چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 1

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیدحبیب حافظان» در این صفحه: 11
  1. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام استاد جان

    با خودم تصمیم گرفته بودم تا یک فایل رو بیش از سه بار گوش نکنم ، نظری یا کامنت نذارم

    اینبار سر تعهدم به خودم وایستادم و هرچند مشغول کارم بود اما فایل رو بصورت صوتی گوش کردم

    خیلی جالب بود

    به قول یکی از اساتید دوران تحصیلم، که میگفت همیشه پاسخ در خود سوال هست اگر سئوال رو چند بار زخونی یا گوش بدی

    و من بارها امتحان کردم و از سوال به پاسخ رسیدم.

    استاد جان

    در پاسخ سوال اول: خوب که فکر کردم دلیل نرسیدن به خواسته و اهدافم این بود که من اصلا بلد نبودم چجوری بخوام

    به من یاد داده بودند که اهدافتون باید smart شده

    (هوشمندانه) باشه

    اما بعدها از شما آموختم اصلا هوشمندانه کردن اهداف نشان از بی خردی انسانه

    اهداف باید عاشقانه باشند

    متعهدانه باشند

    آگاهانه باشند و در راستای خواست پروردگاری که همیشه برای من بهتر از خودم خواسته

    فهمیدم آنچه که من میخوام رو خدا قبلا برام فرستاده و دقیقا پشت در زندگیمه اما من درو بروش بستم

    فهمیدم تنها راه رسیدن رها کردنه

    « باید پارو نزد وا داد.

    باید دل رو به دریا (خدا) داد.

    خودش میبردت هرجا دلش خواست

    به هر جا که رسید ساحل همونجاست»

    همه تلاش های من مذبوحانه بود و شنا بر خلاف جریان رودخانه زندگی

    کافیه خودتو بسپاری به مسیر رود و بزاری اون تورو تا دریا ببره

    از زمانی که تسلیم شدم به آرامش رسیدم

    و از وقتی آروم شدم صدای قلبم و الهامات خداوند رو بهتر میشنوم

    میدونم هنوز خیلی راه دارم تا به شرایط دلخواهم برسم اما الان خیلی بیشتر یقین دارم که میرسم

    هرچند راه بی انتهاست مثل خود خداوند

    مهم اینه که واینستی و بری و خسته و ناامید نشی

    یاد این داستان از اشعار جامی افتادم »»»

    خارکش پیری با دلق درشت

    پشته خار همی برد به پشت

    لنگ لگان قدمی برمی داشت

    هر قدم دانه شکری می کاشت

    کای فرازنده این چرخ بلند

    وی نوازنده دلهای نژند

    کنم از جیب نظر تا دامن

    چه عزیزی که نکردی با من

    در دولت به رخم بگشادی

    تاج عزت به سرم بنهادی

    حد من نیست ثنایت گفتن

    گوهر شکر عطایت سفتن

    نوجوانی به جوانی مغرور

    رخش پندار همی راند ز دور

    آمد آن شکرگزاریش به گوش

    گفت کای پیر خرف گشته خموش

    خار بر پشت زنی زینسان گام

    دولتت چیست عزیزیت کدام

    عمر در خارکشی باخته ای

    عزت از خواری نشناخته ای

    پیر گفتا که چه عزت زین به

    که نیم بر در تو بالین نه

    کای فلان چاشت بده یا شامم

    نان و آبی که خورم و آشامم

    شکر گویم که مرا خوار نساخت

    به خسی چون تو گرفتار نساخت

    به ره حرص شتابنده نکرد

    به در شاه و گدا بنده نکرد

    داد با این همه افتادگیم

    عز آزادی و آزادگیم»»»

    در پاسخ سوال دوم من همیشه افراد موفق رو دیدم که بقول شما استاد عزیزم

    یک خصلت و خصوصیت مشترک داشتند

    « علی بیغم » بودند و همیشه عاشق این مصرع از شعر حافظ بودم»»»

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

    وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

    تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی

    گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش »»

    من دیدم که اونایی زودتر رسیدند

    کمتر تلاش کردند و بیشتر توکل و اعتماد به خدا

    ««« فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ [1]

    و افوض امری الی اللَّه- من کارهای خود را باو واگذار مینمایم تا مرا از هر بدی مصون بدارد- ان اللَّه بصیر بالعباد- بحال بندگان بینا و آگاه است»»»

    وقتی همه چیزو به او واگذار کردی و

    وقتی تصمیم گیرنده برای ما خداست و

    وقتی که خدا بهتر از ما به حال ما آگاهه

    دیگه باید نگران چی بود؟

    وقتی که تمام بدیهاتو به خوبی تبدیل میکنه

    وقتی که بیشتر از تو برای تو میخواد

    وقتی از تو بیشتر عاشق توعه

    وقتی بیشتر از خودت هوای تو و داره

    اما همه این امتیازات اجازه تورو میخواد چون تو مختار و صاحب اختیاری و خداوند برای تو هیچ کاری انجام نمیده مگر اینکه تو بخوای که انجام بده

    «العبدو یدبر و الله یقدر»

    واین نشان عظمت انسانه و نشان قدرت خالقی که در عین اقتدار با اجازت بنده کاری رو براش انجام میده.

    ببین چه خدایی داریم چه عشقیه این خدا

    چه ارباب بینظیری داریم

    با همه وجودت قبول کن که بینظیر و خاص و یکتاست و با همه وجود بهش اعتماد کن

    و اگر ما به اندازه دانه خردلی بهش ایمان و اعتماد داشتیم

    همه چیز حل بود

    همه چیز در نهایت زیبایی و در اوج کیفیت و بهترین حالت ممکن برامون رقم می‌خورد و

    ای کاش

    اینارو درک کنیم

    و در پاسخ به سوال سوم»»»

    همه وجود ما میشه ترمز وقتی که فقط روی خودمون و توانایی های نداشته مون حساب باز میکنم

    روی غیر خدا ( شرک)

    وقتی ذهن میشه حاکم زندگی و همه چیزو تحلیل میکنه

    وقتی دستگاه دریافت الهامات و راهنمایی خداوند رو خاموش کردی(قلب)

    وقتی دیگران برای تو تصمیم میگیرند

    ذهن هیچ درکی از عشق نداره و با توهماتمون تصمیم میگیریم

    و چه جهنمی برای خودمون میسازیم.

    استادجان

    وقتی تسلیم شدم و مثل موسی گفتم: خدایا

    فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    بارخدایا، من به هر آنچه بر من فرو فرستی محتاجم.

    ورق برگشت و خدا بسیار توبه پذیر و بخشنده و مهربانه

    و هدایت شدم به سایت معنوی شما

    و آشنا شدم با دوستانی که انگار از بهشت اومدن

    کلامتون انگار وحی بود و رسول بی ادعای خدا بودید

    همسر شایسته شما ، هارونی بود برای موسی و چقدر زیبا چراغ هدایت ما شدید

    خدایا چگونه سپاسگزار این نازنینان باشم؟

    که به حق تونسته باشم زحماتشونو جبران کنم؟(قطعا که نمیتونم )

    اما همیشه دعاگوی شما هستم و برای شما و بانو همیشه از خداوند بهترین ها در دنیا و آخرتو میخوام.

    از خانواده معنوی و دوست داشتنی عباس منش هم سپاسگزارم که با کامنت های الهی و هدایت دارشون مسیر هدایت رو هموار میکنند

    خدایا هزاران مرتبه شکررررررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام دوست عزیز و بانوی بزرگوار

    کامنت شما رو با دقت خوندم و چون تجربه ای شبیه من دارید خواستم کمک کنم و بگم که من

    فهمیدم که ما و امثال ما مبتلا به بیماری کمالگرایی هستیم

    البته اینو من به لطف آموزه‌های استاد عزیزم دارم و همچنین همسر شایسته شون که در یکی از دوره ها کاملاً توضیح دادند

    اما در نهایت این پاشنه آشیل من هم بود که در عین حالی که 8 شغل مهم رو دارم که همشم تقریباً میتونم بگم توش تا حدودی متخصص هستم

    اما بقول شما نتونستم ازش پول بسازم

    و این بر میگرده به اون بحث کمالگرایی و عدم احساس لیاقت و…

    البته بعضاً غرور و خودخواهی و تن ندادن به شرایط ضعیف تر برای من

    به همین خاطر خودشناسی و پیدا کردن نقاط قوت و البته ضعف

    میتونه به ما کمک کنه که از هر نقطه و در هر شرایطی که هستیم اول

    خودمونو دوست داشته باشیم و همین جوری که هستیم خودمونو شایسته بدونیم و لایق هر نعمت و ثروتی

    گام اولو بر داریم و از خداوند کمک بگیرم برای ادامه راه

    قطعا خداوند چراغ راه خواهد بود و هادی ما در ادامه مسیر

    با آرزوی موفقیت و کامیابی برای شما بانوی هنرمند و موفق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام دوست عزیز

    به عنوان کسی که در روابط با همسرش بسیار موفقه خواستم چندتا تجربه از خودمو بگم

    شاید بتونه بهتون کمک کنه و البته مطمئن هستم که اگر به قوانین آگاه بشید قطعا موفق تر هستید

    باید بگم من گام اول رو برای داشتن بهترین همسر دنیا درست برداشتم هرچند اون زمان نسبت به قوانین بسیار جاهل بودم

    من در دوران نوجوانی شنیده بودم که بهترین حسنه دنیا و آخرت ، همسر خوبه و از جایی که برای پیدا کردن اون من هیچ توانایی برای تشخیص نداشتم قطعا باید برای چنین امر مهمی از خدا کمک میگرفتم

    پس با همه وجود (در دعای دستم) از خداوند خواستم که این بهترین بنده رو نسیبم کنه

    و خدا اجابت کرد و اون زمان (30 سال پیش) در سن 20 سالگی با همه وجود به خدا اعتماد کردم و وقتی برام خواستگاری رفتند , من خودم نرفتم و به وکالت از من عقد کردند و من همسرم رو بعد از 8 روز که با هم محرم شده بودیم برای اولین بار دیدم.(این یعنی اعتماد به خداوند )

    الان 30 ساله مثل دوتا مرغ عشق,(بقول خانواده و دوستان) داریم با هم زندگی میکنیم و هنوز من چنین رابطه ای در هیچ کجای کشورم هم ندیدم چه رسد به فامیل و دوستانم.

    اما این به این معنی نیست که الان برای شما راهی نیست و باید از اول اینو میخواستید

    من به چند تا نکته و فاکتورمهم که از دلایل موفقیت ما در رابطه با همسرم همیشه رعایت کردیم اشاره میکنم »»»

    1-ما هیچ انتظاری از هم نداریم و بی هیچ چشم داشتی به هم عشق میورزیم

    2- ما به هم احترام میزاریم در حالی که انتظار متقابل برای جبران نداریم.

    3- ما مثل انسان ها پر از خطا و اشتباهیم و گاها با هم جر و بحث هم میکنم اما بی ادبی و بی احترامی نمیکنیم.

    4- قهر کردن هامون کوتاه و سریعا به دنبال بهانه ای برای بخشیدنیم و از هم عذر خواهی میکنیم حتی اگر مقصر نباشیم.

    5- ما فدا کاری نمیکنیم و خودمونو فدای خواست دیگری نمیکنیم. بلکه هرچه خواستیم برای طرف مقابل هم خواستیم و عاشقانه خواستیم و از هر خدمتی برای هم لذت بردیم.

    من عاشقانه هرچی درآمد داشتم صرف خونه و زندگی کردم و او هم عاشقانه هر کاری تونسته برای من و زندگیش کرده

    پس فداکاری به معنی نادیده گرفتن حق خودم و بخشیدن به دیگری نیست بلکه رعایت انصاف و عدالته

    6- ما هرگز مشکلات رو به دیگران منتقل نکردیم و هر رازی متعلق به خودمون بوده ، از حریم خونه ما خارج نشده

    7- ما همو قضاوت نمیکنیم ، به حریم هم احترام میزاریم(تو گوشی هم نمیریم)، به هم بد بین و شکاک نیستیم . به هم اعتماد کامل داریم و دستاوردش برامون آرامش بوده.

    عشق همیشه در همه زندگی ما جاری بوده که اگر نبود بارها به خاطر شرایط سختی که داشتیم (بیشتر مالی بود)

    یا مرده بودیم و یا…

    نمیتونم زندگی بدون عشق رو حتی تصور کنم

    ساختار و ذات خداوند ترکیبی از عشق و آگاهیه

    روح ما بخشی از وجود خداونده

    وقتی خلق شدیم و به این عالم خاک اومدیم ما عشق مطلق بودیم و آگاهی از ذهن ما پاک شد تا در تجربه زندگی ، عشق و آگاهی دوباره به هم پیوند بخوره تا دوباره وجود ما خدای کامل بشه

    ما نمیتونیم که عشق رو ندیده بگیریم چرا که ذات خودمونو انکار کردیم.

    خلق خواسته ها بدون عشق امکان پذیر نیست چرا که سوخت هر حرکت و خواسته ای عشقه

    مهمترین نکته اینه که ما عشق رو از دیگری و دیگران طلب میکنیم در حالی که ما سرشار از عشقیم و دقیقا

    به عکس ما باید عشق بدیم و محبت بی شائبه و بی چشم داشت به کل عالم هدیه کنیم.

    عشق ورزیدن ما هیچ مرز و محدودیتی نداره و به هرکه و هرچه در این عالم هست باید اهدا بشه و قطعا دوباره به ما برمیگرده (اما باید از ما به ما برگرده ) نه از دیگری و دیگران

    من عشق ورزیدن به حیوانات وحشی رو هم تجربه کردم و دیدم که چگونه رام شدند.

    عشق انرژی و محرک این عالمه و تمام موجودات اونو دارند و درک میکنند و بهش احترام میذارند چرا که بخش جدایی ناپذیر از وجود خداونده

    براتون همواره

    آگاهی و عشق توأمان از خداوند عشق خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام پسرعموی پیشتازم

    شاگرد اول کلاس استاد عباس منش

    من مثل بقیه توقع عجیب از خودم و دیگران ندارم که بی نقص باشن و راهشون همیشه هموار باشه

    مسیر تعالی همیشه پر از چالشه و اگر همه چیز ایده آل و در حد اعلای خودش بود دیگه دلیلی نداشت از بهشت به اینجا بیایم

    اومدیم تا تجربه کنیم و دست پر برگردیم و اگر چالشی نبود ، حرکتی هم نبود

    اگر ترمزی نبود سرعت ما از حد فراتر میرفت و قطعا ارابه زندگی از دست و اراده ما خارج میشد

    من معتقدم گاز و ترمز مکمل همند اما بقول استاد نباید ازشون هم زمان استفاده کرد و انرژی تو صرف کنی برای هردو و هم زمان

    من معتقدم درسته تاریکی ها به دلیل نبودن نورند اما نور زمانی ملموس و مانوس میشه که درک درستی از نور داشته باشیم و این ممکن نیست مگر با همون تاریکی یا عدم وجود نور

    لذت های ما از زندگی به خاطر وجود همین تضادهاست

    تضادی نبود، تلاشی هم نبود و تجربه ای حاصل نمیشد.

    اگر بدونیم که دلیل خلقت دقیقا همینه اینکه خداوند روح آدمی رو بصورت جزئی از کل از خودش دور کرد تا اورو از بیرون نظاره کنند

    در واقع این حقیقت خلقت و ماموریت انسانه تا بود خدارو در نبودها جستجو کنه و عظمت خدا رو در حقارت ها ببینه

    نور خدا رو در تاریکی درک کنه و عشق خدا رو در نفرت و حسرت

    آمدیم تا کلیت و یگانگی خدا رو از خیل عظیم اجزاء که همگی به واحدانیت خدا اذعان دارند تجربه کنیم

    روزی که روز

    انا لللٌه و انا الیه راجعون

    فرا رسید

    تجاربی رو که حاصل و بواسطه این تضادهاست به نزد خالق عرضه کنیم

    و این تنها دلیل آمدن ماست به این عالم

    (اقتباس از کتاب «گفتگو با خدا» اثر نیل دونالد والش)

    (در مورد سیادتت هم من حرف دارم

    اونم تو کامنتهای بعدی برات میگم}

    موفقیتت آرزوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام دوست عزیز

    به نظر من تا قوانین رو نشناسی ، ترمزهاتو هم نمیتونی پیدا کنی.

    تا وقتی گام اول رو در مسیر خواسته هات برنداری و ماشین آرزوها و رویاهات حرکت نکنه , ترمز خودشو نشون نمیده

    گام اول شناخت مسیریه که قراره توش حرکت کنی(شناخت و تعیین اهدافت)

    گام دوم ابزار و ماشینیه که قراره به کمک اون تو این مسیر حرکت کنی (قوانین و هدایت و الهامات خداوند)

    گام سوم اعتماد به مالک و خالقت که هم راهو ساخته و هم مرکب رسیدن به مقصدتو

    تا زمانی که درگیر ذهن استدلالی و نجواهای اون هستیم قطعا به بیراهه میریم

    دستگاه قلبتو روشن کن تا هدایت های الهی رو دریافت کنی(پارازیت های ذهن نمیزارن صدای بیسیم خدارو بشنوی)

    تو همین مسیر و در کنار همین دوستان بمون

    این مکان مقدس اینقدر چراغ داره که راهو ببینی

    با آرزوی موفقیت علی جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    درود بر شما دوست عزیز و بزرگوارم

    سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتید و ممنونم بابت بذل توجهتون

    به لطف حضور دوستان گلی چون شما که مشوق همراهان خود هستند

    به قلمم توفیق نگاشتن دادند

    از حضرت دوست برای وجودتون سپاسگزارم

    امیدوارم توفیق همراهی تان را داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام و سپاس دوست عزیز

    همراه دوست داشتنی و همکلاسی موفق

    سپاسگزارم بابت وقتی که برای خوندن کامنتم گذاشتید و خوشحالم که لذت بردید

    امیدوارم بزودی نتایج شگفت آورتونو همینجا بخونم و چراغ راه من باشید

    در پناه حضرت عشق و اربابمون همواره شاد و تندرست

    سرشار از عشق و آگاهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام بر وجیهه بانوی من

    میخوام همه همراهانم در این مسیر بدونندکه

    بهترین و بزرگترین نعمت در دنیا و آخرت داشتن یک همراه و هم دل و هم مسلک و هم زبون مثل شماست که فقط به همسر بودن اکتفا نکرده

    من برای تمام عزیزانی که در این سایت الهی به دنبال راه رهایی از تنهایی و یا پیدا کردن مشعلی از عشق هستند ،

    آرزو میکنم که گوهر کمیابی چون شما نصیبشون بشه

    که البته باید مثل من از خداوند چنین خواسته ای رو طلب کنند و به خدای عشق ، اعتماد کنند.

    الهی هزاران مرتبه شکررررررررر برای وجود نازنینت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام ادیب جان

    من چیزی از فوتبال نمیدونم اما قطعاً هر رشته ای الگوهای خودشو داره و تو هم الگو برداری خودتو داری

    اما تجربه من میگه

    حتی الگوها هم همیشه شبیه اونی نیستند که تو واقعا به دنبالش هستی

    به قول استاد

    باباااااا اصلو بچسب ، حاشیه رو ول کن.

    ادیب جان

    همون‌طور که گفتی : خدا واقعا بهتر از تو برای تو میخواد

    همیشه ترمزها بد نیستند

    اصلاً ترمز باید باشه چون ضروریه

    اگه نباشه از سرعت مجاز بری بالاتر نمیتونی زندگیتو کنترل کنی

    قطعا با ناخواسته هات تصادف میکنی

    گاهی ترمز ها به تو فرصت تفکر و تعقل میدند

    تعقل از ذهن نمیاد از قلب میاد(از الهاماتت کمک میگیره)

    ادیب درون که روح پاک خداست هی فرصت میده و میگه:

    تو هرکاری کردی و نشد

    یه لحظه کنار وایستا ببین خدا چی برات درنظر گرفته ، چزا هی داری زور الکی میزنی

    مگه میدونی ته این رفتن چیه و کجاست ؟

    مگه تو بهتر از خدا ته خطو میبینی؟

    درسته که ما خالق زندگی و آینده خودمونیم اما وقتی فرمانروای زندگی ما ذهنمونه

    هیچ وقت نتیجه مطلوب حاصل نمیشه

    همون اول متنت به شرک اشاره کردی،

    فکر میکنی حساب کردن روی خودت و توانائی های خودت، شرک نیست؟

    چرا رها نمیکنی ؟!

    لعنت به این اصرار (این یه قصه داره)

    ادیب ، نقش خدا در زندگی تو دقیقا کجاست و چقدر بوده؟

    تو که اینقدر دوست داری توحیدی باشی دیگه نباید غمت باشه

    نباید تردید کنی که چه بکنم و یا نکنم؟

    مگه هنوز اهمیت هدایت خداوند در زندگیتو درک نکردی؟!

    رها کن پسر رهاااا کن

    اصرار به کاری و چیزی نکن که تهشو نه میبینی و نه میدونی

    فرمونو بده دست خدا

    مثل استاد عمل کن

    حتی برای سفر یک روزه هم برنامه نداره

    میره خرید هدایتی میره حتی با چک لیستش

    اگه الگو میخوای که داری

    استاد عباس منش و خانم شایسته رو میبینی که عشق و معرفت و توحید در زندگیشون موج میزنه

    برای وجود نازنین خواهرت هم شکرگزار باش

    چون همونم دست خداست برای آرامش قلبت

    برات با همه وجود از خداوند

    هدایتی روشن و آگاهی عمیق خواهانم

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    سلام محسن جان

    من هم مث تو کلی سرگردون این قوانین بودم

    دائم در حال تجزیه و تحلیل و استدلال و آنالیز

    دائم درحال آزمون و خطا

    از این شغل به اون شغل

    از این شهر به اون شهر

    بیشتر از سیصد تا کتاب در زمینه موفقیت خوندم.

    سمینار ها رفتم مقاله ها خوندم

    بحث ها کردم

    دوره های اساتید مختلف خریدم و تاااااااا رسیدم اینجا

    سایت معنوی یک استاد معنوی

    تازه فهمیدم منه مذهبی سراپا مشرک بودم

    تازه فهمیدم توحید یعنی چی

    تازه فهمیدم خدای ساخته ذهن من عجب خدای وحشتناکی بوده و من با اون خدا به هیچی نرسیدم جز بدهی و بدبختی

    تو تمام زندگیم فقط یه بار بهش اعتماد کرده بودم به اون خدای واقعی

    به اون رب واقعی

    و اون موقع انتخاب همسرم بود که با همه وجود از خداوند خواستم و چه کرد خدا برای من

    بهترین موجودی که در عالم میتونست برای من همسر باشه رو خدا به من هدیه داد و این شد که تنها هدیه خداوند دوای تمام دردهایی بود که من با بقیه زندگیم برای خودم بوجود آورده بودم

    مرحم زخمها و سنگ صبورم و ..

    تنها نشانی که میتونستم روی زمین از وجود خدا ببینم همین همسرم بود که به شکل معجزه آسایی به زندگی من معنا بخشید.

    اما در ابعاد دیگه زندگی به شدت داغون بودم.

    کسی که به من سراپا استدلال و ذهن بود بلاخره با کلام گوهربار استاد عباس منش فهمید که این شرک چه بلاهایی سرآدم میاره

    و نقطه مقابل نگاه توحید و تسلیم شدن در برابر خواست خداوند

    (تو کامنتم در همین فایل توضیح دادم)

    محسن جان

    من دیر فهمیدم اما درست فهمیدم که باید از سر راه خدا برم کنار و ذهن رو تعطیل کنم

    فهمیدم جای خدا تو دل آدمهاست و از اونجاست که خدا راهو نشونت میده

    من ندای قلبمو در تمام مسیر ندیده گرفته بودم

    در دوره 12 قدم فهمیدم که چجوری این ذهنو کنترل کنم تا خفه خون بگیره

    نجواهای شیطان زندگی رو برام جهنم کرده بود

    یا در غم گذشته بودم یا ترس از آینده

    یا در حسرت نداشته ها یا در مسابقه مقایسه ها

    چراغ جادو رو یافتم

    بله وجود داره

    همین امروز چشم به یک فلز طلایی براق افتاد ، یه لحظه با خودم گفتم: چی میشد اگه این طلا بود و…

    رفتم تو تخیل که یهوووووو

    دلم گفت : هوووووووووو ابله دنبال طلایی!؟

    پی گنجی,؟

    دنبال نون راحت و لقمه جویده ای ؟

    داری رو زمزن دنبالش میگردی،؟

    ابله جان تو خودت کلید دار تمام گنجهایی

    تو خودت پادشاه این عالمی

    مگر خدا تا حالا به کسی وعده دروغ داده

    مگر باور نداری که زمین و آسمان در تسخیر توست و عالم مسخر تو

    خب بخواه

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى ‏کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (186)

    فهمیدم اگر

    “وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً”

    و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،

    و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است.

    داش محسن

    خلاصه دستارو بردم بالا و تسلیم شدم.

    گفتم: خدایا غلط کردم

    از من خواستن و از تو اجابت

    آره منم تنبلم اما برا خدا حال خوبت مهمه

    این قانون کائناته که موقعی که حالت خوبه چه فرکانسیو میفرستی

    با حال بد نمیشه از خدا چیزی گرفت.

    این معنی همون تقواست

    داداش ذهن لعنتی رو کنترل کن که حالتو خراب نکنه

    تو حال خوب همه چی بهت میدن

    این قانون رد خور نداره

    که حال خوب= اتفاقات خوب

    حال بد= اتفاقات بد

    پس هر چی از خدا خواستی در حال خوب بخواه بعدم برو کنار بزار خودش ردیف کنه

    یعنی باید بهش اعتماد کنی.

    اآخ که اگر بفهمی اعتماد چه میکنه

    آخ که اگر درک کنی خدا چقدر عاشقته

    برو کامنتمو بخون داش گلم

    عاشقتم پسر خوب خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: