چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 2

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه جان صوفی» در این صفحه: 12
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    سلام فرشته جانم.

    ممنونم که برام پیام گذاشتی و این جملات زیبا رو بهم هدیه دادی، انرژیشون رسید دستم.

    باوری که نوشتی عالیه و برای من هم میتونه موثر باشه:

    واقعاً به خودم افتخار میکنم که اینقدر دختر شاد و پرانرژیی هستم و مطعناً همه از بودن با من لذت میبرن

    اتفاقا قبل خوندن کامنت شما، داشتم تو ذهنم در مورد باورها فکر میکردم و اینکه وقتی باورهاتو رو عوض میکنی به سمت چیزهایی که بهت امید و شادی و آرامش میدن، زندگی آدم عوض میشه.

    بلافاصله نمونه های این اصلاح باورها ردیف شدن تو ذهنم:

    نسبت به دریافت هدیه گارد داشتم، یعنی از دست اون آدم میدیدم و به غرورم برمیخورد، هدیه رو از سمت خدا نمیدونستم، دنبال جبران و پرداختش بودم.

    در ظاهر تشکر میکردم از خدا و اون آدم، ولی همش میخواستم جبران کنم.

    تا اینکه به واسطه همین فایلهای اخیر استاد در رابطه با ترمزها، یه روز صبح یهو شفاف و آشکار شد که سمانه داری ترمز میذاری روی ورودِ هدیه به زندگیت…

    عذرخواهی کردم از خدا که هدیه ها رو از طرف اون نمیدونستم و فکر میکردم از طرف بنده های خداست.

    هدیه ها از طرف خدا هستن که با دستِ بنده های خدا به دستمون میرسن، روزیِ غیر حساب هم محسوب میشن.

    اینطوری شد که یه دریچه ی ورود نعمت و ثروت رو که بسته بودم خودم، با شناسایی ترمزم و اصلاح باورم درست کردم.

    من والله یرزق من یشاء بغیر حساب رو تکرار میکردم، داشتم باورش میکردم، یعنی مطمئن بودم که خدا اینکار رو برام انجام میده، ولی متوجهِ ترمزهایی که نمی‌ذارن این روزیِ غیر حساب وارد زندگیم بشه نبودم…

    خداوند شگفت انگیزه.

    عصر همون روز یه تماس داشتم که خبر داد از ورود یه هدیه ی به شدت بزرگ، چیزی که من میخواستم…

    بلافاصله سپاس گزاری کردم اینبار کاملا قلبی و عمیق…

    با عشق پذیرفتمش و لذت بردم.

    تماماً هم متوجه بودم و میگفتم خدایا دمت گرم، نتیجه اصلاح باورم رو چه سریع برام فراهم کردی و بهم نشون دادی.

    از اون روز به بعد ورودِ هدیه به زندگیم برام آسان تر و بیشتر فراهم شد.

    از روی همین مثال، از خدا خواستم که ترمزهامو برام آشکار کنه تا بتونم کد صحیح باور رو براشون اعمال کنم.

    هنوز هم لایه های پنهان داره باورهای محدود کننده ام در رابطه با هدیه، فعلا به موارد آشکار هدیه واقف شدم و دارم لذت میبرم از این خلق، از این بهبود…

    به همسرم گفتم، خدا از بی نهایت راه و روش که من حتی فکرشو نمیکنم هر ثانیه نعمت و ثروت وارد زندگیمون میکنه منتها ما ناآگاهانه مسدود کردیم دریچه های ورود نعمت رو.

    ترمزها دریچه ها رو میبندن.

    جالبه که من درک درستی از ترمز نداشتم، برای همین نمیدونستم چطوری باید روی باورهای محدود کننده یا همون ترمزها کار کنم برای بهبود خودم.

    تا اینکه فایلهای اخیر استاد هدایتم کرد به درک بهتر ترمزها…

    استاد جان سپاس گزارتونم تا همیشه.

    خدایا شکرت که تو زندگیمی، خدایا شکرت که هر لحظه هدایتم میکنی به بهترین ها در بهترین شرایط زمانی و مکانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    فرشته جانم

    پیام قبلی رو که برات نوشتم، هدایت شدم به گوش دادنِ همین فایلی که کامنت نوشتیم در صفحه اش:

    چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

    برام جالب بود، دقیقا خود همین فایل و فایلهای دیگه باعثِ شناساییِ ترمزم در رابطه با ورودِ هدیه به زندگیم بود.کاملا سورپرایز شدم از این همزمانی.

    مجدد گوش دادم این فایل رو، چقدر عالی توضیح میدن استاد جان در رابطه با اهداف و ترمزها…

    فرشته جانم، اسم و فامیلی خیلی قشنگی داری، ندیدمت اما میدونم که زیبایی ظاهری و باطنی داری و بسیار دوست داشتنی هستی.

    در پناه خدا باشی همیشه عزیزم.

    امروز و این لحظه باید این فایل رو دوباره گوش میدادم، کاملا متوجه شدم هدایت شدم به این فایل، چیزهایی رو شنیدم که باید یادآوری میشد بهم.

    خدایا مرسی که هر لحظه هدایتم میکنی، عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت