در این فایل استاد عباس منش آگاهی های مهمی را درباره قانون تحقق خواسته ها و نحوه هماهنگ شدن با این قانون، با شما به اشتراک گذاشته است.
بعد از دیدن فایل، به سوالات زیر فکر کنید و پاسخ های خود را در بخش نظرات این فایل بنویسید.
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
نکته مهم:
لطفا برای نوشتن پاسخ های خود در بخش نظرات به هر سوال، ابتدا صورت سوال را بنویسید و سپس جواب ها و توضیحات خود را در زیرا آن سوال درج کنید.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذار تان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1495MB33 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 161MB31 دقیقه
به نام خدا
خب بلاخره چک و لقد های دنیا جواب داد، رسیدیم به ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
استاد من حدود یکسال و نیم بود که تولید محتوا میکردم ولی نتیجه اون چیزی که میخواستم نبود.
از طرفی آدم هایی را می دیدم که تا تلاش یک دهم من نتیجه گرفتند و حالا خیلی از من جلو تر اند.
بعد از فایل دو روز پیش خیلی فکر کردم تا بلاخره کلید همه اتفاقات ره پیدا کردم.
امروز نشستم و تعهد های جدید ام را نوشتم و قول دادم که حداقل به مدت 21 روز اون ها را انجام بدم و بعد در موردشون تصمیم نهایی را بگیرم.
شور و اشتیاق خودم را بیشتر کنم و باور کنم که
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدد که چون باید کرد…
_ من همیشه راجب سخت کار کردن فکر میکردم و ان را با هیچ کاری نکردن اشتباه میگرفتم.
_ پاشنه آشیل کانال من عمل نکردن به تمرینات خودم بود.
_ واقعا یه چالشی را شروع کن و ادامه بده و ثبتش کن..
از فردا برنامه عوض میشه،
1_ به جای اینکه فقط ویدیو درست کنی، نقطه ضعف های خودت را پیدا کن و براشون برنامه ریزی کن و فقط کافیه ثبتش کنی.
2_ هر روز نقاط قوت خودت را حداقل ده مورد بنویس و دلیل هر کدوم را حتما حتما قید کن، اولویت با ویژگی هایی هست که بیشترین حس خوب را نسبت بهش داری.
3_ هر روز حداقل دو تا کار خیلی مهم را نام ببر که بیشترین تاثیر را توی اون روز تو دارند و اون ها را با علاقه انجام بده.
4_ به مدت 21 روز هر روز همین روند را تکرار می کنیم و بعد در مورد نتایج اون صحبت می کنیم.
5_ اهدافت را با اشتیاق مشخص کن و قانون پذیرش را خوب اجرا کن.
استاد جان یادم میاد وقتی داشتید در مورد سایت صحبت می کردید خیلی وقت ها می گفتید الان بهترین سایت موفقیت دنیا را دارید ولی خودتون نمی دونستید و از زبون آدم هایی شنیدید که رفتن و مقایسه کردن..
چقدر عاشق این توحیدی بودن شما هستم که خودتون را خالق زندگیتون می دونید و خواسته هاتون را مشخص می کنید ولی دنبال پیگیری کردن سریع نتایج نیستید و نتایج هم خودشون اتفاق می افتند..
واقعا که وقتی ما مرحله پذیرش را درست انجام بدیم و بدون در نظر گرفتن ایده آل گرایی و دنبال نتایج سریع بودن فقط روی خودمون کار کنیم،
جهان هر روز ما را با نتایج بزرگتر از تصورمون غافلگیر می کنه..
شما و خانم شایسته مثال واضح این قانون برای من هستید..
پرادایس و اون همه زیبایی مثال واقعی این موضوع برای من هست..
و کامنت هایی که هزاران نفر هر روز روی سایت میزارند هم مثال دیگه این موضوع..
ازتون ممنونم به خاطر توحیدی که هر روز تو عمل بهمون نشون دادید و از خانم شایسته هم ممنونم که با عمل کردن به این قوانین همیشه اون ها را برامون چقدر باور پذیر تر کردن..
مرسی
سلام استاد جان
از دیروز که این فایل را روی سایت دیدم تا الان مدام دارم در موردش فکر می کنم،
امروز شروع کردم به کامنت گذاشتن و همین طور دیدم کامنت دوم و کامنت سوم و الان رسیدیم به کامنت هفتمی که دارم روی این فایل میزارم.
دیدم از هر زاویه ای دارم به زندگیم نگاه می کنم تموم اتفاقات همین بوده و هر جایی که من خیلی سخت گرفتم از طرفی آدم هایی بودن که با یک هزارم تلاش من ازم بیشتر نتیجه گرفتند.
از اونجایی که قبلا دوره کشف قوانین را گوش داده بودم آمادگی صحبت هاتون را داشتم و انگار اون کلیدی که باید پیدا می شد را کاملا دیدم.
من تو یزد متولد شدم و تا الان هم تو یزد زندگی می کنم.
امروز هوا خیلی گرم بود و من طبق معمول داشتم با دوچرخه از سر کار میومدم خونه، یه دفعه نمیدونم چی شد ولی احساسم شروع کرد باهام حرف زدن و گفت چرا این همه ساله داری با دوچرخه این ور و اون ور میری؟
اون هم تو سرما و گرمای یزد؟
یادم میاد تا همین چند سال پیش کار های مختلفی را امتحان کرده بودم و اتفاقا تو یکی از آخرین کار هایی که داشتم بعضی وقت ها مجبور بودیم زیر آفتاب کار کنیم یا حتی تو محیط های بسته موتورخونه و گرم…
یک رفیقی داشتم که با هم کار می کردیم و همیشه خیلی زود شکایت می کرد و می گفت این چه کاریه که ما داریم؟
خودشو کاملا با دستمال و کلاه می پوشوند و من همیشه تو ذهنم می گفتم چقدر لوسه…
اما حالا که نگاه می کنم می بینم انگار این خودم بودم که همیشه خودم را برای سختی کشیدن آماده کرده بودم..
چند سال گذشته و کارم را عوض کردم، چیزی که دوست داشتم را پیدا کردم و خیلی راحت تر پول در میارم، درآمدم دو برابر شده..
چون توانایی های خودم را باور کردم و وارد بازار فروش شدم..
ولی از بچگی بابام و مادرم همیشه پیاده این طرف و اون طرف می رفتند و حتی یادمه روز های تعطیل ممکن بود از این طرف شهر تا اون طرف شهر را بریم و تاکسی نگیریم چون پولش را نداشتیم!
حالا سال ها گذشته ولی انگار من خودم را هنوز لایق بیشتر از دوچرخه نمیدونم و هنوز زیر آفتاب و گرما این ور و اون ور میرم..
دوستام خیلی هاشون ماشین و موتور های خوب خریدند ولی من هنوز فکر می کنم دوچرخه سواری بهتره!
همین الان که رسیدم خونه دیدم بابام هنوز کولر را روشن نکرده و همیشه همین جوری رفتار می کنیم..
واقعا چقدر احساس لیاقت مهمه و من چقدر خوشحالم که امروز این نقطه ضعف خودم را پیدا کردم..
خدایا واقعا ازت ممنونم به خاطر تموم تضاد هایی که اومدن تا ما را به خواسته هامون برسونند..
خدایا واقعا ازت ممنونم به خاطر جهانی که تا این اندازه دقیق عمل می کنه و اگر این من هستم که این اتفاقات را جذب کردم پس خودم میتونم تغییرش بدم..
استاد عباس منش ازت ممنونم که توحید و قدرت ندادن به عوامل بیرونی را میشه توی تک تک سلول های بدن و رفتارت دید و ازت ممنونم که باهامون به اشتراکش گذاشتی..
از خانم شایسته ممنونم که لطف کردن و این ویدیو را با عشق گرفتن..
واقعا چه دقت و ظرافتی تو تک تک لحظه های فیلم برداری شون دیده می شد.
چقدر حواسشون بود وقتی از لابه لای بوته ها رد میشن جلو تر حرکت کنن و وقتی کنار دریاچه قرار می گیرید کنارتون باشند تا ما نمای زیبای پاردایس را ببینیم..
چقدر بدون لرزش و واقعی فیلم گرفته بودید، بهتر از هر فیلم برداری که هزار ساعت براش تمرین کرده چون با عشق انجامش دادید نه از روی اجبار یا دستمزد..
چقدر نمای پاردایس رویایی بود و چقدر برای چند لحظه از هم زمانی اون بارون و ضبط ویدیو لذت بردم..
دیروز یزد هم بارون اومد و هم دقیقا قبل از اینکه بارون بیاد سر کار رسیدم…
واقعا که به هر چیزی توجه کنی تو زندگیتون اتفاق می افته..
چقدر اون فواره تو پس زمینه زیبا بود و چقدر باور فراوانی تون را تحسین می کنم..
اگر من بودم احتمالا می گفتم بابا ولش کن..
صدای بارون را میزارم تو اسپیکر تا صبح صدای آب بده…
ولی شما بدون باور محدودیت این کار را انجام دادید..
واقعا که لایق این همه فراوانی و نعمتی که در اختیار دارید هستید و پاردایس حق طبیعی و بدون شک زندگی شماست..
واقعا که رابطتون را تحسین می کنم و شما لایق تموم چیزی هستید که دارید تجربش می کنید..
واقعا استاد جان میتونم هر روز تصور کنم چقدر احساس سپاس گزاری داره توی اون لوکیشن بودن و تجربه کردن این همه نعمت و فراوانی..
سلام استاد جان از وقتی با قانون آشنا شدم همیشه از خودم می پرسیدم که چرا آدمهایی که اصلا چیزی در مورد قانون نمی دونن خیلی وقت ها سریع تر از ما هایی که ادعای دونستن اون را داریم عمل می کنند؟
امروز عزم خودم را جمع کردم تا یکبار برای همیشه این موضوع را توی ذهن خودم حل کنم البته روز های. دیگه هم ادامه میدم چون می دونم هر چقدر به خواسته های بزرگتری برسیم باز هم جا برای بهتر شدن وجود داره و از طرفی هم توقع ندارم که یک شبه اتفاقات بزرگ را ببینم.
این ششمین کامنتی هست که دارم روی این فایل میزارم و میخوام در مورد یه حسی صحبت کنم که تو این چند وقت خیلی درگیرش بودم.
همیشه می دیدم آدم هایی که قانون را نمی دونن خیلی وقت ها بیشتر و راحت تر نتیجه می گیرن ولی هر چقدر با سایت شما بیشتر آشنا شدم تازه دلیلش را متوجه شدم..
یاد گرفتم خیلی وقت ها درک من از قانون کامل نیست و دارم فقط به ظاهر نتایج نگاه می کنم.
مثلا همیشه می دیدم فلانی خیلی پول داره ولی اصلا در مورد جذب نمیدونه، رفتم به رفتارش نگاه کردم و دیدم چقدر تو لحظه زندگی می کنه و چقدر راحته در حالی که من صبح تا شب برای پول می دوم و هیچی..
مگه غیر از اینه که رفتار های من از روی ترس بود و نتیجه ترس و شرک چیزی نیست جز فقر و بد بختی..
اونی که خیلی راحت برخورد می کنه، راحت پول درمیاره و اونی که حرص میزنه هر روز فقیر تر میشه..
مگه غیر از اینه که ما هر چی می کشیم از مقاومت های خودمون هست..
شروع کردم به تحسین کردن آدم های موفق، منظورم آدم های خیلی بزرگ نیست بلکه هر آدمی که حتی از من یک نتیجه بزرگتر هم گرفته بود تحسین می کردم…
بعضی وقت ها آدم ها می پرسیدن فلانی چجور آدمیه؟
و من ازش تعریف می کردم ولی تو ذهن خودم بهش حسادت می کردم..
فهمیدم ایمان و شرک یک موضوع درونیه و جهان فقط به فرکانس های ما جواب میده..
از کجا بدونم تو چه فرکانسی هستم، از احساسم..
فهمیدم به جای نصیحت کردن و حرف های قشنگ بیشتر روی مقاومت هام کار کنم. چرا به فلانی حسادت می کنی؟
چون فکر می کنی حق تو رو خورده؟
خدا رحمتش بی انتهاست و فقط کافیه توی این بارون رحمت ظرف خودت را بزرگتر کنی..
یاد مثال اول دوره ثروت 1 افتادم، مثل اون دسته از آدم ها شده بودم که به جای اینکه ظرف خودشون را بزرگتر کنند، به ظرف بقیه نگاه می کردند و حسرت می خوردند.
خب نتیجه توجه به ناخواسته ها هم دریافت بیشتر همون هاست..
استاد چقدر آگاهی های شما عمیق بود و الان تازه دارم حسش می کنم..
و جقدر توحید را می شد تو رفتارتون دید و از خدای شما سپاسگزارم..
خانم شایسته عزیز ازتون ممنونم که تو زندگی هر لحظه به قوانین عمل می کنید و به نظرم لایق ترین آدمی هستید که می تونست آماده دریافت این آگاهی ها و کنار استاد باشه..
مرسی و آرزو می کنم استاد امسال تولد خوبی داشته باشی..
تو سریال زندگی در بهشت منتظر ویدیو روز تولدتون هستم البته اگر هنوز تموم نشده باشه..
مرسی
سلام استاد جان
واقعا عزم خودم را جمع کردم تا باور کنم که محدودیت فقط تو ذهن ماست و اگر مقاومت هامون را برداریم اتفاق به صورت کاملا طبیعی میتونه تو زندگیمون اتفاق بیفته..
استاد این چهارمین کامنتی هست که دارم روی این فایل میزارم،
یه مثال خیلی جالبی بود که امروز یادم اومد و دوست دارم در موردش صحبت کنم..
یادم میاد خیلی وقت بود که دوست داشتم زبان انگلیسی یاد بگیرم اما همیشه چون دیده بودمکه آدم ها بعد از کلی کلاس رفتن زبان یاد گرفتن منم فکر میکردم تنها راه زبان یاد گرفتن همینه..
از اونجایی هم که دوست نداشتم هزینه زیادی کنم و از طرفی وقت کافی نداشتم این خواسته مدت ها بود داشت عقب می افتاد..
راستش را بخواهید یه چند باری هم شروع کرده بودم ولی هیچ وقت ادامه نداده بودم چون مسیر همیشه اونقدر تو ذهن من سخت بود که ادامه دادنش نمی تونست اتفاق بیفته..
تا اینکه چند ماه پیش بلاخرهردل را به دریا زدم و بهریکی از دوستام گفتم که بیا با هم زبان انگلیسی کار کنیم..
از اونجایی که دوستم قبلا مربی گری نکرده بود بعد از یک هفته کلا بی خیال شدیم چون نه تنها نتیجه ای نمی گرفتیم هنوز کلی وقت و انرژی مون هم داشت هدر میرفت..
رفتم کتاب های زبان را گرفتم و گذاشتم خاک بخورند…
نمیدونم چجوری شد ولی انگار کتاب ها یه روزی منو دوباره منو به خودشون جذب کردن و این در حالی بود که چند ماهی گذشته بود به امید اینکه شاید کسی راه حلی داشته باشه رفتم تو یوتیوب سرچ کردم و دیدم یه خانمی به اسم مژگان صالحی روش که ازش فوق العاده ممنونم داره همون کتاب ها را درس به درس تدریس می کنه..
داستان کاملا حل شده بود و من لازم نبود حتی یک ریال هزینه بپردازم، هنوز هر ساعتی هم که دوست داشتم می تونستم ویدیو ها را ببینم..
این در حالی بود که خیلی از آدم های دیگه هم تو یوتیوب بودن که ویدیو میزاشتند ولی هیچ وقت راه حل هاشون منو جذب نمی کرد چون انگار اون انتظاری که من داشتم را برآورده نمی کردن..
خیلی های دیگه هم بودن که تدریس همون کتاب ها را شروع کرده بودن ولی ادامه نداده بودن…
تازه نکته تحسین بر انگیز این معلم جدید ام که واقعا ازش ممنونم رزومه فوق العاده ای بود که داشت..
یعنی فرض کن یکی از بهترین های زبان انگلیسی ایران گیرمون اومد که تو حالت عادی باید برای هر ساعت دیدنش چند میلیون هزینه می کردیم اون هم کاملا رایگان و در حالی که اونقدر هم با سابقه بود که از مدرسی تو ایران بهتر من ازش یاد گرفتم..
خب حالا بریم سراغ قانون، قانون اینه که ما باید درخواست های واضح داشته باشیم و بعد فقط کافیه به قول شما سوت زنان و رقص کنان از سر راه خودمون کنار بریم تا الهامات و اتفاقات به صورت کاملا راحت و سریع وارذ زندگی ما بشوند..
اگر چند ماه پیش به من می گفتی که میشه خیلی راحت تو خونه زبان کار کرد با یکی از بهترین مدرس های زبان ایران اون هم هر شب ساعت 11 ب بعد احتمالا می گفتم غیر ممکنه..
اما حالا خیلی راحت دارم انجامش میدم، مثل همون داستان شکم 6 تکه که تو کامنت قبلی گفتم یا حجم فروش کارمون که چقدر ایده های ساده ای در موردش بود ولی من مقاومت میکردم..
استاد عزیزم ازت ممنونم که هستی و از خدای تو هم ممنونم که بهمون یا داد از قوانینش استفاده کنیم..
شجاعتت را تحسین می کنم که مسیری را رفتی که هیچ کس قبل از تو نرفته بود و ایمانی را نشون دادی که باعث شده امروز این همه دنبال کننده داشته باشی..
واقعا توحید را میشه توی تک تک رفتارت دید و این نشون میده خودت اولین کسی هستی که همیشه به گفته هات عمل می کنی…
تولدت مبارک و امیدوارم خیلی زود از نزدیک ببینمتون..
از خانم شایسته هم بی نهایت سپاس گزارم که بهترین و تاثیر گذار ترین تولید کننده محتوایی هستند که میتونست این همه زیبایی را برامون به نمایش بزاره..
خانم شایسته تبریک میگم که همیشه توحیدی ترین وبهترین زنی بودید که تو زندگیم دیدم و ممنونم که اینقدر به قوانین خوب عمل کردید و نشون دادید هر کسی که به آموزش های استاد عمل کنه چقدر میتونه موفق و زیبا باشه…
سلام استاد جان سلام
این سومین کامنتی هست که دارم روی این فایل میزارم و هر چقدر ذهنم میگفت کافیه قلبم می گفت فقط انجامش بده..
سوال اینه که چجوری با سرعت هر چه تموم تر میتونیم به خواسته هامون برسیم و افرادی که خیلی راحت تر از ما دارن این کار را انجام میدن چه ویژگی متفاوتی دارند؟
یادم میاد وقتی تازه میخواستم تو یوتیوب شروع به فعالیت کنم آدم هایی را می دیدم که چند تا کانال داشتند و از صبح تا آخر شب روی اون کار می کردند و از طرفی آدم هایی هم بودند که خیلی به قول شما سوت زنان و با لذت فقط با یک دهم کار اون ها نتیجه میگرفتن!
اولش خیلی باور هام خوب نبود و از طرفی دوست داشتم خیلی هم زود به درآمد برسم، اون بخشی از آموزش ها که به نفع من بود را یاد می گرفتم و تو بقیه موارد کار خودم را انجام میدادم تا کانال اول شکست خورد،
بعد از یکسال فهمیدم که اصلا بهش علاقه نداشتم و فقط به خاطر درآمد انجامش میدادم. این جا بود که اولین درس مهم تو کسب و کار را یاد گرفتم.
هدف ما لذت بردن از زندگیمون هست نه فقط کسب درآمد و اگر دنبال علایق خودت باشی ثروت خودش به عنوان پاداش اون لذت بردن وارد زندگیت میشه…
کانال دوم را زدم و به این فکر کردم که چه ویژگی تو من هست که بیشتر از همه دوستش دارم و از بچگی به خاطر علایق خودم دنبالش کردم..
یادم اومد از بچگی اندام خوبی داشتم و مدام ورزش میکردم..
حتی شکم 6 تکه و اندامی که بقیه تو رویاشون می بینند را هم خیلی زود بدست آورده بودم اون هم با لذت چون عاشق ورزش کردن بودن نه با رژیم سخت یا حتی ساعت ها دویدن…
یه کانالی زدم در مورد ورزش هایی که خودم همیشه تو خونه انجام میدادم و نتایجی که گرفته بودم و نتیجه باور کردنی نبود فقط ظرف 3 ماه به اندازه یکسال کانال قبلی رشد کردم…
اول از همه چون بازی درآمد زایی تو یوتیوب را خوب یاد گرفته بودم و بعد چون عاشق کاری بودم که انجامش میدادم..
همین جوری که رفتیم جلو تر باور غلط بعدی خودش را نشون داد، ذهنم می گفت ایران جای خوبی برای پول درآوردن نیست و باید از ایران بری..
این قضیه مصادف شد با اون اتفاقات ایران تو چند ماه پیش و من راهی نداشتم به جز اینکه برم سربازی..
چون میخواستم از ایران برم و از طرفی وقتی رفتم سربازی تموم اون نتایج هم نابود شد..
زمانبندی کرده بودم که تو تایمی که نیستم ویدیو ها خودشون آپلود بشن و من کارم را انجام بدم ولی مگه غیر از اینه که تا وقتی باور های غلط داشته باشیم تلاش فیزیکی دیگه معنی زیادی نمیده..
برگشتم از سربازی و دوباره شروع کردم به فعالیت ولی این بار نه به لین خاطر که از جایی که هستم فرار کنم، بلکه فقط میخوام لذت ببرم و زمانی که خودش آماده بشه مهاجرت کنم..
باور هام را در مورد مهاجرت عوض کنم چون اگه با باور های غلط مهاجرت کنم احتمالا کشور بعدی هم قراره بد تر از الان باشه..
باور هام را عوض کنم چون برای کسی که باور های محدود کننده و شرک داره همه جا پر از مسائل نا خواسته میشه..
مرسی بابت سایت بی نظیر تون و از خانم شایسته هم سپاس گزارم به خاطر اینکه همیشه بهترین دانشجوی این اگاهی ها بودن و خیلی وقت ها تموم نقاط قوت و ضعف خودم را با نگاه کردن بهشون بهتر درک می کنم،
اینکه چقدر خوب به قانون عمل می کنند بی نهایت تحسین بر انگیزه و ممنونم که خدا همه ما را تا این نقطه هدایت کرده..
استاد جان سلام،
این سوال که چرا خیلی از آدم هایی که قانون را به اصطلاح نمیدونن خیلی وقت ها از ما بهتر عمل می کنند و اینکه چرا خیلی از آدم ها حتی تلاش سخت به خواسته هاشون می رسند خیلی وقت بود ذهنم را درگیر کرده بود،
یه کامنتی دیروز گذاشتم در مورد شکم 6 تکه که چند سال پیش فقط ظرف یکی دو ماه اون هم با لذت ساختم و سال هاست بخشی از زندگی من شده و الان میخوام یه مثال دیگه را بگم که احتمالا خیلی بیشتر به خودم کمک می کنه..
یادم میاد یه فایلی را توی قسمت لایو های اینستاگرام سایت چند وقت پیش دیدم که با استاد عرشیان فر مصاحبه می کردید و وقتی صحبت شروع شد شما یک بار دیگه به صورت کامل قانون را مرور کردید و بعد جواب خودش واضح شده بود!
مگه قانون غیر از اینه که ما هر لحظه داریم طبق قانون یا به خواسته هامون فکر می کنیم یا نداشتن اون ها؟
مگه غیر اینه که تموم کار هایی که ما در مورد قانون انجام میدیم بر میگرده به کانون توجه؟
طبق قانون وقتی ما مقاومت هامون را کنار بزاریم نتایج خودش به صورت سریع و کاملا طبیعی وارد زندگی ما میشه!
خب حالا داستان از جایی شروع میشه که ما به تضاد میخوریم ولی تو خود کلمه تضاد گیر می کنیم!
یعنی سوال اینه که چرا خیلی اوقات بعضی ها دارن از ما ساده تر پول میسازند ولی من به جای اینکه دنبال بهبود باشم حالا میرم سراغ بیشتر توجه کردن به اون!
توی این هفته ای که گذشت یه خورده حجم فروش کارمون کمتر شده بود چون منو به یک شعبه جدید منتقل کرده بودن و من همش داشتم تو ذهنم به خوبی های شعبه قبلی فکر میکردم، فکر میکردم این جایی که جدیداً اومدم پتانسیل شعبه قبلی را نداره و حتی به فروشنده های اون جا حسادت هم می کردم.
دقیقا یک روز بعد از همه این طرز فکر ها تصمیم گرفتم داستان را ولش کنم و فقط کارم را انجام بدم، به خودم گفتم فقط یه خورده بی خیال شو و بزار هر چیزی میخواد بشه بشه،
آقا تهش اینه که تو میری یه جای دیگه کار میکنی مگه غیر از اینه که این همه توانایی داری؟
تو همین فکر ها بودم و کلا بی خیال شدم، از فرداش حجم فروش ما دو برابر شعبه قبلی شد اون هم فقط با خرده فروشی کردن کار های کوچیک، یعنی قبلا چون من فقط با مشتری های خاص ارتباط داشتم فکر میکردم فقط اونجوری میشه فروخت و چون شعبه جدیدمون یک جای عمومی تر بود مدام فکر میکردم دیگه خبری از مشتری های خاص نیست!
اما باورم نمیشه اینقدر هدایت ساده بود و من بهش بی توجه بودم!
یاد گرفتم کار ما اینه که در خواست هامون را به جهان بفرستیم و بعد فقط بی خیالش بشیم درست مثل دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها که تموم دوره در موردش صحبت کردید.
کارمون اینه فقط مرحله پذیرش را خوب انجام بدیم و جهان خودش بقیه کار ها را انجام میده،
اما جهان چه کسی را هدایت می کنه؟
کسی که باور داره کار ها میتونه ساده تر هم اتفاق بیفته اگر فقط قانون را رعایت کنیم، و کسی را هدایت می کنه که به هدایت ایمان داشته باشه و ازش پیروی کنه…
مرسی بابت این فایل و مرسی از خانم شایسته عزیز که همیشه بهترین دانشجوی استاد بودن و تو رفتارشون هر لحظه به وضوح میتونم قانون را حس کنم..
مرسی بابت همه بچه هایی که کامنت میزارند و کلی چیز به ما یاد می دهند و همونطور که گفتم مدت هاست کتاب خوندن را کنار گذاشتم با اینکه سال ها کتابفروشی کرده بودم و تقریبا کتابی نبود که نخونده باشم، فلسفه، منطق و رمان و انگیزشی و هر چیز دیگه ای اون هم به این دلیل که باور دارم کامنت های سایت از میلیون ها کتاب موفقیت عملی تر و تاثیر گذار تر هست..
راستش تا فایل را دیدم یاد تجربه های زندگی خودم افتادم و واقعا که هر جا نتایج بزرگی اتفاق افتاده به خاطر باور های خودمون بوده و هست.
_ یکی از خواسته هایی که تو زندگی من خیلی راحت اتفاق افتاده داشتن شکم 6 تکه بود که یادم میاد چند سال پیش ظرف مدت یک یا دو ماه اون هم در حالی که با یکی از رفیق هام هر شب ورزش می کردیم و کلی لذت می بردیم ساختم و تو همه این سال ها هر وقت بهش نگاه کردم تحسینش کردم و بدیهی دونستمش چون اصولی ساخته بودم و اگر تکامل چیزی را درست طی کرده باشیم باید نتایج پایدار اتفاق بیفته..
یادم میاد همیشه آدم ها فکر می کردند برای داشتن عضلات خوب باید سخت تلاش کنی و من همیشه میگفتم فقط کافیه روزی 5 دقیقه تمرکز بزاری روی یک عضله خاص، خب نتیجه هم این شد که اون ها چون فرآیند را تو ذهنشون سخت کرده بودند یا خیلی وقت ها اصلا شروع نمی کردند یا هم خیلی زود کنارش میزاشتند.
اینکه بتونیم کار ها را تو ذهن خودمون ساده کنیم به نظرم چیزی بود که من سال ها تمرین کرده بودم و بدون شک نتیجه هم به خاطر همین باور بود.
و هر چقدر هم فکر میکنم من همیشه کار کردن روی عضلات شکم را خیلی بیشتر دوست داشتم و برای همین خیلی منظم تر انجامش می دادم.
بعدش هم که تو یوتیوب دیدم آدم هایی هستند که با ورزش کردن تو خونه درآمد خوبی دارند و از زندگیشون لذت می برند.
منم سریع این هدایت را گرفتم و رفتم دنبال انجام کاری که ازش لذت می برم، ورزش کردن و مخصوصا اون بخشی که سال ها توی اون قویتر از بقیه عمل کرده بودم.
داستان هدایت من واقعا خیلی آرام اتفاق افتاد ولی لذت بخش و خیلی راحت بود.
استاد ازتون ممنونم به خاطر سایت بی نظیری که دارید و بچه هایی که هر روز کلی کامنت فوق العاده میزارند.
خیلی وقته خوندن کتاب های موفقیت را کنار گذاشتم چون منم مثل شما باور دارم کامنت های این جا از هزار تا کتاب بی نظیر تر و تأثیر گذار تر هست.
مرسی..
فرشاد جان سلام،
من یه تجربه ای تو این هفته داشتم که حس می کنم دونستنش به درد همه مون میخوره؛ چند وقت پیش بود که یه فایلی را از استاد دیدم که با استاد عرشیان فر داشت مصاحبه می کرد، احتمالا خیلی راحت میتونی تو قسمت لایو های اینستاگرام پیداش کنی، قسمت جالب فایل این جا بود که استاد برای حل کردن مسئله یا همون سوالی که تو فایل پرسیده بودند اومد و یکبار دیگه قانون را از اول مرور کرد و بعد جواب خودش واضح شد.
مگه غیر از اینه که ما هر روز طبق قانون جذب تموم کانون توجه خودمون را بیشتر وارد زندگیمون می کنیم؟
مگه غیر از اینه که ما در هر لحظه یا داریم به خواسته هامون فکر می کنیم یا نبودن اون ها تو زندگیمون؟
وقتی باور داریم که تموم اتفاقات داره خوب پیش میره دیگه غر زدن معنی نداره، چون وقتی داریم غر میزنیم یعنی داریم به نداشته هامون فکر می کنیم!
البته این ها فقط چیز هایی هست که خودم هر روز دارم روی خودم کار می کنم.
وقتی باور داری خواسته هات دارند اتفاق می افته دیگه شوق و ذوق داری و مرحله دریافت را کامل داری اجرا می کنی،
اینکه تو زندگیمون مدام داریم به بهتر شدن فکر می کنیم خیلی عالیه ولی نباید اونقدر درگیر آینده و زمانبندی بشیم که توجه مون بره روی نداشته ها!
وقتی میگی چرا اتفاق نیفتاده یعنی تضاد را خوب درک کردی حالا وقتشه کنار بایستی و بزاری جهان تو رو به مسیر های راحت تر هدایت کنه..
مرسی بابت اگاهی خوبی که کامنتت داشت و منو به فکر کردن واداشت و همین طور هر کسی که تو این مدار باشه ‘
امیدوارم به همه خواسته هات برسی و لذت ببری از لحظه به لحظه بیزینس و پول پارو کردنت…