراک گذاشته است.

بعد از دیدن فایل، به سوالات زیر فکر کنید و پاسخ های خود را در بخش نظرات این فایل بنویسید.

سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

 

نکته مهم:

لطفا برای نوشتن پاسخ های خود در بخش نظرات به هر سوال، ابتدا صورت سوال را بنویسید و سپس جواب ها و توضیحات خود را در زیرا آن سوال درج کنید.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذار تان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
    495MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
    61MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاسر خدابنده‌لو» در این صفحه: 1
  1. -
    یاسر خدابنده‌لو گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    با نام و یاد الله مهربان

    و سلام به همگی دوستان عزیز و خانواده صمیمی عباس منش

    خیلی دوستون دارم و عاشقانه فایلای استاد رو میبینم

    عین کویر خشکی که منتظره یک قطره ابه

    و این کامنت رو بعد از چندین ساعت تفکر و تعقل نوشتم و امیدوارم که در درجه اول برای خودم و بعد برای دوستانم راه گشا باشه

    خدایا خداوندا بهم کمک کن تا اشکالات و پاشنه‌های آشیلم رو پیدا کنم و اینان دارم که تو هدایت‌گری و بندگانت ؛ برانیم و موسی و محمد و نوح و…رو هدایت کردی و منم باور به این هدایت دارم و می‌دونم که اگر فکر کنم و این ترمزهارو با هدایت خودت پیدا کنم کمکم میکنید تا به اهدافش برسم اون به راحتی و زیبایی

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من از بچه‌های دوره دوازده قدم هستم و الان قدم ششم هستم به لطف خداوند متعال ، و خواسته‌ای که الان دارم اینه که به موفقیت مالی برسم و چندین ماهه که دارم رو خودم کار میکنم و قایلارو گوش میکنم و باورای مثبت می‌سازم

    و البته دارم حرکت کردم براش ینی پیش استاد مهندس راهنما رفتم کتاب خریدم و دوره دارم میبینم و آموزشارو در یوتیوپ دارم میبینم و…و البته شغل کارمندی در کنارش که یه درآمدی هست اما دارم برای شغل مورد علاقم چندین ماهه که حاضر میشم ینی بیکار نیستم و در تلاشم.

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    والا در این موضوع تو حوضه خودم کسانی رو به اون صورت هم سان و شرایط مشابه نمیشناسم که تو زمان کمتر به موفقیتهای بزرگی رسیدن ، یا اگرم میشناسم افراد موفقی نیستن به اون صورت ، باتوجه به آگاهی‌هایی که تو این سایت پیدا کردن اینارو میگم، شاید بنا بر این باشه که تو این روند منطقی شدن هنوز موندم

    اما تو مصاحبه با استاد ،چنتا فایل دیدم که دوست نفر تو همین دوره‌ دوازده قدم بودن و تو قدم‌های اولیه نتایج خیلی بزرگ گرفتن و برای منم باور پذیر ششده که میشه نتایج خیلی بزرگ بگیرم اونم به سادگی ، ولی نمی‌دونم چرا هنوز نشده ولی می‌دونم که خواهد شد، امکان ندارع نشه ، منتهی میخام بدونم چجوری از این بهتر ، چجوری سریعتر ، چجوری راحتتر ، چجوری کارا تر و میخام به جواب سوالاتم هدایت بشم و به موفقیت مالی برسم

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    من کامنتای مختلفی از زوایای مختلف درمورد پاشنه‌های آشیلم و باورای درستی که باید تقویت بشن نوشتم اما می‌دونم که هنوزم باید روشون کار کنم تا نتایج بیاد

    اما درمورد وجود باور محدودیت تو ذهنم بجای باور فراوانی ،

    تو باید مواظب پول خرج کردن باشی و هروی درمیاری رو باید بیشترشو ذخیره کنی یا اصلا نباید تو دستت نگهداری چون خرج می‌کنی و از دست می‌ره و باید یک وام بزرگی بگیری یا چنتا وام بگیری از چند جا و بیای زودتر ماشین یا خونه بگیری و بیای قسط اونارو هرکوری هست پر کنی ، اینجوری میشه تو این دور و زمونه زندگی کنی وگرنه کار هرکسی نیست تو این دور و زمونه پولدذبیاره و زندگی بچرخونه

    ینی فرصت برای پول ساختن کمه و همه الان معتل یه لقمه نون هستن و تو حساب همه الان یه قرون دو هزاره و همه الان درگیر مشکلات اقتصادی هستن و خیلی کمن افرادی که دارن پولای زیادی در میارن و درگیر مشکل نیستند ،حتی اونام شاید خرج زیادی دارن شاید اونام درگیر یه مشکلی هستند بالاخره تو این دنیا که کسی بی مشکل نیست بالاخره اونام یجورایی درگیری دارن برا خودشون ،ینی مشکل دارن و ناراحتن

    پول کمه ، پول نیست که این روزا ، جیبی مردم خالیه و همه دارن فقد یجورایی امرار معاش می‌کنند تا گشنه نمونن ، پول برای ثروتمند شدن و کار شروع کردن کجا بود ، ملت از گشنگی نمیرن باید هزار بار خدارو شکر کنند

    خدایا همین که داریم بسه خدایا شکرت که همین زندگی بخور و نمیر رو بهمون دادی همین که بتونیم اجاره خونه رو بدیم و یه پولی هم بیاد که گشنه نمونیم کافیه

    خدایا پول که کمه تو یه مقدار بده که ما یه خونه و یه ماشین بخریم دیک کافیه دیگ بیشتر از این نمیخایم ، همین قدر برای ما کافیه ، ینی وجود باور محدودیت شدید ، که باعث میشه به همین هم نرسی ، چون باید خیلی بزرگتر به پول نگاه کنی و بگی که پول فراوانه و همه جا هست اصلا مثل اکسیژنه و به راحتی وارد زندگی من میشه و من میتونم و لایق این هستم و باید البته که همیشه ثروت بسازم اونم به مقدار زیاد و پول فراوانی وارد زندگی من میشه ،ینی من میام مولد و تولید کننده‌ی ثروت میشم و یا ارائه‌ی یک خدمت یا محصول یا گره گشودن از یک مسئله توی جامعه پول تولید میکنم و به همه خیر میرسونم ، نتیجه طبیعیشم اینه که پول فراوانی میاد تو زندگیم و من هم با پول خرج کردن مثلا برای تفریح ؛ هتل ، سفر یه دریا ، خشکی ،خارج کشور داخل کشور و….خرید کردن و…خرید ملک خرید خونه خرید ماشین موتور و…100درصد دارم خیر میرسونم یا این پولی که جابجا میکنم و با این پولی که تولید میرسونم و این باعث گسترش جهان میشه

    ثروتمندان آدمای شادی نیستند و همیشه افسرده میشن و تنها زندگی میکنند و تو رابطه با کسی زیاد نمیستزن و زود طلاقش میدن یا طلاق میگیرن

    » درحالی که آنقدر آدمای شادی دیدم که ثروتمند هستند و اصلا چین و چروکی رو صورت ندارن ، مشکل جسمی ندارن ،هوش اخلاق هستند تنشون سالمه ، جوون موندن ، و اتفاقا پویا تر و شاداب تر هستند و همیشه ورزش میکنن و اعتماد بنفس دارند و جوون هستند ، و البته همشون هم آزاد هستند تو روابط و محدودیت آدمای دیک رو ندارن و تا هروقت دلشون خواست یا همسرشون هستند و زمانی هم که از هم خوششون نمیاد به راحتی جدا میشن و بقیه ی زندگی رو برای هم تلخ و همراه با زجر روزانه نمی‌کنند و خودشون رو رها از قید و بند باورهای غلط میدونن و راحت و ساده زندگی میکنند

    ثروتمند شدن مربوطه به کار خاصی که تو پیداش کنی و اون موقع برات پول زیادی میاد و با این کارا که نمیشه پول زیادی ساخت و باید آنقدر هام بخوری و سالها بگذره تا پول بدست بیاد تا قلقشو بدست بیاری در حالی که هدایت خدا می‌تونه طوری باشه که تو صاف بری اون ایده خاص رو پیدا کنی تو همون کار یا کار دیگ و صاف بری اون چندین میلیاردی که یکی بعد بیست سال سی سال تلاش تو کاری بدست آورده رو حتی بیشتر تو مدت خیلی کمی بسازی و بدست بیاری پس به مدت تلاش تو یک کار خاص یا یک مار خاص یا مهارت آنچنانی یا داشتن آشنا تو بازار و…نیست چون همیشه مثال مخالف هست ، به سن خاصی که تا تو بهش نرسی نمیشه مثلا فلانی تو سن 70 سالگی یا چهل سالگی به این ثروت رسیده و تو باید هنوز بدویی و تلاش کنی و صبر کنی تا به سن اپن برسی و بعد میتونی توام ثروتمندبشی ، در حالی که میبینیم افرادی که تو مدت خیلی کوتاه یا سنین خیلی پایین به ثروت‌های خیلی زیادی میزسن و سود میکنن

    ثروتمند شدن شانسیه ، نمیش گفت و برنامه ریزی کرد یا پیش بینیش کرد ، اصلا نمیشه فهمید فقد باید تلاشتو بکنی یجایی میگیره ، بگیر نگیر داره

    باور عدم احساس لیاقت تو جنبه‌های مختلف شخصیتم و ذهنم بجای احساس لیاقت

    بابا خریدن اون خونه یا اون ویلا با اون همه پول تو اون محله از شهر با اون امکانات رفاهی با اون متراژ و…که کار مانیست اونا برای از ما بهترونه اونا با ما فرق دارن

    اون ماشینارو که ما نمی‌توانیم سوار بشیم داداش ، خریدن اونا کار مانیست ما که لایق اونا نیستیم ، ما که لایق نیستیم خدا اینهمه لطف بکنه و اینهمه ثروت داشته باشیم ، خیلی باید پیش خدا عزیز باشی تا اینارو بهت بده ، باید یکی وساطت کنی تا اینارو بهت بده یکی که پیش خدا ابرو داره ،،،ما باید همین پایینی شهر تو همین خونه آجری چهل متری یا هفتاد هشتاد متری با این محله دربه داغون میون این آدمای بد تر از خودمون ، چارتار دزد و معتاد و آدم فلک زده و آدمای فقیر زندگی کنیم این حق ماست دیگ چ کنیم ، اینم سرنوشت ماست ، ما باید پراید سوار بشیم ، بی ام و و بنز برای ما نیست که ( یکی نیست بپرسه که وقتی دارن اون ماشینی می‌سازن مگ همون موقع بنام میزنن که میگی براتون نیست)

    از این موقعیتای خوب کاری که برای ما حور نمیش که من باید همیشه کارگر باشم ، من باید زیر دست باشم ، من باید همش بدو بدو کنم تا یه قرون بدست بیارم ، ما باید همیشه سر کار باشیم تا دولت بدست بیاریم ما که لیاقت اون زندگی اعیونی رو نداریم

    درحالیکه هیچ فرقی بین آدما نیست و همه به یک اندازه بخداوند ینی منبع خبر و برکت نزدیک هستند و همه هم اندازه میتونن دسترسی داشته باشند به نعمات خداوند اگر بخوام و باورای هم جهت با هواستشون داشته باشند ، پس اگر نعمتی نمی‌رسه بخاطر باورای محدود ماست و نه عوامل دیگ ، و خدای همه‌ی ما آدما یکیه و خدای پولدار و فقیر باهم فرقی ندارن که مال یکی قوی باشه و مال یکی ضعیف و سیستم عصبی و مغزی همه ما آدما یکیه ینی سلولهای عصبی و مغزی ما تفاوتی باهم ندارن و در اساس و بنیان و ریشه باهم یکسان هستند ینی اونی که به میلیاردها تومن رسیده و اونی که رفتگر هستش سیستم عصبی یکسانی دارند و فقد نحوه‌ی استفاده اونا از این ابزار یکسان متفاوته ، مثالا یکی از این بیل اومده یک باغ خیلی زیبا ساخته و یکی نتوانسته این باغ زیبا رو بسازه و اکثر باغش خشکیده و این تقصیر خدا یا اون بیل نیست تقصیر خودشه » پس اگر یکی تونسته این ایمان و این باورهای توحیدی رو بسازی و یه خواسته‌های مالیش برسه پس منم میتونم چون ابزار ما ینی ذهن ما یکیه ، اگر اون تونسته اون مهارت رو یاد بگیره با ذهنش پس منم میتونم و…

    ، باور امکان پذیر نبودن برای ثروتمندشدن و دور دیدن این خواسته بجای بدهی بودن و راحت بودن و ساده بودن و سریع بودن و در دسترس بودن ثروتمندشدن

    باور غیر الهی بودن ثروتمندشدن بجای الهی بودن و خدایی بودن ثروتمند شدن و ثروتمندبودن

    در حالی که ثروت ساختن وظیفه الهی انسانی کنه و من باید بعنوان خلیفه خداوند روی زمین همیشه خالق ثروت باشم و ثروت تولید کنم، من هرچقدر ثروت تولید کنم و ثروتمند بشم بخدا نزدیکتر میشم ، مثل قوم یهود که بیشتر از تمام ادیان ابراهیمی تونستند ثروتمند بشن ، پس چرا بقیشون نتونستند اینهمه مثل اینا ثرتمند باشند ؟!

    » ینی شاید تو ناخوداگاه من اینه که، آدمای ثروتمند از خدا دور هستند ، با خدا دوست نیستند، شکر گزاری نیستند ، یه آدما کمکم نمیکنن و فقد خودشون سود میبرن از ثروتشون و باید حتماً به همه کمک کنن از ثروتشون و خدا این ثروت رو به اونا داده که به همه کمک کنند و سهم آدمای فقیر تو ثروت اوناست و اونا وظیفشونه که ببخشند و ربطی به لطف اینا نداره و باید آنقدر ببخشی تا دردت بیاد از اون بخشیدن تا احساس کنی بخشی از وجودت کنده شده و این ینی بخشش درست و اونا این کارو نمیکنن

    هرچقدر ثروتمند بشم از خدا دور میشم ، چند همیشه بهم گفتن که ثروت باعث طغیان آدما شده در طول تاریخ و نباید همش دنبال ثروت اندوزی باشی و تو نباید همیشه دنبال پول بدویی و باید بذاری اپن دنبال تو بدوه ، ثروت باعث میشه خدارو دیگ از یادت ببری و بگی دیگ من با پولم همه کار میتونم بکنم پس دیگ خدا چیکارس این وسط و ولش کن من خودم هرچی میخام بدست میارم پس چرا دیگ از خدا بخام

    باور انسان بدی شدن هنگام ثروتمند بود بجای آدم خوبی شدن هنگام ثرتمند شدن ؛ ینی شاید تو ناخود آگاهم فکر میکنم آدم وقتی ثروتمند بشم آدم بد اخلاق ، فاسد ، غیر سودمند ، مفت خور ، افسرده ، تبهکار، قانون شکن ، خانواده گریز و بی خانواده ، دارای روابط ناموفق ، حرام خور و…میشم

    برای ثروت بیشتر باید چندین برابر زمان بیشتری بذاری ؛ چون همیشه از بچگی شنیدم و یا دیدم که همه میدویدن برای پول بیشتر و یه سریا شب و روزشون رو میزاشتم و من میگفتم اگر اینه ولش کن اصلا پول نمیخایم ، پس کی زندگی کنیم ؟

    همکارانم تو اورژانس همیشه میگن باید اضافه شیفت بدی و تشویق میکنن همدیگه رو برای شیفت اضافه و گرفتن وام‌های بزرگ با قسط زیاد و پر کردن قسطا از شیفتای اضافه و دادن خرج‌های زندگی ،

    پول که الکی بدست نمیاد ، باید پوستت کنده بشه تا پول در بیاد ، باید عرق بریزی تا پول دربیاد، باید زیر آفتاب باشی ، باید دستات تاول بزنه از شدت کار ، عضلات بدنت سفت بشن از کار کردن ، چون همیشه از بچگی اینارو شنیدم

    مرد باید از صب تا شب بره بیرون کار کنه و شب بیاد پیش خانواده ، مرد که نباید تو خونه باشه اصلا ، این باور احساس راحتی و اینکه تو زندگی هم میشه پول درآورد و هم پیش خانواده بود رو از من میگیره و اینکه مرداد همش باید به فکر پول درآوردن باشند

    پول درآوردن با رفاه اجتماعی و آسایش بدن و روح و جسمت یجا جم نمیشه ، ینی یا باید پول در بیاری و وقت و انرژی و زمان تو براش بذاری و خسته بشی و بعدش بیای یه زمانی آزاد بذاری برای آسایش و راحتی و پیش خانواده بودن

    پول از زیر سنگ در میاد این روزا ، پول که علف خرس نیست که به راحتی همه جا باشه ،

    پول برای یه عده هست که چندین سال پیش تلاش کردند و راحت رسیدن ، الان که نمیشه اینهمه پول ساخت چون تورم هست و گرونیه و نمیشه کاری شروع کرد و پولی ساخت و بازار کساده و مشتری نیست که همه درگیر یه لقمه نون شدن پولی ندارن

    موقعیت‌های خوب و پولساز برای یه عده خاصه که یا شانس دارن یا پارتی داشتن که به اینجا رسیدن یا از راه نادرستی یه ثروت رسیدن ، مثلا دزدی کردن یا یه پولی از ی جایی بهشون رسیده مثلا ارثی بوده از پدری چیزی ، از خودش که آدم نمیتونه اوهمه پول بسازه که ، یا مال یکی دیگ رو خوردن قاپیدن که الان وضعشپن خوبه مثلا کلاه برداری کردن اکثر پولدارا، یا زیر خاکی پیدا کردن چند سال قبل و رفتن باهاش اینارو خریدن و به اینجا رسیدن

    یا فلانیارو میبینی اینا بخاطر این پولدارن که دارن باهم شراکتی کار میکنن یا دارن با فلان کس که خیلی مهارت داره یا دست و بالشون رو گرفته دارن کار میکنن که ثروتمند شدن ، در حالی که وابستگی فقد و فقد بخداست و اونه که کمبود مهارت و سرمایه اولیه مارو باید جور کنه و باید تکیه مان بخودش باشه و نه بقیه و این عین باور شرک آلود هستش

    باور به اینکه حتما باید کسی باشه که از لحاظ مالی یا مهارت اون کار یا هردو حمایت کنه تا آدم بتونه شروع کنه و ادامه بده و موفق بشه، در حالی که اصلا میشه راحت امروزه هرکاری رو یاد گرفت از منابع بی نهایتی که هست و راحت کارو شروع کرد و خیلی از کارا هست که اولش نیاز به سرمایه اولیه ندارع و مهارت میخاد ، یا خداوند می‌تونه برات موقعیتی حور کنه که راحت اصلا کارتو شروع کنی ، تو فقد باید کار خودتو انجام بدی، مثلا بری مهارت کسب کنی از یوتیوپ یا کلاس یا دوره یا کتاب و…خدا هم کار خودشو می‌کنه

    درسته خدا هست ، اما پارتی هم مهمه ، درسته خدا هست اما ینفر حامی هم مهمه ، درسته خدا هست اما جییت خالی باشه خدا هم کاری نمیکنه یا کسی تورو نمی‌شناسه یا حتی خدا هم تورو نمی‌شناسه ، در حالی که خدا همینجوری مارو میخاد و همینجوری پیش خدا ارزشمندیم و نیازی به داشتن ثروت و پس و مقام و موقعیت خاصی نیست تا خدا دوستمون داشته باشه و این از شرک و عدم احساس لیاقت و عدم ارزشمندی میاد

    مردم پشت آدمای پولدار خیلی حرف میزنن و حرف پشتشون زیاده که چیکار میکنند و چجوری پول می‌سازن و زن و بچه‌هاشون چجوری میگردن و زندگی میکنند و این خیلی بده و نمیشه راحت باشی و زندگی کنی ، مایی که کسی نمیشناستمون همه دنبالمون حرف میزنن چه برسه به اونا

    ولی میشه گفت که اصلا گور بابای مردم ، اصلا مگ من اومده بودم برای مردم زندگی کنم که الان باید اهمیت بدم به حرفسون یا رفتارشون ؟ اصلا باید آدم فکر کنه تو یک جزیرست و خودشه و خودش یا با خانواده خودشه و کسی نیست ، اینجوری چجوری زندگی می‌کنه ؟! همین باید بشه زندگی الانش که اینم زمان می‌بره و تکامل میخاد

    اصلا اگر بخای یه حرف مردم باشه و طبق میل اونا زندگی کنی هیچوقت نمیتونی دهنشونو بسته نگهداری یا مطابق میل اونا زندگی کنی و دنیاتم جهنم میکنی برای خودت و اینکه رها باشی و راحتی و آسایش خودت اولویت باشه بهتره و اینکه با خدای خودت طرف باشی و از خودش بخای هدایت کنه و اعتماد بنفس خودتو تقویت کنی تا بتونی مررذم برات مهم نباشه

    من که نمیتونم به فلان ایده عمل کنم!!! من هنوز برام زوده ، یا پولشو ندارم ، مهارتشو ندارم ، تنهام ….تنهایی که نمیشه کاری کرد …یک دست که صدا نداره ….فعلا زمانش نرسیده ، درسته خدا هست ولی اونکه قرار نیست منو کول کنه ببره همه جا که یا قرار نیست همه کارامو خدا بکنه که ،خودمم باید حرکتی بکنم دیگ( این در حالیه که تو حرمت کردی ولی چون باور اشتباهی داری فکر می‌کنی کافی نیست و باید حتما بدویی و جون بکنی و همه کارا رو خودت ردیف کنی ، درحالی که باور درست اینه که من روی دوش خداوند سوار میشم و میزارم اون همه کارا رو برام بکنه و راحت میشینم و لذت میبرم از مسیر و به اون ماری که خودش بهم الهام می‌کنه عمل میکنم و اجازه میدم که بقیشو خودش ردیف کنه ینی به سهم خودم عمل میکنم و نگران بقیش نیستم که چی میخاد بشه !!!)

    اگر فلانیا نذارن که ما نمی‌توانیم رشد کنیم تو این بازار ، اونا مافیان اونان که بازار دستشونه دیک ما که هیچ شانسی در مقابل اونا نداریم اونا شرکتهای بزرگن اونا سابقشون خیلی زیاده اونا مشتریاشون خیلی زیاده و ما حالا حالاها خیلی باید بدوییم و خاک این بازارو بخوریم تا حالا تازه موفق بشیم یا نشیم » درحالی که هستند کسانی که میان شرکت‌هایی رو از صفر شروع میکنند و اصلا توجهی به همکارانشو ندارند و میگن که ثروت فراوانه و منم میتونم مشتریان خودمو داشته باشم و خداوند از جای جای این کره‌ی خاکی اذمارپ هدایت می‌کنه به سمت من و میان و محصولات من رو میخرن، یکی مثل ایلان ماسک که وقتی میخاست کارخونه تسلا موتور رو راه اندازی کنه همه میگفتن رقباییی مثل بنز و بی ام و هستند و تو نمیتونی با وجود اینا و چندین شرکت معتبر دیگ ماشین تولید کنی و بفروشی، این در حالیکه کاملا برعکس شده و الان به یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدی خودرو در جهان تبدیل شده ، پس اصلا رقابتی وجود ندارع در تولید ثروت ، این مثال رو تو موارد مشابه فراوانی میشه دید با اندکی تفکر ، اصلا ثروت مثل اکسیژنه ینی تو نمیتونی مانع کس دیگ‌ای بشی که نتونه نفس بکشه مثلا مانع کسی یا کسانی بشی در اطرافت یا شهر اطراف یا کشور اطراف و… تو باید از منبع ثروت و نعمت بخای و خودتو فقد و فقد بخودش وابسته بدونی و نه منبع دیگ و کسان دیگ و اونوقت ثروت میاد تو زندگیت

    ثروتمند شدن برای دیده شدنع ، برای اینکه وقتی ثروتمند میشم بیام چشم بقیع رو در بیارم ، بکن اره برای منم شد منم تونستم بیاین ماشین منو خونه منو پولامو تو بانک و…رو ببینین تا چشاتون درآد تا بادر کنین که منم تونستم و….

    میخام پولدار بشم تا برای خانوادم و پدر مادرم و…آسایش فراهم کنم تا اونا او راحتی باشند ، من که خودم مهم نیستم ، من باید خودمو فدای اونا بکنم دیگ

    امامان ما پیشوایان دینی ما اکثرشون فقیر بودن دیگ، پیامبر می‌گفت ؛الفقر فخری » من به فقیر بودنم افتخار میکنم و فقر باعث میشه تو بیتشر به یاد خدا باشی

    و اکثرشون لباساشون پاره پوره بوده و به سختی روزگار میگذروندن

    » در حالی که یکم مطالعه کنیم میفهمیم که همه دروغ بوده و نمی‌دونم از کجاشون در آوردن و به ما گفتن و مام به راحتی قبول کردیم همون چیزایی که بدون تفکر و منطق نسل یه نسل یه ما رسیده ولی باید این زنجیره افکار و باورهای اشتباه قطع بشه و من این زنجیره رو قطع میکنم …..در حالی که ثروت خدیجه بود که به محمد کمک کرد تا بتونه ترویج دین بکنه و کسی مثل امام علی یه عالمه باغ خرما و طلا و جواهرات و ثروت داشت، امام حسن چندین بار ثرتشو بخشید و از اول ساخت و همیشه سفره داشت برای مردم و با همین بهونه داشت ترویج دین میکرد ، پس پول لازمه و همشون ثروتمند بودن بنظرم ، چون اصلا از هر دری فقر بیاد از در دیگ ایمان می‌ره دیگ

    هرچقدر ثروتمند تر بشی میتونی بیشتر سپاسگزاری بکنی بخاطر وفور نعمات تو زندگی خودت و از دغدغه های الکی و اولیه زندگیت رها میشی تازه و ذهنت آزاد میشه و اصلا تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروته و تا نتونی بهش برسی نمیتونی راحت از پول بگذری ….مثلا راحت نمیتونی ببخشی به یک نفر چون حس می‌کنی داری یه تیکه از وجودت رو میدی ، و واقعاً هم همینه و تازه میتونی رشد کنی و هدف خلقت خودت رو بفهمی ، در حالی که اگر همه عمرتو بخاطر پول کار کنی تازه همیشه سر کاری باشی که از اون خوشت نمیاد و سر ماه باید بهت پول بدن و فقد بخاطر درآمدش سر اون کاری و بخاطر ترسات نتونستی کار دیگ رو شروع کنی یا همیشه زمانت برای کارته و برای تفریح و خانواده و رفاه خودت وقت نداری و کارت جدای از علاقته که کل عمرت بر فناست و پس از مرگت هم وضعیت جالبی منتظرت نیست

    هرچقدر جوامع ثروتمند باشند در اونجا جرم و فساد کمتره و مردم شادتر اونجا .

    پس منم اگر ثروتمند بشم احتمالا به فکر دزدی نیستم چون خودم دارم میلیاردی در میارم و نیازهای خودمو کاور میکنم و راحته برام پول درآوردن و سخت نیست که بگم بیا مال یکی دیگه رو بردارم چون نمیشه اینهمه پول در آورد‌.

    مردم پولدار همیشه تو مسافرت و مهمونی و مجالس شادی هستند و برای همین تجارب متفاوتی از زندگی دارن و اعتماد بنفسشون زیاده و شادتر هستند ، و منم قطعاً اینجوری شاد و خرسند خواهم بود

    اصلا من اومدم تو این جهان که با افکارم و احساس خوبم زندگی کنم و خلق کنم اون چیزی رو که میخام و خداوند هم این جهان رو برای همین خلق کرده که در خدمت من باشه و جوابگوی اینهمه خواسته‌های متفاوت آدما باشه

    و ما به این جهان نیومدیم که همیشه تو فقر و بدبختی و بی پولی و سختی و بدو بدو باشیم که اینطوری درست نیست و قرار بر این نبوده از اولشم

    کسی که زرگنه و بخدا اعتقاد و اعتماد کامل داره یکی میشه مثل سلیمان که یه جنی میاد یا حالا هرچی ….میاد میگه تو تخت بلقیس رو بخواه تا من چشم بر هم زدنی برات بیارم…پس اگر اینه باید همه کارامونو به راحتی و سادگی انجام بشه ، سلیمان هم یکیه مثل همه ما ، چون اینکه پیامبران مثل ما و یکی از ما هستند بارها و بارها تو آیات مختلف قید شده ولی یه عده مریض و کج فهم همیشه به ما یجور دیگ دیکته کردند ….پس برای منم این امر باید صادق باشه و تمام جهان مسخر من باشند و همه‌ی کارام راحت و بلافاصله انجام بشه ، چون فرقی بین منو اون بنده خدا نیست ،.همه‌ی بازی ذهنه و باورها و افکار قدرتمندی که تو ذهنمون داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت