https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خب من دیروز این فایل را گوش می کردم . اول در سررسیدم موضوعات و جواب سوال ها را نوشتم .
حالا چون شخصی هستن اشاره مختصری می کنم خب من دوره ثروت استفاده می کنم سه سالی می شود بهبود هایی داشته ام به صورت سالانه اما انتظار بیشتر داشتم بعد که دقت کردم در توضیحات دوره حل مسئله و موضوع بهبود گرایی و این که تاحدی کمال گرایی می کنم . الان توصیه های بهبود گرایی را بکار بردم و برای سه ماهه بعدی برنامه گذاشتم مثلا سه ماهه بعدی یک گام بهتر شوم.
در مورد روابط عاطفی هنوز به نتایج و گام هایی که در بهترین حالت گذشته خودم تجربه کردم نرسیدم . یعنی دنبال نتیجه نیستم اما دنبال عملکرد بهتر هستم و خیلی فکر کردم ترمزم چیست .
بهر حال جمع بندی که داشتم گاها در برخی موضوعات بیشتر تجربه کمبود دارم یا روند رشد چشم گیر و قابل ملاحظه ای ندارم مثل دوره ثروت . بعد فکر کردم چرا باور کمبود دارم احتمالا باور مناسبی از فراوانی ندارم هر چند افکاری می سازم اما در عمل نتیجه نداده است و احتمالا باور فروانی نتوانسته جزو عادت های ذهنی من شود .موضوع بعدی هم قبل از آشنایی با قوانین یا درک صحیح انها یعنی سایت عباس منش اشتباهات مکرر داشتم تاثیر آنها در درون مرا بی انگیزه و دلسرد می کرد چون خیلی تکرار شده بودند .با تضادها سر باز می کنند .
امروز در مورد علاقه مندی ها فکر کردم و اتفاقا این فایل مرا به اقدام عملی کشاند و برای خودم مجدد محتوا تولید کردم و سریع در سایت های اشتراک گذاشتم که اتفاقا قبلا چون لایک یا تماشاگر ناچیز داشتم منصرف شده بودم و ادامه نداده بودم .
امروز به خودم گفتم کمتر فکر کن و برو یک عملی انجام بده . اتفاقا ساده بود و فایل تازه و ساده ای ساختم خب حس خلق کنندگی و ایجاد کردن به من می دهد حتما که نباید برای مخاطب محتوا بسازیم . گاهی برای لذت خودمان و گذاشتن مطلب زیبایی در جهان . این هم نوعی آفرینش است .
چون تازه دوباره کارم را شروع کردم البته بارها شیوه هایی امتحان می کردم که اکثرا نتیجه نداشت .
من از اینترنت و کسب درامد از آن ناامید بودم یعنی زمان هایی باور های خوبی داشتم یا افکار خوب بهتر است بگویم اما در عمل دنیا نشان داد واقعی همین است درصد کمی محبوب می شوند و مخاطب عام یا خاص دارند . امروز خیلی به مخاطب خاص فکر کردم بعد دیدم برای مخاطب نیست جهت یک ویژگی بی همتایی است که خودم داشتم و برای خودم ثبت کنم پیش از این در ررسید بارها نگارش یا اصلاح می کردم .البته دیدم می توانم برای خاص هم محتوا بسازم و این طور نیست . امروز خواستم و سریع به ذهنم امد .
من از تجربه های خودم که در اینترنت داشتم چه هزینه کردم و سودی نداشت چه رایگان . فهمیدم نباید یک اشتباه را تکرار کنم به صورت مکرر و اگر راهی جواب نداد مسیر دیگری بیابم و اصراری حتی روی سبک خاص یا محیط خاص یا حتی موضوع و مطلب خاص نکنم . اگر لازم شد شیوه ام را اصلاح کنم .
1-چه هدف هایی رو تا الان انتخاب کردید وبراش برنامه ریزی و تلاش کردید که خیلی زمان طول کشیده تا محقق بشه یا اصلاً محقق نشده؟ یا هنوز به اون نتیجه دلخواهتون نرسیدید در عین حال که خیلی تلاش کردید. یا اینقدر روند کندهست که اصلا راضی کننده نیست؟
پاسخ:
قبول نشدن در آزمون استخدامی
قبول نشدن در آزمون دکتری
فعال نشدن طرحم در آزمایشگاه تحقیقاتی مرتبط با رشته تحصیلیم.
ازدواج با پسر با ویژگی های که می خواهم
افزایش درآمد دلخواهم
سلامتی گوش هام
2- آیا کسی رو میشناسید که اون هم همچین هدفی رو انتخاب کرده تلاش به اندازه شما نداشته یا حتی تلاش به اندازه شما داشتند در یک زمان کوتاه تر به یک نتیجه بزرگتر رسیدند؟
پاسخ:
قبول شدن در آزمون دکتری: دوستام سارا، سهیلا
قبول شدن در آزمون استخدامی: دوستم زیور
فعال شدن طرح : دوست همکلاسی و همشهریم لیدا
ازدواج با پسر ویژگی های دلخواه: دوستم سارا
افزایش درآمد دلخواه: داداشم وخواهرم
3-چه باورهای محدودکننده، چه ترمزی، چه کدخرابی تو ذهن شما ممکنه وجود داشته باشه که باعث میشه تلاش های شما جواب ندهد؟
پاسخ: احساس گناه داشتند در مورد اینکه اگر کسی کمکم کنه یا برام کاری کنه که به خواسته ام برسم ممکنه این روش نادرست بوده و حق من نبوده درنتیجه من لایق این موفقیت نیستم. دیروز متوجه این موضوع شدم و روی این کار کردم که من هرگز نمیتونم به کسی ضرر بزنم و این خداست که از بینهایت طریق شاید از طریق این آدم ها من رو به خواسته ام میرسونه در ادامه تونستم محکم ومودبانه با رئیسم صحبت کنم و درخواست بدم به یکی لز عزیزانم که پولی که دستش داشتم برام انتقال بده واین کار رو انجام داد.
واسه رسیدن به این موفقیت ودرآمد باید سابقه و مدرک و مهارت های در حد عالی داشته باشم تا لایق این موفقیت بشوم.
کمالگرایی
اگر پولدار بشم خانواده ام به دلایل مختلف پولهام رو ازم میگیرن
باید سخت کار کنم تا لایق اون درآمد باشم.
تو استان ما نمیشه این شغل رو داشت
اگه چیزی رو آسون بدست بیارم زود از دستش میدم وماندگار نیست
باور ندارم که بی هیچ دلیل لایق احترام و دوست داشتنی هستم حتما باید کاری واسه کسی انجام بدم تا دوستم داشته باشه.
اگه شاغل باشم هر کسی باهام ازدواج کنه منو واسه پولم میخواد نه خودم.
پسر سالم وباشخصیت و محترم کم هست.
هیچ رابطه خوبی ماندگار نیست
هرکسی زیاد دوست داشته باشم از دستش میدم
این روزها دیگه بی انگیزه شده بودم و با دیدن این آگاهی و بهش فکر کردن دوباره انگیزه گرفتم که ادامه بدم و امیدوار بشوم که عمل کنم .
سلام دستوریان ممنون از پیامتون خیلی برام جالب بود پیامتون منو یاد گذشته خودم میبرد زمانی که همه این اهداف ها رو در طبقه پایین خدنه مادر بزرگم در دوران ابتدا کارشناسی ام داشتم به این فکر میکردم که فلان دوست و… کجا رسیدن و منی که همون تفکرات دارم و همون تلاش ها به قولی خودم میکنم بلکه حتی بیشتر چرا نمیرسم
کلی از دوستان من از قبال من خانه دار شدن یا ماشین دار از بابت کارهای فنی مهندسی که با سن کنم میگرفتم به حسب روابط… ولی اونا راحت تر پیشرفت میکردن
کلی از اونا ازدواج کردن و صاحب بچه اما من هنوز…
خیلی هاشون تا کنار من بودن من ریس اونا الان اونا همه چند سال مستمر سر کار دولتی…
علت رو خیلی با خودم بررسی کردم دیدم اون دوستی که هدفش خانه خریدن ماشین گرفتن تا ازدواج… بود هدفش رد به چشم خریدار دیده بود برای هدفش کلی تحقیق و بررسی کلی سنجش و ارزیابی زمانی و مکانی دقیقا مطابق اون هدف برای رسیدن بهش پارو میزده تا منی که حتی خیلی از اون اهداف رو من در ذهن اونها انداختم ولی من بیشتر رویا بافی میکردم تا هدف پروری
نمیدونم منظورم خوب رساندن یا نه شما به ویژگی های خوبت فکر کن اولا تحصیل کرده ای حالا دکترا چه ارشد… اگر واقعا میبینی دکترا برایت هدفی هست که هدف بزرگتری رو باز کنه برو بخون والا اگر فقط برای کلاس و پرستیژ میخوای نه چون اون هدف نیست بلای جان هست
اگر استخدام نشدی اشکال نداره ببین کجای کارت ضعف هست از ضعف هات فرصت بساز ببین کم کاری کردی خوب نخوندی یا توکل و ایمانت به خودت کم هست و فکر میکنی لایق لون استخدام نیستی
اگر با پسر دلخواهت ازدواج نکردی ببین مشکل کجاست چه نگرشی داشتی که هنوز روی انتخاب هات مردد یا بی نتیجه ای
ببین آیا کسی بوده که خوب باشه و شما خیلی سختگیرانه تر باش رفتار کردی در حالی که کلی آدم خوبی بوده باشه یا نه اصلا در تیپ نگرش شما تا حالا کسی نیامده
خب این همه مشکلات که شما گفتی مشکل نیستند بلکه ناکامی هم نیستند قطعا هدف های عالی هستند که فقط شما اشکال کارتون اینه کلید های مختص به این ها رو درست انتخاب نکردید و یا برای اون ها قفل هایی خاص در ذهن زدید و سبب شده شما رو نا کام کنه
من به شما پیشنهاد دارم روی نقاط مثبت فکر کنید روی اینکه شما یه خانم با کمالات یا سطح تحصیلات عالی هستید یه خانم با پرستیژ اجتماعی که لایق یه زندگی خیلی خوب هست لایق یه آقایی متناسب با شخصیت شما سالم اجتماعی با درک و فهم حالا میتونه شاید دکترا باشه شاید هم حتی لیسانس
ولی یه آقایی که کنار شما شخصیت شما رو افزون کنه
شما یه خانم با اصل و نسب خانوادگی
یه خانم که الان داره سرکار میره دارای استقلال شخصیتی
همه اینا جنبه های مثبت شما برای من که از بیرون میبینم هست حالا وقتی به خود باور که این همه نکات مثبت دارید و هضم کردید حالا وقتشه تک تک با کلید های مخصوص و قفل های ساده تر برای حل این نکات به هدف برسید
هر چقدر قفل های ذهنتون رو راحت تر بگیرید و کلید های راحت تری هم براش دارید گاهی یه کلید برای دو یا چند قفل هم میشه
اینکه هدفم رو به چشم خریدار ببینم خیلی تو ذهنم جرقه زد و فکر کنم منظورتون رو واضح گرفتم. چون وتی اینجوری نگاه کردم به هدفم در همین لحظه این طرز نیگاه منو واردار میکنه برای رید هدفم دنبال عمل به راهکارهام باشم. یه دنیا ممنون دوست عزیز
ممنون بابت بیان نکات مثبتم که بهم یادآوری کردین سپاسگزارم
و به خودم نکات مثبتم رو یاد آوری کنم. وبه بقیه بخش های پیامتون دارم فکر میکنم . بی نهایت سپاسگزارم . زندگیتون سرشار از برکت و خوشبختی باشه
با سلام و درووود خدمت استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی عزیز که این قدر عالی ویدئو گرفتن و شما دوستان گل گلاب
چه قدر که پارادایس زیباست
چه قدر اون فواره خشگل هست
خداروشکر 1000 مرتبه
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
من چند وقت هست دارم روی فیتنس کار می کنم به عنوان کسب و کار و زندگی
خیلی احساس می کنم براش کار کردم اما هنوز نتیجه ی دلخواهم رو نگرفتم ، نا گفته نماند که احساس می کنم خیلی دارم نزدیک و نزدیک تر می شم
اما می دونم مقاومت هایی دارم توی ذهنم نسبت بهش
بزرگ ترین مقاومتی که پیدا کردم البته کلی مقاومت داشتم تا الان به شرایطی رسیدم که حداقل افتادم توی این مسیر که می تونم تمرکز بزارم روش
اما هنوز نتیجه ی مالی ازش نگرفتم
احساسم خوبه و احساس می کنم خیلی نزدیک هستم به اون شرایط
با یکی از دوستان داریم یه برنامه آماده می کنیم که برم خودم رو به یه سری افراد معرفی کنم توی ساحل
داریم تدارک اون رو می بینیم
حتما در جریان می گذارمتون
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
دوستانی هستن که ندیدمشون اما از طریق آنلاین باهاشون آشنا شدم و می بینم عالی دارن کار می کنن
با توجه به این که خیلی ساده کار می کنند
خیلی هم خوش می گذرونن خداروشکر در حینی که کار می کنند و این واقعا نشونه ی خیلی خوبی هست
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
چند وقت قبل این فوق العاده پاشنه ب اشیلم بود که کار توی باشگاه رو انجام ندم چون حقوق خاصی نداره
اما الان خیلی روی این کار کردم و منطق هم اینه که من عاشق باشگاه هستم و عاشق این که به دیگران یاد بدم چه جوری می شه بهتر تمرین کرد
خیلی مقاومت هام کمتر شدن و نشانه های خیلی خوبی دارم می بینم وانشالله به زودی میام و خبر شروع کارم رو میدم
و این یه قول هست
و این که می گم اگه همش کار کنم تو باشگاه نمی تونم روی آنلاینم کار کنم و منطق برای کم تر کردن این مقاومت هم اینه که خیلی هم بهتر می شه
کلی افراد توی باشگاه رو باهاشون تمرین می کنم و ویدئوهای عالی تری با مثال واقعی تر می سازم
پس مقاومتم این جا هم داره بهتر می شه
قول می دم به زودی خداوند درهاروباز می کنه و الهامات رو بهتر دریافت می کنم
مرسی که از تجربه های خوبتون برامون مینویسید شماازشاگرد زرنگای استادهستین وصددرصدکامنتتون خیلی برامون تاثیرگذارتره ،
چندوقت قبل کانال شما رو تو یوتیوب دیدم واینقد ذوق کردم که نگو ..تصورذهنیم این بود که حتما کلی ویدئو درمورد تمرین وتغذیه ورزشی میبینم اونم به زبان فارسی ،،…البته ویدئوهاتون زیبا و جذاب هستن ولی برام عجیب بود که چرا علی اقا به این خوبی وباعشق ورزش میکنن اموزش نذاشتن…!!
خصوصا این توذهنم میومدکه علی اقا حین سفر وتو طبیعت وجاهای مختلف غیرازباشگاهم ویدئو گذاشتن که حتماخیلی محشره یجورایی متفاوت وخاصه نمبدونم چرا اینا تو ذهنم میومد واحساس کردم خوبه الان بنویسم براتون…. بخصوص شما که باعشق وتو موقعیتایی غیرازباشگاهم وباوسایل مختلف تمرین کردید تجربه تون بیشتره تواین زمینه….. شما بعنوان یه مربی بدنسازی یه فرد توحیدی ،شاگرد زررررنگ استاد عباسمنش اموزش تمرین وتغذیه بذاریدخیییلللییی فوق العاااده س
من اهل بدنسازی این مدل حرفه ای نیستم ولی این مدل افراد رو دوست دارم:) میدونی باید علی جان شما چکار کنی شما بیاد ذهنت رو از اینکه این علاقه ات به این کار آیا درآمد میشه یا نه رها کنی
اگر تا وقتی این باشه قطعا نتیجه نمیگیری چون دایم فقط به جای تمرکزت روی دانشجو هات روی تمرینات خودت روی مدیریت کارت دنبال تیک تیک واریزی پول هاست و تا زمانی که اون نیاد انگیزه ای نداری
ولی اگر کارت رو با علاقه بخوای و براش جون بدی و سر بدی و دل بدی و حدی که تو باشگاه وقتی لخت میشی دانشجوها با ولع به علاقه کار کردن تو نگاه کنند عین آدمی که کلی کار کرده ولی به عشق تو نیم ساعت بیشتر هم میمونه تا تمرین تو ببینه تا کنار تو تمرین کنه اونجاست که بهای کارت مشخص میشه
گاهی لازم نیست برای کارت حتی ایده های سخت… بزاری تا درامد بشه اولین ایده این باشه اگر به کارت علاقه داری به چشم پول نبین بزار اول تو براش جون بدی تا بعد کم کم برات پول بیاد تو روش DAP بخشی از مدیریت کسب و کار میگه اگر میدونی کسب و کارت درآمد نداره ولی بازار هدف داره ولی تو بلد نیستی درآمد توش بیاری ولی علاقه هم داری بهش و تخصص این کار هست برگرد به عقب و ببین کجای کارت مشکل داره ببین باید برای مشکل کارت چه طرحی بریزی
و اگر مشکلت نیاز به زیرساخت های جدید هست طرح بریز
شما قطعا اگر محیطی که باشگاه کردی رو یکم به عطر و هوای دلت و علاقت و علاقه یه تعداد افراد که با هزار علاقه بعد هزار تا خستگی میان اونجا پر کنی قطعا برکت های کارت و رزق های مالت بیشتر میشه
بعدش از دیدنش برگشتم به دورانی که خودم رو شناختم فهمیدم قدرت تصمیم و انتخاب و انجام دادن و مفهوم قبول تعهد و مسئولیت پذیری رو فهمیدم
از دورانی که خودم شناختم و هر بار هر آرزو داشتم و براش تلاش کردم نشستم بررسی کردم ببینم چقدر موفق بودم چقدر نه
چقدر برای هدفم و آرزوم تلاش کردم چقدر فقط به قولی وقت تلقی کردم و رفیق نیمه راه با خودم بودم
یه استادی من داشتم دوران کنکور کارشناسی بهمون میگفت بدبخت ترین آدمها توی زمین کسانی هستند که خودشون سر خودشون تا ناف کلاه میذارن) : راست هم میگفت
از زمانی که آدم به خودش دروغ میگه و برای خودش هر چیزی رو بی دلیل تلخ و از هیچی و پوچی برای خودش جهنم میسازه شروع نرسیدن به اهداف هست
ذهن آدم خیلی بزرگه خیلی بزرگ وقتی به فکری میرسه وقتی برای خودش هدف میسازه قطعا توانایی هاش داره تو هر سنی هم باشه عین اون بچه ای که بچگی هدفش روزی 1 ساعت کارت بازی هست تا اون جوانی که در جوانی هدفش تحصیلات عالیه تا مردی که هدفش زندگی خوب تا پیری که هدفش اخرای عمرش لذت از دقایق پایانی
پس برای هدف های مقتضی سنش و سالش تلاش میکنه اما اینکه کی و چقدر نسبت به اون هدف تلاش میکنه و غیرت به خرج میده که براش تا دقیقه نود تو بازی زندگیش بدود مهم عین اون تیمی که تا آخرین دقیقه های بازی نا امید نمیشه
و با هر نوع ترکیبی تلاش میکنند تا نتیجه رو عوض یا تثبیت کنند
ما هم همین هستیم وقتی برای هدفمون خودمون رو به مرحله باور و لایق بودن میرسونیم دیگه در حواشی راه دنبال وقت تلقی نیستیم بادی به هر جهت نیستیم عین نفر اول کنکوری که لا به لای اون همه جزوه و بوی مداد و ماژیک… هدف به رتبه برتری هست خسته نمیشه عقب نمیکشه تا دقیقه نود کنکور تلاش میکنه
وقتی ازش میپرسن فکرش میکردی بدون مکث میگه چرا که نه
چون خودش باور داشته
من یادمه دوران لیسانس استادی بود همه ازش میترسیدن از نمره دادن…
من اولش به ناچار باش برداشتم رسیدم به جایی که گفتم راه چاره ای نیست این استاد چه بخوای چه نخوای منحصری درس رو گرفته پس تو کم نیار تو مثبت فکر کن
همون استاد بالاترین نمره گرفتم منو به واحد عمران وزارت نفت معرفی برای کار آموزی و…
چون خواستم
چون تلاش کردم
چون هدف گذاشتم باید من نمره بگیرم به جای میانبر به جای دنبال حذف یا استفاده از رانت… چون به خدای خودم تکیه کردم گفتم من حرکت میکنم تو هم به حد حرکتم نمره ام رو از قلم این استاد بده
همه اون کلاس نصف حذف نصف افتادن من با اختلاف زیاد شدم بالا ترین نمره
از اونجا به بعد فهمیدم تلاش بال داره دو بال اصلی اون توکل و باور و اعتقاد هست سر اصلی هدف هست هدفی که اگر برامون ارزش نداشته باشه قطعا براش تلاشی نمیکنیم و قطعا تهش هم میشه عین این پروژه های عمرانی سالها طول میکشه جوری که همه اون کارگاه خاک و زنگ زدگی تهش هم فراموش میکنیم اصلا پروژه چی بود مثلا قرار بود تجاری بشه شد بعد چند سال جاده (:
پس باید اگر هدف برامون واقعا هدف سرنوشت ساز هست همه خوب و بد هاش مسئولیت پذیر باشیم
و مدیریت تلاش و مدیریت کنترل ذهنی مون کنیم تا نکات منفی و راه های سخت اون هدف به نکات مثبت تبدیل کنیم به فرصت های طلایی Golden Chans
خدا اول و آخر هست
خدا فقط باید بخواهد واقعا خدا
خدایی که بوده یه ماشین در جاده تصادف کرده ماشین مچاله ولی همه زنده موندن در اوج تا باوری
پس باید از خدا فقط خواست
من خیلی با خدایم تنهایی ها رو تجربه کردم چه شب هایی باش با نماز شب با زبون عامیانه حرف زدم با نمازهام
بهش گفتم خدا من شاید برات بنده عالی نبودم ولی تو برام خیلی عالی هستی از اینکه بهم محبت داری بهم لطف بهم عشق داری ممنونتم به خیلی چیزهایی
دوستان اگر به هدف نمیرسیم خودمون مشکل داریم یا تو شرایط مکانی درست خودمون تو اون لحظه نیستیم یا تو شرایط زمانی کافی نیستیم یا برای هدفمون یه طرح توجیهی درست نداریم اینکه اون هدف چقدر برای ما سرنوشت سازه و ما نسبت به اون هدف چقدر سرنوشت سازیم
چقدر حاضریم براش تلاش براس کسب تجربه در صورت لزوم چقدر براش حاضریم گاهی به تضادهای جامعه فکری و نگرشی فکر نکنیم و گاهی خلاف همه عقاید حرکت کنیم
ممنون از همه که لطف میکنند میخونند و نظر میدهند
من امروز رفتم نون بخرم نون 3 تومنی شده 5 تومن تو نون وایی مردم فحش و لعنت من میخندیدم اولا که باید قبول کنیم مگر میشه گفت نه… پس چرا با خنده نگاه نکنم به اینکه شکر دندون دارم نون تازه بیارم با تخم مرغ بزنم بر بدن(((: پول دارم وایسم تو صف بخرم شکرررر
خدایی دارم بهم سلامتی و جون داده بزم نون بخرم دارم سر سفره چند تا کارگر حلال وار منم تون میگیرم و تون میذارم تو سفره اونا باورتون نمیشه وقتی میرم شاطر برام خاص تنور میکنه چون وقتی کارت میکشم بهش میگم شاطر شکر برات برکت باشه چون واقعا باید پذیرفت با لبخند باید خرج کرد تا با خوشی مصرف کرد
من همیشه اهدافم رو با رنگهای متفاوت مینویسم تعریف رنگ از نظر اهمیت بندی و همیشه تو دفترم مینویسم و آخرش هر زمان به رسیدم چهار کلام براش مینویسم تجاربم و… گاهی شده عین لایتنر یادمونه…؟! وقتی ول کردم شکست خوردم… رنگش عوض شده بعد یه مدت رفتم سراغش عین جدولی که معناش برام بعد اسون شده حلش کردم پس میشه بخدا فقط باور و اعتقاد و ایمان اول به خدات دوم به خودت با نیت درست گام برداری میشه
چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟ تریدرفارکس شدن ، در حال نزدیک شدن به هدفم هستم ولی دو سال تلاش کردم و مسیرهای فرعی را رفتم چون باور های اشتباهی داشتم اما اینبار خداوند از طریق دست های زیادی هدایتم کرد ادم هایی رو سر راهم قرار داد که راه اصلی رو بهم نشون دادن کتاب های رو در این حرفه بهم معرفی کردند که باورهام رو تغییر داد و در این یکی دو روزه شروع میکنم و حتما از نتایجش صحبت میکنم
چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ انسان های معروف :وارن بافت ، مارک داگلاس ، الفونسو(سود ماهانه 45٪) ، البروکس (در ثانیه سود های عظیم میکنه) و …
انسان های دور و بر :فردی که نزدش مفاهیم اولیه رو اموختم در شهر خودمون بود هم زبون بودیم و در شرایط یکسان از همین تریدری 9 میلیارد سود کرده بود و این مال قبلا بود و در همین مدت از شرایطش پرسیدم که گفتن اوضاعش خیلی خوب شده ، اقای احمدی که استادم هستن توی همین ایران به سود مستمر رسیدن، توی یه گروه هستم که همه ایرانی ان و تعدادی شون به سود مستمر رسیدن و …
توی کتاب مارک داگلاس خوندم که فردی 50میلیون دلار رو مدیریت میکرد و ترید باهاش انجام میداد سالی 18٪ و بسیاری مثال های دیگه
قبول دارم که تریدری شغل سختیه ولی راهش رو که بلد باشی خیلی راحته فقط کافیه باورهات مناسب باشه قبول دارم که از 100 درصد مردم 5 درصد موفق به سود مستمر میشن ولی اون 95 درصد که تحقیقات ثابت کرده دلیل موفق نشدنشون باورهاییه که دارن مثل طمع و ترس و … ولی در مقابل معامله گران موفق با ارامش روحی و روانی که دیدم ترید میکنن و در کمال ارامش سودهای عظیمی میکنن چون اگر در بازار ارامش نداشته باشی و با ارامش ترید نکنی بازار حذفت میکنه
چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
در مدت این دوسال دلیل موفق نشدنم عدم تمرکز ، باور به اینکه همه چیز رو باید یاد بگیرم بعد شروع کنم(همان کمالگرایی)، طمع ، ترس از دست دادن پول ، سن کم
ولی من مطمعا هستم که میرسم به هر انچه که دلم میخواهد چون لایق ان هستم
سلام دریا خانم من داشتم پیام ها میخوندم که به پیام شما رسیدم و کلمه فارکس و ترید دیدم خیلی خوشحالم به عنوان جایگاه یه خانم در اجتماع ما پا در عرصه ترید و اقتصاد گذاشتید منتهی لازم دونستم به عنوان فردی که حداقل در این بازارها 10 الی 12 سال شاگرد هست بهتون چند نکته بگم: خیلی خوبه هدفتون گذاشتید آموزش از پایه تا حرفه ای شدن منتهی همیشه در این هدف زیبا شاخ و برگ هایی زیباتر براش بسازید مثلا (10 الی 20 درصد از سود ماهانه تان را هر سه ماه یکبار برای آپدیت شدن خودتون هزینه کنید از دوره تا کتاب) ولی نکته خیلی مهم تر اینه اولی ابدا در این بازار ها طمع یا ترس نکنید و اوج طمع و ترس هاتون رو یادداشت کنید و هر زمان به این سطح از درک این هدف زیبا رسیدید که مثلا فلان پوزیشن رو در فلان حد از سطح خودتون باز یا ببندید و ترس یا طمع اون معامله شما رو در رنج فکری و زندگی ننداخت بدونید دارید به هدف نزدیک میشید من دقیقا هدف شما هدف 10 الی 12 سال پیشم بود در حدی که الان در ایتا سه گروه 5 کا مدیریت با دوستان میکنم شاخص ها… بررسی تحلیل حرفه ای دارم منم اوایل مثل شما بودم ولی کم کم هدفم رو محدود تر و. منجسم تر کردم و رسیدم به جایی که باید باشم و نکته بعدی حتما خودتون در این هدف همون ترید هست روانشناسی رفتار معامله ای کنید از سعی و خطا و گرفتن ایراد از خودتون و حل کردن نقاط ضعفتون نترسید و هر هفته بررسی میانگین کیفیت و کمیت تعهد رفتاری تون تو ترید رو بررسی کنید چقدر به تعهدات معامله ای و همون مدیریت ترس و طمع و نمیدونم حتی تعهدات تحلیلی تون پایبند بودید
سومی حتما با پولی وارد این بازار بشید که باز سبب رنج و سختی شما نشه سبب تنش های ذهنی شما نشه و هدفتون رو براتون کمرنگ تر و دلزده نکنه
خیلیییی ازتون ممنونم بابت این کامنت و این دوباره در ذهن من مرور شد که میشه چون شما تونستید راستش واقعا خوشحال شدم بابت این کامنت چون چند روز پیش از خودم پرسیدم یعنی کسی تو این سایت هست که تریدر موفقی باشه که شما برام کامنت گذاشتید راستش یه سوال داشتم ازتون استاد توی فایل نتایج دوستان قسمت 16 راجب ارزهای دیجیتال و بورس صحبت کرده و گفتند کار کردن تو اینا بدرد نمیخوره و اخرش هیچیه و ارزشی نداره
خواستم بدونم من اشتباه متوجه شدم و یا منظور ایشون یه چیز دیگه ای بوده خواستم بدونم نظر شما چیه و این سوال رو تو عقل کل هم پرسیدم و مغزمو چند روزیه درگیر کرده ممنون
سلام استاد صبح این فایل رو گوش دادم و اومدم یک ترمزی رو پیدا کردم دیدم من چند بار تونستم فرکانسم رو روی احساس شوروشوقو امیدواری و عشق بی نهایت ببرم و بعد به دلیل اینکه نتونستم ذهنم رو کنترل کنم باز با مخ رفتم تو زمین این ترمزی شد واسم که اصلا نخوام فرکانسم رو ببرم بالا
اومدم مثل اون تایمی که فرکانسم خوب بود بنویسم امروز بهترین روز زندگیمه و منتظر کلی اتفاقات خوب باشم بعد دیدم ذهنم مقاومت داره میگه ولشکن میوفته بعد دوباره فازت میپره افسرده میشی بزار نرمال بمونی ولی به خودم گفتم بابا من حتی وقتی با مخم رفتم تو زمین اون روزهای خوبی که خلق کردم با فرکانسم خاطرات شیرین و بهترین و جذاب ترین دوره ی زندگیم بوده که هروقت من یادشون میوفتم میگم کاش ی روز دوباره اون احساس رو بتونم داشته باشم تو اون شرایط اون احساس خیلی خوب بوده جالبه شرایطم بهتره چرا حال و احساسم بدتر؟ پس باید مولد احساس خوبم باشم چون درونیه به عوامل بیرونی ربطی نداره
بعد دیگه فهمیدم چه چیزای دیگه ای هم ترمزم شده ترس از شکست ترس از حرف مردم و ترس و نفرت و ترک بقیه از دست دادن ادم هایی که تو مدارپایین تر هستن ترس از حسادت بقیه ولی حالا دارم میگم با منطق تک تکشون رو نوشتم چطور رفعشون کنم مثلا الگوهایی پیدا کردم که وقتی موفق شدن بعدش با مخ نرفتم تو زمین موفقیتشون پیش زمینه ی موفقیت های بعدی شد بعد هر خندشون خنده های از ته دل بیشتر شد خوشی خوشی اورد چقدر به همون ادم هایی که فرکانسشون پایین تره کمک کردن چقدر مفید تر بودن
یک فردی یکبار به من گفت ببین وقتی میری یجا کار کنی نگو همون اول انقدر میخوام بیا خودت رو ارزشمند کن یادبگیر خودت رو ثابت کن مفید باش سوداور باش خود کارفرما برات ارزش قائل میشه و بیش از اون چیزی که میخواستی بهت حقوق میده خیلی حرفش تو ذهنم یادگاری شد که بابا تو باید فقط رو بهبود خودت کار کنی نه جنگیدن با جهان برای بزور بدست اوردن چیزی
حالا گاز ترمز کدنویسی من درمورد ازدواج اون فایلتون رو دیدم ک گفتید مثلا ترمز ازدواج ترس از بچه دارشدنه من اینو رفع کردم ازدواج برام اتفاق افتاد
ترمز پول بگم احساس عدم لیاقت پاشنه اشیلمه
برای مهاجرت از شهرستان به شهر بزرگ تر من ترمزم شرکیه که میگم مثلا بزرگترا نمیزارن پول خونه ندارم و مهارت برای کار کردن بدست نیاوردم ی عالمه ترمز دارم که مبخوام از این شروع کنم که یک مهارتی رو توش عالی بشم و بعد ایمان داشته باشم در هرشهری میتونم ازش پول بسازم واین ترمزمو که رفع کردم برم سراغ ترمز های بعدیم
بعد از دیدن این فایل آموزشی،در مورد کارم رفتم تو فکر ک چرا تو بورس بعضی موقع ها خوب کار می کنم و خوب سود می کنم ولی بعضی وقتها خوب کار نمی کنم و با ضرر از معامله میام بیرون
بعد از دیدن فایل آموزشی،نشستم فکر کردم واقعا چرا این اتفاق میفته ک بعضی موقع ها سود و بعضی موقع ها ضرر،کدوم ترمز ها هستن ک دارن ب معامله ضرر می رسونند تا ب این نتیجه رسیدم ک ی سری ترمزها در ذهن من هست ک اون ترمز ها شامل نظرات کاربران در سایتها و گروههای بورسی می باشد ک من هرموقع نشستم نظرات افراد رو در مورد اون سهم خوندم با ضرر میومدم بیرون و هر وقت خودم میشستم تحلیل رو انجام می دادم و با تحلیل خودم معامله رو انجام می دادم و ب نطرات دیگران کاری نداشتم می رفتم تو سود
دقیقا با همین فایل آموزشی ب این نکته رسیدم
آقای عباس منش واقعا دست خدا هستی برای ما،یعنی دمت گرم سلطان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان خوبم در این سایت الهی.
(بگم که این کامنت مالِ دیشبه. دیشب این رو نوشتم ولی تموم نشد و نتونستم آپلود کنم. امروز هم جایی بودم و اینترنت نداشتم و الان نشستم ادیتش کردم و فرستادم.)
استاد جانم واقعاً شما چی کار دارید می کنید؟ هدایت خداوند با ما چی کار می کنه؟
الله اکبر، که اگر چشم باز کنیم، همه جا این هدایت رو می بینیم.
می دونید چرا اینو می گم؟ سایت رو که باز کردم، تا این فایل رو دیدم، انقدر برام جواب بود که فکر کردم شما کامنت های جلسه چهارم قدم ششم رو منتشر کردید و کامنت من رو خوندید و با توجه به اون، از سر محبت استاد به شاگرد، این فایل رو تهیه کردید که پاسخی به من و دوستان هممدار من بدید.
پس سریع رفتم سراغ کامنتم که دو سه روز پیش در جلسه چهارم قدم ششم نوشته بودم. ولی دیدم هنوز منتشر نشده. یعنی شما اون رو ندیدید و نخوندید. ولی جواب دادید!
همون که نظامی میگه:
هم قصهی نانموده دانی
هم نامهی نانوشته خوانی.
عاشقتونم استاد.
بعد اومدم فایل رو دانلود کردم و نشستم به تماشا… که کِیف کردم از این همه زیبایی. هزارماشاالله به شما که از امروز به فردا، از این فایل به فایل بعدی این قدر خوشاندامتر و جوانتر میشید. و خداقوت به مریم زیبا و عزیزم که از شما و این مناظر فیلم می گیرن. دستای قشنگتون رو می بوسم.
و منظره پرادایس که به معنای واقعی بهشته. و من امروز همین سرسبزی پرادایس و مرغ و خروساش و آسمون قشنگ شما رو در تهران دیدم.
می دونید امروز چی شد استاد؟
امروز عصر تهران بارون شدید اومد. من که در منطقه یک زندگی می کنم، امروز به فاصله ده دقیقه از یکی از خیابونای منطقه یک، در نزدیکی یه پاساژ شیک این خیابون، خیلی اتفاقی به خیابون فرعیای هدایت شدم که یه زمین باغی متروکه و بکر اونجا بود. دور تا دور زمین با چوب های نازک خشک حصار کشیده بودند. ((بعد فهمیدم که صاحب اون زمین و ملک خارج از کشوره و یه نگهبان اونجا زندگی می کنه)). یهو از لابهلای چوب ها دیدم چند تا مرغ و خروس توی زمین دارن این ور اون ور می رن. صدای انواع پرنده ها میومد. و کسی که بهم گفته بود صاحب اون ملک خارجه، گفت که اینجا طوطی سبز هم هست. اصلاً شوکه شده بودم. تهران، منطقه یک، وسط شهر، مرغ و خروس؟! سریع شروع کردم به فیلم گرفتن ازشون.
جالب و عجیب اینکه ما یک ساله این خونه هستیم و من تا حالا اتفاقی هم گذارم به اینجا نیفتاده بود و به این خیابون هدایت نشده بودم. خلاصه که کلی یاد شما و پرادایس و تخم مرغ ها افتادم و لذت بردم.
کمی بعد از اون گفتم برم پارک قدم بزنم. یهو بارون شدید گرفت. نمی دونید چقدر همه چیز زیبا بود. (البته که می دونید، و زیباترش رو هم دیدید). بعد از بارون، آسمون شد مثل آسمون پرادایس در این فایل امروز.
واسه همین تا فایل رو پِلی کردم یهو یاد منظره عصری در تهران افتادم که ازش عکس هم گرفتم.
آخر فایل که از بارون فیلم گذاشتید دیگه من دیوووونه شدم. چون دقیقاً مثل بارون اینجا شدید بود و با شتاب روی شیشه ماشین و درخت ها می خورد.
خلاصه که خیلی لذتبخش بود و خواستم با شما و دوستان به اشتراک بذارم.
بعد از این مقدمه برم سراغ موضوع فایل و سوال ها:
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
استاد من از وقتی وارد سایت شدم مهم ترین هدفم رسیدن به ثروت و درآمد بالا بوده. یادمه در همون ماه های اول ورودم به سایت، فایل های «چگونه در یک سال درآمد خود را سه برابر کنیم؟» رو بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و تعهد دادم. فکر کنم تا حالا سه چهار بار تعهد نوشتم.
تلاش هایی که کردم: من قبلاً، وقتی برای اولین بار تعهد دادم، کارمند بودم. و درآمدم پنج میلیون تومن بود. بعد از مدتی، یعنی پارسال، بیکار شدم. و همون درآمد هم قطع شد.
بعد دوباره تعهد دادم. شروع کردم به انجام یه کار کوچیک اینترنتی. ولی درآمدش – که گاه گاهی بود- به قدری ناچیز بود که بعد از کم کردن هزینه وسایل بسته بندی، و کرایه رفتن به پست و…، می دیدم چیز چندانی برام نمونده. در واقع این کار نگرفت. و محیط اون کار هم به دلیل مشکلات اینترنت اعصابخردکن شده بود.
دوباره بیکار شدم و مدتیه که کار جدیدی رو شروع کردم. تا الان حتی یک درصد سرمایه ای که گذاشتم، برنگشته. خیلی دارم تلاش می کنم. دارم سمت خودم رو انجام می دم. ولی هنوز نتیجه نگرفتم.
جالب اینکه ثروت به شکل های دیگه وارد زندگیم می شه.
مثلاً اینکه پارسال، وقتی حتی یه تومن درآمد نداشتم، شرایطی فراهم شد که برای فرزندم آیفون سیزده پرومکس بخرم، اونم نقد، بدون قرض و وام و قسط و چک. و بدون استفاده از حقوق همسرم. (داستانش این بود که یکی از نزدیکانم حدود صد میلیون تومن داد به من و گفت دست تو باشه، لازم داشتی ازش خرج کن. من حالا حالاها اینو نمی خوام، و می خوام توی دست خودم نباشه.
و استاد جالب اینه که هنوز هم پولش رو نخواسته و گفته فعلاً نیاز ندارم.)
مثلاً شرایطی فراهم شد که همین خونه قشنگ رو در منطقه یک تهران در جای عالی به قیمت یکدهم تهیه کنیم.
یا مثلاً اینکه نعمت به شکل های مختلف وارد زندگی مون می شه. یعنی دعوت می شیم ویلای فلانی ده روز بمونیم بدون یک ریال هزینه کردن، مدام دعوت می شیم خونه فلان فامیل و می تونیم از استخر و بهترین امکانات و وسایل بازی لذت ببریم.
فلانی برامون از شمال چند کیلو چای میاره پولش رو نمی گیره. به کسی عسل خوب سفارش می دیم. میاره و پول نمی گیره. یه نفر با محبت برامون سبزیجات و مواد غذایی فریزری آماده می کنه و میاره و هیچ پولی نمی گیره، ماشین رو که رادیاتش سوراخ شده بود، می بریم تعمیرگاه. تعمیرکار رادیات رو عوض می کنه و می گه لنت هم اوضاعش خرابه. ولی چون خیلی هزینه ماشین شده بود، خودش لنت ماشین رو عوض می کنه و می گه این مال خودم بوده، پول نمی خواد بدی. چند ماه کار می کنه. بعد بیا لنت نو بندازم پول بده. و…
خلاصه استاد از این اتفاقا خداروشکر زیاده اما درآمد و پول نقد نمیاد. :)
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
یک. توی فامیل همسرم یا بین دوستانم یا فامیل دور خودم، حداقل ده خانم خونهدار هستند که خودشون تا به حال هیچ شغلی نداشتهند و برای کسب درآمد تلاش نکردهند. اما به خاطر شغل همسرشون صاحب طلا شدهند، صاحب خانه شدهند، به راحتی سالی یکی دو بار سفر خارجی می رن، و با اینکه خودشون خونهدار هستند و اوقات بیکاری زیادی دارند اما نیروی کمککار مرتب هر هفته میاد و کارهاشون رو انجام می ده.
دو. زنان شاغلی در فامیل همسرم و در اطرافم هستند که فقط حدود ده ساله دارند کار می کنن. اما میزان حقوق و درآمدشون خیلی زیاده، جوری که من با بیست و اندی سال کار کارمندی نتونستم به اندازه یکچندم اونها هم درآمد و استقلال مالی داشته باشم.
سوال 3: چه باورهای محدودکننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
احساس اینکه دیگه دیر شده، من پنجاه سالمه و فرصتی برای موفق شدن ندارم. بقیه کسانی که می بینم در رده سنی 19 تا 30 سال هستند و من از نظر توانایی و استعداد به اونها نمی رسم. توی تهران این همه کسب و کار معروف و موفق هستند، کی میاد سراغ کسب و کار من؟ حالا کار من اونقدرها هم خوب نیست. من چطوری وقتی کارم عالی نیست از خودم تعریف کنم و خودم رو تبلیغ کنم؟ مردم پول ندارند، وضع خراب شده، تورم و گرونی نمی ذاره پول توی دست مردم بمونه.
احساس عدم لیاقت و ارزشمندی، نداشتن توکل و ایمان کافی به خداوند، حساب نکردن روی خدا، کمبود عزت نفس، کمبود اعتماد به نفس، باور کمبود، عدم باور به فراوانی.
البته استاد واقعیت اینه که من – به صورت خودآگاه – فکر می کنم هم ایمان و توکل به خداوند دارم، و هم اینکه باورهام در زمینه فراونی چندان بد نیستند. ولی خب قطعاً – در ناخودآگاهم – کدهای مخرب و ترمزهای زیادی دارم که متاسفانه هنوز نتونستم پیداشون کنم.
امیدوارم در بهترین زمان در مدار درک این آگاهی ها قرار بگیرم.
1.. چه هدفهایی رو تا الان انتخاب کردید و براش تلاش زیاد انجام دادید اما بهش نرسیدید؟
من تو بیزنسم یکی از بزرگترین ارزوهام این بود که وارد بازار صادرات باشم که هنوز بصورت پایدار محقق نشد
2.. ایا کسی رو میشناسید که همون هدف شما رو انتخاب کردند اما تلاش زیاد هم انجام نداده ولی به همون هدف شما خیلی راحت و زود رسیده؟
بله تو همین روستای ما چندتا از دوستان تو کسب کار خودشون با اینکه سابقه و تجربه کمتری نسبت به من داشتن تونستن تو حوزه کاری خودشون وارد بازار صادرات بشن و محصولشون رو صادر کنند و خداشکر بیزنس خیلی خوب و موفقی داشته باشند
3.. ببینید چه ترمزی در درون خودتون دارید که نمیذاره شما رو به خواستهتون برسونه ؟
ترمزی که من توسط خدا هدایت شده بودم و البته بارها بارها بمن الهام کرده بود
باور کمبود ، باور لیاقت و ارزشمندی بود
این موضوع رو به عناوین و نشونههای مختلف بمن الهام کرد
ولی من یه مدت روی این باورها کار کردم ولی دوباره رها کردم با این امید که فکر میکردم که این ترمزها حل شده و باورهام قویتر شده
ولی الان که حدود 20 روز دوباره بمن الهام شد که هنوز هنوزه من روی این باورها مشکل دارم
وقتی تمرکزی نشستم روی درست کردن این باورها
تازه متوجه شدم که چقدر باورهام داغونه که من حالا حالا خیلی کار دارم تا بتونم این باورها رو درست کنم ا
بنابراین کلا پروژه گذاشتم و هر روز تمرین عملی برای خودم ساختم که هر جور شده این باورها رو در وجود خودم تقویت کنم و هر سری بهتر و بهترش کنم
این فایل هم یه نشونه دیگه از طرف خدا برای من بود که دوباره برام تایید بشه که این باور کمبود و باور ارزش لیاقت رو دست کم نگیرم و باید خیلی خیلی بهتر روش کار کنی
چون دقیقا این تفاوت رو من احساس میکنم که دوستان من که تونستن تو زمان کمتر و تلاش کمتر به اون خواسته من برسند
مطمئنا باورهای خیلی بهتر از من داشتن
باور به بینهایت بودن فرصت برای صادرات ، باور به ارزشمندی و لیاقت خودشون که میتونند خیلی راحت وارد عرصه تجارت خارجی بشن
و چون این باورها رو داشتن خیلی راحت تو زمان کمتر و تلاش فیزیکی کمتر موفق شدن که صادرات کنند به همون هدفی که من هنوز نتونستم بهش برسند
بنابراین نیاز که این ترمزها رو در درون خودم برطرف کنم و باید هر روز روی خودم کار کنم
استاد بینهایت از شما سپاسگزارم از اینکه این فایل اموزشی رو سایت گذاشتید و باعث شدید من بیشتر فکر کنم و بیام با پاسخ دادن به این سوالهای خوب خودم و درون خودم رو بهتر بشناسم و دوباره ترمزهام رو در بیارم
و با تغییر افکار و رفتارهای متفاوت از خودم نشون بدم و در بیام لایق بودن و باور فراوانی رو در درون خودم بیدار کنم تا ارام ارام هدایت بشم به مسیرهایی که اساس این اتفاقات به سمتی رقم بخوره و ادمها و اوضاع و شرایط مناسب سمت من هدایت بشن و کمک کنند تا من بتونم به خواستهام برسم
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید شاد ، سالم ، ثروتمند باشید
سلام استاد،،من اولین بارمع کامنت میزارم تو سایت با اینکع یکسالع اموزشاتونو میبینم.
تو موضوع رابطع عاطفیم!
دقیقا زمانی ک من رابطه عاطفیم شروع شد حدود 5 سال پیش ما خیلی عاشق هم بودیم جوری ک همه اینو میدونستن.
تا زمانی ک باورهام درست بود این آدم بامن از همع مهربون تر بود
بع مدت 2 سال،،من بخاطر موضوعات خانوادگی و ناراحتی اهنگا و کلیپای غمگین گوش دادنو شروع کردم اهنگای دیسلاو فوق العادع غمگین در حدی ک منو بع خدکشی و خودزنی رسوند
و بع مرور زمان طولانی این حجم از ورودی های مخرب باور های منو از این رو بع اون رو کرد،ینی منی ک باورام راجب رابطع عاطفی عالی بود و رابطم عاااالی بود تو این اهنگا و کلیپا انقدر راجب خیانت و شکست عشقی میگفتن ک من کاملا احساس کردم ادم شکست خوردم و بعد مدتی نتایج منفی شروع کرد بع رخ دادن.
بع جررررعت میتونم بگم دو سوم حرفای اون اهنگا و کلیپا برام رخ داد تو رابطم و زندگیم دقیقا همون شکل شد چون من شب و روزم شدع بود اون اهنگا حتی مینوشتمشون و با رفیقام میخوندمشون و راجبشون حرف میزدیم همیشع…
بعد با قوانین جهان و شما و استادای دیگ اشنا شدم و قضیع رو فهمیدم ک خودم رابطمو با فرکانسام خراب کردم
این ادم با اینک کات کردیم اما همچنان دوسم داشت و بمنمیگع منتظرم بمون..
اینم بخاطر باورام بود چون همیشع فک میکردم تهش برمیگردیم باهم.
بالاخرع من رو ذهنم کار کردنو از سال پیش شروع کرد و دقیقا مثل همین فایلی کع گفتید استاد خیلیییییی تلاش کردم رابطع خوبی داشتع باشم اما بعد یکسااال رخ داد البتع ک قبلشم رخ داد این ادم برگشت اما قبول نکردم و وارد رابطع جدید شدم،رابطع جدیدم عالی بود اما باز باورام این بود ک بهم خیانت میکنه چون من محدودم و این باور رو هنوزم دارم متاسفانع
برا همین کات کردم و خب دوبارع برگشتم با همونی ک 5 سال باهم بودیم و عاشق همیم،
تا رو باورام کار میکنم رابطم اوکی میشع و بعد مدتی ک رو خودم کار نمیکنم دوبارع خراب میشه،از کدوم قسمت خراب میشع؟دقیقااا از همون قسمتی کع راجبش باور نامناسب دارم.
خودمم میدونم باورام نامناسبع اما نمیدونم چطوری تغییرشون بدم،با عبارت تاکیدی و اینا تا حدودی امتحان کردم اما حس میکنم کافی نیس .
تلاش زیادی کردم اما بخاطر ترمز هایی ک تو ذهنمه تا لب مرز میرع اما نتیجع خووب و قابل توجه رخ نمیدع.
مثلن من همیشع میگفتم من اخلاقم خوب نیس بع همین دلیلم رابطم خراب میشع با اینک بقیع از اخلاقم راضی ان ، و دقیقااا بعد ک وارد رابطع شدم بع همین دلیل رابطم کات شد ک طرف گف اخلاقت خوب نیس…!!!
ینی دقیقا هر باوری داشتم نسبت بع خودم مث آینع بع من برگشت و از دیگرانم همونارو شنیدم.
واقعااا خستع شدم استاد و نمیخام دوبارع یکسال تلاش زیااد کنم تا یع نتیجع کوتاه مدت فقط بگیرم و تموم.
میخام جوری رو خودم کار کنم ک برام بشع عادت و جزوی از زندگیم بشع این موضوع و نتایج موندگار باشع.
تا الان خیلیییییییی نتایج معجزع آسا داشتم اما هیچکدوم موندگار نبود کوتاه مدتن.
لطفا فایلی برامون بگیرید استاد کع بهمون بگید چطوری راجب روابط یا هرچیزی ترمزامونو بشناسیم و مهم تر از اون چطوری تغییرشون بدیم…
راجب برانگیختگی در روابط لطفا بیشتر توضیح بدید و راهکار بدید
میدونم دورع عشق و مودت در روابط کمکم میکنع اما در حال حاضر توانایی تهیشو ندارم چون شاغل نیسم و قرض هم نمیتونم بکنم،،
و اینو بگم ک چن تا از رفیقای من همون زمان من ینی حدود5 سال پیش وارد رابطع شدن و راجب رابطع عزت نفس بالا دارن و باورای قوی دارن راجب رابطشون از حرف زدنشون اینو فهمیدم و هنوز خداروشکر رابطشون پایدارع بعد 5 سال،،ممنون میشم راهنماییم کنید.
خب من دیروز این فایل را گوش می کردم . اول در سررسیدم موضوعات و جواب سوال ها را نوشتم .
حالا چون شخصی هستن اشاره مختصری می کنم خب من دوره ثروت استفاده می کنم سه سالی می شود بهبود هایی داشته ام به صورت سالانه اما انتظار بیشتر داشتم بعد که دقت کردم در توضیحات دوره حل مسئله و موضوع بهبود گرایی و این که تاحدی کمال گرایی می کنم . الان توصیه های بهبود گرایی را بکار بردم و برای سه ماهه بعدی برنامه گذاشتم مثلا سه ماهه بعدی یک گام بهتر شوم.
در مورد روابط عاطفی هنوز به نتایج و گام هایی که در بهترین حالت گذشته خودم تجربه کردم نرسیدم . یعنی دنبال نتیجه نیستم اما دنبال عملکرد بهتر هستم و خیلی فکر کردم ترمزم چیست .
بهر حال جمع بندی که داشتم گاها در برخی موضوعات بیشتر تجربه کمبود دارم یا روند رشد چشم گیر و قابل ملاحظه ای ندارم مثل دوره ثروت . بعد فکر کردم چرا باور کمبود دارم احتمالا باور مناسبی از فراوانی ندارم هر چند افکاری می سازم اما در عمل نتیجه نداده است و احتمالا باور فروانی نتوانسته جزو عادت های ذهنی من شود .موضوع بعدی هم قبل از آشنایی با قوانین یا درک صحیح انها یعنی سایت عباس منش اشتباهات مکرر داشتم تاثیر آنها در درون مرا بی انگیزه و دلسرد می کرد چون خیلی تکرار شده بودند .با تضادها سر باز می کنند .
امروز در مورد علاقه مندی ها فکر کردم و اتفاقا این فایل مرا به اقدام عملی کشاند و برای خودم مجدد محتوا تولید کردم و سریع در سایت های اشتراک گذاشتم که اتفاقا قبلا چون لایک یا تماشاگر ناچیز داشتم منصرف شده بودم و ادامه نداده بودم .
امروز به خودم گفتم کمتر فکر کن و برو یک عملی انجام بده . اتفاقا ساده بود و فایل تازه و ساده ای ساختم خب حس خلق کنندگی و ایجاد کردن به من می دهد حتما که نباید برای مخاطب محتوا بسازیم . گاهی برای لذت خودمان و گذاشتن مطلب زیبایی در جهان . این هم نوعی آفرینش است .
چون تازه دوباره کارم را شروع کردم البته بارها شیوه هایی امتحان می کردم که اکثرا نتیجه نداشت .
من از اینترنت و کسب درامد از آن ناامید بودم یعنی زمان هایی باور های خوبی داشتم یا افکار خوب بهتر است بگویم اما در عمل دنیا نشان داد واقعی همین است درصد کمی محبوب می شوند و مخاطب عام یا خاص دارند . امروز خیلی به مخاطب خاص فکر کردم بعد دیدم برای مخاطب نیست جهت یک ویژگی بی همتایی است که خودم داشتم و برای خودم ثبت کنم پیش از این در ررسید بارها نگارش یا اصلاح می کردم .البته دیدم می توانم برای خاص هم محتوا بسازم و این طور نیست . امروز خواستم و سریع به ذهنم امد .
من از تجربه های خودم که در اینترنت داشتم چه هزینه کردم و سودی نداشت چه رایگان . فهمیدم نباید یک اشتباه را تکرار کنم به صورت مکرر و اگر راهی جواب نداد مسیر دیگری بیابم و اصراری حتی روی سبک خاص یا محیط خاص یا حتی موضوع و مطلب خاص نکنم . اگر لازم شد شیوه ام را اصلاح کنم .
سلام
سپاسگزارم بابت این آگاهی ارزشمند و تاثیرگذار
1-چه هدف هایی رو تا الان انتخاب کردید وبراش برنامه ریزی و تلاش کردید که خیلی زمان طول کشیده تا محقق بشه یا اصلاً محقق نشده؟ یا هنوز به اون نتیجه دلخواهتون نرسیدید در عین حال که خیلی تلاش کردید. یا اینقدر روند کندهست که اصلا راضی کننده نیست؟
پاسخ:
قبول نشدن در آزمون استخدامی
قبول نشدن در آزمون دکتری
فعال نشدن طرحم در آزمایشگاه تحقیقاتی مرتبط با رشته تحصیلیم.
ازدواج با پسر با ویژگی های که می خواهم
افزایش درآمد دلخواهم
سلامتی گوش هام
2- آیا کسی رو میشناسید که اون هم همچین هدفی رو انتخاب کرده تلاش به اندازه شما نداشته یا حتی تلاش به اندازه شما داشتند در یک زمان کوتاه تر به یک نتیجه بزرگتر رسیدند؟
پاسخ:
قبول شدن در آزمون دکتری: دوستام سارا، سهیلا
قبول شدن در آزمون استخدامی: دوستم زیور
فعال شدن طرح : دوست همکلاسی و همشهریم لیدا
ازدواج با پسر ویژگی های دلخواه: دوستم سارا
افزایش درآمد دلخواه: داداشم وخواهرم
3-چه باورهای محدودکننده، چه ترمزی، چه کدخرابی تو ذهن شما ممکنه وجود داشته باشه که باعث میشه تلاش های شما جواب ندهد؟
پاسخ: احساس گناه داشتند در مورد اینکه اگر کسی کمکم کنه یا برام کاری کنه که به خواسته ام برسم ممکنه این روش نادرست بوده و حق من نبوده درنتیجه من لایق این موفقیت نیستم. دیروز متوجه این موضوع شدم و روی این کار کردم که من هرگز نمیتونم به کسی ضرر بزنم و این خداست که از بینهایت طریق شاید از طریق این آدم ها من رو به خواسته ام میرسونه در ادامه تونستم محکم ومودبانه با رئیسم صحبت کنم و درخواست بدم به یکی لز عزیزانم که پولی که دستش داشتم برام انتقال بده واین کار رو انجام داد.
واسه رسیدن به این موفقیت ودرآمد باید سابقه و مدرک و مهارت های در حد عالی داشته باشم تا لایق این موفقیت بشوم.
کمالگرایی
اگر پولدار بشم خانواده ام به دلایل مختلف پولهام رو ازم میگیرن
باید سخت کار کنم تا لایق اون درآمد باشم.
تو استان ما نمیشه این شغل رو داشت
اگه چیزی رو آسون بدست بیارم زود از دستش میدم وماندگار نیست
باور ندارم که بی هیچ دلیل لایق احترام و دوست داشتنی هستم حتما باید کاری واسه کسی انجام بدم تا دوستم داشته باشه.
اگه شاغل باشم هر کسی باهام ازدواج کنه منو واسه پولم میخواد نه خودم.
پسر سالم وباشخصیت و محترم کم هست.
هیچ رابطه خوبی ماندگار نیست
هرکسی زیاد دوست داشته باشم از دستش میدم
این روزها دیگه بی انگیزه شده بودم و با دیدن این آگاهی و بهش فکر کردن دوباره انگیزه گرفتم که ادامه بدم و امیدوار بشوم که عمل کنم .
بی نهایت سپاسگزارم
سلام دستوریان ممنون از پیامتون خیلی برام جالب بود پیامتون منو یاد گذشته خودم میبرد زمانی که همه این اهداف ها رو در طبقه پایین خدنه مادر بزرگم در دوران ابتدا کارشناسی ام داشتم به این فکر میکردم که فلان دوست و… کجا رسیدن و منی که همون تفکرات دارم و همون تلاش ها به قولی خودم میکنم بلکه حتی بیشتر چرا نمیرسم
کلی از دوستان من از قبال من خانه دار شدن یا ماشین دار از بابت کارهای فنی مهندسی که با سن کنم میگرفتم به حسب روابط… ولی اونا راحت تر پیشرفت میکردن
کلی از اونا ازدواج کردن و صاحب بچه اما من هنوز…
خیلی هاشون تا کنار من بودن من ریس اونا الان اونا همه چند سال مستمر سر کار دولتی…
علت رو خیلی با خودم بررسی کردم دیدم اون دوستی که هدفش خانه خریدن ماشین گرفتن تا ازدواج… بود هدفش رد به چشم خریدار دیده بود برای هدفش کلی تحقیق و بررسی کلی سنجش و ارزیابی زمانی و مکانی دقیقا مطابق اون هدف برای رسیدن بهش پارو میزده تا منی که حتی خیلی از اون اهداف رو من در ذهن اونها انداختم ولی من بیشتر رویا بافی میکردم تا هدف پروری
نمیدونم منظورم خوب رساندن یا نه شما به ویژگی های خوبت فکر کن اولا تحصیل کرده ای حالا دکترا چه ارشد… اگر واقعا میبینی دکترا برایت هدفی هست که هدف بزرگتری رو باز کنه برو بخون والا اگر فقط برای کلاس و پرستیژ میخوای نه چون اون هدف نیست بلای جان هست
اگر استخدام نشدی اشکال نداره ببین کجای کارت ضعف هست از ضعف هات فرصت بساز ببین کم کاری کردی خوب نخوندی یا توکل و ایمانت به خودت کم هست و فکر میکنی لایق لون استخدام نیستی
اگر با پسر دلخواهت ازدواج نکردی ببین مشکل کجاست چه نگرشی داشتی که هنوز روی انتخاب هات مردد یا بی نتیجه ای
ببین آیا کسی بوده که خوب باشه و شما خیلی سختگیرانه تر باش رفتار کردی در حالی که کلی آدم خوبی بوده باشه یا نه اصلا در تیپ نگرش شما تا حالا کسی نیامده
خب این همه مشکلات که شما گفتی مشکل نیستند بلکه ناکامی هم نیستند قطعا هدف های عالی هستند که فقط شما اشکال کارتون اینه کلید های مختص به این ها رو درست انتخاب نکردید و یا برای اون ها قفل هایی خاص در ذهن زدید و سبب شده شما رو نا کام کنه
من به شما پیشنهاد دارم روی نقاط مثبت فکر کنید روی اینکه شما یه خانم با کمالات یا سطح تحصیلات عالی هستید یه خانم با پرستیژ اجتماعی که لایق یه زندگی خیلی خوب هست لایق یه آقایی متناسب با شخصیت شما سالم اجتماعی با درک و فهم حالا میتونه شاید دکترا باشه شاید هم حتی لیسانس
ولی یه آقایی که کنار شما شخصیت شما رو افزون کنه
شما یه خانم با اصل و نسب خانوادگی
یه خانم که الان داره سرکار میره دارای استقلال شخصیتی
همه اینا جنبه های مثبت شما برای من که از بیرون میبینم هست حالا وقتی به خود باور که این همه نکات مثبت دارید و هضم کردید حالا وقتشه تک تک با کلید های مخصوص و قفل های ساده تر برای حل این نکات به هدف برسید
هر چقدر قفل های ذهنتون رو راحت تر بگیرید و کلید های راحت تری هم براش دارید گاهی یه کلید برای دو یا چند قفل هم میشه
امیدوارم که حرفم براتون به کار بیاد
سلام وممنونم دوست عزیز بابت راهکار وراهنمایتون ، خیلی سپاسگزارم
اینکه هدفم رو به چشم خریدار ببینم خیلی تو ذهنم جرقه زد و فکر کنم منظورتون رو واضح گرفتم. چون وتی اینجوری نگاه کردم به هدفم در همین لحظه این طرز نیگاه منو واردار میکنه برای رید هدفم دنبال عمل به راهکارهام باشم. یه دنیا ممنون دوست عزیز
ممنون بابت بیان نکات مثبتم که بهم یادآوری کردین سپاسگزارم
و به خودم نکات مثبتم رو یاد آوری کنم. وبه بقیه بخش های پیامتون دارم فکر میکنم . بی نهایت سپاسگزارم . زندگیتون سرشار از برکت و خوشبختی باشه
به نام خدای مهربان
با سلام و درووود خدمت استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی عزیز که این قدر عالی ویدئو گرفتن و شما دوستان گل گلاب
چه قدر که پارادایس زیباست
چه قدر اون فواره خشگل هست
خداروشکر 1000 مرتبه
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
من چند وقت هست دارم روی فیتنس کار می کنم به عنوان کسب و کار و زندگی
خیلی احساس می کنم براش کار کردم اما هنوز نتیجه ی دلخواهم رو نگرفتم ، نا گفته نماند که احساس می کنم خیلی دارم نزدیک و نزدیک تر می شم
اما می دونم مقاومت هایی دارم توی ذهنم نسبت بهش
بزرگ ترین مقاومتی که پیدا کردم البته کلی مقاومت داشتم تا الان به شرایطی رسیدم که حداقل افتادم توی این مسیر که می تونم تمرکز بزارم روش
اما هنوز نتیجه ی مالی ازش نگرفتم
احساسم خوبه و احساس می کنم خیلی نزدیک هستم به اون شرایط
با یکی از دوستان داریم یه برنامه آماده می کنیم که برم خودم رو به یه سری افراد معرفی کنم توی ساحل
داریم تدارک اون رو می بینیم
حتما در جریان می گذارمتون
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
دوستانی هستن که ندیدمشون اما از طریق آنلاین باهاشون آشنا شدم و می بینم عالی دارن کار می کنن
با توجه به این که خیلی ساده کار می کنند
خیلی هم خوش می گذرونن خداروشکر در حینی که کار می کنند و این واقعا نشونه ی خیلی خوبی هست
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
چند وقت قبل این فوق العاده پاشنه ب اشیلم بود که کار توی باشگاه رو انجام ندم چون حقوق خاصی نداره
اما الان خیلی روی این کار کردم و منطق هم اینه که من عاشق باشگاه هستم و عاشق این که به دیگران یاد بدم چه جوری می شه بهتر تمرین کرد
خیلی مقاومت هام کمتر شدن و نشانه های خیلی خوبی دارم می بینم وانشالله به زودی میام و خبر شروع کارم رو میدم
و این یه قول هست
و این که می گم اگه همش کار کنم تو باشگاه نمی تونم روی آنلاینم کار کنم و منطق برای کم تر کردن این مقاومت هم اینه که خیلی هم بهتر می شه
کلی افراد توی باشگاه رو باهاشون تمرین می کنم و ویدئوهای عالی تری با مثال واقعی تر می سازم
پس مقاومتم این جا هم داره بهتر می شه
قول می دم به زودی خداوند درهاروباز می کنه و الهامات رو بهتر دریافت می کنم
شاد ث سلامت و تندرست و ثروتمند باشین
تنور دلتون گرم ️
سلام علی اقای گرامی
مرسی که از تجربه های خوبتون برامون مینویسید شماازشاگرد زرنگای استادهستین وصددرصدکامنتتون خیلی برامون تاثیرگذارتره ،
چندوقت قبل کانال شما رو تو یوتیوب دیدم واینقد ذوق کردم که نگو ..تصورذهنیم این بود که حتما کلی ویدئو درمورد تمرین وتغذیه ورزشی میبینم اونم به زبان فارسی ،،…البته ویدئوهاتون زیبا و جذاب هستن ولی برام عجیب بود که چرا علی اقا به این خوبی وباعشق ورزش میکنن اموزش نذاشتن…!!
خصوصا این توذهنم میومدکه علی اقا حین سفر وتو طبیعت وجاهای مختلف غیرازباشگاهم ویدئو گذاشتن که حتماخیلی محشره یجورایی متفاوت وخاصه نمبدونم چرا اینا تو ذهنم میومد واحساس کردم خوبه الان بنویسم براتون…. بخصوص شما که باعشق وتو موقعیتایی غیرازباشگاهم وباوسایل مختلف تمرین کردید تجربه تون بیشتره تواین زمینه….. شما بعنوان یه مربی بدنسازی یه فرد توحیدی ،شاگرد زررررنگ استاد عباسمنش اموزش تمرین وتغذیه بذاریدخیییلللییی فوق العاااده س
باارزوی موفقیت روزافزون
منتظر خبرای خوبتون هستیم
الهی همیشه موفق وسلامت وشاد وثروتمند باشید
درود بر تو ای علی عزیز
من اهل بدنسازی این مدل حرفه ای نیستم ولی این مدل افراد رو دوست دارم:) میدونی باید علی جان شما چکار کنی شما بیاد ذهنت رو از اینکه این علاقه ات به این کار آیا درآمد میشه یا نه رها کنی
اگر تا وقتی این باشه قطعا نتیجه نمیگیری چون دایم فقط به جای تمرکزت روی دانشجو هات روی تمرینات خودت روی مدیریت کارت دنبال تیک تیک واریزی پول هاست و تا زمانی که اون نیاد انگیزه ای نداری
ولی اگر کارت رو با علاقه بخوای و براش جون بدی و سر بدی و دل بدی و حدی که تو باشگاه وقتی لخت میشی دانشجوها با ولع به علاقه کار کردن تو نگاه کنند عین آدمی که کلی کار کرده ولی به عشق تو نیم ساعت بیشتر هم میمونه تا تمرین تو ببینه تا کنار تو تمرین کنه اونجاست که بهای کارت مشخص میشه
گاهی لازم نیست برای کارت حتی ایده های سخت… بزاری تا درامد بشه اولین ایده این باشه اگر به کارت علاقه داری به چشم پول نبین بزار اول تو براش جون بدی تا بعد کم کم برات پول بیاد تو روش DAP بخشی از مدیریت کسب و کار میگه اگر میدونی کسب و کارت درآمد نداره ولی بازار هدف داره ولی تو بلد نیستی درآمد توش بیاری ولی علاقه هم داری بهش و تخصص این کار هست برگرد به عقب و ببین کجای کارت مشکل داره ببین باید برای مشکل کارت چه طرحی بریزی
و اگر مشکلت نیاز به زیرساخت های جدید هست طرح بریز
شما قطعا اگر محیطی که باشگاه کردی رو یکم به عطر و هوای دلت و علاقت و علاقه یه تعداد افراد که با هزار علاقه بعد هزار تا خستگی میان اونجا پر کنی قطعا برکت های کارت و رزق های مالت بیشتر میشه
بسم الله رب النور
النور هو الباقی هو القادر
امروز مجدد نشستم این فایل رو دیدم
بعدش از دیدنش برگشتم به دورانی که خودم رو شناختم فهمیدم قدرت تصمیم و انتخاب و انجام دادن و مفهوم قبول تعهد و مسئولیت پذیری رو فهمیدم
از دورانی که خودم شناختم و هر بار هر آرزو داشتم و براش تلاش کردم نشستم بررسی کردم ببینم چقدر موفق بودم چقدر نه
چقدر برای هدفم و آرزوم تلاش کردم چقدر فقط به قولی وقت تلقی کردم و رفیق نیمه راه با خودم بودم
یه استادی من داشتم دوران کنکور کارشناسی بهمون میگفت بدبخت ترین آدمها توی زمین کسانی هستند که خودشون سر خودشون تا ناف کلاه میذارن) : راست هم میگفت
از زمانی که آدم به خودش دروغ میگه و برای خودش هر چیزی رو بی دلیل تلخ و از هیچی و پوچی برای خودش جهنم میسازه شروع نرسیدن به اهداف هست
ذهن آدم خیلی بزرگه خیلی بزرگ وقتی به فکری میرسه وقتی برای خودش هدف میسازه قطعا توانایی هاش داره تو هر سنی هم باشه عین اون بچه ای که بچگی هدفش روزی 1 ساعت کارت بازی هست تا اون جوانی که در جوانی هدفش تحصیلات عالیه تا مردی که هدفش زندگی خوب تا پیری که هدفش اخرای عمرش لذت از دقایق پایانی
پس برای هدف های مقتضی سنش و سالش تلاش میکنه اما اینکه کی و چقدر نسبت به اون هدف تلاش میکنه و غیرت به خرج میده که براش تا دقیقه نود تو بازی زندگیش بدود مهم عین اون تیمی که تا آخرین دقیقه های بازی نا امید نمیشه
و با هر نوع ترکیبی تلاش میکنند تا نتیجه رو عوض یا تثبیت کنند
ما هم همین هستیم وقتی برای هدفمون خودمون رو به مرحله باور و لایق بودن میرسونیم دیگه در حواشی راه دنبال وقت تلقی نیستیم بادی به هر جهت نیستیم عین نفر اول کنکوری که لا به لای اون همه جزوه و بوی مداد و ماژیک… هدف به رتبه برتری هست خسته نمیشه عقب نمیکشه تا دقیقه نود کنکور تلاش میکنه
وقتی ازش میپرسن فکرش میکردی بدون مکث میگه چرا که نه
چون خودش باور داشته
من یادمه دوران لیسانس استادی بود همه ازش میترسیدن از نمره دادن…
من اولش به ناچار باش برداشتم رسیدم به جایی که گفتم راه چاره ای نیست این استاد چه بخوای چه نخوای منحصری درس رو گرفته پس تو کم نیار تو مثبت فکر کن
همون استاد بالاترین نمره گرفتم منو به واحد عمران وزارت نفت معرفی برای کار آموزی و…
چون خواستم
چون تلاش کردم
چون هدف گذاشتم باید من نمره بگیرم به جای میانبر به جای دنبال حذف یا استفاده از رانت… چون به خدای خودم تکیه کردم گفتم من حرکت میکنم تو هم به حد حرکتم نمره ام رو از قلم این استاد بده
همه اون کلاس نصف حذف نصف افتادن من با اختلاف زیاد شدم بالا ترین نمره
از اونجا به بعد فهمیدم تلاش بال داره دو بال اصلی اون توکل و باور و اعتقاد هست سر اصلی هدف هست هدفی که اگر برامون ارزش نداشته باشه قطعا براش تلاشی نمیکنیم و قطعا تهش هم میشه عین این پروژه های عمرانی سالها طول میکشه جوری که همه اون کارگاه خاک و زنگ زدگی تهش هم فراموش میکنیم اصلا پروژه چی بود مثلا قرار بود تجاری بشه شد بعد چند سال جاده (:
پس باید اگر هدف برامون واقعا هدف سرنوشت ساز هست همه خوب و بد هاش مسئولیت پذیر باشیم
و مدیریت تلاش و مدیریت کنترل ذهنی مون کنیم تا نکات منفی و راه های سخت اون هدف به نکات مثبت تبدیل کنیم به فرصت های طلایی Golden Chans
خدا اول و آخر هست
خدا فقط باید بخواهد واقعا خدا
خدایی که بوده یه ماشین در جاده تصادف کرده ماشین مچاله ولی همه زنده موندن در اوج تا باوری
پس باید از خدا فقط خواست
من خیلی با خدایم تنهایی ها رو تجربه کردم چه شب هایی باش با نماز شب با زبون عامیانه حرف زدم با نمازهام
بهش گفتم خدا من شاید برات بنده عالی نبودم ولی تو برام خیلی عالی هستی از اینکه بهم محبت داری بهم لطف بهم عشق داری ممنونتم به خیلی چیزهایی
دوستان اگر به هدف نمیرسیم خودمون مشکل داریم یا تو شرایط مکانی درست خودمون تو اون لحظه نیستیم یا تو شرایط زمانی کافی نیستیم یا برای هدفمون یه طرح توجیهی درست نداریم اینکه اون هدف چقدر برای ما سرنوشت سازه و ما نسبت به اون هدف چقدر سرنوشت سازیم
چقدر حاضریم براش تلاش براس کسب تجربه در صورت لزوم چقدر براش حاضریم گاهی به تضادهای جامعه فکری و نگرشی فکر نکنیم و گاهی خلاف همه عقاید حرکت کنیم
ممنون از همه که لطف میکنند میخونند و نظر میدهند
من امروز رفتم نون بخرم نون 3 تومنی شده 5 تومن تو نون وایی مردم فحش و لعنت من میخندیدم اولا که باید قبول کنیم مگر میشه گفت نه… پس چرا با خنده نگاه نکنم به اینکه شکر دندون دارم نون تازه بیارم با تخم مرغ بزنم بر بدن(((: پول دارم وایسم تو صف بخرم شکرررر
خدایی دارم بهم سلامتی و جون داده بزم نون بخرم دارم سر سفره چند تا کارگر حلال وار منم تون میگیرم و تون میذارم تو سفره اونا باورتون نمیشه وقتی میرم شاطر برام خاص تنور میکنه چون وقتی کارت میکشم بهش میگم شاطر شکر برات برکت باشه چون واقعا باید پذیرفت با لبخند باید خرج کرد تا با خوشی مصرف کرد
من همیشه اهدافم رو با رنگهای متفاوت مینویسم تعریف رنگ از نظر اهمیت بندی و همیشه تو دفترم مینویسم و آخرش هر زمان به رسیدم چهار کلام براش مینویسم تجاربم و… گاهی شده عین لایتنر یادمونه…؟! وقتی ول کردم شکست خوردم… رنگش عوض شده بعد یه مدت رفتم سراغش عین جدولی که معناش برام بعد اسون شده حلش کردم پس میشه بخدا فقط باور و اعتقاد و ایمان اول به خدات دوم به خودت با نیت درست گام برداری میشه
شب همه بخیر
سلاممم
چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟ تریدرفارکس شدن ، در حال نزدیک شدن به هدفم هستم ولی دو سال تلاش کردم و مسیرهای فرعی را رفتم چون باور های اشتباهی داشتم اما اینبار خداوند از طریق دست های زیادی هدایتم کرد ادم هایی رو سر راهم قرار داد که راه اصلی رو بهم نشون دادن کتاب های رو در این حرفه بهم معرفی کردند که باورهام رو تغییر داد و در این یکی دو روزه شروع میکنم و حتما از نتایجش صحبت میکنم
چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ انسان های معروف :وارن بافت ، مارک داگلاس ، الفونسو(سود ماهانه 45٪) ، البروکس (در ثانیه سود های عظیم میکنه) و …
انسان های دور و بر :فردی که نزدش مفاهیم اولیه رو اموختم در شهر خودمون بود هم زبون بودیم و در شرایط یکسان از همین تریدری 9 میلیارد سود کرده بود و این مال قبلا بود و در همین مدت از شرایطش پرسیدم که گفتن اوضاعش خیلی خوب شده ، اقای احمدی که استادم هستن توی همین ایران به سود مستمر رسیدن، توی یه گروه هستم که همه ایرانی ان و تعدادی شون به سود مستمر رسیدن و …
توی کتاب مارک داگلاس خوندم که فردی 50میلیون دلار رو مدیریت میکرد و ترید باهاش انجام میداد سالی 18٪ و بسیاری مثال های دیگه
قبول دارم که تریدری شغل سختیه ولی راهش رو که بلد باشی خیلی راحته فقط کافیه باورهات مناسب باشه قبول دارم که از 100 درصد مردم 5 درصد موفق به سود مستمر میشن ولی اون 95 درصد که تحقیقات ثابت کرده دلیل موفق نشدنشون باورهاییه که دارن مثل طمع و ترس و … ولی در مقابل معامله گران موفق با ارامش روحی و روانی که دیدم ترید میکنن و در کمال ارامش سودهای عظیمی میکنن چون اگر در بازار ارامش نداشته باشی و با ارامش ترید نکنی بازار حذفت میکنه
چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
در مدت این دوسال دلیل موفق نشدنم عدم تمرکز ، باور به اینکه همه چیز رو باید یاد بگیرم بعد شروع کنم(همان کمالگرایی)، طمع ، ترس از دست دادن پول ، سن کم
ولی من مطمعا هستم که میرسم به هر انچه که دلم میخواهد چون لایق ان هستم
سلام دریا خانم من داشتم پیام ها میخوندم که به پیام شما رسیدم و کلمه فارکس و ترید دیدم خیلی خوشحالم به عنوان جایگاه یه خانم در اجتماع ما پا در عرصه ترید و اقتصاد گذاشتید منتهی لازم دونستم به عنوان فردی که حداقل در این بازارها 10 الی 12 سال شاگرد هست بهتون چند نکته بگم: خیلی خوبه هدفتون گذاشتید آموزش از پایه تا حرفه ای شدن منتهی همیشه در این هدف زیبا شاخ و برگ هایی زیباتر براش بسازید مثلا (10 الی 20 درصد از سود ماهانه تان را هر سه ماه یکبار برای آپدیت شدن خودتون هزینه کنید از دوره تا کتاب) ولی نکته خیلی مهم تر اینه اولی ابدا در این بازار ها طمع یا ترس نکنید و اوج طمع و ترس هاتون رو یادداشت کنید و هر زمان به این سطح از درک این هدف زیبا رسیدید که مثلا فلان پوزیشن رو در فلان حد از سطح خودتون باز یا ببندید و ترس یا طمع اون معامله شما رو در رنج فکری و زندگی ننداخت بدونید دارید به هدف نزدیک میشید من دقیقا هدف شما هدف 10 الی 12 سال پیشم بود در حدی که الان در ایتا سه گروه 5 کا مدیریت با دوستان میکنم شاخص ها… بررسی تحلیل حرفه ای دارم منم اوایل مثل شما بودم ولی کم کم هدفم رو محدود تر و. منجسم تر کردم و رسیدم به جایی که باید باشم و نکته بعدی حتما خودتون در این هدف همون ترید هست روانشناسی رفتار معامله ای کنید از سعی و خطا و گرفتن ایراد از خودتون و حل کردن نقاط ضعفتون نترسید و هر هفته بررسی میانگین کیفیت و کمیت تعهد رفتاری تون تو ترید رو بررسی کنید چقدر به تعهدات معامله ای و همون مدیریت ترس و طمع و نمیدونم حتی تعهدات تحلیلی تون پایبند بودید
سومی حتما با پولی وارد این بازار بشید که باز سبب رنج و سختی شما نشه سبب تنش های ذهنی شما نشه و هدفتون رو براتون کمرنگ تر و دلزده نکنه
انشالله روزی برسه کلی سود های مرکب کنید
سلام دوست عزیزم
خیلیییی ازتون ممنونم بابت این کامنت و این دوباره در ذهن من مرور شد که میشه چون شما تونستید راستش واقعا خوشحال شدم بابت این کامنت چون چند روز پیش از خودم پرسیدم یعنی کسی تو این سایت هست که تریدر موفقی باشه که شما برام کامنت گذاشتید راستش یه سوال داشتم ازتون استاد توی فایل نتایج دوستان قسمت 16 راجب ارزهای دیجیتال و بورس صحبت کرده و گفتند کار کردن تو اینا بدرد نمیخوره و اخرش هیچیه و ارزشی نداره
خواستم بدونم من اشتباه متوجه شدم و یا منظور ایشون یه چیز دیگه ای بوده خواستم بدونم نظر شما چیه و این سوال رو تو عقل کل هم پرسیدم و مغزمو چند روزیه درگیر کرده ممنون
سلام استاد صبح این فایل رو گوش دادم و اومدم یک ترمزی رو پیدا کردم دیدم من چند بار تونستم فرکانسم رو روی احساس شوروشوقو امیدواری و عشق بی نهایت ببرم و بعد به دلیل اینکه نتونستم ذهنم رو کنترل کنم باز با مخ رفتم تو زمین این ترمزی شد واسم که اصلا نخوام فرکانسم رو ببرم بالا
اومدم مثل اون تایمی که فرکانسم خوب بود بنویسم امروز بهترین روز زندگیمه و منتظر کلی اتفاقات خوب باشم بعد دیدم ذهنم مقاومت داره میگه ولشکن میوفته بعد دوباره فازت میپره افسرده میشی بزار نرمال بمونی ولی به خودم گفتم بابا من حتی وقتی با مخم رفتم تو زمین اون روزهای خوبی که خلق کردم با فرکانسم خاطرات شیرین و بهترین و جذاب ترین دوره ی زندگیم بوده که هروقت من یادشون میوفتم میگم کاش ی روز دوباره اون احساس رو بتونم داشته باشم تو اون شرایط اون احساس خیلی خوب بوده جالبه شرایطم بهتره چرا حال و احساسم بدتر؟ پس باید مولد احساس خوبم باشم چون درونیه به عوامل بیرونی ربطی نداره
بعد دیگه فهمیدم چه چیزای دیگه ای هم ترمزم شده ترس از شکست ترس از حرف مردم و ترس و نفرت و ترک بقیه از دست دادن ادم هایی که تو مدارپایین تر هستن ترس از حسادت بقیه ولی حالا دارم میگم با منطق تک تکشون رو نوشتم چطور رفعشون کنم مثلا الگوهایی پیدا کردم که وقتی موفق شدن بعدش با مخ نرفتم تو زمین موفقیتشون پیش زمینه ی موفقیت های بعدی شد بعد هر خندشون خنده های از ته دل بیشتر شد خوشی خوشی اورد چقدر به همون ادم هایی که فرکانسشون پایین تره کمک کردن چقدر مفید تر بودن
یک فردی یکبار به من گفت ببین وقتی میری یجا کار کنی نگو همون اول انقدر میخوام بیا خودت رو ارزشمند کن یادبگیر خودت رو ثابت کن مفید باش سوداور باش خود کارفرما برات ارزش قائل میشه و بیش از اون چیزی که میخواستی بهت حقوق میده خیلی حرفش تو ذهنم یادگاری شد که بابا تو باید فقط رو بهبود خودت کار کنی نه جنگیدن با جهان برای بزور بدست اوردن چیزی
حالا گاز ترمز کدنویسی من درمورد ازدواج اون فایلتون رو دیدم ک گفتید مثلا ترمز ازدواج ترس از بچه دارشدنه من اینو رفع کردم ازدواج برام اتفاق افتاد
ترمز پول بگم احساس عدم لیاقت پاشنه اشیلمه
برای مهاجرت از شهرستان به شهر بزرگ تر من ترمزم شرکیه که میگم مثلا بزرگترا نمیزارن پول خونه ندارم و مهارت برای کار کردن بدست نیاوردم ی عالمه ترمز دارم که مبخوام از این شروع کنم که یک مهارتی رو توش عالی بشم و بعد ایمان داشته باشم در هرشهری میتونم ازش پول بسازم واین ترمزمو که رفع کردم برم سراغ ترمز های بعدیم
باسلام و خداقوت
بعد از دیدن این فایل آموزشی،در مورد کارم رفتم تو فکر ک چرا تو بورس بعضی موقع ها خوب کار می کنم و خوب سود می کنم ولی بعضی وقتها خوب کار نمی کنم و با ضرر از معامله میام بیرون
بعد از دیدن فایل آموزشی،نشستم فکر کردم واقعا چرا این اتفاق میفته ک بعضی موقع ها سود و بعضی موقع ها ضرر،کدوم ترمز ها هستن ک دارن ب معامله ضرر می رسونند تا ب این نتیجه رسیدم ک ی سری ترمزها در ذهن من هست ک اون ترمز ها شامل نظرات کاربران در سایتها و گروههای بورسی می باشد ک من هرموقع نشستم نظرات افراد رو در مورد اون سهم خوندم با ضرر میومدم بیرون و هر وقت خودم میشستم تحلیل رو انجام می دادم و با تحلیل خودم معامله رو انجام می دادم و ب نطرات دیگران کاری نداشتم می رفتم تو سود
دقیقا با همین فایل آموزشی ب این نکته رسیدم
آقای عباس منش واقعا دست خدا هستی برای ما،یعنی دمت گرم سلطان
خداقوت
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان خوبم در این سایت الهی.
(بگم که این کامنت مالِ دیشبه. دیشب این رو نوشتم ولی تموم نشد و نتونستم آپلود کنم. امروز هم جایی بودم و اینترنت نداشتم و الان نشستم ادیتش کردم و فرستادم.)
استاد جانم واقعاً شما چی کار دارید می کنید؟ هدایت خداوند با ما چی کار می کنه؟
الله اکبر، که اگر چشم باز کنیم، همه جا این هدایت رو می بینیم.
می دونید چرا اینو می گم؟ سایت رو که باز کردم، تا این فایل رو دیدم، انقدر برام جواب بود که فکر کردم شما کامنت های جلسه چهارم قدم ششم رو منتشر کردید و کامنت من رو خوندید و با توجه به اون، از سر محبت استاد به شاگرد، این فایل رو تهیه کردید که پاسخی به من و دوستان هممدار من بدید.
پس سریع رفتم سراغ کامنتم که دو سه روز پیش در جلسه چهارم قدم ششم نوشته بودم. ولی دیدم هنوز منتشر نشده. یعنی شما اون رو ندیدید و نخوندید. ولی جواب دادید!
همون که نظامی میگه:
هم قصهی نانموده دانی
هم نامهی نانوشته خوانی.
عاشقتونم استاد.
بعد اومدم فایل رو دانلود کردم و نشستم به تماشا… که کِیف کردم از این همه زیبایی. هزارماشاالله به شما که از امروز به فردا، از این فایل به فایل بعدی این قدر خوشاندامتر و جوانتر میشید. و خداقوت به مریم زیبا و عزیزم که از شما و این مناظر فیلم می گیرن. دستای قشنگتون رو می بوسم.
و منظره پرادایس که به معنای واقعی بهشته. و من امروز همین سرسبزی پرادایس و مرغ و خروساش و آسمون قشنگ شما رو در تهران دیدم.
می دونید امروز چی شد استاد؟
امروز عصر تهران بارون شدید اومد. من که در منطقه یک زندگی می کنم، امروز به فاصله ده دقیقه از یکی از خیابونای منطقه یک، در نزدیکی یه پاساژ شیک این خیابون، خیلی اتفاقی به خیابون فرعیای هدایت شدم که یه زمین باغی متروکه و بکر اونجا بود. دور تا دور زمین با چوب های نازک خشک حصار کشیده بودند. ((بعد فهمیدم که صاحب اون زمین و ملک خارج از کشوره و یه نگهبان اونجا زندگی می کنه)). یهو از لابهلای چوب ها دیدم چند تا مرغ و خروس توی زمین دارن این ور اون ور می رن. صدای انواع پرنده ها میومد. و کسی که بهم گفته بود صاحب اون ملک خارجه، گفت که اینجا طوطی سبز هم هست. اصلاً شوکه شده بودم. تهران، منطقه یک، وسط شهر، مرغ و خروس؟! سریع شروع کردم به فیلم گرفتن ازشون.
جالب و عجیب اینکه ما یک ساله این خونه هستیم و من تا حالا اتفاقی هم گذارم به اینجا نیفتاده بود و به این خیابون هدایت نشده بودم. خلاصه که کلی یاد شما و پرادایس و تخم مرغ ها افتادم و لذت بردم.
کمی بعد از اون گفتم برم پارک قدم بزنم. یهو بارون شدید گرفت. نمی دونید چقدر همه چیز زیبا بود. (البته که می دونید، و زیباترش رو هم دیدید). بعد از بارون، آسمون شد مثل آسمون پرادایس در این فایل امروز.
واسه همین تا فایل رو پِلی کردم یهو یاد منظره عصری در تهران افتادم که ازش عکس هم گرفتم.
آخر فایل که از بارون فیلم گذاشتید دیگه من دیوووونه شدم. چون دقیقاً مثل بارون اینجا شدید بود و با شتاب روی شیشه ماشین و درخت ها می خورد.
خلاصه که خیلی لذتبخش بود و خواستم با شما و دوستان به اشتراک بذارم.
بعد از این مقدمه برم سراغ موضوع فایل و سوال ها:
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
استاد من از وقتی وارد سایت شدم مهم ترین هدفم رسیدن به ثروت و درآمد بالا بوده. یادمه در همون ماه های اول ورودم به سایت، فایل های «چگونه در یک سال درآمد خود را سه برابر کنیم؟» رو بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و تعهد دادم. فکر کنم تا حالا سه چهار بار تعهد نوشتم.
تلاش هایی که کردم: من قبلاً، وقتی برای اولین بار تعهد دادم، کارمند بودم. و درآمدم پنج میلیون تومن بود. بعد از مدتی، یعنی پارسال، بیکار شدم. و همون درآمد هم قطع شد.
بعد دوباره تعهد دادم. شروع کردم به انجام یه کار کوچیک اینترنتی. ولی درآمدش – که گاه گاهی بود- به قدری ناچیز بود که بعد از کم کردن هزینه وسایل بسته بندی، و کرایه رفتن به پست و…، می دیدم چیز چندانی برام نمونده. در واقع این کار نگرفت. و محیط اون کار هم به دلیل مشکلات اینترنت اعصابخردکن شده بود.
دوباره بیکار شدم و مدتیه که کار جدیدی رو شروع کردم. تا الان حتی یک درصد سرمایه ای که گذاشتم، برنگشته. خیلی دارم تلاش می کنم. دارم سمت خودم رو انجام می دم. ولی هنوز نتیجه نگرفتم.
جالب اینکه ثروت به شکل های دیگه وارد زندگیم می شه.
مثلاً اینکه پارسال، وقتی حتی یه تومن درآمد نداشتم، شرایطی فراهم شد که برای فرزندم آیفون سیزده پرومکس بخرم، اونم نقد، بدون قرض و وام و قسط و چک. و بدون استفاده از حقوق همسرم. (داستانش این بود که یکی از نزدیکانم حدود صد میلیون تومن داد به من و گفت دست تو باشه، لازم داشتی ازش خرج کن. من حالا حالاها اینو نمی خوام، و می خوام توی دست خودم نباشه.
و استاد جالب اینه که هنوز هم پولش رو نخواسته و گفته فعلاً نیاز ندارم.)
مثلاً شرایطی فراهم شد که همین خونه قشنگ رو در منطقه یک تهران در جای عالی به قیمت یکدهم تهیه کنیم.
یا مثلاً اینکه نعمت به شکل های مختلف وارد زندگی مون می شه. یعنی دعوت می شیم ویلای فلانی ده روز بمونیم بدون یک ریال هزینه کردن، مدام دعوت می شیم خونه فلان فامیل و می تونیم از استخر و بهترین امکانات و وسایل بازی لذت ببریم.
فلانی برامون از شمال چند کیلو چای میاره پولش رو نمی گیره. به کسی عسل خوب سفارش می دیم. میاره و پول نمی گیره. یه نفر با محبت برامون سبزیجات و مواد غذایی فریزری آماده می کنه و میاره و هیچ پولی نمی گیره، ماشین رو که رادیاتش سوراخ شده بود، می بریم تعمیرگاه. تعمیرکار رادیات رو عوض می کنه و می گه لنت هم اوضاعش خرابه. ولی چون خیلی هزینه ماشین شده بود، خودش لنت ماشین رو عوض می کنه و می گه این مال خودم بوده، پول نمی خواد بدی. چند ماه کار می کنه. بعد بیا لنت نو بندازم پول بده. و…
خلاصه استاد از این اتفاقا خداروشکر زیاده اما درآمد و پول نقد نمیاد. :)
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
یک. توی فامیل همسرم یا بین دوستانم یا فامیل دور خودم، حداقل ده خانم خونهدار هستند که خودشون تا به حال هیچ شغلی نداشتهند و برای کسب درآمد تلاش نکردهند. اما به خاطر شغل همسرشون صاحب طلا شدهند، صاحب خانه شدهند، به راحتی سالی یکی دو بار سفر خارجی می رن، و با اینکه خودشون خونهدار هستند و اوقات بیکاری زیادی دارند اما نیروی کمککار مرتب هر هفته میاد و کارهاشون رو انجام می ده.
دو. زنان شاغلی در فامیل همسرم و در اطرافم هستند که فقط حدود ده ساله دارند کار می کنن. اما میزان حقوق و درآمدشون خیلی زیاده، جوری که من با بیست و اندی سال کار کارمندی نتونستم به اندازه یکچندم اونها هم درآمد و استقلال مالی داشته باشم.
سوال 3: چه باورهای محدودکننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
احساس اینکه دیگه دیر شده، من پنجاه سالمه و فرصتی برای موفق شدن ندارم. بقیه کسانی که می بینم در رده سنی 19 تا 30 سال هستند و من از نظر توانایی و استعداد به اونها نمی رسم. توی تهران این همه کسب و کار معروف و موفق هستند، کی میاد سراغ کسب و کار من؟ حالا کار من اونقدرها هم خوب نیست. من چطوری وقتی کارم عالی نیست از خودم تعریف کنم و خودم رو تبلیغ کنم؟ مردم پول ندارند، وضع خراب شده، تورم و گرونی نمی ذاره پول توی دست مردم بمونه.
احساس عدم لیاقت و ارزشمندی، نداشتن توکل و ایمان کافی به خداوند، حساب نکردن روی خدا، کمبود عزت نفس، کمبود اعتماد به نفس، باور کمبود، عدم باور به فراوانی.
البته استاد واقعیت اینه که من – به صورت خودآگاه – فکر می کنم هم ایمان و توکل به خداوند دارم، و هم اینکه باورهام در زمینه فراونی چندان بد نیستند. ولی خب قطعاً – در ناخودآگاهم – کدهای مخرب و ترمزهای زیادی دارم که متاسفانه هنوز نتونستم پیداشون کنم.
امیدوارم در بهترین زمان در مدار درک این آگاهی ها قرار بگیرم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
پاسخ به سوالات :
1.. چه هدفهایی رو تا الان انتخاب کردید و براش تلاش زیاد انجام دادید اما بهش نرسیدید؟
من تو بیزنسم یکی از بزرگترین ارزوهام این بود که وارد بازار صادرات باشم که هنوز بصورت پایدار محقق نشد
2.. ایا کسی رو میشناسید که همون هدف شما رو انتخاب کردند اما تلاش زیاد هم انجام نداده ولی به همون هدف شما خیلی راحت و زود رسیده؟
بله تو همین روستای ما چندتا از دوستان تو کسب کار خودشون با اینکه سابقه و تجربه کمتری نسبت به من داشتن تونستن تو حوزه کاری خودشون وارد بازار صادرات بشن و محصولشون رو صادر کنند و خداشکر بیزنس خیلی خوب و موفقی داشته باشند
3.. ببینید چه ترمزی در درون خودتون دارید که نمیذاره شما رو به خواستهتون برسونه ؟
ترمزی که من توسط خدا هدایت شده بودم و البته بارها بارها بمن الهام کرده بود
باور کمبود ، باور لیاقت و ارزشمندی بود
این موضوع رو به عناوین و نشونههای مختلف بمن الهام کرد
ولی من یه مدت روی این باورها کار کردم ولی دوباره رها کردم با این امید که فکر میکردم که این ترمزها حل شده و باورهام قویتر شده
ولی الان که حدود 20 روز دوباره بمن الهام شد که هنوز هنوزه من روی این باورها مشکل دارم
وقتی تمرکزی نشستم روی درست کردن این باورها
تازه متوجه شدم که چقدر باورهام داغونه که من حالا حالا خیلی کار دارم تا بتونم این باورها رو درست کنم ا
بنابراین کلا پروژه گذاشتم و هر روز تمرین عملی برای خودم ساختم که هر جور شده این باورها رو در وجود خودم تقویت کنم و هر سری بهتر و بهترش کنم
این فایل هم یه نشونه دیگه از طرف خدا برای من بود که دوباره برام تایید بشه که این باور کمبود و باور ارزش لیاقت رو دست کم نگیرم و باید خیلی خیلی بهتر روش کار کنی
چون دقیقا این تفاوت رو من احساس میکنم که دوستان من که تونستن تو زمان کمتر و تلاش کمتر به اون خواسته من برسند
مطمئنا باورهای خیلی بهتر از من داشتن
باور به بینهایت بودن فرصت برای صادرات ، باور به ارزشمندی و لیاقت خودشون که میتونند خیلی راحت وارد عرصه تجارت خارجی بشن
و چون این باورها رو داشتن خیلی راحت تو زمان کمتر و تلاش فیزیکی کمتر موفق شدن که صادرات کنند به همون هدفی که من هنوز نتونستم بهش برسند
بنابراین نیاز که این ترمزها رو در درون خودم برطرف کنم و باید هر روز روی خودم کار کنم
استاد بینهایت از شما سپاسگزارم از اینکه این فایل اموزشی رو سایت گذاشتید و باعث شدید من بیشتر فکر کنم و بیام با پاسخ دادن به این سوالهای خوب خودم و درون خودم رو بهتر بشناسم و دوباره ترمزهام رو در بیارم
و با تغییر افکار و رفتارهای متفاوت از خودم نشون بدم و در بیام لایق بودن و باور فراوانی رو در درون خودم بیدار کنم تا ارام ارام هدایت بشم به مسیرهایی که اساس این اتفاقات به سمتی رقم بخوره و ادمها و اوضاع و شرایط مناسب سمت من هدایت بشن و کمک کنند تا من بتونم به خواستهام برسم
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید شاد ، سالم ، ثروتمند باشید
فعلا
یا حق
بنام پروردگارم
سلام استاد،،من اولین بارمع کامنت میزارم تو سایت با اینکع یکسالع اموزشاتونو میبینم.
تو موضوع رابطع عاطفیم!
دقیقا زمانی ک من رابطه عاطفیم شروع شد حدود 5 سال پیش ما خیلی عاشق هم بودیم جوری ک همه اینو میدونستن.
تا زمانی ک باورهام درست بود این آدم بامن از همع مهربون تر بود
بع مدت 2 سال،،من بخاطر موضوعات خانوادگی و ناراحتی اهنگا و کلیپای غمگین گوش دادنو شروع کردم اهنگای دیسلاو فوق العادع غمگین در حدی ک منو بع خدکشی و خودزنی رسوند
و بع مرور زمان طولانی این حجم از ورودی های مخرب باور های منو از این رو بع اون رو کرد،ینی منی ک باورام راجب رابطع عاطفی عالی بود و رابطم عاااالی بود تو این اهنگا و کلیپا انقدر راجب خیانت و شکست عشقی میگفتن ک من کاملا احساس کردم ادم شکست خوردم و بعد مدتی نتایج منفی شروع کرد بع رخ دادن.
بع جررررعت میتونم بگم دو سوم حرفای اون اهنگا و کلیپا برام رخ داد تو رابطم و زندگیم دقیقا همون شکل شد چون من شب و روزم شدع بود اون اهنگا حتی مینوشتمشون و با رفیقام میخوندمشون و راجبشون حرف میزدیم همیشع…
بعد با قوانین جهان و شما و استادای دیگ اشنا شدم و قضیع رو فهمیدم ک خودم رابطمو با فرکانسام خراب کردم
این ادم با اینک کات کردیم اما همچنان دوسم داشت و بمنمیگع منتظرم بمون..
اینم بخاطر باورام بود چون همیشع فک میکردم تهش برمیگردیم باهم.
بالاخرع من رو ذهنم کار کردنو از سال پیش شروع کرد و دقیقا مثل همین فایلی کع گفتید استاد خیلیییییی تلاش کردم رابطع خوبی داشتع باشم اما بعد یکسااال رخ داد البتع ک قبلشم رخ داد این ادم برگشت اما قبول نکردم و وارد رابطع جدید شدم،رابطع جدیدم عالی بود اما باز باورام این بود ک بهم خیانت میکنه چون من محدودم و این باور رو هنوزم دارم متاسفانع
برا همین کات کردم و خب دوبارع برگشتم با همونی ک 5 سال باهم بودیم و عاشق همیم،
بع خدای خودم قسم میخورم ک دوتامون خیلییی همو دوس داریم خیلییی
تا رو باورام کار میکنم رابطم اوکی میشع و بعد مدتی ک رو خودم کار نمیکنم دوبارع خراب میشه،از کدوم قسمت خراب میشع؟دقیقااا از همون قسمتی کع راجبش باور نامناسب دارم.
خودمم میدونم باورام نامناسبع اما نمیدونم چطوری تغییرشون بدم،با عبارت تاکیدی و اینا تا حدودی امتحان کردم اما حس میکنم کافی نیس .
تلاش زیادی کردم اما بخاطر ترمز هایی ک تو ذهنمه تا لب مرز میرع اما نتیجع خووب و قابل توجه رخ نمیدع.
مثلن من همیشع میگفتم من اخلاقم خوب نیس بع همین دلیلم رابطم خراب میشع با اینک بقیع از اخلاقم راضی ان ، و دقیقااا بعد ک وارد رابطع شدم بع همین دلیل رابطم کات شد ک طرف گف اخلاقت خوب نیس…!!!
ینی دقیقا هر باوری داشتم نسبت بع خودم مث آینع بع من برگشت و از دیگرانم همونارو شنیدم.
واقعااا خستع شدم استاد و نمیخام دوبارع یکسال تلاش زیااد کنم تا یع نتیجع کوتاه مدت فقط بگیرم و تموم.
میخام جوری رو خودم کار کنم ک برام بشع عادت و جزوی از زندگیم بشع این موضوع و نتایج موندگار باشع.
تا الان خیلیییییییی نتایج معجزع آسا داشتم اما هیچکدوم موندگار نبود کوتاه مدتن.
لطفا فایلی برامون بگیرید استاد کع بهمون بگید چطوری راجب روابط یا هرچیزی ترمزامونو بشناسیم و مهم تر از اون چطوری تغییرشون بدیم…
راجب برانگیختگی در روابط لطفا بیشتر توضیح بدید و راهکار بدید
میدونم دورع عشق و مودت در روابط کمکم میکنع اما در حال حاضر توانایی تهیشو ندارم چون شاغل نیسم و قرض هم نمیتونم بکنم،،
و اینو بگم ک چن تا از رفیقای من همون زمان من ینی حدود5 سال پیش وارد رابطع شدن و راجب رابطع عزت نفس بالا دارن و باورای قوی دارن راجب رابطشون از حرف زدنشون اینو فهمیدم و هنوز خداروشکر رابطشون پایدارع بعد 5 سال،،ممنون میشم راهنماییم کنید.